الا یا ایها الساقی برون بر حسرت دل ها
که جامت حل نماید یکسره اسرار مشکل ها
به می بربند راه عقل را از خانقاه دل
که این دارالجنون هرگز نباشد جای عاقل ها
اگر دل بسته ای بر عشق جانان جای خالی کن
که این میخانه هرگز نیست جز مأوای بی دل ها
اگر از نشئه ی دل کمتر از آنی به خود آیی
برون شو بی درنگ از مرو خلوتگاه غافل ها
اگر دل داده ای بر عالم هستی و بالاتر
به خود بستی به تار عنکبوتی بس سلاسل ها
--------
نمک شور تو دریای طلب می طلبد
وصف لعل دهنت باغ رطب می طلبد
روز من را شب گیسوی شما کرده سیاه
اصلأ ای ماه سرودن ز تو شب می طلبد
از غباری که نشسته به لب پر ترکت
می توان گفت قدم های تو لب می ط
- شنبه
- 25
- مهر
- 1394
- ساعت
- 15:47
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری










