وفات حضرت معصومه

مرتب سازی براساس
 سیروس بداغی

شعری به ترتیب حروف الفبا در وصف حضرت معصومه سلام الله علیها -(ا) ای خاک درت تاج سرم خواهر سلطان) * سیروس بداغی

3324
14

شعری به ترتیب حروف الفبا در وصف حضرت معصومه سلام الله علیها -(ا) ای خاک درت تاج سرم خواهر سلطان) ا) ای خاک درت تاج سرم خواهر سلطان
ب) بیمه شده با فیض دمت کشورِ ایران

پ) پیوسته به پابوسِ تو آیند ملائک
ت) تردید ندارم که توئی مریم دوران

ث) ثابت قدمم کرده دعاهای تو بانو

ج) جبریل برد سجده به خاکِ تو کماکان

چ) چون بوسه زنم بر در و دیوار حریمت
ح) حس میکنم اینجاست همان مرقدِ پنهان

خ) خوبانِ جهان در حرمت جمله گدایند
د) دم می زند از نام تو سلطانِ خراسان

ذ) ذکرش همه دم نَقلِ کرامات تو گشته است
ر) رَه یافته هر کس که در آن روضه‌ی رضوان

ز) زوار تو آری همه از اهل بهشتند
ژ) ژرف است کلامِ تو چنان آیه‌ی قران

س) سائل نکند ثانیه ای رو به اجانب
ش) شد زانکه نمک‌گیر تو ای حضرتِ باران

ص) صحن تو جلا داده

  • دوشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • سیروس بداغی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محمود اسدی

(نوحه) حضرت معصومه،چون گل پژمردی * محمود اسدی

600

(نوحه) حضرت معصومه،چون گل پژمردی حضرت معصومه،چون گل پژمردی
از دوری و غم رضا فسردی
تسلیت زین غم بر اهل عالم
یا فارس الحجاز عجل ظهورک

پوشیده شد به خاک،اگر روی تو
دیگر سیلی نزد،کس بر روی تو
رفتی ز دنیا با یاد زهرا
یا فارس الحجاز عجل ظهورک

گرچه از داغ برادر خمیدی
شکر خدا سری بر نی ندیدی
دل در تاب و تب از داغ زینب
یا فارس الحجاز عجل ظهورک
*****
شائق

  • دوشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 15:54
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه ) داغ دو فاطمه را،دارم به سینه * محمود اسدی

688
1

(نوحه ) داغ دو فاطمه را،دارم به سینه داغ دو فاطمه را،دارم به سینه
این دامن قم باشد او در مدینه
هر دو خمیدند جز غم ندیدند
تسلیت ای حجت هشتم رضا جان

این فاطمه محزون از جور زمانه
آن فاطمه دیده رنج از تازیانه
آه و واويلا زین داغ عظما
چون قبر زهرا باشد قدر تو پنهان
*****
شائق

  • دوشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 16:26
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

زمینه حضرت معصومه -(خواهر حضرت سلطان) * وحید زحمتکش شهری

968

زمینه حضرت معصومه -(خواهر حضرت سلطان) خواهر حضرت سلطان
روشنی بخش تو ایران
دختر باب حوائج
عمه ی امام دوران

ارادت این نوکر هاش /واللهه/از قدیمه
اینقدر مرحمت داره /که اسمش/هس کریمه

یا کریمه لبیک(۳) یا معصومه

موقع تشییع پیکر
شیعیان با چشمای تر
اومدن واسه تدفین
زینب ثانیّ حیدر

بمیرم واسه ی زینب /که مونده/اون تنها
بعد داداشش حسین /میون/اون اعدا

یا کریمه لبیک(۳) یا معصومه

غربت آل پیمبر
دیده شد به پشت اون در
سیلی خورد حضرت زهرا
پیش هر دو چشم حیدر

با دست بسته بردن /به مسجد/علی رو
شکستن ساقه ی یاس /خوشبوی/ولی رو

یا حیدر لبیک(۳) یا مولا

وحید زحمت کش شهری

  • دوشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 16:36
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

تقدیم به بانوی آب و آینه حضرت فاطمه معصومه(س)(آئینه دار طلعت زهرا و حیدری) * مرتضی محمودپور

700

تقدیم به بانوی آب و آینه حضرت فاطمه معصومه(س)(آئینه دار طلعت زهرا و حیدری) تقدیم‌به‌محضر
بانوی‌آب‌وآئینه
حضرت فاطمه‌ی‌معصومه(س)

آئینه‌دار طلعت زهرا و حیدری
تودخترگرامی‌موسی‌بن‌جعفری

حق‌درثنای‌مادرتان‌سوره‌ آورد
بانو نتیجه‌ی همه آیات کوثری

باب‌الرضاست‌شهرقم‌ازنورطلعتت
تونوربخش مشهدسلطان خاوری

این‌کشور‌ازقبیله‌ی‌سلمان‌مصطفاست
توحافظ تمامی‌این شهر و کشوری

دیدی‌غریب‌گشته‌امامت‌،زجان‌ودل
کردی‌ ز شاه‌ با تن تبدار یاوری

عمر کمت گواه دل آتشین توست
دراین مسیرعشق تو مانند مادری

قدسیه‌ی‌مدینه‌توزینب‌شدی به‌صدق
بهرامام خویش نه یاور که خواهری

مانندشمع‌کُشته‌چه‌خاموش‌وبیصدا
افتاده قدخمیده ز هجر برادری

هجرت نموده‌ای زمدینه‌به‌عشق‌یار
سربسته گویمت که به مثل پیمبری

بار رسال

  • دوشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 23:14
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

نوحه زبانحال حضرت معصومه سلام الله علیها -(اومدم از مدینه تا ببینم) * امیر عباسی

836
1

نوحه زبانحال حضرت معصومه سلام الله علیها -(اومدم از مدینه تا ببینم) اومدم از مدینه تا ببینم
داداشم رو،ولی آخر ندیدم
جون دادم در فراق دلبرم و
به زیر بار این غصه خمیدم
ذکر دلم شد،با چشم گریان
جانم رضا جان،جانم رضا جان
جانم رضا جان...
اشکای من شده جاری مثه رود
چشمای من شده گریانِ رضا
کرده زهرا برام گریه که دیده
پیر شدم از غم هجران رضا
وای از عذابِ،بی آشنایی
جانا کجایی،جانا کجایی
جانم رضا جان...
تا رسیدم به قم شد محمل من
غرقِ در گل چه بی حدّ و بی حساب
امون از حال عمّه زینبم و
کوفه و شام و بزم عیش و شراب
چشم عقیله،از غصّه تر بود
رأسِ بریده،در طشت زر بود
مظلوم حسین جان...

  • سه شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شهادت حضرت معصومه -(اهل قم خیر ببینید که غوغا کردید) * عبدالحسین میرزایی

5352
5

شهادت حضرت معصومه -(اهل قم خیر ببینید که غوغا کردید) #حضرت_معصومه_شهادت

اهل قم خیر ببینید که غوغا کردید
احترامی که به این دختر زهرا کردید

اهل قم خیر ببینید پناهم دادید
با سلام و صلوات آمده راهم دادید

همه گفتید به هم عمه سادات آمد
گوییا فاطمه از سوی سماوات آمد

اهل قم خیر ببیند چه مسرور شدید
غیر زنها همه از محمل من دور شدید

اهل قم خیر ببینید گلاب آوردید
تا که دیدید که لب تشنه ام آب آوردید

اهل قم خیر ببینید شما کف نزدید
دور ناموس خدا ساز و نی و دف نزدید

اهل قم خیر ببینید به خواهر نزدید
طعنه ام بر سر هر کوچه و معبر نزدید

اهل قم خیر ببینید مراقب بود
تا نیفتم زروی ناقه مواظب بودید

اهل قم خیر ببینید خدایی مردید
چقدر چادر و پوشیه نثارم کردید

ا

  • سه شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:18
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین میرزایی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

نوحه حضرت معصومه سلام الله علیها -(ای لاله پیغمبر،گل موسی بن جعفر،جان زهرا و حیدر) * امیر عباسی

877

نوحه حضرت معصومه سلام الله علیها -(ای لاله پیغمبر،گل موسی بن جعفر،جان زهرا و حیدر) ای لاله پیغمبر،گل موسی بن جعفر،جان زهرا و حیدر
ای بر کرم منظومه،غمدیدهٔ مظلومه،یا حضرتِ معصومه
یا حضرتِ معصومه...
شهرِ قم از مقدمت،شده بهشت رضوان،ای جلوه گاهِ ایمان
خواهرِ نورِ هشتم،نورِ دو چشم سلطان،ذکرِ تو شد رضا جان
یا حضرتِ معصومه...
کریمهٔ آلُ الله،ما سائلِ تو هستیم،دل به عطایت بستیم
کریمهٔ آلُ الله،عبدِ قدیمَت هستیم،خاکِ حریمَت هستیم
یا حضرتِ معصومه...
جان داده ای در غربت،نشد وصالِ دلبر،برای تو میسّر
در روضه هایت آید،جانِ محبین بر لب،یادِ عزای زینب
یا حضرتِ معصومه...
زینب به شام و کوفه،شد قامتش خمیده،دیده سرِ بریده
زینب به شام و کوفه،رفته میانِ اَغیار،زینب کجا و بازار
واویلتا واویلا...

  • سه شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمينه شهادت حضرت معصومه(س) -(يه دل ديوونه، دوباره محزونه، براى اخت الرضاو غصه هاش ميخونه) * صادق اویسی

663

زمينه شهادت حضرت معصومه(س) -(يه دل ديوونه، دوباره محزونه، براى اخت الرضاو غصه هاش ميخونه) يه دل ديوونه، دوباره محزونه، براى اخت الرضاو غصه هاش ميخونه
همه جا دلگيره، آسمون شد تيره، روضه خون باگريه باناله دم ميگيره
يه خواهر، دوباره توى غربت
باحزنى، كه توى اون نگاشه
چشاشو، به در خونه دوخته
تو بستر، منتظر رضاشه
دلتنگه و، بى قراره، روى خاك حجره سر ميزاره
(واويلتا٢آه و واويلتا يامعصومه)
تو شباى آخر، بايه قلب مضطر، پريشونه و میشه با چشم گریون پرپر
شده بى تاب وتب، روضه خونه امشب، به ياد دردو غماى عمه جانش زينب
امون از، غريبى و اسيرى
امون از، وداع روز آخر
بميرم، براى خواهريكه
رو نيزه، ديده سر برادار
غرق غم و، غرق عزا، ميخونه واحسينا وا جدا
(ياثارالله٢يا اباعبدالله ياثارالله)

  • چهارشنبه
  • 28
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

زمینه وفات بی بی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها -(جات خالیه کنارم،رضا گل بهارم) * امیرحسین سلطانی

612

زمینه وفات بی بی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها -(جات خالیه کنارم،رضا گل بهارم) جات خالیه کنارم،رضا گل بهارم
آتیش زده فراقت،به قلب بیقرارم
کاشکی میشد که باشی،لحظه ی احتضارم
دلم میخواد سرم رو،رو پای تو بذارم
میبینی چشم ترم و
رو خاک غربت سرم و
شکسته بال و پرم و
نداره جون پیکرم و
ابریِ آسمونم
به لب رسیده جونم
داداش مهربونم
(رضا گل بهار من)
بند دوم
مضطر و ناتوونم،محاله که بمونم
این دم آخر ای یار،بند اومده زبونم
کاشکی میشد بیای و،منتظرت نمونم
نیستی ببینی با اشک،بریده شد امونم
امید آخرم تویی
عزیز و دلبرم تویی
من واسهٔ تو خواهرم
تنها برادرم تویی
غریب خواهرت بیا
بیا پیشم داداش رضا
دارم میشم ازت جدا
(رضا گل بهار من)
بند سوم
من که تو راه ساوه،پیکر پاره دیدم
تا که به قم رسیدم،جز احت

  • پنج شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

زمینه وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها -(داره میره از دنیا گلِ،موسی بن جعفر) * امیرحسین سلطانی

581

زمینه وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها -(داره میره از دنیا گلِ،موسی بن جعفر) داره میره از دنیا گلِ،موسی بن جعفر
میزنه صدا داداشش رو،با چشمای تر
(بیا برادر)۲
بیا کنار خواهر ای،تمومه آرزوی من
لحظه ی آخرم شده،ذکر تو گفتگوی من
ای ماهه تابانم رضا،عزیزتر از جونم رضا
هستی تو سایه ی سرم،بی تو پریشونم رضا
(واویلتا واویلتا)
بند دوم
راضی میشه این دلم اگه،تو رو ببینم
بدونه تو ای عزیز دل،زار و حزینم
(با غم عجینم)۲
بیا ببین که اشک من،چکیده روی صورتم
دعا کن این اجل بده،به خاطر تو مهلتم
ای ماهه تابانم رضا،عزیزتر از جونم رضا
هستی تو سایه ی سرم،بی تو پریشونم رضا
(واویلتا واویلتا)
بند سوم
داداشی بیا که خواهرت،نداره طاقت
دم آخرش پیشش باشی،نداره حسرت
(جون میده راحت)۲
بیا که از فراقِ تو،رسی

  • پنج شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 12:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

زمينه شهادت حضرت معصومه س -(هر جا روضهء غمت بر پاس) * امیر حسین الفت

828
1

زمينه شهادت حضرت معصومه س -(هر جا روضهء غمت بر پاس) هر جا روضهء غمت بر پاس
چشمامون براي تو درياس
هر كي زائر تو شد تو قم
انگار زائر بي بي زهراس
اي عالم سن قربان
هم جاني و هم جانان
مي نازه به تو سلطان
مي باله به تو ايران
يا مولاتنا توجهنا
تو أميدم محشرم هستي
تو دريايي از كرم هستي
زهرا زاده اي ولي صد شكر
اينكه صاحب حرم هستي
روزى زيارتهام
با تو چند برابر شد
وقتي ذكر تسبيحم
يا موسي ابن جعفر شد
يا مولاتنا توجهنا
من مجنون عشق عباسم
رو اسم رقيه حساسم
صحن با صفاي تو داره
حكم زينبيه رو واسم
بانوى وفا زينب
اي مشگل گشا زينب
دوست دارم كنم هديه
جونم رو برا زينب
يا مولاتنا توجهنا

__________________________________
@amirhoseinolfat

  • جمعه
  • 30
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

شعر زمزمه، واحد شهادت حضرت معصومه(س) -(وقتی که از مدینه رفتی نا امید ) * مجتبی صمدی شهاب

1067

شعر زمزمه، واحد شهادت حضرت معصومه(س) -(وقتی که از مدینه رفتی نا امید ) وقتی که از مدینه رفتی نا امید
بارون نم نم روی گونه هام چکید
وقتی که گفتی واسه من گریه کنید
گفتم دیگه برنمیگردی۲

وقتی که مثل سایه رفتی از سرم
هی ذره ذره آب شد از غم جیگرم
وقتی دیدم رفتی تو از دور و برم
گفتم دیگه برنمیگردی ۲

داداش رضا مثل بابا بودی تو در کنارم
حالا که من رفتنی ام بیا چشم انتظارم

دنبال تو دربه در شدم
تاخودم رو به تو برسونم
امّا انگار قسمتم اینه
که نبیندت چشم گریونم

گفتم دیگه بر نمی گردی

داداش قدم رنجه کن و یه سر بیا
ببین که هستند اهل قم چه با وفا
سنگ نزدن به من میون کوچه ها
ای وای امون از دل زینب۲

شبیه زینب تا منو غریب دیدن
یه عالمه گل رو سر من پاشیدن
معجرمو از رو سرم ندزدی

  • سه شنبه
  • 2
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:24
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

شعر زمینه شهادت حضرت معصومه(س) -(با دل پُره غم چشای تر) * مجتبی صمدی شهاب

596

شعر زمینه شهادت حضرت معصومه(س) -(با دل پُره غم چشای تر) با دل پُره غم چشای تر
میزارم روی خاک غربت سر
بیا که برادر به بالینم
تا تو رو ندیده نرم آخر

به عشق تو دلم رو از مدینه کَندم
ولی با حسرتِ تو چشمامو میبندم

رضا۳ بیا دم آخر
رضا۳ بالا سرِ خواهر

غصه ها از فراق تو خوردم
به روی شونه بار غم بردم
مثه مادرمون جوون مرگی
سراغم اومد و جوون مُردم

تو کوچه های شهر قم بود راهم آزاد
با ضرب سیلی گوشوارم رو خاک نیفتاد

همه دور و برم بودن اینجا
داشتن حُرمت مو مثه زهرا
هراسون نشدم تو نا محرم
مثه زینب بی کس و تنها

دلا بسوزه واسه زینب که پیِ یار
با یه سرِ رو نیزه اومد سر بازار

حسین۳ ای غریب مادر
حسین۳ ای عزیز خواهر

  • سه شنبه
  • 2
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:27
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

متن شعر و سبک شور شهادت حضرت معصومه (س) -(اشک چشمامو ببین) * خادم زینب

1211
5

متن شعر و سبک شور شهادت حضرت معصومه (س) -(اشک چشمامو ببین) اشک چشمامو ببین
تو سینه دلم بیقراره
غیر گنبدت مگه
کبوتر دل جایی داره
چند روزه بی اختیار
بارونی شده و میباره

پای لنگ و این همه راه
محتاجم به یه نیمه نگاه
نکنه رام ندی و بگی
خونه رو اومدی اشتباه

اجازم ندی اگه میمیرم راهم دوره
مگه رسم رفاقتت آقا جون اینجوره

2

مثل یه کبوترم
که‌گم شده از همه ارباب
از هجوم هر عقاب
خیلی داره واهمه ارباب
اما پیدا میشه تو
روضه های علقمه ارباب

بال و پر میکشه رو زمین
زخمیه پراش از اونو این
میگرده دور پرچم تو
رو میزنه به ام بنین

اومده بهشتتو ببینه دیوونش کن
ساکن حرمش کن و گنبد رو خونش کن

3

بوی سیب مقتله
که داره میپیچه تو صحنا
مثل اینکه اومده
بالای سرش بی بی زهرا
ر

  • سه شنبه
  • 12
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر شهادت حضرت معصومه(س) -(ای گل موسی بن جعفر فاطمه) * رضا یعقوبیان

579

متن شعر شهادت حضرت معصومه(س) -(ای گل موسی بن جعفر فاطمه) ای گل موسی بن جعفر فاطمه
تالی زهرای اطهر فاطمه
کعبه ی قلب همه معصومه جان
رهنورد فاطمه معصومه جان
ای گل زهرا سراپا رحمتی
اهل عالم را نشان عصمتی
مرقد پاکت حریم کبریاست
قبله گاه و ملجا اهل ولاست
شهر قم از نور تو زینت گرفت
حوزه‌های علمیه عزت گرفت
آن حریمت می دهد بوی بهشت
زائر تو آمده سوی بهشت
از همه مشکل گشایی می کنی
هر دلی را تو ولایی می کنی
فاطمه اخت الرضا معصومه ای
همچو زینب عمه ات مظلومه ای
در غم هجر برادر سوختی
صبر را از عمه ات آموختی
آمدی از بهر دیدار رضا
بین ره گردیده بیمار رضا
آمدی واردبه شهر قم شدی
فاطمه نور دل مردم شدی
شیعیان در مقدمت گل ریختند
زیر پایت یاس وسنبل ریختند
در شب داغ شما جان

  • چهارشنبه
  • 13
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی وفات حضرت فاطمه معصومه(س) -(پیچید به قم نغمه ی عطرِ صلواتت) * حسن ثابت جو

596

دوبیتی وفات حضرت فاطمه معصومه(س) -(پیچید به قم نغمه ی عطرِ صلواتت) دوبیتی وفات حضرت فاطمه معصومه(س)
پیچید به قم نغمه ی عطرِ صلواتت
سیراب شد این شهر به نورِ برکاتت
بر صفحه ی پایانیِ عمر تو نوشتند
آغازِ غریبیِ رضا بوده وفاتت

  • جمعه
  • 15
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا حضرت معصومه(س)_غریبانه به قم جان می سپارم * اسماعیل تقوایی

561

یا حضرت معصومه(س)_غریبانه به قم جان می سپارم یا حضرت معصومه(س)
غریبانه به قم جان می سپارم
کنار خود یکی محرم ندارم

بمانده بر در خانه دوچشمم
برادر جان بیا در انتظارم

دلم تنگ است بهر دیدن تو
رضا جانم بیا یکدم کنارم

بیا تا درد دلها با تو گویم
بیا تا سر بزانویت گذارم

سفرکردم رسم نزدت برادر
نشد جانا،کنون در احتضارم

ندارم آرزو جز دیدن تو
نصیبم کن وصالت شهریارم

برادر خواهرت را زود دریاب
که تنها و غریب این دیارم

اگر بی دیدنت رفتم زدنیا
بیا دیدار من روی مزارم

شعر:اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 01:45
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 عادل لاله چینی

مدح و مرثیه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها (کریمه ای و کرم گشته عادتت بانو) * عادل لاله چینی

785

مدح و مرثیه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها (کریمه ای و کرم گشته عادتت بانو) کریمه ای و کرم گشته عادتت بانو

نوای نام رضا ذکر هرشبت بانو

چه حس وحال عجیبی بود به درگاهت

صفای تربت زهرا به مرقدت بانو

توپاره ی تن پیغمبر خدا هستی

که جن وانس و ملک گشته زائرت بانو

گدای درگه تو بی نیاز مردم شد

چرا که شاه جهان گشته سائلت بانو

هزار درد نگفته عیان ز چشمانت

چه کرده هجر برادر برآن دلت بانو

اسیرغصه و غمهادلت شده اما

ندیده چشم تو داغ برادرت بانو

دعابه مردم قم کن دعابه غیرتشان

که ازسرتو نشد باز،معجرت بانو

غم فراق کشیدی ولی چو حضرت زینب

به نی نشد سر یارت برابرت بانو

شودمثالِ فرزدق، ویا که چون دعبِل

اگرنظر بنمایی به شاعرت بانو

  • شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:02
  • نوشته شده توسط
  • عادل لاله چینی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

متن شعر دوبند زمینه وفات حضرت معصومه سلام الله علیها -(یا فاطمه اخت الرضا سلام) * امیرحسین سلطانی

629

متن شعر دوبند زمینه وفات حضرت معصومه سلام الله علیها -(یا فاطمه اخت الرضا  سلام) بند اول

یا فاطمه اخت الرضا سلام
اسطوره ی حجب و حیا سلام
بیچاره ایم نگاهه تو بسه
از راه دور،ز ما تو را سلام

ای زینب امام رضا سلام
ملیکه ی ارض و سما سلام
ای عمه جان صاحب الزمان
ارواحنا لک الفدا سلام

حرم قشنگ تو،ورودیه بهشته
آخه اسم فاطمه،رو سردرش نوشته

من همون کبوترم،به روی گنبد تو
خدا این گل منو،با خاک قم سرشته

بر دردم درمان تویی
آیت رحمان تویی
زهرای ایران تویی

(مولاتی یا معصومه)

بند دوم

ای وای من میون بستری
چشم انتظار روی دلبری
تنگه دلت واسه برادرت
میسوزی این دمای آخری

با اشکه تو میباره آسمون
فصل بهار تو شده خزون
قلبت گرفته و دلت پره
رفته ازت دیگه تاب و توون

سایه ی بالا سرت،نیومد و ت

  • چهارشنبه
  • 27
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

متن شعر و نوحه حضرت معصومه سلام الله علیها -(در عزای تو ای مظلومه) * امیر عباسی

906

متن شعر و نوحه حضرت معصومه سلام الله علیها -(در عزای تو ای مظلومه) در عزای تو ای مظلومه
دیده ی عالمی شد گریان
نوحه خوانم برایت هر دم
با دلی غرق حُزن و سوزان
حقیقت ایمان،ای خواهر سلطان
یا حضرت معصومه...

جانفَدا شُدی در شَهر قم
با دلی غصّه دار و مُضطَر
در دلت بود تا دم آخر
حاجت دیدن برادر
حقیقت ایمان،ای خواهر سلطان
یا حضرت معصومه...

گرچه‌‌ جان داده اي در غربت
تو ندیدی غم جسارت را
بر سرِ نیزه رأسِ دلدار و
سختی طعنه و اسارت را
حقیقت ایمان،ای خواهر سلطان
یا حضرت معصومه...

کوفه و شام و عمّه ات زینب
بی کسی و جفای تحمیلی
سر بازار و ساز و آواز و
کعب نِی،تازیانه و سیلی
واویلا واویلا واویلا واویلا
سیّدتی یا زینب...

  • چهارشنبه
  • 27
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(مثنوی)نامه ی برادر/غریب شهر خراسان بیا برادر من * محمود اسدی

582
1

(مثنوی)نامه ی برادر/غریب شهر خراسان بیا برادر من غریب شهر خراسان بیا برادر من
ز دوری تو چکد خون،ز دیده ی تر من

ببین که یار تو بی یار و یاور افتاده
ببین که خواهر تو بین بستر افتاده

به روی سینه ی خود نامه ی تو را دارم
مدام زیر لبم ذکر یا رضا دارم

بیا که با تو بگویم ز درد و غم هایم
نمانده تاب و توانی به کل اعضایم

میان راه شکستند حرمتم ای یار
ولی به قم شده جبران غربتم ای یار

خدا گواست ندیدم بدی ز مردم قم
نچیده اند در این شهر،پشت در هیزم

سخن ز کینه و بغض علی در اینجا نیست
میان مردم اینجا غلاف اصلا نیست

به غیر گل به سر من کسی سری نزده
کسی به پهلوی من،تخته ی دری نزده

اگر چه داغ روی داغ دیده خواهر تو
ولی به دست حرامی ندیده ام سر تو

اگر چه س

  • شنبه
  • 7
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 00:13
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)اگر چه سینه ام زخمی ز داغ توست * محمود اسدی

755

(زمزمه)اگر چه سینه ام زخمی ز داغ توست اگر چه سینه ام زخمی ز داغ توست
به روی شانه ام بار فراق توست
هر لحظه سوی در بوَد چشمانم
بیا ز ره رضا برادر جانم

گر چه به بستر و در شهر غربتم
اینجا کسی نزد سیلی به صورتم
اما مدینه پیش چشم مولا
نامحرما کتک زدن زهرا را

جان میدهم اگر ای ماه هر شبم
ایندم آخری به یاد زینبم
بر روی تل ستاده و می لرزید
جان کندن برادرش را می دید
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • شنبه
  • 7
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 01:03
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 حسین نوری

واحد وفات حضرت معصومه -(یکساله از تو دورمو بی یاورم) * حسین نوری

512
2

واحد وفات حضرت معصومه  -(یکساله از تو دورمو بی یاورم) بند اول
یکساله از تو دورمو بی یاورم
تنهایی سخته مهربون برادرم
ازین جدایی خواهرت جون به لبه
شاید رسیده لحظه های آخرم

بی تو ببین دق کردم از دلواپسی
محنت کشیدم شب وروز از بی کسی
طاقت نداشتم بمونم تو مدینه
نمونده بعد تو برام همنفسی

سرت سلامت
دارم میرم بدون تو عزیز برادر
سلام میدم از طرفت محضر مادر
دعایی کن آروم بشم این دم آخر

بنددوم
حالا یه بغض سنگینه توی صدام
اگرچه که ندیدنت سخته برام
خدارو شکر ندیدم اینجا سرتو
به روی نیزه بزنن جلو چشام

خدارو شکر ندیده اینجا خواهرت
جای سم اسبارو روی پیکرت
میسوزونه دلمرو حتی فکرشم
سخته ببینم خنجرو رو حنجرت

همش برای
شهید توی قتلگاه اشکم میباره
با کام تشنه کشتنش دلبیقراره
دلم ازین مصیبتا آروم نداره

امون از این غریبی

  • پنج شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 08:54
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 حسن لطفی

حضرت معصومه(س) -(گرچه از دوری برادر خود) * حسن لطفی

442

حضرت معصومه(س) -(گرچه از دوری برادر خود) گرچه از دوریِ برادر خود
ذره ذره مریض تر می شد

عوضش میهمان مردم قم
لحظه لحظه عزیزتر می شد

تا بیایی تبرکی ببرند
همه درهای خانه ها وا بود

در میان اهالی این شهر
سر مهمانی تو دعوا بود

خوب شد پرده های محمل تو
هر کجا رفته ای حجابت شد

خوب شد با محارمت بودی
زانویی خم شد و رکابت شد

آب پاشیده اند و خاک مسیر
ذره ای روی چادرت ننشست

رد نشد ناقه ی تو از بازار
محمل چوبی ات سرت نشکست

کوچه ها ازدحام داشت اما
سرِ این شهر رو به پایین است

می روی کوچه کوچه می گویی
ضربِ شامی عجب سنگین است

می رسی و حواس مردم هست
آب در دلت تکان نخورد

از کنارِ خرابه رد نشوی
یا نگاهت به خیزران نخورد

دختری بود با شما یا نه؟
که اگر بود غصه ای کم داشت

جای زنجیر و خار و نامحرم
گرد خود چند چشم محرم داشت

معجرت احترام خود دارد
چه خیالی اگر برادر نیست

روی سرهایشان طبق آمد
ولی اینبار روی آن سر نیست

آه بیماری و همه بیمار
شهر قم شد مریضِ روضه ی تو

حرف دختر شد و دلت لرزید
شده وقت گریز روضه ی تو

عمه اش گفت خوب شد خوابید
چند شب بود تا سحر بیدار

کمکم کن رباب جای زمین
سر او را به دامنت بگذار

آمد از بین بازوان سر را
تا که بردارد عمه اش ای داد

یک طرف دخترک سرش خم شد
یک طرف سر به روی خاک افتاد

  • جمعه
  • 7
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 19:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مرثیه حضرت معصومه -(مثلِ زهرا مادرم در بینِ بستر مانده ام..) * محسن راحت حق

543

مرثیه حضرت معصومه -(مثلِ زهرا مادرم در بینِ بستر مانده ام..) مثلِ زهرا مادرم در بینِ بستر مانده ام..
موقعِ رفتن شده خیره به این در مانده ام

ای خدا یارم نیامد ..بیکسم در شهرِ قم..
باز هم چشم انتظارِ یک برادر مانده ام

خواهری هایم نشد کامل..پُر از ناله شدم
گوشه ای خجلت زده با حالِ مضطر مانده ام

هفده روز است می گیرم قنوتِ التماس..
گی اجل می آید از در ..مثلِ مادر مانده ام

ذرّه ای کاری نکردم بر امامِ خود..ولی
با قدمهایم فقط مانندِ یاور مانده ام

کاش خود را می رساندم شهرِ توس و می شدم
..مثلِ پروانه ولی اینجا که بی پر مانده ام

نامه ی یار است روی سینه ام امّا چه سود..
پُر ز درد و غصّه ام از غم مسخّر مانده ام

کاش می شد وقتِ جان دادن رسم بالا سرش
دائماً فکرِ رضا هستم فقط..دورمانده ام

من کجا و زینب کبرا کجا در کربلا..
ظاهراً که سالمم..سرمستِ دلبر مانده ام

عمّه ام درگیر شد با شمر و دستانش برید
دیدگانِ من ببارید اشک و گوهر..مانده ام

مجلسِ روضه شد و ذکرِ لبانِ من حسین
وقتِ جان دادن..پی آقای بی سر مانده ام

  • شنبه
  • 8
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 21:10
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

وفات حضرت معصومه -( قصه فرقی نکرده بود ولی) * محمد مهدی خانمحمدی

383

وفات حضرت معصومه  -( قصه فرقی نکرده بود ولی) قصه فرقی نکرده بود ولی
فرق می کرد مبدا و مقصد
راه کوتاه خیمه تا مقتل
شده بود از مدینه تا مشهد

نامه از جانب برادر نه
بلکه دستور از امامش بود
همه دیدند عازم سفر ست
که سفر پوشش قیامش بود

گر چه خورشید ناملایم بود
راه اما به اشتیاق گذشت
همه دیدند با چه تجلیلی
زینب ثانی از عراق گذشت

در قداست بزرگ قدیسی
در فراست بزرگ سیاسی
که به هر گام او ترک برداشت
کاخ تزویر ملک عباسی

منزل ساوه بود و ماموران
پی تاراج کاروان بودند
قصه فرقی نکرده بود ولی
گرد خواهر برادران بودند

عاقبت با جراحت بسیار
صبر می کرد دوری خود را
در زمین کویری قم یافت
شیعیان تنوری خود را

آخر قصه را نگاه کنید
شده حضرت پناه این مردم
صبح های حرم تماشایی ست
پای درسش نشسته حوزه قم

پشت درهای بسته در دستم
گریه می کرد دانه تسبیح
کاش می شد که باز بگذارم
دست بر اشفعی لنای ضریح

  • شنبه
  • 8
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 21:52
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

وفات حضرت معصومه -(ای حرمت کعبۀ جان همه) *استاد حاج غلامرضا سازگار

510

وفات حضرت معصومه  -(ای حرمت کعبۀ جان همه) ای حرمت کعبۀ جان همه
عمّۀ سادات بنی فاطمه

فاطمۀ فاطمه بنت الامام
حضرت معصومه علیهاسلام

دختر موسایی و طور تو قم
وادی سیناست به طور تو گم

دختری و بر همه عالم اُمی
قائمۀ عرش خدا در قمی

پیرهنت از جلوات خدا
بر تن و جانت صلوات خدا

آیۀ تطهیرِ مکرّر تویی
عصمت حق کوثرِ کوثر تویی

اخت رضا نایبة الزینبی
عمّۀ ساداتی و زینِ ابی

تربت زهرا حرم پاک تو
پیکر پاک علما خاک تو

از کرم و لطف تو شد این حریم
قبر بروجردی و عبدالکریم

  • شنبه
  • 8
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 21:53
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شهادت حضرت معصومه -(مردم قم از هَمَتون ممنونم) *

381

شهادت حضرت معصومه  -(مردم قم از هَمَتون ممنونم) مردم قم از هَمَتون ممنونم
خیلی من از شما محبّت دیدم
پناه من شدید تو این هفده روز
وقتی که از هجر رضا نالیدم

دارم از بین شماها میرم
از جفای دشمنا دلگیرم
چون غریب الغربا مولایم
توی شهر بی کسی می میرم

می میرم
دیگه از داغ داداشم سیرم
می میرم
مرگ توی غربته تقدیرم

شهیده یا معصومه.....
یا
کریمه یا معصومه....
یا
سیدتی معصومه....

مردم قم از هَمَتون ممنونم
شُدید به درد غربت من مرهم
به لطف احترامتون تو این شهر
سایه ی من رو هم‌ ندید نامحرم

من نرفتم بین بازار قم
در میون ازدحام مردم
نرسیده کمترین آزاری
به نوامیس امام هفتم

ممنونم
قمیون شُدید همه سامونم
ممنونم
هیچ کسی نکرده سنگبارونم

شهیده یا معصومه.....

وقتی شدم تو کوچه ها گلبارون
تداعی شد جسارت شهر شام
به جای گُل یهودیا از کینه
زدند با سنگ ،رقیه رو از رو بام

شد خرابه مأمن عمّه ها
شد رقیّه قدکمون چون زهرا
وقتی دیدند نیمه شب گریونه
آرومش کردند با رأس بابا

واویلا
گفت کی رگهاتو بریده بابا
واویلا
منو با خودت ببر از اینجا

شهیده یا رقیه....
یا
سیّدتی رقیه جان....

شاعر:علی مهدوی نسب

  • یکشنبه
  • 9
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:08
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

رحلت حضرت معصومه -(بغضم، سکوتم، ناله‌ هایم در گلویم بود) * ایمان کریمی

630

رحلت حضرت معصومه  -(بغضم، سکوتم، ناله‌ هایم در گلویم بود) بغضم، سکوتم، ناله‌ هایم در گلویم بود
قاب نگاه مهربانت روبرویم بود
من بیشتر دلتنگ تو بودم برادر جان
خون دلی بود آنچه در بین سبویم بود
خیلی‌ دلم‌ می‌خواست‌ من‌ هم‌ زائرت‌ بـودم
باران چشمم مال اَبر آرزویم بود
دُورم پر از زن‌های پاک‌ و چشم‌های پاک
از غیرت مردان هر آنچه که بگویم، بود
من عزتم محفوظ بود و در امان بودم
شکر خدا با روسری پوشیده، مویم بود

قتل‌ و هجوم‌ و دود و رقص‌ و ساز و غارت‌ بود
سهم نوامیس علی از دین اسارت بود
آنکه نوشت از باغهای میوه‌اش، در اصل
از نوبریِ گوش‌ها، شغلش تجارت‌ بود
پای کثیفش را به روی چادری زد که
از آنِ ماهی پاک و مصداق طهارت بود
فرق من و زینب زیاد است از بلاها و
وجه تشابه آرزوی یک زیارت بود
من‌ نه‌ کتک‌ خوردم‌، نه‌ غارت‌ گشتم، اما او ...
شکر خدا ماه جوانت در کنارت بود
.

  • یکشنبه
  • 9
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:23
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد