مناجات با خدا

مرتب سازی براساس

شعر رباعی توحیدی -(آن گوشه نگاه کوچکی روییده‌ست) * محمد مهدی سیار

433

شعر رباعی توحیدی -(آن گوشه نگاه کوچکی روییده‌ست) آن گوشه نگاه کوچکی روییده‌ست
بر خاک پگاه کوچکی روییده‌ست
آن گوشۀ باغچه، همین صبح انگار
سبحان ‌الله کوچکی روییده‌ست

  • یکشنبه
  • 9
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر غزل مناجات با خدا -(گهی از دل، گهی از دیده، گاه از جان تو را جویم) * صائب تبریزی

1034

شعر غزل مناجات با خدا -(گهی از دل، گهی از دیده، گاه از جان تو را جویم) گهی از دل، گهی از دیده، گاه از جان تو را جویم
نمی‌دانم تو را ای یار هر جایی، کجا جویم؟...

ندارم هم‌چنان یک جا قرار از بی‌قراری‌ها
اگر چه در حقیقت حاضری، هر جا تو را جویم

اگر چه از رگ گردن تویی نزدیک‌تر با من
تو را هر لحظه از جایی منِ سر در هوا جویم

ز محراب اجابت می‌شود مقبول طاعت‌ها
نجویم گر تو را ای قبلۀ عالم که را جویم؟

شفا چون آیۀ رحمت شود از آسمان نازل
منِ مجنون علاج خویش از دارالشّفا جویم...

  • دوشنبه
  • 10
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:38
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

مطالب شب جمعه -(«بنده ام، از من اطاعت کن تا تو را مانند خود سازم. همان طورى که...) *

454

مطالب شب جمعه -(«بنده ام، از من اطاعت کن تا تو را مانند خود سازم. همان طورى که...) قال الله تبارک و تعالی:
«عبدی أطِعنی حتی أَجعلَکَ مِثلی ، أنا حَیّ لا اَموت اَجعلک حیّا لا تَموت، أنا غنیّ لا أَفتقِر أَجعلک غنیّا لا تَفتَقِر، أنا مَهما أَشاءُ یَکون أَجعلکَ مَهما تَشاء یکون»

ترجمه حدیث:
«بنده ام، از من اطاعت کن تا تو را مانند خود سازم. همان طورى که من زنده هستم و نمى میرم تو هم همیشه زنده باشى. همان طورى که من غنى هستم فقیر نمى شوم تو هم همیشه غنى باشى. همان طورى که من هر چه را اراده کنم مى شود تو را هم همین طور سازم».

این حدیث قدسی با همین عبارت در کتاب «الجواهر السنیة الحر العاملی»، که کلیات حدیث قدسى است در ص۳۶۱ وارد شده است.
البته این حدیث با عبارت های دیگری نیز در سای

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مطالب شب جمعه -(خداوند سبحان به عيسى(عليه السّلام) فرمود: «اى عيسى! اشك ) *

386

مطالب شب جمعه -(خداوند سبحان به عيسى(عليه السّلام) فرمود: «اى عيسى! اشك ) خداوند سبحان به عيسى(عليه السّلام) فرمود: «اى عيسى! اشك چشمان و خشيت و هراس قلبت را در درگاه من به‏ هديه بياور. بر سر قبور مردگان بايست و آنان را با صداى بلند بخوان تا شايد پند و موعظه ‏ات را از آنان دريافت دارى و با خود بگو كه: من نيز به آنان ملحق خواهم شد.
به خاطر من از چشمانت اشك بريز و قلبت را براى من خاشع گردان.
اى عيسى! در روزگار سختى، از من كمك بخواه كه من گرفتاران را نجات مى‏ دهم و پريشانها را اجابت مى ‏كنم چون من ارحم الراحمين هستم».

منبع: عدة الداعی

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مطالب شب جمعه -(در روايت آمده است كه: «بين بهشت و جهنم گردنه ‏اى است كه غير از گريه ‏كنندگان از ترس خداوند متعال، از) *

365

مطالب شب جمعه -(در روايت آمده است كه: «بين بهشت و جهنم گردنه ‏اى است كه غير از گريه ‏كنندگان از ترس خداوند متعال، از) در روايت آمده است كه: «بين بهشت و جهنم گردنه ‏اى است كه غير از گريه ‏كنندگان از ترس خداوند متعال، از آن رد نمى ‏شوند»
از رسول خدا(صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) روايت شده است كه فرمود: «پروردگار من به من خبر داد و گفت كه: به عزت و جلالم سوگند! هرگز آنچه را كه گريه ‏كنندگان نزد من دريافت مى ‏دارند، عابدان دريافت نخواهند كرد، من در مقامات بالا برايشان قصرى بنا مى‏ كنم كه ديگران با آنان شريك نخواهند بود».
و به موسى(عليه السّلام) وحى كرد و فرمود: «تا وقتى كه در دنيا هستى، بر خودت گريه كن، از چيزهايى كه موجب آتش و هلاكت مى ‏شود بترس و مبادا زينت و زيبائى زندگانى دنيايى تو را بفريبد».
و به عيسى(عليه

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مناجات -(چشیدم در حریمت طعم عشق لایزالی را) * احمد حسین پور علوی

552

مناجات -(چشیدم در حریمت طعم عشق لایزالی را) چشیدم در حریمت طعم عشق لایزالی را
کشیدم در غل وزنجیر،نفس لا ابالی را

خداوندا به شوق بارش باران الطافت
تحمل کرده ام این سالهای خشکسالی را

زمانه از تو دورم کرده وشیطان فراوان است
نمی جویم تو را،گم کرده ام سیر جلالی را

چه شبهای درازی را که بی یاد تو سر کردم
ببخش این سرکشی این سرخوشی این بی خیالی را

برای درد دل کردن در این دنیای وا نفسا
به غیر از تو ندیدم هر چه گشتم این حوالی را

چهل سال است بی تابانه دنبال تو میگردم
چگونه شرح باید داد این آشفته حالی را

چنان در زرق وبرق زندگی غرقم که در سجده
نمی بینم به جز گلهای رنگارنگ قالی را

مرا تنها دو رکعت عشق روزی کن که دلتنگم
تداعی کن برایم باز گلبانگ

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر رباعی مناجات -(آيينه‌ای و برايت آه آوردم) *سید محمدرضا شرافت

698
1

شعر رباعی مناجات -(آيينه‌ای و برايت آه آوردم) آيينه‌ای و برايت آه آوردم
در محضر تو دلی سياه آوردم
من آينۀ مجسّم شيطانم!
از شرّ خودم به تو پناه آوردم

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 17:37
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر مثنوی توحیدی * احمدرضا قدیریان

555

شعر مثنوی توحیدی خلقت پر از هوای خوش استجابت است
دست خدا همیشه به کار اجابت است

خورشید در سکوت خودش گرم گفتگوست
دریا میان موج خودش محو جستجوست

تسبیح می‌کنند صدف‌ها و سنگ‌ها
تسبیح می‌کنند صداها و رنگ‌ها

موسیقیِ بدون کلام ستاره‌ها
دارد به رمز و راز پرستش، اشاره‌ها

گل‌برگ‌ها پر از هیجان شکفتن‌اند
خاموش نیستند، پر از شور گفتن‌اند

ماهی به ذکر نام کسی تازه مانده‌ است
در جاری سلام کسی تازه مانده است

شبنم، سحر به راز و نیاز ایستاده است
بر جانماز گل به نماز ایستاده است

این‌جا شکسته نیست حضور دل کسی
دیوار نیست پیش عبور دل کسی

انسان ولی حضور دلش را شکسته است
با شهر عشق رابطه‌اش را گسسته است

در چرخ‌دنده‌های زمان

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:10
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

مناجات با خدا -(در محضر تو جانان چیزی نگویم) * حسین رحمانی

533

مناجات با خدا -(در محضر تو جانان چیزی نگویم) در محضر تو جانان چیزی نگویم
من آمدم پشیمان چیزی نگویم

وقتی که تو خبیری از روزگارم
از لحظه های عصیان چیزی نگویم

عمری بود که نفسم ، داده فریبم
ازخدعه های شیطان چیزی نگویم

این غصه ی فراق و دوریِ از تو
کرده مرا پریشان چیزی نگویم

اصلا خودت که بهتر دانی که هستم
از آن همه گناهان چیزی نگویم

حرفی ندارم آنجا وقتی بپرسی
پیش تو رب رحمان چیزی نگویم

حتی اگر نبخشی، این بنده ات را
حق داری و کماکان چیزی نگویم

جز معصیت ندارم در کوله بارم
در بین جمع خوبان چیزی نگویم

من آمدم گدایی آدابش این است
در ساحت کریمان چیزی نگویم

چشمم به صحبت آمد ، باران گرفته
بهتر که وقت باران چیزی نگویم

از تشنگی روزه روضه بسازم

  • پنج شنبه
  • 13
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر مثنوی مناجات -(خدایا دلی ده حقیقت‌شناس) * حزین لاهیجی

849

شعر مثنوی مناجات -(خدایا دلی ده حقیقت‌شناس) خدایا دلی ده حقیقت‌شناس
زبانی سزاوار حمد و سپاس

مرا جز تو کس، یاور و یار نیست
چه گویم که یارای گفتار نیست...

دلم رشحۀ بحر انعام توست
چو ماهی، زبان زنده از نام توست

ندارد فروغی ز خود مشتِ گل
مگر پرتو فیضت افتد به دل...

نبخشی اگر گمرهان را سراغ
نیفروزد از داغ عشقت چراغ

در این تیره‌کاخی که ظلمت سراست
نفس راه لب را چه داند کجاست؟

ازل تا ابد، مدّ احسان توست
به خوان کرم، دل نمکدان توست

میِ عشق، روشنگر سینه شد
به خم‌خانه‌ات، چشم آیینه شد...

ندانسته‌ام کیستم، چیستم
تویی عین هستی و من نیستم

فنا را کجا لاف دعوی رسد؟
مگر دست دعوی به معنی رسد

«حزین»، از میِ بی‌خودی جام کش
زبان مست دعوی‌ست، در کا

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:42
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

مطالب شب جمعه -(و في عقاب الأعمال عن أبيه عن سعد عن أحمد بن محمّد ) *

434

مطالب شب جمعه -(و في عقاب الأعمال عن أبيه عن سعد عن أحمد بن محمّد ) و في عقاب الأعمال عن أبيه عن سعد عن أحمد بن محمّد عن عليّ بن الحكم عن هشام بن سالم عن سليمان بن خالد قال: سمعت أبا عبد اللَّه عليه السلام يقول: أوحى اللَّه إلى موسى عليه السلام: يا موسى! قل للملإ من بني إسرائيل: إيّاكم و قتل النفس الحرام بغير حقّ فإنّ من قتل منكم نفسا في الدنيا قتلته في النار مائة ألف قتلة مثل قتلة صاحبه.
و رواه البرقيّ في المحاسن عن سليمان بن خالد مثله.

شيخ صدوق در كتاب عقاب الاعمال از پدرش از سعد از احمد بن محمد از على بن حكم از هشام بن سالم از سليمان بن خالد از ابو عبد اللَّه عليه السلام نقل كرده كه حضرت فرمود: خداوند به موسى عليه السلام وحى فرمود: اى موسى! به قوم بنى اسرا

  • یکشنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

شعر مناجات باخدا و ماه رمضان -(آدمی چیست که اینقدر به خود می نازی؟) * مهدی رحیمی زمستان

728

شعر مناجات باخدا و ماه رمضان -(آدمی چیست که اینقدر به خود می نازی؟) آدمی چیست که اینقدر به خود می نازی؟
داری از عمر خودت می زنی و می سازی

زندگی مثل قماری ست مسلم که در آن
هر قدر خبره شوی آخرسر می بازی

به دوای تو طبیبان همگی دل سردند
چه بلایی به سر روح و تنت آوردند

این قدر زور نزن زندگی ات آمال است
آخر عمر مگر بیش تر از صد سال است؟

به چه دلخوش شده ای موی سر و قد بلند
نفس برده است به تاراج جهانت را چند؟

همه ی زندگی ات را سر این تن دادی
خوب بنگر که به افسار که گردن دادی؟

اینکه اینگونه تورا بند زده شیطان است
روز و شب هی به تو لبخند زده شیطان است

دشمن توست اگر همره راهت شده است
باعث خستگی و روی سیاهت شده است

تو که با دست خودت آفت جانت شده ای
چه قدر پیش همه

  • شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:41
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 احمد ایرانی نسب

متن شعر غزل خدا -(به روی دست آوردم دل غم پرور خود را) * احمد ایرانی نسب

613
1

متن شعر غزل خدا  -(به روی دست آوردم دل غم پرور خود را) به روی دست آوردم دل غم پرور خود را
صدف از سینه اش بیرون کشیده گوهر خود را

دلم را ساده اندیشانه از پیکر در آوردم
چنان اندیشه ای که اشعری انگشتر خود را

من آن طفل پریشانم که در بازار تنهایی
چنان سرگرم شد ، گم کرده حتی مادر خود را

و روز حشر ، مانند مسلمانی که از غفلت
به جمع انبیاء نشناخته پیغمبر خود را

منم آن واعظی که سالها با نان دین خوردم
شبیه موریانه پایه های منبر خود را

جهان دار مکافات است، جو ، گندم نمی گردد
کلونی خسته ام ، هر بار میکوبم در خود را

به جای نافله با شعرهایم توبه میخوانم
به اشک خویش میشویم تمام دفتر خود را

سرم بر شانه ی مُهر است ، در آغوش سجاده
و غسلِ اشکهایم میکنم پا تا س

  • پنج شنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 16:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

دعا برای بیماران -(خداوندا مریضان را شفا ده) * امیر عظیمی

2647

دعا برای بیماران -(خداوندا مریضان را شفا ده) خداوندا مریضان را شفا ده
به لطف‌خویش آن‌ها را دوا ده

به بیماران اهل روضه؛ دارو
ز داروخانه ی کرببلا ده

  • پنج شنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 16:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مناجات شعبانیه -(میسوزم از اشتیاقِ عشقت در تب) * مرضیه عاطفی

921
2

مناجات شعبانیه -(میسوزم از اشتیاقِ عشقت در تب) میسوزم از اشتیاقِ عشقت در تب
گل کرده «کمالَ الإنقطاعِ» بر لب
مخلوقِ خودت هستم و هستیِ مرا...
از هر چه به غیرِ خود جدا کن یا رب!

  • چهارشنبه
  • 13
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 19:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر مناجات با خدا -(هر بار دلم خسته شد از بارِ گناهی) * مرضیه عاطفی

1398

متن شعر مناجات با خدا -(هر بار دلم خسته شد از بارِ گناهی) هر بار دلم خسته شد از بارِ گناهی
شرمنده و بیتاب کشیدم دو سه آهی

با اشک نشستم دم ِ «ألعفو» گرفتم
در بازدمم دیده نشد ذرّه گناهی

یکبار نشد راه ببندی و بگویی-
برگرد برو! عاصی و گم کردۂ راهی

بخشیدی و گفتم چه کنم؟! چارۂ من چیست؟!
از نور دلم کم شده و مانده سیاهی

این نفْس؛ مرا یکسره از راه به در کرد
از راه به در کرده و انداخت به چاهی

خوردم به درِ بسته! رسیدم به امیدِ
یک گوشۂ چشمی! نظری! نیم نگاهی...

از «أسئلکَ» پُر شده این کاسۂ خالی
دستی برسان! ای کرمت لایتناهی

نزدیکتری از رگِ گردن به منِ بد
پس خوب ترین، خوب ترین پشت و پناهی

این سلسله ی کوهِ خطاهای پیاپی
در سجده شد از لطف ِ تو تبدیل به کاهی

ا

  • پنج شنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 17:50
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 وحید محمدی

متن شعر مناجات با خدا -(از قافلۀ عشق مرا جا نگذارید ) * وحید محمدی

508

متن شعر مناجات با خدا -(از قافلۀ عشق مرا جا نگذارید ) از قافلۀ عشق مرا جا نگذارید
در موج بلا یکه و تنها نگذارید

ما را به شهیدان برسانید دوباره
بر موج دلم حسرت دریا نگذارید

ماه سحر و ذکر و ابوحمزه و توبه است
در ماه خدا، دل سرِ دنیا نگذارید

هنگامۀ توبه است، غنیمت شمریدش
هی توبه از امروز به فردا نگذارید

غیر از در این خانه کجا روی بیاریم
ما را به کسی غیر علی وا نگذارید

خوب است سر سفرۀ افطار به یاد
لب های حسین آب گوارا نگذارید

این حرف، خودش روضۀ گودال حسین است
اینقدر نمک بر دل زهرا نگذارید

آهسته تر ای لشکریان، فاطمه اینجاست
اینگونه روی حنجره اش پا نگذارید

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

متن شعر شعر مناجات با خدا -("دوستت دارم"همین جمله خدا..ارزانی ات) * محسن راحت حق

595

متن شعر شعر مناجات با خدا -("دوستت دارم"همین جمله خدا..ارزانی ات) "دوستت دارم"همین جمله خدا..ارزانی ات
باز هم دعوت نمودی،آمدم مهمانی ات

از تضّرع بهره ای اصلاً ندارم یا کریم..
گریه را یادم بده تا ڪه شوم بارانی ات

پرده پوشی کن که محتاجِ نگاهِ ویژه ام
مسئلت دارم دوباره رحمتِ پنهانی ات

من همان عبد فراری ام که خسته آمدم
پس بغل کن تا شوم در این فضا..زندانی ات

هیچڪس دیگر نمانده تا که یاری ام کند
یاری ام کن ای فدایِ خصلتِ رحمانی ات

هدیه ای بهرت ندارم غیر این بارِ گناه
جانِ من حتّی نباشد لایقِ قربانی ات

مختصر روزه گرفتم یادم آمد از "حسین"
گفتم آقاجان فدایِ حنجرِ عطشانی ات

روضه هایت را شنیدم گریه کردم بی امان
می دهد آخر نجاتم ذرهّ ای دربانی ات

  • سه شنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر مناجات -(از آن روزی که ما را آفریدی) * بابا طاهر عریان

2176
3

متن شعر مناجات  -(از آن روزی که ما را آفریدی) از آن روزی که ما را آفریدی
به غیر از معصیت چیزی ندیدی

خداوندا بحق هشت و چارت
ز ما بگذر، شتر دیدی، ندیدی

  • چهارشنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 09:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 وحید محمدی

زمزمه مناجات با خدا -(سر وعده ی عشق، با خدا رسیدم) * وحید محمدی

662

زمزمه مناجات با خدا -(سر وعده ی عشق، با خدا رسیدم) سر وعده ی عشق، با خدا رسیدم
زنده موندم و ماه، رمضونو دیدم

دل بی قرارم، شده باز هوایی
در خونه ی تو، اومدم گدایی

اومدم که با تو، درد دل کنم باز
هر چی دل خوشی هس،جز تو ول کنم باز

من که با گناهام، دلتو سوزوندم
ولی باز خودم رو، تا خونت رسوندم

اومدم دوباره، واسه ی رفاقت
منو رو به را کن، واسه شهادت

واسه گریه چشمام، می گیره بهونه
روضه خون دوباره، کافیه بخونه

چقدر شلوغه، قتلگاه برادر
پیچیده تو گودال، ناله های مادر

وحید محمدی
۹۹/۲/۶

  • چهارشنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

متن شعر مناجات با خدا -(پشیمان درِ خانه ات آمدم) * رضا ترابی گیلده

587

متن شعر مناجات با خدا -(پشیمان   درِ   خانه ات   آمدم) پشیمان درِ خانه ات آمدم
امیدِ دلِ من تویی یا مجیر

دراین ماهِ رحمت مرا هم ببخش
ثوابم کم است و گناهم کثیر

زجان و دل آماده ی توبه ام
مزن دست رد بر دل این حقیر

تو دانی خدایا زمین خورده ام
بیا بار دیگر تو دستم بگیر

تو بر گو به من غیر تو ای خدا
که بهتر بگیرد دو دست فقیر

ز تکرارِ کارِ بدم خسته ام
کمک کن نگردم به نفسم اسیر

به مهمانیِ سفره ات آمدم
ولیکن زشرمندگی ؛ سر به زیر

ترابم خدایا غلام حسیـــن
ببخشا مراهم به نعم الامیر

  • چهارشنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 21:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

متن شعر مناجات با خدا -(صد بار توبه کردم صد بار هم شکستم) * رضا ترابی گیلده

1923
3

متن شعر مناجات با خدا -(صد بار توبه کردم صد بار هم شکستم) صد بار توبه کردم صد بار هم شکستم
باز آمدم پشیمان تسبیح گرفته دستم

اما خدای منان این بار با دل و جان
با آیه های قرآن بر درگهت نشستم

یا رب بده مجالم بگذار تا بنالم
راحت شودخیالم‌ امشب که مست مستم

من عبد پر گناهم یارب نظر به آهم
اشکم بُوَد گواهم شرمنده ی توهستم

عقلم ربوده شیطان گه آشکارو پنهان
امّا تو بیشتر از آن یارب گرفتی دستم

افتاده ام به پایت سوگندبه مرتضایت
بخشا تو این گدایت از کوی تو که جستم

اشک ندامت از من موج کرامت از تو
قول شهادت از من جز تو نمی پرستم

این نامه ی تراب است پرونده اش خراب است
لطفی دگر بخستم دیگر دهان ببستم

  • چهارشنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 21:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر متن شعر مناجات -(خورشید پشت ابر نشانی به ما بده) * محمد بیابانی

463

متن شعر متن شعر مناجات -(خورشید پشت ابر نشانی به ما بده) خورشید پشت ابر نشانی به ما بده

ای ماه مژده رمضانی به ما بده

مثل نسیم صبح از اینجا گذر کن و

باد صبای مشک فشانی به ما بده

بی کس تر از همیشه رساندیم خویش را

آواره ایم... جا و مکانی به ما بده

از بس که در پی همه غیر از تو بوده ایم

از پا نشسته ایم... توانی به ما بده

از سفره ای که وقت سحر پهن می کنی

مانده غذا و خورده ی نانی به ما بده

با روضه حسین نفس تازه می کنیم

روضه بخوان دوباره و جانی به ما بده

  • پنج شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

متن شعر مناجات -(در بساطم باز چیزی نیست، آهم را نگاه) * رضا قاسمی

631

متن شعر مناجات  -(در بساطم باز چیزی نیست، آهم را نگاه) یا غافرالذّنب و قابل‌التّوب ...

در بساطم باز چیزی نیست، آهم را نگاه
قطره‌های شرم، در ابرِ نگاهم را نگاه

این زمستان هم گذشت؛ از برفِ پیری بگذریم !
روسپیدان را ببین؛ روی سیاهم را نگاه

خاک بر سر ریختم پای دل ویرانه‌ام
سقفِ خاک‌آلوده‌ام را، سرپناهم را نگاه

در بساطم نیست جرمی لایق غفّاری‌ات
کوهِ غفران را ببین؛ انبارِ کاهم را نگاه

نفس، فتحم کرد؛ تا سردارهایم را گرفت
چشم، زهرآلود؛ دل، زخمی ...؛ سپاهم را نگاه

کور کردم چشمه‌هایی را که غرق نور بود
خشکسالِ چشم‌های بی‌گناهم را نگاه

چشم‌پوشا! نامه‌ی اعمالِ زشتم را نبین
«یا حسینم» را؛ گریزِ قتلگاهم را نگاه

  • شنبه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 17:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر مناجات -(بنویسید که عشق است به هرجا ببرند ) * رسول عسگری

413

متن شعر مناجات  -(بنویسید که عشق است به هرجا ببرند ) بنویسید که عشق است به هرجا ببرند

عاشقان را سر شب تا دل صحرا ببرند

من دو تا آه کشیدم...جگرم سوخته بود

تهمت عشق زدند آبرویم را ببرند

قنبر و فضه و اینها بخدا چیزی نیست

با نگاهی همه را عالم بالا ببرند

حسرت یک دو سه خط روضه به دلهامان ماند

حسرت این که مرا خانه ی زهرا (س) ببرند

یک دل سیر فقط گریه دلم میخواهد

قبل از آنی که مرا محضر مولا ببرند

  • یکشنبه
  • 14
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مطالب شب جمعه -(بدون هیچ توجهی از کنار او گذشت.) *

396

مطالب شب جمعه -(بدون هیچ توجهی از کنار او گذشت.) بدون هیچ توجهی از کنار او گذشت.
این بی‌توجهیِ آخوند بر عبد فرّار سخت گران آمد. از جای خود حرکت کرد تا این شیخ پیر را تنبیه کند.
دوید و راه را بر او سد کرد و با لحنی بی‌ادبانه گفت: هی! آشیخ! چرا به من سلام نکردی؟!
عارف همدانی ایستاد و گفت: مگر تو کیستی که من باید حتماً به تو سلام می‌کردم؟
گفت: من عبد فرّارم.
آخوند ملاحسین‌قلی همدانی به او گفت: "عبد فرّار! افررتَ من اللهِ ام من رسولهِ؟ تو از خدا فرار کرده‌ای یا از رسول خدا؟"
و سپس راهش را گرفت و رفت.
فردا صبح، آخوند ملا حسین‌قلی همدانی درس را تمام کرده، رو به شاگردان نمود و گفت: ‌امروز یکی از بندگان خدا فوت کرده هرکس مایل باشد به تشییع جنازه او

  • سه شنبه
  • 16
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 14:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مطالب شب جمعه -(در روايت آمده است كه: «خداوند متعال حساب خلق را كه رسيد) *

398

مطالب شب جمعه -(در روايت آمده است كه: «خداوند متعال حساب خلق را كه رسيد) در روايت آمده است كه: «خداوند متعال حساب خلق را كه رسيد، يك نفر باقى مى ‏ماند كه سيئاتش بر حسناتش فزونى دارد.
ملائكه او را مى ‏گيرند تا به سوى آتش ببرند در حالى كه او پشت سر خود را نگاه مى ‏كند. در اين هنگام خداوند متعال فرمان مى ‏دهد او را برگردانند آنگاه به او مى ‏گويد: چرا پشت سر خود را نگاه كردى؟ (البته ذات اقدس الهى خود علت آن را مى ‏داند) آن فرد مى‏ گويد: خدايا! گمان نيكوى من به تو اين نبود (كه مرا به آتش بسوزانى) در اينجا خداوند سبحان مى ‏فرمايد:
ملائكه من، به عزت و جلالم سوگند! اين بنده حتى يك روز هم به من حسن ظن نداشت، اما او را به بهشت ببريد چون ادعا كرد كه به من حسن ظنّ دارد».

منبع

  • چهارشنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 علی اصغر خواجه زاده

غزل مناجات -(افکار دل غم زده ام غیر گنه نیست) * علی اصغر خواجه زاده

523

غزل مناجات -(افکار دل غم زده ام غیر گنه نیست) افکار دل غم زده ام غیر گنه نیست
باید چه کنم ناجی ام از بهر گنه کیست
بی حاصلی ام درد گرانیست به جانم
گم کرده راهم پیش و پسم وای که ره نیست
در مکتب تعلیم به تسلیم نشستم
عمرم به گنه طی شده هیچم به قدح نیست
حالا که به خود آمده ام حرف من این است
هیچ آتش سوزنده چنان یاد گنه نیست
فرسوده دلم با دل خونبار بگویم
در مصحف من هیچ به جز عمرتبه نیست
رنجیده دله حضرت صاحب زمان وجودم
نومید شده است و دل او روی به ره نیست
هر بار که او بر منه سودازده خندید
دیدم که جوابش بجز از روی سیه نیست
#علی اصغرخواجه_زاده
@khajezade۱۲۸

  • چهارشنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 13:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 علی اصغر خواجه زاده

غزل مناجات باخدا -((رفتم که خار از پا کشم محمل ز چشمم دور شد)) * علی اصغر خواجه زاده

10878
13

غزل مناجات باخدا -((رفتم که خار از پا کشم محمل ز چشمم دور شد)) غزل_مناجات

(رفتم که خار از پا کشم محمل ز چشمم دور شد)
(یک لحظه غفلت کردم و صد سال راهم دور شد)
گل بودم و خوش رنگ و بو رفت از رخ من آبرو
یارم بیا بر من بگو از چه دو چشمم کور شد
یارم کنارم بود و من از رویتش غافل شدم
من را صدا میزد ولی سیمای او مستور شد
افغان از آن روزی که دل با معصیت مانوس شد
بی درد بودم کان زمان یارم ز من رنجور شد
از من نصیحت بر شما دوری کنید از ادعا
زیرا زبان و قلب من قبل از گنه مغرور شد
راه حرم پر پیچ و خم در بین ره خوار عدم
خواهی رسید گربر حرم باید پستی دور شد
#علی_اصغرخواجه_زاده

  • چهارشنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 13:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
کربلایی نوید آسال اردبیلی

مناجات -(نهان از دیده ای در دل هویدا) *کربلایی نوید آسال اردبیلی

632

مناجات -(نهان از دیده ای در دل هویدا) نهان از دیده ای در دل هویدا
وحید پاک هستی ای توانا
یقین دارم تو را جوید هرآنکس
دلش را از بدی خواهد مبرّا
از آن روزی که گشتم عاشق تو

سراسر گشته ام عشق و تمنّا
الهی غیر تو چیزی نبینم
لسانی ده کنم بر تو ثناها
دل آرامم زبانی از تو خواهم
از اوصاف تو گویم بی مهابا
نه آنم از تو خواهم مال دنیا
شعور و شور خواهم شور سودا

الهی جام دل را پر کن از می
میی آکنده از عشق و تولّا
ودودا وعدۀ وصل تو خواهم
زهجران وارهم ای حیّ یکتا
دلی پر درد دارم بارالها
به جز لطفت نیابد دل مداوا

یقین دارم که هرکس باتو باشد
رها گردد زقید و بند دنیا
سزاوار ستایش هستی ای دوست
تو را زیبد به دنیا این سجایا
از الطاف تو گویم گر شب و روز
نباشد قطره ای از حسن دریا

شعور جاری الهام شعرم
همان عشق است عشق تو خدایا
یهودا سیرتان را کِی بود بار
در آن درگاه عیسی ها نهد پا
اگر پایم رهی بر آستانت
نثارت میکنم گلهای زیبا

دل آرامم دلی آرام دادی
رهین منّتت هستم سراپا
زهستی عشق تو بر خود گزیدم
گواهم باشد این دل بارالها
ولای تو به هر دل می نشاید
یگانه خالق اقلیم معنا

از این دنیای پر ریب و ریایی
رهانم دل زلطفت سوی عقبا
در این دنیای وانفسا خدایا
بباید رخت بر بست از من و ما
یگانه خالقم در شعر آسال
لسان عشق باشد گوهرآسا

  • سه شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 20:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد