وقتي لشكر حر به كاروان امام حسين رسيدند
يكي از سربازان لشگر حر بسيار تشنه بود و حضرت سيدالشهداء متوجه عطش او شد يك شتر آب كش بود آنجا ، حضرت به سرباز فرمود((انخ الراوية)) (١)
يعني شتر رابخوابان و آب بخور سرباز از عطش توان در بدن نداشت حضرت آمدند و خودشان شتر را خوابانيد و مشك پر از آب را جلوي اين سرباز گرفتند و سرباز سيراب شد
?سرباز حرفي نزد حضرت از رنگ پريدش متوجه شد تشنه است ، تو خيمه هاي آل الله
كار عطش به جايي رسيد كه حضرت بچه شش ماهه رو روي دست گرفت فرمود (اسقو هذا الرضيع) (٢)
خودتون اين طفل بي كناه رو بگيريد و سيرابش كنيد
حرمله ي نامرد گرفت اين بچه رو اما با تير سه شعبه جلوي چشم پدر با ت
- چهارشنبه
- 14
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 12:22
- نوشته شده توسط
- سجاد