مناجات با خدا

مرتب سازی براساس
 یوسف رحیمی

دوباره وقت وداعه با نوای میثم مطیعی -(دیگه فرصتی نمونده) * یوسف رحیمی

1158

دوباره وقت وداعه با نوای میثم مطیعی -(دیگه فرصتی نمونده) دیگه فرصتی نمونده
چشای پُر ابر و بارون
دیگه مهمونی تمومه
دوباره فراق و هجرون
دوباره وقت وداعه
نفسا حبسه تو سینه
كی تا سال دیگه زنده‌ست
‌این شبا رو باز می‌بینه
ای خدا چه زود تموم شد
لحظه‌های ناب و روشن
شبای نور و مناجات
سحرای دل سپردن
دوباره ندبه و ناله،
اشك و آه و بی‌قراری
دوباره یه سال غریبی
دوباره چشم انتظاری
نكنه آروم بگیری
گریه كن دل شكسته
التماس كنه به چشماش
هر كه بارشو نبسته
رمضون تموم شد و من
موندم و دستای خالی
دوباره قفس‌نشینی
دوباره بی پر و بالی
ما که دلتنگ فراقِ
لاله‌های بی‌نشونیم
نکنه بره دوباره
قافله ما جا بمونیم
ما که مونده رو دلامون
زخم روزای اسارت
اسارت تو بند دنیا
اسارت تو دست

  • پنج شنبه
  • 10
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 11:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 سید پوریا هاشمی

یا کریمُ یارب -(بخر ای یار گریه های مرا) * سید پوریا هاشمی

1373
1

یا کریمُ یارب -(بخر ای یار گریه های مرا) بخر ای یار گریه های مرا
بشنو امشب خدا خدای مرا
آنقدر آمدم کرم بکنی
بنویس این برو بیای مرا
ربّنا اتنا لقای علی
مستجابش بکن دعای مرا
از زمینگیریم کلافه شدم
معصیت بسته دست و پای مرا
من به این ناله ها دلم گرم است
تو نگیری سرو صدای مرا
امدم آشتی کنم با تو
رد نکن دست بی نوای مرا
به ازای دوماه سینه زدن
بده ویزای کربلای مرا
محسن از ضرب میخ سقط شده!
ماتمش ساخته عزای مرا

  • جمعه
  • 18
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 11:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مناجات -(آنقدر کردم دعا امّا دریغ از حاجتی!) * هستی محرابی

830
3

مناجات -(آنقدر کردم دعا امّا دریغ از حاجتی!) #یا_غیاث_المستغیثین
#شب_جمعه_شب_رحمت

این دلم در حسرتِ یک بار آمین شماست
آنقدر کردم دعا امّا دریغ از حاجتی
این گدا در پیشِ لطفِ حضرتت بی آبروست
تو ز خوبیت ببخشا گر ندارد حرمتی!

#هستی_محرابی

  • پنج شنبه
  • 15
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 16:13
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

ایمان به حضور خدا -(ای دل به خدا سپرده از روز نخست) *استاد محمد جواد غفورزاده

641

ایمان به حضور خدا  -(ای دل به خدا سپرده از روز نخست) امام علی(علیه‌السلام)
«إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيْسَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ حِجَابٌ لِأَنَّهُ مَعَهُمْ أَيْنَمَا كَانُوا»
میان خداوند متعال و آفریدگانش هیچ حجاب و حائلی وجود ندارد، زیرا با آن‌هاست هر جا که باشند.
التوحيد للصدوق، ص۱۸۴
ای دل به خدا سپرده از روز نخست
ای رفته به راه راست با عزم دُرُست
ایمان، یعنی همیشه احساس کنی
هر جا هستی، خدای هستی با توست

  • سه شنبه
  • 11
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 20:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

غزل مناجات با خدا -(تو غصّه خوردی، ما که غَمخواری نکردیم!) * رضا رسول زاده

856
4

غزل مناجات با خدا -(تو غصّه خوردی، ما که غَمخواری نکردیم!) تو غصّه خوردی، ما که غَمخواری نکردیم!
تو ناله کردی، ما که دِلداری نکردیم!
یک شب اسیرِ رنجِ بی خوابی نبودیم!
از دوریِ تو گریه و زاری نکردیم!
اصلاً تو حق داری به فکر ما نباشی!
وقتی به پای عشقِ تو کاری نکردیم!
شب زنده دارِ ماهِ قرآن، بُگذر از ما
آن گونه که باید، تو را یاری نکردیم!
آلودگیِ سُفره های ما سَبَب شد
یک شب تو را دعوت به اِفطاری نکردیم!
تا لااَقل یک لحظه هم یادِ تو باشیم
با دوستانت نیز دیداری نکردیم!
از دردِ حاجت هاست، دادِ ما بلند است
کاری بِجُز همسایه آزاری نکردیم!
این که نشد! ماه سحرخیزی و توبه است...
یک شب تلاشی سوی بیداری کردیم!
حتّی یکی دو صفحه هم قرآن نخواندیم
با صاحبِ این ماه گُف

  • سه شنبه
  • 18
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

غزل مناجات با خدا -(وقتی وجودِ گُل بدونِ خار ممکن نیست!) * رضا رسول زاده

712
-1

غزل مناجات با خدا -(وقتی وجودِ گُل بدونِ خار ممکن نیست!) وقتی وجودِ گُل بدونِ خار ممکن نیست!
مهمانی ات بی بنده ی بَدکار ممکن نیست!
خواهم بِبَندم کوله بارِ بندگی ام را
وقتی نباشم هر سَحَر بیدار ممکن نیست!
راهِ وصالم با گُناهانم شده مَسدود
دیگر عبور از این همه دیوار ممکن نیست!
عَفوِ خُداوندی چگونه شامِلم گردد؟
تا که گُنه را می کُنم تکرار، ممکن نیست!
شرطِ قبولِ توبه تنها صِدق و اِخلاص است
اینجا فریبِ قاضیِ سَتّار ممکن نیست!
کَسبِ رضای دوست، در دُنیا و در عُقبی
تا قَلبِ "مَهدی" را دَهَم آزار ممکن نیست!
از دیدنِ نامَحرَمان، دیده شُده سیراب!
حالا که چَشم آلوده شد، دیدار ممکن نیست!
تا نانِ شُبهه در میانِ سُفره ی ما هست
یادی از آقا هم دَمِ اِفطار، ممکن نیست

  • سه شنبه
  • 18
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

شعر مناجات با خدا با زبان فقر -(سوگند ميخوريم هميشه به جان فقر) * محسن صرامی

784

شعر مناجات با خدا با زبان فقر -(سوگند ميخوريم هميشه به جان فقر) سوگند ميخوريم هميشه به جان فقر
ما را بس است آب گدائي و نان فقر

كفران نعمت است نگويد اگر كسي
حمد خداي عزوجل با زبان فقر

آب فرات و تربتمان داد و بعد گفت
در گوش ما به وقت تولد اذان فقر

آمد نوشت دلبر اهل قلم شبي
از رونوشت زندگي ما رمان فقر

منهاي عشق هر چه كه دارم زيادي است
او كرده ضرب حال مرا در توان فقر

نزديك ميشوم به خداي خودم اگر
دور از تعلقات شوم در زمان فقر

از شدت تعجب خود باز مانده است
در اين همه صبوري عاشق دهان فقر

  • چهارشنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 20:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

مناجات با خدا مخصوص لیله الرغائب و سحرهای ماه رجب و اعتکاف انشاالله -(بر کامِ من طعمِ رطب رسیده ) * قاسم نعمتی

1994

مناجات با خدا  مخصوص لیله الرغائب و سحرهای ماه رجب و اعتکاف انشاالله  -(بر کامِ من طعمِ رطب رسیده ) بر کامِ من طعمِ رطب رسیده
ماهِ خدا ماهِ رجب رسید
زيباترين ماه خداست اين ماه
هر ناله اي مشگل گشاست اين ماه
اصلاً خدا باشد پِيِ بهانه
تا بنده را راهش دهد به خانه
اين ماه اذن ِ بندگي بگيريم
از يار ، درسِ زندگي بگيريم
جا دارد از دل عقده وا نماييم
تا سفره هاي درد دل گشاييم
آمد به گوشم نغمه منادی
در خانه ات مارا تو راه دادی
يك عمر پوشاندي تو عيب هايم
تا يك سحر در كوي تو بيايم
يك جمله گويم شرح حالِ يك سال
از عيد فطر پيش تا همين حال
با درد هجران ساختم الهي
دارو ندارم باختم الهي
شيطان به قلب غافلم كمين زد
هر جا كه شد بار مرا زمين زد
اين بنده روز خوش نديده بي تو
كارش به رسوايي كشيده بي تو
اما بدان دل خا

  • سه شنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 11:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

مناجات با قاضی‌الحاجات(قبل از ماه رمضان) * مرتضی محمودپور

633

مناجات با قاضی‌الحاجات(قبل از ماه رمضان) مناجات نامه
در محضر قاضی‌الحاجات

الهی سوی تو روی نیازم
تویی آن خالق بنده‌نوازم

الهی من اگر که روسیاهم
اگرکه در دوعالم‌بی‌پناهم

امیدم‌برتووبررحمت‌توست
به‌الطاف‌تو وبرعزت توست

عوض کردم ردیف‌شعروشورم
که شاید بازجویم این‌حضورم

اگر تنهاترین تنها شوم من
فدایی تن تنها شوم من

اگر ره سوی بیراهه گذارم
اسیرغصه‌و غمها شوم من

اگر نوشم شراب بردباری
نهان گردم اگر پیدا شوم من

اگر در وادی غفلت بمیرم
چگونه روز محشر پاشوم من

اگر از معصیت توبه نکردم
چگونه زائر مولا شوم من

الهی بنده‌ات را پاک گردان
وگرنه زین مصیبت تا شوم من

تو دستت از سرم گربازگیری
درعالم‌محو برق‌آسا شوم‌من

گره از کارمن یارب تو بگشا
وگ

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 15:55
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

قصیده مناجات -(از ابتدای کار جهان تا به انتها) * ابن حسام خوسفی

695

قصیده مناجات -(از ابتدای کار جهان تا به انتها) از ابتدای کار جهان تا به انتها
دیباچه‌ای نبود و نباشد بِه از دعا...

وقت است اگر به دعوت «أدعونی أستجب»
دستی برآوریم به درگاه کبریا

یارب به حق نقطۀ «أَنّی أنا الغفور»
کاندر بسیط مرکز عالم نیافت جا

یارب به حق آیت «لاتقنطوا» که هست
سرمایۀ سعادت و پیرایۀ رجا

یارب به حق سبع مثانی که بر رسول
آمد به پنج واسطه از عالم عُلا...

یارب به حق لوح که بر وی کشیده‌ای
نقش وجود «ما هُو کائن کَما تَشا»...

یارب به حق وسعت کرسی که بر فلک
«تعظیم وُسعِه وَسعَ الأرض و السما»

یارب به حق صاحب صور و به نفخ او
آندم که گوش را نبود هوش از صدا...

یارب به حق قوّت «ذوالقوَّةِ المَتین»
روح‌الامین که سدره بدو داد منتها

  • چهارشنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مناجات -(اگر عاصی، اگر مجرم، اگر بی‌دین، اگر مستم) * واعظ قزوینی

1036
-1

غزل مناجات -(اگر عاصی، اگر مجرم، اگر بی‌دین، اگر مستم) اگر عاصی، اگر مجرم، اگر بی‌دین، اگر مستم
به محشر کی گذارد دامن عفوت تهی‌دستم؟

ز بس خواناست از پیشانی‌ام خط گنهکاری
تواند نامۀ اعمال شد آیینه در دستم...

نگاه ظاهر و باطن، یکی کردم، تو را دیدم
رسا شد، این دو کوته رشته را با هم چو پیوستم

ندیدم کلفت از کس تا نکردم کلفتی با کس
نرنجیدم ز رنجانیدن کس تا زبان بستم

نرنجانیدم از خود هیچ‌کس را غیر این «واعظ»
که با سر پنجۀ تأثیر افغان خاطری خَستم

  • پنج شنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 13:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل-مناجات با خدا نذر حضرت سیدالشهدا علیه السلام -(خسته ام از روز و سال و ماه؛ عمرم شد تباه) * مرضیه عاطفی

1011
2

غزل-مناجات با خدا نذر حضرت سیدالشهدا علیه السلام  -(خسته ام از روز و سال و ماه؛ عمرم شد تباه) خسته ام از روز و سال و ماه؛ عمرم شد تباه
یا کریم الصفح، یا ألله؛ عمرم شد تباه

امر کردی بندگی کن! عرض کردم غرقِ اشک-
حیف دل با تو نشد همراه، عمرم شد تباه

یاغیاث المستغیثین، دستهایم را بگیر
آمدم ألعفو یا ربّاه، عمرم شد تباه

این «منِ عاصی» به آسانی «تو» را از من گرفت
درگذر از بندۂ گمراه، عمرم شد تباه

«یا رجاءَ المُذنبین» شرم ِ من از این است که؛
آرزوهایم نشد کوتاه، عمرم شد تباه

خوابِ غفلت آمد و حالِ دعایم را گرفت
تا که جُنبیدم به خود ناگاه! عمرم شد تباه

پا به پایِ نفسِ سرکش رفتم و افسوس که...
راه را نشناختم از چاه؛ عمرم شد تباه

لطف کن گاهی دلیل گریه هایم را بپرس
حسرت شش گوشه دارم آه، عمرم ش

  • جمعه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 17:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

قصیده مناجات -(یارب به حق منزلت و جاه مصطفی) * غلام‌حسین صدیقیان

1462
2

قصیده مناجات -(یارب به حق منزلت و جاه مصطفی) یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا

یارب به حق پادشه انس و جان علی
زوج بتول و شیر خدا شاه لا‌فَتا

یارب به حق فاطمه آن بضعة‌الرسول
اُمّ‌الائمه عصمت و ناموس کبریا

یارب به حرمت حسن مجتبی که اوست
بعد از علی امام و به خلق است مقتدا

یارب به خون تشنه‌لب کربلا، حسین
آن کشته‌ای که جان جهانش بُوَد فدا

یارب به حق زین‌العباد نکوخصال
نور خدا که بوده به عبّاد پیشوا

یارب به جاه و منزلت باقرالعلوم
پنجم امام و بر همه مولا و رهنما

یارب به جعفر بن محمد ششم امام
آن صادق مصدَّق و مصداق اتقیا

یارب به حقِّ موسی جعفر همان که بود
عبدی مطیع و صالح و تسلیم بر قضا

یارب به حقّ خسرو دین ثامن

  • جمعه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مناجات -(چشمۀ دیدار تو سراب ندارد) * محمد جواد محبت

791

غزل مناجات -(چشمۀ دیدار تو سراب ندارد) چشمۀ دیدار تو سراب ندارد
ساحت دل، بی‌تو آفتاب ندارد

آن‌که پناهش دهی چه بیمش از اغیار؟
وآن‌که شفیعش تویی حساب ندارد

گفتم و بستم دهان مدّعیان را
حرف حسابی دگر جواب ندارد

رحمتی ای آشنای جان که دل من
از تو دگر طاقت عتاب ندارد

چون که تو را خواست، پس هر آن‌چه تو خواهی
عاشق تو حق انتخاب ندارد

«صدق» دعا را بَرَد به‌سوی اجابت
برگِ گُل کاغذی، گلاب ندارد

  • جمعه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 وحید محمدی

متن شعر مناجات -(بنده چون شد وارد وادی ایمان بهتر است) * وحید محمدی

684
1

متن شعر مناجات  -(بنده چون شد وارد وادی ایمان بهتر است) بنده چون شد وارد وادی ایمان بهتر است
نقش بندد چونکه ایمان بر دل و جان بهتر است

بنده باید انس گیرد با مناجات سحر
نیمه شب اشک و نماز و ذکر و قرآن بهتر است

نور راه ماست نور جلوه صاحب زمان
در شب تاریک نور ماه تابان بهتر است

«در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است»
توبه کردن خوب، اما از جوانان بهتر است

اولین منزل برای توبه حزن قلبی است
بنده باشد از گناه خود پشیمان بهتر است

هیئتی بودن فقط با گریه بر ارباب نیست
سینه زن وقتی که باشد اهل عرفان بهتر است

سینه زن را آخرش ارباب آدم می کند
اشک روضه رحمتش از آب باران بهتر است

****

جرعه ای آب فرات از ما عمویی را گرفت
تشنگی از بی عمو بودن به قرآن بهتر است

  • سه شنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 وحید محمدی

مناجات با خدا در آستانه ماه مبارک -(ای خالق دو دنیا پاک از گناهمان کن) * وحید محمدی

718

مناجات با خدا در آستانه ماه مبارک -(ای خالق دو دنیا پاک از گناهمان کن) ای خالق دو دنیا پاک از گناهمان کن
ما بنده و تو مولا پاک از گناهمان کن
ماه خدا دمیده مهمان تو رسیده
رحمی دوباره بر ما... پاک از گناهمان کن
با درد بی دوایی من آمدم گدایی
ما تشنه و تو دریا پاک از گناهمان کن
ای صاحب سخاوت مولای با کرامت
دریاب بی نوا را پاک از گناهمان کن
ما مذنب و تو غفار ما رو سیه تو ستار
ما بی پناه امّا پاک از گناهمان کن
عمرم تباه کردم خیلی گناه کردم
اشکم ببین خدایا پاک از گناهمان کن
ما گرچه رو سیاهیم یا غرق در گناهیم
شرمنده ایم مولا پاک از گناهمان کن
بال و پرم شکسته مولا به حق دستِ
از تن جدای سقا پاک از گناهمان کن
مهتاب من حسینه ارباب من حسینه
جان عزیز زهرا پاک از گناهمان کن

  • سه شنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 11:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر و غزل مناجات -(تو آرزوی منی با تو قلب من زنده‌ست) * مریم سقلاطونی

867

متن شعر و غزل مناجات  -(تو آرزوی منی با تو قلب من زنده‌ست) تو آرزوی منی با تو قلب من زنده‌ست
و با وجود تو دنیای من فروزنده‌ست

به عشق توست درختان و ابر پربارند
به لطف توست اگر آفتاب بخشنده‌ست

به اذن توست اگر رودها روان هستند
و رودخانه و دریا اگر خروشنده‌ست

به شوق دیدن روی تو باد می‌گردد
نسیم هم به هوای تو از گل، آکنده‌ست

بهار، وصف دل‌انگیز مهربانی تو
جهان ز رایحه‌ات... باغی از گل خنده‌ست

کسی‌که عشق تو در دل ندارد آدم نیست
و مثل خار و خسی در هوا پراکنده‌ست

تو منتهای همه آرزوی انسانی
کسی‌که از تو جدا می‌شود سرافکنده‌ست

دلی که فارغ از عشق تو است می‌میرد
به یاد توست اگر قلب عاشقان زنده‌ست...

  • سه شنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مناجات -(تا برویم ریشه‌ای چون تاک می‌خواهم که هست) * سید مهدی موسوی

639

غزل مناجات -(تا برویم ریشه‌ای چون تاک می‌خواهم که هست) تا برویم ریشه‌ای چون تاک می‌خواهم که هست
نور می‌خواهم که هستی؛ خاک می‌خواهم که هست

قصد قربت کرده‌ام چون در طریق دوستی
اجتناب از نیت ناپاک می‌خواهم که هست

یک بیابان تشنگی می‌خواهم و شوق و جنون
قدر لب تر کردنی ادراک می‌خواهم که هست

سینه‌ای مشروح می‌خواهم: «ألم نشرح لکَ...»
سوره‌ای مانند «اعطیناک» می‌خواهم که هست

خاطری آشفته یا آسوده! -فرقی می‌کند؟-
ناله‌ای محزون، دلی صدچاک می‌خواهم که هست

جانماز و مُهر و قرآن و دلِ سیری قنوت
سجده بر سجاده‌ای نمناک می‌خواهم که هست

خلوتی دارم که در آن با کمی راز و نیاز
ربنا در ربنا پژواک می‌خواهم که هست

پس چرا این‌قدر دور افتاده‌ام از اصل خویش؟
فرصت پرواز ت

  • سه شنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مناجات با خدا -(دلم ز کوثر رحمت پیاله میخواهد) * حسین جعفری

788

مناجات با خدا -(دلم ز کوثر رحمت پیاله میخواهد) دلم ز کوثر رحمت پیاله میخواهد
جلا ز حضرت جل جلاله میخواهد

بدون سوز درون دم مزن ز عشق خدا
که عاشقی دل همرنگ لاله میخواهد

نگاه خیس گنهکار سرشکسته ز غم
ز نور جلوه ی عفو تو هاله میخواهد

دریدن همه هفت گانه های حجاب
سلاح گریه و سرباز ناله میخواهد

خودت بیا و بپوشان گناه پنهان را
رضایتت قسم بر سه ساله میخواهد

بیا که ماهی زخمی در عمق اقیانوس
برای سیر در امواج باله میخواهد

تمام خواهش یک ماهه طاعتم این است
دلم برای زیارت حواله میخواهد

بدون واسطه هرگز جمال بخشش نیست
کمی کرامت دست سه ساله میخواهد

چنان شكسته شدم از غمت كه مدهوشم
بیان خستگی ام صد رساله میخواهد

میان پنجه غربت مبین مچاله شدم
ببین سه ر

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 11:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل مناجات با خدا -(یارب این جان‌های غربت‌دیده را فریاد رس) * صائب تبریزی

1425

شعر غزل مناجات با خدا -(یارب این جان‌های غربت‌دیده را فریاد رس) یارب این جان‌های غربت‌دیده را فریاد رس
روح‌های گِل به رو مالیده را فریاد رس

با کمند جذبه‌ای، ای آفتاب بی‌نیاز
سایه‌های بر زمین چسبیده را فریاد رس

از کشاکش‌های بحر، ای ساحل آرام‌بخش
این خس و خاشاکِ توفان‌دیده را فریاد رس...

ای بهار عشق کز رخسارت آتش می‌چکد
این ز سرمای هوس لرزیده را فریاد رس...

بلبلان، گل‌ها ز باغ کامرانی چیده‌اند
این گل از باغ جهان ناچیده را فریاد رس

گرچه می‌دانم به داد پاک‌بازان می‌رسی
این به خونِ آرزو غلطیده را فریاد رس

در جهانِ پر ملال ای کیمیای خوشدلی
رحمتی کن «صائب» غمدیده را فریاد رس

  • پنج شنبه
  • 19
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 17:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر توحیدی -(به نام آن که جان را نور دین داد) * عطار نیشابوری

2034
1

شعر توحیدی -(به نام آن که جان را نور دین داد) به نام آن که جان را نور دین داد
خرد را در خدادانی یقین داد...

دو عالم خلعت هستی از او یافت
فلک بالا، زمین پستی از او یافت

فلک اندر رکوع اِستادۀ اوست
زمین اندر سجود افتادۀ اوست...

نگه کن ذرهْ ذره گشته پویان
به حمدش خطبه و تسبیح‌گویان

تو را بر ذرهْ ذره راه بینم
دو عالم «ثَمَّ وجه الله» بینم...

چو من دیبای توحید تو بافم
چنان خواهم که جان را برشکافم...

خدایا زین حدیثم ذوق دادی
چو پروانه دلم را شوق دادی

چو من دریای شوق تو کنم نوش
ز شوق تو چو دریا می‌زنم جوش...

اگر هر موی من گردد زبانی
نیابد جز ز نام تو نشانی

گر از هر جزو من چشمی شود باز
نبیند جز تو را در پردۀ راز

گر از من ذره‌ای مانَد و گ

  • جمعه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر قصیده مناجات -(ز هرچه بر سر من می‌رود چه تدبیرم) * ابن حسام خوسفی

666
1

شعر قصیده مناجات -(ز هرچه بر سر من می‌رود چه تدبیرم) ز هرچه بر سر من می‌رود چه تدبیرم
که در کمند قضا پای‌بند تقدیرم...

خیال شام جوانی نمی‌رود ز سرم
اگر چه صبح دمیده‌ست بر سر پیرم...

کنون که قوت اعضا برفت و ضعف بماند
مبین به علت تقصیر و خیر و تأخیرم

چه چاره گر نپذیری ز راه لطف مرا
کدام حیله اگر رد کنی به تقصیرم...

چو باد روی به کوی تو دارد این خاکی
اگر چو خاک بیفتم چو باد برگیرم

شبی که برکشم از سینه دود آه سیاه
دل ستاره بگیرد ز آه دل‌گیرم...

گشایشی ز نسیمت که من ز دل‌تنگی
چو غنچه منتظر فیض باد شب‌گیرم

مرا به گنج قناعت چنان توان‌گر کن
که احتیاج نباشد به خواجه و میرم...

ز روی کردۀ من پرده برمدار که من
به فعل و قول سزاوار حدّ و تعزیرم

گواه

  • چهارشنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 17:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

غزل مناجات با خدا -(دوباره سُفره ی اشک است و فیضِ ماهِ خودم) * رضا رسول زاده

935

غزل مناجات با خدا -(دوباره سُفره ی اشک است و فیضِ ماهِ خودم) دوباره سُفره ی اشک است و فیضِ ماهِ خودم
دوباره نیمه شبی و بساطِ آهِ خودم

به محضرِ تو رسیدم که اعتراف کنم
نشان به کَس ندهم نامه ی سیاهِ خودم

کسی به جز تو خبردار نیست از حالم
میانِ مَحکمه آرَم تو را گواهِ خودم!

قُشونِ اشک فرستاده ام به درگاهت
ذلیلِ عفوِ توام با همه سپاهِ خودم

همیشه راه نشان دادی و نفهمیدم
فقط دویدم و رفتم به کوره راهِ خودم

چه ظلم ها که نکردم به خود در این دنیا
چه چوب ها که نخوردم من از نگاهِ خودم

حیا نکردم و دنبالِ معصیت رفتم
شدم من عبد فراری و دلبخواهِ خودم

چه صبر داری و خسته نمی شوی از من
خودم که خسته ام از این همه گناهِ خودم

چنان ندیده گرفتی تو اشتباهم را
که پی نبرده

  • چهارشنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 18:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

قصیده مناجات با خدا -(رسیده است گدایَت که آه آه کند) * رضا رسول زاده

1047

قصیده مناجات با خدا -(رسیده است گدایَت که آه آه کند) رسیده است گدایَت که آه آه کند
مَگر که چَشمِ کریمَت به او نِگاه کند

اگر کُمَک نکُنی، این گِدا چِکار کُند؟
کُجا رَوَد سَحر و گریه گاه گاه کند

فرار کرده گدا و پَناه آورده
به آنکه رَحم به عاصیِ بی پناه کند

اگر که بارِ گِدا را به قِیمَتَش بِخَری
همیشه شُکرِ تو و شُکرِ بارگاه کند

چقدر دور شدم از تو! دورتر مَپَسَند
که آنکه دور شد از تو فقط گناه کند

قَسَم به عِزّتِ تو خورده است این شِیطان
که گوشه گوشه ی قَلبِ مَرا سیاه کند

به وعده های بهشت آنکه سَر به راه نَشُد
جهنَّمِ تو مُهیّاست، سر به راه کند

به چَشمِ رَحمت و لُطفَت ندیده می گیری
هرآنچه بنده ی بیچاره اِشتباه کند

اُمیدوار به دَریای جود و بَخ

  • چهارشنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 18:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل مناجات -(یا مُغِیثَ الْمُذنِبین مُعْطِی السّؤال) * قاسم انوار تبریزی

750
1

شعر غزل مناجات -(یا مُغِیثَ الْمُذنِبین مُعْطِی السّؤال) یا مُغِیثَ الْمُذنِبین مُعْطِی السّؤال
یا انیسَ العارفین، یا ذوالجلال

ای ز عشقت هر دلی را مشکلی
وی ز شوقت در جنون هر عاقلی...

شور عشقت شعله در عالم زده
بی‌تو در هر گوشه صد ماتم زده

عقل دانا در رهت بی‌خویشتن
بحر عشقت در دل ما موج‌زن...

جان مشتاقان به دردت شادمان
بندگان خاصت، آزاد جهان...

ای زبان‌ها در ثنایت مانده لال
در هوایت مرغ وَهم افکنده بال...

ای غم عشق تو با جان سازگار
از کرم‌های تو دل امّیدوار

ای خداوند جهان‌دار کریم
لایزال لم یزل، حَیِّ قدیم...

نیست بی فضل تو جان را قوّتی
یا غیاثَ ‌المستغیثین، رحمتی

خانۀ دل را به لطف آباد کن
جانم از بند جهان آزاد کن

مرغ روحم را به وصلت راه ده

  • پنج شنبه
  • 2
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل ماه رمضان -(امشب شب آدینه و فردا رمضان ا‌ست) * قاسم انوار تبریزی

809
0

شعر غزل ماه رمضان -(امشب شب آدینه و فردا رمضان ا‌ست) امشب شب آدینه و فردا رمضان ا‌ست
تن در ذَوبان آمد و جان در طیران است

بربند ره لقمه و بگشا ره دیدار
تن طالب نان آمد و جان طالب جان است...

خرسند از آن است که بر سفرۀ ارزاق
هر چند که نانش نرسد، بر سر خوان است

من بندۀ شوقم که بُراقی‌ست سبک‌رو
پروانۀ عشق است ولی شمع جهان است...

کوریِّ تو شد مانع راه تو، وگر نه
چون ماه شب چارده آن دوست عیان ا‌ست...

  • پنج شنبه
  • 2
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مناجات -(همیشه در میان شادی و غم دوستت دارم) * رضا خورشیدی‌فرد

874
1

غزل مناجات  -(همیشه در میان شادی و غم دوستت دارم) همیشه در میان شادی و غم دوستت دارم
چه شعبان‌المعظم، چه محرّم دوستت دارم

دلم با عشق، خویشاوندی دیرینه‌ای دارد
از آغاز جهان، از عهد آدم دوستت دارم

وضوی گریه می‌گیرم در استغفار و می‌ریزم
به پایت جان که ای جانان دمادم دوستت دارم

برای این دل بیچاره همدم، عاشقت هستم
برای زخم‌های سینه مرهم، دوستت دارم

نگو از چشم من افتاده‌ای من چشم در راهم
که از تو بشنوم یک‌بار من هم دوستت دارم

خودم را بین آغوش تو می‌بینم شبیه حُر
که با اشک خودش می‌گفت نم‌نم دوستت دارم

در این دنیا نبردی آبرویم را در آن دنیا
چه خواهی کرد؟! من در هر دو عالم دوستت دارم

مرا حتی اگر در آتش خشمت بسوزانی
زنم فریاد در بین جهنّم دوستت

  • پنج شنبه
  • 2
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 17:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

رباعی مناجات -(ای در تو عیان‌ها ونهان‌ها همه هیچ) * ابوسعید ابوالخیر

987

رباعی مناجات -(ای در تو عیان‌ها ونهان‌ها همه هیچ) ای در تو عیان‌ها ونهان‌ها همه هیچ
پندار یقین‌ها و گمان‌ها همه هیچ
از ذات تو مطلقاً نشان نتوان داد
کآن‌جا که تویی بُوَد نشان‌ها همه هیچ

راه تو به هر روش که پویند خوش است
وصل تو به هر جهت که جویند خوش است
روی تو به هر دیده که ببینند نکوست
نام تو به هر زبان که گویند خوش است

ای آنکه گشایندۀ هر بند تویی
بیرون ز عبارت چه و چند تویی
این دولت من بس که منم بندۀ تو
این عزت من بس که خداوند تویی

عصیان خلایق ار چه صحرا صحراست
در پیش عنایت تو یک برگِ گیاست
هر چند گناه ماست کشتی، کشتی
غم نیست که رحمت تو دریا دریاست

ای قبلۀ هر که مُقبَل ‌آمد، کویت
روی دل مُقبِلان عالم سویت
امروز کسی کز تو بگرداند روی
فردا

  • جمعه
  • 3
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

یا رب -(انس سجاده را اگر داری) * سید پوریا هاشمی

678

یا رب -(انس سجاده را اگر داری) انس سجاده را اگر داری
قدر بشناس کوه زر داری

سمت نامحرمان نگاه نکن
گر به لطف خدا نظر داری

جای اینکه به مرگ فکر کنی
چقدر آرزو به سر داری!

کوله باری ببند کاری کن
توشه آماده کن! سفر داری!

از گناه و حرام بگذر چون
از صراط آخرش گذر داری

خیر دیدی ز عمر خود وقتی
گریه های دم سحر داری..

به امام زمان توسل کن
غصه ات چیست تا پدر داری؟!

کاش میش همیشه با تقوا
باری از شانه هاش برداری

در حسینیه ها پناه بگیر
درحسینیه ها سپر داری

خنده محشر تو دیدنی است
تا که در روضه چشم تر داری

یک سفر کربلا برو حتما
آرزوی بهشت اگر داری

دم افطار یا حسین بگو...
عطش آب هرقدر داری..

نکند کربلا کفن بخری!
تو که از روضه اش خ

  • چهارشنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

مناجات با خدا -(با بار گناه آمده‌ام بر در تو) * امیر عظیمی

1009
5

مناجات با خدا  -(با بار گناه آمده‌ام بر در تو) با بار گناه آمده‌ام بر در تو
با روی سیاه آمده ام محضر تو

در دست من نامه‌سیه چیزی نیست
جز دامن پر ز مهر پیغمبر تو

  • جمعه
  • 10
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 22:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد