ای قبله من روی تو ای شام قدرم موی تو محراب من ابروی تو
ای بود و هستم دل بر تو بستم
افتاده ام از صبر و تاب لب بسته ام من از جواب
سقای طفلانم ولی نه مشک دارم من نه آب
ای یوسف زهرا بیا مولا بیا مولا بیا
*****
بر گو تو ای بهتر ز جان با اصغر شیرین زبان چشم انتظار من نمان
تا زنده هستم شرمنده هستم
بشکسته جام و ساغرم خون ریزد از چشم ترم
افتاده مشکم روی خاک ای خاک عالم بر سرم
ای یوسف زهرا بیا مولا بیا مولا بیا
*****
شد لحظه های آخرم تا زنده ام ای دلبرم من را مبر سوی حرم
هستم حسین جان خجل ز طفلان
من ذره ام تو آفتاب در علقمه بر من بتاب
آبی ندارم من ولی من را خجالت کرده آب
ای یوسف زهرا بیا مولا بیا مولا ب
- دوشنبه
- 19
- مهر
- 1395
- ساعت
- 12:30
- نوشته شده توسط
- feiz