مدح حضرت ابوالفضل العباس

مرتب سازی براساس
 مجید قلعه بیگی

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(افتخار و شرف آلعبا عباس است) * مجید قلعه بیگی

472
1

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(افتخار و شرف آلعبا عباس است) افتخار و شرف آلعبا عباس است
یل و ارتشبد شاه شهدا عباس است

معدن غیرت و دریای شرف کوه وقار
آخرِ معرفت و شاه وفا عباس است

لنگر فُلک حسین بوده در بحر بلا
سنگر جبههٔ طفلان ولا عباس است

مظهر صبر و شکیبایی غم زینب بود
در شجاعت بخداوند،،، خدا عباس است

دست بر آب زد و دست بداد عاشق بود
نگران از لب عطشان اَخا عباس است

من «فقیرم» چه کنم عاجزم از مدح وزیر
رب العشق دو جهان وه چه بسا عباس است

  • جمعه
  • 24
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 20:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محمدرضا محمدی (ناعم)

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(دست صنعت کارحق آن دم که خلقت آفرید) * محمدرضا محمدی (ناعم)

357

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(دست صنعت کارحق آن دم که خلقت آفرید) دست صنعت کارحق،آن دم که خلقت آفرید
هم طریقت، هم شریعت، هم سعادت آفرید

رحمتش راکرد ارزانی برابناء بشر
رحمت للعالمین را میر امت آفرید

درره القای دین ، تنها نماند تا نبی
مرتضی را یاور ختم رسالت آفرید

آیتی از عفت و عصمت نمایاند به خلق
گوهری چون فاطمه در بحرعصمت آفرید

تانمیرد جودواحسان و کرم دراین جهان
مجتبی راشاه اقلیم کرامت آفرید

بهر ابقای شریعت درزمین تاروزحشر
کربلا را عرصه ی خون و شهادت آفرید

پرچم نصرت زند درکربلا بااقتدار
کردایجادآن حسینی را که عزت آفرید

پرده برداری نمود از غیرت آل علی
حضرت عباس را دریای غیرت آفرید

"ناعم"از روز ازل مست می احساس شد
منصب شاهی گرفت و نوکر عباس شد...

  • یکشنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 22:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا آهی

مدح قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) * رضا آهی

449
1

مدح قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) سلامم از دلِ و جان بر تو جان ابوفاضل
سلامِ من به تو ای پهلوان ابوفاضل

اُمیدِ آلِ علی کُن نظر گدایت را
یَمِ تَفَّضُلِ این خانِدان ابوفاضل

تمام دار و ندارم فدایت آقاجان
علم بدوش و مهِ آسمان ابوفاضل

شمیمِ نامِ دل آرای تو دل انگیز است
گلِ مُعَطَّرِ باغِ جنان ابوفاضل

مدد زغیر تو ننگ است برای نوکرتان
به حقِ شاه نجف الامان ابوفاضل

کجا کسی که تواند به مدحتان گوید
تویی عظیم و حقیر است زبان ابوفاضل

میان خلقِ خدا چون علی بی بدلی
دلیر جنگی و شیر ژیان ابوفاضل

ز بس که جنگ تو زیبا بُوَد یَلِ حیدر
گشوده میشود از هم دهان ابوفاضل

روا شده همه حاجات نوکرت آقا
صدا کرده تو را هر زمان ابوفاضل

تو معنیِ ادبیُ و تَجَلّیِ عشقی
ندیده مثلِ تو هر دو جهان ابوفاضل

  • یکشنبه
  • 24
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 17:57
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدیحه ولادت حضرت عباس(ع) -(سلام ما به شب چارم از مَهِ شعبان..) * علی حاجیان فر

477
1

مدیحه ولادت حضرت عباس(ع) -(سلام ما به شب چارم از مَهِ شعبان..) 《سلام ما به حسین و به کربلای حسین
سلام ما به علمدار باوفای حسین》

سلامِ ما به شبِ چارم از مَهِ شعبان
شبِ رسیدنِ دریا وُ ساقیِ مستان

سلامِ ما به کسی که خداست در رویَش
سلامِ ما ابالفضل و دست و بازویش

کسی که باقدمش شد جهان ما محشر ؟!
نگارِ امِّ بنین باشد و یلِ حیدر

همان کسی که ملک هست آرزومندش
به نامِ نامیِّ عباس ؛ میشناسندش

گرفت در بغلش مرتضی وُ میبویید
دو دستِ این پسرش را مدام میبوسید

علی به مادرِ عباس این چُنین فرمود
ذخیره ی حرمِ کربلاست این مولود

به لحظه ای نشود از برادرش غافل
امیدِ اهلِ حرم میشود ابوفاضل

ز روزِ اولِّ خود بر زمین ، علم زده است
اَخُ الحسین به دنیای ما خوش آمده است
ــــــــــ
تویی یل عرب و پهلوانِ جنگاور
تویی شبیهِ جوانیِ حضرت حیدر

تو هاشمی نصبی و تو شمس عالمتاب
تویی خدای ادب در مقابل ارباب

همیشه در همه ، حالات ، حافظ مکتب
تویی رکابِ قدم هایِ حضرتِ زینب

بدونِ تو چه سرِ روزگار می آید
به دستِ تو چقدَر ذولفقار می آید

خدای هیبت و ایثار و معدنِ عقل است
ندای قدسیِ افلاکیان ابالفضل است

ز "این عمل" به جهان شهره گشته نور دوعین
غضب برای خدا و ادب برای حسین

میانِ معرکه ؛ آنها که خسته و زردند
همه زِ تیغ ابالفضل فرار میکردند

به هیبتِ علوی بر زمین قدم میزد
کنارِ آبُ ُ کنارِ شریعه می آمد

رسیدُ مشکِ خودش را پُراب کرد و نشست
گذاشت در دلِ آبِ روانِ آنجا ؛ دست

همینکه خواست بنوشد کمی زِ آب ، آنجا
نخورد ؛ یادِ علی اصغر و رباب ؛ آنجا ...

خدا به این همه ایثارِ او صفا بخشید
به مشکِ حضرتِ ساقی ؛ گناهِ ما بخشید

عمو برای حرم ؛ حُکمِ دلگُشا دارد
رقیه بر سر دوشش چقدرر جا دارد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۲۶ اسفند ۱۳۹۹
(بیت اول از بنده نیست فقط از جهت فضای شعر اضافه شد)

  • سه شنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 19:46
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

حضرت عباس(ع)، مدح و مناجات -(باغیرت و حماسه با اشک های جاری...) * علیرضا خاکساری

869

حضرت عباس(ع)، مدح و مناجات -(باغیرت و حماسه با اشک های جاری...) با غیرت و حماسه با اشک های جاری
بر دفترم نوشتم ابیات ماندگاری
گاهی امام داری فیض مدام داری
اما از آب دریا یک جرعه هم نداری
گاهی برای تصدیق باید گذشت از تیغ
باید که چشم پوشاند از صید هر شکاری
گاهی یل عشیره ای نافذالبصیره
شرمندگی ست سهمت از طفل شیرخواری
دشمن بنی امیه بر شانه ات رقیه
دلواپسی و هر دم بر غصه ای دچاری
ای شیر بی هماورد از ضربه های نامرد
باید به خاک افتی در بین کارزاری
با خود چرا نگفتی حتی اخا نگفتی
جز سیدی نیامد روی لب تو ؛ آری
ای آفتاب روشن در پای چشم گفتن
دستت قلم ولیکن تا خیمه رهسپاری
خود شاهدی که آقا در بیت بیت شعرم
"عباس" را نوشتم " سردار پایداری "
در امتحان دوران ای سربلند میدان
بر قله ی شهامت تندیس اقتداری

شرمنده پیش از اینها من همتی نکردم
از ایستادگی هایت صحبتی نکردم

من ردّ ربنا را از راه شب گرفتم
اذن توسلم را از دست رب گرفتم
جام شراب من شد باران گریه هایم
چشم پر اشک دادم بار عنب گرفتم
اذن سفر ندادی اما صد و سی وسه
بوسه ز بیرق تو جای طلب گرفتم
روز الست عشقت تا عرضه شد به خلقت
مهرت به دل نشست و عاشق لقب گرفتم
نان و نوای خود را کرببلای خود را
عمری دوای خود را از این مطب گرفتم
چون سائل مدینه دستی به روی سینه
تا محضرت رسیدم رزقی عجب گرفتم
خرماخور است شیعه از سفره ی کریمت
از برکت طعامت طعم رطب گرفتم
" اقای من حسین و مولای من حسین است "
پیوسته از کلامت درس ادب گرفتم
سر را که هدیه دادم نذر تو پس نگیرم
این نکته یادگار از ام وهب گرفتم
دادم قسم علی را بر عصمت تو اقا
من کربلای خود را ماه رجب گرفتم

الحق وزیر شاه دربار کربلایی
ا ادخل ابوالفضل؟ ؛ باب الحسین مایی

ای بی مثال عباس ای بی بدیل عباس
کوه وقار عباس مرد اصیل عباس
بی تو تمام دنیا مفتش گران ما بود
بر خلقت دو عالم هستی دلیل عباس
همواره هست محرز در رتبه برتری از
موسی و هود و نوح و شیث و خلیل عباس
جبرییل با ارادت هرشب به قصد قربت
پای تو را بشوید در سلسبیل عباس
هرگز نمی توان که قد تو را رصد کرد
باشد برای درکت راهی طویل عباس
اصلا به قول اعراب با گیسوی کمندت
پیشانی بلندت جدا جمیل عباس
داروی هر چه دردی تو مرده زنده کردی
در چنته کم نداری از این قبیل عباس
زانو زده ست شهری در پای سفره ی تو
کوری چشم شور هر چه بخیل عباس
درهم نکردی ابرو من هم نرفتم از رو
هربار لطف کردی شکرا جزیل عباس
خورده گره به کارم جز تو کسی ندارم
دارم به لب مرتب هی الدخیل عباس

کاری نشد ندارد نزد تو یا ابوالفضل
روز جزا خیالم جمع ست با ابوالفضل

مضمون بی نظیر شعر تری علمدار
مدح تو را بخوانم از هر دری علمدار
ای سرور صحابه تنها به یک خطابه
حتی ز کعبه هم کردی دلبری علمدار
هم ذوالفقار مستت هم بیرقی به دستت
صفین تا به طف را سرلشگری علمدار
شمشیر تو برنده هر ضربه ات کشنده
یا حمزه ای به واقع یا حیدری علمدار
ای خضر نینوایی سقای کربلایی
الحق به تو می اید اب اوری علمدار
حتی حسین زهرا بر تو پناه برده
بین تمام سرها داری سری علمدار
هستت ز هست زهرا دستت به دست زهرا
از شافعان فردای محشری علمدار
فطرس گرفت از اقا بال و پر خودش را
من هم بگیرم از تو بال و پری علمدار
بی مایه ام کرم کن اصلا تو شاعرم کن
از من بساز دعبل یا حمیری علمدار
بازار گریه ی ما با هر دم تو گرم است
با هر اشاره ای ناظم پروری علمدار
از منزوی سلامت زیبا نشسته نامت
در بیت بیت اشعار آذری علمدار

" آز قالدی کی دعواده یتسون خطر عباسه
قان گوزلرینی دوتموش وئرمور خبر عباسه
قوللار قلم اولموشدی قان گوزلره دولموشدی
آغلاردی مدارینده شمس و قمر عباسه "

روی پر ملائک خنده کنان ابوالفضل
پا بر زمین نهادی از آسمان ابوالفضل
جشن تولدت را خورشید و مه گرفتند
بس که مرید داری در کهکشان ابوالفضل
جانی گرفته حیدر با دیدن جمالت
از یمن مقدم تو دل شد جوان ابوالفضل
مولود مرد خیبر شیر خدا مکرر
بوسید بازوانت را بی امان ابوالفضل
ذکر جلی مایی دوم علی مایی
خالی ست جای نامت بین اذان ابوالفضل
فتح الفتوح کردی با دست های خالی
سردار بی نیاز از تیر و کمان ابوالفضل
در چنگ تیر و نیزه جز حق رجز نخواندی
ای سرور تمام آزادگان ابوالفضل
ورد لب تو باشد هر لحظه جان رقیه
ورد لب رقیه هر لحظه جان ابوالفضل
بی انتهایی اقا رزاق مایی اقا
ای ناتمام ابوالفضل ای بی کران ابوالفضل
هر جا که نام پاکت برده شود شتابان
خود را یقین رساند صاحب زمان ابوالفضل
حتی شب تولد من حال گریه دارم
مانده ست بر دل من داغی گران ابوالفضل
شام خوشی سر آمد اشک همه در آمد
از خیمه تا که رفتی دامن کشان ابوالفضل

باید به گریه گوید دل حرف اخرش را
یارب کسی نبیند داغ برادرش را

  • چهارشنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 16:55
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

حضرت عباس(ع)، مدح و ولادت -(رسیدی روز اول، روز آخر را نشان دادی...) * رضا قاسمی

385

حضرت عباس(ع)، مدح و ولادت -(رسیدی روز اول، روز آخر را نشان دادی...) رسیدی روزِ اول؛ روز آخر را نشان دادی
برای علتِ خَلقت، برادر را نشان دادی

ادب تا خلق شد، افتاد روی دستِ استادش
برای بوسه خاکِ پای مادر را نشان دادی

به بامِ کعبه از راز امامِ کعبه می‌گفتی
سند دادی؛ دهانِ بازِ منبر را نشان دادی

فرات از تشنگی خشکید، دستت آب را پس زد
به این افسوس بر لب حوضِ کوثر را نشان دادی

برای آب گفتی نقشه‌ی راه سعادت را
مسیرِ اشک، تا لب‌های اصغر را نشان دادی

هوای جنگ اگر می‌داشتی مقتل عوض می‌شد
فقط یک چند ضربه رزمِ حیدر را نشان دادی

شهادت دست‌های خالی‌اش را پیش تو رو کرد
برای پیشکش، هم دست، هم سر را نشان دادی

زمین لرزید، وقتی دست‌هایت روی خاک افتاد
قیامت شد؛ شفیعِ روز محشر را نشان دادی

لهوف از چشم‌هایت علتِ خون‌گریه را پرسید
میان مردم بازار، خواهر را نشان دادی

  • پنج شنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:20
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

حضرت عباس(ع)، مدح ومناجات -(برایت شعر میخوانم، تویی آغاز وپایانم...) * عادل حسین قربان

375

حضرت عباس(ع)، مدح ومناجات -(برایت شعر میخوانم، تویی آغاز وپایانم...) برایت شعر می‌خوانم
تویی آغاز و پایانم
گرفتم از تو سامانم
نگاهی کن به دستانم
ببین دلتنگِ بارانم

جهان محتاجِ چشمانت
خوشا امواجِ چشمانت
دلم آماجِ چشمانت
که شد تاراجِ چشمانت
به یک غمزه بمیرانم

تویی ماهِ جهان گستر
تویی آب آورِ لشکر
کلامت زینتِ منبر
از آن آب حیات آور
کمی ساقی بنوشانم

نگاهم بر تو راغب شد
دلم دارای صاحب شد
همین که بر تو طالب شد
به ناگه سجده واجب شد
که شد قبله نمایانم

تمامِ سال و ایامم
گره خورده به تو نامم
خودت دادی سرانجامم
اگر مشتاقِ اسلامم
ز احسانت مسلمانم

اگر لبریزِ احساسم
اگر جیره‌خورِ خاصم
به نامِ عشق حساسم
مطیعِ محضِ عباسم
چه غم دارم ز پایانم؟

بنازم پورِ حیدر را
علم‌دارِ دلاور را
عطا کن اجرِ نوکر را
هراس و خوفِ محشر را
بگردان سهل و آسانم

تویی هم قصد و مقصودم
دمی بی تو نیاسودم
از این حس شاد و خشنودم
نباشی هیچ و نابودم
تو را دارم دوچندانم

نمایان شد خدا با تو
بهشتِ ما خوشا با تو
مرض از ما دوا با تو
جوازِ کربلا با تو
در این حسرت نسوزانم

برایت روضه‌خوان: دفتر
شده آتشفشان: دفتر
به هر خط خون‌چکان: دفتر
غمین در هر بیان: دفتر
قلم در دست و گریانم

فتادن از روی زین را
رثای فرقِ خونین را
عمود و ضربِ سنگین را
بخوانم من کدامین را
نمی‌دانم، نمی‌دانم

صدا آمد ز گهواره
ندارد تشنگی چاره
همه گفتند یکباره:
شده مشکِ عمو پاره
چکید اشک از دو چشمانم

  • پنج شنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:42
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حسن لطفی

حضرت عباس(ع)، مدح وشهادت -(زنده کند نام تو دوباره علی را...) * حسن لطفی

502

حضرت عباس(ع)، مدح وشهادت -(زنده کند نام تو دوباره علی را...) زنده کند نامِ تو دوباره علی را
باز نمایان نما تبارِ علی را

چشمِ بهشت است فرش ، پیش قدمهات
تا که کند توتیا غبارِ علی را

قیمت یوسف شکست اگر ، که هنر نیست
گرم کند رویِ تو بازار علی را

پنج امامِ تو همه گرم ببوسند
دست علی‌وارِ علمدارِ علی را

در صفِ صفین گفت: مالک اشتر
کیست چنین می‌کند او کارِ علی را؟

روی تو داروندارِ اُم‌ِبنین است
فاطمه باتو کنارِ اُم‌ِبنین است

نام تو را تا علی به رزم عَلَم کرد
هرچه سپاه آمد از شکوهِ تو رَم کرد

صحبت رزم تو شد میانه‌ی میدان
لشکرِ پاشیده آرزوی عدم کرد

فکر نبردت عرقِ شام درآورد
کوفه زمین گیرشد و علقمه دَم کرد

مردی و مردانگی و غیرت و همت
نامِ ابالفضل را نقش عَلَم کرد

سایه‌ی تو تا که بود ابر نمی‌خواست
در وسط ظهر هم خواب حرم کرد

اَبروی تو تیغ آبدار حسین است
تا که تو هستی علی کنارِ حسین است

مردِ خطیبِ فصیحِ آل یقین تو
سینه ستبرِ رشیدِ اُم‌ِبنین تو

حضرتِ باب‌الحوائجِ همه عالم
ارمنیان را اُمیدِ روزِ پسین تو

دست تهی و فقیرِ خورده گره من
بازوی مشگل گشای کار زمین تو

شهپر جبریل فرش نافله‌هایت
شمسْ جمال علی و ماهْ جبین تو

اهل حرم را پناه و پله‌ی زینب
مایه‌ی آرامش هر پرده نشین تو

با ادب سربه‌زیر سنگر زینب
خاک دوعالم مریز بر سرِ زینب

خیز برادر که داغ و درد زیاد است
خیز ببین گردِ تو نامرد زیاد است

تا که سرت خورد زمین خواهرم اُفتاد
بینِ حرم بعدِ تو سردرد زیاد است

گرچه فقط خرج تو شد هرچه که تیر است
بعد تو سرنیزه‌ی خونسرد زیاد است

گوش کن از اهل خیام از لب طفلان
ناله‌ی -از علقمه برگرد- زیاد است

بعد تو باغارت این قوم چه سازم
دورِ حرم سارق ولگرد زیاد است

دست خودم نیست اگر خم شدم عباس
بر سرِ تو خیمه‌ی ماتم شدم عباس

  • پنج شنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:46
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
کربلایی فخرالدین اسکندری

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(پادشاه کربلا را افسر است) *کربلایی فخرالدین اسکندری

314
1

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(پادشاه کربلا را افسر است) پادشاه کربلا را افسر است
قوّت زانوی شاه محشر است

سرو گلزار وسیع مرتضی
در شجاعت امتثال حیدر است

نام زیبایش ابو فاضل بُوَد
جمله عُشّاق جهان را او سر است

دلبران را دلبری کارش بُوَد
دلبر است او دلبران را دلبر است

قامت زیبای او اندر جهان
همتراز عرش حیّ داور است

بس کشیدَست قامت رعنای او
اَلفِ اَلف طوبا به پیشش کمتر است

فاطمه آغوش خود بر او گشود
صاحب عِزّ و مقام اکبر است

صف به صف صدها هزاران حاتمش
سائل یک نیم نگاه سرور است

قبله گاه جمله سر مستان عشق
قعر دریای وفا را گوهر است

غیرتش! قاصر به تحریرش قلم
ذات غیرت را اباالفضل جوهر است

وصف شاهنشاهِ غیرت (ثاقبا)
کِی توان؟او اَشهران را اَشهر است

  • چهارشنبه
  • 8
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 17:03
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی اسکندری

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(دل گرفتار نام عباس است) * مرتضی اسکندری

357

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(دل گرفتار نام عباس است) دل گرفتار نام عباس است
همچو مرغی به دام عباس است

من اگر نوحه خوان ابابم
این زلطف مدام عباس است

شاکرم روز و شب که بر سر من
سایه ی مستدام عباس است

هر زبانی که یا حسین گوید
مورد احترام عباس است

گفتم ایمان او بسنجم من
چه کسی در مقام عباس است؟

مالکش خواندم و ندا آمد
صد چو مالک غلام عباس است

پشتِ پا بر امان دشمن زد
فتنه دور از مرام عباس است

مارد آمد به جنگ او اما
دست و پا بسته رام عباس است

تا به خود آمد اشقیا دیدند
سر او زیر گام عباس است

میل جنت نمی کند ""ساعد""
جنت او ابتسام عباس است

  • یکشنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 20:03
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی اسکندری

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(بنویس قلم به نام عباس) * مرتضی اسکندری

380

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(بنویس قلم به نام عباس) بنویس قلم به نام عباس
والاست بسی مقام عباس
(ناعمی)

من آب بقا نخواهم هرگز
چون لب زده ام به جام عباس

بر سنگ مزار من نویسید
این شخص بود غلام عباس
( جهان سلیمانی )

غیر از ادب و وفا نباشد
در هر دو جهان کلام عباس
(ناعمی)

ثبت است به لوح آفرینش
در هر دوجهان دوام عباس
( سلیمانی)

چون قامت شاه لافتی بود
آن قامت خوش قیام عباس

بر جان عدو شراره می ریخت
در کرببلا حسام عباس
(ناعمی)

قدقامت اوقیامتی بود
عالم وله از قیام عباس
( ناعم__ محمدی)

غیرت نه عجب زبان گشاید
یک روز... به انتقام عباس

سهل است اگر زجا بخیزد
فردوس به احترام عباس
(امانی)

به به به چنین برادر ای دوست
دل شیفته ی مرام عباس
( ملکی)

تاج سر من بُوَد همیشه
آن سایه مستدام عباس
( اسکندری_ ساعد)

بی عشق حسین زندگانی
چون زهربودبه کام عباس
( ناعم)

شمشیر نه بلکه دست غیرت
زانو زده در نیام عباس
( جهان سلیمانی)

سرباز امام عصر خود باش
این است مرا پیام عباس
مارد که یلی ست دیدم افتاد
همچون مگسی به دام عباس
( ناعمی)

ششدانگ بهشت از آن زاهد
رفتم که شوم غلام عباس
(اسکندری __ ساعد)

بر شاعر و مادح و سخنور
شامل شده لطف عام عباس
( ناعمی)

دیوانه اهلبیتم اما
قلبم شده رام رام عباس
( جهان سلیمانی)

با جنت عوض نمی کنم من
یک ثانیه ابتسام عباس
( اسکندری_ساعد)

تهیه و تنظیم:
( خانم دکتر هموطن)

  • چهارشنبه
  • 29
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 20:22
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(صحبت از مردی بود یا از شجاعت هر زمان) *سید ناصر ولائی زنجانی

326

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(صحبت از مردی بود یا از شجاعت هر زمان) صحبت از مردی بود یا از شجاعت هرزمان
نام آن مرد دلاور آید اوّل بر زبان

در شجاعت در ادب در اقتدار و معرفت
نیست کس همسنگ وهمپایش یقینا" در جهان

در ولادت هم ادب را آن دلاور حفظ کرد
روز خورشید آمد وشب ماه زیبا شد عیان

دست او دست محبت بود و ایثار وتلاش
سینه اش مملو عشق وآتشی در دل نهان

دست بر سینه نهاده یا دو زانو می نشست
پیش خورشید جهان آرای خود آن ماه سان

*******

بر برادر هرگز او لفظ برادر را نگفت
لیک همواره از او لفظ برادر را شنفت
گوش جانها از لبش همواره یا مولا شنید
چشم خلقت در ادب مانند او هرگز ندید

  • شنبه
  • 29
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 21:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

عرض ارادت محضر حضرت اباالفضل(ع) -(گدایم من گدایت یا اباالفضل) *سید ناصر ولائی زنجانی

514
1

عرض ارادت محضر حضرت اباالفضل(ع) -(گدایم من گدایت یا اباالفضل) گدایم من گدایت یا اباالفضل
گدای بی نوایت یا اباالفضل
گدایم من گدای درگه تو
گدای آشنایت یا اباالفضل
بیاید درد تو مولا بجانم
شود جانم فدایت یا اباالفضل
چه گویم از عنایات تو مولا
چه گویم از سخایتیا اباالفضل
به هر جا که رسد کارم به بن بست
زنم از دل صدایت یا اباالفضل
بود چشمم به دستت تاقیامت
کنی هردم عنایت یا اباالفضل
شدی باب الحوائج از چه مولا
چه کردی با خدایت یا اباالفضل
تویی ای عبد صالح روز محشر
جهانی زیر پایت یا اباالفضل
شهیدان جملگی دارند حسرت
رسیدی تا نهایت یا اباالفضل
ولایی کن مرا با گوشة چشم
بیایم کربلایت یا اباالفضل
گدایت را مران از درگه خویش
بیافتم تا به پایت یااباالفضل

  • شنبه
  • 29
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 21:33
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(ای خاک آستانۀ تو آبروی من) *سید ناصر ولائی زنجانی

435

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(ای خاک آستانۀ تو آبروی من) ای خاک آستانة تو آبروی من
بگشا دری زمرحمت خود بروی من

در دل نبود ونیست بجز مهر روی تو
دیدار کوی توست به دل آرزوی من

باب الحوائجی تو ابا فاضل رشید
صحن و رواق توست کنون روبروی من

درحسرتم که روی تو بینم بروز حشر
یکدم تبسمی کنی ای ماه روی من

چشمم به چشم توست به چشم تو تا ابد
یکدم نظر کنی زکرم تا به سوی من

تا روز حشر جاری از آن می شود گلاب
گر قطره ای ز دست تو افتد به جوی من

آه از دمی که دست توشد از بدن جدا
بغض شکسته ای ست همان در گلوی من

کرده ولای کوی تو مولا ولایی ام
از مدح توست در دوجهان آبروی من

  • شنبه
  • 29
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 21:35
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(مهر است و وفا معنی کردار اباالفضل) *حاج نادر بابایی

363
1

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(مهر است و وفا معنی کردار اباالفضل) مِهر است و وَفا معنی کِردار اباالفضل
صِدق است وصَفاشیوه ی رفتار اباالفضل

نامش به زبان آمد و آتش به دِل افتاد
هر اهل دلی گشته گرفتار اباالفضل

کانون مُحبَّت زده چون حلقه ی ماتم
مرغ دل ما رفته به گلزار اباالفضل

از بود و نَبودش اَدب از او اَدب آموخت
حاشا که بود بی اَدبی یار اباالفضل

هرکس که خورد قطره ای از آب حَیاتش
با خِضر شود در پی دیدار اباالفضل

تشنه به فرات آمد و یک جُرعه ننوشید
این قطره بُوَد از یَم ایثار اباالفضل

(نادر) کند هرکس در این خانه گدائی
آید صِله اش از دَر دَربار اباالفضل

  • یکشنبه
  • 13
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 16:57
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 موسی جوانی تبریزی

در جلالت حضرت اباالفضل(ع) -(ساقی مرا پیاله ای از جرعه ی وفا) * موسی جوانی تبریزی

336

در جلالت حضرت اباالفضل(ع) -(ساقی مرا پیاله ای از جرعه ی وفا) ساقی مرا پیاله ای ازجُرعه ی وفا
تا سرکشم شراب طهورای کبریا

مستم نما زجام شراب کمال وجُود
در موسم ولادت سقای کربلا

درمحفل ضیافت دریای معرفت
مدهوش و سرگران شده اند جمله ماسوا

ساطع شود زمقدم اوعطر حیدری
گلزار مرتضا شده رنگین و باصفا

برتر بٔود زنافه ی آهو عبَیر او
مشُگی چواوندیده به خود وادی خَتا

پیک فرح به صُوت دل انگیز سردهد
آمد امیر قافله ی دشت نینوا

آن جلوه جمال قَمرطلعتش دهد
برظلمت شبانه یقین نور پُرضیا

به به عجب قامت سروی .طراوتی
دارد سرُور قلب علی میر اولیا

ماه مدینه دُ٘ر درخشان بوتراب
روح و روان ام بنین منبع سخا

زد بوسه بر دست علمگیر او امام
عالم برآن بوسه کند غبطه برملا

شدکاشف الکرب به صحرای عشق و خون
آن نامدار عرصه جنگ صاحب لوا

شیرافکن است همچو علی سَرورامُم
همتا نزاده مام جهان تا شود دوتا

درگوشه ای نشسته(جوانی)بدین امید
حاجت زروی لطف و محبت کنی اعطا

  • شنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 14:23
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(یا ابوفاضل که می گویم خدایی می شوم) * محسن راحت حق

466

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(یا ابوفاضل که می گویم خدایی می شوم) یا ابوفاضل که می گویم خدایی می شوم
غرق در اوج نیاز و بینوایی می شوم

دستهای خالی ام را عرضه کردم محضرش
شکر در این خانه ها اهل گدایی می شوم

من کی ام؟ بی خیر بودم بی لیاقت بی هدف
با نگاهِ توست حالا دلربایی می شوم

نامِ زیبای علمدار آمده..لطفِ خداست
بی خود از خود می شوم کرببلایی می شوم

خاطرم می آید از صحن و سرای با صفا
در حریمِ حُرمتش خیلی هوایی می شوم

دامنش را لحظه ای از کف نخواهم داد..من
چون غباری زیرِ پایش،کیمیایی می شوم

ای فدای شوکتش عالیجنابِ قلبِ ماست
یا ابوفاضل که می گویم خدایی می شوم

  • پنج شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسین خدایی زنجانی

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(ای شیر دلیر در همه جا یاعباس) * حسین خدایی زنجانی

315

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(ای شیر دلیر در همه جا یاعباس) ای شیر دلیر در همه جا یا عباس
ای مظهر ایمان و وفا یا عباس

یک عده به من داده وکلات که بگیرم
بر کل مریضان دوا یا عباس

تو شاهی و من نوکر دربار تو هستم
ای شه تو کجا ،من کجا؟ یا عباس

بین الحرمین یک طرفش قبر تو باشد
سوی دگرش شاه ولا یا عباس

خوردم نمک از سفره ی احسان تو ارباب
احسان تو کردی که بما یاعباس

از لطف و کرم های تو من سیر نگشتم
تو همدم ما خسته دلا یا عباس

وقتی که دو چشمت بگشودی به جهان،لیک
با شادی بگفت اهل سما یاعباس

من کرب و بلا آمدم اما چه کنم من
دل میطلب باز تو را یا عباس

چشمان تو را دیده ملائک همه گفتند
احسنت به انگشت خدا یا عباس

قطره که ز دریا شده وصل شد خود دریا
صد قطره بجوید تو را یا عباس

من عاشقم و چاره ندارم چه کنم من؟؟؟
دستم نمیگیری چرا یا عباس

آنان که جواب کرده طبیب چاره ندارن
خواهم بستانم که شفا یا عباس

غیرت که خجالت بکشد نام تو آید
باغیرتی و جان به فدا یا عباس

زیر سند ببخش آن قاتل تو من
هرگز به خدا که ندم امضا یا عباس

بیچاره"خدایی" بخدا چاره ندارد
کن دعوتش بر کرب و بلا یا عباس

  • جمعه
  • 15
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 19:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(کیست آن مُشگل گشا، ای جان فَدای نامِ او) * مرحوم لعلی تبریزی

347

در مدح حضرت اباالفضل(ع) -(کیست آن مُشگل گشا، ای جان فَدای نامِ او) کیست آن مُشگل گشا، ای جان فَدای نامِ او
هر که نامش بشنود از دِل رود آرامِ او

کُنیه اش بُوالفضل باشد، نامش عَبّاسِ علی
هر که در سختی فتد، جوید مَدَد از نامِ او

اوست فرزندِ رشیدِ مُرتضی شیرِ خدا
هر که بابَش شیر باشد، شیر زاید مامِ او

گر چه در چشمِ مُنافق خشمگین بود و عَبوس
دوستان بشاش بود از چهرهء بَسّامِ او

بی جَهت او را لَقب ماهِ بنی هاشم نبود
بود روشن حُجتی، روی چو بَدرِ تامِ او

بس که آن سیمای نُورانی صبیح الشکل بود
هر که دیدی یک نظر رفتی زِ دل آرامِ او

وصفِ این سیما و صورت کِی شود صورت پَذیر
آفرین بر صورت و بر قدرتِ رَسّام او

دوستان از شُوق و ذُوق و دشمنان از خُوف و بیم
هر که نامش بشنود از دِل رود آرامِ او

گر چه تَشریف اِمامت ظاهراً در بر نداشت
شد اِمامت را بنا مُحکم زِ اِستحکامِ او

در رواجِ شَرعِ اَنور، جان فشانی ها نمود
تا که شد حَصنِ شریعت مُحکم از اقدامِ او

آنکه روزِ گیر و دار از نَعرهء تکبیرِ وِی
چاک می شد زَهرهء خَصمانِ بَد فرجامِ او

حمله ور می شد چو روزِ رَزم در پشتِ عئقاب
تُوسنِ گردون شده گفتی مُطیع و رامِ او

برقِ صَمصامش اگر دیدی به روزِ کارِ زار
شیر چون روبه شدی از سَطوتِ صَمصامِ او

می شدی از خون لَبالَب، کاسهء سر های خَصم
تا که نُوشد روزِ هیجا تیغِ خون آشامِ او

عکسِ شَمشیرش اگر بر چَرخ اُفتد، شیرِ چرخ
لرزد و ریزد، نماند موی در اَندامِ او

عالم است از سرَّ عالم در حَیات و در مَمات
کاین چنین اش خلق کرده خالقِ عَلامِ او

فرق بر عیوق ساید، بگذرد از فرقِ دین
گُنبدِ زرینِ آن گُلدسته های بامِ او

شَمس با آن ضوء رَفعت، می کند هر صبح گاه
کسبِ نُور از شَمسه های طاقِ زرین فامِ او

عَرش قندیلی است آویزان، زِ طاقِ رفعتش
کُرسی اندر زیرِ پای، کمترین خُدّام او

فُوج فُوج آید مَلایک، صَف کشد هر بامداد
می دهد جبریل فرمان در سلامِ عامِ او

مُنتظر یک سُو قَضا، افتاده دیگر سُو قَدر
چشم در فرمانِ او و گوش بر اَحکامِ او

هر که یک لوحِ زیارت در ضَریحش خواند و ماند
تا اَبد در لوحِ آمُرزش لِسان و نامِ او

گفت کردم دعوتِ درماندگان را مُستجاب
من دهم درماندگان را مُژده از پیغامِ او

  • چهارشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 12:12
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

"شور سینه زنی" مدح حضرت قمر بنی هاشم(ع)(سبک رو سر جمل) * رامین برومند

343

"شور سینه زنی" مدح حضرت قمر بنی هاشم(ع)(سبک رو سر جمل) ​شور مدح حضرت قمر بنی هاشم(ع)

میزنی قدم تا که کنی تو قلع و قَم (قمع)

میریزه یک نگاه تو همه ی لشگرو بهم

صاحب علم پسر شیر ِ صف شکن

تویی استاد اکبر و شاگرد ارشد حسن

همه ی زندگیم فدات

فدای گردش نگات

زانو زده پیشت فرات

مااااااه حسین

ساقی و ساغرم تویی​​

سایه ی رو سرم تویی

اون که تو غم بهش پناه

همیشه می برم تویی

ابوفاضل مدد مدد - ابوفاضل مدد مدد

«—————————————-»

بودی از قدیم تو نمک گیر فاطمه

واسه همین بهت میگن سومین شیر فاطمه

دست به قبضه شی همه یلا غلاف کنن

راهو برات برای فتح تا خوده شام صاف کنن

با تو نداره کم حسین

دیگه نداره غم حسین

صاحب پرچم ِ حسین

ماه حسین

یه تنه واسه شاه سپاه

برده بهت حسین پناه

حضرت بی نظیر ماه

ماه حسین

ابوفاضل مدد مدد - ابوفاضل مدد مدد

«—————————————-»

  • دوشنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1401
  • ساعت
  • 20:35
  • نوشته شده توسط
  • رامین برومند(زائر)
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(مدینه امشب پر از نوا شد) * رضا یعقوبیان

269

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(مدینه امشب پر از نوا شد) مدینه امشب پر از نوا شد
مولود امشب قبله نما شد
امشب شده
دل منجلی
رسیده است
گل علی
عباس علمدار اومده۲

گلی دوباره وا شده امشب
این هدیه آمده از سوی رب
ام البنین
مادر شده
امشب علی
پدر شده
عباس علمدار اومده۲

پر ز عطر او گلخانه گشته
گرد او مادر پروانه گشته
سر زد گل
گلشن دین
بر شیعیان
حبل المتین
عباس علمدار اومده۲

مرتضی بابا شده دوباره
به پای طفلش ریزد ستاره
نخل ولا
شد پر ثمر
ماه علی
شد جلوه‌گر
عباس علمدار اومده۲

پیچیده هر جا عطر گل یاس
امشب در عالم آمده عباس
نور دل
حیدر رسید
به زیر پاش
یاس سفید
عباس علمدار اومده۲

  • چهارشنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1401
  • ساعت
  • 10:24
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(شیعیان چهارم شعبان آمد) * رضا یعقوبیان

302

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(شیعیان چهارم شعبان آمد) پ

شیعیان چهارم شعبان آمد
در جهان مظهر ایمان آمد
پسر ام بنین عباس است
پور حیدر مه تابان آمد
مدینه امشب
تماشایی شد
اباالفضل آمد مدینه غوغایی شد
دوباره وقت
شکوفایی شد
شب مولای جهان چه رؤیایی شد
اباالفضل مولا
اباالفضل مولا
اباالفضل مولا یا ابوفاضل مولا۲

شکر حق ام بنین مادر شد
شادمان ز مقدمش حیدر شد
مدینه شهر رسول اکرم
غرق نور از این مه انور شد
گل امشب وا شد
از این گلخانه
خدا داده بر هاشمیون دردانه
به مادر عباس
بود ریحانه
به گرد قنداقه اش علی پروانه
اباالفضل مولا
اباالفضل مولا
اباالفضل مولا یا ابوفاضل مولا۲

آمده نور دل خیر الناس
گل گلزار ولایت عباس
مادرش ام بنین در خانه
می کند عطر و بویش را احساس
بود عباس و
جمالش حیدر
در عالم باشد جاه و جلالش حیدر
هوایش حیدر
کمالش حیدر
اباالفضل باشد خوی و خصالش حیدر
اباالفضل مولا
اباالفضل مولا
اباالفضل مولا یا ابوفاضل مولا۲

باب حاجات جهان عباس است
یاور افتادگان عباس است
آن که در راه حسین زهرا
خوب داده امتحان عباس است
من امشب مولا
ز جامت مستم
شب میلاد تو آقا به یادت هستم
اگرچه پستم
به او دل بستم
ز روز اول مولا گرفته دستم
اباالفضل مولا
اباالفضل مولا
اباالفضل مولا یا ابوفاضل مولا۲پ

  • چهارشنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1401
  • ساعت
  • 10:31
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(روز چهارم از(شعبان رسیده است)۲) * رضا یعقوبیان

336

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(روز چهارم از(شعبان رسیده است)۲) روز چهارم از(شعبان رسیده است)۲
هدیه به حیدر از(یزدان رسیده است)۲
مدینه در سرور
گردیده همچو طور
گلریز دست حور
عباس خوش آمدی۳

ام البنین شده(مادر، علی پدر)۲
خوشحال و شادمان(از دیدن پسر)۲
شادان علی شده
دل منجلی شده
ذکرم جلی شده
عباس خوش آمدی۳

امشب همه جهان(در شادی و سرور)۲
خانه ی مرتضی(گردیده غرق نور)۲
از سوی کبریا
هدیه به مرتضی
ساقی کربلا
عباس خوش آمدی۳

ام البنین زند(بوسه به روی او)۲
همچون علی بود(خلق نکوی او)۲
هم سنگر حسین
آمد بر حسین
برادر حسین
عباس خوش آمدی۳

از عطر و بوی او( عالم معطر است)۲
از نور روی او(عالم منور است)۲
جانانه ی حسین
پروانه ی حسین
ریحانه ی حسین
عباس خوش آمدی۳

امشب همه ز لطف(مهمان حیدریم)۲
غرق ولایت و(احسان حیدریم)۲
عیدی عطا نما
حاجت روا نما
دردم دوا نما
عباس خوش آمدی۳

  • چهارشنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1401
  • ساعت
  • 10:40
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(روز چهارم از(شعبان رسیده است)۲) * رضا یعقوبیان

275

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(روز چهارم از(شعبان رسیده است)۲) روز چهارم از(شعبان رسیده است)۲
هدیه به حیدر از(یزدان رسیده است)۲
مدینه در سرور
گردیده همچو طور
گلریز دست حور
عباس خوش آمدی۳

ام البنین شده(مادر، علی پدر)۲
خوشحال و شادمان(از دیدن پسر)۲
شادان علی شده
دل منجلی شده
ذکرم جلی شده
عباس خوش آمدی۳

امشب همه جهان(در شادی و سرور)۲
خانه ی مرتضی(گردیده غرق نور)۲
از سوی کبریا
هدیه به مرتضی
ساقی کربلا
عباس خوش آمدی۳

ام البنین زند(بوسه به روی او)۲
همچون علی بود(خلق نکوی او)۲
هم سنگر حسین
آمد بر حسین
برادر حسین
عباس خوش آمدی۳

از عطر و بوی او( عالم معطر است)۲
از نور روی او(عالم منور است)۲
جانانه ی حسین
پروانه ی حسین
ریحانه ی حسین
عباس خوش آمدی۳

امشب همه ز لطف(مهمان حیدریم)۲
غرق ولایت و(احسان حیدریم)۲
عیدی عطا نما
حاجت روا نما
دردم دوا نما
عباس خوش آمدی۳

  • چهارشنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1401
  • ساعت
  • 10:40
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(علی امشب پدر شد) * رضا یعقوبیان

268

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(علی امشب پدر شد) علی امشب پدر شد
ام البنین مادر شد
شادمانی و سرور گشته احساس
با آمدن ماه حیدر عباس
از لطف سرمد_ابوالفضل آمد۲

مدینه غوغا شده
مرتضی بابا شده
آمده امشب گل ام البنین
آن که بود چون علی حبل المتین
از لطف سرمد_ابوالفضل آمد۲

نوری جلوه‌گر شده
مرتضی پدر شده
گلی از بستان ولا آمده
علمدار کرب و بلا آمده
از لطف سرمد_ابوالفضل آمد۲

بر علی نور عین است
علمدار حسین است
هدیه ای از حضرت دادار آمد
دردانه ی حیدر کرار آمد
از لطف سرمد_ابوالفضل آمد۲

ما مهمان میلادیم
از مقدم تو شادیم
شرمنده ی لطف تو و احسانیم
یا ابوفاضل بر تو ما مهمانیم
از لطف سرمد_ابوالفضل آمد۲

آمدم بر تو پناه
بر مهمانت کن نگاه
ای که چنان پدر خیر کثیری
آمده ام تا دستم را بگیری
از لطف سرمد_ابوالفضل آمد۲

  • چهارشنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1401
  • ساعت
  • 10:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(علی امشب پدر شد) * رضا یعقوبیان

236

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(علی امشب پدر شد) علی امشب پدر شد
ام البنین مادر شد
شادمانی و سرور گشته احساس
با آمدن ماه حیدر عباس
از لطف سرمد_ابوالفضل آمد۲

مدینه غوغا شده
مرتضی بابا شده
آمده امشب گل ام البنین
آن که بود چون علی حبل المتین
از لطف سرمد_ابوالفضل آمد۲

نوری جلوه‌گر شده
مرتضی پدر شده
گلی از بستان ولا آمده
علمدار کرب و بلا آمده
از لطف سرمد_ابوالفضل آمد۲

بر علی نور عین است
علمدار حسین است
هدیه ای از حضرت دادار آمد
دردانه ی حیدر کرار آمد
از لطف سرمد_ابوالفضل آمد۲

ما مهمان میلادیم
از مقدم تو شادیم
شرمنده ی لطف تو و احسانیم
یا ابوفاضل بر تو ما مهمانیم
از لطف سرمد_ابوالفضل آمد۲

آمدم بر تو پناه
بر مهمانت کن نگاه
ای که چنان پدر خیر کثیری
آمده ام تا دستم را بگیری
از لطف سرمد_ابوالفضل آمد۲

  • چهارشنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1401
  • ساعت
  • 10:44
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(مدینه پر از شادی و شور است) * رضا یعقوبیان

170

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(مدینه پر از شادی و شور است) مدینه پر از شادی و شور است
علی شادمان گشته مسرور است
گل حیدر
رسید عباس
علی تبریک۴

شده حضرت مرتضی بابا
ز یمن قدومش شده غوغا
گل حیدر
رسید عباس
علی تبریک۴

گل از گلشن مرتضی آمد
علمدار کرب وبلا آمد
گل حیدر
رسید عباس
علی تبریک۴

رسیده در عالم گل احساس
شد ام البنین مادر عباس
گل حیدر
رسید عباس
علی تبریک۴

صفای مدینه رسید امشب
مهی بی قرینه رسید امشب
گل حیدر
رسید عباس
علی تبریک۴

دوباره مدینه صفا دارد
به لب شیعه امشب نوا دارد
گل حیدر
رسید عباس
علی تبریک۴

به بیت علی نور عین عباس
بود جان و یار حسین عباس
گل حیدر
رسید عباس
علی تبریک۴

نموده به شیعه علی احسان
به ام البنین گشته ایم مهمان
گل حیدر
رسید عباس
علی تبریک۴

  • چهارشنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1401
  • ساعت
  • 10:48
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(دوباره آمد وقت سرور) * رضا یعقوبیان

183

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(دوباره آمد وقت سرور) دوباره آمد وقت سرور
بیت علی گشته غرق نور
ز مقدم عباس علی
مدینه در شادی و سرور
عباس حیدر خوش آمدی۳

نور خدا جلوه گر شده
نخل ولا پر ثمر شده
چشم علی و ام بنین
روشن از این گل پسر شده
عباس حیدر خوش آمدی۳

ز لطف خاص حی مبین
گردیده مادر ام بنین
دردانه ی بیت مرتضی
با علی گردیده همنشین
عباس حیدر خوش آمدی۳

هدیه ای از سوی کبریا
آمده در بیت مرتضی
شادی کنید امشب عاشقان
آمد علمدار کربلا
عباس حیدر خوش آمدی۳

ماه دل آرا رسیده است
کعبه ی دل ها رسیده است
عباس علمدار کربلا
مظهر تقوا رسیده است
عباس حیدر خوش آمدی۳

از بحر دین گوهر آمده
آیینه ی حیدر آمده
بهر حسین جان فاطمه
فرمانده ی لشکر آمده
عباس حیدر خوش آمدی۳

  • چهارشنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1401
  • ساعت
  • 10:52
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

-(چهارم شعبان رسیده نوری از یزدان رسیده ) * رضا یعقوبیان

173

-(چهارم شعبان رسیده نوری از یزدان رسیده ) چهارم شعبان رسیده نوری از یزدان رسیده
در جهان عباسِ حیدر حامی قرآن رسیده
گل امشب وا شده
جهان زیبا شده
ز الطاف خدا
علی بابا شده
ابوفاضل مدد۴

خانه ی ام البنین شد از قدومش وادی طور
علی از دیدار رویش غرق در شادی و مسرور
زخلاق مبین
عیان شد ماه دین
ز بهر دین حق
بود در ثمین
ابوفاضل مدد۴

پسر ام البنین و بر علی نور دو عین است
گل گلزار ولایت او علمدار حسین است
صفابخش وجود
غم از عالم زدود
ز خیل شیعیان
بر او هر دم درود
ابوفاضل مدد۴

او گل ام البنین است نور چشم مؤمنین است
در سخاوت در کرامت چون امیرالمؤمنین است
سراپا رحمت است
به شیعه عزت است
به روز محشر او
شفیع امت است
ابوفاضل مدد۴

همه عالم ذره باشد او به سان آفتاب است
بردن نام ابوالفضل هر دعایی مستجاب است
به حق مادرت
به قلب من بتاب
شب میلاد خود
بده بر ما جواب
ابوفاضل مدد۴

تو گل گلزار دینی در کرامت بی نظیری
ای امید اهل عالم آمدم دستم بگیری
ز الطاف اله
منم بر تو پناه
به حق زینبت
نما بر من نگاه
ابوفاضل مدد۴

  • چهارشنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1401
  • ساعت
  • 10:55
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(در چهارم شعبان ) * رضا یعقوبیان

314
1

سرود ولادت حضرت ابوالفضل (ع) -(در چهارم شعبان          ) در چهارم شعبان
با جلوه جانان
بر هاشمیون داده حق امشب مهی تابان
مولا ابوفاضل
مولا ابوفاضل
آقا مدد آقا مدد مولا ابوفاضل٢

با عطر گل یاس
آمده خیر الناس
گل پسر ام البنین گل علی عباس
مولا ابوفاضل
مولا ابوفاضل
آقا مدد آقا مدد مولا ابوفاضل٢

شد نغمه زن بلبل
بر شاخه ی هر گل
سر زد گلی با عطر یاس و نرگس و سنبل
مولا ابوفاضل
مولا ابوفاضل
آقا مدد آقا مدد مولا ابوفاضل٢

نخل دین بر داده
امشب ثمر داده
فاطمه ی ام البنین قرص‌ قمر زاده
مولا ابوفاضل
مولا ابوفاضل
آقا مدد آقا مدد مولا ابوفاضل٢

ماه زمین آمد
حبل‌المتین آمد
با هیبت حیدر یل ام البنین آمد
مولا ابوفاضل
مولا ابوفاضل
آقا مدد آقا مدد مولا ابوفاضل٢

نور دو عین آمد
عشق حسین آمد
عباس بن علی چو شمس مشرقین آمد
مولا ابوفاضل
مولا ابوفاضل
آقا مدد آقا مدد مولا ابوفاضل٢

این مولود امشب
آمد از سوی رب
جانان او حسین است و جانانه اش زینب
مولا ابوفاضل
مولا ابوفاضل
آقا مدد آقا مدد مولا ابوفاضل٢

ای عطر گل یاس
سر تا به پا احساس
از لطف خود دستم بگیر یا حضرت عباس
مولا ابوفاضل
مولا ابوفاضل
آقا مدد آقا مدد مولا ابوفاضل٢

دستم به دامانت
شده ام مهمانت
آقا شدم شرمنده از این همه احسانت
مولا ابوفاضل
مولا ابوفاضل
آقا مدد آقا مدد مولا ابوفاضل٢

ای اصل کرامت
لطفت بی نهایت
امشب نظر فرما زِ لطف بر خیل گدایت
مولا ابوفاضل
مولا ابوفاضل
آقا مدد آقا مدد مولا ابوفاضل٢

ای نور دو عینم
شمس مشرقینم
با یاد تو مولا هر دم بین الحرمینم
مولا ابوفاضل
مولا ابوفاضل
آقا مدد آقا مدد مولا ابوفاضل٢

  • چهارشنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1401
  • ساعت
  • 10:58
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد