ای وای
ذکر لبای تو امن یجیبه
ببین که خواهرت دل بی شکیبه
چقدر حال و هوای تو غریبه
رحمی
بیا و کن به حال زار خواهر
بیا و نالَمو بخر برادر
نرو از خیمه ها با حال مضطر
وداع تو می کُشه من رو
انقدر نزن حرف جدایی
برادر غریب زینب
تنها امید خیمه هایی
( حسین من شهید بی سر)
حالا
که داری می ری از حرم برادر
آهسته تر برو غریب مادر
یه نگاهی بکن به چشمای تر
مادر
گفته که بوسه از لبات بگیرم
می ری و بعد تو به غم اسیرم
خدا کنه همین حالا بمیرم
دارم با حال زار و خسته
می بینمت از بالای تل
دیدم که غوغایی به پا شد
بالاسرت میون مقتل
( حسین من شهید بی سر)
ای وای
بااین که ناله هامو می شنیدن
ولی سرت رو از قفا بریدن
مگه مادر
- جمعه
- 26
- مهر
- 1392
- ساعت
- 04:41
- نوشته شده توسط
- علی