مناجات با خدا

مرتب سازی براساس

غزل نیایش -( تا قیامت سیاه می بینم٬ چرک آلوده؛ روی شیطان را ) * مرضیه عاطفی

1252

غزل نیایش -( تا قیامت سیاه می بینم٬ چرک آلوده؛ روی شیطان را ) تا قیامت سیاه می بینم٬ چرک آلوده؛ روی شیطان را
آبرو دادی و به عشق خودت٬ می برم آبروی شیطان را

لحظه لحظه نشسته در گوشم٬ آیهٔ کفر و یأس میخواند
قطع کردم به لعن و بسم الٰه٬ باز هم گفتگوی شیطان را

پای سجادهٔ سپید خدا٬ ایستادم قنوت در دستم
شک ندارم فشار خواهم داد٬ در تشهّد گلوی شیطان را

بر جهانم هبوط می ریزد٬ وارث اشتباه و عصیان است
خواستم غرق معرفت بشوم٬ باد آورد بوی شیطان را

دور من حلقه زد گیاه فریب٬ یادم آمد خلیفهٔ عشقم
اشک جریان گرفت و هر قطره٬ محو کرد آرزوی شیطان را!

شاعر : مرضیه عاطفی

  • دوشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:19
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 آرمان صائمی

مناجات با خدا -( بازهم نيمه ى شب گريه و آه آوردم ) * آرمان صائمی

1646
1

مناجات با خدا -( بازهم نيمه ى شب گريه و آه آوردم ) بازهم نيمه ى شب گريه و آه آوردم
به درِ خانه ى تو باز پناه آوردم

رو سياهم كه نشد توبه ى من مقبولت
واى بر من كه فقط بار گناه آوردم

مهربانِ دل من...رد نكنم از در خويش
من پشيمان شده ام...روى سياه آوردم

اشك هاى منِ بيچاره سراب است ولى
دلخوش از اينكه به درگاه تو چاه آوردم

جان زهرا كمكم كن..آبرويم را بخر
به در خانه ى تو باز پناه آوردم

شاعر : آرمان صائمی

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:19
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

مناجات با خدا -( غصه دارم که چرا سوز دعا نیست مرا ) * علیرضا خاکساری

2427
2

مناجات با خدا -( غصه دارم که چرا سوز دعا نیست مرا  ) غصه دارم که چرا سوز دعا نیست مرا
رمضان آمده و حال بکا نیست مرا
روزگاری به هوای همه کس بال زدم
پر پرواز به درگاه شما نیست مرا
معصیت عادت من گشته و حالم خوش نیست
لذتی در سحر نافله ها نیست مرا
من از این تیرگی باطن خود دلگیرم
روشنی بخش دل و دیده چرا نیست مرا؟
دست من خالی و هر بار تظاهر کردم
کوله باری به جز از کبر و ریا نیست مرا
چه کنم تا که جوابم نکنی یا الله
بارللها به گمانم که بنا نیست مرا...
به حسین تو قسم قافیه را باخته ام
اقتدایی به طریق شهدا نیست مرا
روزی ام کن سحری گوشه ی بین الحرمین
هوسی جز سفر کرببلا نیست مرا

شاعر : علیرضا خاکساری

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 جواد کلهر

این الرجبیون -( هلال ماه رجب مقدمت مبارکباد ) * جواد کلهر

951

این الرجبیون -( هلال ماه رجب مقدمت مبارکباد ) هلال ماه رجب مقدمت مبارکباد
دوباره پرتو رویت به شهر ما افتاد

سلام ماه خدا ماه عفو و بخشایش
ز یمن تو شده بیت گلین دل آباد

سلام بر دو محمد سلام بر دو علی
شرافت تو فزون تر شده است زین میلاد

بنات فاطمه هر یک ستاره ای رخشان
نبی ست از برکات وجود آنها شاد

امام باقر و پنجم تجلی افهام
ز شوق تشنه دانش به پای او افتاد

گشوده دیده به چشمان حضرت سجاد
اگر غلط نبود او حسین دیگر زاد

قرابتی که اجین گشته با علوم و کمال
ز پایه علم و فنون را نهاده او بنیاد

ز فیض ماه رجب باب توبه هم باز است
خدا دوباره به خلقش ز لطف فرصت داد

خجل ز کرده و خودکامگی و بار گنه
به جاست تا که ز اعمال خود زنی فریاد

مرجب است از آن

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 19:11
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 جواد کلهر

اشک -( چیست سرآغاز یا عنوان اشک ) * جواد کلهر

1430

اشک -( چیست سرآغاز یا عنوان اشک ) چیست سرآغاز یا عنوان اشک
تا نشیند بر سر دیوان اشک
عقل مبهوت از سرشک دیده هاست
تا شناسد گوهر رخشان اشک
باغ دل از سّر او لبریز نیست
گر نبارد بر سرش باران اشک
می دواند ریشه نخل آرزو
گر نهد پا بر روی دامان اشک
پیرکنعانی که بینا گشته بود
نالد این بار از غم هجران اشک
عشق وقتی صحبت از دل می کند
می دهد بر چشم ها فرمان اشک
سّر عشق و سّر عقل و سّر جان
فاش شد از بحر خون افشان اشک
هر که از عشق علی لبریز شد
یافت در خود لوءلوء و مرجان اشک
از ازل در قلب شیعه توأمان
بوده عهدی بر سر پیمان اشک
شبنمی از حب او شد دُر ناب
نیست حرفی بر سر میزان اشک
دل زمین گیر از فراغ یار بود
گشت نازل دارو و درمان اشک
آب شور و خاطر

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 19:31
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

متن شعر خدایا، خدایا ! تو آغازِ نوری -( خدایا، خدایا ! تو آغازِ نوری ) * هستی محرابی

1843

متن شعر خدایا، خدایا ! تو آغازِ نوری -( خدایا، خدایا ! تو آغازِ نوری ) خدایا، خدایا ! تو آغازِ نوری
تو بخشنده ای، مهربانی، غفوری

لبی تشنه داریم و جانِ غریبی
بده کامِ ما را شرابِ طهوری

تو آن روشنی بخشِ دلهای سردی
تو آن آشنای شبِ کوهِ طوری

به عشقِ تو داریم جانی پریشان
بده جانِ ما را صفای صبوری

خدایا! تو هستی قرارِ دلِ بی قراران
به ما دردمندان تو دادی سروری!

شاعر : هستی محرابی

  • شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:13
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

شعر مناجات باخدا -( مهربانا! مهربانی آنِ توست ) * هستی محرابی

2277
1

شعر مناجات باخدا -( مهربانا! مهربانی آنِ توست      ) مهربانا! مهربانی آنِ توست
جانِ عاشق مست و سرگردانِ توست
ای جلا بخشِ قلوبِ عارفان
جانِ ما پروردهء احسانِ توست

مهربانا! مهرِ جاویدان تویی
دردمندان را همه درمان تویی
ای نگاهت این و آن را دستگیر
عاشقانت را سرو سامان تویی

مهربانا! مظهرِ رحمان تویی
در صدای عاشقان پنهان تویی
روشنی مثلِ نگاهِ آفتاب
در شبِ ما شمعِ نورافشان تویی

مهربانا! سایبانِ رحمتی
جانِ ما را از کرم ده قوتی
غرق در آیینهء مهرِ توایم
تو شکوهِ بی کرانِ رافتی

مهربانا! مهرِ تو ایمانِ من
ریشه دارد عشقِ تو در جانِ من
ای صدای تو بهارِ جاری ام
ای نگاهِ تو گلِ بستانِ من

مهربانا! حافظِ جانم تویی
هر کجا باشم نگهبانم تویی
هر کجا باشم به کوه

  • شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:18
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

متن شعر مناجات با خدا -( آن که عالم را چنین پاینده کرد ) *

1068

متن شعر مناجات با خدا -(  آن که عالم را چنین پاینده کرد ) آن که عالم را چنین پاینده کرد
با وجودش آدمی را زنده کرد

با زلالِ مهربانی های خویش
بر لبانِ هر چه هستی خنده کرد

نقشِ شورانگیز او در آسمان
پرتوِ خورشید را شرمنده کرد

نورِ خود را ریخت بر کامِ جهان
عشق را در یادها تابنده کرد

خالقی که با نگاهِ مهربان
رحمتش را شاملِ هر بنده کرد

بر زبانِ عاشقانِ راستین
چشمه ی آواز را جوشنده کرد!

  • شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:19
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

متن شعر مناجات با خدا -( خدایا منم مستِ میخانه ات ) * هستی محرابی

1178

متن شعر مناجات با خدا -( خدایا منم مستِ میخانه ات ) خدایا منم مستِ میخانه ات
شبی آمدم بر درِ خانه ات

دلم را چنان پُر کن از یادِ خویش
شود مست و مدهوش و دیوانه ات

دلِ من نگیرد به هر جا قرار
بگردد فقط گردِ کاشانه ات

چراغی بیفروز در جانِ من
شود تا دلِ من چو پروانه ات

مرا مقصدی جز وصالِ تو نیست
خوشا گر بنوشم ز پیمانه ات

شاعر : هستی محرابی

  • شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:21
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

متن شعر مناجات با خدا -( ای دل از دلبر شدن غافل چرا؟ ) * هستی محرابی

1370

متن شعر مناجات با خدا -( ای دل از دلبر شدن غافل چرا؟ ) ای دل از دلبر شدن غافل چرا؟

نیستی در عاشقی کامل چرا

دل به دریای محبت می زنی

ره نمی جویی سوی ساحل چرا

پر گشا در آسمانِ بیکران

آشیان در باغِ بی حاصل چرا

ازسماواتی نه از اهلِ زمین

دور ماندی آخر از منزل چرا

تو پُر از شوری پُر از نوری ببین

مانده ای در بندِ آب و گل چرا

پرده از رخسارِ جانت باز کن

جانِ تو در پرده و حائل چرا

عاشقان صاحب دلان عالمند

نیستی در عشق صاحب دل چرا؟

شاعر : هستی محرابی

  • شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:23
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

شعر دو بیتی -( الا ای قومِ بی دین و ستمگر ) * هستی محرابی

1042
1

شعر دو بیتی -( الا ای قومِ بی دین و ستمگر ) الا ای قومِ بی دین و ستمگر
چراغی را که روشن کرده داور

چگونه با دهان خاموش گردد؟
بگیرد رویِ عالم را سراسر !

شاعر : هستی محرابی

  • شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:35
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

شعر مناجات با خدا -( این دلم در محنت و غم ناله از جان می کند ) * هستی محرابی

1273

شعر مناجات با خدا -( این دلم در محنت و غم ناله از جان می کند ) این دلم در محنت و غم ناله از جان می کند
غصه ی دیرینه را در سینه پنهان می کند

بس که نجوای درون دارد لبِ خاموشِ من
آسمانِ دیده ام را پُر ز باران می کند

گو کجا عنوان کنم این محنتِ دیرینه را
این دل رنجورِ من کی قصد درمان می کند

آهِ بی تابِ من و آن ناله های خسته ام
حزن و اندوهِ مرا در دل دو چندان می کتد

نیست درمانی برای این همه تنهایی ام
دردِ تنهایی مرا هر دم پریشان می کند

سوزِ سرمای خزان و آهِ سرد لاله ها
قلب را همسایه ی یادِ زمستان می کند

درد آوای نهان است و به خلوت سوختن
دائمٱ دل یادی از تلخیِ دوران می کند!

شاعر : هستی محرابی

  • پنج شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:58
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

مناجات باخدا -( مهربانا گوهرِ تابان تویی ) * هستی محرابی

1081

مناجات باخدا -( مهربانا گوهرِ تابان تویی ) مهربانا گوهرِ تابان تویی
در کویرستانِ ما‌ باران تویی

ما پُریم از یادِ شورانگیزِ تو
این جهان را بهترین برهان تویی

شاعر : هستی محرابی

  • پنج شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:59
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

مناجات با خدا -( به نامِ آنکه نامش بهترین است ) * هستی محرابی

1343
3

مناجات با خدا -( به نامِ آنکه نامش بهترین است ) به نامِ آنکه نامش بهترین است
چراغِ آسمانها وُ زمین است

یگانه پادشاهِ مُلکِ هستی
خلایق را نگهبان و معین است

همان صورت نگارِ هر چه هستی
که نقشِ صورتش زیباترین است

خداوندی که با انوارِ مهرش
همانا رهنمای متقین است

نباشد غیرِ او دانای اسرار
کلیدِ گنجِ قرآنِ مبین است

جمالش آفتابِ روشنی بخش
صفا بخشِ قلوبِ عارفین است

به هر سو بنگری پیداست صنعش
که هستی حجتِ اهلِ یقین است

حقیقت فطرتِ آیینه ی اوست
خدای اولین و آخرین است

بیا تا نامِ او نیکو بخوانیم
یگانه کردگارِ مُلکِ دین است

که معمارِ جهانِ آفرینش
همان دانای ربّ العالمین است

شاعر : هستی محرابی

  • یکشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:31
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

مناجات با خدا-حدیث نفس-زلزله -(لحظات مناجات فقط مشغله دارم) * محمد جواد شیرازی

1257

مناجات با خدا-حدیث نفس-زلزله -(لحظات مناجات فقط مشغله دارم) لحظات مناجات فقط مشغله دارم

خیلی سرِ نفسم عوضش حوصله دارم

یک بار نشد تا که شکایت کنم از خود

تنها فقط از دست بقیه گله دارم

بهر منِ دنیا زده پرواز محال است

این گونه که بر بال و پرم سلسله دارم

من را چه شده یاد قیامت نمی افتم؟

با این همه ترسی که ز یک زلزله دارم

در خوابم و یک لحظه نشد تا که بفهمم

با یوسف زهرا چقدر فاصله دارم

پ ن:

✅ امام صادق علیه السلام:

زلزله و مانند آن پند و هشدارهایی است که مردم را تهدید میکند تا رعایت کنند و از گناهان دست بردارند.

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1396
  • ساعت
  • 06:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر مناجات -(با دلِ سوخته تر ، در نظرت خوب ترم ) * محمود ژولیده

1254
2

شعر مناجات  -(با دلِ سوخته تر ، در نظرت خوب ترم ) دلِ شوریده
با دلِ سوخته تر ، در نظرت خوب ترم

سر بزیر آمدم و نزد تو محجوب ترم

دردمندانه تر از طولِ تمام عمرم

ناله ات کردم و دیدم که چه محبوب ترم

دوری ام میدهی و داد در آری ز دلم

هرچه محروم ترم نزد تو مطلوب ترم

دلِ شوریده و احوال پریشان دادی

هجر دادی که کند عشقِ تو آشوب ترم

چشم بارانی و مژگان گنه شویْ خوشست

پس عطا کن مژه و چشم گنه روب ترم

خاکِ راهم کن و آنگه بسرم پا بگذار

مگر اینگونه کند پای تو منکوب ترم

رهرُوی ، پیر رهی ، بر سر راهم برسان

ورنه هر لحظه در این بادیه مغضوب ترم

هرچه اشک است ز سوز سحر یار من است

بده ای باد صبا گونۀ مرطوب ترم

به غریبی تو سوگند که غربت خوب است

کنج تبع

  • دوشنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 13:50
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

غزل برای شبهای اعتکاف مناجات -(گناه کرده‌ام وآمدم پشیمانم) * مرتضی محمودپور

993

غزل برای شبهای اعتکاف مناجات -(گناه کرده‌ام وآمدم پشیمانم) غزل مناجات (به بهانه‌ی شبهای اعتکاف)

گناه کرده‌ام وآمدم پشیمانم
به بارگاه حریمت، همیشه‌گریانم
توخواستی‌که به‌من سوزدل عطا کردی
بهار دیده‌ی من ابری و تو بارانم
سحر رسید و به خواب گران فرو رفتم
خزان زده چو گلی، در میان گلدانم
اگر عزیز شدم من به پیش چشم همه
به پشت رحمت ستاری تو پنهانم
ستاره‌‌ی غزل حافظ آمد و دیدم
از این ستاره رخشان، همیشه تابانم
جفا به یوسف اگر کرده‌ام ولی هرشب
میان کلبه احزان، چو شمع سوزانم
گذشت عمر گران، توبه‌ایی نکردم من
که مستحق دعاهای پیر کنعانم
به اسم و رسم اگر (مطلقم)ولی هیچم
میان کوزه پر از آب لیک عطشانم

  • یکشنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 08:36
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

متن غزل مناجات با خدا -(دارم برای بال خودم گریه میکنم) * مرتضی محمودپور

885

متن غزل مناجات با خدا -(دارم برای بال خودم گریه میکنم) بفرمائید یک جرعه غزل ناب

دارم برای بال خودم گریه میکنم
بالم شکست به حال خودم گریه میکنم
با این زبان چگونه کنم شکر نعمتت
بر این زبان لال خودم گریه میکنم
از بسکه حال معنویم، زیر و رو شدست
در هر سحر به حال خودم، گریه میکنم
راه نجات گفته شده اشک دیده است
یک گوشه در قبال خودم، گریه میکنم
کم کم غروب عمر، ز ره میرسد، عجب!!
من بهر این زوال خودم، گریه میکنم
عمرم گذشت و پخته نگردیدم ای دریغ
بر میوه های کال خودم گریه میکنم
طالع نویس، بخت مرا بد نوشته است
زین رو برای فال خودم گریه میکنم

  • دوشنبه
  • 13
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 14:29
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

یک جرعه غزل ناب -(ستاره‌ای بدرخشیدودردلم جاشد) * مرتضی محمودپور

651

یک جرعه غزل ناب -(ستاره‌ای بدرخشیدودردلم جاشد) ستاره‌ای بدرخشیدودردلم جاشد
تمام حاصل امروز من مهیا شد
ندیده چشم من آن صورت مسیحایی
ولیک عشق من آن دیده مسیحا شد
مراببخش که درپای تو نفس دارم
نفس شمرده زده حاصل تمنا شد
دو دیده در ره‌پیغام توست بارانی
اشاره کرده‌ای و سینه‌ام مصفا شد
موَّدبانه به پیش سخن ادب کردی...
و لعل‌لب به سخن از مرام تو وا شد

  • دوشنبه
  • 13
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 18:42
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

در آستانه ماه صیام -(مناجات ماه رمضان) * مرتضی محمودپور

1051
-1

در آستانه ماه صیام -(مناجات ماه رمضان) مناجات ماه رمضان

يارب مرا به خاطر پیغمبرت ببخش

یا اینکه بهر آبروی کوثرت ببخش

شرمنده‌ام ز فرط گنه آب شد تنم

امشب مرا به شاه نجف حیدرت ببخش

ماه صیام آمده و دست من تهی‌ست

من را به خاک پای علی‌اکبرت ببخش

باید شفیع بیاورم امشب به درگه‌ات

من را به شیرخواره علی اصغرت ببخش

آلوده دامنم به پناه تو آمدم

من را به شاه علقمه آب‌آورت ببخش

افزون شد از ستاره‌ی گردون گناه من

ای وای من مرا به شه بی سرت ببخش

  • دوشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1397
  • ساعت
  • 12:17
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

زمزمه مناجات ماه مبارک رمضان -(شرمنده تر از قبلم و) * امیرحسین سلطانی

828
1

زمزمه مناجات ماه مبارک رمضان -(شرمنده تر از قبلم و) سبک زمزمه مناجات ماه مبارک رمضان

بند اول

شرمنده تر از قبلم و
کاری نکردم جز گناه
در معصیتها غرقم و
خونه ی قلبم شد سیاه

من مستحق نارم و
اما به تو دارم امید
تو زشتیه اعمالم و
دیدی ولی کسی ندید

با کرمت،ببخش منو
عدلتو بِم نشون نده
بیا و با مهربونیت
بازم بهم امون بده

خدای من خدای من
تو میشنوی نوای من
تو میدونی دوای من

(خدای من خدای من)

بند دوم

شدم اسیر نفسم و
راهی نرفتم جز خطا
در محضر تو بودم و
کردم جفا کردم جفا

دادی فراوون نعمتم
گفتی که الوعده وفا
اما نشد شایسته که
بیارم شکرش رو بجا

با کرمت،ببخش منو
عدلتو بِم نشون نده
بیا و با مهربونیت
بازم بهم امون بده

خدای من خدای من
تو میشنوی نوای من

  • چهارشنبه
  • 26
  • اردیبهشت
  • 1397
  • ساعت
  • 00:28
  • نوشته شده توسط
  • امیرحسین سلطانی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

زمزمه مناجات ماه مبارک رمضان -(با اشک چشمام اومدم) * امیرحسین سلطانی

1430
3

زمزمه مناجات ماه مبارک رمضان -(با اشک چشمام اومدم) سبک زمزمه مناجات ماه مبارک رمضان

بند اول

با اشک چشمام اومدم/خودم میدونم که بدم
واسه گناهام ای خدا/به رحمت تو رو زدم
منم همون بنده ی تو/بنده ی شرمنده ی تو
میبینی دست خالیمو/با دست خالی اومدم

کسی نمیشه مهربون
مثل تو ای خدای من
تویی که میشنوی فقط
ندای ربنای من

من بی پناهم ای خدا
من روسیاهم ای خدا
از مرحمت خطی بکش
بر این گناهم ای خدا

(یاربنا اغفرلنا)

بند دوم

ای مالک ارض و سما/ای باعث شیدایی ام
محرم به اسرار دلم/ای مونس تنهایی ام
ای خالق بنده نواز/هستی به کارم چاره ساز
دارم به درگاه تو من/دست نیاز ای بی نیاز

کسی نمیشه همزبون
شبیه تو ای مهربون
اگه بهم پناه ندی
ندارم از آتیش امون

من بی پناهم

  • چهارشنبه
  • 26
  • اردیبهشت
  • 1397
  • ساعت
  • 00:34
  • نوشته شده توسط
  • امیرحسین سلطانی
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

مناجات با خدا و گریز به روضه حضرت علی اصغر -(آدمی وقتی خدا دارد چه می خواهد) * امیر عظیمی

4499
5

مناجات با خدا و گریز به روضه حضرت علی اصغر -(آدمی وقتی خدا دارد چه می خواهد) آدمی وقتی خدا دارد چه می خواهد
محرمی درد آشنا دارد چه می خواهد

بنده تا بر درب های بسته ی عالم
شاکلیدی چون دعا دارد چه می خواهد

آنکه شد بیمار عصیان و گناهان با
داروی توبه دوا دارد چه می خواهد

روسیاهی، شرمساری مثل من وقتی
در قنوتش ربنا دارد چه می خواهد

من "ظلمت نفسی ام" اما همین من تا
رَبّنا اِغفِرلَنا دارد چه می خواهد

اهل قرآن، اهل ذکر و یاد اهل‌البیت
این دو را تا رهنما دارد چه می خواهد

شیعه در دست دعای خود زمانی که
باالحسین کربلا دارد چه می خواهد

همهمه افتاد در لشگر حسین آمد
در کفش قنداقه را دارد چه می خواهد

حرمله از عاطفه چیزی نمی فهمد
او فقط تیر بلا دارد چه می خواهد

مادر بیچاره اش ب

  • دوشنبه
  • 31
  • اردیبهشت
  • 1397
  • ساعت
  • 02:53
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

مناجات با خدا -(تو ستار العیوب عالمی من عبد بدکارت) * وحید زحمتکش شهری

3049
3

مناجات با خدا -(تو ستار العیوب عالمی من عبد بدکارت) تو ستار العیوب عالمی من عبد بدکارت

منم آن روسیاه کمترین در بین دربارت

منم آنکه مداوم لرزه بر عرش تو اندازم

بدون تو قمار زندگی را سخت میبازم

همیشه لطف کردی بر من درمانده ی مضطر

ولی من بد نمودم با تو ای رزاق و ای داور

هوای بنده ات را خوب داری ای خدای من

همیشه بر سرش رحمت بباری ای خدای من

تو تنها از درون باطن من با خبر هستی

کجا یک دم در رحمت به روی من تو بستی

منم آنکه نمک خوردم نمکدان را شکستم

به روی نعمتت یارب دو چشم خویش را بستم

حیا از من شده دور و خجالت نیست در کارم

به جز عصیان ندارم من ذخیره در پس بارم

اگر بد بوده ام یارب ز کار خود خجل هستم

در این ماه مبارک سوی تو آورده ام دستم

  • سه شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 00:28
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب

مناجات با خدا -(ساقیا! آبِ حیاتی که گمان نیست مرا!) * هستی محرابی

691
2

مناجات با خدا -(ساقیا! آبِ حیاتی که گمان نیست مرا!) ‍ ساقیا! آب حیاتی که گمان نیست مرا
بے تو در عالم امکان که امان نیست مرا

تو که از روزِ الست گهر و ذاتم بودی
عشقِ توحیدے تو صرفِ زبان نیست مرا

عارف از اصلِ وجودم که وجودم ز تو است
تو همان جانِ منی بی تو‌ که جان نیست مرا

زینتِ عرش و فرش چرخش افلاک تویی
تا بگویم همه را تاب و توان نیست مرا

حمد و مدحت همه از لازمه ی نام تو است
کثرتِ فیضِ دو عالم، به عیان نیست مرا

ای که از مدح و ثنای تو زبانم قاصر
گفتنِ وصفِ تو توصیفِ بیان نیست مرا

مطربِ سازِ توأم طایرِ پروازِ توأم
هر کجایم ببری بارِ گران نیست مرا

همه معبودِ منی قبله ی مقصودِ منی
جز سرِ کوے تو چون نام و نشان نیست مرا

شرحِ این گفته همه باورِ پ

  • سه شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 12:40
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

مناجات با خدا -(ساقیا! لبریز کن جامِ مرا، تا کنی شیرین لب و کامِ مرا) * هستی محرابی

719

مناجات با خدا -(ساقیا! لبریز کن جامِ مرا، تا کنی شیرین لب و کامِ مرا) زبانحالِ شهدا

ساقیا لبریز کن جامِ مرا
تا کنی شیرین لب و کامِ مرا

کاشکی امشب پُر از نوشم کنی
بی قرار و مست و مدهوشم کنی

تا زنم پَر در حریمِ کوی عشق
تا ببینم جلوه ای از روی عشق

تا کنم در خرمنِ نورت طواف
بعدِ آن گردم سفیرِ کوی قاف

ساقیا پیمانه ات جان را بس است
هر که نوشد تا ابد آن را بس است

دعوتم کن تا که از خوبان شوم
در حریمِ قربِ تو مهمان شوم

سر گذارم بر درِ پیمانِ تو
از تو گویم جان کنم قربانِ تو!

"هستی محرابی"

  • سه شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

مناجات با خدا -(دلی که روشن از نورِ خدا نیست، درِ رحمت به رویش هیچ وا نیست!) * هستی محرابی

860

مناجات با خدا -(دلی که روشن از نورِ خدا نیست، درِ رحمت به رویش هیچ وا نیست!) ‍ ‌دلی که روشن از نورِخدا نیست
درِ رحمت به رویش هیچ وا نیست

سحرگاهان ندا آمد به گوشم
که دیگر بیش از این خفتن، روا نیست

ز جا برخیز با یادِ خداوند
که بی یادِ خدا جان را صفا نیست

بیا پروانه شو بر گردِ معشوق
مرامِ عاشقان چون چرا نیست

بگو با شوقِ جان با حضرتِ حق
هر آن کس که تو را دارد گدا نیست

تویی آن خالقِ یکتایِ هستی
چو تو کس با دلِ خلق آشنا نیست

شدم مفتون و مجنونِ جمالت
که دردِ عشق را بی تو دوا نیست

نشانِ دردمندان شورُ حال است
دل بیگانه را شوقِ خدا نیست

#هستی_محرابی
@hastimehrabi

  • سه شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 12:47
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

مناجات با خدا -(درحریمت دعوتم من) * رضا یعقوبیان

867

مناجات با خدا  -(درحریمت دعوتم من) درحریمت دعوتم من دست خالی آمدم من
کن نگاهی از کرامت ای خدایا گر بدم من
یا غیاث المستغیثین یا غیاث المستغیثین

ای خدا گر روسیاهم کوله بارم شد گناهم
آمدم بر تو پناهم مستمند یک نگاهم
یا غیاث المستغیثین یا غیاث المستغیثین

جز گنه چیزی ندارم. معصیت شد کوله بارم
ای قرار بی قراران بر تو من امیدوارم
یا غیاث المستغیثین یا غیاث المستغیثین

از گناهان خسته ام من ازهمه بگسسته ام
من میزبان عالمی تو یاد تو بنشسته ام من
یا غیاث المستغیثین یا غیاث المستغیثین

ای خدای مهربانم. بر تو یارب میهمانم
گر چه بد هستم خدایا از سر کویت مرانم
یا غیاث المستغیثین یا غیاث المستغیثین

روسیاه و بی بهایم از گنه بنما جدایم
بگذر

  • چهارشنبه
  • 2
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 01:45
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مناجات -(شبی که در هوایت پَر کشیدم!) * هستی محرابی

673

مناجات -(شبی که در هوایت پَر کشیدم!) شبی که در هوایت پر کشیدم
به قابِ آینه عکس تو دیدم

دل من از زلال عشق پُر شد
چو از پیمانه ی یادت چشیدم

شدم آینه پرداز نگاهت
غم عشق تو را ازجان خریدم

به غیر تو کسی دلدارِ من نیست
تو هستی در جهان تنها امیدم

کنارِ آرزوهای دلِ خویش
صدای مهربانت را شنیدم

تمنّای وصالت در دلم ریخت
دگر دست از سرِ عالم کشیدم

مگر افتم به پایت عاشقانه
چو اشک از چشم های خود چکیدم!

#هستی_محرابی

  • چهارشنبه
  • 2
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 15:55
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

مناجات -(کاش سمتِ روشنی پَر وا کنیم!) * هستی محرابی

684

مناجات -(کاش سمتِ روشنی پَر وا کنیم!) ما به بن بستِ بلاییم و بلا
در غمِ ویرانگی ها مبتلا

غرقِ در گردابِ پستِ زندگی
زخم ها دیده ز دستِ زندگی

تیرگیها وُ ضلالت آشکار
دور ماندیم از حریمِ کردگار

راه و رسمِ زندگی گم گرده ایم
لذتِ تابندگی گم کرده ایم

فطرتِ ما از طریقت باز ماند
نه که از اصلِ حقیقت باز ماند

اینک این ماییم و در خود مردگی
مانده با ما خجلت و شرمندگی

اینک این ماییم و لبخندِ سراب
مانده با ما این همه حالِ خراب

کاش سمتِ روشنی پَر وا کنیم
آفتابِ خویش را پیدا کنیم!

#هستی_محرابی

  • چهارشنبه
  • 2
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد