شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

اشعار فاطمیه -( چه شده بر شما در آن معبر ) * مجتبی روشن روان

790

اشعار فاطمیه  -( چه شده بر شما در آن معبر ) سوره‌ی نور سوره‌ی کوثر
السلام علیکِ یا مادر

ای دعاهای مستجاب رسول
شادمانی قلب پیغمبر

نظرت آفتاب بخشایش
نفست نغمه‌ی لطیف سحر

نظری مرحمت بفرما تا...
پر شویم از ولایت حیدر

در مسیر محبت مولا
در دل ما بریز شوق سفر

مادرانه بگیر دست مرا
تا نیفتم دگر به دام خطر

از دعاهای صبحگاه شماست
که مرا داده‌اند دیده‌ی تر

ناله‌ی آتشین هیچ کسی
قدر آه شما نداشت اثر

نفسم را بگیر و سوز بده
سوز آتش گداز، سوز جگر

نیت روضه کرده‌ام رخصت
ای به راه امام، سینه سپر

باب کعبه کجا و هیزم خشک
درِ جنت کجا و هُرم شرر

خاک دنیا کجا و یاس بهشت
گل ریحان کجا و ضرب تبر

نفست را برید هجمه‌ی دود
سینه‌ات را شکست لطمه‌ی در

خاک بر

  • پنج شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 22:24
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 علیرضا خاکساری

اشعار فاطمیه -( دیگر به چشم آشنایان هم نمی آیی ) * علیرضا خاکساری

820

اشعار فاطمیه  -( دیگر به چشم آشنایان هم نمی آیی ) ای جمع خوبی‌ها و مصداق رشادت‌ها
پیداست در آیینه‌ی چشمت نجابت‌ها

در هر قیام تو شکوه بی‌نظیری هست
پایت ورم کرده‌ست از فرط عبادت‌ها

سرچشمه ی فیض الهی هستی ای بانو
با اذن تو وا می‌شود دارالعنایت‌ها

تفسیر ناب سوره‌ی انسان تو هستی که
میریزد از دامان پر‌مهرت کرامت‌ها

هم پیرهن هم نان شب می‌بخشی از لطفت
دل می بری از سائلت با این سخاوت ها

یاد تو کردن رونقی دارد به دنبالش
جانی دوباره می دهد نامت به هییت‌ها

کوچه به کوچه روضه‌ات در شهر ما برپاست
با همت و ایثار چمران‌ها و همت‌ها

میل اناری کن که من حاجت روا گردم
چشم امید هر شب و روز رعیت ها !

هر شب به انصار و مهاجر سر زدی بانو
اما دریغ از یک اجابت بع

  • پنج شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 22:26
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

اشعار فاطمیه -( بی تو بخدا لفظ "شَهیدا" شدنی نیست ) * رضا قاسمی

620

اشعار فاطمیه -( بی تو بخدا لفظ "شَهیدا" شدنی نیست ) وصف تو چنان است ، که انشا شدنی نیست
هر چند نوشتیم ، "به مولا" شدنی نیست

مدح تو به قرآن مجید است ، "به قرآن"
با شعر و غزل ، وصف تو املا شدنی نیست

من ، "وحده ضمیرم" ، صفتم "هیچ وَ پوچ" است
این وحده ی "من" جز درِ تو "ما" شدنی نیست

ظرف دل من کوچک و عشق تو بزرگ است
ظرفیت این عشق ، به دل ، جا شدنی نیست

دل مرده ی آلوده ی افتاده ز پا را
غیر از نفس هوی تو احیا شدنی نیست

تعظیم کنم رو به ضریح ملکوتی ت
جز خانه ی تو گردن من تا شدنی نیست

هرگز تو نگفتی به گدای حرم خود
این حاجت تو سخت بود ، یا شدنی نیست

امروز ، بده حاجت "ایوانی" من را
اصلا بخدا صحبت فردا ، شدنی نیست

هر کس که تو ردّش بکنی ، زشت ترین اس

  • پنج شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 22:28
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اشعار فاطمیه -( اربعین در کربلا پس میزبان من علی ست ) * سید پوریا هاشمی

1174

اشعار فاطمیه -( اربعین در کربلا پس میزبان من علی ست ) نور ذات الله بین روح و جان من علی ست
با زمین کاری ندارم آسمان من علی ست

به عصای دست نوکرهای این خانه قسم
که عصای قرص دست ناتوان من علی ست

کل توحید و نبوت در ولایت جمع شد
ای مسلمانها به این قرآن اذان من علی ست

ذکر یا حیدر سر سبز مرا برباد داد
سر نمیخواهم که سرخی زبان من علی ست

نیت حج کرده ام احرام خود را بسته ام
کعبه ام صحن نجف سنگ نشان من علی ست

در شلوغی حرم وقتی که راهم داده است
در شلوغی قیامت هم امان من علی ست

سائل بن سائل بن سائل بن سائلم
از ازل ارباب کل خاندان من علی ست

با علی و یا علی دارم عبادت میکنم
فاش میگویم مفاتیح الجنان من علی ست

لذت یا من توکلت علیک من حسین
لذت یا من الیک ا

  • پنج شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 22:29
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اشعار فاطمیه -( کوری چشم هرآنکس که جسارت به تو کرد ) * سید پوریا هاشمی

812

اشعار فاطمیه  -( کوری چشم هرآنکس که جسارت به تو کرد ) اسم تو بال و پر ماست مدد یا محسن
خنکای جگر ماست مدد یا محسن

کار با خلق نداریم سگ کوی توایم
دست لطفت به سر ماست مدد یا محسن

نفس فاطمه ای و نفس ما شده ای
به عطایت نظر ماست مدد یا محسن

جبهه اول شیعه جریان کوچه ست
محسنیه سپر ماست مدد یا محسن

سود این است که حساس به نامت باشیم
بی خیالی ضرر ماست مدد یا محسن

به تلافی سحرهای پر از درد علی
ذکر خیر سحر ماست مدد یا محسن

در پی قبر تو هرجای مدینه عمریست..
این دل دربه در ماست مدد یا محسن

کوری چشم هرآنکس که جسارت به تو کرد
اسم تو بال و پر ماست مدد یا محسن

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • جمعه
  • 20
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 17:38
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

اشعار فاطمیه -( چه میشود که شبی میهمانتان بشوم ) * رضا قاسمی

923

اشعار فاطمیه  -( چه میشود که شبی میهمانتان بشوم  ) من آن اسیر توام ، از اسیرهای نجف
یکی ز خیل تو ، از سر به زیرهای نجف

منِ فقیر ، فقط جمع میشود با تو
و ما شویم ، یکی از ضمیرهای نجف

به سفره های سلاطین که اعتنا نکنم
فدای لقمه ی نان و پنیرهای نجف

به کاخ های بهشتی ورود خواهم کرد
دمِ ورود ، به مهمان پذیرهای نجف

گدا نوازترین شاه عالمی حیدر
مرا حساب ، بکن از فقیرهای نجف

تویی امیر دو عالم ، تویی امیر نجف
و عرشیان ، همه عبدالامیرهای نجف

صراطِ ما نجف و اهدنا الصراط ، تویی
میانبر است ، تماماً ، مسیرهای نجف

چه میشود که شبی میهمانتان بشوم
یکی از آن همه عید غدیرهای نجف

بگیر جان مرا وقت دیدن ایوان ...
اضافه کن تو به این مرگ و میرهای نجف

شاعر : رضا ق

  • جمعه
  • 20
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 17:39
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن کردی

اشعار فاطمیه -( چون جمله هم شأن تو پیدا شدنی نیست ) * حسن کردی

878

اشعار فاطمیه  -( چون جمله هم شأن تو پیدا شدنی نیست ) بی نام تو زهرا گره ای واشدنی نیست
هرگز نفسی بی تو مسیحا شدنی نیست

بوسیدن دستان تو معراج رسول است
فرزند کسی ام ابیها شدنی نیست

سلمان که مسلمان شده دست نبی بود
فهمید که بی مهر تو منا شدنی نیست

خورشید زیادی ست به هر جا که تو باشی
مانند تو هر زهره که زهرا شدنی نیست

از چشم تو تا عرش خدا فاصله ای نیست
بی عطر تو فردوس فریبا شدنی نیست

باید که خدا بر قلمم واژه گذارد
چون جمله هم شأن تو پیدا شدنی نیست

تو منحصرآ بانی این چرخ کبودی
در خلقت ما نقش تو حاشا شدنی نیست

شاعر : حسن کردی

  • جمعه
  • 20
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 17:40
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار فاطمیه -( برده ات می شوم سیاهم کن، همدم برده ها علی جانم ) * محمد جواد شیرازی

882

اشعار فاطمیه -( برده ات می شوم سیاهم کن، همدم برده ها علی جانم ) مستجیرٌ بکم... سلام آقا، ناجی انبیا علی جانم
مهبط الوحی، معدن الرحمة، یا أخَ المصطفیٰ علی جانم

مستم و حالت طرب دارم، میل بوسیدن عنب دارم
لائذٌ عائذٌ... به لب دارم، أنتَ کهفُ الوریٰ علی جانم

با دلی پر گناه آمده ام، باز هم رو سیاه آمده ام
به امید پناه آمده ام، مَن أتٰکُم نَجیٰ علی جانم

عصمة المؤمنین امین الله، شاه اهل یقین امین الله
آبروی همین امین الله، آبروی دعا علی جانم

مدح تو بر لسان جبریل است، بین تورات بین انجیل است
بین قرآن سخن به تفصیل است از تو یا مرتضی علی جانم

گرچه آلوده ام ولی گفتم، در نجف بی معطلی گفتم
صد و ده بار یاعلی گفتم، ذکر مشکل گشا علی جانم

جلوه ی پنج تن شما هستی، قل هو

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار فاطمیه -( هر کسی یک بار آمد بعد از آن بیمار شد ) * محمد جواد شیرازی

887

اشعار فاطمیه -( هر کسی یک بار آمد بعد از آن بیمار شد ) یا علی گفتم جنونم باز هم بسیار شد
نقطه بودم حب حیدر دور من پرگار شد

معصیت کردم ولی هربار دستم را گرفت
اولش ستار شد، بعدش خودش غفار شد

بی وفا بودم ولی آقا فقط لطفش رسید
بر گدایی که همیشه بر سرش سربار شد

حب جنت، نه... که مقصود اقتدا بر مرتضاست
در دل شب ها اگر عبد علی بیدار شد

نام مولا چون محمد رکن آیین من است
پس دو باری نام او هم در اذان تکرار شد

حق تعالی خواست تا حیدر مراد ما شود
در قبول هر عمل حب علی معیار شد

روی هر برگِ درختی حک شده نام علی
این علی های رُخَم را فاطمه معمار شد

ذکر هر مرغی در عالم نام زیبای علی است
هر دم و هر بازدم که خارج از منقار شد

دشمنانش هم همه مدح و ثنایش گفته اند

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار فاطمیه -( مکن تو غنچه ی نشکفته را چنین پرپر ) *

993

اشعار فاطمیه -( مکن تو غنچه ی نشکفته را چنین پرپر ) به نام سوره ی کوثر به عصمت مادر
به نام زینب کبری ، شکوه سر تا سر

شروع شد غم کوچه ، درست آنجا که...
شکست هیبت مردی به سختی حیدر

شکست قامت آن کوه پر صلابت تا...
صدای همسرش آمد ، ز آستانه ی در

صدای له شدن غنچه ای به گوش آمد
صدای مادر خسته ، کبوتری مضطر

یکی نگفت که نامرد بی حیا بس کن
صدا بلند مکن در حریم پیغمبر

مزن لگد به در خانه ی رسول الله
مکن تو غنچه ی نشکفته را چنین پرپر

به قدر کافی از این قافله عقب ماندی
دگر عذاب خودت را مکن از این بدتر

حریم خانه ی حیدر که جای هرکس نیست
حریف شیر ولایت ، شغال و کرکس نیست

پوریا باقری

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:46
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( یک نفر دست به پهلو ،به زمین افتاده ) *

2656
6

مرثیه حضرت زهرا (س) -( یک نفر دست به پهلو ،به زمین افتاده ) از میان درو دیوار صدا می آید
یک نفر ناله کنان پشت دری،گفت علی

یک نفر دست به پهلو ،به زمین افتاده
مادری خورد زمین و پسری گفت علی

شعله میریخت ز دیوار و در بیت الله
پشت در پیرهن شعله وری گفت علی

بال پروانه که میسوخت و میریخت زمین
ناله ی خسته تر از خسته تری گفت علی

چشم حیدر ز دم و دود سیاهی میرفت
تا که در معرکه چشمان تری گفت علی

فاتح خیبر و دستی که به بندست دچار
تیغ مانده به نیام و سپری گفت علی

چهار مهتاب تماشاگر محشر بودند
تابه روی در خانه ، شرری گفت علی

چادری سوخت ، سری سوخت ، گلی پرپر شد
وسط فاجعه بی بال و پری گفت على

میخ و دیوار و دری دست به یکی کردند
با لگد سوخت گلی ، ریخت دری ،گفت عل

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 17:12
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید محمد میرهاشمی

مرثیه حضرت زهرا (س) -( سر مشق زندگانی ما فاطمیه است ) * سید محمد میرهاشمی

2062
17

مرثیه حضرت زهرا (س) -( سر مشق زندگانی ما فاطمیه است ) سر مشق زندگانی ما فاطمیه است
ایام کامرانی ما فاطمیه است

دل را گره به موی ولایت زدیم و بس
میثاق آسمانی ما فاطمیه است

یک لحظه در هیاهوی غم گم نمی شویم
پیداترین نشانی ما فاطمیه است

برنامه ی تکامل انسان ز ما بخواه
سر لوحه ی مبانی ما فاطمیه است

تاریخ هم به محفل ما خو گرفته است
منشور جاودانی ما فاطمیه است

این اشک ناب ماست بیان حیات ما
هنگام در فشانی ما فاطمیه است

داغی به دل نشسته که گفتن نمی توان
دور غم نهانی ما فاطمیه است

ما روضه های زنده ی داغ مدینه ایم
مبنای روضه خوانی ما فاطمیه است

پهلو شکسته گان ز غربت خمیده ایم
شرح قد کمانی ما فاطمیه است

شاعر : سید محمد میرهاشمی

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( خورشـیـد آرزوی عـلی کم شـتـاب کن ) *

848

مرثیه حضرت زهرا (س) -( خورشـیـد آرزوی عـلی کم شـتـاب کن       ) خورشـیـد آرزوی عـلی کم شـتـاب کن
رحـمی به حـال بی کسی بـوتـراب کن

ای قـلب مـُطـمـئن توقـرار دل مـنـی
عـمرعـلی، بــیـاوُ اجـل راجــواب کن

هـرشب به حال محتضرت غصه میخورم
مـثل گذشته،گرشده رفـع اضطراب کن

بـارغـمـم نـبـود درآن خانه که، تـویی
باخـنـده هات لـشکرغـم را عـذاب کن

غـیراز"وفات"روی لبـت نیست، فاطـمه
کـمـتردل حسین وحسن را کـبـاب کن

یک شهردشمن وتـوفـقـط یـارحـیـدری
بامن بـمان وغربـت مـن راحـسـاب کن

بیهوده است بعدتو مانـدن، مـرابــبــر
من را برای همـسَفَریْـتْ انـتـخـاب کن

سجاد زارع مولایی

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

مرثیه حضرت زهرا (س) -( به غیر از در٬که درهم خورد شدشرقی وغربی شد ) * مهدی رحیمی زمستان

805

مرثیه حضرت زهرا (س) -( به غیر از در٬که درهم خورد شدشرقی وغربی شد ) علی زهرای خود را بعد از آن فریاد پیدا کرد
بماند اینکه چادر را حسن در باد پیدا کرد

به غیر از در٬که درهم خورد شدشرقی وغربی شد
زمان٬ خم شد شبیه فاطمه٬ ابعاد پیدا کرد

زمان برگشت در جای خودش آن جا که ‌در کوچه
برای خویش محسن ساعت میلاد پیدا کرد

نگاهی کرد توی چشم اهل خانه مولا و
برای فاطمی گشتن سه استعداد پیدا کرد

گمانم بعد اگر که جزء بکّائین عالم شد
کلید چاه ها را حضرت سجاد پیدا کرد

مدینه بدتر از کوفه ست زهرا را شکستند و
فقط گفتند درب خانه ای ایراد پیدا کرد

شاعر : مهدی رحیمی

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( در سجده رفتن هات را دشوار می بینند ) *

616

مرثیه حضرت زهرا (س) -( در سجده رفتن هات را دشوار می بینند ) فرزندهایم خیره بر طرز نماز تو
در سجده رفتن هات را دشوار می بینند
هر چیز جز بیماری ات را تاب می آرند
هی دست بر پهلوی خود نگذار می ببیند

محمدحسین ملکیان

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت زهرا (س) -( تو آه کشیدی و از آن روز به بعد ) *

1207
1

حضرت زهرا (س) -( تو آه کشیدی و از آن روز به بعد ) تو آه کشیدی و از آن روز به بعد
پهلوی همه سینه زنان درد گرفت

سیدحسین میرعمادی

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:27
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( وقتی شنیدی دست من را صبر بسته ) * محمد جواد شیرازی

700

مرثیه حضرت زهرا (س) -( وقتی شنیدی دست من را صبر بسته ) از غصه سرتاسر شدی این چند ماهه
دلتنگ پیغمبر شدی این چند ماهه

وقتی شنیدی دست من را صبر بسته
یک پارچه حیدر شدی این چند ماهه

با خطبه هایت هرکجا فتنه به پا شد
پیغمبرِ دیگر شدی این چند ماهه

دیدی که تنها مانده ام، زهرا برایم...
سینه سپر، لشکر شدی این چند ماهه

حق داری اصلا خنده روی لب نداری
خسته از این بستر شدی این چند ماهه

من که خبر دارم... نپوشان صورتت را
یاسِ علی! پرپر شدی این چند ماهه

دارد علی دق می کند از این مصیبت
این قدر که لاغر شدی این چند ماهه

شرمنده ام زهرا در این کوچه... در این راه...
خاکی سرِ معبر شدی این چند ماهه

داغت قد من را شکست اما تو انگار
از من خمیده تر شدی این چند ماهه

فه

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:28
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

مرثیه حضرت زهرا (س) -( زهرا همیشه داشت كه چون خود مَثَل نداشت ) * مهدی رحیمی زمستان

816

مرثیه حضرت زهرا (س) -( زهرا همیشه داشت كه چون خود مَثَل نداشت ) آن رتبه را كه هيچ كسی از ازل نداشت
زهرا همیشه داشت كه چون خود مَثَل نداشت

از اين جهت شبيه به پروردگار بود
كه اصلِ اصل بوده و اصلاً بدل نداشت

حتی اذانِ حيّ علَي الغربت علی
بی ذكر نام فاطمه خيرالعمل نداشت

شيعه دلش چنين ز غمِ در نمی شكست
مانند مرتضی اگر اين خانه يل نداشت

هر چند سومين پسرش را بدون شك
در اوج عرش داشت ولی در بغل نداشت

سوگند مي خورم به خود نام فاطمه
زهرا اگر شهید نمی شد اجل نداشت

شاعر : مهدی رحیمی

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

مرثیه حضرت زهرا (س) -( سحر میان دعاها به خویش می گویم ) * قاسم نعمتی

967
2

مرثیه حضرت زهرا (س) -( سحر میان دعاها به خویش می گویم ) رسد ز نم نم گریه صدای آمدنت
به اشک دیده بخوانم دعای آمدنت

سحر میان دعاها به خویش می گویم
چه کار کرده دل من برای آمدنت

چه دیده ها که به راهت سپید شد
چه گریه دار شده ماجرای آمدنت

تو خواستی که بیایی سری به ما بزنی
ولی نبود مهیا فضای آمدنت

در آن میان که بوی گناه می آید
نباشد ای پسر نور جای آمدنت

اگر چه شیعه کند پیشه راه تقوی را
دعا و گریه شود ره گشای آمدنت

سلام ما به شهیدان که با تن بی سر
چه عاشقانه نشستند پای آمدنت

تقاص سیلی نامرد به کوچه می گیری
در ابتدای ظهور و ابتدای آمدنت

چه می شود که بگیریم سر به روی دست
شویم همسفر کربلای آمدنت

شاعر : قاسم نعمتی

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:31
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( درخت عمر من این قدرها تناور نیست ) *

742

مرثیه حضرت زهرا (س) -( درخت عمر من این قدرها تناور نیست  ) دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچ کس دلاور نیست

بگو به آن که به قصد تو با تبر آمد
درخت عمر من این قدرها تناور نیست

برای بغض علی وقت دیدنت چیزی
به قدر خنده ی تو تلخ و گریه آور نیست

چه زخم ها که پس از زخم ها نخواهی خورد
که نیست بار نخستین و بار آخر نیست

هنوز درد تو را روضه خوان نفهمیده ست
تویی که فاطمه ای اوج روضه ات در نیست

محمد رفیعی

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( بانوی خانه ی من تکیه به دیوار نکن ) *

1416
1

مرثیه حضرت زهرا (س) -( بانوی خانه ی من تکیه به دیوار نکن ) بانوی خانه ی من تکیه به دیوار نکن
آنقدر باتن مجروح خودت کارنکن

آرزوهای علی یک شبه برباد مرو
به جوانمرگی خود اینهمه اصرارنکن

سوی تابوت خودت خنده ی پر دردنکن
فاطمه!قلب مرا اینهمه آزارنکن

پیش چشمم کفن آماده نکن زهراجان
اینقدرخون به دل حیدرکرار نکن

عالیه رجبی

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

مرثیه حضرت زهرا (س) -( پیش از وجودِ خلقِ خداوند دیده شد ) * امیر عظیمی

799

مرثیه حضرت زهرا (س) -( پیش از وجودِ خلقِ خداوند دیده شد ) زهرا برای حضرت حق آفریده شد
پیش از وجودِ خلقِ خداوند دیده شد

سیب بهشت، آمدنش را بهانه بود
روحش به احمد از نفس حق دمیده شد

زهرا که بود؟ نور جلالیِ تحت عرش
فوق تصوّر است آنچه که از قدس چیده شد

احمد که گفت اُمِّ ابیهاست فاطمه
یعنی فضائلش چو محمّد حمیده شد

چندی گذشت تا که نسیم وصال او
سمت علیِ عالیِ اعلا وزیده شد

طوبای فاطمه که ثمر داد ناگهان
باد خزان گرفت و وجودش تکیده شد

گل بود و حیف ساقه ی او را لگد زدند
سیلی که خورد حوریه، رنگش پریده شد

وقتی هجوم برد سقیفه به خانه اش
در را شکست روی سرش، قد خمیده شد

شش ماهه داشت، میخ در او را شهید کرد
شش ماهه ای شهید برای شهیده شد

هر جا رسید روضه به مح

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:42
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

مرثیه حضرت زهرا (س) -( می نویسم به چشمِ تَر مادر ) * حسن لطفی

1582

مرثیه حضرت زهرا (س) -( می نویسم به چشمِ تَر مادر ) می نویسم به چشمِ تَر مادر
می نویسم به رویِ دَر مادر
با همین پاره یِ جگر مادر
سوختم از سکوت اگر مادر

می نویسم مرا بِبَر مادر
-
خواهرم نامِ مادر آورده
چادرِ گریه آور آورده
غمِ من باز هم سر آورده
کوچه دادِ مرا در آورده

باز رفتم به آن گذر مادر
-
کوچه بود و عبورِ بانویش
کوچه و یک بهشت در کویش
مادری و فرشته هر سویش
باد حتیٰ نخورده بر رویش

من در آن کوچه بی خبر مادر
-
کوچه بود و غروبِ غم بارش
کوچه بود و دو تا عزا دارش
کوچه‌ی سنگی و دو دیوارش
کوچه و سنگهایِ بسیارش

کوچه پُر شد زِ رهگذر مادر
-
دیدم آنجا هزار مشکل را
بسته بودند راهِ منزل را
جمعِ نامحرم و ارازل را
دیدم آن روز دستِ قاتل را

وای از چشمِ

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:44
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( باز مي آيد نسيم از كوچه ها ، از سوي عشق ) *

990

مرثیه حضرت زهرا (س) -( باز مي آيد نسيم از كوچه ها ، از سوي عشق  ) باز هم ما بازخواني مي كنيم از روي عشق
باز مي آيد نسيم از كوچه ها ، از سوي عشق

باز هم چشمانِ گريان ، باز هم دردي عميق
باز هم دستانِ آتش مي رسد تا موي عشق

آتشي با شعله هايي سَركِش و دودي غليظ
صحنه اي درد آور از آنروي و از آنسوي عشق

دائماً ميپرسم از خود ، باورش سخت است چون
داغ در بيتي مقدس ، وِلوِله در كوي عشق؟؟

عاشق از معشوقِ خود جا ماند و آخر ناگهان
بين يك دشتِ پر از صياد رفت آهوي عشق

يك طرف مردانِ جنگي ، واي اما آن طرف
حيدر و دستانِ لرزان ، محسن و بانوي عشق

ضربه ها آنجا اگر آغاز شد از يك هجوم
درد قطعاً مي شود آغاز از پهلوي عشق

بي گمان بايد تحمل كرد اين غم را ولي
تا چه اندازه توان دارد م

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

مرثیه حضرت زهرا (س) -( یا ایها العزیز نظر کن به سوی ما ) * قاسم نعمتی

1435

مرثیه حضرت زهرا (س) -( یا ایها العزیز نظر کن به سوی ما ) ما سائلیم و نوکریت آبروی ما
یا ایها العزیز نظر کن به سوی ما

تا کی برای نافله های سحر گهی
با خون دل شود دل شب ها وضوی ما

گر مانده ایم شکر خدا پای پرچمت
بر تار موی تو گرهی خورده موی ما

ساقی اشک! بر دل ما هم سری بزن
بوی میِ طهورِ تو دارد سبوی ما

هم چون نسیم در به درم می کنی چرا؟
پس کی رسد به خیمۀ تو جستجوی ما

آیا شود که نیمه شبی بهر درد دل
بد بگذرانی و شوی هم گفتگوی ما

ای شهریار عشق به نام مقدست
باشد وصال تو همۀ آرزوی ما

روضه گرفته ایم قدم رنجه ایی کنی
شاید فتد مسیر عبورت به کوی ما

از لحظه ایی که حرمت مادر شکسته شد
بغضی نهفته مانده ز غم در گلوی ما

ای نازنین فاطمه برگرد از سفر
خیمه نشین ف

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( کِی می‌شود بخواهی وُّ پیدایِتان کنم ) * حسین ایمانی

886

مرثیه حضرت زهرا (س) -( کِی می‌شود بخواهی وُّ پیدایِتان کنم ) آیینه می‌شوم که تماشایِتان کنم
کِی می‌شود بخواهی وُّ پیدایِتان کنم

تو آبرویِ من شدی وُّ من نَخواسته ...
با جُرمِ خود بَنا شده رُسوایتان کنم

من روسیاه وُ مُجرم وُ آلوده وُ بَدَم
شرمنده آمدم که تمنّایتان کنم

روزی هزار بار دلَت را شکسته‌ام
حالا دلِ شکسته‌ام اِهدایتان کنم

یابنَ‌الحسن به خاطرِ من گریه می‌کُنی
باران شدم زیارتِ سیـمایِتان کنم

از روضه‌هایِ فاطمه تا نهرِ علقمه
خواندم دعایِ ندبه تماشایتان کنم

شاعر : حسین ایمانی

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( گو چه کردی با وفادار علی ) *

1033

مرثیه حضرت زهرا (س) -( گو چه کردی با وفادار علی ) زبانحال میخ در ...

میخ در با من زدرد خویش گو
زان مصیبت با دلی پر ریش گو

گو چه کردی با وفادار علی
از چه خون شد سینه یار علی

گفت آتش کم بزن بر جان و تن
تهمت این جرم را برمن مزن

من به چوب و تخته درب خانه را
حفظ می کردم ، من آن کاشانه را

افتخارم بود در بیت علی
میخ در بودم در آن خانه ولی

دشمن مولا مرا شرمنده کرد
من چه گویم داغ دل را زنده کرد

تا به خود من آمدم دیدم چه شد
محسن زهرا میان خانه مرد

آه آتش گشت همدم با تنم
لال گردم دیگر از این گفتنم

عرش حق شد سرنگون در پشت در
آه ، یا اماه آمد از پسر

فاتح خیبر فتاده بر زمین
زیر پا جان امیرالمؤمنین

فضه بر صورت زند ، اسما بسر
این چه خاکی بود شد از

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( وقتی در یک خانه در انظار میسوزد ) *

887

مرثیه حضرت زهرا (س) -( وقتی در یک خانه در انظار میسوزد ) وقتی در یک خانه در انظار میسوزد
یا مادری بین در و دیوار میسوزد
پروانه در سوز نگاه یار میسوزد
با دست بر زانو زده کرار میسوزد

حتما زمین خوردن برایش دردسر میشد
مردی که هرلحظه غم او بیشتر میشد

جای چهل تن در میان خانه اش کم بود
نا هم براى ناله ی پروانه اش کم بود
جای هزاران درد روی شانه اش کم بود
صبر دو چشم پرغم دردانه اش کم بود

در گیر و دار شعله ها پروانه میسوزد
در لب گزیدنهاش مرد خانه میسوزد

آتش گرفته دست بر دامان یک مادر
بر تار و پود پیکر زهرای پیغمبر
میسوخت در خون گریه های لاله اش حیدر
بال کبوتر بود و سوز و دود و خاکستر

در ازدحام خانه اش غوغای محشر بود
ذکر لب حیدر فقط الله و اکبر بود

سیلی

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( ماسرنمیدهیم به سامان هیچ کس ) *

829

مرثیه حضرت زهرا (س) -( ماسرنمیدهیم به سامان هیچ کس  ) ماسرنمیدهیم به سامان هیچ کس
جزتونمیشویم پریشان هیچکس

تادامن عطای توباشدنمیشویم
درعمرخویش دست به دامان هیچ کس

ریزه خورهمیشه این استانه ایم
بامانساخته است دگرنان هیچکس

وقتی طبیب ماست طبیب طبیب ها
ماتن نمیدهیم به درمان هیچکس

مسکین یتیم اسیرنه فرقی نمیکند
خالی نمانده پیش تودستان هیچکس

ایمان مابه شرط ولای توکامل است
پس مانمیشویم مسلمان هیچکس

باماتم توماغم دیگرنمیخوریم
این دیده نیست غیرتوگریان هیچ کس

حالا اگر بناست که روضه سراشویم
بهترکه روضه خوان دل مرتضی شویم

اینقدرارزوی پریدن بیانکن
مظلوم عالمم تو علی را رها نکن

تنهاچراغ خانه ی من ازبرم نرو
سوسونزن نصیب دلم راعزانکن

این خانه بی تودرنظرم

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( در کوچه ها حریف علی نیست یک نفر ) *

1057

مرثیه حضرت زهرا (س) -( در کوچه ها حریف علی نیست یک نفر ) سيلي به روي حضرت خیر النساء زدند
در بین کوچه فاطمه را بی هوا زدند

در کوچه ها حریف علی نیست یک نفر
دستش طناب بسته و از پشت. پازدند

در بیشه شیر را به طنابی کشیده اند
در پیش دیده ها به گل مصطفی زدند

آتش فتاده بر سر و دستان فاطمه
او را میان شعله ی در با دو پا زدند

يك حوریه فتاده میان آتش و دود
سیلی به روی حوریه ی مرتضی زدند

تار است چشم مادر زینب به کوچه ها
او را به پیش دیده ی شاه ولا زدند

گم کرده بود فاطمه در کوچه خانه را
سیلی به روی فاطمه در کوچه ها زدند

با تازیانه ها تن زهرا کبود شد
حیدر بدان که فاطمه را بی هوا زدند

آرمین غلامی

  • سه شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 14:15
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد