شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شهادت حضرت زهرا(س) -( اين روزها نگاه تو از خون دل تر است ) * محمد بیابانی

961
1

شهادت حضرت زهرا(س) -( اين روزها نگاه تو از خون دل تر است ) اين روزها نگاه تو از خون دل تر است
گويا دلت حسينيه ی اشک مادر است

شال عزا دوباره نشسته به دوش تو
شالی كه حيف، سوخته از آتش در است

گلبرگ های گونه ی شبنم گرفته ات
زخمی، شكسته، نيلی، چون ياس پرپر است

ای وارث تمامی غم های اهل بيت
اين روزها غريبی تو مثل حيدر است -

- چون ديده ام تو را و سلامت نداده ام
يا تو سلام كرده ای و گوش من كر است

مردن ميان روضه اگرچه سعادت است
در روضه های فاطميه باز بهتر است

زيرا كه اشک يك شبِ اين فاطميه ها
با گريه ی تمام محرم برابر است

حالا بيا و روضه بخوان آتشم بزن
چشمم به ناله ی تو و يک "وای مادر" است

يا رب كجا رواست زنی را كتک زنند
وقتی كه زن مقابل چشمان شوهر است

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:28
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

روضه حضرت زهرا سلام الله علیه با صدای حسن خلج -( شب اول برای روضه رفتن اذن از مادر گرفتم ) *

1898

روضه حضرت زهرا سلام الله علیه با صدای حسن خلج -( شب اول برای روضه رفتن اذن از مادر گرفتم ) شب اول برای روضه رفتن اذن از مادر گرفتم
و با غم و مهر حسین دستور تا اخرگرفتم
چون که رخصت داد مادر"
سبقت از عود و گلاب و نافه و عنبر گرفتم
امدم در روضه با احساس، حس پنج گانه
صادقانه بی کرانه شاعرانه عاقلانه عاشقانه
پس برای روضه های سخت آن طوریکه
دیدن جایگاه ویژه دارد
برای روضه ی مادر شنیدن جایگاه ویژه دارد
روضه مادر شنیدنی نیست"عذرخواهی میکنم..." روضه ی مادر دیدنی نیست..." صحبت ناموسه فقط شنیدنیه" گوش بده ببین صدای نالش از بین در و دیوار میاد یا نه؟!! امشب شبشه ها همین امشب..."
وای مادرم ... مادرم... مادرم...
وای مادرم ... مادرم ... مادرم ...
عجب محرم و صفری داری امسال،سالی که نکوست از بهارش پی

  • چهارشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:49
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها با صدای حاج حسن خلج -( برای روضه ی غیرت ولیکن چشم و گوشم را گرفتم ) *

5844
1

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها با صدای حاج حسن خلج  -( برای روضه ی غیرت ولیکن چشم و گوشم را گرفتم ) برای روضه ی غیرت ولیکن چشم و گوشم را گرفتم، تا نفهمم درد یعنی چه؟
برای روضه ی غیرت برای خاطر مولا برای درک آقایم فقط با حس بوییدن به بطن روضه می آیم"
اصلا میگم بیان رفقا اون دوتا حس رو بذاریم کنار"دیدن و شنیدن وعرض کنم به خدمتتون بذاریم کنار این دو حس رو،بریم سراغ حس بویایی"دلشو دارین؟!
همین که بوکشیدم آمد از شش سمت بوی یاس
ولی درعطر این گل طعم پررنگ کبودی نیزشداحساس
به جز بوی کبود یاس بوی عود هم آمد
مشامم سوخت زیرا برمشامم بوی داغ دود هم آمد
نمیدونم چرا به این خوبی شاعرش داشت تو حس بویایی جلو میرفت"یه مرتبه توجهش به حس لامسه جلب شده
چونانکه حرف تیز میخ را در اصل گوش چوب میفهمد
کسی که خورده سی

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 04:17
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها با صدای حاج احمد واعظی -( من از جام ولایت مست مستم ) *

6842
4

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها با صدای حاج احمد واعظی  -( من از جام ولایت مست مستم ) من از جام ولایت مست مستم
امیدم را به این میخانه بستم
رضا جان ای فروغ آسمان ها
زمین بوس تو از روز الستم
امام رضا ... امام رضا ... امام رضا ...
تو خورشید همه خورشید هایی
ولی من ذره ای ناچیز و پستم
این سه تا رو ادعا میکنم ،میگم،هستم
فقیرم،دردمندم،مستمندم،
چه گویم بیش از این اینم که هستم...
آقا جان ... آقا جان ....
به جان مادر شرمنده ام من ....
چرا؟؟
نمک خوردم....نمکدان را شکستم ....
خدا رحمت کنه همه علما و گذشتگان رو ، محروم آشیخ عباس حجتی میفرمود،از علمای بزرگ مشهد بود،وقتی به اینجای شعر رسیدم،یه وقت دیدم بلند شد گفت چی خوندی؟،یه بار دیگه بگو... دیگه اینطوری شعر نخون...،بگو ما نمکدون نشکستیم،ما

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:43
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها با صدای حاج مهدی سلحشور -( کیست زهرا آنکه ختم انبیا را کوثر است ) *

2360
7

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها با صدای حاج مهدی سلحشور  -( کیست زهرا آنکه ختم انبیا را کوثر است ) کیست زهرا آنکه ختم انبیا را کوثر است
چیست کوثر هدیه حق هستی پیغمبر است
*شهدا اسم چه كسی رو بر لب می بردند،جون می دادن؟ اسم چه كسی رو بر لب می بردند عاشقانه جلو می رفتند؟برا كی الان دور هم جمع شدیم داریم اقامه ی عزا می كنیم؟ بیشتر توضیح میدم،بیشتر معرفی می كنم:*
مادر سادات، ناموس خدا، کفو علی
بانوی هر دو سرا، خاتون روز محشر است
نام او کوثر بدان معنی که او دخت رسول
با وجود مریم و حوّا، خدیجه، آسیه
از همه زنهای جنّت فاطمه بالاتر است
وقتی آدم مدح میخونه،روضه یه رنگ و بوی دیگه ای پیدا می كنه
گر چه نام ِ نامیش در پنج تن آمد علم
در میان چارده معصوم زهرا محور است
سینه و دست و جبینش بوسه گاه مصطفی
حجره

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:45
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

شهادت حضرت فاطمه (س) -( بهار میدهد امسال بوی فاطمه را ) * حسین رئوفی

789

شهادت حضرت فاطمه (س) -( بهار میدهد امسال بوی فاطمه را ) بهار میدهد امسال بوی فاطمه را
به هر گلی بنگر نقش روی فاطمه را

نسیم میشود از حجره ی خدیجه بلند
پراکَنَد همه جا عطر و بوی فاطمه را

بهار آمد و هر سال سالِ فاطمی است
به جویبار و گلستان ، بجوی فاطمه را

بگو به هاجر و مریم که قبل آمدنش
تمام کرده خدا شست و شوی فاطمه را

بهار عمر علی آمد و بدید پدر
حدیث عشق علی مو به موی فاطمه را

دلا ببین پر قنداقه را و پُر بنگر
ز اشک شوق محمد سبوی فاطمه را

دعا کنیم در این سال فاطمی که خدا
کمی به خلق دهد خُلق و خوی فاطمه را

دعا کنیم که در شرق و غرب عالم خاک
به خاک تیره زند حق ، عدوی فاطمه را

بهار آمد و ذکر «رئوفی» این شده است
خدا خودت برسان آرزوی فاطمه را

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:21
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

شهادت حضرت فاطمه (س) -( چادرت را دل شب سر کردم ) * حسین رئوفی

892
1

شهادت حضرت فاطمه (س) -( چادرت را دل شب سر کردم  ) چادرت را دل شب سر کردم
تا سحر مادر مادر کردم

از چه این چادر پر وصله ی پاک
هر چه شستم نشود پاک زخاک

وصله ی چادر تو باز شده
کار زینب دگر آغاز شده

شسته ام پیرهنت را مادر
رد خون بدنت را مادر

شستمش با دل غمناک نشد
لکه ی پیرهنت پاک نشد

هر طرف عکس توام در نظر است
یادگاریت به دیوار و در است

یاد مسمار که در آتش سوخت
سوخت و سینه و در بر هم دوخت

دور از چشم علی و زینب
بغض کرد است حسینت امشب

حسنت باز نگیرد آرام
چند روزی نزده لب به طعام

عید شد ذکر «رئوفی» این است
کارِ خانه چقدر سنگین است

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:27
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا سلام ٱلله علیها -( هر چند که شد سفید تار مویت ) * مرضیه عاطفی

940

شهادت حضرت زهرا سلام ٱلله علیها -( هر چند که شد سفید تار مویت ) هر چند که شد سفید تارِ مویت

یک ثانیه برنگشت خُلق و خویت

دق داد حسن(ع) را غم ِ بیماری تو

هنگام نماز؛ لرزش ِ زانویت

بالای سرت حمدِ شفا خواند و گریست

دستانِ حسین(ع) بهترین دارویت

دلواپس و مهربان! کماکان دلسوز...

تغییر نکرد خصلتِ نیکویت

از صبر و سکوتِ ذوالفقارش لبریز

هر بار علی(ع) نشست رو در رویت

از درد نخوابیدی و ایکاش کمی

آرام بگیرد ورم ِ بازویت

صورت چه کبود و چشم هایِ خیست؛

تار است و چه تیر میکشد پهلویت!

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت زهرا سلام ٱلله علیها -( دلگیرم از قرار تو و بیقراری ات ) * مرضیه عاطفی

973

حضرت زهرا سلام ٱلله علیها -( دلگیرم از قرار تو و بیقراری ات ) دلگیرم از قرار تو و بیقراری ات

غرق خزان شده ست هوایِ بهاری ات

خون گریه میکند دل دیوار و چشم ِ در

تا خیره میشود به تو و بردباری ات

آتش گرفته بود و چه میشد از آسمان

باران نزول کرده می آمد به یاری ات

خورشید در عزای تو مات و سیاهپوش...

باید که مخفیانه شود سوگواری ات

قرانِ ناطق است که میخواند اینچنین

شد کوثرانه لحن غم انگیزِ قاری ات

مولا نشسته بود کنار نبودنت

چشمش به کودکانِ تو و یادگاری ات

جاریست زنده در دل تاریخ تا ابد

فرزند-داری و هنرِ خانه داری ات

رفتی و عاشقانه برایش سپر شدی

جانم فدای سبک ولایت مداری ات!

  • پنج شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:24
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 امیر عباسی

نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها -(ای بانوی آسمانی) * امیر عباسی

571

نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها -(ای بانوی آسمانی) ای بانوی آسمانی
ای خورشید مهربانی
تو نوری و جاودانی
بی حدّی و بی کران و بی نشانی
ای آرامشِ قلبِ زینَبِین
ای روحِ حسن،ای جان حسین
بر ختمِ رُسُل،نورِ هر دو عین
ای روحِ حسن،ای جان حسین
یا زهرا مدد یا زهرا مدد...

باید جان شود فدایت
باید ناله زد برایت
نامَت مُصحَفِ هدایت
ای جانت فدای مکتب ولایت
تو در پشتِ در یارِ رهبری
قد خمیدهٔ عشق حیدری
قدر و کوثری،یاسِ پرپری
قد خمیدهٔ عشق حیدری
یا زهرا مدد یا زهرا مدد...

تو محبوبِ کِردِگاری
آری جانفَدایِ یاری
داری دردِ بی شماری
بر خورشیدِ لافتیٰ تو ذولفَقاری
بِینِ روضه ها،غم گردد فُزون
تازیانه زد بر تو خَصمِ دون
با یادِ غمت،دلها گشته خون
تازیانه زد بر تو خَصمِ

  • شنبه
  • 13
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 18:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

فاطمیه -( اشكم كه چاره ى دردت نمى شود ) * آرمان صائمی

1049

فاطمیه -( اشكم كه چاره ى دردت نمى شود ) اشكم كه چاره ى دردت نمى شود
بايد براى تو كارى كنم دگر
آخر چقدر زانو بغل كنم ز غم؟
خانم چقدر گريه و زارى كنم دگر؟

زهرا به جان خودت احتياج نيست
با دست خسته چرا كار مى كنى؟
زحمت نكش عزيز دلم..خسته مى شوى
وقتى كه كار با تنِ بيمار مى كنى

اصلاً نياز به گفتن ندارد و
فهميده ام چِقَدَر درد مى كشى
هر بار پا شدم از خواب ديده ام
پهلو كه هيچ..كمر درد مى كشى

وقت نماز رو به خدا ناله مى زنى
آهسته از خدا طلب مرگ مى كنى
با گريه هاى هرشبه ات كنج اين قفس
اين خانه را تو چنان ارگ مى كنى

با رفتنت غرور على خُرد مى شود
زهرا!بمان و زندگى ام را بهم نريز
اصلاً بيا به خاطر اين بچه ها بمان
زهرا!بمان تورا به خدا..باشد ا

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:01
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

فاطمیه -( اين ماه سوم است گرفتار بسترى ) * آرمان صائمی

908

فاطمیه -( اين ماه سوم است گرفتار بسترى ) از زبان امام حسن(ع)

اين ماه سوم است گرفتار بسترى
شكر خدا كه ظاهراً امروز بهترى

چيزى نگفته ام به كسى مهربان من
دل تنگ نگاه توام مهر مادرى

هرشب كنار بستر تو گريه مى كنم
مادر!چقدر جان خودت گريه آورى

مادر!نگاه كن كه چه خاكى سرم شده
با چشم نيمه باز چرا خيره بر درى؟

جان حسن بمان و نرو از كنار ما
هرچند خسته اى و ز عالم مكدرى..

شاعر : آرمان صائمی

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:09
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

فاطمیه-از زبان حضرت علی (ع) -( بى قرارى می‌كنى تا خانه زندانم شود؟ ) * آرمان صائمی

1000
1

فاطمیه-از زبان حضرت علی (ع) -( بى قرارى می‌كنى تا خانه زندانم شود؟ ) از زبان حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام

بى قرارى می‌كنى تا خانه زندانم شود؟
بسترت را پهن كردى قاتل جانم شود؟

با حسن حرفى زدى؟با من غريبى مى‌كند
گريه‌هاى هر شبش بارانِ چشمانم شود

درد دل را با كه گويم غير چاهِ آب؟آه...
عاقبت اين چاهِ آب است كه گريانم شود

جانِ حيدر راه دارد تا كه برخيزى زِ جا؟
مى‌شود شادى قرارِ قلبِ ويرانم شود؟

چند وقتى مى شود خنده نكردى فاطمه
خنده كن ! تا باعثِ لبخندِ طفلانم شود

شاعر : آرمان صائمی

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:13
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

فاطمیه- از زبان امام حسن (ع) -( وقتى كه بِينِ خانه دستى بر دعا دارى ) * آرمان صائمی

1033

فاطمیه- از زبان امام حسن (ع) -( وقتى كه بِينِ خانه دستى بر دعا دارى ) وقتى كه بِينِ خانه دستى بر دعا دارى
پيداست قصدِ تركِ ما و خانه را دارى

بعد از تو رازِ سينه‌ام سر بسته مى‌ماند
رازى كه هرشب گريه‌هاىِ بى صدا دارى...

اى كاش مى‌مُردم نمى‌ديدم كه اُفتادى..
بر روى چادر گردِ خاك و ردِ پا دارى..

گفتى كه چيزى نيست دردِ سينه ات اما....
گويا كه از دردش تو هر دَم ماجرا دارى..

مادر بيا و گريه زارى را تمامش كُن
اين خانه را اصلاً چه كارى با عزادارى؟

شاعر : آرمان صائمی

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شهادت حضرت فاطمه (س) -( ای زُهْرَةُ الزَّهرای عالم ! كَلِّمِينِي ) * علیرضا خاکساری

1513
1

شهادت حضرت فاطمه (س) -( ای زُهْرَةُ الزَّهرای عالم ! كَلِّمِينِي ) ای زُهْرَةُ الزَّهرای عالم ! كَلِّمِينِي
بنت رسول الله خاتم ! كَلِّمِينِي
یک بار دیگر باز کن چشمان خود را
من حیدرم -مظلوم عالم - كَلِّمِينِي
"هذا فِراقٌ بِينیُ و بِینکْ " نخوانی
دق میکنم ازفرط ماتم ، كَلِّمِينِي
چشمان پر اشک تو اشکم را در اورد
همراه این باران نم نم كَلِّمِينِي
خانه خرابم میکنی با رفتن خود
من هستم و دنیایی از غم كَلِّمِينِي
غیر از شفایت حاجتی دیگر ندارم
ای مظهر فیض دمادم ! كَلِّمِينِي
غیر از توزهرا جان کسی فکرعلی نیست
درد مرا همواره مرهم ! كَلِّمِينِي
ای چاره سازم!خواهشت بیچاره ام کرد
تابوت هم که شد فراهم ، كَلِّمِينِي
من چه دهم آخر جواب دخترت را؟
محض رضای زینبت هم... كَلِّمِين

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شهادت حضرت فاطمه (س) -( اول نیفتد بی گمان آخر می افتد ) * علیرضا خاکساری

2401
2

شهادت حضرت فاطمه (س) -( اول نیفتد بی گمان آخر می افتد ) اول نیفتد بی گمان آخر می افتد
دیوار کج همواره راحت تر می افتد
هرکس که زهرا را کند آزرده خاطر
روز جزا از چشم پیغمبر می افتد
جبرییل میفهمد بخوبی حرف من را
وقت تماشایش کلاه از سر می افتد
معلوم بود از اولش در کفو زهرا
قرعه به نام ساقی کوثر می افتد
پشتش به این إنسیه ی حوریه گرم است
شیرخدا وقتی به دردسر می افتد
از برکت سربند یازهراست قطعا
با یک اشاره گر در خیبر می افتد
رمز گشایش در قنوت سبز زهراست
هرجا گره در کار هر نوکر می افتد
بالا و بالا میرود تا آن سوی عرش
هرکس به پای فضه و قنبر می افتد
بی شک هر آن که شیعه باشد کاروبارش
فردا به دست بانوی محشر می افتد
من مطمئنم نطفه اش اشکال دارد
هرکس که با این خ

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:36
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

ایام فاطمیه -( آقام لب تر کنه تا سر بیارم ) * علیرضا خاکساری

958

ایام فاطمیه -( آقام لب تر کنه تا سر بیارم  ) آقام لب تر کنه تا سر بیارم
به پای روضه چشم تر بیارم
نمیدونم چرا دستم نمیره
لباس مشکی ام رو در بیارم

قسم به آبروی فاطمیه
میرم با گریه سوی فاطمیه
صدای در میاد از توی کوچه
میاد انگاری بوی فاطمیه

نوشتن از دل مولا شروع شد
سرودن از غم زهرا شروع شد
مبادا خشک بشه اشک چشامون
مصیبت تازه از حالا شروع شد

بیا در ساحل دریا بباریم
کنار مهدیِ تنها بباریم
پس از گریه واسه لبهای اصغر
برای محسن زهرا بباریم

از این هرم زیاد آتش میگیرم
با کاف و ها و صاد آتش میگیرم
تا امروز با عطش اما از این پس
صدای در بیاد آتش میگیرم

گلی بین در و دیوار اسیره
از این غم باغبون داره میمیره
تازه دارم میفهمم که از امشب
چرا تا پا میش

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:59
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

مصائب حضرت زهرا (س) -( وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا ) * علیرضا خاکساری

10152
31

مصائب حضرت زهرا (س) -( وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا  ) وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا
یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا
بیش از پدر ، مادر محبت میکند زهرا
از نان شب خرج رعیت میکند زهرا

تفسیر ناب آیه های هل اتی یعنی...
لطف بدون منت و بی انتها یعنی...
پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ...
شام زفافش هم عنایت میکند زهرا

غم می زداید از دل سائل به یک لبخند
با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند
یک روز نان سفره و یک روز گردن بند
همواره لطف بی نهایت میکند زهرا

هرکس مقیم خانه اش شد اهل ایمان شد
مقداد شد میثم شد و عمار و سلمان شد
از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد
چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا

زهرا تر از زهرا ندارد عالم ایجاد
آیات قران از مقاماتش خبر میداد
جانم به ا

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:12
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شهادت حضرت زهرا (س) -( من و روضه خواندن که کار همیشه ست ) * علیرضا خاکساری

1144

شهادت حضرت زهرا (س) -( من و روضه خواندن که کار همیشه ست  ) من و روضه خواندن که کار همیشه ست
نه آن روضه هایی که بی اصل و ریشه ست
همان روضه ی سنگ های مزاحم
و آیینه ای که لگدمال تیشه ست
در و تازیانه ، لگد ، میخ و سیلی
مصیبت در این واژه های کلیشه ست
نباشد شنیدن همانند دیدن
حسن از همه بیشتر دل پریش است
سه ماه است در بستر افتاده زهرا
ولی شهر سرگرم بازی خویش است
کسی که از این غصه از پا نشسته
همان شیر شرزه همان شیر بیشه ست
سر شانه دارد علی نیمه ی شب
همان شانه را که پر از زخم نیش است
صدایی که آویزه ی گوش مولاست
صدای زمین خوردن بار شیشه ست

شاعر : علیرضا خاکساری

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:14
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

غزل مرثیه فاطمیه -( شکستن ات کمرم را شکست فاطمه جان ! ) * علیرضا خاکساری

1813

غزل مرثیه  فاطمیه  -( شکستن ات کمرم را شکست فاطمه جان ! ) شکستن ات کمرم را شکست فاطمه جان !

علی کنار تو از پا نشست فاطمه جان !

تمام ماحصل عمرمان در این نه سال

هر انچه بافته بودم گسست فاطمه جان !

هجوم و هیزم و بی حرمتی بعید نبود

از ان جماعت اتش پرست فاطمه جان !

رفیق راه عبورم شده است نامردی

که راه را به تو در کوچه بست فاطمه جان !

نشسته بر رخ تو جای پنج انگشتش

چه ها ندیدی از آن ضرب دست فاطمه جان !

خوشا به حال علی که محبتش به دلت

نشسته است ز روز الست فاطمه جان !

کجاست هدیه ی شام زفاف مان بانو؟

بگو به گوش علی هرچه هست فاطمه جان !

بگو چکار کنم با خودت مرا ببری ؟

مدینه بی تو عذاب اور است فاطمه جان !

شاعر : علیرضا خاکساری

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شهادت حضرت فاطمه (س) -( ذکر زمین و آسمان ها "وای مادر " ) * علیرضا خاکساری

1613

شهادت حضرت فاطمه (س) -( ذکر زمین و آسمان ها "وای مادر  " ) ذکر زمین و آسمان ها "وای مادر "
دم پاره ی روز و شب ما "وای مادر"
حتی ملائک مجلس روضه گرفتند
پیچیده در عرش معلا "وای مادر"
من روضه ی مکشوف را لازم ندارم
هر شب به سینه میزنم با "وای مادر "
با هر فراز روضه اش اتش بگیرم
با هر فراز روضه حتی "وای مادر "
زهرا زمین گیر و علی خانه نشین شد
غصه دو تا شد وای بابا وای مادر
هرگز نیفتاد از لبش بعد نود روز
دق مرگ کرد اخر حسن را "وای مادر "
هم ناله با زینب کنیزان دم گرفتند
ورد لب فضه و أسما "وای مادر "
دیگر حسینش ماند و یک پیراهنی که...
تسبیح طفل مانده تنها وای مادر
از جنت الاعلی پیمبر ناله سر داد
ای وای کوثر وای زهرا وای مادر
امروز و فردا که ندارد تا قیامت
ذک

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:28
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

فاطمیه در فراق امام زمان(عج) -( مثه يه چشم به هم زدن ) * رضا تاجیک

1469

فاطمیه در فراق امام زمان(عج) -(  مثه يه چشم به هم زدن ) اين فاطميه هم گذشت
مثه يه چشم به هم زدن
بازم ميون روضه ها
نديدمت يابن الحسن

اين فاطميه هم گذشت
ميگم از عمق وجودم
ببخش اگه آقا برات
نوكر خوبى نبودم

وقتى به قلب پر غمت
سخت ميگذره تو روضه ها
اين شبا ميدم صدقه
برا سلامتيت آقا

هيات به هيات اين شبا
تو روضه ها حيرونتم
إلى مَتى أحارُ فيک
عمريه سرگردونتم

دوباره بازم آقاجون
مى شينه رو لباى من
بين دعاى ندبه مون
اين الحسين اين الحسن

خيليا دوست دارن تو اين
مجلس روضه بميرن
خيليا هم با صد اميد
ميان ازت مزد بگيرن

مزدى نميخوام اين كه تو
راهم دادى بسه برام
فقط نگاه گرمتو
به زير اين خيمه ميخوام

نوكر تو توو اين يه ماه
آقا براتون كم نذاشت
هرچى كه توى چنته د

  • دوشنبه
  • 1
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 10:51
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود متن و سبک نوحه شهادت حضرت زهرا (س) -( همه ی حرفاتو از چشمات می خونم ) * محسن طالبی پور

1616
1

دانلود  متن و سبک نوحه شهادت حضرت زهرا (س) -( همه ی حرفاتو  از چشمات می خونم ) همه ی حرفاتو از چشمات می خونم
خسته ای از دنیا این و خوب می دونم
گریه کن سبک بشی بگو از دردت مادر
بگو چه کرده با تو این دیوار و در
دیدم که تو بین آتیش و دودی
شعله ها می زد تو افتاده بودی
ای کاش اونجا نبودی
وای مادرم پاشو

گم شده جسم تو میون پیرهنت
می ترسم که بشه پیرهنت کفنت
بمیرم مادر چقد نفسات ناله داره
بمیرم پهلوت چقد لاله می کاره
وا کن مادر چشمای غمبارتو
عوض کن این پیرهن گلدارتو
کشتی پرستارتو
وای مادرم پاشو

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 7
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 07:15
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 محمدرضا نادعلیان

شعر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها -(چشم هایت چقدر مضطرب است) * محمدرضا نادعلیان

862
1

شعر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها -(چشم هایت چقدر مضطرب است) بادی از جانب خزان آمد
نوبهارم چه سخت پرپر شد
مردک پست با تبر آمد
فصل قتل دل صنوبر شد

میخ، بر سینه اش دخیل نبند
این چه وقت دخیل بستن شد؟
اصلا انگار بی خبر هستی،
آتشی پشت خانه روشن شد؟

بسترت غرق عطر لاله شده
صورتت رنگ یاس ملتهب است
خانه ام باغ گل شده، بس کن
چشم هایت چقدر مضطرب است

من و تو مثل آینه بودیم
تا زمین خورده ای زمین خوردم
از همان روز ، بین آن کوچه
ظاهرا زنده ام ولی مردم

ماه شب های سوت و کور علی
آسمانم فقط تو را دارد
خواهشا سمت صبح سرد نرو
مثل ماه مرا کجا دارد؟

اینقدر بین رفتن و ماندن،
پا به پا کرده ای که آب شدی
حیدرت را ببخش فاطمه جان
تو به عشق علی عذاب شدی

کمرم خم شده ز داغ دلت
س

  • چهارشنبه
  • 2
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 10:46
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا نادعلیان
ادامه مطلب
 جواد کلهر

غریب مدینه -( فزون تر از غم تنهایی علی غم نیست ) * جواد کلهر

839

غریب مدینه -( فزون تر از غم تنهایی علی غم نیست ) فزون تر از غم تنهایی علی غم نیست
علی شناس تر از فاطمه به عالم نیست
هر آنکه سائل و خدمتگزار فاطمه شد
گدایی اش ز بزرگی و سروری کم نیست
ولایتی که حصین و امان ز قهر خداست
مگر عبارت زنهار آن معظم نیست
چگونه شعله فروزان زدند فاطمه را
که غیر آتش و دودی بر آن مجسم نیست
جراحتی که ز مسمار قلب او سوزاند
حرارت و تپشی از ولایتش کم نیست
رسید فضه به امداد فاطمه آنجا
مگر کسی بجز از خادم تو محرم نیست
به وقت پیری و عزلت عصا به کار آید
کسی به سن جوانی که قامتش خم نیست
به داغ فاطمه در سوگ جانگداز نبی
به غیر اشک غریب مدینه مرهم نیست
سه ماه طی شد و نبود امید بهبودی
اگر شفاست دگر فاطمه مصمم نیست
زنان شهر مدینه چه زو

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 19:36
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 جواد کلهر

مظلومیت حضرت زهرا (س) -( فاطمه ای رازها در سینه ات ) * جواد کلهر

917

مظلومیت حضرت زهرا (س) -( فاطمه ای رازها در سینه ات ) فاطمه ای رازها در سینه ات
جان به قربان دل بی کینه ات
ای قرین دردهای مرتضی
در پس در یاور شیر خدا
نور پاکت قبل از ایجاد زمین
خلق شد زامر خداوند مبین
سینه، مالامال حی لایزال
عشق در این دل نمی یابد زوال
هم تو حورایی و انسان فاطمه
قبل اَن یَخلُق ز مافیها همه
چار نور پاک را تو مادری
هفت بحر و آسمان را سروری
انبیا ریزه خور خان تو اند
اولیا هر یک به قربان تو اند
رحمت بی حَدّ بَر اهل زمین
نیستی تنها برای مسلمین
فاطمه ای آنکه کفوی برعلیست
ظلم بر زهرا عداوت با نبی ست
ای ملک بانو و انسان رو که ای
گرد شمع مرتضی پروانه ای
خلق عاجز مانده از قدر تو اند
کور و گنگ و عمی بحر تو اند
خوش به احوال محبان شما
دوستان

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 19:41
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 جواد کلهر

شهادت حضرت زهرا (س) -( وقتی جدا شد سوره کوثر ز قرآن ) * جواد کلهر

3109
2

شهادت حضرت زهرا (س) -( وقتی جدا شد سوره کوثر ز قرآن ) وقتی جدا شد سوره کوثر ز قرآن
اشک از بصر می ریخت حیدر همچو باران
بار سفر بست و از این دنیا سفر کرد
بر خاتم پیغمبران او گشت مهمان
تا لحظه آخر که زهرا بستری بود
می گفت لازم نیست بر دارو و درمان
او از فراغ حامل قرآن حزین بود
اما برای مرتضی هم شد پریشان
با هر نفس خون می تراوید از دل او
خون دل و خون جگر بر شاه مردان
ای اهل یثرب وای بر حال شماها
باور نمی کردید او بوده مسلمان
گویا هنوزم نیست محبوب القلوبت
بویی نبردید از علی و روح ایمان
پهلو شکسته سینه ای مجروح و زخمی
تا پای مرگ خود به قرآن بست پیمان
دیگر امیرالمومنین را نیست نیرو
تا آنکه ریزد آب روی جسم بی جان
اسما برای غسل او تعجیل می کرد
چون ابر پوش

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 19:42
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 جواد کلهر

شهادت حضرت زهرا (س) -( سرلوحه بندگی ست زهرا ) * جواد کلهر

798

شهادت حضرت زهرا (س) -( سرلوحه بندگی ست زهرا ) سرلوحه بندگی ست زهرا
آرام دل نبی ست زهرا
در وصف ویش همین بود بس
مظلوم تر از علیست زهرا

شاعر : جواد کلهر

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 19:44
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 جواد کلهر

بیمار مدینه -( بستری بیمار من رفته ز هوش ) * جواد کلهر

786

بیمار مدینه -( بستری بیمار من رفته ز هوش ) بستری بیمار من رفته ز هوش
صوت قرآنش نمی آید به گوش
بلبلی که بانگ یارب یاربش
پرطنین باشد دگر گشته خموش
فاطمه جان نیمه جانم را ببین
روی خود را از علی دیگر مپوش
من که گفتم رحم کن بر حال من
نی توان دارم نه نای و نی خروش
جرمت ای انسیه الحورا چه بود
صورتت نیلی و پاره گشته گوش
در عزای همسر تازه جوان
مرتضی خون جگر دیگر بنوش
کوفه و شهر مدینه دیده اند
نان و خرما می کشیدی تو به دوش
ای که همدرد یتیمان بوده ای
می کشی تابوت زهرا را به دوش
تا دم آخر که زهرا زنده بود
بود یاد کام پیر می فروش
مهر خود نذر حسینش کرد و گفت
ای عزیز فاطمه قدری بنوش
تشنه لب جان داد در کرببلا
بارلاها اصغرش رفته ز هوش
آب نایاب و حرم در

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 19:47
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 جواد کلهر

غریب مدینه -( فزون تر از غم تنهایی علی غم نیست ) * جواد کلهر

740

غریب مدینه -( فزون تر از غم تنهایی علی غم نیست ) فزون تر از غم تنهایی علی غم نیست
علی شناس تر از فاطمه به عالم نیست
هر آنکه سائل و خدمتگزار فاطمه شد
گدایی اش ز بزرگی و سروری کم نیست
ولایتی که حصین و امان ز قهر خداست
مگر عبارت زنهار آن معظم نیست
چگونه شعله فروزان زدند فاطمه را
که غیر آتش و دودی بر آن مجسم نیست
جراحتی که ز مسمار قلب او سوزاند
حرارت و تپشی از ولایتش کم نیست
رسید فضه به امداد فاطمه آنجا
مگر کسی بجز از خادم تو محرم نیست
به وقت پیری و عزلت عصا به کار آید
کسی به سن جوانی که قامتش خم نیست
به داغ فاطمه در سوگ جانگداز نبی
به غیر اشک غریب مدینه مرهم نیست
سه ماه طی شد و نبود امید بهبودی
اگر شفاست دگر فاطمه مصمم نیست
زنان شهر مدینه چه زو

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 19:48
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد