شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

حضرت زهرا(س)بستر شهادت -(ای تا همیشه مطلع الانوار لبخندت) * سید محمد جواد شرافت

554

حضرت زهرا(س)بستر شهادت -(ای تا همیشه مطلع الانوار لبخندت) ای تا همیشه مطلع الانوار لبخندت
آیینه در آیینه شد تکرار لبخندت

جان پدر را تا بهشتی غرق گل می برد
در لحظه های روشن دیدار لبخندت

لبریز بود از مادری لبریز چشمانت
سرشار بود از عاطفه سرشار لبخندت

نه سال در دنیای حیدر صبح و ظهر و شب
تکرار شد تکرار شد تکرار لبخندت

با گردش دستاس خیر و نور می پاشید
بر هرچه صحرا هرچه گندمزار لبخندت

از روزه ی بی نان و بی خرما چه شیرین تر
وقتی که باشد لحظه ی افطار لبخندت

..
اما چرا این روزها دیگر نمی خندی
اما چرا این روزهای تار لبخندت.‌..

مثل گلی توفان زده پژمرد، پرپر شد
بعد از پدر بعد از در و دیوار لبخندت

این روز های آخری یک بار خندیدی
اما چه تلخ است آه تلخ این ب

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

حضرت زهرا(س)بستر شهادت -(سحر دمیده و سجاده ماهتاب ندارد) * محمد رضا طالبی

561
1

حضرت زهرا(س)بستر شهادت -(سحر دمیده و سجاده ماهتاب ندارد) سحر دمیده و سجاده ماهتاب ندارد
بساط شاعر شبگرد شعر ناب ندارد

چگونه اشک بریزد زمان درد دو پهلو؟!
گلی که می شکند ساقه اش، گلاب ندارد!

چه فایده که به رویش هزار پنجره وا شد؟!
گلی که سوخت نیازی به آفتاب ندارد!

فقط به مرگ خود امید بسته بعد پیمبر
چه زندگی ست که هر لحظه جز عذاب ندارد

به پیش غیض, نگاه چهل حرامی بد مست
نجیب زاده زنی را زدن ، ثواب ندارد!!

قسم به پینه ی دستش، شبیه او خود, گندم
هزار خاطره با سنگ آسیاب ندارد

تمام غصه ی تنها نگین خانه همین است:
اگر بمیرم علی یار پارکاب ندارد

چه جمله ای شده کابوس او که می پرد از خواب!!! :
‘'برای بستن حیدر کسی طناب ندارد؟’'

چگونه مقبره سازد برای او که

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:05
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

حضرت زهرا(س)شب شهادت -(همینکه درد زِ چشمِ تو خواب می‌گیرد) * حسن لطفی

2582
1

حضرت زهرا(س)شب شهادت -(همینکه درد زِ چشمِ تو خواب می‌گیرد) همینکه درد زِ چشمِ تو خواب می‌گیرد
تمامِ جانِ مرا اضطراب می‌گیرد

بیا به همسرِ خود لحظه‌ای تبسم کُن
دلم از اینهمه حالِ خراب می‌گیرد

گشوده دخترِ تو آیه‌هایِ قرآن را
نشسته رویِ سرِ خود کتاب می‌گیرد

عوض شده است در این خانه کارها امشب
حسین پیشِ لبت ظرفِ آب می‌گیرد

مواظب نَفَسَت باش ای تَرک خورده
یواشتر که تنت را عذاب می‌گیرد

خدا کند که نبینند پهلوانی را
که آستین رویِ ردِ طناب می‌گیرد

سلام می‌کند اما علی از این مردم
فقط زِ خنده‌یِ قنفذ جواب می‌گیرد

ببین به خاکِ سیاهم نشاند آن نامرد
که خانومم به رُخِ خود نقاب می‌گیرد

کسی به سینه‌ی دیوار و در فشارت داد
شبیه آنکه زِ گلها گلاب می‌گیرد

**** ****

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:07
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت زهرا(س)شهادت -(میخواست با یک شعر دفتر را بسوزاند) * حسن اسحاقی

584

حضرت زهرا(س)شهادت -(میخواست با یک شعر دفتر را بسوزاند) میخواست با یک شعر دفتر را بسوزاند
مستی که نیت داشت ساغر را بسوزاند

رقصاند روی کاغذش خودکار را،شاعر
میخواست با هر بیت جوهر را بسوزاند

خودکار پای داغ او ماند و غزل این شد:
اخم علی کافیست خیبر را بسوزاند

حرف بعیدی نیست: حیدر بی سپر باشد-
هرم تنش شمشیر و خنجر را بسوزاند

پایش به میدان وا شود با برق شمشیرش
یکباره سرتا پای لشکر را بسوزاند

حیدر چنان سوزاند شیطان را به ایمانش-
شیطان به فکر افتاد حیدر را بسوزاند

در بین گمراهان عالم گشت و می دانست
باید کسی پیدا شود در را بسوزاند

در را بسوزاند که عالم شعله ور باشد
در را بسوزاند که مادر را بسوزاند
...
تب کرده مادر، چشم من با اشک خود نگذار
این زخمهای

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:10
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

فاطمیه -(گیرم غم و مصیبت مان کم نمی شود) * محمد جواد شیرازی

1092

فاطمیه -(گیرم غم و مصیبت مان کم نمی شود) گیرم غم و مصیبت مان کم نمی شود
یک ذره از محبت مان کم نمی شود

ما سائلان اهل کسای پیمبریم
بر پنج تن ارادت مان کم نمی شود

با اقتدا به سیره ی زهرای مرضیه
از لذت عبادت مان کم نمی شود

با روی سرخ، رو به اجانب نمی زنیم
حداقل شرافت مان کم نمی شود

باور کنیم روزی مان دست فاطمه است
باور کنیم برکت مان کم نمی شود

عزت برای فاطمه و اهل فاطمه است
با فاطمیه عزت مان کم نمی شود

دشمن خیال حمله به ایران نمی کند
تا از ولی اطاعت مان کم نمی شود

ما پیرو سیاست زهرای اطهریم
یعنی غم ولایت مان کم نمی شود

در فتنه سبکِ ماست همان سبک فاطمه
در فتنه از بصیرت مان کم نمی شود

کوری چشم لشگر طاغوت لحظه ای
از سوریه حمایت مان

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:14
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

حضرت زهرا(س)شهادت -(خیبر شکن و خانه نشستن هیهات) *استاد محمد جواد غفورزاده

572

حضرت زهرا(س)شهادت -(خیبر شکن و خانه نشستن هیهات) خیبر شکن و خانه نشستن هیهات
در برزخ آفتاب بستن،هیهات

( لا اسئلکم علیه اجرا) یعنی
سیلی زدن و سینه شکستن هیهات

پاییز دلان به یکدگر پیوستند
دیدند که در باده ی غفلت مستند

تا ترجمه موده فی القربی
کامل بشود دست علی را بستند

ای جان جهان لحظه پرواز شده است
درهای بهشت جاودان باز شده است

تا دفتر زندگانی ات پایان یافت
غمهای بنی فاطمه آغاز شده است

در چشم علی، جهان شب است از امروز
از غصه دلش لبالب است از امروز

با حسرت و اندوه به خود می گوید:
کدبانوی خانه زینب است از امروز

مرهم به روی جراحتم بگذارید
حرمت به همین صراحتم بگذارید

من خونجگر از خاطره ی زهرایم
مردم بروید راحتم بگذارید

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت زهرا(س)مدح و شهادت -(دل فاطمه است دلبر و دلدار ، فاطمه است) * مهدی مقیمی

1821

حضرت زهرا(س)مدح و شهادت -(دل فاطمه است دلبر و دلدار ،  فاطمه است) دل فاطمه است دلبر و دلدار ، فاطمه است
مشکل گشای هر چه گرفتار ، فاطمه است

مرهون لطف حضرت زهراست کائنات
کانونِ مهربانیِ بسیار ، فاطمه است

تنها نه بوتراب که کل وجود را
خورشیدِ روز و ماه شب تار ، فاطمه است

باید که پای درس مقاماتِ او نشست
بخشش ، وفا ، نجابت و ایثار ، فاطمه است

گوهر شناس تر ز علی باز هم علیست
مولا شناخت دُرِّ گهربار ، فاطمه است

در مشکلات ، آنکه گرفته است دست ما
یک بار نه ، دو بار نه ، صد بار ، فاطمه است

یک روح در دو تن ، .... تو بگو فاطمه علیست
یا نه ، بگو که حیدر کرار ، فاطمه است

تحکیم ساختار امامت ازین دو تاست
بانی ابالحسن شد و معمار، فاطمه است

اینکه بهشت یا که جهنم نصیب ک

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت زهرا(س)بستر شهادت -(چقدر گرم دعایی برای همسایه) *

460

حضرت زهرا(س)بستر شهادت -(چقدر گرم دعایی برای همسایه) چقدر گرم دعایی برای همسایه
چه رازی است نهان در دعای همسایه؟

چقدر مردم این کوچه بی وفا بودند
که بود پاسخ مهرت ، جفای همسایه

چگونه گم شده راه خدا که جا مانده ست
به روی چادر تو ، ردپای همسایه

برای کندن یک شاخه یاس از ریشه
به صف شدند تمام قوای همسایه

به حول و قوه ی بازوی زخمی زهرا
به دور ماند علی از بلای همسایه

نداشت حاصل دیگر به غیر عاشورا
بزرگتر شدن بچه های همسایه
علی حقیقی

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت زهرا(س)هجوم به بیت ولایت -(یک درِ چوبی که میسوزد میان شعله ها) * مهدی مقیمی

691

حضرت زهرا(س)هجوم به بیت ولایت -(یک درِ چوبی که میسوزد میان شعله ها) یک درِ چوبی که میسوزد میان شعله ها
میخ های داغِ آن در از خودش سوزان تر است

پشتِ آن در فرض کن حالا که باشد مادری
از تمام دردها این درد بی درمان تر است

فکر کن با ضربه ای حالا همین در وا شود
کشتنِ بانوی خانه بعد از آن آسان تر است

از نوکِ مسمار خون میریخت بر روی زمین
دیدهء مسمار انگار از همه گریان تر است

فضه دستم را بگیر اما خودت تنها بیا
تو بیایی دردم از چشم علی پنهان تر است

کربلا وقتی اضافه بر مدینه می شود
روضه ها سوزان تر و دلهای ما ویران تر است

چشم تارش بین میدان کرد ثابت بر همه
از همه اهل حرم ارباب من عطشان تر است

شمر ، برخیز این گلو را خواهرش بوسیده است
پس بَرَش گردان که تیغ از پشت سر

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:33
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت زهرا(س)شهادت -(اینگونه خورشیدی که پشت ابر می ماند) * نجمه پور ملکی

661

حضرت زهرا(س)شهادت -(اینگونه خورشیدی که پشت ابر می ماند) اینگونه خورشیدی که پشت ابر می ماند
ته می کشد تا انتهای صبر می ماند

خاری میان چشم حیدر می شود آخر
این اختیاری که شبیه جبر می ماند

حتی اگر زخمی شود یا دست و پا بسته
یک ببر تا پایان عمرش ببر می ماند

در کوچه ها یک عابری را می شناسم که
اصلا مسلمان نیست مثل گبر می ماند

هرگز نخواهد گفت زهرا از کبودیها
اینگونه رازش تا ابد در قبر می ماند

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:38
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت زهرا(س)طلیعه فاطمیه -(از هر خیابان رد شدم دیدم نوشته) * مهدی مقیمی

520
1

حضرت زهرا(س)طلیعه فاطمیه -(از هر خیابان رد شدم دیدم نوشته) در روزهای غم ، ... بفرمایید روضه
در خیمۀ ماتم ، ... بفرمایید روضه

از هر خیابان رد شدم دیدم نوشته
بر روی یک پرچم ، ... بفرمایید روضه

وقتی نبی تا حضرت مهدی می آیند
مردم شماها هم ، ... بفرمایید روضه

از این جوانی خیر می بینید مردم
من خیرِ آن دیدم ، ... بفرمایید روضه

وقت شروعِ مجلس است آماده باشید
بعد از وضو نم نم ، ... بفرمایید روضه

مداح دارد شعر میخواند چه پُر سوز
از نخلۀ میثم ، ... بفرمایید روضه

تا روضه های مادر سادات برپاست
گرچه زیاد و کم ، ... بفرمایید روضه

فرقی ندارد روضه ها ، چه هیأت ما
چه مسجد اعظم ، ... بفرمایید روضه

دیر است مجلس واردِ سینه زنی شد
مداح داده دم ، ... بفرمایید روضه

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:40
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

-(این سوز گریه های غریبانه ی علیست -) * داود رحیمی

862

-(این سوز گریه های غریبانه ی علیست -) "باز این چه شورش است" که در خانه ی علیست؟
این سوز گریه های غریبانه ی علیست -

"کای مونس شکسته دلان حال ما ببین"
در آتش اینکه سوخته پروانه ی علیست

"آن در که جبرئیل امین بود خادمش"
آتش گرفته قاتل ریحانه ی علیست

"خورشید آسمان و زمین" کنج بستر است
این خانه بعد فاطمه ویرانه ی علیست

خاتون خانه ای که در آن سوخت خانمش
از این به بعد، دختر دردانه ی علیست

حیدر چرا به شانه ی دیوار سر نهد؟
"سرهای قدسیان همه بر" شانه ی علیست

باز این چه نوحه و چه عزا و چه شیون است؟
این جان حیدر است که در حال رفتن است

دیدی چگونه قامت یک پهلوان شکست؟
در را که دید فاتح خیبر، زمین نشست

جان علی! تو گوشه ی بستر چه می کنی؟
پ

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:43
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت زهرا(س)کوچه بنی هاشم -(هر زمان سختی هر مرحله بی حد می شد) * داود رحیمی

1425
3

حضرت زهرا(س)کوچه بنی هاشم -(هر زمان سختی هر مرحله بی حد می شد) هر زمان سختی هر مرحله بی حد می شد
فاطمه مادر دلسوز محمد می شد

گاه با تیغ زبان یک تنه حیدر بود و
گاه در خواندن خطبه خود احمد می شد

برساند به نبی، یا به علی، یا زهرا؟
حامل وحی در این بیت مردد می شد

چه یتیم و چه اسیر و چه فقیر و مسکین
بهره مند از کرمش هر که می آمد می شد

چادر فاطمه از گبر مسلمان می ساخت
لاابالی درِ این خانه مقید می شد

پشت این در ملک الموت سه بار اذن گرفت
آتش و دود به اذن چه کسی رد می شد؟

چه گذشته است مگر در پس این در؟ که علی -
حرف در می شد اگر، حال دلش بد می شد

پاره ی جان نبی داشت به همراه پسر
روزی از کوچه ی شهر پدرش رد می شد

ناگهان شیشه ی عمر پسر افتاد و شکست
وسط کوچه هما

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:45
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت زهرا(س)بستر شهادت -(تو حیدری به تو چشمان تر نمی آید) * حسین ایزدی

662

حضرت زهرا(س)بستر شهادت -(تو حیدری به تو چشمان تر نمی آید) تو حیدری به تو چشمان تر نمی آید
سرت سلامت اگر غصه سر نمی آید

رشید شهر چرا دست بر کمر داری؟
به تو گرفتن دست از کمر نمی آید

گره گشای همه دست های بسته علی
به دست حیدری ات بند و پر نمی آید

‏‎سپرده ام به کنیزان که نان درست کنند
ز دست و بازوی من کار برنمی آید

میان شعله من و در بهم گره خوردیم
علی ز پهلوی من میخ در نمی آید

  • دوشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 13:58
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

حضرت زهرا(س)هجوم به بیت ولایت -(منم یهودیِ این شهر ، شهرِ بی دردی) * حسن لطفی

698

حضرت زهرا(س)هجوم به بیت ولایت -(منم یهودیِ این شهر ، شهرِ بی دردی) منم یهودیِ این شهر ، شهرِ بی دردی
منم یهودیِ این شهر ، شهرِ نامردی

منم یهودیِ این شهر ، شهرِ دلتنگی
جدا از این همه مردم ، جماعتی سنگی

منم کلیمیِ دیروز و شیعه‌ی امروز
نشسته‌ام سرِ یک کوچه ، کوچه‌ی جانسوز

منم گدایِ همین خانه ، خانه‌ای بی در
اسیرِ غربتِ مردی شبیهِ پیغمبر

من از اهالی خیبر نشینِ صحرایم
بزرگ زاده‌یِ قومی زِ کیشِ موسایم

منم که دیده دو چشمم شکوهِ خیبر را
حماسه‌های نفس گیرِ دستِ حیدر را

تمامِ خیبریان را به پایِ خود افکند
همان دو دست که در را زِ جای خود بَرکَند

تمامِ لشگرِ ما را اشاره‌اش پاشید
زمین و هرچه در آن بود را به هم پیچید

همان دو دست که بوئیدشان پیمبر عشق
همان دو دست که

  • دوشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت زهرا(س)شهادت -(کسی به باغچه بعد از تو آب خواهد داد؟) * اعظم سعادتمند

552

حضرت زهرا(س)شهادت -(کسی به باغچه بعد از تو آب خواهد داد؟) کسی به باغچه بعد از تو آب خواهد داد؟
به روزهای جهان، آفتاب خواهد داد؟

کدام دامن پر مهر می شود بالش؟
به گریه های یتیمانه خواب خواهد داد

کدام عشق به این سفره های نان و نمک
پس از عبور تو رنگ و لعاب خواهد داد

مرا هر آینه او از سکوت پر کرده است
هم او که آه مرا بازتاب خواهد داد

برای آنکه بگیریم انتقامت را
خدا به گردش دنیا شتاب خواهد داد

زمانه ای که به زهرا چنین جفا کرده است
مگر سلام علی را جواب خواهد داد!؟

  • دوشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت زهرا(س)شب شهادت -(جانان علیست...فاطمه...یک امشب ) * سید مجتبی شجاع

581

حضرت زهرا(س)شب شهادت -(جانان علیست...فاطمه...یک امشب ) جانان علیست...فاطمه...یک امشب
گریان علیست...فاطمه...یک امشب

ای صبح نیا، دلت مگر می آید!!!
مهمان علیست...فاطمه...یک امشب

  • دوشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:21
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

حضرت زهرا(س)شهادت -(نسيم آرامتر خوابيده بانو ) * حسن لطفی

1375
4

حضرت زهرا(س)شهادت -(نسيم آرامتر خوابيده بانو ) نسيم آرامتر خوابيده بانو
مزن پروانه پر خوابيده بانو

دگر رخصت نيازی نيست جبريل
مزن ديگر به در خوابيده بانو

  • دوشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:23
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

حضرت زهرا(س)کوچه بنی هاشم -(غم می‌وزید شادیِ ما مختصر کُنَد) * حسن لطفی

1425
1

حضرت زهرا(س)کوچه بنی هاشم -(غم می‌وزید شادیِ ما مختصر کُنَد) غم می‌وزید شادیِ ما مختصر کُنَد
شب می‌رسید کامِ مرا تلخ تر کُنَد

کو مَحرمی که بر درِ این خانه سر زَنَد
کو مَرحمی که بر جگرِ ما اثر کُنَد

مادر که می‌رود همه‌ی خانه بی کَس‌اند
مادر که هست خنده از اینجا گذر کُنَد

باشد‌ ، مریض هم شده باشد به خانه‌ات
کافیست در نماز که چادر به سر کُنَد

او هست نانِ تازه و گرمیِ خانه هست
کافیست در قنوت دعایی اگر کُنَد

من روضه خوانِ خویشم و دیدی که روزگار!
آتش نکرد آنچه که غم با جگر کُنَد

نامردِ شهر با همه ولگردها رسید
تا که تمام قصه‌یِ دیوار و در کُنَد

گردن کشید ...دید علی نیست...شیرشد
تا بی خیال طعنه زند خنده سر کُنَد

اول قباله‌یِ فدک از دستِ ما گرفت
می‌خواست

  • دوشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت زهرا(س)شهادت -(رفتی و پناه عالمیْنت میسوخت) * مرضیه عاطفی

751

حضرت زهرا(س)شهادت -(رفتی و پناه عالمیْنت میسوخت) رفتی و پناه عالمیْنت میسوخت
قلب حسن(ع) و جانِ حسینت(ع) می‌سوخت

قران و تمام عترتت خورد زمین
در شعله حدیث ثقلینت می‌سوخت!

  • دوشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:29
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

حضرت زهرا(س)هجوم به بیت ولایت -(شبیه باد وقتی یاس پرپر را نمی فهمد) * محسن ناصحی

620
1

حضرت زهرا(س)هجوم به بیت ولایت -(شبیه باد وقتی یاس پرپر را نمی فهمد) شبیه باد وقتی یاس پرپر را نمی فهمد
تبر افتادن سرو و صنوبر را نمی فهمد

چه فرقی می کند شمشیر باشد یا غلاف اصلا
که ظالم حرمت دخت پیمبر را نمی فهمد

مرا مانند آتش نه ، تصور کن مرا چون دود
که فرق چوبهای خشک با تر را نمی فهمد

مرا مانند تابوتی تصور کن که شب هنگام
دلیل شانه ی لرزان حیدر را نمی فهمد

کسی که پشت در حتی نفهمیده است محسن را
یقینا بین صحرا حال اصغر را نمی فهمد

شبیه سینه ای زخمی که وقتی میخ می بیند....
سری بر نیزه می بینم که خنجر را نمی فهمد

قنوتم گرم آمین است در الجار ثم الدار
ولی عجل وفاتی های مادر را نمی فهمد

  • دوشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:32
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت زهرا(س)طلیعه فاطمیه -(حزنی عجیب شادی ما را خراب کرد) * مجتبی قاسمی

1020

حضرت زهرا(س)طلیعه فاطمیه -(حزنی عجیب شادی ما را خراب کرد) حزنی عجیب شادی ما را خراب کرد
ما را برای غصه و غم انتخاب کرد

ما شیعه ایم، مست دو چشمان حیدریم
حب علی است غوره ی ما را شراب کرد

رحمت بر آن کسی که از آغاز زندگی
ما را غلام حضرت زهرا خطاب کرد

در فاطمیه ها که خدا غرق ماتم است
زهرا به روی گریه کنانش حساب کرد

غوغا نموده ذکر شریفش میان شهر
پرچم سیاه مادرمان انقلاب کرد

ما با دعای فاطمه عزت گرفته ایم
رحمت بر او که عزت ما بی حساب کرد

راه نجات در همه جا دست فاطمه است
باید ز هر چه معصیتش اجتناب کرد

آرامش علی است به لبخند فاطمه
با خنده اش دعای علی مستجاب کرد

قاتل عجیب پیش دو چشمان مجتبی
بهر شکستن گل حیدر شتاب کرد

دستی پلیدصورت گل را نشانه رفت
ردی

  • دوشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت زهرا(س)طلیعه فاطمیه -(ببار ، اشک ، به رنگ سیاهِ پرچم ها) * مهدی مقیمی

630

حضرت زهرا(س)طلیعه فاطمیه -(ببار ، اشک ، به رنگ سیاهِ پرچم ها) ببار ، اشک ، به رنگ سیاهِ پرچم ها
به شور ، روضه ، زمینه ، به نوحه ها ، دم ها

دوباره بیرق و طبل و کتیبه آماده .......
که فاطمیّه بُود مادرِ محرم ها

  • دوشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:38
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

حضرت زهرا(س)بستر شهادت -(جای آتش، شمع گر سوسو بگیرد بهتر است) * مهدی رحیمی زمستان

605
2

حضرت زهرا(س)بستر شهادت -(جای آتش، شمع گر سوسو بگیرد بهتر است) جای آتش، شمع گر سوسو بگیرد بهتر است
شمع اصلا آتش از یک سو بگیرد بهتر است

باعث زحمت شود اصلا اگر شانه زدن
گاه روی صورتی را مو بگیرد بهتر است

اینکه می خواهد بگوید بهترم این خوب نیست
اتفاقاً دست بر زانو بگیرد بهتر است

بی تعادل درمیان خانه جارو می زند
کشتی بی بادبان پهلو بگیرد بهتر است

گرچه می ارزد به شادی علی این اتفاق
فضه از دستش ولی جارو بگیرد بهتر است

برخلاف آنچه می گویند با این حال و روز
هرچه زهرا از علی اش رو بگیرد بهتر است

از علی رو را بپوشاند ولی پیش حسن
اتفاقا دست بر بازو بگیرد بهتر است

  • دوشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:40
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(مثنوی)چشم گشا یاور بیمار من * محمود اسدی

703
2

(مثنوی)چشم گشا یاور بیمار من چشم گشا یاور بیمار من
ای همه ی عمر طرفدار من

کنار بسترت علی پیر شد
به جان تو علی ز جان سیر شد

دو چشم بسته ات مرا می کشد
دست شکسته ات مرا می کشد

بگو چه کرده با تو دشمن بگو
ز سینه و تیزی آهن بگو

پرستوی علی در آنجا چه شد
شروع کوچ تو از کوچه شد

به یاس من جوهر نیلی زدند
میان کوچه بر تو سیلی زدند

به کوچه تا دو دست من بسته شد
دست تو از غلاف بشکسته شد

آه که پروانه ی پر سوخته
صورتت از شعله در سوخته

یکی نگفت خُرد شد آیینه اش
شکست از ضربت پا سینه اش

یکی نگفت، ضربه بر در مزن
اگر زدی به پیش شوهر مزن

یکی نگفت، پشت در یک زن است
و بدتر اینکه زن آبستن است

بود نگاهم به تو در بین دود
در به روی تن تو ا

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 22:20
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)از حال زار تو شدم آشفته تر مرو * محمود اسدی

564
2

(غزل)از حال زار تو شدم آشفته تر مرو از حال زار تو شدم آشفته تر مرو
ای محتضر ز چیست شدی مختصر مرو

نه سال بوده ای تو برای علی سپر
با رفتنت دوباره شوم بی سپر مرو

ای مرغ پر شکسته مپر زآشیان من
بی بال هم برای منی بال و پر مرو

بشنو تو التماس مرا گرچه مشگل است
ای همسر جوان و خمیده کمر مرو

یکبار ضربه خورده ای از در دگر بس است
در را که میزنند تو در پشت در مرو

تا میرسد مغیره ز ره خنده میکند
مشکن چنین غرور مرا و دگر مرو

خانه خراب میشوم از بعد تو بمان
ای حامی علی، گذر از این سفر مرو

*******

شائق

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 22:23
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)همدم کسی به مثل تو پیدا نمی شود * محمود اسدی

1323
2

(غزل)همدم کسی به مثل تو پیدا نمی شود همدم کسی به مثل تو پیدا نمی شود
جز با تو درد عشق مداوا نمی شود

از لحظه ای که در پس در خوانده ای مرا
نبود دمی که دیده چو دریا نمی شود

گفتم مگر که دیده ی خود واکنی ولی
چشمی که کوچه دیده دگر وا نمی شود

از بس نظر به قد تو کردم کمان شدم
حتی هلال چون قد تو تا نمی شود

دیدم تو را به بستر و شرمنده تر شدم
جز استخوان و پوست تماشا نمی شود

زینب ز دیده اشک فشاند به بازویت
شاید که مرهمی شود اما نمی شود

دشمن پس از عیادت تو با اشاره گفت
زهرا دگر برای تو زهرا نمی شود

*******

شائق

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 22:26
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)ای پرستوی علی گو چه شده بال و پرت * محمود اسدی

950
4

(غزل)ای پرستوی علی گو چه شده بال و پرت ای پرستوی علی گو چه شده بال و پرت
چشم وا کن مگر افتاده علی از نظرت

تو سپر بهر علی در وسط کوچه شدی
پشت در هم سپر سینه ی تو شد پسرت

کاشکی زودتر از تو بروم تا؛بانو
خبر سوختنت را ببرم بر پدرت

دستمالی به سرت بسته ای و میسوزم
به گمانم که در سوخته خورده به سرت

حسن از غصه ی تب کردن تو تب کرده
نکند باز به آن کوچه فتاده گذرت

دست بردار زدیوار و کمی راه برو
سخت باشه به تو؛ انگار شکسته کمرت

******

شائق

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 22:27
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)می سوزد این فلک همه از سوز آه من * محمود اسدی

711
4

(غزل)می سوزد این فلک همه از سوز آه من می سوزد این فلک همه از سوز آه من
یارب گرفت در وسط کوچه ماه من

او یک تنه برای علی یک سپاه بود
افسوس بین خاک نهان شد سپاه من

حالا کجا روم به که گویم غم دلم
نه سال بود سینه ی صدیقه چاه من

خیزو ببین که فاتح خیبر زپا نشست
برگرد ای همیشه تو پشت و پناه من

وقتی زدند فاطمه را بین کوچه ها
ای کاش بسته بود در آنجا نگاه من

یادم نرفته است به در تکیه دادنت
در تکیه گاه تو شد و تو تکیه گاه من

از کوچه ای که راه تو سد شد نمی روم
اما مغیره سبز شود بین راه من

*******

شائق

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 22:30
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

شعر ترکی ، برای حضرت زهرا (س) -(ملجاء دنیای رجا فاطمه) * علیرضا امانی مجد

10779
11

شعر ترکی ، برای حضرت زهرا (س) -(ملجاء دنیای رجا فاطمه) .

ملجاءِ دنیای رجا فاطمه
محتجب حجب و حیا فاطمه
مرحمت و لطف و عطا فاطمه
صلِّ علی صلِّ علی فاطمه

فاطمه اسرارین اولوب مرجعی
شعر غمون مطلعینون مصرعی
درک ائده بیلمز بو سوزی مدّعی
کشف ائلین یوخ هله مُستودعی (1)
یعنی اولوب سرّ خفا فاطمه

صاف ائلیون ذهنیده افکاروزی
صادق ائدون شیوه ی رفتاروزی
یعنی بیلون نحوه ی گفتاروزی
سونرا دئیون دکتره بیماروزی
تا ائله سین درده دوا فاطمه

فاطمه چون ضامن اولوب محشره
رد ائلمز کیم قویا یوز محضره
مسگره وئر مس ، زریده زرگره
سائلی اولماز الی بوش قیتره
سنده دئنن صدقیله یا فاطمه

بیر گئجه اوخشاتدوم اونی کوکبه
گلدی ندا ظلم ائلمه مطلبه
عالمی باغلار نخ چادر شبه
یعنی قیاس ائتسو

  • دوشنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 19:19
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا امانی مجد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد