شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر حضرت زهرا(زهرا و وصف خالق دادارش) *

3148

شعر حضرت زهرا(زهرا و وصف خالق دادارش) زهرا و وصف خالق دادارش
زهرا و مدح احمد مختارش
نازد هماره قدر به تقدیرش
ریزد هماره روح ز گفتارش
طوبای راست قامت باغ وحی
گل های گلشن نبوی، بارش
دُرّی که هدیه کرد ز سوی حق
ختم رسل به حیدر کرّارش
طوطی باغ وحی به مدح او
ریزد مسیح از سر منقارش
این است نخل آرزوی احمد
کآمد ثمر ائمه اطهارش
گلبوسه های دم به دم احمد
انداخت گل به مصحف رخسارش
حیدر، جمال حیّ تعالی را
می دید لحظه لحظه به دیدارش
میکال نخله ای به لب جویش
جبریل لاله ایست به گلزارش
ایمان کمال قنبر درگاهش
قرآن زبان فضة دربارش
مأمور احترام، رسول الله
از سوی ذات خالق دادارش
زهرا سجیّه اش همه دم احسان
زهراست لطف و جود و کرم کارش
مسکین کوی فاطمه باید

  • شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر حضرت زهرا(س)(به گلبُن نبََوی زاغ ها هَزار شدند) *

2500

شعر حضرت زهرا(س)(به گلبُن نبََوی زاغ ها هَزار شدند) به گلبُن نبََوی زاغ ها هَزار شدند
ز پرده توطئه ها باز آشکار شدند
مُنادیان الهی به خانه بنشستند
حرامیان قدیمی زمامدار شدند
غدیریان مدینه سقیفه ای گشتند
مجاهدین بهشتی اسیر نار شدند
تمام شهر به یک خانه حلمه ور گشتند
دو روز از ره یک عمر رفته،برگشتند
چه سخت حق علی بُرده ، راحت آسودند
تو گویی آنکه ز غار در کمین بودند
دری که ختم رسل بود زائرش بستند
رهی که بود سراسر نفاق بگشودند
دو ماه نیم هنوز از غدیر نگذشته
به خون محسن شش ماه دامن آلودند
مگو که خصم به ضرب لگد تنی را کشت
بگو تمامی سادات محسنی را کشت
سقیفه ریشه ز قوم و هیزم نار است
سقیفه مام زنازادگان بسیار است
سقیفه دایۀ صدها یزید و ابن زیاد
سقیفه قا

  • شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(آیینــۀ رســـول خــدا روی فاطمه) *

2621
2

شعر حضرت زهرا(س)(آیینــۀ رســـول خــدا روی فاطمه) آیینــۀ رســـول خــدا روی فاطمه
جان وجود، بسته به یک موی فاطمه
با آنکــه نیست از حـرم مخفی‌اش نشان
شهر مدینه گم شده در کوی فاطمه
بـوی بـهشت اگـر چـه محمّد از او شنید
بالله قسـم بهشت دهـد بـوی فاطمه
ختم رسل گرفت به پهلو دو دست خویش
از آن لگد که خورد به پهلوی فاطمه
طوبی دمید و سدره فتاد و شجر شکست
وقتـی خمیـد قامـت دلجوی فاطمه
چـون بـاب وحـی سوخت پر و بال جبرییل
نزدیک شد چو شعله به گیسوی فاطمه
انگــار رفـت طاقـت دســت خـدا ز دست
زآن ضربتی که خورد به بازوی فاطمه
آیـات نــور و پــردۀ ظلمـت؟! خدای من!
دسـت پلیــد دیــو کجـا روی فاطمه
!از یک طرف خجل شده از فاطمه، علی
از یک طرف نگاه حسن، سوی فاطمه
«م

  • شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(افسـوس که امـت ز خداونـد بریدند) *

2031

شعر حضرت زهرا(س)(افسـوس که امـت ز خداونـد بریدند) افسـوس که امـت ز خداونـد بریدند
جـای علی و آل، به شیطان گرویدند
بـا شعلـۀ آتـش درِ بیـت تو گشودند
هیزم عوض گل به سرِ دوش کشیدند
نامـوس خــدا دختـر پیغمبر مـا را
مردم همه پشت درِ آتش‌زده دیدنـد
تنها نه فقط اهل مدینـه، همه عالـم
فریـاد تـو بیـن در و دیـوار شنیدنـد
گردید چو در سنّ جوانی کمرت خم
حوران بهشتی همه از غصه خمیدند
دنبـال علـی بـا بـدن خسته دویدی
همـراه تـو اطفـال تو با گریه دویدند
سوگند به قرآن که به شمشیر سقیفه
سر از تن صد چاک حسین تو بریدند
بـر دامـن تاریـخ بــوَد ننــگ سقیفه
بشکست حسینت سرش از سنگ سقیفه

  • شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(پرنده در قفس افتاده بود و چاره نداشت) *

1459
1

شعر حضرت زهرا(س)(پرنده در قفس افتاده بود و چاره نداشت) پرنده در قفس افتاده بود و چاره نداشت
که دفترِ در و دیوار، استخاره نداشت
شکسته بود و نگفتند آن نهال غریب
به خاک، طاقتِ افتادنِ دوباره نداشت
قلم شکست و به آتش سپرد دفتر را
فرشته نیز دگر طاقتِ نظاره نداشت.
خدا به دامنِ هفتِ آسمانِ خود، زهرا
به جز تو در خور زهرا شدن ستاره نداشت
بهشت، صاحبِ زیباترین جواهر بود
ولی بدونِ دو طفلت دو گوشواره نداشت
تو ای عزیزترین! در کتابِ قلب رسول
کدام آیه به یکتایی‌ات اشاره نداشت؟
زیارت تو به اشک است و حضرتِ تو نیاز
به زائر و حرم و نائب الزیاره نداشت

  • شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(مگـر نـه کوثر و یاسین و هل‌اتی ماییم؟ ) *

2592
0

شعر حضرت زهرا(مگـر نـه کوثر و یاسین و هل‌اتی ماییم؟ ) مگـر نـه کوثر و یاسین و هل‌اتی ماییم؟
به طا و ها قسم ای قوم کاف و ها ماییم!
اگــر بــه داغ فـراق نبی عزا دارید
نه اهلِ بیت نبی، صاحب عزا ماییم؟
وگر که اهل دعایید، عرضِ حاجت را
نـه استجـابتِ محتـومِ هر دعا ماییم؟
به روز حشر که بی‌اذن حق شفاعت نیست
نه خــود بــه اذن خـدا شافع شما ماییم؟
'چنانکه موسی و هارون علی است با احمد
الا کــه شبّر و شبیّــر و ایلیــا مــاییم
نه خود به منزلِ احمد شد «اِصطفی» نازل؟
نــه اهــل بیت گرانقــدر مصطفی ماییم؟
کلیـم را یــد بیضا و نورِ او از ما؛
مسیح را به شفا، چشمۀ شفا ماییم
(شاعر: محمد سعید میرزایی)

  • شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(بیمار چندین روزۀ این خانه دارد) *

2759
1

شعر شهادت حضرت زهرا(بیمار چندین روزۀ این خانه دارد) بیمار چندین روزۀ این خانه دارد
در پیش چشمان ترم جان می سپارد
هر شب کنار بستر او یک فرشته
می آید و زخم تنش را می شمارد
پهلو به پهلو می شود وقتی به بستر
امکان ندارد لالۀ سرخی نکارد
پرواز مجروح صدایش بی سبب نیست
یک فاصله در استخوانِ سینه دارد
می گیرد از دستم لباس زخمی اش را
پیراهنی کهنه به جایش می گذارد
خاکسر پروانه ها بر دامن او
شام غریبان را برایم می نگارد
شاعر:علی اکبر لطیفیان

  • شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(چشم زمان از بهر دفنت، آب می ریخت) *

2200
0

شعر حضرت زهرا(چشم زمان از بهر دفنت، آب می ریخت) چشم زمان از بهر دفنت، آب می ریخت
آن شب که پنهانی زچشم خلق، مولا
جسم شریفت را نهان در خاک می کرد
از بهر همدردی به مولا، اشک خونین
جاری به دامان شفق، افلاک می کرد
چشم زمان از بهر دفنت آب می ریخت
مهد زمین از غم گریبان چاک می کرد
آهسته آهسته علی از جور امت
شکوه حضور سید للاک می کرد
طفلت حسن، با آنکه خود با بیقراری
غوغای غم، از آه آتشناک می کرد
هردم به رخسار حسینت بوسه می زد
پیوسته اشک زینب را پاک می کرد
زهرا، در آن شب حجم اندوه علی را
غیر از خدا دیگر چه کس ادراک می کرد؟
زهرا تو خود دیدی علی را وقت دفنت
دریای چشم او زخون کولاک می کرد
زهرا تو خود دیدی که (صاعد) بند بندش
در این مصیبت گریه همچون تاک م

  • شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(تا چند کشم هر سو این قد کمانی را) *

2275
1

شعر حضرت زهرا(س)(تا چند کشم هر سو این قد کمانی را) تا چند کشم هر سو این قد کمانی را
ای مرگ بگیر از من یکباره جوانی را
جان می رود از دستم خون خوردم و لب بستم
باید ببرم در گور غم های نهانی را
در آرزوی مرگم افتاده برو برگم
دارم ز جهان تنها این باغ خزانی را
یاد از پسرم آمد خون از بصرم آمد
دیدم بملاقاتم تا قاتل جانی را
مظلوم تر از من کیست گر هست بگویم کیست؟
آنکس که نهد در گور این قد کمانی را
در مسجد و در کوچه دیدیم من و حیدر
او غاصب اول را من سیلی ثانی را
بس راز بهم گفتیم تا هر دو پذیرفتیم
او خونجگر خوردن من اشک فشانی را
(میثم) چه نوا خواندی زین زمزمه سوزاندی
هم اسفل و اعلا را هم عالی و دانی را
حاج غلامرضا سازگار (میثم)

  • شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(شد منفعل گریه او، ابر آذری) *

2411
1

شعر حضرت زهرا(س)(شد منفعل گریه او، ابر آذری) شد منفعل گریه او، ابر آذری
زهرا که بود میوۀ باغ پیمبری
از ظلم و جور مردم از مردمی، بری
چون دید بعد فوت نبی هیچکس نکرد
از شوی او، ولی خداوند، یاوری
بگرفت بهر نصرت دین جان خود به کف
اِستاد در مقابل ظلم و ستمگری
پوشید چشم خویش زدنیا و مردمش
زان مردمی که کرده رها، خط رهبری
بشکست پهلویش زستم آنکه پی نهاد
رسم عناد و حق کشی و سفله پروری
هم شد شهید محسن و هم غصب از او فدک
آوخ زجهل مردم و، از کید سامری
طوفان اشک او ره کشتی نوح بست
شد منفعل ز گریۀ او ابر آذری
خیر البریه فاطمه را خواند، ذوالمنن
خیرالبشر ستودش، بر نیک همسری
شب داد غسل و کفن نمودش چو مرتضی
گفت این خبر چگونه به نزد پدر بری
بی شمع و بی چراغ

  • شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(یاد آن روزی که ما هم سایه بر سر داشتیم) *

3120
2

شعر حضرت زهرا(س)(یاد آن روزی که ما هم سایه بر سر داشتیم) یاد آن روزی که ما هم سایه بر سر داشتیم
همچو طفلان دگر، در خانه مادر داشتیم
جدِ ما، پیغمبر از ما چهره پنهان کرد و باز
یادگاری همچو زهرا از پیمبر داشتیم
مادر مظلومه ما نیز رفت از دست ما
مرگ او را کی به این تعجیل باور داشتیم
اندر آن روزی که آتش بر سرای ما زدند
ما در آنجا حال مرغ سوخته پر داشتیم
آمد و رفت از جهان محسن در آن غوغا، دریغ
آرزوی دیدن روی بردار داشتیم
مادر ما، خود زحق می خواست مرگ خویش را
ورنه ما بهرش دعا با دیدۀ تر داشتیم
روزهای آخر عمرش زما رو می گرفت
چون علی، ما هم از این غم دل پراخگر داشتیم
در شب دفنش به ما معلوم شد این طرفه راز
تا ز روی نیلگونش بوسه یی برداشتیم
از کفن دستش بر آمد،

  • شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر از رحلت پیامبر تا شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)( بشنو اين داستان «به نام خدا») *

2324

شعر از رحلت پیامبر تا شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)(   بشنو اين داستان «به نام خدا») بشنو اين داستان «به نام خدا»
«قل اعوذ برّب ناس» و «فلق»
خوانده‏ام قرن‏هاى پيش از اين
در كتاب دلى بدون ورق
بوى شب در مدينه مى‏آمد
ابتداى زمانه‏اى بد بود
شد زمانه بدون خاتم و شهر
حامل فتنه‏اى مجّدد بود
بى محمّد بهار غمگين‏ شد
غنچه‏ها روى ساقه پژمردند
دست و قلب و نگاه فاطمه از
اشتعال علاقه پژمردند
فصل غمنامه‏هاى آن بانو
هر كسى ميوه‏ى فدك مى‏خورد
ديگران ارث و نان قرآن را
او ولى غصّه و كتك مى‏خورد
مادر كربلا و خاك بقيع
همسر ماه و دختر خورشيد
قامت بى‏نظير عفّت او
جز نماز و دعا نمى‏پوشيد
روزگار يتيمى بابا
مادر كوچك پدر مى‏شد
روزگارى براى عشق على
چشم او جاده‏ى سفر مى‏شد
روزگارى دگر كنارحسن
شاهد زهر و

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(رنج‌هايى كه در مسير زمان) *

2253

شعر حضرت زهرا(س)(رنج‌هايى كه در مسير زمان) رنج‌هايى كه در مسير زمان
روح سخت زمين به او مى‏داد
در عوض ميوه‏اى بهشتى را
نخل امّ‏البنين به او مى‏داد
كودكى كه كنار رود فرات
عشق از او حساب خواهد برد
بوسه مى‏زد نگاه آه على
روى دستى كه آب خواهد برد
تا در خیمه‌های خاطره‌ساز
رود را چون طناب خواهد برد
یا به یاد لب برادر خود
تشنه از آب عذاب خواهد برد
بی پر و ‌بال می‌پرد تا اوج
آبرو از عقاب خواهد برد
از دل تشنگان ساغر عشق
اضطراب عِقاب خواهد برد
دستشان را گرفته تا کوثر
بی سؤال و جواب خواهد برد

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(شوق عراق و شور حجاز است در دلم‌) *

3069

شعر حضرت زهرا(شوق عراق و شور حجاز است در دلم‌) شوق عراق و شور حجاز است در دلم‌
جامه دران و سوز و گداز است در دلم
پل می زنم به خویش مگو از کدام راه
راهی که رو به آینه باز است در دلم
قد قامت الصلاه من از جای دیگر است
قد قامت کدام نماز است در دلم
شب را چراغ گم شدن روز کرده ام
ذکرت چراغ راز و نیاز است در دلم
تشبیه نارساست ، حقیقت کلام توست
ابهام و استعاره ، مجاز است در دلم
مجموعه ی نیاز تویی ای نماز ناب
دیگر چه حاجتی به نیاز است در دلم
یاس کبود پیش تو خار است فاطمه (س
نامت گل همیشه بهار است فاطمه( س
شب را خدا ز شرم نگاه تو آفرید
خورشید را ز شعله ی آه تو آفرید
شمسی تر از نگاه تو منظومه ای نبود
صد کهکشان ز ابر نگاه تو آفرید
آه ای شهیده ای که شها

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(یک فاطمه بود و یک جهان غم شد قامت وی ز داغ غم ،خم) *

2304
1

شعر حضرت زهرا(س)(یک فاطمه بود و یک جهان غم شد قامت وی ز داغ غم ،خم) یک فاطمه بود و یک جهان غم شد قامت وی ز داغ غم ،خم
یک سوی غم فراق بابا یک سوی غم جفای اعدا
از فتنه قوم در سقیفه گشتند دگر کسان خلیفه
دنیاطلبان و دین فروشان کردند به پا بساط عصیان
کردند چراغ راه خاموش کردند غدیر را فراموش
چون فاطمه دید این ستم را برداشت علیه آن علم را
با چشم پر آب از غم باب می رفت به خانه های اصحاب
می گفت مگر شما نبودید در خم ز رسول این شنودید
هر کس که مرا ولی بداند باید علی اش ولی بماند
بیعت به علی به خم نمودید پس از چه مسیر گم نمودید
هر کس به بهانه های واهی تایید نهاد بر سیاهی
بستند ید یدالّهی را بردند ز خانه اش علی را
افسرده و زار و دل شکسته او ماند و سرای درشکسته
می سوخت در

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(رفتی و خاطره ها پنجره را وا کردند) *

2262

شعر حضرت زهرا(س)(رفتی و خاطره ها پنجره را وا کردند) رفتی و خاطره ها پنجره را وا کردند
هی نشستند و فقط گریه تماشا کردند
صورت مرد در این هیمنه دیدن دارد
گونه وقتی بشود آینه دیدن دارد
گونه اش آینه بندان به نظر می آید
چقدر عشق به چشمان پدر می آید
اشک و لبخند علی ، آه عجب تلفیقی
نیست برّنده تر از تیغ سکوتش تیغی
بوی بدر و احد و خیبر و خندق دارد
ذولفقاری که اگر دق بکند حقّ دارد
قسمت این بود که من همدم بابا باشم
بعد از این مثل خودت ام ابیها باشم
بعد از این داغ که آتش به همه عالم زد
من خودم شانه به موهای خودم خواهم زد
رفتی و مبدأ غم را به دلم آوردی
با همه کودکیم خوب بزرگم کردی
میروم در دل آتش ، به خدا باکی نیست
راستی مادر من ، چادر من خاکی نیست!
آتش از

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سوگ حضرت زهرای طوبی(س)(از آتش غم، سوخت تنم، حضرت زهرا) *

2803

شعر سوگ حضرت زهرای طوبی(س)(از آتش غم، سوخت تنم، حضرت زهرا) از آتش غم، سوخت تنم، حضرت زهرا
مشتاق همین سوختنم، حضرت زهرا!
بگذار به یاد دل پاک تو بسوزد
در کوره‌ی این تب، بدنم، حضرت زهرا!
آن‌جا که برای تو بسوزند، بهشت است
عشق است گواه سخنم، حضرت زهرا!
از قافله‌ي شام غریبان عزایت
امروز، یکی نیز منم حضرت زهرا!
با یاد تو هر باغ گلی را که ببینم،
خون می‌چکد از پیرهنم حضرت زهرا!
فردای قیامت که سر از خاک بر آرم،
نام تو بود بر کفنم، حضرت زهرا!
بگذار که چون ابر شفق، یاد تو باشم
از داغ تو خون گریه کنم، حضرت زهرا

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(چه می‌کند با مرد، زمانه‌ی نامرد) *

2613
1

شعر حضرت زهرا(چه می‌کند با مرد، زمانه‌ی نامرد) چه می‌کند با مرد، زمانه‌ی نامرد
جهان شده آباد، از ابتدا با مرد
کنار هر کوهی، اگر که شهری هست
بدون شک بوده، مقیم آنجا مرد
در اوج امواج، حجيم طوفان‌ها
نیاز هر کشتی‌ست، ميان دریا مرد
مثال مشهور ميان پیران است
که ای جوان پر می‌کند دهان را مرد
ورق زدم عمری، کتاب دنیا را
ولی نبود آن‌جا، شبیه مولا مرد
زمان جانبازی ، برای پیغمبر
به جای او خوابید، شبانه تنها مرد
ستاره‌ها شاهد ،که تا سحر می‌برد
به دوش خود با کیسه نان و خرما مرد
شبانه اشک خاطرات خود مي ‌ریخت
به چاه نخلستان، به یاد زهرا مرد
از آن شبي که ذوالفقار و ماهش رفت
در آسمان غیب، شده معمّا مرد
جهان پر از خون شد، زمانه محزون شد
چرا نمی‌آید، چرا خدای

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(بهار آمده اما هنوز در راهی) *

2520

شعر حضرت زهرا(س)(بهار آمده اما هنوز در راهی) بهار آمده اما هنوز در راهی
چه انتظارِغریبی چه دردِ جانکاهی
تویی که می رسی از جاده های مه زده و
منی که گم شده ام با دو دست کوتاهی
که هیچوقت به دستان گرم تو نرسید
نگو که بیعت این دست را نمی خواهی
نگو لیاقت این عشق را ندارم من
منی که یادِ توام لا اقل هرزگاهی
دعای عهد مرا لا اقل ستاره بزن
تویی که از سحرِ انتظارم آگاهی
اگر هنوز کنار تو لکّه ای ننگم
قبول کن که همیشه برات دلتنگم
هزار چهره اگر چه مرا شناخته ای
ولی ببین که در آیینه ی تو یکرنگم
به سازِ مستیِ شیطان ، همیشه می رقصم
گناه می کنم و با تو نا هماهنگم
تویی که لحظه ی تردیدِ من یقین داری
میان معرکه با شرط ِصلح، می جنگم
خدا دو بال فرج داده تا دعا

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر فاطمیه(س)(آئینه‌ي تجلی اسماء ایزد است) *

2343

شعر فاطمیه(س)(آئینه‌ي تجلی اسماء ایزد است) آئینه‌ي تجلی اسماء ایزد است
اين بانويي که روي لبش ذکر أشهد است
صبرش سرآمده دگر از دست این دیار
با آنکه در ثبات و صبوری زبانزد است
با تازیانه ها به تسلایش آمدند
دوران رنج و غربت آل محمد است
جان می‌دهد برای غریبی مرتضی
اندوه و بی‌کسی خودش گرچه بی‌حد است
این پهلوی شکسته چه آورده بر سرش
با هر نفس زدن نفسش بند آمده ست
شوق زيارت پدر و غربت علي
حالا ميان رفتن و ماندن مردد است
شاعر:یوسف رحیمی

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر بعد از شهادت حضرت زهرا(س)(گر فلک را ز غم خویشتن آگاه کنم) *

3040

شعر بعد از شهادت حضرت زهرا(س)(گر فلک را ز غم خویشتن آگاه کنم) گر فلک را ز غم خویشتن آگاه کنم
آسمان را چو شب تار پر از آه کنم
تا که از اشک غمم آب بنوشند رواست
نخل ها را ز غم و درد خود آگاه کنم
من غریب وطنم نیست کسی هم نفسم
«به چه امید برون من سر از این چاه کنم»
ای گل پرپر من رفتی و از ماتم تو
ناله با مرغ شباهنگ سحرگاه کنم
ترسم از شرم کشد، پردۀ نیلی به رخش
صحبتی گر که ز رخسار تو با ماه کنم
قدسیان را ز غمت اشک فشان می بینم
هر زمانی که به شب سیر الی الله کنم
یک شب از هجر تو عمری گذرد بهر علی
گر که دل را ز فراق تو پر از آه کنم
همره اشک «وفائی» ز دل من می گفت
زمزمی دارم و این زمزمه کوتاه کنم
شاعر:سید هاشم وفایی

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و بستر شهادت حضرت زهرا(س)( مادر تجلیِ همه انوار داور است) *

2177

شعر مدح و بستر شهادت حضرت زهرا(س)( مادر تجلیِ همه انوار داور است)  مادر تجلیِ همه انوار داور است
مادر هزار مرتبه از عشق برتر است
مادر کسی است کز نفسش عطر می وزد
عطری که جنسش از نفحات پیمبر است
نوری که گفته است خدا در کلام خویش
نور وجود حضرت زهرای اطهر است
هرگز کسی به مرتبه اش پی نمی برد
عقل بشر به درک وی از ذره کمتر است
زهرا اگر نبود زمین و زمان نبود
او کوثر است و هر که حسود است ابتر است
نامش ترنمیست ز دریای یا لطیف
یاسی که روی موج لطافت شناور است
ما عاشقیم و مادر ما هست فاطمه
(شکر خدا که روزیِ ما دست مادر است
ایمان به مهر حضرت زهرا محک خورَد
هر کس ندارد این گهر ناب کافر است
دنیا نداشت ظرفیت درک قدر او
پس اینکه زود بار سفر بسته بهتر است
از من مپرس گریه برای چ

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(شعله بود و خسته حالی سوخته) *

2581

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(شعله بود و خسته حالی سوخته) شعله بود و خسته حالی سوخته
یک پرستو بود و بالی سوخته
مانده از آل عبای مصطفی
یک عبای سرخ و آلی سوخته
بِین هُرم شعله های سنگدل
مادر کم سن و سالی سوخته
آه، دستِ دربِ چوبی نصب کرد
روی یک سینه مدالی سوخته
در کجا مدفون شد آن بانوی زخم
هست این تنها سوالی سوخته
شاعر:محمد ناصری

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(مصحفی اعجاز دارد که کلامش فاطمه است) *

2646

شعر حضرت زهرا(س)(مصحفی اعجاز دارد که کلامش فاطمه است) مصحفی اعجاز دارد که کلامش فاطمه است
آن نمازی قرب دارد که قیامش فاطمه است
.آنکه من هستم فقیر ابن فقیر خانه اش
آنکه من هستم غلام ابن غلامش فاطمه است
دست بوس فاطمه بودن کمال مصطفاست
در مقامات نبی این بس مقامش فاطمه است
.حکم زهرا بر تمام انبیا هم واجب است
شرع ما پیغمبری دارد که نامش فاطمه است
.حج زهرا ظاهرا بیت الحرامش مرتضاست
حج مولا باطنا بیت الحرامش فاطمه است
.فاطمه امر خداوند است ومامورش علی ست
پس امام اول عالم امامش فاطمه است
.مصطفی؟ یا مرتضی؟یا فاطمه؟ یا هرسه تا؟
مانده ام از این سه تا اصلا کدامش فاطمه است
.رشته های چادرش بازار گرمی خداست
صبح محشر هم دلیل ازدحامش فاطمه است
.عقل ها راهی ندارند

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر فاطمیه(مأذنه بود و یک سکوت عجیب) *

2627
1

شعر فاطمیه(مأذنه بود و یک سکوت عجیب) مأذنه بود و یک سکوت عجیب
مأذنه بود و بی صدایی محض
مأذنه بود و غصه ای سنگین
وز صدای اذان جدایی محض
**
مأذنه، آنکه پر هیاهو بود
حال اکنون اسیر فرجام است
باورت می شود! مکان اذان
پنج وعده همیشه آرام است
**
مأذنه آنکه پر تلاطم بود
بی تحرک ترین عمارت بود
در شگفتم چگونه شد که نریخت
این چنین ماندنش حقارت بود
**
بعد مرگ رسول مثل علی
مأذنه روزه ی سکوت گرفت
تا بیاید موذنش از راه
دل شکسته فقط قنوت گرفت
**
کار هر روز مأذنه این بود
به تماشای فاطمه می رفت
سایه اش هر غروب در ایوان
سجده بر پای فاطمه می رفت
**
وقت مغرب که فاطمه می شد
بهر راز و نیاز آماده
می شد او رو به قبله، می افتاد
سایه ی مأذنه به سجاده
**
تا

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(مقتل نوشت ؛ آه...و یعنی تمام شد) * نیما نجاری

7334
7

شعر حضرت زهرا(س)(مقتل نوشت ؛ آه...و یعنی تمام شد) مقتل نوشت ؛ آه...و یعنی تمام شد

یعنی که دور مادرمان ازدحام شد

یعنی رکوع پشت درش امتداد یافت

یعنی شهید سجده به پای امام شد

هر کس رسید روی تنش رد پا گذاشت

قتلش حلال گشت و نجاتش حرام شد

تنها به جرم اینکه دفاع از امام کرد

محکوم ضربه های پر از انتقام شد

اینجای قصه مادرمان حرفها شنید

تا شد...شکست...درد شدیدش مدام شد

قنفذ به طعنه فاتحه ای خواند و خنده کرد.

یعنی که کار کشتن زهرا تمام شد

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(فاطمه اصل کلام عشقبازی با خداست) *

2851
5

شعر حضرت زهرا(فاطمه اصل کلام عشقبازی با خداست) فاطمه اصل کلام عشقبازی با خداست
فاطمه بخش نخستین جمله سازی با خداست
فاطمه طوفانی از دریای جود سرمداست
فاطمه امّ ابیهای وجود احمد است
فاطمه یعنی خط راز و نیاز با جلی
فاطمه یعنی شطِ خون حسین بن علی
فاطمه دستی که لبهای امین بوسیده است
مرتضی مستی که صهبای یقین نوشیده است
فاطمه نوح است و کشتیبان دریای وجود
فاطمه راهِ نیاز و روح آیات سجود
فاطمه زائیده نور علی نور وجود
فاطمه تندیس بتراشیده ذات ودود
فاطمه یعنی کتاب عشق بی نام و نشان
فاطمه یعنی گل باغ بقیع عاشقان
فاطمه نام و نشان از بی نشانی داشته
فاطمه مهر علی را در دل خود کاشته
فاطمه محصولی از بود و نبود حیدر است
فاطمه نیلوفر سرخ کبود حیدر است
فاطمه

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 12:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(بشنو از گل، وصف بلبل می کند) *

2842

شعر حضرت زهرا(س)(بشنو از گل، وصف بلبل می کند) بشنو از گل، وصف بلبل می کند
طبع او از غربتش، گل می کند
گر چه بلبل در گلستان بی پر است
بلبل من از همه، تنهاتر است
بلبل من دیده در مُلکِ وجود
پهلوی بشکسته و روی کبود
بلبل من رنج بی مَر دیده است
غنچه را نشکفته پرپر، دیده است
در بر او، از گل پر پر مگو
از نگارستان میخ در مگو
در غم او جامه بر تن چاک کن
اشک مظلومی او را پاک کن
بلبل من از غم گل خسته است
بر طناب عشق، دستش بسته است
در بَر او از رُخ نیلی مگو
داستان کوچه و سیلی مگو
داستان کوچه و سیلی مگو
بلبل من هست، مولود حرم
شد حرم از حُرمتِ او، محترم
بلبل من، در ولایت ساقی است
تا بقائی هست، نامش باقی است
بلبل من هست، قُطبُ المؤمنین
هست بر انگشتر خاتم،

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 12:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(تو را به زمزمه و اشک های مادرتان) *

5611
7

شعر حضرت زهرا(س)(تو را به زمزمه و اشک های مادرتان) تو را به زمزمه و اشک های مادرتان
بیا! ظهور تو آقا شفای مادرتان
صدای آمدنت بین کوچه ها پیچید
ببین به لرزه فتاده صدای مادرتان
قنوت امشب زهرا تو را بهانه کند
و یاس میچکد از ربنای مادرتان
به حق چادر خاکیِّ فاطمه برگرد
که مستجاب بگردد دعای مادرتان
همیشه فصل دلم فاطمیه می ماند
سری نمیزنی در عزای مادرتان؟
میان خیمه سبزت تو روضه میگیری
تسلی دل حیدر برای مادرتان
بیا که جمعه غریب است و سرد و بی احساس
و ندبه میچکد از چشمهای مادرتان
شاعر:سید مهدی موسوی

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 12:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(فدای گریه ی خونین چشم بیمارت) *

2220

شعر حضرت زهرا(س)(فدای گریه ی خونین چشم بیمارت) فدای گریه ی خونین چشم بیمارت
چه سخت می گذرد لحظه های تبدارت
تمام شهر دعا می کنند جان بدهی
تمام شهر ندارند چشم دیدارت
کسی به خانه ی ما سر نمی زند دیگر
مگر به نیت سوزاندن دل زارت
پدر رسیده و در می زند ولی تنها
چگونه می روی این راه را پیِ یارت
دو دست روی زمین می کشی به جای نگاه
تو می رویّ و به سر می زند پرستارت
دوباره پهلوی تو درد می کند مادر؟
که سرخ تر شده امشب لباس گل دارت
برای نیم نفس هم نمی شوی آرام
که می دهد ترک کنج سینه آزارت
شاعر:حسن لطفی

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 12:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد