شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

شعر فراق امام زمان(عج) -( دوباره تازه کن امشب گلوی ساغر را ) * هادی ملک پور

1659
1

شعر فراق امام زمان(عج) -(  دوباره تازه کن امشب گلوی ساغر را ) دوباره تازه کن امشب گلوی ساغر را
به کام ما بچشان جرعه های آخر را
سلام حضرت باران! … ببار تا شاید
تو مرهمی بشوی قلب دردپرور را
تویی که شیو ه ی پرواز را می آموزی
تویی که بال و پری داده ای کبوتر را
یتیم می شود این خاک در نبود شما
و باد می شکند شاخه ی صنوبر را
گلوی بره و دندان گرگ های سیاه!
بیا تمام کن این جنگ نابرابررا
بتاز در صف نیرنگ کوفیان زمان
و از نیام بکش ذوالفقار حیدر را
صدای پای تو را لحظه لحظه می شنوم
و تیز کرده ام این بار گوش باور را
کمی به حال دلم رحم کن که محتاجم
و پاسخی بده این خواهش مکرر را
چرا سراغی از این درد ما نمی گیری؟
دلت به رحم بیاید دو چشم بر در را
خلاصه می کنم و دردسر نمی د

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر فراق امام زمان(عج) -( شکسته قایق من را امید ساحل نیست ) * هادی ملک پور

1798
2

شعر فراق امام زمان(عج) -(   شکسته قایق من را امید ساحل نیست ) شکسته قایق من را امید ساحل نیست
دگر امید به این بخت مانده در گل نیست
بیا بهانه ی شبهای پرستاره ی من بین
که بی تو دگر قرص ماه کامل نیست
در این زمانه ی سردرگمی و بی خبری
تفاوتی بخدا بین حق و باطل نیست
کسی میان خیابان برج و باروها
معطر از نفس کوچه های کاگل نیست
تمام خلق دم از عقل می زنند اما
هرآنکه دل به نگاهت نبسته عاقل نیست
شکسته ای دل ما را ولی تو حق داری
دلی که با تب و تابت نمی تپد دل نیست
که از فراق تو جانم به لب رسیده ولی
فدای آمدنت … جان ما که قابل نیست

شاعر : هادی ملک پور

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

شعر فراق امام زمان(عج) -( دمی که خاطره ات را مرور خواهم کرد ) * میثم مومنی نژاد

1367

شعر فراق امام زمان(عج) -(  دمی که خاطره ات را مرور خواهم کرد ) دمی که خاطره ات را مرور خواهم کرد
قسم به یاد تو حس غرور خواهم کرد
سوار جاده ی اندیشه ام نمی دانم
ز کوچه های خیالت عبور خواهم کرد ؟
بزرگی تو در آیینه ام نمی گنجد
ز یازده فلک آیینه جور خواهم کرد
تو حاضری و منم غایب از رسیدنها
دعا کنی تو برایم ظهور خواهم کرد
زکفشهای خودم دل نکنده با چه امید
نشسته ام که تماشای نور خواهم کرد ؟

شاعر : میثم مومنی نژاد

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

شعر فراق امام زمان(عج) -( دنیای بی نگاه تو تاریک و مبهم است ) * میثم مومنی نژاد

1408

شعر فراق امام زمان(عج) -( دنیای   بی نگاه تو  تاریک و مبهم  است ) دنیای بی نگاه تو تاریک و مبهم است
بی تو تمام زندگی ما جهنم است
ای آفتاب سیصدو چندین قمر بگو
تا جنگ بدر دیگرتان چند تا کم است
نور تو خامُشیی همه اعتراض هاست
این راز سجده های ملایک به آدم است
با پنجه های ظلم به روی گلوی عدل
دیگر بهار آمدن تو مسلم است
صبح طلوع جمعه دلم آفتابی است
اما غروب مثل غروبِ محرّم است
روشن کنید مرگ کجا میبرد مرا
ای مردمان بهشت من اکنون در عالم است

شاعر : میثم مومنی نژاد

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

شعر امام زمانی(عج) -( تو می دانی به غیر از تو نباشد دلخوشی ما را ) * سید محسن حسینی

1803
1

شعر امام زمانی(عج) -( تو می دانی به غیر از تو نباشد دلخوشی ما را ) تو می دانی به غیر از تو نباشد دلخوشی ما را
چرا ای سلسله گیسو به هر سو می کشی ما را
تو کم امروز و فردا کن وگرنه می کشی ما را
تمام جمعه ها بی تو غم انگیز است غم انگیز است
بهار من دلم بی تو (به مثل فصل پائیز است «۲»)
قسم بر تار گیسویت گرفتار تو هستم من
ببین ای یوسف زهرا به بازار تو هستم من
کلاف جان روی دستم خریدار تو هستم من
سـتاره ریـزد از چشمم ز هجـر روی چون ماهت
تو هستی نرگس نرجس (منم خار سر راهت «۲»)
ببین یار تماشایی که من هستم تماشایی
چه غم دارم که از عشقت کشد کارم به رسوایی
نشان کی می دهی ما را تو آن رخسار زهرایی
چرا از ما جدا هستی بگو با ما کجا هستی
نجف یا کاظمینی تو و یا در کربلا هستی
تو

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

شعر فراق امام زمان(عج) -( جمعه دیگر رسیده این همه هجران که دیده ) * سید محسن حسینی

2434
4

شعر فراق امام زمان(عج) -( جمعه دیگر رسیده   این همه هجران که دیده ) جمعه دیگر رسیده این همه هجران که دیده
ای که با من آشنایی کی می آیی کی می آیی
ای تمام آرزویم روز و شب در جستجویم
تا به کی از من جدایی کی می آیی کی می آیی
می کشی از عشق خود آخر به رسوایی
تو مارا ای تماشایی ببین کردی تماشا یی
تو ما را ای همه دنیا و دینم ای نگار نازنینم
دلبر من هستی و من هم زتو دل بر ندارم
ای گل بی خار من پیش تو من کمتر ز خارم
ای به دوش افکنده گیسو می کشی من را به هر سو
گه به کوه و گه به صحرا یابن الزهرا – یابن الزهرا
دل به عشقت داده ام من از نفس افتاده ام من
کن نگاهم ای مسیحا یابن الزهرا – یابن الزهرا
بی نیازم از حجر چون عاشق خال تو هستم
عمر من تا آخر عمرم به دنبال تو هستم
روی تو

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات با امام زمان(عج) -( «یک جهان روضه و یک چشم پر از نم داری ) *

3342
0

شعر مناجات با امام زمان(عج) -( «یک جهان روضه و یک چشم پر از نم داری ) «یک جهان روضه و یک چشم پر از نم داری
آه، آقای غریبم به دلت غم داری»
دردِ بی مادری ای کاش دوایی می داشت
فاطمیّه شده و اشک دمادم داری
صاحبِ مجلس روضه، غم مادر دیدی
بر درِ خانه ی خود، بیرق ماتم داری
دردِ دل کن که نگویند غریبی آقا
بین این سینه زنان، مونس و مَحرَم داری
دلِ یعقوبیِ مادر ز فراقت خون است
یوسف مصر بقا، قصد سفر هم داری ؟
دل ، حسینیّه ی چشمان تو شد مولا جان
باز هم وقت عزا، یاد مُحرّم داری
گاه در کوچه و گه کرب و بلا می گریی
داغ یک پهلو و انگشتر خاتم داری

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 13:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل در وصف امام زمان(عج) -( صبحدم پيك مسيحا دم جانان آمد ) *

2716
2

غزل در وصف امام زمان(عج) -( صبحدم پيك مسيحا دم جانان آمد    ) صبحدم پيك مسيحا دم جانان آمد
گفت برخيز كه آرام دل و جان آمد
سحر از پرده نشينان حريم خلوت
نغمه برخاست كه شاهنشه خوبان آمد
عاشقان را رسد اين طرفه بشارت زسروش
كه سحرگاه شب نيمه شعبان آمد
مى ‏كند مرغ سحر زمزم بر شاخ گل
كه ز نرگس ثمرى پاك بدوران آمد
وارث تاج نبى اوست كه با دعوت حق
بهر افراشتن پرچم قرآن آمد
شهسواريست كه با صولت و بازوى على
از پى كشتن كفار به ميدان آمد
مظهر صلح حسن اوست كه با حلم حسن
پى آرامش دلهاى پريشان آمد
آنكه اندر رگ او خون حسين بن عليست
پى خونخواهى سالار شهيدان آمد
در ره زهد و عبادت چو على بن حسين
سوى حق قافله راسلسله جنبان آمد
علم باقر همه در اوست كه با مشعل علم
رهبر جامعه بى

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( شبی را به خوابم بیا، نازنین! ) *

2391

غزل امام زمان(عج) -( شبی را به خوابم بیا، نازنین! ) شبی را به خوابم بیا، نازنین!
دلم را پُر از بوی خورشید کن
بیا چشمه غصه‌های مرا
پُر از جوششِ شعر امید کن
بیا که جهان، زیر هر گام تو
پُر از رویش سبزه‌ها می‌شود
دلِ آسمان، پُر زِ رنگین کمان
زمین، غرق ذکر خدا می‌شود

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( بی‌قرار تؤام و در دل تنگم گِله‌هاست ) *

1915

غزل امام زمان(عج) -( بی‌قرار تؤام و در دل تنگم گِله‌هاست ) بی‌قرار تؤام و در دل تنگم گِله‌هاست
آه! بی‌تاب شدن عادت کم حوصله‌هاست
مثل عکس رُخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست
بی‌تو هر لحظه مرا، بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گُسل زلزله‌هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟
دیدنت آرزوی روز و شب چلچله‌هاست
باز می‌پرسم از آن مسئلة دوری و عشق
و ظهور تو جواب همة مسأله‌هاست

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( کسی می آید از یک راه دور آهسته آهسته ) *

2398
6

غزل امام زمان(عج) -( کسی می آید از یک راه دور آهسته آهسته ) کسی می آید از یک راه دور آهسته آهسته
شبی هم می کند زینجا عبور آهسته آهسته
غبار غربت از رخسار غمگین دور می سازد
و ما را می کند غرق سرور آهسته آهسته
دل دریایی ما را به دریا می برد روزی
به سان ماهی از جام بلور آهسته آهسته
ازین رخوت رهایی می دهد جانهای محزون را
درونها می شود پر شوق و شور آهسته آهسته
نسیم وحشت پاییز را قدری تحمل کن
بهار آید اگر باشی صبور آهسته آهسته
کسی می آید و می گیرد احساس خدایی را
ز انسانهای سرشار از غرور آهسته آهسته
فنا می گردد این تاریکی و محنت ز دنیامان
ز هر سو می دمد صدگونه نور آهسته آهسته
به سر می‌آید این دوران تلخ انتظار آخر
و ناجی می کند اینجا ظهور آهسته آهسته
ز الطاف خد

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( زمین دلتنگ و مهدى بیقرار است‏ ) *

2341
2

غزل امام زمان(عج) -( زمین دلتنگ و مهدى بیقرار است‏ ) زمین دلتنگ و مهدى بیقرار است‏
فلك شیدا، پریشان روزگار است‏
دلا، آدینه شد، دلبر نیامد
غروب انتظارم سرنیامد
همه دلها پر از آه و غم و درد
همه آلاله‏ها پژمرده و زرد
نفس‏ها خسته و در دل خموشند
فغانها بى‏صدا و پرخروشند
نه رنگى از عدالت، نى از صداقت‏
در و دیوار دارد نقش ظلمت‏
شده پرپر گل مهر و محبّت‏
همه دلها شده سرشا نفرت
شده شام یتیمان، ناله و اشك‏
برد هركس به كاخ دیگرى رشك‏
شده پژمرده غنچه در چمنزار
بگشت آواره گل در كوى گلزار
نشسته دیو بر دلهاى خفته‏
همه جا بذر نومیدى شكفته‏
زده زنگارها آئین و مذهب‏
دمى، رویى ز سرور نیست یا رب‏
به اشك چشم و مهر و ماه، سوگند
به آه و ناله دلهاى دربند
اگر نرگس ز هجرت

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( امشب از مفهوم مستی جرعه‌ای سر می‌کشم ) *

2652
1

غزل امام زمان(عج) -( امشب از مفهوم مستی جرعه‌ای سر می‌کشم ) امشب از مفهوم مستی جرعه‌ای سر می‌کشم
فکر دیدار تو را تا مرز باور می‌کشم
ای نگاهت سبز، ای سرچشمة آئینه‌ها
گر بیایی با تو از پاییزها پر می‌کشم
خوب من! با هم قراری داشتیم آدینه‌ها
سال‌ها طرح نمی‌آیی به دفتر می‌کشم
من به قربان قدم‌هایت، تو برگرد و ببین
جای قربانی گلویم را به خنجر می‌کشم
قصة پرواز تو در آسمان پیچیده است
باز امشب در هوایت بی‌نشان پَر می‌کشم

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( ای شعر من، فدای دو چشمان خسته‌ات ) *

2027
1

غزل امام زمان(عج) -( ای شعر من، فدای دو چشمان خسته‌ات ) ای شعر من، فدای دو چشمان خسته‌ات
ای چشم من، به پای صدای شکسته‌ات
ای آخرین حماسة بیداری صدا
وی اوّلین تصادف بیداد با خدا
چشمان مست تو به کجا می‌کِشد مرا
می‌آیی و خدای صدا می‌کُشد مرا
ای های‌های گریة مستانه‌ام بیا
وی بغض در گلو به پرستاری‌ام بیا
آغاز من بیا و مرا باز زنده کن
در این غروب سرد دلم را تو بنده کن
این را بدان که باز ستاره شکست و رفت
آمد به شوق دیدن تو مست گشت و رفت
من می‌روم ولی برای تو آشفته‌ام بدان
چون در صدای عشق تو بشکفته‌ام بدان
این را بدان که از غم تو آسمان شکافت
این نور عشق بود که بر بی‌کران بتافت
دیشب هزار بار ناله زدم آسمان گریست
از عرش تا به حرمت کون و مکان گریست
امشب به پاس

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( سکوت کوچه‌های تارِ جانم، گریه می‌خواهد ) *

2394
1

غزل امام زمان(عج) -( سکوت کوچه‌های تارِ جانم، گریه می‌خواهد ) سکوت کوچه‌های تارِ جانم، گریه می‌خواهد
تمام بندبندِ استخوانم، گریه می‌خواهد
ببار ای ابر باران‌زا! میان شعرهای من
که بغض آشنای آسمانم، گریه می‌خواهد
بهاری کن مرا جانا! که من پابند پاییزم
و آهنگ غزلهای جوانم، گریه می‌خواهد
نمی‌خواهم دگر آیینه را؛ چشمان من مُردند
که در متنش نگاه ناتوانم، گریه می‌خواهد
چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی
که حتّی گریه‌های بی‌امانم، گریه می‌خواهد
فرهام شاه آبادی فراهانی

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل وصف امام زمان(عج) -( یوسف ندیده است به دنیا نظاره‌ات ) * طیبه شادمانی

2111

غزل وصف امام زمان(عج) -( یوسف ندیده است به دنیا نظاره‌ات ) یوسف ندیده است به دنیا نظاره‌ات
کردم هزار حنجره نذر هزاره‌ات
راضی مشو که طعمة دست خزان شوم
وامی‌شود گل لب من با اشاره‌ات
حرفی برای گفتن از این دل نمانده است
جانا! کجاست در دل این شب ستاره‌ات؟
رازی است سر به مهر، دو چشم سیاه تو
دیدم به قاب دیدة تو استخاره‌ات
سر می‌نهم به پای تو در آستان عشق
من زنده‌ام به نام و نگاه دوباره‌ات

شاعر : طیبه شادمانی

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل وصف امام زمان(عج) -( باز می آید صدای پای آه چشم ما ) *

1707
1

غزل وصف امام زمان(عج) -( باز می آید صدای پای آه چشم ما  ) باز می آید صدای پای آه چشم ما
صد افق راز است آن سوی نگاه چشم ما
از نگاه آینه یک روز جاری می شوی
تا بگیری دست های بی پناه چشم ما
خسته ایم از این همه تصویرهای نانجیب
چیست، آیا چیست ای آبی، گناه چشم ما؟
گوش کن! ندبه غریبانه شکایت می کند
آی باران! کی می آیی دادخواه چشم ما؟
در هجوم رنگ های بی تپش باز آینه
می شود سنگ صبور و سر پناه چشم ما
هر شب آدینه، همراه توسل می رویم
تا دیار شوق، تنها وعدگاه چشم ما

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر غزل امام زمان(عج) -( زمان نشسته کناری به انتظار شکفتن ) *

1794
1

شعر غزل امام زمان(عج) -( زمان نشسته کناری به انتظار شکفتن  ) زمان نشسته کناری به انتظار شکفتن
کجاست آن که بیاید پر از بهار شکفتن؟
تمام وسعت باران! زمین بدون تو پژمرد!
جهان دوباره بروید به اعتبار شکفتن
قیام سبز جوانه، در این زمانه گناه است
چه وقت می رسد از راه روزگار شکفتن؟
بیا به روح تماشا دوباره بال دگر ده
حضور آینه ها را ببر کنار شکفتن
تو ای شکوه حماسه بیا و معجزه ای کن
بهار می چکد از زخم ذوالفقار شکفتن

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( آقا بیا! در دست ها باز آسمان روئیده است ) * خدیجه پنجی

2229

غزل امام زمان(عج) -( آقا بیا! در دست ها باز آسمان روئیده است ) آقا بیا! در دست ها باز آسمان روئیده است
گلواژه سبز دعا تا کهکشان روئیده است
عطر خیال آبیت در ذهن ها جاری شده
تصویر شوق دیدنت در چشم مان روئیده است
با تابش پنهانیت در وسعت آئینه ها
آن سوی باور تا خدا رنگین کمان روئیده است
پژواک نام گرم تو پاییز را تبخیر کرد
بر روی لب ها نام سبزت جاودان روئیده است
در ذهن انگشتان من بوی حضورت می وزد
احساس درکت خوب من! تا بیکران روئیده است
از چهره آئینه ها پاییز پیری می چکد
اما ز میلاد جهان عشقت جوان روئیده است
یکباره خیست می شوم ای آبشار عاطفه !
حتی غزل با نام تو سبز و روان روئیده است

شاعر : خدیجه پنجی

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( غم فراق تو دل را اگرچه سنگین است ) * کاظم جیرودی

2799

غزل امام زمان(عج) -( غم فراق تو دل را اگرچه سنگین است ) غم فراق تو دل را اگرچه سنگین است
فدای آن غم تلخت, چقدر شیرین است!
اگر چه نیست جفا، کار تو, نمی‌دانم
چرا مرام تو در ذره پروری این است؟
دلم ز دوری‌ات ای گل به سینه‌ام پژمرد
نوای بلبل طبعم ز غصه غمگین است
بیا بیا که ز یمن تو باغ می‌خندد
در انتظار رُخت, بی‌قرار نسرین است
بیا بیا که حضورت به گلشن دل‌ها
برای زخم گل داغدیده تسکین است
گل ظهور تو کی برگ و بار خواهد داد؟
در انتظار فرج خوشه‌های پروین است
بیا که فتنه به آفاق می‌کند بیداد
ببین که باد مخالف به پرچم دین است
همیشه منتظرت روی جاده می‌مانم
نگاه باور دل امتداد پرچین است

شاعر : کاظم جیرودی

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر غزل وصف امام زمان(عج) -( ببین باقی است روی لحظه هایم جای پای تو ) * یوسفعلی میرشکاک

3248

شعر غزل وصف امام زمان(عج) -( ببین باقی است روی لحظه هایم جای پای تو  ) ببین باقی است روی لحظه هایم جای پای تو
اگر کافر، اگر مومن، به دنبال تو می گردم
چرا دست از سر من بر نمی دارد هوای تو
دلیل خلقت آدم! نخواهی رفت از یادم
خدا هم در دل من پر نخواهد کرد جای تو
صدایم از تو خواهد بود اگر بر گردی ای موعود!
پر از داغ شقایقهاست آوازم برای تو
تو را من با تمام انتظارم جستجو کردم
کدامین جاده امشب می گذارد سر به پای تو
نشان خانه ات را از هزاران شهر پرسیدم
مگر آن سوتر است از این تمدن، روستای تو

شاعر : یوسفعلی میرشکاک

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر غزل امام زمان(عج) -( معبد دلم بی تو، ساکت است و ظلمانی ) *

2648

شعر غزل امام زمان(عج) -( معبد دلم بی تو، ساکت است و ظلمانی ) معبد دلم بی تو، ساکت است و ظلمانی
ای الهة خورشید! در شبی زمستانی
از پی‌ات روان کردم، در غروب تنهایی
ناله‌های پی در پی، گریه‌های پنهانی
لحظة رهایی ده! ای ستارة قطبی
زورق وجودم را زین محیط طوفانی
باز هم بهاری کرد آسمان چشمم را
کوچ سبز آواز سُهره‌های زندانی
در مسیر دیدارت، ای سپیدة موعود
کوچه باغ چشمم را، کرده‌ام چراغانی
از تبار اندوهم، چون شقایق صحرا
الفتی ندارم با هر غم خیابانی

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر غزل امام زمان(عج) -( شعر غزل وصف امام زمان(عج) ) *

3148
1

شعر غزل امام زمان(عج) -( شعر غزل وصف امام زمان(عج) ) سلام بر نگاه تو بلند آسمانی‌ام
که از حضیض خاک‌ها به اوج می‌کشانی‌ام
من ازتبار لحظه‌های تند سیر زندگی
تو از تبار دیگری بهار جاودانی‌ام
سراسر وجود من پُر است از صدای تو
وجود من فدای تو! بیا به میهمانی‌ام
به ذرّه ذرّه جان من، طلب زبانه می‌کشد
ولی در این حصارها، اسیر ناتوانی‌ام
رسیده‌ام به مرگ خود در این غروب واپسین
بیا به چشم من نشین تمام زندگانی‌ام
شنیده‌ام که می‌رسی، نشسته‌ام به راه تو
سلام بر نگاه تو بلند آسمانی‌ام

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر غزل امام زمان(عج) -( عیب از کجاست؟ غیبت او بی‌دلیل نیست ) *حجه الاسلام رضا جعفری

3669
4

شعر غزل امام زمان(عج) -( عیب از کجاست؟ غیبت او بی‌دلیل نیست ) عیب از کجاست؟ غیبت او بی‌دلیل نیست
چون ذاتاً آفتاب، به مردم بخیل نیست
ما فرع خاک پای تو هستیم ـ ای حبیب! ـ
خاکی که سر به سجده نیارد، اصیل نیست
باید میان کوره بسوزد که گُل کند
دل تا میان شعله نیفتد، خلیل نیست
جایی که جای پای عروج محمّد(ص) است
راهی برای پر زدن جبرئیل نیست
بعد از دو نیم کردن دل، پا بر آن گذار
این سینه کمتر از وسط رود نیل نیست

شاعر : حجه الاسلام رضا جعفری

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام زمان(عج) -( دلم به یاد تو امشب بهانه می‌گیرد ) *

2584

غزل امام زمان(عج) -( دلم به یاد تو امشب بهانه می‌گیرد ) دلم به یاد تو امشب بهانه می‌گیرد
نشان وصل تو را عاشقانه می‌گیرد
ز خوان عشق تو ای یوسف اهورایی
کبوتر دل من آب و دانه می‌گیرد
اگر فراق تو از دیده روشنی برده است
شرار عشق تو در دل زبانه می‌گیرد
شده است ساغر جان پر ز خون دل شاید
کمان عشق تو دل را نشانه می‌‌گیرد

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر غزل امام زمان(عج) -( عیب از کجاست؟ غیبت او بی‌دلیل نیست ) *

2047

شعر غزل امام زمان(عج) -( عیب از کجاست؟ غیبت او بی‌دلیل نیست ) عیب از کجاست؟ غیبت او بی‌دلیل نیست
چون ذاتاً آفتاب، به مردم بخیل نیست
ما فرع خاک پای تو هستیم ـ ای حبیب! ـ
خاکی که سر به سجده نیارد، اصیل نیست
باید میان کوره بسوزد که گُل کند
دل تا میان شعله نیفتد، خلیل نیست
جایی که جای پای عروج محمّد(ص) است
راهی برای پر زدن جبرئیل نیست
بعد از دو نیم کردن دل، پا بر آن گذار
این سینه کمتر از وسط رود نیل نیست

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزلي در فراق امام عصر -( هزار سال گذشت و غريب بود هنوز ) * احسان پرسا

1600
2

غزلي در فراق امام عصر -( هزار سال گذشت و غريب بود هنوز ) هزار سال گذشت و غريب بود هنوز
مسافري که به ظاهر حبيب بود هنوز
کسي که بعد ِ گذشت از هزار و سيصد باد
ميان سينه ي او يک لهيب بود هنوز
مسافر اسب خودش را به شهر آورد و
نگاه کرد .. جهان پر فريب بود هنوز
اگر چه ورد لب مردمان دعاي فرج
اگر چه حضرت باري مجيب بود هنوز
ولي شفاي مريضان و زايمان زنان
دليل اصلي امن يجيب بود هنوز
به دستهاي تمام جهان نگاه انداخت
قنوت ؟ نه .. همگي توي جيب بود هنوز
گل محمدي از باغ منقرض شده بود
و توي باغ کلاغ عندليب بود هنوز
و شاعران که به ظاهر پيمبر قومند
زبورشان پُر ِ حوا و سيب بود هنوز
براي آنها که جمکران فقط قبر است
ظهور حضرت مهدي عجيب بود هنوز
ظهور قصه شده مثل کشتن عيسي
مسي

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 21:27
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیر عباسی

اشعار مناجات با امام زمان به همراه سبک -( ای یوسف زهرا بیا ، یا حجّتَ الله ) * امیر عباسی

3743
1

اشعار مناجات با امام زمان به همراه سبک -( ای یوسف زهرا بیا ، یا حجّتَ الله ) ای یوسف زهرا بیا ، یا حجّتَ الله
محبوب پنهان از نظر ، بقیه الله
ای جان من جانان من یابن الحسن یابن الحسن
عجّل ظهورَک ، عجّل ظهورَک
******
آقا کرم بِنما و رویت را عیان کن
از لطف و رحمت عاقبت بر خیرمان کن
هر چند ما عار تو ایم امّا گرفتار تو ایم
عجّل ظهورَک ، عجّل ظهورَک
******
خورشید پشت ابر غیبت یابن الحیدر
تو یاوری بر ملّت ایران و رهبر
بنما دعا بنما دعا تا که شویم حاجتروا
عجّل ظهورَک ، عجّل ظهورَک
******
ای که به امّت اعتبار و اقتداری
بیداری ِ اسلامیان را کن تو یاری
ای دشمن قابیلیان ای خصم اسرائیلیان
عجّل ظهورَک ، عجّل ظهورَک
******
عجّل ظهورَک ، حقّ بانوی شهیده
حقّ ابالفضل و سَری که شد بریده

  • شنبه
  • 1
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 03:53
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود مناجات با امام زمان (عج) با سبک مداحی -( ای که اُمید هر پیر و جوانی ) * امیر عباسی

6869
18

دانلود مناجات با امام زمان (عج) با سبک مداحی -( ای که اُمید هر پیر و جوانی   ) ای که اُمید هر پیر و جوانی ولیّ عصری و صاحب زمانی
اَلعَجَل اَلعَجَل یا حجّت الله اَلعَجَل اَلعَجَل بقیت الله
گل حیدری عجّل ظهورَک یابنالعسکری عجّل ظهورَک
یا اباصالح ، یا اباصالح ، یا اباصالح
******
ما سائلیم و بر خاکت نشستیم از عنایات تو ما زنده هستیم
به ما از لطف و از عطا یا مولا صدقه بده ای عزیز زهرا
نور و کوثری عجّل ظهورَک یابنالعسکری عجّل ظهورَک
یا اباصالح ، یا اباصالح ، یا اباصالح
******
شعله زده ظلم ِ دشمن دیرین در بحرین و سوریه و فلسطین
با ذولفقارت ای فرزند زهرا وهّابیت را کن ذلیل و رُسوا
بر ما یاوری عجّل ظهورَک یابنالعسکری عجّل ظهورَک
یا اباصالح ، یا اباصالح ، یا اباصالح
******
بیا و ب

  • شنبه
  • 1
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:04
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مناجات مهدوی - (سالها از عمر من رفت و نگارم برنگشت) *

2303
4

مناجات مهدوی - (سالها از عمر من رفت و نگارم برنگشت) سالها از عمر من رفت و نگارم برنگشت
در خزان هجر ماندم نوبهارم برنگشت

اضطرابي سرد اما آتشي دارم به دل
مايه آرامش و صبر و قرارم برنگشت

تا که يک شب اين دلم را ميهمان خود کند
ماه هم در آسمانِ شامِ تارم برنگشت

قيل و قالم گشته افزون، حال خود را باختم
تا کند بر درگه خود خاکسارم برنگشت

مرغ جانم پرکشيد و سوز عشقم سرد شد
روح اخلاص و دل شب زنده دارم برنگشت

فيض او را گر ببيني هرزمان فصل گل است
بي نصيبم من که گل بر شاخسارم برنگشت

از وجود خود به دور خود حصاري ساختم
تا که بشکافد بدست خود حصارم برنگشت

هرکسي را يار باشد دردم مرگش ولي
ترسم آخر من بگويم واي يارم برنگشت

  • یکشنبه
  • 2
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:02
  • نوشته شده توسط
  • سید علیرضا حسینی کیا
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد