مدح حضرت ابوالفضل العباس

مرتب سازی براساس

حضرت عباس(ع)-مدح -( سخت است بی تو بودن در جستجوی دریا ) * محمد رضا طالبی

1475

حضرت عباس(ع)-مدح -( سخت است بی تو بودن در جستجوی دریا  ) سخت است بی تو بودن در جستجوی دریا

ای بی نیازِ از آب ای آرزوی دریا

تا ریخت موج بوسه بر ساحل دو دستت

یک لحظه توی خانه پیچید بوی دریا

امروز از لب تو سیراب شد حسینت

یک روز هم می آیی با مشک سوی دریا

دستت به شط تشنه آن روز اگر نمیخورد

می رفت تا قیامت هی آبروی دریا

بر دوش تو رقیه آرام آرمیده

مثل شقایقی که خوابیده روی دریا

شاعر : محمد رضا طالبی

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 11:51
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

حضرت عباس(ع) -( با بودن اوســـت آسمانــم آبـی ست ) *

873

حضرت عباس(ع) -( با بودن اوســـت آسمانــم آبـی ست ) با بودن اوســـت آسمانــم آبـی ست
آرامش دلهـــای پـر از بی تابـی ست
عبـاس هدایت گر هــر درمانده ست
چون خاصیت قمرشب مهتابی ست

سیدحسین میرعمادی

  • چهارشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:22
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

حضرت عباس عليه السلام -( مى نويسم حسين با عباس ) * آرمان صائمی

1550

حضرت عباس عليه السلام -( مى نويسم حسين با عباس ) مى نويسم حسين با عباس
در كنار حسين يا عباس

مى نويسم به خط زيبايى
يا علمدار كربلا...عباس

كاشف الكرب..كاشف الكربات
مرهم دردهاى ما عباس

رفع الله راية العباس
شده عشق خودِ خدا عباس

يك پيمبر اضافه شد به جهان
شده پيغمبر وفا عباس

امشبى جان ما بگير عباس
لك لبيك يا امير عباس

شاعر : آرمان صائمی

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:32
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

متن شعر حضرت عباس (ع) -( دامانِ پُر مهرت همه لبریزِ احساس ) * هستی محرابی

968

متن شعر حضرت عباس (ع) -(  دامانِ پُر مهرت همه لبریزِ احساس ) دامانِ پُر مهرت همه لبریزِ احساس
اوّل تویے ام ّالحسین و بعد عَباس
از عشقِ بے حدِّ تو عالم مات و مبهوت
فرزندِ تو قربانِ فرزندِ گلِ یاس

تصویرِ تو مانندِ تصویرِ بهار است
عباسِ تو مشکل گشایِ هر چه کار است
در تارو پودت ریشه دارد عشقِ زهرا
در عمقِ جانت این حقیقت اشکار است

در پاکے همچون صورتِ آیینه اے تو
بر گردِ گلهاے علے پروانه اے تو
خود گفته اے اینجا کنیزِ خانه ام من
این افتخارت خادمِ این خانه اے تو

اے مادرِ گلهاے ایثار و شهادت
در وصفِ تو گل واژه ها عینِ صلابت
در پایِ سجّاده چو زهرا در قنوتی
دستانِ تو لبریزِ آمینِ اجابت

شاعر : هستی محرابی

  • یکشنبه
  • 12
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:47
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر برای شب جمعه و توسل به ابوالفضل (ع) -(تا تو هستی شب جمعه شب رحمت باقی ست) * اسماعیل شبرنگ

2776
3

شعر برای شب جمعه و توسل به ابوالفضل (ع) -(تا تو هستی شب جمعه شب رحمت باقی ست) تا تو هستی شب جمعه شب رحمت باقی ست
در دل خسته ی من شوق زیارت باقی ست

هر چه جز عشق تو محکوم به گرداب فناست
جلوه ی سرخ تو تا صبح قیامت باقی ست

" نحنُ بِحماک" ؛ ابالفضل ع مرا دریابید
خواهش این دلِ در بندِ حمایت باقی ست

اربعین روزی من دیدن صحن تو نشد
نشد اما به یقین فرصت بیعت باقی ست

آب خوش از گلوی غمزده پایین نرود
حرف مشک تو که باشد عطش غربت باقی ست

پدر آب امید پدر خاک تویی
تا توهستی شرف و عشق و شهامت باقی ست

عاصی ام از همه اما دل ن عباسی ست
در دل خسته ام امّید شفاعت باقی ست

اربعینی همگی با شهدا می آییم
پا به پای شهدا کرببلا می آییم

  • جمعه
  • 22
  • دی
  • 1396
  • ساعت
  • 02:47
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

توسل به ساحتِ باب الحوائج حضرت ابوالفضل العباس ع -(گر دو دستش جداست، ولی مشکل گشاست) * هستی محرابی

2482

توسل به ساحتِ باب الحوائج حضرت ابوالفضل العباس ع -(گر دو دستش جداست، ولی مشکل گشاست) #توسل_به_ساحت_باب_الحوائج_حضرت_عباس_ع

ساقیِ کربلاست، حامیِ خیمه هاست
نامِ او آشناست، چون عزیزِ خداست
به حسین اقتداست، عاشق و با وفاست
حرمش با صفاست، ادبش ماوری ست

گر دو دستش جداست، ولی مشکل گشاست
بخدا نامِ او، مستجابِ دعاست

همه جا یارِ ماست، یار و غمخوار ماست
دل و دلدارِ ماست، هم هوادارِ ماست
چون که مشکل گشه او، در گره ی کارِ ماست
همه جا چاره گر، این غمِ بسیارِ ماست

گر دو دستش جداست، ولی مشکل گشاست
همه جا نامِ او، استجابِ دعاست!

#هستی_محرابی

  • چهارشنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 20:21
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

شب جمعه کربلا -(حرم پُر گشته از عطر گل یاس!) * هستی محرابی

671
1

شب جمعه کربلا -(حرم پُر گشته از عطر گل یاس!) #شب_جمعه_حسرت_کربلا

حرم پُر گشته از عطرِ گلِ یاس
همه صحن و سرا لبریزِ احساس
شبِ جمعه کبوتر روضه خوان شد
امان از روضه ی دستانِ عباس!

#هستی_محرابی

  • پنج شنبه
  • 19
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 23:18
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

بند دوم ترکیب بند حضرت عباس علیه السلام -(پوشیده زره را و مهیای سفر بود) * احمد حسین پور علوی

569
3

بند دوم ترکیب بند حضرت عباس علیه السلام -(پوشیده زره را و مهیای سفر بود) پوشیده زره را و مهیای سفر بود
می‌رفت ولی از همه دلسوخته‌تر بود

خورشید که در بدرقه‌اش دست تکان داد
از مشتریان پر و پا قرص قمر بود

در آل عبا حل شده بود و جریان داشت
عباس گره خورده به این پنج نفر بود

افتاد نگاهش به لب خشک برادر
لب‌های پدر تشنه‌تر از هر دو پسر بود

امواج به پابوسی او آمده بودند
یک کشتی طوفان‌زده در حال گذر بود

عطر نفس فاطمه در علقمه پیچید
آن روز مگر بر لب ساحل چه خبر بود

بگذار که یک روضۀ کوتاه بخوانم
ای کاش که نه کوچه، نه دیوار، نه در بود

هر کس به رجزخوانی او گوش فرا داد
در تاب و تب‌ «ها علیُ کیف بشر» بود

«تا ماه بنی‌هاشمی از راه می‌آمد
انگار جناب اسدالله می‌آمد»

  • سه شنبه
  • 16
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

سقای عشق -(ای تشنه به سرچشمۀ احساس بیا) *استاد محمد جواد غفورزاده

628

سقای عشق -(ای تشنه به سرچشمۀ احساس بیا) ای تشنه به سرچشمۀ احساس بیا
با دامنی از شقایق و یاس بیا
تا سجده کنی روح جوانمردی را
با ما به «مقام دست عباس» بیا
با یاد اباالفضل دلم آسوده‌ست
با او دلِ ما را سَر و سِرّی بوده‌ست
در حاشیۀ علقمه گفتم نکند
یک عمر دو دست در تنم بیهوده‌ست!
عباس که صف‌شکن بُوَد تکبیرش
خواندند به بیشۀ شجاعت شیرش
در معرکۀ کرب‌وبلا، برق بزن!
ای جرأت ذوالفقار از شمشیرش
عباس که بوسه زد به چشمانش تیر
شد شوق علمداری او عالمگیر
پیشانی او شکست، اما پیچید
آوازۀ پیروزی خون بر شمشیر
حُسن تو به ماه طعنه می‌زد عباس
مانند تو سرو برنخیزد، عباس
غیر از تو ندیدیم کسی دستش را
در پای برادرش بریزد، عباس
در کرب‌وبلا کسی عطش‌باور نیست
آتش

  • پنج شنبه
  • 22
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا ابالفضل -(دم زدم ازآب،لب دربازدم شرمنده شد) * محسن صرامی

546

یا ابالفضل -(دم زدم ازآب،لب دربازدم شرمنده شد) دم زدم ازآب،لب دربازدم شرمنده شد
واي برمن،واي سقاي حرم شرمنده شد
باغضب برآب چشم خيس ساقي خيره شد
ازنگاهش تاقيامت آب هم شرمنده شد
مشك اوبرخاك افتاد و غرورش را شكست
گفت آخرپيش زهرا،مادرم شرمنده شد
سعي خود را كرد تاآبي رساند برحرم
عاقبت اما خداوند كرم شرمنده شد
زد حسين ابن علي بوسه به دستش بين راه
ازلب خشكش دوتادست قلم شرمنده شد
گفت جان كودكانم تاحرم با من بيا
بيشترازپيش او با اين قسم شرمنده شد
بسكه كوشش كرد درحفظ علم تادست داشت
ازدوتا دست علم گيرش علم شرمنده شد

  • چهارشنبه
  • 28
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 17:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل عاشورایی در مدح مولا قمر بنی هاشم -(می رسد آخر دنیای تماشا به ابالفضل) * سید ابوالفضل مبارز

637

غزل عاشورایی در مدح مولا قمر بنی هاشم -(می رسد آخر دنیای تماشا به ابالفضل) می رسد آخر دنیای تماشا به ابالفضل
نسب‌‌ ماه‌ترین‌ خنده‌ی‌ دنیا به ابالفضل

لذتی دارد عجیب اینکه هر آیینه خدا را
وسط‌ گریه‌ بخوانی‌ دل شبها به ابالفضل

دست در دست مرا تا حرم او‌ برسانید
ابر و باد و مه خورشید ‌شما را به ابالفضل

فاطمیون‌ همه‌ جمع‌اند در خانه‌ی زینب
تا سر نیزه‌ پریشان نشود خواب ابالفضل

زندگی‌ چیست‌ بجز‌ این‌ که‌ رگت‌ را‌ زده‌ باشی
اول روضه ی هر هفته بفرما به ابالفضل

ختم‌ خواهد شد از امروز چنان‌ رود‌ به‌ دریا
داستان‌های‌شفاعت‌ همه‌ یک‌جا‌ به‌ ابالفضل

دل‌ مصرّ است‌ بگوییم‌ ولی‌ من‌ چه‌کنم‌ با
کفر لاحول ولا قوةالا بابالفضل

  • دوشنبه
  • 3
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 17:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

رباعی حضرت عباس علیه‌السلام -(گاهی به حضور مهر، ای ماه برو) *استاد محمد جواد غفورزاده

757

رباعی حضرت عباس علیه‌السلام -(گاهی به حضور مهر، ای ماه برو) گاهی به حضور مهر، ای ماه برو
تا جاذبهٔ سِیْر الی‌الله برو
زینب به طنین گام تو دلگرم است
گاهی جلوی خیمهٔ او راه برو

  • پنج شنبه
  • 6
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

نوحه حضرت عباس علیه السلام -(آخرِ فاطمیه ها،دِلا ابالفضلی میشه) * امیر عباسی

2123
4

نوحه حضرت عباس علیه السلام -(آخرِ فاطمیه ها،دِلا ابالفضلی میشه) آخرِ فاطمیه ها،دِلا ابالفضلی میشه
به لطف اُمُّ الشّهدا،دِلا ابالفضلی میشه
کیه ابالفضل
اونی که گل پسرِ حضرت مولاس
کیه ابالفضل
خادمِ بچه های امّ ابیهاس
کیه ابالفضل
اونی که تو علقمه زائرِ زهراس
آی سینه زن ها
بگید با سوز عشق آتشینی
واللهِ اِن قَطَعتُمو یَمیني
اِنّی اُحامی اَبَداً عَن دیني

واللهِ اِن قَطَعتُموا یَمیني
اِنّی اُحامی اَبَداً عَن دیني...

حکایت مشک و عَلَم،دلیل چشمای تَره
دستِ بُریده راویِ،روضهٔ دست مادره
دلا بسوزه
شده پرپر با لبِ تشنه گل یاس
دلا بسوزه
میخونم نوحهٔ غم با شور و احساس
دلا بسوزه
به یاد بوسهٔ تیر به چَشم عباس
به عشق سقّا
بگو به سوز و نالهٔ حزینی
واللهِ اِن قَطَعتُمو یَمین

  • سه شنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

احضرت ابالفضل علیه السلام -(نامتان را امير بايد گفت) * محسن صرامی

554

احضرت ابالفضل علیه السلام  -(نامتان را امير بايد گفت) نامتان را امير بايد گفت
عاشقت را اسير بايد گفت

پسر بوتراب را قطعأ
چشمه اي از غدير بايد گفت

نحوه ي جنگ تو شبيه پدر
به تو بي شك دلير بايد گفت

پس به درياي بي تو يا ساقي
تا قيامت كوير بايد گفت

و به جاي ابوفضائل هم
به تو جوشن كبير بايد گفت

شوكتت را وقار بايد خواند
چشم تو محو يار بايد خواند

نام عباس را به هر فرهنگ
اسد بيشه زار بايد خواند

در مواسات بي همانندي
و تو را غمگسار بايد خواند

تو يقينأ بصيرت محضي
از تو با افتخار بايد خواند

قطعأ امسال سال مادر توست
چار فصل اش بهار بايد خواند

در تو نور اميد بايد ديد
عاشقت را شهيد بايد ديد

عبد صالح،اطاعت مطلق
در تو حق را نديد بايد ديد

در رجز خواني تو

  • پنج شنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 21:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

ابوفاضل -(با توام عباس هر جا سربلند) * محسن صرامی

517

ابوفاضل  -(با توام عباس هر جا سربلند) با توام عباس هر جا سربلند
سربلندم با تو سقا سربلند

تو شدی سقا و شد از منصبت
تا قیامت موج دریا سربلند

مادرت ام البنین از هر نظر
عاقبت شد پیش زهرا سربلند

بسکه آقائی ابوفاضل شده
نوکرت در هر دو دنیا سربلند

ماه هم خود را به تو چسباند و شد
در زمین و آسمان ها سربلند

اصلاً آقا میشود با تو نشد
در حساب محشر آیا سربلند

راس تو بر نیزه ها بالا نرفت
نیزه ای هرگز نشد با سر بلند

من که میگویم خود سقا نکرد
از خجالت پیش سرها سر بلند

  • پنج شنبه
  • 18
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 18:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

امیر عاشقی -(برای مشک رقیه پدر اباالفضل است) * محسن صرامی

608

امیر عاشقی -(برای مشک رقیه پدر اباالفضل است) برای مشک رقیه پدر اباالفضل است
امیر عاشقی از هر نظر اباالفضل است

قسم به شمس و به نور و به فجر و آیاتش
در آسمان دوعالم قمر اباالفضل است

اگر چه تیغ به دستان حیدری نگرفت
ولی برای امامش سپر اباالفضل است

نبی ست شهر علوم و علی ست آن را باب
حسین شهر کرامات و در اباالفضل است

به وقت بدرقه ام البنین پس از گریه
چهار مرتبه گفته پسر اباالفضل است

کسی که کرده جوابش طبیب میداند
دعای خسته دلان را اثر اباالفضل است

نمازهای شب ارزانی همه خوبان
برای ما که دعای سحر اباالفضل است

بدون شک خبری در تمام عالم نیست
خبر دهید به یاران خبر اباالفضل است

  • پنج شنبه
  • 18
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 19:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

ميرعلمدار -(اي آنكه مراد همه صاحب نفساني) * محسن صرامی

669

ميرعلمدار -(اي آنكه مراد همه صاحب نفساني) اي آنكه مراد همه صاحب نفساني
بايد كه شرابي به لب ما بچشاني

جمع است ببين دور و برت كشته فراوان
ما كشته ي چشميم و دو ابروي كماني

بين المللي شد همه جا از تو گدائي
از تو بنويسيم بگو با چه زباني

عالم همه سلمان شود اي ماه قبيله
يك روز اگر دامن خود را بتكاني

در رگ رگت از عشق اثر بوده از اول
سرداري و مستي تو سر بوده از اول

حيران تو و رزم تو شد مالك اشتر
جنگ آوري ات مثل پدر بوده از اول

تو يك تنه بر لشگر كفار حريفي
همراه تو همواره جگر بوده از اول

هم ميرعلمداري و هم ساقي طفلان
چشم همه از عشق تو تر بوده از اول

يوسف شده بر عشق تو در خواب گرفتار
تعبير شد و شد به تو ارباب گرفتار

تو عبد خدا هستي و مع

  • سه شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 16:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا آهی

متن شعر و مدح حضرت عباس(ع) -(نظری کن فضا مُعَطَّر شد) * رضا آهی

755
0

متن شعر و مدح حضرت عباس(ع) -(نظری کن فضا مُعَطَّر شد) نظری کن فضا مُعَطَّر شد
شب لبخند ماه و اَختَر شد
ز عنایات حضرت سبحان
بار دیگر چنین مُقَدَّر شد
شد پدر حضرت ابوالحسنین
مادر ام البنینِ اَطهر شد
زد قدم دلبری که از عشقش
دل هر عاشقی مُنَوَّر شد
هاتفی با دو صد شعف خوانَد
شب میلاد ماه حیدر شد
نه فقط مه !! که ذوالکرم آمد
صاحب بیرق و علم آمد

دُرّ گنجینه ی ولا آمد
ماه شبهای کربلا آمد
پا نهاد آنکه از ازل گویا!!
بر ادب بوده ناخدُا آمد
قدرت الله و شیر جنگ آور
یلِ اولاد مرتضی آمد
خنده کن از صمیم دل زیرا
شه مشکل گشای ما آمد
می بزن عاشقانه مستی کن
که علمدار باوفا آمد
آمد آنکس که کوه احساس است
اسدُالحیدراست و عباس است

چه بگویم از او که دل خواه است
خَطّ ما

  • جمعه
  • 16
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 16:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

یا ابو فاضل -(مدح تو را عزیز پیمبر گفت) * احمد حسین پور علوی

623

یا ابو فاضل -(مدح تو را عزیز پیمبر گفت) مدح تو را عزیز پیمبر گفت
جبریل خواند وحضرت حیدر گفت

هرکس که بود تشنه در این عالم
از "ساقی" بن "ساقی کوثر" گفت

گفتند شیر سرخ عرب هستی
این نکته را تمامی لشگر گفت

استاد عشق مدح تو را یک عمر
بر روی پله پله ی منبر گفت

نام تو را شبیه به تسبیحات
باهر نفس شمرد ومکرر گفت

اوج کمال ولطف تو را زینب
از هر چه گفته ایم فراتر گفت

مادر رسید وسیر نگاهت کرد
از زخمهای کهنه ی دیگر گفت

وقتی که دید مثل علی هستی
در کوچه های بی کسی از"در"گفت

باید زبان "چشم" تو را فهمید
تا از ارادتت به برادر گفت

جان کلام "جان برادر" بود
نا گفته ای که لحظه ی آخر گفت!

  • جمعه
  • 23
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

بند هفدهم از ترکیب بند حضرت عباس «ع» -(عشقی که نمودست چنین عزم تو را جزم؟) * احمد حسین پور علوی

536

بند هفدهم از ترکیب بند حضرت عباس «ع» -(عشقی که نمودست چنین عزم تو را جزم؟) عشقی که نمودست چنین عزم تو را جزم؟
ای با علی و مالک اشتر شده هم‌رزم

مبهوت‌ تو هستند امامان و شهیدان
مفتون‌ تو هستند رسولان اولوالعزم

با آمدنت ولوله افتاد در آن دشت
این شیر چه شیری‌ست که راهی شده با عزم

ای شهد لب خشک تو سوغات سمرقند
جولانگه یل‌ها شده با رزم تو خوارزم

دستان تو راهی شده، راهی شده تا عرش
چشمان تو ساقی شده، ساقی شده در بزم

از قامت سرو تو به هم ریخت قوافی
وصف تو نگنجید در آشفتگی نظم

رؤیای تو تعبیر شده حضرت ساقی
آیات تو تفسیر شده حضرت ساقی

  • جمعه
  • 23
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 14:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مدح حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام -(اگر قطره بالمّره دریا شود) * محمد علی مصیبی

604

مدح حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام -(اگر قطره بالمّره دریا شود) اگر قطره بالمّره دریا شود
و گر زهر دمساز صهبا شود

اگر لیلۀ تار و پر اختناق
درخشنده چون یوم بیضا شود

اگر بوم ِ شوم خرابت نشین
شبی ، پرتهوّر چو عنقا شود

اگر هر ولی نعمت و عارفی
به صاحب دمی چون مسیحا شود

وگر ماه ِ تحت ِ مَحاق ِ سحاب
چُنان آفتاب ، عالم آرا شود

اگر چون حریری شود بوریا
جهان تار و پودی ز دیبا شود

اگر حوض کوثر مرکّب شده
قلم هم درختان دنیا شود

زمین سربه سر لوح گردد اگر
نویسنده جبریل حتّیٰ شود

برازندۀ لوح این مطلب است
یقین دارم این جمله امضا شود

محال است درعرش و فرش خدا
یَلی چون ابوالفضل پیدا شود

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

صد آسمان ستاره -(دستی كه طرح چشم تو را مست می‌كشید) * حسین دارند

621

صد آسمان ستاره -(دستی كه طرح چشم تو را مست می‌كشید) دستی كه طرح چشم تو را مست می‌كشید
صد آسمان ستاره از آن دست می‌كشید

بُرد بلند شرقی پیشانی‌ات به روز
خورشید را به كوچۀ بن بست می‌كشید

دست هزار عاطفه در كارگاه عشق
هر جلوه را به نام تو دربست می‌كشید

عاشق‌ترین، قشنگ‌ترین، باوفاترین
انگار هر چه درخور عشق است می‌كشید

امّا...كنار علقمه دستان روزگار
تصویر یک شجاعت بی‌دست می‌كشید...

خون می‌گرفت صورت عباس و او، هنوز
شرمنده، كز برادر خود دست می‌كشید

  • دوشنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

حیرت مصوّر -(شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را) * ناصر فیض

509
2

حیرت مصوّر -(شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را) شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را

برادری به وفاداری تو معنی یافت
که از گلوی تو فریاد زد برادر را...

فرات آینه شد، پیش چشم غیرت و آب
مگر نشان بدهد حیرت مصوّر را

نگاه کردی و دیدی حرم در آتش بود
و در طواف حرم، فوجی از کبوتر را

گذشتی از سر آب و به خاک افتادی
که سر به سجده گذاری هر آن مقدّر را

فرات بعد تو عمری‌ست تا که می‌گرید
عطش جز این نشناسد زبان دیگر را

تویی که نام تو با هرچه رود پیوسته‌ست
و بی تو آب نمی‌بیند آن طرف‌تر را

  • دوشنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

فرصت وضو -(آب از دست تو آبرو پیدا کرد) * محمدجواد شاهمرادی

518

فرصت وضو -(آب از دست تو آبرو پیدا کرد) آب از دست تو آبرو پیدا کرد
مهتاب، دلِ بهانه‌جو پیدا کرد
دست تو به آب خورد و خورشید فرات،
در دستت فرصت وضو پیدا کرد

  • دوشنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

یوسف امّ‌البنین -(عرق نبود که از چهره‌ات به زین می‌ریخت) * عباس شاه زیدی

506
-1

یوسف امّ‌البنین -(عرق نبود که از چهره‌ات به زین می‌ریخت) عرق نبود که از چهره‌ات به زین می‌ریخت
شراره‌های دلت بود اینچنین می‌ریخت

تو ایستاده چو ماهی مقابل خورشید
و از نگاه تو یک آسمان یقین می‌ریخت

سلام یوسف امّ‌البنین خبر داری
که نام تو به دلم عشق آتشین می‌ریخت؟...

مگر نه اینکه ملائک به سجده افتادند
همین‌که طرح تو را هستی‌آفرین می‌ریخت

لبت که آیۀ ایّاک نَعبدُ می‌خواند
ز بازوان تو ایّاک نستعین می‌ریخت

نوشته‌اند که از داغ دست‌های تو خون،
به جای گریه برادر بر آستین می‌ریخت

نمک به زخم دل من مزن مگو که عمود
چگونه بال و پرت را روی زمین می‌ریخت

  • دوشنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مدح حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام -(هیکل عشق و وفا و سالک عرفان ابوالفضل) * محمد هدایتی

613

مدح حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام -(هیکل عشق و وفا و سالک عرفان ابوالفضل) هیکل عشق و وفا و سالک عرفان ابوالفضل
مظهر عبدیت و حریت و ایمان ابوالفضل

می درخشد تاج عبد صالحی بر تارک اش
رادمرد و شیر مرد و سرور خوبان ابوالفضل

شاهباز آسمان معرفت ، طیار جنت
ساقی مستان عشق و اسوۀ شایان ابوالفضل

عاشق شایسته خوی بارگاه کبریائی
مه جبین و یار دین و حامی قرآن ابوالفضل

در حضور بوالائمه شد فقیه معرفت
مظهر عشق و عبادت بندۀ سبحان ابوالفضل

شاه اقلیم وفا و معرفت سالار عشق
ساقی میخانۀ عرفان گل رضوان ابوالفضل

در مقام بندگی بوالفضل و عبد صالح است
مخلص و عبد و مطیع و تابع فرمان ابوالفضل

در مقام معرفت سبقت برد از قدسیان
خادم دربار وحی و بر جهان سلطان ابوالفضل

بر حسین دارد مقام مرتضی

  • سه شنبه
  • 3
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

یا من اسمُهُ دوا -(با سوز و گداز و شور و اخلاص بخوان) * جلیل صفر بیگی

1168

یا من اسمُهُ دوا -(با سوز و گداز و شور و اخلاص بخوان) با سوز و گداز و شور و اخلاص بخوان
با حنجرۀ زخمی احساس بخوان
صحن دل من عین حسینیه شده
ای عشق! بیا روضۀ عباس بخوان

در چشم حسین، نور عین است عباس
فرمانده بین‌الحرمین است عباس
مانند دو آیینه مقابل هستند
عباس حسین است و حسین است عباس

«یا من هو اسمُهُ دوا» عباس است
«یا من هو ذکرُهُ شفا» عباس است
کعبه است حسین و کربلا هم قبله
در مذهب ما قبله‌نما عباس است

...
بیتی‌ست فقط قصیدۀ عشق و وفا
دستان تو هر دو مصرع این بیت‌اند
...

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر وغزل حضرت عباس علیه‌السلام -(ماه است و آفتابی‌ام از مهربانی‌اش) * قربان ولیئی

457

متن شعر وغزل  حضرت عباس علیه‌السلام -(ماه است و آفتابی‌ام از مهربانی‌اش) ماه است و آفتابی‌ام از مهربانی‌اش
صد کهکشان فدای دل آسمانی‌اش

بی‌دست می‌خروشد و دریا کنار اوست
ای عشق آتشین! به کجا می‌کشانی‌اش؟...

دست از حیات شست که آب حیات شد
این خاک مرده زنده شد از جان‌فشانی‌اش

از خود عبور کرد و نوشتند رودها
با اضطراب، چشمه‌ای از پهلوانی‌اش

از خود عبور کرد و درختان قلم شدند
در اشتیاق دم زدن از زندگانی‌اش

از خود عبور کرد و ملائک رقم زدند
با خون و اشک، اندکی از بی‌کرانی‌اش

از خود عبور کرد و شنیدند بادها
از سمت سروهای پریشان، نشانی‌اش

تیر از کمان جدا شد و بر خاک، خون نوشت
این چرخ پیر، شرم نکرد از جوانی‌اش

باران گرفت باز و پس از گریه دیدنی‌ست
در چشم من، تجلّی رنگین‌کم

  • سه شنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر غزل حضرت عباس علیه‌السلام -(مست‌اند همه، ساقی و ساغر که تو باشی) * محمد حسین ملکیان

1300

متن شعر غزل حضرت عباس علیه‌السلام -(مست‌اند همه، ساقی و ساغر که تو باشی) مست‌اند همه، ساقی و ساغر که تو باشی
از سر نپرد مستی، در سر که تو باشی

در هیچ دلی هیچ غمی راه ندارد
دلدار و دلارام و دلاور که تو باشی

تکرار اباالفضل اباالفضل اباالفضل
ذکری به من آموخته مادر، که تو باشی

از گرگ هراسی به دلی راه ندارد
بر یوسف این قوم، برادر که تو باشی

بین‌الحرمین امن‌ترین جای جهان است
این سو که حسین و سوی دیگر که تو باشی

  • سه شنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر در وصف حضرت عباس علیه‌السلام -(دلم رود است و دریا چشم‌هایم) * سید حبیب نظاری

622

متن شعر در وصف حضرت عباس علیه‌السلام -(دلم رود است و دریا چشم‌هایم) دلم رود است و دریا چشم‌هایم
فدای دست سقا چشم‌هایم
هزاران قطره باران می‌فرستم
برای خیمه‌ها با چشم‌هایم

نه تنها لحظۀ پرواز بارید
تمام عمر با اعجاز بارید
تو باران نیستی، باران کسی بود
که دست از دست داد و باز بارید

دو چشم خیس، یک دریا، دوتا دست
دوتا گلدستۀ زیبا، دوتا دست
قنوت تشنگی را سرخ خواندند
کنار غربت سقا، دوتا دست

غمی در چشم سقا موج می‌زد
لبش خشکیده اما موج می‌زد
کنار مشک افتاده‌ست یک دست
کنار مشک دریا موج می‌زد

برادر تشنه‌کام و مشک در دست
به دل شوق امام و مشک در دست
به سوی خیمه‌ها راهی شد اما...
دوبیتی ناتمام و دست بر خاک

  • سه شنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد