اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مرتب سازی براساس

زمزمه بسیارزیباحضرت عباس(ع) -(ناله العطش داره به گوش میاد) *

1513
2

زمزمه بسیارزیباحضرت عباس(ع) -(ناله العطش داره به گوش میاد) 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
زمزمه زیبای حضرت عباس(ع)

ناله العطش داره به گوش میاد
سکینه بایه مشک سمت عموش میاد
آبی نمونده توی مشکمون
طاقت نمونده ببین اشکمون
ببین عمولبای خشکمون

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
کنارعلقمه محشربپاشده
دستای ساقی ازپیکرجداشده
سه شعبه خورده به چش عمو
ازروی اسب افتاده اوبارو
زهرااومدبادست برپهلو
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
تادیدبرادروگفت کمرم شکست
سرت داداش مثه بابا علی شکست
چی اومده سرت عزیز داداش
منم باهات میومدم ای کاش
خداببین زخمی سرتاپاش
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
دست وپامیزنی تیره شده گلو
ببین به زینبت،خیره شده عدو
حرف کنیزی میشه توبازار
زینب کجاوچشمای انظار
میبرنش تومجلس اشرار
➖➖➖➖➖➖➖➖
من میرم ازپیشت،تنهامیشی

  • یکشنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 09:25
  • نوشته شده توسط
  • میلادرهبر
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 روح اله نوروزی

شور سینه زنی حضرت عباس ، حضرت علی اکبر و حضرت علی اصغر -(فرقش شکسته نقش زمینه(ابوفاضل)) * روح اله نوروزی

2271
1

شور سینه زنی حضرت عباس ، حضرت علی اکبر و حضرت علی اصغر -(فرقش شکسته نقش زمینه(ابوفاضل)) فرقش شکسته نقش زمینه(ابوفاضل)۲
در انتظارِ اُمِ بنـیـنـه(ابوفاضل)۲

از داغ تـو شکستــه قدِ من(ابوفاضل)۲
پاشو که حمله ور شده دشمن(ابوفاضل)۲

تو که از پا افتادی
دگـر از پا افتــادم
تو همین که جان دادی
به خدا من جان دادم

*(ابوفاضل یا عباس) ۴

ای نور دیده ام گل لیلا(علی اکبر)۲
آتش زده غم تو به دنیا(علی اکبر)۲

بر روی نیزه رفت سرِ پاکت(علی اکبر)۲
شـد پاره پاره پیکــر پاکت(علی اکبر)۲

لب عطشانـت بابا
دل من را سوزانده
هرکجا یک اثری از
تن صدچاکت مانده

*(ولدی علی اکبر) ۴

پرپر زدی به روی دو دستم(علی اصغر)۲
رفتـی و از غم تــو شکستم(علی اصغر)۲

من ماندم و رباب و اسارت(علی اصغر)۲
گهواره ی تو رفته به غارت

  • دوشنبه
  • 18
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 17:07
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

حضرت ابالفضل العباس علیه السلام -( یل ام البنین مولا ابالفضل) * رضا یعقوبیان

488

حضرت ابالفضل العباس علیه السلام -( یل ام البنین مولا ابالفضل) حضرت ابالفضل العباس علیه السلام
یل ام البنین مولا ابالفضل (2)
گل روی زمین مولا ابالفضل
کرم شرمنده تو
سخاوت بنده تو
ابوفاضل ابوالفضل (2)
********
تمام خلق عالم عاشق تو (2)
بود باب الحوائج لایق تو
همه دیوانه تو
گدای خانه تو
ابوفاضل ابوالفضل (2)
********
عزیز و هستی زهرای اطهر
تو کردی جان فدای آل حیدر
به زینب نور عینی
علمدار حسینی
ابوفاضل ابوالفضل (2)
********
تویی امید آن غمدیده خواهر
تویی سقای طفلان برادر
حسین را تکیه گاهی
علمدار سپاهی
ابوفاضل ابوالفضل (2)
********
کسی همچون تو سقایی ندیده
عدو با تیغ دستانت بریده
رسد بر جان صدایت
نوای یا اخایت
ابوفاضل ابوالفضل (2)
********
بمیرم بر تو و فرق شکس

  • شنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 18:38
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

در مدح و شجاعت حضرت اباالفضل علیه السلام -(ای ییخیلان پرچمی ، قائمه پرچملره) * محمد علی مصیبی

4013
1

در مدح و شجاعت حضرت اباالفضل علیه السلام -(ای ییخیلان پرچمی ، قائمه پرچملره) ای ییخیلان پرچمی ، قائمه پرچملره
جرعه سویی مشکیده ، حسرت اولان یم لره
قارداشینین بیرتوکون ، وئرمیَن عالملره

تیر عشقیدن - جسمینه شهپر یاراشار
سرو قدّینه - صولت حیدر یاراشار
((یا ابالفضل))

آی گوره گر بو آیی لنگه دوشر گردیشی
ضربتینه محو اولار وار نه قدَر ناکیشی
ماردی وورماق یره ایشدی ابوالفضل ایشی

یک تنه آقام - دشتیده غوغا ائله دی
هندین اوغلونی - دهریده رسوا ائله دی

سو اَرِنی سسله دی لن دئدی سقا اونا
قوللارینا فخر ائدوب قان دولی دریا اونا
سسله دی احسنت اوغول حضرت زهرا اونا

عشق اولا سنون - غیرتیوه یاور دین
مرحبا سنه - ای پسر ام بنین

رسمی دی آفاقیده شیرین اولار اوغلی شیر
پنجۀ خونبارینه گّلّۀ

  • دوشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:15
  • نوشته شده توسط
  • علی ببیرپور
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

رباعی حضرت ابولفضل عباس(ع) -(ای مشک امید خیمه ها را دریاب) * محمود ژولیده

968
3

رباعی حضرت ابولفضل عباس(ع) -(ای مشک امید خیمه ها را دریاب) ای مشک امید خیمه ها را دریاب
سقّای غریب نینوا را دریاب
یا رب نرود امید زینب از دست
سردار رشید کربلا را دریاب

  • چهارشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

دودمه حضرت ابوالفضل عباس (ع) -(اقتدار کربلا میرِ جگر دار حسین ) * محمود ژولیده

4539
11

دودمه حضرت ابوالفضل عباس (ع) -(اقتدار کربلا میرِ جگر دار حسین  ) اقتدار کربلا میرِ جگر دار حسین
ای علمدار حسین
خیمه را دریاب ای تنها سپهدار حسین
ای علمدار حسین

  • چهارشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

نوحه حضرت ابوالفضل عباس(ع) -(دلاور کرب و بلا ابالفضل ) * محمود ژولیده

2584
5

نوحه حضرت ابوالفضل عباس(ع) -(دلاور کرب و بلا ابالفضل   ) دلاور کرب و بلا ابالفضل
ساقی دشت نینوا ابالفضل
تا تویی علمدار به لشگر سپهدار
عالم بزیر عَلَم تست
دلهای عاشق حرم تست
عباس ابالفضل
پور علی زادۀ ام البنین
خیز و نما دوباره فتح المبین
امیر سپاهم تمام پناهم
خواندی مرا برادر من
شکستی از غم کمر من
عباس ابالفضل
ایکه تو افتخار عالمینی
حاصل عمر حسن و حسینی
تا نَفَس می کِشی عدو را می کُشی
مرکبت از چه واژگون است
قمر چگونه غرق خون است
عباس ابالفضل

  • چهارشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

حضرت ابالفضل عباس (ع) -(داداش نذار من بی کس و تنها بمونم) * محسن طالبی پور

1272
2

حضرت ابالفضل عباس (ع) -(داداش نذار من بی کس و تنها بمونم) داداش نذار من بی کس و تنها بمونم
تنها میون لشگر گرگا بمونم
تو که بری از بین ما می پاشه از هم لشگرم
چقد تنت کوچیک شده چی کار کنم وای کمرم
اشکای زهرا رو ببین خواهر تنها رو ببین
دور و بر حرم نامردا رو ببین
ای علمدارم باید برگردم
چاره ندارم باید برگردم
آه و واویلاه
بابا چرا تنها شدی عمو کجا رفت
معلومه از چشمات دیگه از پیش ما رفت
از وقتی که رفته عمو این خیمه ها ریخته به هم
کارم شده بابا فقط گریه کنار معجرم
تو خیمه ها آوارم و توی دلم غم دارم و
دادم به عمه باباجون گوشوارمو
من آب نمی خوام برگرد عمو جون
بی کسه بابام برگرد عمو جون
آه و واویلاه

  • یکشنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

حضرت عباس(ع) -(گرفته قلبم کنار دریا) * محسن طالبی پور

1087
1

حضرت عباس(ع) -(گرفته قلبم کنار دریا) گرفته قلبم کنار دریا
نمونده آبی به مشک سقا
بیا دعا کن بریزه خونم
که من رو کشته خجالت آقا
قربون غمای کربلات
تشنه ان تموم بچه هات
این وظیفه منه برم
مشک و پر کنم از این فرات
برات بمیرم یا حسین
می دونی موندن برام عذابه
بزار برم من که قحط آبه
داره می میره علی اصغر
تموم غصم برا ربابه
دیگه مردنم برام کمه
ناله ها همه تو گوشمه
کاش به من نگن که ساقیم
مشک خالی روی دوشمه
برات بمیرم یا حسین
نبر به خیمه تنم رو آقا
می خوام بمونم رو خاک صحرا
آخه می دونم برا تو سخته
قدت خمیده عزیز زهرا
خیمه ها بدون یاوره
پاشو که سکینه مضطره
پاشو حرمله سپاهشو
داره سمت خیمه می بره
برات بمیرم یا حسین

  • دوشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)عباسم ای نازنین برادرم یا ابالفضل * محمود اسدی

4414
1

(نوحه)عباسم ای نازنین برادرم یا ابالفضل عباسم ای نازنین برادرم یا ابالفضل

درخیمه منتظر تو دخترم یا ابالفضل

خیزوببین چه آمده سرم

بدون تو بی یارو یاورم

ای لشکرم ببین زبعد تو

پاشیده شد تمام لشکرم

ابالفضل ای امید زینب

******

من برتو گریم ولی عدو کند خنده برمن

افتادی زروی زین به فرق تو خورده آهن

یکسو فتاده بر زمین علم

یکسو بود دو دست تو قلم

دلواپس تو کودکان شدند

تارفت صدای هلهله حرم

ابالفضل ای امید زینب

******

باقتل تو دشمنت میکند بر ما امیری

خواهرم آماده شد ازبعد تو بر اسیری

شکسته ازغمت مرا کمر

زنم به سینه و زنم به سر

ای غیرت تمام من،شدند

نامحرمان به خیمه حمله ور

ابالفضل ای امید زینب

*******

شائق

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)کرامت به نیزه ها/ساقی تشنه لبان گو چه شده ساغر تو/گوشه ای از مداحی حاج حسین سیب سرخی * محمود اسدی

1346
1

(غزل)کرامت به نیزه ها/ساقی تشنه لبان گو چه شده ساغر تو/گوشه ای از مداحی حاج حسین سیب سرخی ساقی تشنه لبان گو چه شده ساغر تو
اینهمه تیر چرا مانده به دور و برتو

تیرهای همه ی حرمله ها خرج تو شد
شده اندازه ی قاسم همه ی پیکر تو

خیزو نگذار بخندند به حالم عباس
همه گفتند به من،ریخت به هم لشکر تو

اینچنینی که سرت ریخته از هم عباس
بیم دارم که سر نی نشود جا سر تو

خیز تا پای حرامی به حرم وا نشود
ترسم آن است که از دست رود خواهر تو

غیرت الله ببین صحبت سوغات شده
چشمها سوی حرم کو غضب حیدر تو

قسمتی از بدنت قسمت سر نیزه شده
خوب شد نیست ببیند بدنت مادر تو
********
شائق

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 22:35
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)ریخت به هم/چشم تو دیدم و چشم تر من ریخت به هم/گوشه ای از مداحی حاج حسین سیب سرخی تاسوعای ۱۴۴۱ * محمود اسدی

3561
1

(غزل)ریخت به هم/چشم تو دیدم و چشم تر من ریخت به هم/گوشه ای از مداحی حاج حسین سیب سرخی تاسوعای ۱۴۴۱ چشم تو دیدم و چشم تر من ریخت به هم
حال با وضع سر تو،سر من ریخت به هم

نه علمدارِسپاهم،که سپاهم بودی
تا تو پاشیده شدی،لشکر من ریخت به هم

مادرم آمده بالای تن بی دستت
از به هم ریختنت،مادر من ریخت به هم

قبل از آنی که تنم زیر سم اسب رود
ازتماشای تنت،پیکر من ریخت به هم

صحبت از معجر زینب شده از جا برخیز
حرف معجر شده و خواهر من ریخت به هم

بی تو ناموس مرا در ملاءعام برند
غیرت الله ببین دختر من ریخت به هم
******
شائق

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 22:39
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

توسل به قمرمنیر -(در علقمه تقدیم به سقای حرم) * مرتضی محمودپور

885
2

توسل به قمرمنیر -(در علقمه تقدیم به سقای حرم) درحرم‌علمدارکربلا

هوای صبح حریم تو در سرم دارم

وعکس مهر تو در قاب باورم دارم

اگر شکسته پرو بال،اگر زمینگیرم

هزار امید به این دیده‌ی ترم دارم

برای مشک تهی ،گریه بی صداکردم

هوای دیدن روی تو درسرم دارم

به عالمی نفروشم طواف تربت تو

چوحس‌کنم که حریم تودربرم‌دارم

خدا گواهست که من نوکر سرای توام

ز آشنایی تو عشق دیگرم دارم

محبت تو مرا بهتر از بهشت برین

که این عطیه من از شیر مادرم دارم

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 00:45
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

متن و سبک نوحه حضرت عباس -(نوبت جنگ علمدار آمد) * محمدرضا سروری

7479
6

متن و سبک نوحه حضرت عباس -(نوبت جنگ علمدار آمد) نوبت جنگ علمدار

نوبت جنگ علمدار آمد
در صف معرکه سردار آمد
پسر حیدر کرّار آمد
شیر لب تشنه به پیکار آمد
******
پرچم لشکر دین بر دوشش
صحبت شاه مبین در گوشش
بر سر زین فرس با هیبت
عالمی گشته فقط مدهوشش

وادی کرب و بلا خیبر شد
ساقی تشنه لبان ، حیدر شد
پسر شاه عرب مثل پدر
یک تنه در صف یک لشکر شد

نوبت جنگ علمدار آمد
******
حمله ور جانب اعدا می رفت
دیده اش تا لب دریا می رفت
یک تن و یک هدف و یک حمله
لشکر از هیبت او وا می رفت

ذوالفقارش به علی می مانَد
رجز هاشمیان می خوانَد
ضربه در ضربه چه عاشورایی
لشکری را به عقب می رانَد

نوبت جنگ علمدار آمد
******
بر لبش ذکر خداوند جاری
افتخارش به علم برداری
بر زمین

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:29
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا سروری
ادامه مطلب
 علی صمدی

شب تاسوعا -(مشک بگیر و بر ای برادر) * علی صمدی

1393
1

شب تاسوعا -(مشک بگیر و بر ای برادر) مشک بگیر و برو ای برادر
اندکی آب بیاور دلاور
کودکان و زنان بی قرارند
خشک شده لعل لبهای اصغر
علمدار علمدار
برو ای دلاور یل مهجبین
برو ای گل یاس ام البنین
برو ای سپاه حسین را نگین
مهیا کن آب برای رباب
که اصغر گلوش خشکیده
نوای عمو عمو العطش
تو دشت بلا پیچیده
عمو العطش ۳ ابالفضل
بین نخلا عدو در کمینه
توی خیمه رقیه حزینه
تشنگی رو ز یاد برده طفلک
منتظر هست عمو رو ببینه
واویلا واویلا
زدند دستاشو از یمین و یسار
یه تیرم به چشمای ناز نگار
ببار آسمون از دلت رفت قرار
به فرقش فرود اومد یک عمود
شده قاطی خون با اشکاش
امیدش دیگه شده نا امید
تا تیری رسید به مشکش
عمو العطش ۳ ابالفضل

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)روی زمین افتاده است تمام بود و هست تو * محمود اسدی

870
-1

(زمزمه)روی زمین افتاده است تمام بود و هست تو روی زمین افتاده است تمام بود و هست تو

ازهم جداجداشدی وشدی وشدجدا دودست تو

خیز ای علمدار رشید
از داغ تو پشتم خمید

********

خیزو ببین نامحرما،حمله به خیمه کرده اند

همراه خود کعب نی و تازیونه آورده اند

برخیز امیر لشگرم
ببین که من بی یاورم

*******

چشم توروشن یا اخا صحبت شد از شام خراب

خیز ای علمدار غیور صحبت شد از بزم شراب

ای مه جبین ای دلربا
بی تو بسوزد خیمه ها

*******

شائق

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 17:01
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

بگو تو یا ابالفضل -(به وقت ماتم و عزا ، به یاد شیر نینوا) * محمدرضا سروری

4979
3

بگو تو یا ابالفضل -(به وقت ماتم و عزا ، به یاد شیر نینوا) بگو تو یا ابالفضل

به وقت ماتم و عزا ، به یاد شیر نینوا
بگو تو یا ابالفضل " ابالفضل "
به عشق شاه سرجدا ، به پاس حُرمت ولا
بگو تو یا ابالفضل " ابالفضل "
اگر شکسته خاطری ، ز درد غصه آوری
بگو تو یا ابالفضل " ابالفضل "
اگر غمین و مضطری ، به سوگ یار و یاوری
بگو تو یا ابالفضل " ابالفضل "

مشکل گشا ابالفضل
حاجت روا ابالفضل
دردم دوا ابالفضل
******
به وقت درد بی دوا ، برای حاجت و روا
بگو تو یا ابالفضل " ابالفضل "
به زیر بار غصه ها ، به مشکلات نا گشا
بگو تو یا ابالفضل " ابالفضل "
به لحظه های درد و غم ، به رفع مشکلات هم
بگو تو یا ابالفضل " ابالفضل "
به تنگنای بیش و کم ، به غصه های دم به دم
بگو تو یا ابال

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

حضرت ابالفضل العباس(ع) -(یاحامل اللوا و یا ساقی‌العطاشا) * عبدالحسین میرزایی

2685
4

حضرت ابالفضل العباس(ع) -(یاحامل اللوا و     یا ساقی‌العطاشا) یاحامل اللوا و یا ساقی‌العطاشا
حال برادرت را یک لحظه کن تماشا
پشت و پناه هستی اباالفضل اباالفضل
پشت مرا شکستی اباالفضل اباالفضل
ای با وفا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
مشکل گشا اباالفضل اباالفضلاباالفضل
داغ تو ای برادر بر دل زند شراره
اصغر در احتظار و مشک تو پاره پاره
چرا در اضطرابی اباالفضل اباالفضل
شرمنده ربابی اباالفضل اباالفضل
ای با وفا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
بر دوش اگر دوباره مشک و علم نگیری
خیمه رود به غارت زینب رود اسیری
بعد از تو ای علمدار اباالفضل اباالفضل
زینب شود گرفتار اباالفضل اباالفضل
ای با وفا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
ای وای از این همه تیر وای از عمود آهن
ببنین کنار جسمت گوید

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

پنج دفعه -(علم و شمشیر و مشک و دو دست پنج دفعه دلِ عبّاس شکست) * محمدرضا سروری

1372
1

پنج دفعه -(علم و شمشیر و مشک و دو دست   پنج دفعه دلِ عبّاس شکست) پنج دفعه
علم و شمشیر و مشک و دو دست پنج دفعه دلِ عبّاس شکست
تا به روی گِل ساحـل بنِشست پنج دفعه دلِ عبـّاس شکست
از جفـاکـاری ابلیـس پرسـت پنج دفعه دلِ عبـّاس شکست
تا حسین چشم ابالفضل ببست پنج دفعه دلِ عبـّاس شکست
سـاقـی تشـنـة دربـار ابـاعبـدالله
بعد رخصت طلبیدن که بگفت بسم الله
راهی علقمـه شد آب روان هدیـه کند
بر لـب تشـنـه لبـانِ حـرم ثــارالله
زد به قلب سپه و فتـح نمود علقمه را
با طپـش های دلش یاد بفرمود همه را
گفت لب تر نکنم ، تا نکنم تر لبِ شاه
مشک پُرکرده روان شد حرم فاطمه را
از جفـاکـاری ابلیـس پرسـت پنج دفعه دلِ عبـّاس شکست
علم و شمشیر و مشک و دو دست پنج دفعه دلِ عبّاس شکست
علم و مشک ب

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

عباس جوان -(عبّاس جوان خواست خودش سقـّا باشد) * محمدرضا سروری

1040

عباس جوان -(عبّاس جوان خواست خودش سقـّا باشد) عباس جوان

عبّاس عبّاس ، علمدار حسین
سقّا سقّا ، به دربارِ حسین
تنها تنها ، ولی یار حسین
دریا دریا ، خریدار حسین
******
عبّاس جوان خواست خودش سقا باشد
آب آورِ عطشانکدة زهرا باشد

رخصت طلبید تا برود جانب علقم
تا نورِ امیدی به حرم برپا باشد

یا رفع عطش از لب طفلان بنماید
یا قتلگهش تشنه لبِ دریا باشد

با مشک تهی رفت به دستآوریِ آب
تا سینه تهی از شرر غم ها باشد

تنها به نبردِ سپهِ کوفه روان شد
می خواست اگر کُشته شود تنها باشد

در علقمه رفت تشنه ولی آب ننوشید
تا یادِ لبِ خشکِ شهِ بطحا باشد

تصویر صغیرانِ حرم در نظر او
پر غصه ترین غم به دلِ شیدا باشد

پرچم به سرِ دوش و علم در کفِ او بود
تا لرزه بران

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:25
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

عمو را خواب دیدم -(عمو را خواب دیدم به دوشش آب دیدم) * محمدرضا سروری

1712

عمو را خواب دیدم -(عمو را خواب دیدم   به دوشش آب دیدم) عمو را خواب دیدم

عمو را خواب دیدم به دوشش آب دیدم
به جانم تاب دیدم رُخِ مهتاب دیدم
دُرِ نایاب دیدم لب اصحاب دیدم
*******
عمو را خواب دیدم خواب دیدم خواب دیدم
به دوشش آب دیدم آب دیدم آب دیدم

عمو را خواب دیدم خنده رو بود
به روی دوش او بازم سبو بود
پرُ از آبی که روزی آرزو بود

عمو بود و دو دست پر توانش
عمو بود و نگاه مهربانش
نمی شد خنده از روی لبانش

عمو را خواب دیدم به دوشش آب دیدم
*******
عمو را خواب دیدم خواب دیدم خواب دیدم
به دوشش آب دیدم آب دیدم آب دیدم

عمویم مظهر مهر و وفا بود
هنوزم یاد او ، لب های ما بود
به فکر العطش در خیمه ها بود

برایم آب خوش آورده بود او
غم دُردانه ها را خورده بود ا

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:42
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

مرد وفا -(مرد وفا از دریا با لب تشنه آمده) * محمدرضا سروری

1412

مرد وفا -(مرد وفا از دریا با لب تشنه آمده) مرد وفا

مرد وفا از دریا با لب تشنه آمده
یک تنه در پیکار خنجر و دشنه آمده
مرد وفا از دریا با لب تشنه آمده
یک تنه در پیکار خنجر و دشنه آمده
******
با لب تشنه در دل آب روان ابالفضل
یاد حسین بود و لب تشنه لبان ابالفضل
مهر وفا بر وسط علقمه زد چه زیبا
بهر صغیران برادر نگران ابالفضل

با لب تشنه آمد از علقمه سوی یاران
یار حسین نور دل و دیده گلعذاران
تا برساند حرم فاطمه مشک آبش
سوز عطش را بدهد خاتمه مثل باران

مرد وفا از دریا با لب تشنه آمده
******
آب فرات دیده اگر مهر و وفای ساقی
یاد صغیران حرم ، سوز صدای ساقی
تا صف محشر به لب آب روان بماند
حسرت لعل لب و دستان جدای ساقی

چشم ملائک همه بر دست و لبان ا

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:53
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

بحر طویل حضرت عباس (ع) -(کنار خیمه ها می زد ) * امیر عظیمی

3620
4

بحر طویل حضرت عباس (ع) -(کنار خیمه ها می زد ) کنار خیمه ها می زد قدم آرامشی که در دلش طوفانی از غم بود و آنکه غمزدای اشرف اولاد آدم بود.
کنار خیمه ها می زد قدم یادش می آمد روزگار کودکی را، مادرش ام البنین شانه به مویش می کشید و زیر لب می گفت: اولادم فدای بچه های مادر سادات!
کنار خیمه ها می زد قدم با عزت و هیبت مباد آنکه نسیمی بی اجازه رد شود از لابلای خیمه ی ناموس آل الله. ناگاه از میان لشگر کوفه کسی آمد. کسی نه، کمتر از خار و خسی آمد کنار خیمه ها فریاد زد: شمرم! امان نامه برای زاده ی ام البنین دارم... حرم لرزید و عباس از خجالت...
از خجالت...
از خجالت سر به زیر افکنده وقتی می شود یک مرد و از لبهای خشک کودکان شرمنده وقتی می شود باید سکینه

  • دوشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

حضرت عباس(ع) -(ما مسلمانیم اما ما مسلمانِ نجف ) * حسن لطفی

2249
3

حضرت عباس(ع) -(ما مسلمانیم اما ما مسلمانِ نجف ) ما مسلمانیم اما ما مسلمانِ نجف
جانِ کعبه صدهزاران بار قربانِ نجف
روزِ اول که زمین را چون نگینی خلق کرد
گفت در گوشش خدا جانِ تو و جانِ نجف
در نجف مدحِ علی می‌چسبد اما بعدِ آن
نامِ عباس است غوغا زیرِ ایوانِ نجف
کارِ ما مدحِ علی نه مدحِ قنبر گفتن است
مدحِ عباس است اما کارِ طوفانِ نجف
بر علی سوگند فریادِ علی عباسِ اوست
باب حاجات است پس نادِعلی عباسِ اوست
کیست این مرد این تمامِ اقتدارِ زینب است
کیست این شیر این که تیغِ کارزار زینب است
سایه‌ی زینب نمی‌دیدند ، اصلا می‌شود
دید خانم را که کوهی در کنار زینب است
شانه هایش را نوشتم کوهسارِ کربلا
گیسوانش را نوشتم آبشارِ زینب است
دستمالِ زردِ بابایش به عباس

  • سه شنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 09:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن کردی

مرثیه حضرت عباس (ع) -(مگه قول ندادی می ری اب میاری) * حسن کردی

1870
6

مرثیه حضرت عباس (ع) -(مگه قول ندادی   می ری اب میاری) مگه قول ندادی می ری اب میاری
مگه قول ندادی که تنهام نذاری
پاشو ابرویم پاشو لشکر من
بدون تو غم ها میریزه سر من
پاشو که نباشی جسور میشه دشمن
بدون تو غرق غرور میشه دشمن
کی بعد از تو داره هوا خواهر تو
جلو او می بندن رو نیزه سر تو
هنوز رو لب تو رد بنده مشکه
چه چشم تو خونو یه چشمت پر اشکه
فدای سرت که نشد اب بیاری
تنت اب شده از غم و بی قراری
چقد سخته بی دست ز رو اسب بیافتی
جلو چشم دشمن یه اخم نگفتی
هزارتا پره تیر میبینم تو جسمت
باقی مونده عباس فقط از تو اسمت
پاشو ای علمدار غرورم شکسته
ببین مادر من کنارت نشسته
یه لشکر جری شد با افتادن تو
دارم جون می دم من با جون دادن تو
پاشو که براتو حرم بی قراره
رقیه

  • سه شنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 09:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

حضرت عباس ع -(فقط دعا کنید ای کودکانم، عمو پیشِ شما خجل نمونه!) * هستی محرابی

1020

حضرت عباس ع -(فقط دعا کنید ای کودکانم، عمو پیشِ شما خجل نمونه!) ‍ ‍#التماسِ_کودکان_حرم_خدمت
#عمو_برای_ آب_و_رفتن
#حضرت_به_سمت_فرات

تا امید میزنه تو دل جوونه
تا میشم به سوی فرات روونه

فقط دعام کنید ای کودکانم
عمو پیشِِ شما خِجل نمونه

اصغرم از عطش داره بهونه
مثِ آتیش دلمو می سوزونه

ای فرات تو جوابم نکن
نا امید واسه آبم نکن

بگید عمه اونو بغل بگیره
لالاییِ آب و براش بخونه

سکینَم از عطش آروم نداره
طفلکی رقَیَم که بی زبونه

من چی بگم به این گلای پرپر
رنگ و روشون مثِ برگِ خزونه

دارم میرسونم آب و به خیمه
در کمینِم اینجا یه خصمِ دونه

ظالمی دسامو میره نشونه
دیگه آبم فقط یه جرعه خونه

کاش تو ای نا نجیبِ بی مروٌت
یه دس و می ذاشتی واسم بمونه

ای فرات تو جوابم ن

  • سه شنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:09
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

حضرت عباس ع -(یه صدایی میاد از دل علقمه، عباس داره میگه اُمّا یا فاطمه!) * هستی محرابی

1451

حضرت عباس ع -(یه صدایی میاد از دل علقمه، عباس داره میگه اُمّا یا فاطمه!) ‍ ‍#السلام_علیک_یا_ ابوالفضل_العباس_ع
#سبک_نوشته

یه صدایی میاد از دلِ علقمه
عباس داره میگه اُمّا یا فاطمه

تو رو محضِ خدا مهربون مادرم
بیا دستای خود رو بکش بر سرم
کنارِ القمه بی کس و یاورم
هر دو دستم فتاد یکسر از پیکرم

ای اجل تو اَمونم بده (2)
تا به خیمه توونم بده (2)

برخیز عباسِ من وا علیا بگو
تا کزآن افکنی لرزه جانِ عدو
پا شو جانم نما بهرِ آب جستجو
تا کز آن کودکان تَر نماین گلو

مادرم باشم من غلامِ حسین
جون فدا می کنم شوقِ نام حسین
من فدای لبِ تشنه کام حسین
این سرم بر ثنا و سلام حسین

ای اجل تو اَمونم بده ( 2)
تا به خیمه توونم بده (2)

بین تو ای مادرِ مهربونِ من
تیرِ شیاد و این چشمِ خونِ

  • سه شنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:20
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا ابوالفضل -(قمر هاشمیان وپسر ام بنین ) * اسماعیل تقوایی

1505

یا ابوالفضل  -(قمر هاشمیان وپسر ام بنین ) یا ابالفضل
قمر هاشمیان و پسر ام بنین
ای به آلام همه اهل حرمها تسکین

قد وبالای تو آرامش قلب زینب
بر وبازوی علم گیرتو عشق شه دین

دست بر قبصه شمشیر چو بودی به حرم
زندگی بود به اطفال وبه زنها شیرین

قسمتت بوده که آب آور وسقا بشوی
برتمنای حسینت بنمایی تمکین

تشنه رفتی به فرات آب ننوشیدی تو
کرده هرعصر وزمان این عملت را تحسین

مشک بر دوش در آن علقمه گیر افتادی
حمله کردند به تو لشگر شامی لعین

هر دو دست تو زآن پیکر زیبا افتاد
تیربرچشم وبه سر آمده گرزی سنگین

برزمین چونکه فتادی تو،برادر گفتی
دست بگرفته کمر آمد حسینت بالین

سر تو بر سر زانوش گرفت وگفتا
ای برادر بشکستی کمرم،خیزببین

سر بشکافته ات فرق پ

  • سه شنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:05
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

تقديم به حضرت عبّاس عليه السّلام -(از تماشاي رُخ ماه تو شد مهتاب مست) * محمد قاسمی

1281

تقديم به حضرت عبّاس عليه السّلام -(از تماشاي رُخ ماه تو شد مهتاب مست) از تماشاي رُخ ماه تو شد مهتاب مست
از طلوع چهره ات ، هنگام مَد شد آب مست
پشت هر پلك تو يك ميخانه پنهان است...اگر
چشمهايت هست در بيداري و در خواب مست
ما چه مي فهميم تأثير تماشاي تو چيست ؟
آن هم آنجا كه شده با ديدنت ارباب مست
"ياكثيرالسّجده " از حال تو در وقت نماز
مي شود تسبيح و مُهر و مسجد و محراب مست
كاشف الكرب و ابوالقربه ، كفيل زينبي
برتو وابستند پس هستند اين القاب ، مست
باب حاجاتي و خوانديمت اگر باب الحُسين
بوده ايم ازعالم ذر باتو در اين باب ، مست
"تشنه ي آب فراتم اي اجل مهلت بده"
تا نَمُردم مي شوم از اين شراب ناب ، مست ؟
چارده قرن است كه در حسرت لبهاي تو
دور قبرت آب ميگردد در آن سرداب ، مست

  • سه شنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

مشک بردوش -(علم بردوش گشته مشک بردوش ) * اسماعیل تقوایی

931

مشک بردوش  -(علم بردوش گشته مشک بردوش ) مشک بر دوش

علم بردوش گشته مشک بردوش
علمداری خود کرده فراموش

به ذهنش نقش بسته کودکانی
که ازسوز عطش گردیده مدهوش

روانه شد فرات آبی بیارد
که تا اصغر کند زین آب او نوش

ولی افسوس دورش را گرفتند
همه گرگان شامی زره پوش

به مشکش آمده تیر فراوان
شده عباس با آنها هماغوش

دودستش را جدا کردند ودادش
به دندان مشک را او از سردوش

تمام هستی او بود مشکش
چوشد سوراخ، هستی گشت مخدوش

نگاهش بود بر آن مشک پاره
دمی که شد چراغ عمر خاموش

شعر:اسماعیل تقوایی

.

  • چهارشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 17:45
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد