روز عاشورا

مرتب سازی براساس

شاه بی لشکر(ایمان غلامی)باب الجنه *

5889
7

شاه بی لشکر(ایمان غلامی)باب الجنه ای شاه بی لشگر بگو پس لشگرت کو ؟

گر تو سلیمانی بگو انگشترت کو ؟

ظرف دو ساعت اینهمه نیزه شکسته ؟

بوی تو می آید بگو پس پیکرت کو ؟

با ناله های فاطمه اینجا دویدم

گر تو حسین مادری پس مادرت کو ؟

یک جای بوسه در تنت باقی نمانده

خاک دو عالم بر سرم موی سرت کو ؟

آقای من پیراهنت کو ؟ خاتمت کو ؟

سیمرغ قاف عاشقی بال و پرت کو ؟

گیرم سرت را از قفا آقا بریدند

آن بوسه ای که داده ام بر حنجرت کو ؟

از تو توقع دارم ای تندیس غیرت

برخیزی از زینب بپرسی معجرت کو ؟

این دشت دشت چشم های خیره سر شد

آقا کمک کن خواهرت را دخترت کو ؟

علی اشتری

www.boyepirahanehoseyn.blogfa.comوبلاگ بنده

  • شنبه
  • 23
  • مهر
  • 1390
  • ساعت
  • 11:03
  • نوشته شده توسط
  • ایمان
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

مي داني كه چيست؟ -( نامه های یک جهان اصرار مي داني كه چيست؟ ) * محمد اشرفی

2332
4

مي داني كه چيست؟ -( نامه های یک جهان اصرار مي داني كه چيست؟ ) نامه های یک جهان اصرار مي داني كه چيست؟
اشتیاق و بعد از آن انکار مي داني كه چيست؟
شیعیان گویا هوای کربلا دارد حسین
از برای امر دین ایثار مي داني كه چيست؟
باتمام هستی اش آمد به دشت کربلا
گریه های کودک تبدار مي داني كه چيست؟

العطش های حرم صبر و امان را می برید
آبروی یک یل غمدار مي داني كه چيست؟
غرش تکبیرهای شبه جدش، اکبرش
غصه دل کندن از یک یار مي داني كه چيست؟
دادن یک پیرهن،رفتن به سمت قتلگه
ناله های زینب غمخوار مي داني كه چيست؟
اسب ها نقش مهمی در هیاهو داشتند
تاختن بر یک بدن شش بار مي داني كه چيست؟
دشمنان دائم هجوم آرند به سمت خیمه ها
یک سپاه بی سر و سردار مي داني كه چيست؟
اشک های دختر شیرین ت

  • شنبه
  • 18
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 04:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

دوبیتی برای روضه قتلگاه -( تمام کربلا را این خبر بود ) * حیدر عیسایی

7952
13

دوبیتی برای روضه قتلگاه -( تمام  کربلا  را  این  خبر بود ) تمام کربلا را این خبر بود
صدای خواهر تو بی اثر بود
نخاع گردنت را قطع کردند
نمیدانم...که خنجر یا تبر بود...؟؟

شاعر : حیدر عیسایی

  • دوشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زبان حال امام سجاد با فرزندش امام باقر در روز عاشورا -( خوب دقت کن تماشا کن ، این غروب ارغوانی را ) * سودابه مهیجی

2084
0

 زبان حال امام سجاد با فرزندش امام باقر در روز عاشورا  -( خوب دقت کن تماشا کن ، این غروب ارغوانی را ) خوب دقت کن تماشا کن ، این غروب ارغوانی را
خوب در خاطر نگه دار این رستخیز ناگهانی را
بیش از اینها صبر کن آری تا که در یادت نگه داری
شرح درد خطبه هایی که بعدها باید بخوانی را:
غنچه های زخمِ پروانه... بالهای کنده از شانه ...
رد شلاق خزان روی لاله های قد کمانی را...
این شقایق زار ، طفل من ! دفتر نقاشی عشق است
با خودت تکرار کن نام این زمین آسمانی را
کودکم مشق شبت این است با سرانگشتان زخمت بر
دفتر افلاک بنویسی درد دلهای نهانی را
بعد فردا مرد خواهی شد مردی از جنس همین پاییز
تا بفهمانی به یک تاریخ فصل های جاودانی را
بعدها وقتی که انسان از نسل آزادی سوالی کرد
در جوابش شرح خواهی داد مو به مو نام و نشانی

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 11:18
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

گودال قتله گاه * محمد مهدی عبدالهی

2182
2

گودال قتله گاه یک تیر،دوتیر،نَه هزار و نهصد و پنجاه تیر

این حجم بدن کجا و آن هجمه تیر

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

لطفا حق روضه ادا شود.

  • جمعه
  • 14
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 16:32
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب

در كوير آتش و خون، ديده ي تنها كجاست *

1898
23

در كوير آتش و خون، ديده ي تنها كجاست در كوير آتش و خون، ديده ي تنها كجاست

درميان نيزه زاران، گو هزار ما كجاست

گو تو اي ماه دو عالم، كو يد بيضاي تو

گوهر آل شجاعت، اكبر طاها كجاست

آه اي ناي صغيرم، اين سفير آتش است

اين صفير ناي خونين، خود بيان حال ماست

مي سرايد از لب عطشان سرودي از سرور

تا بخشكاند ستم، در هر زمان و هر كجاست

صخره و گرداب ظلم آن كشتي عشقم شكست

نيست اين باور مرا حق برفراز نيزه هاست

چون به ميدان آمد آن مه كربلا چون بدر گشت

نيمه ي مه را بديدم، نيمه ي ديگر كجاست

چون كه آمد تيغ، ظلمت چاره اش را فرق گفت

بين خامس تا ولي آن يك سر از تن جداست

خواهد اكنون بر شود جان از ميان خون و خاك

اين سرشت ديگر است اين راه ديد

  • دوشنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 08:54
  • نوشته شده توسط
  • احسان نيازي
ادامه مطلب

از حرم تا قتلگه زینب به دنبالت دویدسلام * جعفر ابوالفتحی

8771
4

از حرم تا قتلگه زینب به دنبالت دویدسلام سلام

  • یکشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1390
  • ساعت
  • 15:18
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

متن مداحی شهادت امام حسین(ع) با سبک جواد مقدم و رضا حقیقی -( كربلاخونمه، از چی دل بكنم ) *

5954
22

متن مداحی شهادت امام حسین(ع) با سبک جواد مقدم و رضا حقیقی -( كربلاخونمه، از چی دل بكنم ) كربلاخونمه، از چی دل بكنم
حق دارم كه بگم، با تو هم وطنم
بارون ِ بارون،چشمای گریون
این شبا گریه عادتم شده
توی رویاشم،كربلا باشم
برای كی دو ساعتم شده
خیلی بی تابم،نكنه خوابم
حالا كه دیگه نوبتم شده
واااكرببلا،واااكرببلا
باز ببین اومدم، با یه چشمای خیس
جزو گریه كُنات، اسمم و بنویس
من و اشكام،همین و میخوام
كه اینا یادگاری میمونه
مامیریم اما، از ما تو دنیا
یه دنیا بی قراری میمونه
باتومیدونم، دل دیوونم
تو پاییزم بهاری میمونه
بارون ِ بارون،چشمای گریون
این شبا گریه عادتم شده
توی رویاشم،كربلا باشم
برای كی دو ساعتم شده
خیلی بی تابم،نكنه خوابم
حالا كه دیگه نوبتم شده
واااكرببلا،واااكرببلا
دنیامیگذره و فكر

  • سه شنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 05:21
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

گلهای سرخ رنگ -(از بسکه خورد بربدنش نیزه و خدنگ) *

3417
1

گلهای سرخ رنگ -(از بسکه خورد بربدنش نیزه و خدنگ) گلهای سرخ رنگ

از بسکه خورد بربدنش نیزه و خدنگ
شد پیکرش شکفته چو گلهای سرخ رنگ

از تیر غم چو ابر بهار آسمان گرفت
باران خون بگلشن او داد آب و رنگ
مردم به یک طرف بدنش داشت گردشی
تاچرخ بر نشانه زند تیر بیدرنگ
می جست راه ترک قفس مرغ جان او
تیر بلا ز بسکه نمود آشیانه ننگ
لبریز شد چو از بدنش چشمه¬های خون
برگرد او بچید فلک ظالمانه سنگ
پوشیده شد عذار حسین از غبار خون
آئینه جمال خدائی گرفت زنگ
قرآنیان به پیکر قرآن کشیده تیغ
اسلامیان گرفته عجب شیوة فرنگ
دشمن در انتظار و مهیای غارت است
تاگوشوار و معجری آرد مگر به چنگ
بر شد حرم ز غلغلة وا محمدا
شد هم صدا بزینب غمدیده طبل جنگ
طبع حسان چگونه دهد شرح ماجرا
ا

  • شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 04:35
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شهادت امام حسین (ع) و قتلگاه -( بارد چه؟ خون زدیده، چه سان؟ روز و شب! چرا؟ ) * حبیب الله قاآنی شیرازی

2356
3

شهادت امام حسین (ع) و قتلگاه  -( بارد چه؟ خون زدیده، چه سان؟ روز و شب! چرا؟ ) بارد چه؟ خون زدیده، چه سان؟ روز و شب! چرا؟
از غم،كدام غم؟غم سلطان كربلا!
نامش چه بد؟حسین!ز نسل كه؟از على!
مامش كه بود؟فاطمه!جدش كه؟مصطفى‏
چون شد؟شهید شد!به كجا؟دشت ماریه
كى؟عاشر محرم! پنهان؟ نه،بر ملا
شب كشته شد؟نه،روز،چه هنگام؟وقت ظهر
شد از گلو بریده سرش؟نى،نى،از قفا!
سیراب كشته شد؟نه!كسى آبش نداد؟داد!
كه؟شمر،از چه چشمه!از سر چشمه فنا!
مظلوم شد شهید؟بلى!جرم داشت؟نه!
كارش چه بد؟هدایت!یارش كه بد؟خدا
این ظلم را كه كرد؟یزید!این یزید كیست؟
ز اولاد هند، از چه كس؟ از نطفه زنا
خود كرد این عمل؟ نه،فرستاد نامه‏اى
نزد كه؟ نزد زاده مرجانه دغا
ابن زیاد،زاده مرجانه بد؟نعم
از گفته یزید تخلف نمود؟ لا!
این نا

  • یکشنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 05:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

خــون خــدا -(آن روز کــه از گلــوی تــو خــون می‌ریخت) *

3412
1

خــون خــدا -(آن روز کــه از گلــوی تــو خــون می‌ریخت) خــون خــدا

آن روز کــه از گلــوی تــو خــون می‌ریخت
خــون از رگ آفــتــاب،گـلــگـون می‌ریخت
ایــن خــون خــدا بــود، کـه از رگ رگ تــو
با جوشش سرخ عشق، بیرون می‌ریخت

  • شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 10:22
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

زبانحال حضرت زینب در وقت جدایی از حضرت امام حسین (ع) -(ای آشنای زینب درخاک خون جرایی) * حسن بلبلی

33804
3

زبانحال حضرت زینب در وقت جدایی از حضرت امام حسین (ع) -(ای آشنای زینب درخاک خون جرایی) ای آشنای زینب ، در خاک و خون چرایی

بگذار بینم ات سیر ، هنگامه جدایی

من می روم شکسته ، با دست و پای بسته

تو روی نی نشسته ، ای نور کبریایی

شوری فکن بر آرد ، ابری که خون ببارد

این انجمن ندارد ، بی روی تو صفایی

خون است کام ام از شب ، محض رضای زینب

زخمی بزن مرتب ، بر تار نینوایی

گرچه سرت بریده ، روی نی آرمیده

داود هم ندیده ، این صوت کبریایی

با قامتی چنین خم ، من مانده ام در این دم

چون از تو دور گردم ، در من نمانده نایی

با من بگو برادر ، اینگونه از چه دیگر

پنهان ز چشم خواهر ، در بین نیزه هایی

من از تو شرمسارم ، چون مرهم ات گزارم

جز اشک خود ندارم ، بر زخم تو دوایی

ای زخم پر ستاره ، با

  • سه شنبه
  • 8
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 12:29
  • نوشته شده توسط
  • علی اشرفی راد(عین الدین)
ادامه مطلب

اتمام حجّت امام با سپاه کوفه *

2943

اتمام حجّت امام  با سپاه کوفه اتمام حجّت امام با سپاه کوفه

روبه‌صفتان! من پسر شیرخدایم
ریحانۀ دامان رسول دو سرایم
هم، در یم طوفان زده، کشتیّ نجاتم
هم، در دل ظلمتکده، مصباح هدایم

هم سیّد و آقای جوانان بهشتم
هم رهبر و مولا و امام شهدایم
با شیرۀ جان، پرورشم داده محمّد
بوده ز سر انگشت نبی، آب و غذایم
گر اهل نمازید شما، جان نمازم
ور اهل دعایید، همان روح دعایم
هم حجرم و هم زمزم و هم رکن و مقامم
هم کعبه و هم مروه و هم سعی و صفایم
دانندۀ اسرار سماوات و زمینم
فرمانده جیش قدر و ملک قضایم
هم ذبح عظیم آمده در وصف مقامم
هم معنی والفجرم و هم شمس ضحایم
اسلام شود، یکسره سیراب ز خونم
هر چند که خود، تشنه‌لبِ کرب‌وبلایم
در ماه حرام از چه ح

  • یکشنبه
  • 13
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 21:44
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

روز عاشورا -(قرآن زهرا را، به خاک و خون، کشیدند) *

5161
4

روز عاشورا -(قرآن زهرا را، به خاک و خون، کشیدند) روز عاشورا

قرآن زهرا را، به خاک و خون، کشیدند
با کام عطشان از حسینش سر بریدند

واشهیدا حسین واقتیلا حسین
یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین

یا رحمة للعالمین، حقّت ادا شد
رأس حسین، از تن، به ده ضربت جدا شد

کشته شد از جفا ذبیحاً من قفا
یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین

رنگ از رخ صدیقۀ کبری پریده
خون خدا جوشد، ز رگ‌های بریده

وای از این مصیبت فاطمه تسلیت
یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین
شمس ولایت سرنگون، از صدر زین شد
یا عرش رب‌العالمین، نقش زمین شد

پیکرش، چاک‌چاک صورتش روی خاک
یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین

امروز قرآن، در میان نیزه‌داران
هم سنگ باران می‌شود هم تیرباران

خیزد از سنگ‌ها این ندا ی

  • یکشنبه
  • 13
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 21:49
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

روز عاشورا2-(هستی فاطمه، هدیه بر خدا شد) *

4006
5

روز عاشورا2-(هستی فاطمه، هدیه بر خدا شد) روز عاشورا
هستی فاطمه، هدیه بر خدا شد
که سر حسینش از بدن جدا شد

واقتیلا حسین واشهیدا حسین

زخم‌ها مثل گل مانده بر پیکرش
نالۀ آب‌آب آید از حنجرش

واقتیلا حسین واشهیدا حسین

گشته دریای خون گودی قتلگاه
کشتن میهمان با کدامین گناه

واقتیلا حسین واشهیدا حسین

عصمتِ کبریا حضرت فاطمه
گه روَد قتلگاه گه روَد علقمه

واقتیلا حسین واشهیدا حسین
دست عباس کو نجل حیدر چه شد
علی‌اکبر کجاست علی‌اصغر چه شد

واقتیلا حسین واشهیدا حسین

شمر دون، شرم کن از رسول خدا
سر مبر از حسین دستت از تن جدا

واقتیلا حسین واشهیدا حسین

تیغ‌ها سایه‌بان، زخم‌ها پیرهن
خون شده آب غسل خاک صحرا کفن

واقتیلا حسین واشهیدا حسین
یک ماه خون

  • یکشنبه
  • 13
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 21:57
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اشعار عصر عاشورا – روضه امام حسین(ع)-(حالا كه غير از چشمهاي تر نداري) * جعفر ابوالفتحی

3937
2

اشعار عصر عاشورا – روضه امام حسین(ع)-(حالا كه غير از چشمهاي تر نداري) اشعار عصر عاشورا – روضه امام حسین(ع)

حالا كه غير از چشمهاي تر نداري

تنهاي تنها ماندي و ياور نداري

بگذار تا زينب لباس رزم پوشد

تا كه نگويد دشمنت لشگر نداري

من آب مي آرم براي اهل خيمه

ديگر نگو آقا كه آب آور نداري

بگذار لخته خون ز لبهايت بگيرم

آخر مگر اي نازنين خواهر نداري

تعبير كن خواب مرا اي يوسف من

حالا كه غير از چشمهاي تر نداري

مي آيم امشب بهر ديدارت به گودال

هر چند دير است و تو ديگر سر نداري

سید محمد جوادی

  • دوشنبه
  • 14
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 02:22
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

اشعار عصر عاشورا – روضه امام حسین(ع)-(دوباره ضربه ی سیلی نشست بر رویی) * جعفر ابوالفتحی

4703
1

اشعار عصر عاشورا – روضه امام حسین(ع)-(دوباره ضربه ی سیلی نشست بر رویی) به عصر عاشورا

دوباره ضربه ی سیلی نشست بر رویی

به تازیانه کشیدند باز ، بازویی

اگر چه هیچ دری وا نشد،ولی آن روز

به جای میخ به نیزه زدند ،پهلویی

شنیده ایم که یک عصر پای یک خیمه

به دست باد پریشان شده است ،گیسویی

شنیده ایم که یک ظهر روی یک نیزه

بدون آب جوانه زده است ،شب بویی

و ماجرا که به اینجای کار ختم نشد

چقدر زخم زبانها شنید ،بانویی

تمام دغدغه ی من زماجرا این است

که خم نگشت در آن روز هیچ ابرویی

نادر حسینی

  • دوشنبه
  • 14
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 02:26
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

اشعار عصر عاشورا – روضه امام حسین(ع)-(دل شکسته ی من را کنار تل ببرید) * جعفر ابوالفتحی

6677
2

اشعار عصر عاشورا – روضه امام حسین(ع)-(دل شکسته ی من را کنار تل ببرید) اشعار روضه عصر عاشورا – بانو هاشمی

دل شکسته ی من را کنار تل ببرید

برای صبر، توان مرا مثل ببردید

دم وداع برای حسین، ساغر صبر

کنارچشمه ی احلی من العسل ببرید

نمی بُرَد اگر انگشت ،دل از انگشتر

دل مرا به غنیمت از این محل ببرید

تمام روز ندیدم به غیر زیبایی

چه مانده غیر ندامت از این عمل ببرید؟

توان خار ندارد سه ساله ام، او را

بدون سیلی از این راه لااقل ببرید

بهانه گیری این طفل، راه حل دارد

ولی خدا نکند پی به راه حل ببرید

نمک به زخم چهل روزمان که پاشیدید

بساط و سینی غم را از این بغل ببرید

خرابه، خاطره ی تلخ روزگار مرا

به روی دوش عزادار این غزل ببرید

بانو هاشمی

  • دوشنبه
  • 14
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 02:27
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

هزار طوفان - (خرد بودم کوچه ها را دیده ام) *

3291
2

هزار طوفان - (خرد بودم  کوچه ها را دیده ام) خرد بودم کوچه ها را دیده ام

آتش نامردمان را دیده ام

با برادر در پس دیوار و در

اشک های مادرم را دیده ام

در نبود مادرم بابای من

ناله ها فریاد هارا دیده ام

روز های بی قراری میگذشت

مسجد و محراب و خون رادیده ام

باز هم در کوچه ها در پشت در

کودکان و کاسه هارا دیده ام

تا کنون داغ برادر دیده ای؟

من چنان داغ برادر دیده ام

زهر در قلب حسن جا کرده بود

گوییا شیب الخزین را دیده ام

بر فراز منبر بابا بزرگ

هر شغال و گرگ صحرا دیده ام

پایه های آسمان میریخت گر

دیده بودش هرچه را من دیده ام

.نامه ها دریافت کردم یک به یک

نامه های کوفیان را دیده ام

با سپاهی عازم صحرا شدم

گر ندیدی کربلا را ، دیده ا

  • دوشنبه
  • 14
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اثری زیبا از حسن بیاتی در مصیبت ارباب(باب الجنه) *

3112
3

اثری زیبا از حسن بیاتی در مصیبت ارباب(باب الجنه) یا حضرت شیب الخضیب

افتاده ای روی زمین و سر نداری

در این بیابان یک نفر یاور نداری

از بس جراحت بر تنت جا خوش نموده

یک جای سالم در همه پیکر نداری

بگذار تا که جان دهم پیش تن تو

اصلا تصور کن دگر خواهر نداری

در خیمه ها هر کودکی چشم انتظار است

خیزو بگو عباس آب آور نداری

در خیمه ها هر کودکی چشم انتظار است

خیز و بگو عباس آب آور نداری

با من بگو پیراهن و عمامه ات کو؟

بگذر از این انگشت و انگشتر نداری

سروده حسن بیاتی

منبع:www.boyepirahanehoseyn.blogfa.com

  • دوشنبه
  • 28
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 06:19
  • نوشته شده توسط
  • ایمان
ادامه مطلب

نعره خون -( هر صدایی که به دنبال تو پژواک نشد ) * سودابه مهیجی

1946
2

نعره خون -( هر صدایی که به دنبال تو پژواک نشد ) هر صدایی که به دنبال تو پژواک نشد
رعد هم بود اگر راهی افلاک نشد
تو کدام آخته ی تیغ زبان ور بودی
که پس از هر چه قرون خون شد و در خاک نشد؟
پیش آن حنجره که نعره ی خون داشت به دوش
قیل و قال همه جز خرمن خاشاک نشد
هستی از غیرت فریاد تو بر خود لرزید
که به جز عشق درین قافله کولاک نشد
گرچه خون ریخت ز تاراج گلوگاه غزل
آن خزان ریشه کنِ برگ و بر تاک نشد
داغ عطشان تودر شیهه ی اسبان هنوز
به کویری نشد الهام که صد چاک نشد
آه ! در باد هنوز اینهمه آواز از توست
لب توحید که جز قاری لولاک نشد

((از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر))
زخمه ی شوق که از گوش زمین پاک نشد

شاعر : سودابه مهیجی

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 09:12
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زخم کاری -( داری تو شلوغی به سمتم میای ) * محمد کاوه

2018
1

زخم کاری  -( داری تو شلوغی به سمتم میای ) داری تو شلوغی به سمتم میای
به سینه م درست و به جا میزنی
یه جاهایی دیدم همین صحنه رو
چقدر واسه من آشنا میزنی

یه بار چشم عباسو دزدیدی و
یه بارم گلوی علی اصغرو
الانم میای توی آغوش من
پر از زخمه سینه م، چرا میزنی

رها میشی از تو کمون و میای
هدف اینه که زخم کاری بشی
ولی سد راهت نمیشه کسی
یه تیری، چرا پس سه تا میزنی

تو سینم میشینی و حس میکنم
واسم طعم این ضربه ها عادیه
یه جاهایی حس کردم این ضربه رو
چقدر واسه من آشنا میزنی

شاعر : محمد کاوه

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 08:42
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

ماتم کرب و بلا تا به ابد پابرجاست * محمد مهدی عبدالهی

1906
5

ماتم کرب و بلا تا به ابد پابرجاست یا حسین:

ماتم کرب و بلا تا به ابد پابرجاست

روضه خون خدا هم شده قسط سحرم

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

گودال قتله گاه -(یک تیر،دو تیر،نَه، هزار و نهصد و پنجاه تیر) * محمد مهدی عبدالهی

1951
3

گودال قتله گاه -(یک تیر،دو تیر،نَه، هزار و نهصد و پنجاه تیر) یا حسین:

یک تیر،دو تیر،نَه، هزار و نهصد و پنجاه تیر

این حجم بدن کجا و آن هجمه تیر

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

هر نیزه ای که بر بدن اطهرت نشست * محمد مهدی عبدالهی

1570
7

هر نیزه ای که بر بدن اطهرت نشست یا حسین:

هر نیزه ای که بر بدن اطهرت نشست

از شرم روی تو ، به لبش بود یاحسین

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

قتله گاه(سنان با نیزه ای بر پهلویت زد) * محمد مهدی عبدالهی

2436
6

قتله گاه(سنان با نیزه ای بر پهلویت زد) قتله گاه

سنان با نیزه ای بر پهلویت زد

یکی دیگر همی بر بازویت زد

ولی گستاخ دیگر با جسارت

خراشی بر جبین و ابرویت زد

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • سه شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 17:24
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

صف به صف نیزه ز جسم تو عیادت می کرد * محمد مهدی عبدالهی

1750
7

صف به صف نیزه ز جسم تو عیادت می کرد گودال قتله گاه

صف به صف نیزه ز جسم تو عیادت می کرد

آن طرف شمر سرت بر نوک خنجر می کرد

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 14:12
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب

شعر عاشورایی -( ظهر امروز غزل نذر تو ابروش شکست ) *

2618
4

 شعر عاشورایی -( ظهر امروز غزل نذر تو ابروش شکست ) ظهر امروز، غزل نذر تو ابروش شکست
خواست تا شانه کند، هر خم گیسوش شکست
خاست تا وزن بگیرد حرکتهای تو را
نفسش تاب نیاورد و دو زانوش شکست
ظهر امروز سماع تو سماوات آشفت
این چه رقصی ست کزان گنبد مینوش شکست؟!
هر کسی پیش تو از عشق لبش را تر کرد
دیگران را همه در حسرت این نوش شکست
بی شک امشب که به مهمانی مادر رفتی
صد گلو بغض تو در گرمی آغوش شکست..

  • دوشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 10:33
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

نـوک نـی مـاه بدیـد وای امان از دل او.. *

1941
2

نـوک نـی مـاه بدیـد وای امان از دل او.. یک جهان خاطره

نـوک نـی مـاه بدیـد وای امان از دل او همچنـان ماه خمید وای امان از دل او

آتشی در دلـش افکنـد زمیـن غـم و آه کـربـلا بـاز رسید وای امان از دل او

یک جهان خاطـره دارد از این عالم درد خاطرات گشت پدید وای امان از دل او

میدوید او سوی مقتل در این وادی خون سمت شه شمر دوید وای امان از دل او

می برید از حسین سر ز قفا شمر لعین زیـنـبـم می بـرید وای امان از دل او

دست و پا میزد و جانی به تنش بود هنوز خواهر آنجا چه دید وای امان از دل او

بوسه از حلقـوم بُبریده ی دلبر بگرفت از لبش خون چکید وای امان از دل او

خنـده بر حال حسین و دل زینب میزد دشمن پست ، پلید وای امان از دل او

پیر شد از غـم

  • دوشنبه
  • 25
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 12:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین(ع),(تو که دلمو بردی آقا)به همراه نو.ای حمید علیمی *

8885
44

اشعار شهادت امام حسین(ع),(تو که دلمو بردی آقا)به همراه نو.ای حمید علیمی تو که دلمو بردی آقا
همیشه غصمو خوردی آقا
اللهی نباشم تا ببینم
منو به کسی سپردی آقا

(تو که دلمو بردی آقا
همیشه غصمو خوردی آقا
اللهی نباشم تا ببینم
منو به کسی سپردی آقا 4)
منی که بزرگ شد تو روضه هات
نگو منو نمی خوای
منی که جونی مو دادم به پات
نگو منو نمی خوای
زنده ام فقط به عشق کربلات
نگو منو نمی خوای
من کجا برم
نگو منو نمی خوای
پیش کیا برم
نگو منو نمی خوای
من چه جور آقا کربلا برم
(عشقه عشقه عشق به والله ازتو خوندن
ننگه ننگه ننگه به والله بی تو موندن2)
(ارباب ارباب ،آقام حسین آقام حسین 4)
همیشه چشام بارونیه
صحن دل من دلخونی
چی میشه انگشت بزاری روم
بگی که اینم قربونی
توی روضت ناز به جنت می کنم
چ

  • شنبه
  • 28
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 06:11
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد