حضرت علی اصغر (ع)

مرتب سازی براساس
 اسماعیل تقوایی

سرباز شش ماهه_نشسته مادری در خیمه و گهواره جنبان است * اسماعیل تقوایی

451

سرباز شش ماهه_نشسته مادری در خیمه و گهواره جنبان است سرباز شش ماهه
نشسته مادری در خیمه و گهواره جنبان است
در آن گهواره طفل شیرخواری سخت گریان است

ندارد فایده هر قدر او لالایی اش گوید
بمیرم، تشنگی از صورت کودک نمایان است

تلظی می کند مانند ماهیِ برون از آب
چو طفلش بنگرد مادر به زاری وبه افغان است

خبر آمد عمویش رفته تا آبی حرم آرد
درون خیمه ها آرامشی ماقبل طوفان است

ندارد مادرش شیری که اصغر را بنوشاند
ز درگاه خداوندی دعایش نزل باران است

پدر قنداقه اش را برد سوی لشگر دشمن
و اصغر آخرین سرباز بابایش به میدان است

گلوی ناز او آماج تیر حرمله گردید
بود خندان علی اصغر، ولی بابا پریشان است

حسین گوید خدایا من چسان او را برم خبمه
بمانده بر دوراهی زین جهت سر در گریبان است

به پشت خیمه ها رفت وقبر کوچکی را کند
پریشان زین مصیبت ساکنان عرش یزدان است

شعر:اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 24
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 02:52
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

حضرت علی اصغر(ع) -(ای علی اصغر که نامت دلرباست) * سید حسن خوشزاد

1801
3

حضرت علی اصغر(ع) -(ای علی اصغر که نامت دلرباست) ای علی اصغرکه نامت دلرباست
پنجه های کوچکت مشکل گشاست

اصغری اما به معنا اکبری
نور چشم زاده پیغمبری

تو به پیران درس عزت داده ای
درس عزت را ز غیرت داده ای

کودک سرمست از کوثر تویی
افتخار آل پیغمبر تویی

تو زبون ترکرده ای حُکّام را
توبقا بخشیده ای اسلام را

عشق و ایمان را نتایج گشته ای
تا ابد باب الحوائج گشته ای

شیعه را چون کار معضل میشود
مشکلش با دست تو حل میشود

ای صغیر بهتر از صدها کبیر
سیّد (خوشزاد) را دستی بگیر

  • یکشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 23:53
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مختار وطن پرست

حضرت علی اصغر(ع) -(مستی و میخوارگی در کربلا) * مختار وطن پرست

397

حضرت علی اصغر(ع) -(مستی و میخوارگی در کربلا) مستی و میخوارگی در کربلا
طفلی و پیری نداند مطلقا

زانکه در آن میکده یک شیرخوار
باده نوشد خود فزون از مردِ کار

ای بنازم مستی آن طفل را
آن که سرمستی کند از ابتلا

تا سیه مستی کند در کارزار
از سیه بختان برآرد صد دمار

عربده جویی کند از جام دوست
گوید اینک هستی ام گویا که اوست

مست جام ساقی وحدت شدم
عین وحدت در دل کثرت شدم

تشنه ام اما نه بر آب فرات
تشنه ام من تشنهء دریای ذات

نوشد از بحر لبم آب مَعین
من نخواهم بر لبم آبی چنین

آب حیوان در لبانم مختفیست
صد فرات از لعل من یک قطره نیست

من خود آن ذره به دست آفتاب
گشتم اینک رشک مهر و ماهتاب

تا که خورشید جهان باشد بکار
نور گیرد از فروغم ذره وار

گرچه بسمل وار ناسوتی شدم
خود، همای بام لاهوتی شدم

من ز اوج آسمانها می پرم
گرچه نَبْوَد این زمان بال و پرم

ثار من باشد همان ثار خدا!!!…
نقش مُهرِ این کتاب اِبتلا

خون من دین را ضمانت می کند
از حریم آن صیانت می کند

کس نبیند ثار من خوار و حقیر
از دمم جان جهانی زنده گیر

من نه آنم امتحان را واهلم
وز بلای حق خورم خون دلم

هرچه آید بر سرم در عشق دوست
گوید این دل، غمزهء آن عشوه خوست

منتظر هستم که این قوم كَفَر
رأس نِی فردا کنندم مشتهر

چون سهیل برج محنت می شوم
همنشین شمس عزت می شوم

می روم هر جا فراز آید به پیش
خواه مسجد خواه مأوای کشیش

  • دوشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 15:17
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زبانحال حضرت رباب(س) -(من رباب عاشقم ورد زبانی اصغرم) *حاج احمد پوررادی لطفی تبریزی

409

زبانحال حضرت رباب(س) -(من رباب عاشقم ورد زبانی اصغرم) من رباب عاشقم ورد زبانی اصغرم
زنده ام با خاطرات جاودانی اصغرم

آفرین ای شیر خوارم صد هزاران آفرین
سرفرازم تا ابد پاینده مانی اصغرم

یوم عاشور امتحانی سخت بود اما گذشت
شکر لله فاتح آن امتحانی اصغرم

بعد تو هیهات گلشن رو کنم گل بو کنم
هم گلی هم گلشنی هم گلستانی اصغرم

یاد ایّامی که با هم سوز و سازی داشتیم
همجلیس عاشقت بودم زمانی اصغرم

ظهر طوفانی بهم زد آشیانم دست کین
دوست دارم بعد از این بی آشیانی اصغرم

هیچ میدانی که بعد از تو چه آمد بر سرم
شمّه ای گویم نمی دانی بدانی اصغرم

خون دلها خورده‌ام در کربلا بر حال تو
مادران دانند این سرّ نهانی اصغرم

قهرم از چرخ زمان نا مردمی ها دیده ام
با ربابت این همه نامهربانی اصغرم

تیر دلدوزی کجا و حنجر اصغر کجا
وای بر من از جفای مرد جانی اصغرم

اندر آن غوغا هیاهو شد که اصغر پر کشید
من رباب خاکی ام تو آسمانی اصغرم

ناگوارا باد بی تو آب را نوشیدنم
گوئیا افکنده بود آتش به جانی اصغرم

شیرهء جانم شرر زد شمع جان آتش گرفت
شرمسارم بیش از این، شرح بیانی اصغرم

خود نمائی کرد بر لب تشنگان آب فرات
خفته ای آسوده، زین محنت چه دانی اصغرم

هجرت از دشت بلا کردم به سوی شهر شام
جمع بودند اهل دل با کاروانی اصغرم

گر حدیث شام گویم تنگ گردد حوصله
قصه های میزبان و میهمانی اصغرم

از شفاعت در حریم حشر محرومش مدار
هر که باشد، با صداقت نوحه خوانی، اصغرم

  • پنج شنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 18:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( قلب سنگ ، از اشک خیمه آب شد ) * میثم مومنی نژاد

503

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( قلب سنگ ، از اشک خیمه آب شد ) قلب سنگ ، از اشک خیمه آب شد
تیر سمت آسمان ، پرتاب شد

در حرم میگفت چشمی اشکبار
رحم کن ای تیر ، بر این شیرخوار

نیست غیر از تشنگی تقصیر او
رحم کن بر مادر بی شیر او

یا بگو جرمش چه باشد این صغیر
یا بده آب و سپس جانش بگیر

تیری اما، زخم تو چون خنجر است
آن گلو از برگ گل نازکتر است

گر ننوشد آب ، پر می گیرد او
گر بنوشد آب هم ،می میرد او

مرگ می گردد پی گهواره اش
مانده مادر...تا چه سازد چاره اش

جای لب بر هم زدن این ماه وش
گر زبانی داشت می گفت العطش...

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 09:30
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( قرار شد برود کار بوتراب کند) * ناشناس ؟؟؟

536

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( قرار شد برود کار بوتراب کند) قرار شد برود کار بوتراب کند
فرات را سر بدخواه خود خراب کند

قرار شد برود با لب ترک خورده
هزار حرمله را از خجالت آب کند

امیدوار به این است مادر اصغر
قرار نیست کسی طفل را جواب کند

سه شعبه ای به دوراهی رسیده و باید
میان کودک و باباش انتخاب کند

چه انتخاب که با کشتن پسر ، بابا
برای دادن جان خودش شتاب کند

سه شعبه از گلوی او بزرگتر باشد
کسی بیاید و این غصه را حساب کند

نشسسته حرمله در صدر کاخ با لبخند
بدا به حالش اگر شکوه ای رباب کند
شاعر:شهریار سنجری

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 09:37
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه و زمزمه شب هفتم محرم توسل به حضرت علی اصغر(ع) * مرتضی محمودپور

802
1

نوحه و زمزمه شب هفتم محرم توسل به حضرت علی اصغر(ع) ◾شب هفتم محرم
◾نوحه زمزمه سینه زنی

◾بنداول
میان خیمه عمو رباب چشم انتظار
ز علقمه ای عمو جرعه‌ی آبی بیار
به دامنش از عطش کودک ششماهه‌ای
اگر که ششماهه هست ولیک آزاده‌ای
لعل لبانش گشته کبود
پشت و پناهم جز تو نبود
ای عمو ای عموی رشید(۲)

◾بنددوم
ببین تلظی کند کودک دردانه‌ام
شکسته شد ای عمو ساغر و پیمانه‌ام
مشک ترا دیدم و رنگ ز رویم پرید
رقیه از تشنگی آه و فغان میکشید
چشم طفلان همه سوی تو
آب روان آبروی تو
ای عمو ای عموی رشید(۲)

◾بندسوم
از عطش کودکان بند دلم پاره شد
زاده‌ی ام‌البنین ز عضه آواره شد
اشک ز دیده روان مشک بدوشش عیان
راهی شط فرات به دیده‌ی خونفشان
شرمنده از روی کودکان
بهر یک جرعه آب روان
واویلا واویلا ای عمو(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 14:29
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( بی رمق، مثل لب خشک تو مادر هم شده) * رضا دین پرور

353

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( بی رمق، مثل لب خشک تو مادر هم شده) بی رمق، مثل لب خشک تو مادر هم شده
گریه های تو بلای جان هاجر هم شده

کاش اینجا بود زهرا و به دادم می رسید
کار خیمه با صدای العطش، درهم شده

دست بردار ای علی، اینقدر دست و پا نزن
مشک سقا دست بر دامان کوثر هم شده

می رود از حال مادر، چشمهایت را نبند
کاش می مُردم برای بار آخر هم شده...

بی عمامه رفت منبر، بر سر دست حسین
در همین شش ماه، این شش ماهه حیدر هم شده

قحط آب است اینقدر از حرمله منت نکش
رفته عباس از حرم، اوضاع بدتر هم شده

خورده ای تیر سه شعبه، وزن کم کردی چرا؟
بار خود برداشتی اندازهء پر هم شده

بی زره رفتی به میدان، آخرش این شد که شد
مثل قاسم، اصغر من پاره حنجر هم شده

یک عبا از دور دیدم با خودم گفتم چه خوب
شاید آنجا پهلوانم، قدّ اکبر هم شده

بعد تو با لشکری هستم طرف که در حرم
میکشد موی مرا از زیر معجر هم شده

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 17:42
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( سکوتِ نگاهش جلو چشممه) * مرضیه عاطفی

380

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( سکوتِ نگاهش جلو چشممه) سکوتِ نگاهش جلو چشممه
نبودش رو سخته تصوّر کنم
به داغش دلم کرده عادت ولی...
چجوری جای خالیش و پُر کنم؟!

عطش داشت و شد زبونش سفید
به سختی به هم میرسیدن لباش
چقد نیمه شب گریه کردم تا که-
بِره از تو گوشم صدا گریه هاش

بمیرم الهی واسه غربتش
براش با چه لحنی لالایی میخوند
علی اصغرم(ع) رو سه شعبه گرفت
حسینم(ع) ولی کاش پیشم می موند

شنیدم که حیرون شد و بی رمق
با قدّ کمون، بی پسر برمیگشت
شنیدم رو دستاش زده دست و پا
الهی بمیرم! بهش چی گذشت...

پر از تیر شد گوش تا گوش ِ اون
گلوی ضعیفش دیگه جا نداشت
دو تا دستایِ کوچیکش سرد شد
گلم غرقِ خون پلک رو هم گذاشت

نگم از اسارت که توو کلّ راه
دیدم خونی؛ قنداقۂ پاره رو
یکی کف میزد، هی ترانه میخوند
رو دستش می رقصوند گهواره رو

رسیدیم و با هلهله اومدن
یه عدّه زنِ کافر و بی حجاب
می پرسید از من زنِ حرمله(لع)
با خنده... ببینم! کدومه رباب!؟

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 17:44
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( بر نبض این گهواره نظم کهکشان بسته‌ست) * محسن حنیفی

493

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( بر نبض این گهواره نظم کهکشان بسته‌ست) بر نبض این گهواره نظم کهکشان بسته‌ست
امید، بر شش ماه عمر او زمان بسته‌ست...

وقتی به پابوس لبش نائل نشد باران
یعنی در رحمت به روی آسمان بسته‌ست

خیلی تلظی می‌کند آب فرات؛ اما
راه وصال او به دریا همچنان بسته‌ست

آری، رجزهای علی اکبر و قاسم
شرح تلظی لب طفل زبان بسته‌ست

دفع بلا کرده‌ست از جان امام خویش
او عهد با مولای خود تا پای جان بسته‌ست

می‌خواست بابایش ببوسد حنجر او را
اما مسیر بوسه را تیر و کمان بسته‌ست...

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 17:46
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( از حَرای ِ کوچک ِ قنداقه ات ، آغاز کن) * ناشناس ؟؟؟

247

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( از  حَرای  ِ کوچک  ِ  قنداقه ات ، آغاز  کن) از حَرای ِ کوچک ِ قنداقه ات ، آغاز کن
فاش کن پیغمبری را جرعه ای اعجاز کن

فرصتی کوتاه مانده ، از بغل پائین نیا
هرچه میخواهی در این کوتاه فرصت ناز کن

آی اسماعیل ، هاجر خون جگر شد ، هو بکش
چشمه ی ِ آب ِ حیاتی ، زیر پایت باز کن

هفت شهر عشق را پیری ، « اَناَ الحَقیٖ » بگو
مسـند ِ لاهـوتی ِ اشـراق را ، احـراز کن

خاکیان از سِرّ ِ وَجه اللهی ِ تو عاجزند
رازهایـت را برای ِ عرشـیان ، ابـراز کـن

ما همه دلتنگ ِ عطر و بوی حیدر گشته ایم
شیشه ی عطر حرم ! خوشبوترین ! سر باز کن

چون عمو فرصت نداری تا ببازی دست و چشم
وقت کوتاه است ، شور ِ عشق را ایجاز کن

کمتر از قاسم نمی باشی ، بیا بالی بزن
از سر ِ دست ِ پدر تا نیزه ها ، پرواز کن ...

...بانگ «هَل مِن» درمیان کهکشان پیچیده است
ای رباب ِ شیر زن ، شش ماهه را سرباز کن

شاعر:روح الله قناعتیان

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 17:49
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( داغ تو روزگارِ مرا گریه دار کرد) * حسن لطفی

420

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( داغ تو روزگارِ مرا گریه دار کرد) داغ تو روزگارِ مرا گریه دار کرد
ای عشق‌جان چه با دل تو روزگار کرد

مانند مادران جوانمرده روز و شب
باید نشست پای غم تو هَوار کرد

دلواپسیم حضرت گریه به ما بگو
باید برای زخم دو چشمت چکار کرد

جبریل اشک زیر بغلهای او بگیر
از آه مادرش چه دلی شعله‌زار کرد

داغ حسین امام مرا پیر کرده است
از بس که روز و شام جگر داغدار کرد

گیسو بریز ای سر نیزه پسند من
قربان آنکه باز مرا بی‌قرار کرد

هر روز ظهر سایه‌ی آن نیزه دار بود
آقا چه لطف‌ها که به آن نیزه دار کرد

دارد گله رُباب از آن تیر می‌کند
دیدی چگونه بچه‌ی ما را شکار کرد

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 17:50
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( قبول دارم در کربلا ثواب نکردم) * محمد حسین ملکیان

392

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( قبول دارم در کربلا ثواب نکردم) قبول دارم در کربلا ثواب نکردم
ملامتم نکن! آغوش را جواب نکردم

همه توان خودش را گذاشت حرمله اما
خدا گواه به سمت علی شتاب نکردم

به زهر، کام مرا تلخ کرد حرمله اما
هوای بوسه بر آن شیشۀ گلاب نکردم

هزار بار مرا سمت مشک آب فرستاد
ولی به حضرت عباس فکر آب نکردم

دو راه داشتم: اصغر - حسین... ساده بگویم
که چشم بستم و از این دو انتخاب نکردم

به تیره بختی من تیر نیست در همه عالم
که هیچ کار برای دل رباب نکردم

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 17:52
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( حسین آبروی آب بود، آب نمی‌خواست) * رضا قاسمی

274
1

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( حسین آبروی آب بود، آب نمی‌خواست) حسین آبروی آب بود، آب نمی‌خواست
برای تشنگی زمزمش سراب نمی‌خواست

حسین منّتِ «مُنّوا عَلَیَّ» را نکشیده‌ست
حسین حتی بارانِ مستجاب نمی‌خواست

نهیب زد نفسش «فَارْحَموا» به آخرتِ خویش
کسی از آن همه؛ یک قطره هم ثواب نمی‌خواست

صدای غربتِ «هَل‌مِن‌مُعین» رسید به خیمه
غریب، جز پسرش از کسی جواب نمی‌خواست

عقیقِ تشنه از آغوش گاهواره جدا شد
به غیرِ دستِ پدر این نگین رکاب نمی‌خواست

میان ماندن و رفتن؛ میان مرگ و شهادت
صدای گریه‌ی لبیکش انتخاب نمی‌خواست

کسی که قصه‌ی لالایی‌اش نبردِ علی بود
میان لشکرِ در دامِ خواب، ‌‌خواب نمی‌خواست

حسین خونِ علی را به حکمِ معجزه رو کرد
پیمبری که به جز مقتلش کتاب نمی‌خواست

... و آفتاب بنا داشت داغِ روز دهم را
خنک کند به دَمِ سایه‌اش، رباب نمی‌خواست

به حکمِ رشته‌ی بر گردنش رباب اسیر است
کشاندنش پیِ خون خدا طناب نمی‌خواست

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 17:56
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

رفت و سرش را روی نی دیدم؛ دلم سوخت * مرضیه عاطفی

488

رفت و سرش را روی نی دیدم؛ دلم سوخت رفت و سرش را روی نی دیدم؛ دلم سوخت
از کربلا تا شام رنجیدم؛ دلم سوخت

چشمم چهل منزل به سمتِ نیزه بود و
از اضطراب و ترس لرزیدم؛ دلم سوخت

ترسیدم از اینکه بیفتد با نسیمی
پشت سرش چون ابر باریدم؛ دلم سوخت

تیرِ سه پر را حرمله(لع) می شُست با آب
چشمان خود را زود دزدیدم؛ دلم سوخت

داغش تمام عمر از یادم نمیرفت
گاهی اگر یک لحظه خندیدم؛ دلم سوخت

وقتی سه ماهش بود خندید اولین بار
در خاطراتم هر چه چرخیدم؛ دلم سوخت

دیدم که خوردم آب و شد سیراب از شیر
کابوس دیدم هر چه خوابیدم؛ دلم سوخت

در کارهای خانه خیلی گریه کردم
قنداقه را رویِ عبا چیدم؛ دلم سوخت

آهسته خواندم زیر لب لالا لالا لا
تا شیرخواره هر کجا دیدم دلم سوخت!

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:07
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 حسن کردی

مرثیه شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( صورتت ماه بود بی تردید) * حسن کردی

376

مرثیه شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( صورتت ماه بود بی تردید) صورتت ماه بود بی تردید
غرق خون هم لب تو می خندید
سرعت تیر بسکه بالا بود
کار بابا فقط تماشا بود
تا که تیر سه پر لبت را دوخت
دلش از خشکی گلویت سوخت
تیزی تیر یک طرف اما
داغی این سه شعبه واویلا
می چکد جای شیر از لبهات
خون قلب تو و من و بابات
خنده ها می دهد جوابم را
سر بریدند آفتابم را
تا ابد در غمت عزادارم
بعد تو من ز سایه بی زارم
تیر تا با گلوت در افتاد
جان بابات در خطر افتاد
شرم دارد صدای بابایت
نگرانم برای بابایت
تیر داده به ظاهرت تغییر
گلویت را شکست چون شمشیر
پدرت را ببین که حیران است
بی حرکت میان میدان است
می شود از حسین مگر پرسید
تیر را از گلو چگونه کشید
مرد مادر برو خداحافظ
گل پرپر برو خداحافظ
حرمله کودک مرا کشت و
بعدها می زند مرا مشت و
خنده های پلید و مستش که...
بدتر از تیر ضرب دستش که...
می کشد انتظار چشم مرا
وای بر بی کسی ما اسرا
بگذرم_ در حرم چه می کارند؟
نیزه ها گم شده مگر دارند؟
خاک ها را که زیر و رو کردند
حرمله ها پی چه می گردند؟
می روی از حرم خداحافظ
پسر بی سرم خداحافظ
تا بسوزند قلب مادر تو
نیزه بازی کنند با سر تو

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:27
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب
 حسن کردی

مرثیه شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( شده آب آب حرم بی جواب) * حسن کردی

453

مرثیه شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( شده آب آب حرم بی جواب) شده آب آب حرم بی جواب
کمی روی دستان مادر بخواب
ببین مادرت از خجالت شد آب
چه کردی تو با حال و روز رباب
لبانت ترک خورده شرمنده ام
از این چشم آزرده شرمنده ام

لبت چون دل مادرت سوخته
از آن بیشتر حنجرت سوخته
ز هرم عطش پیکرت سوخته
گل اشک چشم ترت سوخته
تو با جان این خسته بازی مکن
تلظی مکن دل نوازی مکن

علیِ مرا خواهش شیر نیست
به چشمان تو ترسِ شمشیر نیست
اگر چه گریزی ز تقدیر نیست
گلوی تو اندازه ی تیر نیست
پدر را ز قول من ای جان بگو
بپوشان سپیدیِ زیر گلو

برو مرد مادر خدا یاورت
الهی بلایی نیاید سرت
خراشی نگیرد به بال و پرت
برو بعد تو وای بر مادرت
تو را می سپارم به دست پدر
تویی هستی من و هست پدر

ببین بی قرار توام بی قرار
بمان تا بهارم بیاید،بهار
ندارد تنت طاقت کارزار
گلوی تو را با سه شعبه چه کار
به زیر گلو مثل یک نیزه خورد
رد بوسه های مرا تیر برد

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:29
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

اشعار شهادتی حضرت علی اصغر(ع) -(زهر تکانِ لبت هر چه آب ،شرمنده) * قاسم نعمتی

400

اشعار شهادتی حضرت علی اصغر(ع) -(زهر تکانِ لبت هر چه آب ،شرمنده) زهر تکانِ لبت هر چه آب ،شرمنده
زتشنگیِ تو قلب کباب ، شرمنده

فقط به مادر تو عرض می کنم که نشد
نشد که آب بنوشد رباب ، شرمنده

کسی ندیده که یک مرد پیشِ همسرِ خود
شود به صورت ِ از خون خضاب شرمنده

سپاهِ کوفه ببین روی من زمین انداخت
شد عاقبت پسرِ بوتراب ، شرمنده

شتابِ تیرزیاد وگلوی تو نازک
به چوبِ تیر، گلو خورده تاب ،.. شرمنده

پسر ببین پدرت را هنوز می لرزد
به پشتِ خیمه روم با شتاب ، شرمنده

اگر مراسمِ دفنت سریع گشته ببخش
شدم ز غصه ای در اضطراب ، شرمنده

اگر که قبر تو پیدا کنند من چه کنم؟
به زیرِ خاک همینجا بخواب ، شرمنده

تنِ تو ، پهنیِ نیزه؟! خدا به خیر کند
اگر به نیزه تنت شد عذاب ، شرمنده

عزیز ِ غیرتی ام ،دیده بسته ای، نشوی
زمحملی که شده بی حجاب ، شرمنده

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:35
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( دارد نظری سمت کجا تیر سه شعبه) * محسن ناصحی

518

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( دارد نظری سمت کجا تیر سه شعبه) دارد نظری سمت کجا تیر سه شعبه
آمد به سراغ تو چرا تیر سه شعبه

آغوش تو امن است ولی حیف ، کجا برد
امنیت آغوش تو را تیر سه شعبه

آیینه ی اکبر به روی دست تو بود و
برداشت ترک آینه با تیر سه شعبه

فرزند تو آن است که تا حرمله را دید
لبخند زد و گفت بیا تیر سه شعبه

حلقوم علی اصغر تو معبد تیر است
آنجا که شده گرم دعا تیر سه شعبه

بی اذن تو برگی به زمین ، نه نمی افتد
با اذن تو گشته است رها تیر سه شعبه

در حسرت دیدار تو ماندیم و‌ نمردیم
ای کاش که می خورد به ما تیر سه شعبه

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:36
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

روضه حضرت علی اصغر (ع) -( به روی نیزه سرت رفت جلوی من ) * ناشناس ؟؟؟

342

روضه حضرت علی اصغر (ع) -( به روی نیزه سرت رفت  جلوی من ) به روی نیزه سرت رفت جلوی من
من به اسارت رفتم جلوی تو
حنجرت زهم پاشید جلوی من
من ناله زنم با زینب برای توی
چه زود از برم رفتی علی من
به فکر بزرگی و دامادیت بودم
برای تو
من را با تازیانه زدن جلوی تو
۳ شعبه کاری کرد بد سرت بیوفتد جلوی من

علی تو سرباز بودی رفتی دردل میدان
در اغوش پدرت شهید شدی در میدان
ای خاک بر دهانم لات کوفی تو را زد
فاطمه دید پریشان شدن من
در شام می گفتند حرمله حتی به بچه هم رحمی نکرد
تیر را نشانه گرفت دقیق بر زیر گلویت زد

شاعر:مهرداد جوادی

  • شنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:16
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

مرثیه شهادت علی اصغر علیه السلام -(تو سند معتبر شاه شهیدانی) * رسول چهارمحالی

287

مرثیه شهادت علی اصغر علیه السلام -(تو سند معتبر شاه شهیدانی) شش ماهه،یا علی اصغر (2)
----------------------------
تو سند معتبر شاه شهیدانی
همیشه تو بال و پرشاه شهیدانی
به روی دست حضرت باران
آیه به آیه کوثر شاه شهیدانی
صدای گریه ات شده لبیک
غیرتی و تاج سر شاه شهیدانی
-----------------------------------
باب الحوائجی به گهواره
اصغری و گل پسر شاه شهیدانی
به روی سینه جایگاهت شد
شجاعت مُکرر شاه شهیدانی
و قطره های خون پاک تو
روضه وخون جگرِ شاه شهیدانی
-----------------------------
سه شعبه .....................زیر گلو
تو خیسی چشم تر شاه شهیدانی
شش ماهه ...................تیر عدو
تو آخرین شیر نر شاه شهیدانی
قنداقه...........................خون گلو
مظلوم و مظلوم تر شاه شهیدانی
--------------------------------
با دست های کوچک تو حل شد
گره گشای آخر شاه شهیدانی
تلظی تو با لب عطشان
یه عمری آسیمه سر شاه شهیدانی
روضه ی جانسوز تو عشق رباب
هم اکبر و هم اصغر شاه شهیدانی
---------------------------------
شش ماهه ،یا علی اصغر(2)

  • شنبه
  • 24
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 17:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(بیا گریون بشیم،تشنه تر از جون بشیم) * رسول چهارمحالی

250

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(بیا گریون بشیم،تشنه تر از جون بشیم) سبک:بیا پریشون بشیم
..........................................
علی اصغرم،علی اصغرم،لایی لالایی(2)
.......................................
بیا گریون بشیم،تشنه تر از جون بشیم
مثل تیر از کمون،تو روضه گریون بشیم
بیا تا فدای،گلوی بی جون بشیم(2)
لالا بخونیم،برای طفل حسین
چون که سر از پیکرش،گشته جدا او
روی دست حسین،گشته سیراب و از
همۂ عالمین،فدا شده او
...............................
غنچۂ پرپرم،ای علی اصغرم
شب و روز از غمت،خاک عزا شد سرم
بی کس و بی پناه این من مادرم(2)
ای علی اصغرم،تشنۂ شش ماهه ام
تیر عدو بر گلوی،تو شد از جهل
شرم و شد بر رخ،حضرت ارباب حسین
موقع آوردنت،به خیمه ای یل
...........................................
روی دست پدر،پر زده ای ای پسر
مثل یاران او،به سوی داور
طفل محزون من،غنچۂ در خون من(2)
غرق ماتم شدم،اصغرم از داغ تو
همره زینب شده،گریه برایت
می خونم هر کجا،طفل رضیع مرا
دشمن دین خدا،کرده فدایت
.....................................
پشت خیمه پدر،نعش تو را ای پسر
غسل پیکر نمود،با اشک دیده
روی دست پدر،می روی در سفر(2)
بیا بر سر زنون،با همه سینه زنون
برای طفل حزین،حضرت عشق
بیا با شور و شین،همره باباش حسین
برای اصغر بگیم،لالایی عشق
..................................
علی اصغرم ،علی اصغرم،لایی لالایی(2)

  • شنبه
  • 24
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 17:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(بیا گریون بشیم،تشنه تر از جون بشیم) * رسول چهارمحالی

333

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(بیا گریون بشیم،تشنه تر از جون بشیم) سبک:بیا پریشون بشیم
..........................................
علی اصغرم،علی اصغرم،لایی لالایی(2)
.......................................
بیا گریون بشیم،تشنه تر از جون بشیم
مثل تیر از کمون،تو روضه گریون بشیم
بیا تا فدای،گلوی بی جون بشیم(2)
لالا بخونیم،برای طفل حسین
چون که سر از پیکرش،گشته جدا او
روی دست حسین،گشته سیراب و از
همۂ عالمین،فدا شده او
...............................
غنچۂ پرپرم،ای علی اصغرم
شب و روز از غمت،خاک عزا شد سرم
بی کس و بی پناه این من مادرم(2)
ای علی اصغرم،تشنۂ شش ماهه ام
تیر عدو بر گلوی،تو شد از جهل
شرم و شد بر رخ،حضرت ارباب حسین
موقع آوردنت،به خیمه ای یل
...........................................
روی دست پدر،پر زده ای ای پسر
مثل یاران او،به سوی داور
طفل محزون من،غنچۂ در خون من(2)
غرق ماتم شدم،اصغرم از داغ تو
همره زینب شده،گریه برایت
می خونم هر کجا،طفل رضیع مرا
دشمن دین خدا،کرده فدایت
.....................................
پشت خیمه پدر،نعش تو را ای پسر
غسل پیکر نمود،با اشک دیده
روی دست پدر،می روی در سفر(2)
بیا بر سر زنون،با همه سینه زنون
برای طفل حزین،حضرت عشق
بیا با شور و شین،همره باباش حسین
برای اصغر بگیم،لالایی عشق
..................................
علی اصغرم ،علی اصغرم،لایی لالایی(2)

  • شنبه
  • 24
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 18:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(بیا گریون بشیم،تشنه تر از جون بشیم) * رسول چهارمحالی

189

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(بیا گریون بشیم،تشنه تر از جون بشیم) سبک:بیا پریشون بشیم
..........................................
علی اصغرم،علی اصغرم،لایی لالایی(2)
.......................................
بیا گریون بشیم،تشنه تر از جون بشیم
مثل تیر از کمون،تو روضه گریون بشیم
بیا تا فدای،گلوی بی جون بشیم(2)
لالا بخونیم،برای طفل حسین
چون که سر از پیکرش،گشته جدا او
روی دست حسین،گشته سیراب و از
همۂ عالمین،فدا شده او
...............................
غنچۂ پرپرم،ای علی اصغرم
شب و روز از غمت،خاک عزا شد سرم
بی کس و بی پناه این من مادرم(2)
ای علی اصغرم،تشنۂ شش ماهه ام
تیر عدو بر گلوی،تو شد از جهل
شرم و شد بر رخ،حضرت ارباب حسین
موقع آوردنت،به خیمه ای یل
...........................................
روی دست پدر،پر زده ای ای پسر
مثل یاران او،به سوی داور
طفل محزون من،غنچۂ در خون من(2)
غرق ماتم شدم،اصغرم از داغ تو
همره زینب شده،گریه برایت
می خونم هر کجا،طفل رضیع مرا
دشمن دین خدا،کرده فدایت
.....................................
پشت خیمه پدر،نعش تو را ای پسر
غسل پیکر نمود،با اشک دیده
روی دست پدر،می روی در سفر(2)
بیا بر سر زنون،با همه سینه زنون
برای طفل حزین،حضرت عشق
بیا با شور و شین،همره باباش حسین
برای اصغر بگیم،لالایی عشق
..................................
علی اصغرم ،علی اصغرم،لایی لالایی(2)

  • دوشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -(شد چُو خَرگاهِ اِمامَت چون صَدف) *حجة الاسلام نیر تبریزی

164

حضرت علی اصغر(ع) -(شد چُو خَرگاهِ اِمامَت چون صَدف) شد چُو خَرگاهِ اِمامَت چون صَدف
خالی از دَرهای دَریای شَرَف

شاهِ دِین را گُوهری بَهرِ نِثار
جُز دُرَّ غَلطان نَماند اَندَر کِنار

شیر خوارِه شیر غابِ پُر دِلی
نَعت او عَبدالله و نامَش علی

دَر طِفُولیّت مَسیحِ عَهدِ عِشق
اِنی عَبدالله گُو دَر مَهد عِشق

بَهرِ تَلقینِ شَهادَت تِشنِه کَام
از دَمِ رُوح القُدُس دَر بَطنِ مام

ماهیّ بَحرِ لَدّنی دَر شَرَف
ناوک نمرود امت را هدف

دادِه یادَش مامِ عِصمَت جای شیر
دَر اَزَل خُون خُوردِن از پِستانِ تیر
کُودَکی دَر عَهد مَهد اُستادِ عِشق
دادِه پیرانِ کُهَن را یادِ عِشق

طِفلِ خُرد اَمّا بِمَعنی بَس سِتُرگ
کَز بُلندی خُرد بِنمایَد بُزُرگ

خود کَبیر اَست اَر چِه بِنمایَد صَغیر
دَر میانِ سَعبَة سیارِه تیر

عِشق را چُون نُوبَتِ طُغیان رِسید
شد سُوی خِیمه رَوان شاهِ شَهید

دِید اَصغَر خُفتِه دَر حُجرِ رُباب
چُون هِلالی دَر کِنارِ آفتاب

چِهرة کُودَک چُو دُردی بَرگِ بید
شیر دَر پِستانِ مادَر ناپَدید،

با زبانِحال آن طِفلِ صَغیر
گُفت با شَه کِی اَمیرِ شیر گِیر

جُملَه را دادی شَراب از جامِ عِشق
جُز مَرا کَمتَر نَشد زان کَامِ عِشق

گر چِه وَقتِ جانفشانی دِیر شد
مُهلَتی بایِست تا خُون شیر شد

زان مِئی کَز وِی چو قاسِم نُوش کرد
نُو عَروسِ بَخت دَر آغُوش کرد

زان مِئی کاَکبَر چُو رَفت از وِی زِ پا
با سَر آمد سُوی مِیدانِ وَفا

شَه گِرفت آن طِفلِ مَه اَندَر کِنار
یافت در وِی در دِلِ دَریا قَرار

آری آری مَه که شد دُورَش تَمام
دَر کِنارِ خُور بُوَد او را مَقام

بُرد آن مَه را بِسُوی رَزمگَاه
کرد رُو با شامِیانِ رُو سیاه

گُفت کِای کافَر دِلانِ بَد سُگال
که بِرُویم بَسته­ اَید آبِ زُلال

گر شُما را مَن گُنهکارَم به پیش
طِفل را نَبُوَد گُنه دَر هِیچ کیش

آب نا پِیدا و کُودَک نا صَبُور
شیر از پِستانِ مادَر گَشتِه دور

زِین فَراتی که بُوَد مِهرِ بَتُول
جُرعه­ ای بَخشید بَر سِبطِ رَسول

شاه دَر گُفتار و کُودَک گرمِ خواب
که زِ نُوک ناوُکش دادَند آب

دَر کَمان بِنهاد تیری حَرمَلِه
اوُفتاد اَندر مَلائک غُل غُلِه

رَست چُون تیر از کَمانِ شُومِ او
پَر زَنان بِنشَست بَر حُلقُومِ او

چون دَرید آن حَلق تیرِ جانگُداز
سَر زِ بازُوی یَدالله کَرد باز

تا کَمان زِه خوردِه چَرخِ پیر را
کَس نَدیدِه دو نشان یک تیر را

تیر کَز بازوی آن سَروَر گُذَشت
بَر دِلِ مَجروحِ پِیغَمبَر گُذَشت

نُوکِ تیر و حَلقِ طِفلِ ناتَوان
آسمانا واژگُون بادَت کَمان

شَه کِشید آن تیر و گُفت اِی داوَرَم
داوَری خواه از گُروهِ کَافرَم

نِیست اِین نُو باوة پِیغَمبَرت
از فَصیل ناقِه کَمتَر دَر بَرَت

شَه ببالا می­فِشانَد آن خونِ پاک
قَطره­ اِی زان بَر نَگشتی سُوی خاک

بِنگَرید آن مُرغِ دَست آمُوزِ عَرش
که چِسان دَر خون هَمی غَلطد بِفَرش

این نِگارین خون که دارد بُوی طِیب
تُحفه­ اِی سُوی حَبیب است از جَحیب

دَر رُبائید این نِگارِ پاک را
پَردِه گُلناری کُنید اَفلاک را

دَر رُبائید اِین گُهرهای ثَمین
که نَیاید دانِه­ اِی زان بَر زَمین

قَطره­ اِی زِین خون اَگر رِیزد بِخاک
گَردَد عالَم گیرِ طوفانِ هَلاک

تیر خُوردِه شاهبازِ دَستِ شاه
کرد بَر روی شَه آسیمِه نِگاه

غُنچهء لَب بَر تَبَسُم باز کَرد
دَر کِنارِ باب خوابِ ناز کَرد

وان گُشودَن لَب بِلَب خَند از چِه بود
وان نِثارِ شُکّر و قَند از چِه بود

پَس نِدا آمَد بِدو کِای شَهریار
اِین رَضیعِ خویش را بَر ما گُذار

تا دَهیمَش شیر از پِستانِ حُور
خوش بِخوابانیمَش اَندَر مَهدِ نُور

پَس شَه آن دُرَّ ثَمین دَر خاک کرد
خاکِ غَم بَر تارِکِ اَفلاک کَرد

آری آری عاشقانِ روی دُوست
اِینچِنین قُربانی آرد سُوی دُوست

اَندَر آن کِشوَر که جای دّلبَر است
نَه حَدِیثِ اَکبر و نَه اَصغر است

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 22:11
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(یادَم آمد داستانی جان گُداز) * ناشناس ؟؟؟

123

شهادت حضرت علی اصغر(ع) -(یادَم آمد داستانی جان گُداز) یادَم آمد داستانی جان گُداز
باز گُویم با که با اَهلِ نیاز

کاندرین وادی شَهِ گُلگُون سَوار
با تَنِ تَنها و تَنها صد هزار

پِیکرش از زُخمِ شَمشیر و خَدَنگ
شَرحه‌شَرحه، شَبکه شَبکه، لاله رَنگ

می ندید از یاوران در دورِ خویش
جُز زَنان و دخترانِ مُو پَریش

از عَطش در دامنِ وِی چَنگ زَن
لِیک از خِجلَت نَه گُفتندی سُخن

دیده گِریان بُگذاشت آن کودکان
شد دوباره جانِبِ میدان رَوان

بَهرِ حُجَت رو بدان لَشگر نِمُود
پَس زَبانِ حُجّت اَلّهی گُشود

کِی رَوا باشد که یابَندی حَیات
وَحش و طِیر و دِیو و دَد زِ آب فَرات

لِیک سَبطِ ساقیّ روزِ جَزا
تِشنه لَب میرد بِدشتِ کربلا

ما بِه رَغمِ آن گُروهِ کینه خواه
غَرق در دریای جُرمیم و گُناه

اینکه طفل است و صَغیر و شیر خوار
لایِقِ تَقصیر نَبوَد زینهار

قطره ای آبَش دَهید ای کُوفیان
میهمان است، میهمانِ بی زَیان

شاهِ دین از بَهرِ جامی آب، جو
بُود با سَنگین دِلان در گُفتگو

ناگه از شَصتِ خَطا کاری، خَطا
شد خَدنگِ نا خَطا کاری رَها

آمد و بَر حَنجَرِ اَصغر نِشست
بر گُذشت از حَنجَر و تا پَر نِشست

سر به صندوقِ سَرِ داور نَهاد
داوَری ها ماند تا یُوم الَتّناد

دَر سرِ آن تیر طفلِ نیمه جان
هَمچو مُرغِ نَیم بِسمِل شد طپان

تِشنه لَب میرفت آن طفلِ صَغیر
تا لَبِ کُوثر هَمی هِی گُفت شیر

شد به شَربتخانهء شیرِ خدا
گشت شیرین کام از شیرِ خدا

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 22:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه زمینه حضرت علی اصغر(ع) -(نور دو چشمون ترم ای غنچه پرپر علی) * مرتضی شاهمندی

184

نوحه زمینه حضرت علی اصغر(ع) -(نور دو چشمون ترم ای غنچه پرپر علی) نور دو چشمون ترم ای غنچه پرپر علی
شش ماهه ی بیتاب من ای نازنین اصغرعلی

علی لالا بخواب گل پونه
چرا مادر می گیری بهونه

بمیرم ای علی اصغر
پیش بابا شدی پرپر (۲)

لای لای علی اصغرم ای کودک شیرین زبون
با گریه هات طفل رباب میزنی تو آتیش به جون

خیمه ها آبی نداره مادر
مشک سقا گشته پاره مادر

بمیرم ای علی اصغر
پیش بابا شدی پرپر

  • سه شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 22:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه واحد یا سنگین حضرت علی اصغر(ع) -(لالایی ، بابات طاقت نداره) * مرتضی شاهمندی

319

نوحه واحد یا سنگین حضرت علی اصغر(ع) -(لالایی ،  بابات طاقت  نداره) لالایی ، بابات طاقت نداره
ابوالفضل ، رفته که آب بیاره

لبهای خشک تو ، خونها به دل کند
بی آبیِ حرم ، من را خجل کند

آه ، گشته بیتاب ، اصغرمن ، رفته در خواب

وای علی اصغر ، علی اصغر ، علی اصغر(۲)

دست و پا ، تو نزن دارم می سوزم
می خنده ، دشمنت به حال و روزم

از شدت عطش ، اصغر نموده غش
مانده به راه او ، چشمان مادرش

آه ، حنجر تو ، چی بگم به ، مادر تو

وای ، علی اصغر ، علی اصغر ،علی اصغر

آخرش ، رفتی تو اصغر من
داغ تو ، نمی شه که باور من

خون گلوی تو ، ریخته به دست من
کم دست و پا بزن ، ای بود وهست من

آه ، پاره پاره ، شد گلوی ، شیرُخواره

وای ، علی اصغر ، علی اصغر ، علی اصغر

  • چهارشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 00:23
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شب هفتم محرم -(لالایی اصغر من داره میسوزه لبهات) * مجید آقاجانی

155

زمینه شب هفتم محرم -(لالایی اصغر من داره میسوزه لبهات) ?بند 1

لالایی اصغر من داره میسوزه لبهات
سوز عطش علی جان معلومه توی چشمات
میسوزی مثل شمعی به روی دست بابات

لالایی شش ماهه ی من کاشکی بخوابی
نداری طاقتی علی تشنه ی آبی

دعا کن ای گل پسرم بباره بارون
دل بابا رو میکه گریه ی تو خون

علی من علی اصغر

?بند 2

جون میدی روی دستم برات بمیره بابا
با لب تشنه سوختی علی کنار دریا
یه قطره آبی واست پیدا نمیشه اینجا

نشد عمو آبی به خیمه ها بیاره
باید دعا کنی فقط بارون بباره

تیر سه شعبه تورو کرده علی سیراب
با دیدن تو این دل من شده بی تاب

علی من علی اصغر

?بند 3

تیر سه شعبه ای وای گلوتو پاره کرده
نباشی تو کنارم برای من یه درده
از غم تو وجود من علی خیلی سرده

رمق نداشتی میدیدم این دم آخر
یه غنچه بودی ولی حالا شدی پرپر

رفتی و اما نفسم مونده تو سینه
خون تو ای علی من روی زمینه

علی من علی اصغر

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 16:30
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

علی اصغر ع -(داری می سوزی از تب، چشات بارونی طفلِ نخورده شیرم، چه نیمه جوونی) *

216

علی اصغر ع -(داری می سوزی از تب، چشات بارونی طفلِ نخورده شیرم، چه نیمه جوونی) ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍
#واحد_سنگین
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
#فقط_از_روی_سبک_بند_اول
#نوشته_شده

◾️بند اول
داری می سوزی از تب، چشات بارونی
طفلِ نخورده شیرم، چه نیمه جوونی

آتیش نزن به جونِ مادر
ای غنچه ی خزونِ مادر
بس که برات لالایی خوندم_
بند اومده زبونِ مادر

لالا ، لالا ای شمعِ بی قرار
لالا ، همه خوابند و ما بیدار
لالا ، برام تو اشکِ خون نبار

◾️بند دوم
سه روز و شب توو خیمه، نباشه آبی
سه روز و شب از عطش، اصلاً نخوابی

بخواب ای میوه ی دلم
بخواب تمومِ حاصلم
ای کامِ زخمی عاقبت_
دردِ تو میشه قاتلم

لالا ، لالا ای شمعِ بی قرار
لالا ، همه خوابند و ما بیدار
لالا ، برام تو اشکِ خون نبار

◾️بند سوم
دیگه نداری طاقت ، مادر بمیره
ناخن نکش به صورت، مادر بمیره

به آسمون هی میشه خیره
کاشکی امشب بارون بگیره
چیکار کنم توو آغوشِ غم_
غنچه ی من داره می میره

لالا ، لالا ای شمعِ بی قرار
لالا ، همه خوابند و ما بیدار
لالا ، برام تو اشکِ خون نبار

◾️بند چهارم
نمونده راهِ چاره ت. با حلق پاره ت
بعدِ تو دعوا میشه، سرِ گهواره ت

لالا، تیرِ سه شعبه تو گلوت
لالا ، یه قطره آب شد آرزوت
لالا ، ای عنچه ی نشکفته ام
لالا ، امون از دشنه ی عدوت

لالا ، لالا ای شمعِ بی قرار
لالا ، همه خوابند و ما بیدار
لالا ، برام تو اشکِ خون نبار

◾️بند پنجم
طفلِ رضیع ام اصغر، نخورده شیرم
داغِ تو جانِ مادر، چه کرده پیرم

علی شیرین زبونِ من
علی آرام جونِ من
بمیرم ای غنچه فقط_
یه امشبی مهمونِ من

لالا ، لالا ای شمعِ بی قرار
لالا ، همه خوابند و ما بیدار
لالا ، برام تو اشکِ خون نبار

#هستی_محرابی
#عصر_یکشنبه_۲_مرداد_۱۴۰۲

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 10:16
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد