حضرت علی اصغر (ع)

مرتب سازی براساس

گريز روضه حضرت على اصغر ع *

3410
5

گريز روضه  حضرت على اصغر ع گريز روضه
حضرت على اصغر ع
منبع: مقتل مرحوم مقرم ص٢٩٥-٢٩٦
از حلیمه سـعد ّیه نقل است که: ما ده نفر از زنان بادیه بودیم که ّاز منزل خود بیرون آمدیم تا اطفال شـهر مّکه را گرفته به منزل خود برده شـیر دهیم، من و شوهرم به واسـطه ضعف شترمان دیر به مکه رسیدیم، و دیگر طفل شیرخواري باقی نمانده بود. ناراحت شدیم در آن هنگام سواري نزدیک شد گفت: مرا فرزندي است یتیم، به هریک از زنان بنی سـعد گفتم، به سـبب یتیمی او را قبول نکرد گفتند تو او را قبول کن تا دنیا و آخرت تو آباد گردد. حلیمه می گوید: هنگامی که من پرورش نوزاد آمنه را متکفل شدم در حضور مادر او، خواسـتم او را شیر دهم، سینه چپ خود را که داراي شیر بو

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:10
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 علی صمدی

حضرت علی اصغر(ع) -(ای علی اصغرم لایی لایی) * علی صمدی

1626
5

حضرت علی اصغر(ع) -(ای علی اصغرم لایی لایی) ای علی اصغرم لایی لایی
نازنین دلبرم لایی لایی
بس که بی تابی و خواب نداری
شد نوای حرم لایی لایی
لالایی لالایی
بخواب و نده مادرت رو عذاب
نه شیر هست تو سینم نه تو مشکا آب
بمیره برا تو علی جان رباب
نزن دست و پا که میگیری با
تلذی تو جون از مادر
به دور لبت نگردون زبون
شدم نیمه جون ای اصغر
لالایی علی ۳ لالایی
داره از دست میره طفل شیرخوار
یا حسین جان علیمون رو بردار
سمت لشکر ببر شاید اینبار
رحم اومد تو دلاشون به یکبار
اما نه اما نه
ندارند یه ذره ز مردی نشون
چقدر زود برا غنچه اومد خزون
گذاشت حرمله تیرشو تو کمون
سه شعبه نشست به روی گلوش
برید گوش تا گوش حلقوم رو
کجا خاک کنه نبینه رباب
تا این پیکر معصوم ر

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

سرباز شش ماهه -(هل من معینت تا که از میدان شنیدم ) * اسماعیل تقوایی

1065

سرباز شش ماهه -(هل من معینت تا که از میدان شنیدم ) سرباز شش ماهه

هل من معینت تا که از میدان شنیدم
سرگشته از گهواره ام بیرون پریدم

شش ماهه سربازت منم ای بی معینم
هستی مرادم ای پدر بهرت مریدم

دارم عطش اما عطش بهر شهادت
خوردن ز احلی من عسل باشد امیدم

ای حرمله تیر سه شعبه بر کمان گیر
تیر تو باشد رستگاری را نویدم

دقت نما ای حرمله عالی هدف گیر
آماده باشد بهر تو حلق سپیدم

بر دست بابا بودم وبابا پرم داد
پرپر زنان تا عرش بالا من رسیدم

بابای من را لحظه ی درد آوری بود
آندم که روی دست او در خون تپیدم

کردش مهیا از برای من مزاری
در زیر خاک پشت خیمه آرمیدم

شاعر:اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 14:12
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -(من علی اصغرم و تیغ اگر بردارم) * مهدی مقیمی

8345
37

حضرت علی اصغر(ع) -(من علی اصغرم و تیغ اگر بردارم) من علی اصغرم و تیغ اگر بردارم
در وجودم سکنات علی اکبر دارم
نسبِ هاشمی ام کار خودش را کرده
جگر حمزه ، دلِ فاتح خیبر دارم
سِنِّ کم از نظرِ نسل علی مطرح نیست
کوچک اما اثرِ مالک اشتر دارم
همه کردند سر و جان به فدای پدرم
کسر شأن است ببینند که من سر ، دارم
در سپاهی که عمویم شده فرماندهء آن
حکم جانبازی و سربازیِ لشگر دارم
من ز نسل علی ام که زرهش پشت نداشت
حرمله کمتر از آنست زره بردارم
از سرِ نی به سرِ عمه شوم سایۀ سر
ارثِ غیرت ز ابالفضل دلاور دارم
کوفه و شام بترسید که من در رگ خود
خونِ قتّالِ عرب حضرت حیدر دارم
هاشمیّون همگی مادری اند ومن هم
هر چه دارم همه از دامنِ مادر دارم
گرچه افتاده ام از شیر به

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 09:08
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر ع -(لالا_لالا_لالا_لالایی_لالا_لا چه سازم من در این ویرونه حالا ؟) * هستی محرابی

1415

حضرت علی اصغر ع -(لالا_لالا_لالا_لالایی_لالا_لا چه سازم من در این ویرونه حالا ؟) ‍ ‍ ‍ ‍#شعر_لالاییِ_حسرتِ_بی بی_رباب_بر_سرِ #گهواره ی_خالیِ_حضرت_علی_اصغر_(ع)
#سبک_نوشته

لالا_لالا_لالا_لالایی_لالا_لا
چه سازم من در این ویرونه حالا ؟

شب است و ماه و یک دشتِ خیالی، جون
رباب و آه و یک گهواره خالی!

من از داغِ فراقت بی قرارم، جون
نمیدونم تو امشب، در چه حالی؟

فقط دونم که از دردِ گلویت، جون
دیگه نایی نداری تا بنالی!

علی جون سینه ام گشته پُرِ شیر، جون
دریغا! که گلم جایِ تو خالی!

لالا_لالا_لالا_ماهِ هلالی، جون
هنو در ذهنِ من مونده سؤالی؟

شب است و لاله ی مادر کجایی؟جون
چرا امشب خَموش و بی صدایی؟

نمیدونم درین صحرایِ خاموش، جون
کجا خوابون تو رو امشب بابایی؟

الاهی هیچ گلی تشنه ن

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 09:25
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

دوبیتی -(شب عطش شب هفتم) * مرتضی محمودپور

672

دوبیتی -(شب عطش شب هفتم) ◾دوبیتی‌

◾شب هفتم محرم

ز دست حرمله فریاد فریاد

امان از دست این صیاد صیاد

گلایه دارم از تیره سه شعبه

که داده غنچه‌ام بر باد بر باد

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 09:44
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

دوبیتی -(شب هفتم محرم) * مرتضی محمودپور

1340
1

دوبیتی -(شب هفتم محرم) ◾ ششماهه‌ی کربلا

ز سوز تشنگی حرفی نگفتی

عزیزم از روی نیزه نیفتی

به جای آب بهرت شیر دارم

ز روی ناقه حرفم را شنفتی

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 09:57
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

حضرت علی اصغر(ع) -(تا از افق جمال حسین آفتاب کرد) * امیر عظیمی

689

حضرت علی اصغر(ع) -(تا از افق جمال حسین آفتاب کرد) تا از افق جمال حسین آفتاب کرد
سنگ سیاه جان مرا دُرّ ناب کرد
من کال بودم و نرسیده به بزم عشق
دست حسین قوره ی دل را شراب کرد
اینکه حسین خواند مرا نوکر خودش
در حق من بدون تعارف ثواب کرد
روزی خیال تشنگی اش از سرم گذشت
لب های خشک او جگرم را کباب کرد
سقا کنار علقمه از غصه آب شد
از بس سکینه پیش عمو آب آب کرد
می دانی از چه ولوله افتاد در حرم؟
بغض رباب حال حرم را خراب کرد
گهواره، طفل، تیر‌سه‌شعبه، رباب، آب
با شیعه هر چه کرد غم این رباب کرد
اصلاً برای تشنگی شیعیان حسین
رو زد به آب، حرمله او را جواب کرد

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

دو بیتی‌ها -(شب هفتم محرم) * مرتضی محمودپور

837
-1

دو بیتی‌ها -(شب هفتم محرم) دوبیتی های

شب هفتم محرم

◾یا علی اصغر

مکن پنهان نگاهت را ز مادر

الا ای کودک ببریده حنجر

چرا چشمت به روی نیزه بستی

الا ای غنچه‌ی نشکفته پرپر

◾ ششماهه‌ی کربلا

ز سوز تشنگی حرفی نگفتی

عزیزم از روی نیزه نیفتی

به جای آب بهرت شیر دارم

ز روی ناقه حرفم را شنفتی

◾شب هفتم محرم

ز دست حرمله فریاد فریاد

امان از دست این صیاد صیاد

گلایه دارم از تیره سه شعبه

که داده غنچه‌ام بر باد بر باد

◾شب هفتم شب عطش

عزیزم من ز رویت شرمسارم

خزانم لیک چون ابر نوبهارم

بیا پایین در آغوشت بگیرم

به روی ناقه مادر شیر دارم

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:10
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 روح اله نوروزی

حضرت علی اصغر(ع) -(دلم رو سپُردم به شاهی) * روح اله نوروزی

684

حضرت علی اصغر(ع) -(دلم رو سپُردم به شاهی) دلم رو سپُردم به شاهی
که میــــگن ذبیحِ حسینه
فــــدایِ پیام آوره عشــق
همون که مسیحِ حسینه
تو عــــزت،تو غیرت،تو ایثـــار
یه اسطوره ای مثله مولاست
نــــمــــادِ وفــــا و صــــلابــــت...
نگاهش پر از عطرِ زهراست
شنیــــدم که زهرا و حیدر
خلاصه شده تو وجودش
همه حاجتامــــو روا کــرد
فدایِ کــرامات و جُودش
با اون سن کوچیک نشون داد
فــــدایی شــــده پــــایِ عـــشقـــه
رویِ سینــــه ی مـــا نــــوشتـــه:
''علی اصغـــر آقــــایِ عـــشقـــه ''
با اون سن کوچیک نشون داد
کـــه سربــازِ راهــــه حــــسیــــنــــه
بــــه روىِ دامنِ زینبـــه جـــاش
عــــزیـــزِ سپــــاهــــه حــــسیــــنــــه

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 علی اصغر یزدی

حضزت علی اصغر(ع) -(آتش خورشید تا اسباب شد ) * علی اصغر یزدی

614

حضزت علی اصغر(ع) -(آتش خورشید تا اسباب شد  ) آتش خورشید تا اسباب شد
تشنگی در خیمه ها هم باب شد
واژه ی «آب زلال» کربلا
بعد عباس علی «نایاب» شد
در غم لب های خشک طفل او
خیمه ها آتش گرفت و «آب» شد
از عطش بر روی دستان حسین
کودک دردانه ای بی تاب شد
تیر دستان خودش را باز کرد
بی مهابا راهی مهتاب شد
خنده اش بابای خود غم دار کرد
شمر هم از داغ او شاداب شد
خون او در آسمان کربلا
مصحفی بر غربت ارباب شد

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

حضرت علی اصغر -(بوسه ای تیر سه شعبه به گلویت زد و رفت) * وحید زحمتکش شهری

3180
3

حضرت علی اصغر -(بوسه ای تیر سه شعبه به گلویت زد و رفت) بوسه ای تیر سه شعبه به گلویت زد و رفت

حرمله آمد و یک تیر به سویت زد و رفت

آتشی خنده ی تو بر دل بابا زده بود

دم آخر پدرت بوسه به رویت زد و رفت

راس تو بر روی نیزه چه منور شده بود

یک نسیم آمد و یک شانه به مویت زد و رفت

سند غربت مولا به خدا خون تو بود

خون تو شعله به عقبای عدویت زد و رفت

به روی نی سر عباس نگاهش به تو بود

عطشت ضربه ی سختی به عمویت زد و رفت

دم آخر به ملاقات تو مادر آمد

آمد و بوسه به آن روی نکویت زد و رفت

وحید زحمت کش شهری

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:19
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -(غروب شد و تو ساحلِ، خشک لبات نشستم) * روح الله عیوضی

798

حضرت علی اصغر(ع) -(غروب شد و تو ساحلِ، خشک لبات نشستم) غروب شد و تو ساحلِ، خشک لبات نشستم
تو سایۀ، عطش گرفته ی صدات نشستم
بال کوچیکت تو لباس گهواره جا نشد
هیچ آغوشی به غیر آسمون برات وا نشد
اینا کی ان که رو زمین بال هوایی دارن
برای بردنت عجب برو بیایی دارن
تیرا تو دست مردای چله نشین نشستن
و خاکا همزمان رو صفحه ی جبین نشستن
نگه نداشتن حرمتِ ضریح حنجرت رو
پا ندادن پرواز نو رسیده ی پرت رو
بهار آرزوهامو رنگ خزونی کردن
فضای سبز قلبمو پر از نشونی کردن
اینایی که قدم تویِ راه خدا گذاشتن
تو صحن نازک گلوت بی وضو پا گذاشتن
تو رفتی و زندگی از وجود من جواب شد
تو رفتی و سقف هوا روی سرم خراب شد
یه گوشۀ عرش خدا برات لالا می خونن
تلقین تو فرشته ها همون بالا می خون

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

حضرت علی اصغر(ع) -(رضیع الحسین) * حسن لطفی

1240

حضرت علی اصغر(ع) -(رضیع الحسین) رضیع الحسین
گمان را شکست
غمی قامتِ آسمان را شکست
ببین حرمله
که پشتِ امامِ زمان را شکست
چنان زِه کشید
که از بُغضِ حیدر کمان را شکست
صدایی مهیب
دلِ مادری نیمه جان را شکست
سه‌شعبه رسید
یکی از سه‌شعبه دهان را شکست
گلو که نگو
نوکِ دومَش استخوان را شکست
و با سومی
سرِ کودکِ بی زبان را شکست
چنان ضربه زد
نه گُل بازوی باغبان را شکست
پس از ساعتی
شرر حُرمتِ آشیان را شکست
حرامی زد و
سرِ کودکان خیزران را شکست
در آن ازدحام
که سنگی سرِ بر سنان را شکست
صدای رُباب
دلِ زینبِ قد کمان را شکست
ببین با لگد
زد و چوب گهواره‌مان را شکست

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -(حس کرد در وجود خودش داغِ ناب را) * مرضیه عاطفی

841

حضرت علی اصغر(ع) -(حس کرد در وجود خودش داغِ ناب را) حس کرد در وجود خودش داغِ ناب را
رؤیایِ مادرانۂ پُر اضطراب را
بیتاب، اشک ریخته و غربت ِ پدر
از چشم های کوچک او برده خواب را
شش ماهه را سپرد به دست حسین(ع) و بعد...
خورشید بوسه زد عطش ِ آفتاب را
شد بیقرار و خیره به گهواره می شمرد
در کنج خیمه دلهرۂ بی حساب را
شاید به رحم آمده باشد دلِ کسی
شاید بگیرد از منِ مادر عذاب را
خوش بین شد و به خندۂ شش ماهه فکر کرد
اینکه نبرده اند از عالم ثواب را
گریه نمیکند! به گمانش که حرمله(لع)؛
داده به شیرخوارۂ او قدری آب را
تیر سه شعبه آمده بود و سه مرتبه
بر حنجرش سپرد چه محکم جواب را
عادت نکرده بود به آغوش ِ خالی و...
نیزه گرفت دار و ندارِ رباب را!

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

حضرت علی اصغر(ع) -(در زیرِ آفتاب ببین سوختی رُباب) * حسن لطفی

2121
1

حضرت علی اصغر(ع) -(در زیرِ آفتاب ببین سوختی رُباب) در زیرِ آفتاب ببین سوختی رُباب
خیره مَشو به آب ببین سوختی رُباب
شرمنده‌ام کنارِ تو از رویِ مادرم
شرمنده‌ات شدیم عروسِ برادرم
خود را کمر خمیده بر این راه میکِشی
مویت سفید شد چقدر آه میکِشی
دیدی به رویِ نیزه علی تاب می‌خورَد
گفتی که نیزه‌دار چه بَد آب می‌خورَد
هنگام استراحتِ این نیزه دارها
آرام میروی سویِ آن نیزه بارها
در زیر آفتاب ببین سوختی رُباب
یک لحظه هم بخواب ببین سوختی رُباب
تاول زده است رویِ تو ای خاک بر سرم
شرمنده‌ات شُدیم عروسِ برادرم
خار است خارِ غربت صحرا به دامنت
هِی تا مَکُن لباسِ علی را به دامنت
پلکت که ریخت گریه به پیراهنش مَکُن
در خاطرت لباس علی را تنش مکن
در خواب ناله‌ات : گل د

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

حضرت علی اصغر(ع) -(گمان را شکست غمی قامتِ آسمان را شکست) * حسن لطفی

1564
2

حضرت علی اصغر(ع) -(گمان را شکست   غمی قامتِ آسمان را شکست) گمان را شکست غمی قامتِ آسمان را شکست
ببین حرمله که پشتِ امامِ زمان را شکست
چنان زِه کشید که از بُغضِ حیدر کمان را شکست
صدایی مهیب دلِ مادری نیمه جان را شکست
سه‌شعبه رسید یکی از سه‌شعبه دهان را شکست
گلو که نگو نوکِ دومَش استخوان را شکست
و با سومی سرِ کودکِ بی زبان را شکست
چنان ضربه زد نه گُل بازوی باغبان را شکست
پس از ساعتی شرر حُرمتِ آشیان را شکست
حرامی زد و سرِ کودکان خیزران را شکست
در آن ازدحام که سنگی سرِ بر سنان را شکست
صدای رُباب دلِ زینبِ قد کمان را شکست
ببین با لگد زد و چوب گهواره‌مان را شکست

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

رباعی -(دم آخر به رویت خنده کردم) * اسماعیل تقوایی

695

رباعی -(دم آخر به رویت خنده کردم) دم آخر به رویت خنده کردم
دوباره فزت رب را زنده کردم

دلیل خنده ام این بود بابا
به عالم خصم تو شرمنده کردم
..........
شهید شاهد دردانه ی من
گل نورسته ی گلخانه ی من

کنارآب عطشان گشت پرپر
زهی بر کودک فرزانه ی من
...................
کمانداری چو بر پرتاب کوشید
زحلقی چشمه ای خونبار جوشید

علی اصغر زخون سیراب گردید
علیه ظالم دوران خروشید

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:12
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت علی اصغر (ع) -(رباب و تشنه طفل نيمه ساله) * حسن ثابت جو

1850

دوبیتی شهادت علی اصغر (ع) -(رباب و تشنه طفل نيمه ساله) رباب و تشنه طفل نيمه ساله
به دستم شیرخواری غرق ناله
شنیدم دشمنی با طعنه زد داد
فرات بسته پر آب و زلاله

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:28
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت علی اصغر (ع) -(علی جان طفل خشکیده زبانم) * حسن ثابت جو

920

دوبیتی شهادت علی اصغر (ع) -(علی جان طفل خشکیده زبانم) علی جان طفل خشکیده زبانم
چه خوش خلقی عزیز مهربانم
برای اینکه بابا غم نگیرد
به لبخندی زدي آتش به جانم

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:31
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(الا طفل شهید آسماني) * حسن ثابت جو

946

دوبیتی شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(الا طفل شهید آسماني) الا طفل شهید آسماني
که بابا شد ز داغت قد كماني
مرا با رفتنت حيران نمودي
چرا اکنون به خيمه مي‌كشاني؟

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:32
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(تو در زیر عبا، فکر ربابم) * حسن ثابت جو

748

دوبیتی شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(تو در زیر عبا، فکر ربابم) تو در زیر عبا، فکر ربابم
ز داغت کرده ای خانه خرابم
ببین مادر سراغت را بگیرد
جوابی ده علی من بی جوابم

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:39
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 میلاد  حسنی

حضرت علی اصغر(ع) -(جایی رسید قصه که ناگه پرید تیر) * میلاد حسنی

682

حضرت علی اصغر(ع) -(جایی رسید قصه که ناگه پرید تیر) جایی رسید قصه که ناگه پرید تیر
خنجر به دست سمت گلو می‌دوید تیر
زه را چنان کشید که چون خواهش امام
انداخت پشت گوش و هراسان جهید تیر
قلب امام، یا دل بیچاره‌ی رباب
بین مسیر خود به دو راهی رسید تیر
رویت سیاه حرمله زیر سر تو بود
در امتحان خویش نشد روسفید تیر
ساحر! به تیر غیب دچارت کند خدا
چندان شتاب داشت که شد ناپدید تیر
از بار غصه بود، و یا شدت اثر؟
وقتی رسید بر هدف خود خمید تیر
یک کشته هم به خیل شهیدان اضافه شد
تا کرد حرف خون خدا را شهید تیر
در این‌ شهود چشم خداوند بسته شد
تا از گلوی نازک طفلش کشید تیر
این ماجرا تمام نشد تا به قتلگاه
جایی رسید قصه که ناگه پرید تیر

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

حضرت علی اصغر(ع) -(از خواب ناز کودک من پا نمی شود) * محسن ناصحی

1711
4

حضرت علی اصغر(ع) -(از خواب ناز کودک من پا نمی شود) از خواب ناز کودک من پا نمی شود
می خواستم که پا شود اما نمی شود
هاجر اگر دوید به زمزم رسید ، آه
سعی رباب ، ختم به دریا نمی شود
چسبیده حلق کودکم از تشنگی به هم
با تیر هم گلوی علی وا نمی شود
چشم امید من به ابالفضل بود آخ !
عباسِ روی نیزه که سقّا نمی شود
بی فایده است سعی شما نیزه دارها
سر کوچک است بر سر نی جا نمی شود
من رو زدم به نیزه ، علی را به من نداد
این نی چه محکم است چرا تا نمی شود
خم شو برای خاطرم ای چوب ! رحم کن
از پای نیزه خوب تماشا نمی شود

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

دوبیتی -(باب‌الحوائج ششماهه) * مرتضی محمودپور

804

دوبیتی -(باب‌الحوائج ششماهه) ◾ششماهه‌ی باب‌الحوائج

شنیدم کودکانه ناز کردی

سردست پدر پرواز کردی

به قربان سر از خون تر تو
ز روی نیزه‌ها سر باز کردی

  • دوشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 07:28
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

غزل شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(مرهمِ زخم دلم، روح و روانم اصغر است) * حسن ثابت جو

675

غزل شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(مرهمِ زخم دلم، روح و روانم اصغر است) مرهمِ زخم دلم، روح و روانم اصغر است
دلرباتر از همه آرامِ جانم اصغر است
گفتمش روزی عصای دست بابا می شود
آنکه رفته از غمش تاب و توانم اصغر است
يادِ لبخندِ لبانِ خشک او در خاطرم
طفلِ عطشانِ شهیدِ مهربانم اصغر است
هر دو چشم نیمه بازش بر دو چشمم مانده است
شاهد تلخی شرم ديدگانم اصغر است
وای از آن گهواره که خالي شد از طفل رباب
آنکه سوزد از فراقش استخوانم اصغر است
ياد آن لب هاي خشکش كرده دل را بي قرار
نقشِ هُرمِ بوسه اش روي لبانم اصغر است
با زبان كوچكش من را خجالت داد و رفت
مانده خشكي زبانش بر زبانم اصغر است

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:58
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

غزل شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(طفل عطشان مرا خنده به رويش نزنيد) * حسن ثابت جو

931

غزل شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(طفل عطشان مرا خنده به رويش نزنيد) طفل عطشان مرا خنده به رويش نزنيد
زخم چشمی به سفیدی گلويش نزنيد
اصغرم تشنه و بي تاب شده در بغلم
طفل بي تاب مرا تیر به سويش نزنيد
بگذاريد كمي دست به زلفش بكشم
پنجه ي خود به سرِ طره ي مويش نزنيد
اي خدا بي خبران دل نگران است رباب
تير بر حنجره ي طفلِ نکويش نزنيد
پدري مست شده از رخِ طفلِ نازش
سنگ خود را به سر جام و سبويش نزنيد

رسم انسانیت و رسم مروت گم شد
طعنه بر پارکی مشک عمویش نزنید
صید تشنه اگر آمد به سر چشمه نشست
تا که سیراب نشد بر سر جويش نزنيد

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:59
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

غزل شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(اين فرات بي وفا تنها سراب است آب آب) * حسن ثابت جو

891

غزل شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(اين فرات بي وفا تنها سراب است آب آب) اين فرات بي وفا تنها سراب است آب آب
نغمه ي پيوسته ي طفلِ رباب است آب آب
از براي مرغك لب تشنه ي بامِ حسين
تا قيامت جمله ي دل ها كباب است آب آب
بعد از آن تيري كه بر حلقوم اصغر خانه كرد
قسمت انس و ملك حال خراب است آب آب
پيش چشم دشمنان بودش حسين اصغر به دوش
باغبانی بود آغوشش گلاب است آب آب
از غم لب هاي خشكِ شيرخوارِ كربلا
تا ابد هر قطره خود در پيچ و تاب است آب آب
جرم آن شش ماهه ي مظلوم می داني كه چيست؟
چون كه نام او شبیه بوتراب است آب آب
ضربِ تيرِ حرمله آن تشنه را آرام كرد
گوییا طفل حرم پيوسته خواب است آب آب
قطره اشك اصغر آن كوچكترين سرباز عشق
خود به معناي عزاداری آب است آب آب
قطره خوني كه ز صحن ح

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:11
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر ع -(روی دستان پدر ناکام خفت!) * هستی محرابی

1601

حضرت علی اصغر ع -(روی دستان پدر ناکام خفت!) #السلام_علیک_یا_علی_اصغر_ع

روی دستانِ پدر ناکام خفت
زیرِ لب این جمله را آرام گفت
گر که از تیغِ خزان نشکفته ام
من به صبحِ واپسین خواهم شکفت!

#غنچه_نشکفته_پرپر_علی_اصغر
#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 10:50
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

مقتل حضرت علی اصغر -(امام حسین(ع) کودک شیرخوارش،عبداللّه(علی اصغر)را خواست) *

1092

مقتل حضرت علی اصغر -(امام حسین(ع) کودک شیرخوارش،عبداللّه(علی اصغر)را خواست) امام حسین(ع) پس از خداحافظی با خانواده،کودک شیرخوارش،عبداللّه(علی اصغر)را خواست،زینب و رباب_مادر عبداللّه_او را آوردند و به دست حضرت دادند،حضرت نشست و کودکش را در دامن گرفت،چند بار او را بوسید و فرمود:
[بُعداً لهؤلاء القوم إذا کان جدّک المصطفی خصمهم_هنگامی که جدّ تو(محمد مصطفی)در روز قیامت از آنها شکایت می کند،خدا آنها را مشمول رحمت و رأفت خویش نکند].
آن گاه علی اصغر را به طرف لشکر عمرسعد برد و برای او آب خواست.حرملة بن کاهل اسدی ناگهان تیری به سوی او رها کرد.
تیر به گلوی علی اصغر خورد و تمام گلوی او را برید.امام حسین خون گلوی اصغر را با دست به سوی آسمان پاشید.
امام باقر(ع)می فرماید:
"حتی یک ق

  • سه شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد