وفات حضرت معصومه

مرتب سازی براساس
 حسن کردی

شعر شهادت حضرت معصومه(س) -(اگر چه سنگ صبور برادرش باشد ) * حسن کردی

741

شعر شهادت حضرت معصومه(س)  -(اگر چه سنگ صبور برادرش باشد ) سنگ صبور

اگر چه سنگ صبور برادرش باشد

نشد کنار نفس های اخرش باشد

اگر چه همدم دلتنگی برادر بود

نشد زمان غم و درد دلبرش باشد

رضا رضا به لب و اشک نامه خوانش بود

سپرد سر به سفر تا کبوترش باشد

گذاشت پا به بیابان هجر تا شاید

فراق سر برسد تا که در برش باشد

تب فراق برادر اگرچه او را کشت

نشد که شاهد تاراج پیکرش باشد

نکشته پیش نگاهش کسی برادر را

ندیده نیزه نشین رأس انورش باشد

امام زاده ی موسی ابن جعفر است و ندید

نگاه قوم حرامی برابرش باشد

نگشته ذوب دلش در حرارت گودال

نشد که زائر رگ های حنجرش باشد

ندیده خنده ی بی شرم ساربانی را

ندیده حرمله ای سایه ی سرش باشد

ندیده کوچه ی پر کینه ی یهودی

  • چهارشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 22:36
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار شهادت حضرت معصومه(س) -(سوارِ ناقه شدی رویِ ناقه مَحمل بود ) * حسین ایمانی

921

اشعار شهادت حضرت معصومه(س) -(سوارِ ناقه شدی رویِ ناقه مَحمل بود ) سوارِ ناقه شدی رویِ ناقه مَحمل بود

کجا سَری به رویِ نـیزه در مقابل بود

نَه سایه یِ سرِ نیزه نشین به رویِ سَرَت

نَه اینکه همسَفَرت طعنه هایِ قاتل بود

اگر چه در سَفَـرت آفتاب را دیدی

ولی به رویِ سَرَت سایه بان وُ حائل بود

خبر رسید می آیی وُ فتـحِ باب شده

برای آمَـدَنت درب...باز...کامـل بود

نَه بسته شد درَی از شهر وُ نَه شکسته سَری

نَه سنـگِ بام وُ نَه دُشنام با رَذَائل بود

همیشه دور وُ بَرَت بود مَحـرمِ اَسرار

کجای روضه برایَت خرابه مـنزل بود

ندیده ای بِزند چوب رویِ لب...دشمن

همیشه روضه یِ دندان...شکسته مشکل بود

نَکَرده دِق جـلویِ چشمهایِ تو طفـلی

نگفته ای به حرم کاش اَبوالفضائِل

  • چهارشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 23:21
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اشعار شهادت حضرت معصومه(س) -(تو به شهر ِ غریبه آمدی و ) * سید پوریا هاشمی

899
1

اشعار شهادت حضرت معصومه(س) -(تو به شهر ِ غریبه آمدی و ) ولي زينب
تو به شهر ِ غریبه آمدی و

گُل نثار ِ تو شد ولی زینب...

دلِ یک شهر ِ خارجی بانو

بی قرار ِ تو شد ولی زینب...

گریه یِ اهل ِ شهر تسکین ِ

حالِ زار ِ تو شد ولی زینب...

حلقه یِ شیعیانِ آلِ علی

پاسدار ِ تو شد ولی زینب...

گریه کردی و شهر ِ قم یک سر

روضه دار ِ تو شد ولی زینب...

باز خوب است یکنفر آنجا

بی قرار ِ تو شد ولی زینب...

  • چهارشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 23:26
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

شعر شهادت حضرت معصومه(س) -(هم آفتابی و هم سایه بر سرم داری ) * امیر عظیمی

1363

شعر شهادت حضرت معصومه(س) -(هم آفتابی و هم سایه بر سرم داری ) بانوی قم
هم آفتابی و هم سایه بر سرم داری

یک آسمان کرم و لطف دم به دم داری

تو آیتی ز بهشتی که آمدی ایران

به روی دوش خودت بیرق کرم داری

امامزاده ی موسی بن جعفری اما

برای فاطمه در شهر قم حرم داری

برای بخشش هر چه گناه، ای بانو

به روی نامه ی اعمال ما قلم داری

تو مثل عمه ی سادات بر فراز حرم

به عشق گنبد سلطان خود علم داری

به زیر پای تو گل ریخت قم ولی پیداست

برای روضه ی زینب همیشه غم داری

نه ازدحام حرامی، نه بزم نامحرم

چه قدر دور و برت چشم محترم داری

شراب بود و کباب و رباب هم بود

یزید گفت به مطرب بزن، چه کم داری؟!

  • چهارشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 23:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت معصومه(س) -(با اینکه به چشمت رخ دلدار ندیدی ) * علیرضا درودیان

771

شعر شهادت حضرت معصومه(س) -(با اینکه به چشمت رخ دلدار ندیدی ) گل روی سرت از سر هر بام رسیده

با اینکه به چشمت رخ دلدار ندیدی

بانو عوضش هم غم بسیار ندیدی

گل روی سرت از سر هر بام رسیده

گل روی سرت آمده و خار ندیدی

چشمان همه خاک کف پای تو بودند

در کوچه و پس کوچه تو آزار ندیدی

ای فاطمه ی حضرت کاظم به خداوند

یک لحظه غم دختر کرار ندیدی

دست احدی چادرتان را نکشیده

شرمندگی چشم علمدار ندیدی

با معجر پاره رخ خود را نگرفتی

ناموس رضا مجلس اشرار ندیدی

بانو وسط برده فروشان که نرفتی

دور و بر خود چشم خریدار ندیدی

دختر به امانت به شما کس نسپرد و

کم مو شدنش را به شب تار ندیدی

در حجره تن عشق تو افتاد نه گودال

خس خس زدن سینه ی آن یار ندیدی

دستان برادر به دل خ

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 12:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعرشهادت حضرت معصومه(س) -(حیا به دست تو آموخت دلبری ها را ) * علی فردوسی

1700

شعرشهادت حضرت معصومه(س) -(حیا به دست تو آموخت دلبری ها را ) ملیکه قم
حیا به دست تو آموخت دلبری ها را

و آمدی که امامت کنی پری ها را

تویی که چادر شب را به ماه پوشاندی

گره زدی سر هر غنچه روسری ها را

تو آن خطیب غریبی که خطبه های غمت

گرفته دست ،دل پای منبری ها را

چنان تو هرچه که گشتم کسی به جز زینب

نکرده است ادا حقّ خواهری ها را

هوای نامه ی ممهور بردن از دستت

کشانده از مشهد تا تو پا-پری ها را

قم بدون تو سوهان روح بود و کساد

به صف کشاند حضور تو مشتری ها را

همین که گوشه ی چشمی نظر می اندازی

شفای عاجل درد است بستری ها را

نشسته ام چو غباری به شوق اذن دخول

بیا بگو نتکانند پا دری ها را

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 12:22
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید حجت بحرالعلومی طباطبایی

شعر شهادت حضرت معصومه(س) -(از نفس گرچه خواهر افتاده ) * سید حجت بحرالعلومی طباطبایی

982
2

شعر شهادت حضرت معصومه(س) -(از نفس گرچه خواهر افتاده ) از نفس گرچه خواهر افتاده

باز یاد برادر افتاده

این همه راه آمده اما

وسط راه آخر افتاده

اینکه او را دگر نمی بیند

به دلش حتما آذر افتاده

در هوای برادرش ای وای

پر زده باز بی پر افتاده

نام او فاطمه است از این رو

چند روزی به بستر افتاده

ایستاده شبیه زهرا و

باز با دیده ی تر افتاده

آه زهرا کجا و معصومه

او کجا پیش همسر افتاده

فاطمه بین شعله ها رفته

پشت آن در مکسر افتاده

مطمئن نیستم حسین ، اما

دیده زینب که مادر افتاده

لست ادری .. دگر زبانم لال

سینه با میخ در درافتاده

بعد از آن روز یاس پیغمبر

بین خانه مکرر افتاده

گاه از این طرف زمین خورده

گاه از سمت دیگر افتاده

از سماوات محور افتا

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت معصومه(س) -(اگر چه درد ... اگر چه هزار غم داریم ) * ابراهیم زمانی

1089
1

شعر شهادت حضرت معصومه(س) -(اگر چه درد ... اگر چه هزار غم داریم ) کنارِ حضرتِ معصومه ما چه کم داریم

اگر چه درد ... اگر چه هزار غم داریم

کنارِ حضرتِ معصومه ما چه کم داریم

کنارِ دخترِ باران و خواهرِ خورشید

بهشت حرفِ کمی هست تا حرم داریم

به ذکرِ شاهِ خراسان گرفته ایم دم و

به لطفِ حضرتِ معصومه بازدم داریم

مدافعانِ حریمِ کریمه ی عشقیم

همیشه چشم بر این سفره کرم داریم

محرّم و صفر و فاطمیه و رمضان

چقدر عشق که یکجا کنارِ هم داریم

سیاه پوش ، برایِ بقیع ، ویرانیم

علم به دوش به یادِ غمِ علمداریم

برایِ آنکه ببوسیم دستِ باران را

چه اشتیاقِ عجیبی که در حرم داریم

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 12:27
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر شهادت حضرت معصومه(س) -(دختر و خواهر امامت بود ) * رضا باقریان

810
1

شعر شهادت حضرت معصومه(س) -(دختر و خواهر امامت بود ) عزت پایدار معصومه
آیه‌ی انتظار معصومه

عزت پایدار معصومه

مایه‌ی افتخار معصومه

همه جا سفره‌دار معصومه

دختر و خواهر امامت بود

خانه‌اش معدن کرامت بود

چه قَدَر حامیِ ولایت بود

از پدر یادگار معصومه

دستهای گره‌گشایی داشت

تا سحر ذکر ربنایی داشت

سجده می‌کرد و های‌هایی داشت

عبد شب زنده‌دار معصومه

روضه می‌خواند با خودش هرشب

اینچنین بود روضه‌اش بر لب

السلام علیک یا زینب

عاشق بی‌قرار معصومه

نیمه شب ناقه را سوار شد و

مثل زینب چه باوقار شد و

به بلا هم کمی دچار شد و

غربت بی‌شمار معصومه

در دلش عکس ماه افتاده

از مدینه به راه افتاده

در پیِ سر پناه افتاده

دل برید از دیار معصومه

بین راه از

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 12:31
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت معصومه(س) -(گرچه سیاهْ لشکر معصومه ایم ما ) * علیرضا وفایی

1020

شعر شهادت حضرت معصومه(س) -(گرچه سیاهْ لشکر معصومه ایم ما ) از نوکرانِ نوکر معصومه ایم ما

گرچه سیاهْ لشکر معصومه ایم ما

از نوکرانِ نوکر معصومه ایم ما

از حوزه های درس مشخص تر است که...

پایین پای منبر معصومه ایم ما

سر باز میزنیم ز پیمانه ی بهشت

لب تشنگان کوثر معصومه ایم ما

او میزبان ماست و ما میهمان او

مستأجران کشور معصومه ایم ما

مشهد نرفتگانِ به قم روی کرده ایم

پس لاجرم کبوتر معصومه ایم ما

دیوانه در مجاور ما رام میشود

دیوانه ی برادر معصومه ایم ما

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 12:32
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر شهادت حضرت معصومه(س) -(یوسف چرا به گوشه‌ی کنعان نمی‌رسد ) * رضا باقریان

944

شعر شهادت حضرت معصومه(س) -(یوسف چرا به گوشه‌ی کنعان نمی‌رسد ) یوسف چرا به گوشه‌ی کنعان نمی‌رسد

این هجر، این عذاب به پایان نمی‌رسد

خشکم زده، ترک ترکم، تشنه‌ام، چرا

بارانِ رحمتی به بیابان نمی‌رسد

راهی شدم ز شهر و دیاری که داشتم

چشم ترم به حضرت باران نمی‌رسد

آه ای برادرم سر و سامانِ من تویی

این خواهرِ تو به سر و سامان نمی‌رسد

هم نیست قسمتم برسم محضرت رضا

هم بر لبِ ترک زده‌ام جان نمی‌رسد

در بینِ بسترم، نفسم با تو می‌زند

جانانِ من، به این دلِ ویران نمی‌رسد؟

قسمت نبود پیش تو باشم عزیز من

کارم دگر به دارو و درمان نمی‌رسد

آنقدرْ ناخوشم که در این لحظه‌های تلخ

دستم به سمتِ زلفِ پریشان نمی‌رسد

گرچه برادرانِ مرا سر بریده‌اند

آهم به آهِ زینبِ نالان ن

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 12:34
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت معصومه(س) -(در راه که می آمدی خوشحال بودی ) * حامد خاکی

1021

شعر روضه حضرت معصومه(س) -(در راه که می آمدی خوشحال بودی ) تو نور بودی

در راه که می آمدی خوشحال بودی

روی پر جبریل روی بال بودی

مشتاق دیدار برادر بود چشمت

یعنی گرفتار برادر بود چشمت

آواز گل ها را به گوشت می کشیدی

بار ولایت را به دوشت می کشیدی

از سینه ات شوق تو را اما نینداخت

این راه طولانی تو را از پا نینداخت

شوق وصال از کندنِ جان نیست کمتر

از زهر خوردن، درد هجران نیست کمتر

گل بودی اما غنچه پژمردن ندیدی

تو آمدی اما زمین خوردن ندیدی

تو نور بودی روت را سایه نمی دید

قدر تو را دیوار همسایه نمی دید

گر چه برادر را ندیده جان سپردی

از این آرزو را عاقبت در گور بردی

گرچه نشد گیری برادر را بغل ، نه

در بستر افتادی ولی از روی تل نه

افتادی اما چاد

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 12:37
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

اشعار شهادت حضرت معصومه(س) -(مریمِ قبیله ی خُـدا ، سلام ) * محمد قاسمی

989
1

اشعار شهادت حضرت معصومه(س) -(مریمِ قبیله ی خُـدا ، سلام ) مریمِ قبیله ی خُـدا ، سلام

دختره تمام خوبیا ، سلام

به نیابت از امام رضا میگیم :

ای حبیبه ی امام رضا ، سلام

الـسّـلام ای برکاتـت عـلوی

السّلام ای کرمت مُجتَـبوی

السّلام ای جَـلَواتِ فاطـمه

السّلام ای سَکناتت رضوی

ای که داری به گدا لطف زیاد

لقب کریمه خـیلی بِـت میــاد

با بهشت معادله ، زیــارتت

این حدیثو فرموده امام جواد

تو حساب کتابِت از همه جُداست

شأن تو خدا میدونه تا کُجاست ؟

ثواب زیارتـت تو شـهر قــم

ثواب زیارت امـام رضاست

دلمــون خوشه مُجاور توأیم

گـرد و خاک دورِ حائر توأیم

حرم تـو عُـشّ آل فاطـمه س

خوشبحال ما که زائر توأیم

عرض حاجتای مارو میشنوی

صوت ربـّـنـای مارو میشنو

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 12:40
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت معصومه(س) -(ای اقیانوس ها سرچشمه ی آن رود چشمانت ) * حامد خاکی

1215
1

اشعار شهادت حضرت معصومه(س) -(ای اقیانوس ها سرچشمه ی آن رود چشمانت ) چه آه خسته ای داری

ای اقیانوس ها سرچشمه ی آن رود چشمانت

ملائک بنده ی پیوسته ی معبود چشمانت

ز قاب قوس او ادناست بالا تر مقام تو

اگر که زیر پایت آسمان، پس چیست بام تو؟

تو از آسیه ، از حوا ، تو از مریم مقدس تر

که خدام تو هم از صالح و آدم مقدس تر

از آنچه ما برایت گفته ایم آری تو مافوقی

عجب عرشی عجب اوجی عجب شوری عجب شوقی

خدا دارد ز صحنت صحن بیت الله می سازد

که از گلدسته ات دارد چراغ راه می سازد

لباس خدمتت را هر که بر تن کرد محرم شد

هر آن کس که به درگاه تو سر خم کرد عالم شد

ولای توست مهری بهر تأیید نماز ما

تو آن لطفی که بیش از خواهشی، بیش از نیاز ما

کرامت هست آن جایی که سائل می شود پ

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

دانستنيهاى كريم اهل بيت *

117

دانستنيهاى كريم اهل بيت ابن شهر آشوب از کتاب محمّد بن اسحاق، روایت کرده که بعد از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم هیچ کس به شرافت و عظمت جناب امام حسن علیه السّلام نرسید و گاهی بساطی برای آن جناب بر در خانه می‌گسترانیدند و آن حضرت از خانه بیرون می‌شد و بر روی آن می‌نشست، پس هرکس که از آنجا عبور می‌کرد به جهت جلالت آن حضرت می‌ایستاد و عبور نمی کرد تا آنکه راه کوچه از رفت و آمد مسدود و منقطع می‌شد،
? جان عالم فداي اين خانواده كه هميشه سفره ى نعمتشان گسترده بود و امت پيغمبر از آن بهره مند مي شدند ، اما كار بجايي رسيد كه راوى مى گويد ديدم مردم كوفه به كودكان (گرسنه اي) كه در محملها نشسته بودند، نان و خرما و گردو مي‌

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:22
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 علی صمدی

زمینه وفات حضرت معصومه -(فاطمه جان مدد ای کریمه مدد) * علی صمدی

888
2

زمینه وفات حضرت معصومه -(فاطمه جان مدد ای کریمه مدد) فاطمه جان مدد (ای کریمه مدد )2 معصومه
خیر تو بر همه (سائلان میرسد ) 2 معصومه
دست خالیه من ( پر ز احسان تو ) 2 معصومه
طبق معمول شدم (دست به دامان تو)2 معصومه

عشق موسی بن جعفر صادق
حاجتی داره این دل عاشق
خیر دنیا و آخرت میخوام
ذره ای کسب معرفت میخوام

اشفعی لنا بی بی (مدد معصومه) 3

بند دوم:
بانوی نوری و (مهر و جود و کرم ) 2 معصومه
سایه ی لطف تو ( کم نشه از سرم )2 معصومه
خواهر حضرت ( علی موسی الرضا )2 معصومه
از غمت قلب ما ( شده غرق عزا ) 2 معصومه

حضرت دریا قبله ی حاجات
زینب ایران عمه ی سادات
با دلی زار و مضطر و بیمار
میدهی جان در حسرت دیدار

اشفعی لنا بی بی (مدد معصومه) 3

بند سوم:
مثل زینب شد

  • جمعه
  • 23
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:22
  • نوشته شده توسط
  • علی صمدی
ادامه مطلب
 سید مهدی سادات موسوی

تصنیف شور حضرت معصومه(س) -(از تبار آل یاسینی کوثر شاه خراسانی) * سید مهدی سادات موسوی

1577
2

تصنیف شور حضرت معصومه(س) -(از تبار آل یاسینی کوثر شاه خراسانی) تصنیف شور حضرت معصومه(س)

بند اول :

از تبار آل یاسینی
کوثر شاه خراسانی
پای تو میرزه جون دادن
آخه تو زینب ایرانی

سیدَةُ السادات یا کافی الحاجات
میگذره با تو زندگیم تُو بهترین حالات

ذکر عباداتی تو با کمالاتی
شریکَةُ الرِّضایی و عمِّه ساداتی

عَمَّتِیَ المَظلومِه یا حضرت معصومه

بند دوم :

بَه بنازم به مقامت که
جلوه اُمِّ أبیهایی
تُو کرامت و کرم بی شک
رونوشت بی بی زهرایی

کریمه ایران علیمه ایران
دایرة المعارف عظیمه ایران

نائبةُ الزهراء طالبة الزهراء
به تو مینازه مادرت فاطمةُ الزهراء

عمتی المظلومه یا حضرت معصومه

بند سوم :

یه نگاه به قلب من بنداز
تا بشم تُو نوکریم خالص
واسه تو سینه سپر میشم

  • شنبه
  • 24
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:31
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی سینه‌زنی وفات فاطمه‌ی معصومه(س) * مرتضی محمودپور

703

نوحه‌ی سینه‌زنی وفات فاطمه‌ی معصومه(س) ◾نوحه‌ی سینه‌زنی
◾وفات حضرت معصومه(س)

◾بنداول
در دلم عزا به پا شد
شاهد غمم خدا شد
دختر موسی‌بن جعفر
خواهر امام رضا شد
یاد غربت برادر
یاد ناله‌های مادر
در غریبی جان سپرده
دیده‌اش مانده بر در
واغریبا واغریبا(۴)

◾بنددوم
کوچه‌ها سرابه امشب
حال دل خرابه امشب
شهر قم سیاه پوش است
قلب عالم آبه امشب
سر زد از دلم شکوفه
یاد شام و یاد کوفه
یاد زینب حزینه
یاد کوچه و مدینه
واغریبا واغریبا(۴)

◾بندسوم
ماتم و غصه‌برپاست
درسرم شور و غوغاست
یاد غمهای زینب
صاحب غصه زهراست
سینه در غم نشسته
پای دل گشته خسته
در ره کوفه و شام
راه بر گریه بسته
واغریبا واغریبا(۴)

  • یکشنبه
  • 25
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 17:21
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)سوز جدایی/معصومه،نور چشم عزیز پیمبرم * محمود اسدی

701

(غزل)سوز جدایی/معصومه،نور چشم عزیز پیمبرم معصومه،نور چشم عزیز پیمبرم
اخت الرضا و دختر موسی بن جعفرم

هر چند در کتاب خدا نیست نام من
اما قسم به فاطمه،برتر ز هاجرم

گر قبر فاطمه ز نظرها نهان شده
پیدا بود به قم،که من از نسل کوثرم

از بس که داغدیده ام،افتادم از نفس
عمرم به سر رسید و شده روز آخرم

نام رضا بود به لب و نامه اش به بر
دارم به سینه آتش هجر برادرم

از هجر سوخت سینه ام،اما لگد نخورد
وز سینه آه می کشم ای وای مادرم

میسوخت در ز آتش و،زهرا به پشت در
هر لحظه یاد سینه و مسمار آن درم

دیگر نخورده است به دیوار صورتم
از ضربه ای کبود نگشته است منظرم

گل ریختند بر سر من اهل قم؛دگر
چون شامیان کسی نزده سنگ بر سرم

بگذاشت خصم داغ عزیزان به قل

  • یکشنبه
  • 25
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:20
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

وفات حضرت فاطمه‌ی معصومه(س)(تو آمدی به شهر قم اما به احترام) * مرتضی محمودپور

863

وفات حضرت فاطمه‌ی معصومه(س)(تو آمدی به شهر قم اما به احترام) ◾وفات جانسوزحضرت
◾فاطمه‌ی معصومه(س)

تو آمدی به شهر قم اما به احترام
دادنداهل قم همه یکجابه توسلام
تو خواهر امامی و تو دختر امام
کردم مرور باغم دل خاطرات شام
برناقه‌ی برهنه سوارند کودکان
سرها به نیزه دیده‌ وهمراهشان‌زنان

گل جای سنگ بر سرت از بام دیده‌ام
از داغ شام و کوفه ز غصه خمیده‌ام
بار غم مصائب زینب کشیده‌ام
با پای دل به مجلس روضه‌ رسیده‌ام
از ما رایت گر گذرم... باغم رباب
در پای نیزه‌ی سر اصغر کنم خضاب

توچوب‌خیزران به لب خشک دیده‌ای؟
حرف از کنیزی و غم سقا شنیده‌ای؟
در مجلس شراب خجالت کشیده‌ای؟
دیدی میان طشت تو راس بریده‌ای؟
با قامت خمیده به ناقه نشسته‌ای؟
باچوب محملی سر خود را شکسته‌ای؟

  • دوشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمینه ) ای برادر گر چه بی تاب و غمینم * محمود اسدی

794
1

(زمینه ) ای برادر گر چه بی تاب و غمینم ای برادر گر چه بی تاب و غمینم
آرزو دارم که رخسارت ببینم
ای رضا جان
گر من از تو ایندم آخر جدایم
مانده تنها نامه ای از تو برایم
ای رضا جان
از غم دوری تو من بی قرارم
یادگارت را روی سینه گذارم
ای رضا جان
من ز اهل قم ندیدم بی مرامی
وای من از کوچه و بازار شامی
ای رضا جان
دور من زنهای سادات،جمله با عود
دور زینب ابن سعد و حرمله بود
ای رضا جان
****
شائق

  • دوشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 15:44
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)درد هجر/هر چند درد هجر به شانه کشیده ای * محمود اسدی

818

(غزل)درد هجر/هر چند درد هجر به شانه کشیده ای هر چند درد هجر به شانه کشیده ای
اما به طشت راس بریده ندیده ای

از داغ همرهان جگرت پاره شد ولی
از دوری رضا به یقینم بریده ای

در بین حمله در وسط کاروان بگو
پای برهنه در پی طفلی دویده ای؟

هر چند بود خصم دنی،بی حیا ولی
اسم کنیزی از لب دشمن شنیده ای؟

(سختی راه تاب و توانت گرفته بود)۱
هردم به یاد عمه ی قامت خمیده ای

با یاد لحظه ای که عقیله به بزم می
فریاد زد دگر به مرادت رسیده ای

(گه بر فروش حکم کنی گه به قتل ما
ظالم مگر تو آل علی را خریده ای)۲
*****
شائق

۱ محمد مبشری
۲ جودی خراسانی

  • دوشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 16:05
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمینه) معصومه چون زهرا در جوانی * محمود اسدی

792

(زمینه) معصومه چون زهرا در جوانی معصومه چون زهرا در جوانی
گلزار عمرش گشته خزانی
آه و واويلا
شهر قم شد کربلایی دیگر
گرید رضا در عزای خواهر
آه و واويلا
اهل قم بر مقدمت گل آورد
ستم شامیان را جبران کرد
آه و واويلا
بیت موسی بن خزرج شد جایت
کنج ویران جای عمه هایت
آه و واويلا
گر چه از هجر رضا خمیدی
بر سر نی دیگر سر ندیدی
آه و واويلا
*****
شائق

  • دوشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 16:20
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)غم دلبر/دلم از هجر برادر چکنم ریخت به هم * محمود اسدی

855

(غزل)غم دلبر/دلم از هجر برادر چکنم ریخت به هم دلم از هجر برادر چکنم ریخت به هم
همه ی هستی ام آخر چکنم ریخت به هم

اهل قم شان مرا خوب نگه داشته اند
دل ولی از غم دلبر چکنم ریخت به هم

فاطمه هستم و سیلی به رخ من نزدند
جگرم از غم حیدر چکنم ریخت به هم

وای زینب وسط شعله ز دل آه کشید
پشت در،صورت مادر چکنم ریخت به هم

میخ،در سینه فرو رفت ولی پهلوی او
از شکاف در و خنجر چکنم ریخت به هم

اهل قم بر سر بازار نبردند مرا
قلبم از غارت معجر چکنم ریخت به هم

دل شب گوشه ی ویرانه چه غوغایی شد
حرم از گریه دختر چکنم ریخت به هم
******
شائق

  • دوشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 16:35
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 رضا آهی

زمینه وفات حضرت معصومه (س) -(دگرگون شده منظومه) * رضا آهی

845
-1

زمینه وفات حضرت معصومه (س) -(دگرگون شده منظومه) (السلام علیک یامعصومه (س))

بند اول:::::::

دگرگون شده منظومه
غم از چهره ها معلومه
دلامون شده در ماتم
زداغ بی بی معصومه
بی بی جان همه هستی مون فدات خانم
بی بی جان شفا بخش خاک پات خانم
بی بی جان شده این نوای گدات خانم
خراب و غمگینم زداغ تو عمه
زنم بر این سینم زداغ تو عمه
ای دلربا ای باصفا
دوست دارم اخت الرضا
عمتی المظلومه یاحضرت معصومه

بند دوم::::::

دل عالمی محزونه
سینه ها شرر بارونه
نوکرت با قلبی خسته
دوباره برات میخونه
بی بی جان آبرو دارم ز تو یارم
بی بی جان نگهی کن گرچه سربارم
بی بی جان قد امام رضا دوست دارم
به عشق تو دم گیرم که هستیم فدای تو
شده منصبم شاهی که گشتم گدای تو
من بی عدد،ازل تا

  • دوشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:42
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

متن رباعی وفات حضرت معصومه (س) -(ای دخترِ دردانهٔ عشقِ هفتم) * مرضیه عاطفی

1271

متن رباعی وفات حضرت معصومه (س) -(ای دخترِ دردانهٔ عشقِ هفتم) ای دخترِ دردانهٔ عشقِ هفتم
ای خواهرِ محجوب امام ِ هشتم
معصومهٔ(س)مظلومه ای و می گرید
از داغ تو کاظمین و مشهد تا قم!

  • دوشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:52
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 علی اصغر یزدی

مَنِ من را شکست ایوان آیینه زمانی که -(نشانی از مزار بی نشان مادر خود را) * علی اصغر یزدی

996
1

مَنِ من را شکست ایوان آیینه زمانی که  -(نشانی از مزار بی نشان مادر خود را) حضرت معصومه سلام الله علیها

کنارِ صحن تو ،دیدم تمام باور خود را
نشانی از مزار بی نشان مادر خود را

همیشه قبل هر کاری برای رزق اشعارم
گشودم گوشه ی ایوان طلایت دفتر خود را

مَنِ من را شکست ایوان آیینه زمانی که
هزاران تکه دیدم در کنارش پیکرخود را

دل از بار تعلق ها رها شد با تو ،از این رو
فقیری در ضریح انداخت تنها زیور خود را

غبار این حرم را می کشم بر روی دستانم
تبرک می کنم اینگونه من انگشتر خود را

خیابان ارم را دوست دارم چون که می بینم
درون آن شکوه بار گاه یاور خود را

کسی که عمر خود را خادم این آستان بوده
ندارد هر چه را ،دارد برات محشر خود را

من از اول به تو دل بسته ام اذنی بده بانو
که باشم

  • سه شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 03:24
  • نوشته شده توسط
  • علی اصغر یزدی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

بانوی قم(عزای حضرت معصومه آمد) * اسماعیل تقوایی

1104

بانوی قم(عزای حضرت معصومه آمد) بانوی قم
عزای حضرت معصومه آمد
نه تنها قم دل عالم گرفته

تمام شهر پوشیده سیاه و
برای بانویش ماتم گرفته

همان بانو که فخر عالمین است
حیا از کوثر خاتم گرفته

همان که هست عصمت رانشانه
بدوشش از کرم پرچم گرفته

تمام عرشیان هم سوگوارند
فضای آسمان را غم گرفته

عزادارست بهر او برادر
دلش در مشهد اعظم گرفته

حرمها غرق شور نوحه باشد
وهرکس نوحه ای را دم گرفته

به یاد کربلا،خواهر،برادر
دل کل بنی ادم گرفته

شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 14:38
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شهادت حضرت معصومه س -(سلام ای صاحب شأن و مدارج) * مهدی مقیمی

1079
1

شهادت حضرت معصومه س -(سلام ای صاحب شأن و مدارج) سلام ای صاحب شأن و مدارج
سلام ای دختر باب الحوائج
تو روح عصمتی معصومه هستی
تو از روز ازل در دل نشستی
بهشت مطلق شهر قمی تو
دلآرام امام هشتمی تو
خلایق گرد رویت در طوافند
ملائک بر درت در اعتکافند
ز تو خورشید کسب نور کرده
ز شرمت ماه ، رخ ، مستور کرده
به سویت هر چه حاجت دار، راهیست
گدایی بر درت چون پادشاهیست
حریمت مرکز عشق دو عالم
به این گلزار دعوت کن مرا هم
دل پاک ائمه بی قرارت
مزار حضرت زهرا مزارت
ببین زوار قبر انورت را
که میجویند اینجا مادرت را
عزادارت زمین و آسمانند
غم و درد دل تو بی کرانند
دلت در طوس و پا در ره نهادی
برادرهای خود از دست دادی
تو درد و رنج بسیاری کشیدی
ولی روی برادر را ندیدی
چو

  • سه شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 16:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مجتبی خرسندی

زمینه ی شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها : -(یه خواهر مضطر و حزینم) * مجتبی خرسندی

315
3

زمینه ی شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها : -(یه خواهر مضطر و حزینم) یه خواهر مضطر و حزینم
یه آرزو مونده توی سینه م
یه بار دیگه تو رو ببینم ۳ - رضا جان
جونمو به لب می رسونه
ندیدنت رضا جان
شوق تو منو می کشه از
مدینه تا خراسان
آتیش افتاده به جونم
دوری از تو می سوزونم
زیر لب به عشق دیدنت می خونم :
برای دیدنت چشم انتظارم
برادر ، برادر
خدا میدونه که طاقت ندارم
برادر ، برادر
((واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ۴ ))
بند دوم
زمونه چه پست و نابکاره
نذاشته برام یه راه چاره
نمیشه ببینمت دوباره ۳ - رضا جان
یاد تو می افتم رو دلم
آتیش غم می شینه
خیلی سخته خواهر نتونه
داداششو ببینه
بی تو از همه بریدم
آخرش تو رو ندیدم
کاش میدیدی چه سختی هایی کشیدم
غریب و خسته و دلخون و تنها
بر

  • سه شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 16:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد