شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 اسماعیل تقوایی

فراق مادر -(برام چه زود بودبی تو بمونم ) * اسماعیل تقوایی

914
2

فراق مادر -(برام چه زود بودبی تو بمونم ) برام چه زود بودبی تو بمونم
مادر خوبم عزیز جونم

یه باردیگه چشماتو واکن
بخند عزیزم منو نگا کن

چند روزه موهام نخورده شونه
برات می گیره دلم بهونه

بلند شو مادر شکسته پهلو
بگیر سرم رو بروی زانو

دلم شده تنگ برا نوازش
من از تو دارم همین یه خواهش

باحسنین وبا ام کلثوم
دلداری میدیم همه بابامون

حال بابامون خیلی عجیبه
بعدتو بابا خیلی غریبه

خونه ی بی تو صفا نداره
هرگوشه از تو یه یادگاره

باور ندارم رفتی زدستم
یتیمه ی تو، زینبت هستم

رسم عجیبه رسم زمونه
چارتا یتیم ومادر جوونه

بابا که صاحب به ذوالفقاره
تو خونه بی تو نداره چاره

میزنه برهم با گریه دستاش
میگه که قبلت میمردم ای کاش

مادر دعا کن زینب بمیر

  • دوشنبه
  • 9
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 مرتضی محمودپور

روضه کوچه -(یاس پژمرده‌ی گلزار کمی راه بیا) * مرتضی محمودپور

844

روضه کوچه -(یاس پژمرده‌ی گلزار کمی راه بیا) ◾️روضه کوچه◾️

یاس پژمرده‌ی گلزار کمی راه بیا
دیده ظلم از ستم خار،کمی راه بیا

میدهم قول که لب وا نکنم از کوچه
دهنم بسته ز گفتار،کمی راه بیا

چادرت جمع کن و تکیه به دیوار بده
نفسی تازه کن، اینبار، کمی راه بیا

آمدم تا که عصای تو شوم در کوچه
زخمی کوچه و مسمار کمی راه بیا

چادرت را بده تا خون ز لبت پاک کنم
بعد از آن، مرغ گرفتار، کمی راه بیا

نفسم خورده گره بانفست درکوچه
کن رها دامن دیوار، کمی راه بیا

زیر معجر سرت از ضربه‌ی‌دیوار شکست
مانده بر چادرت آثار، کمی راه بیا
کاش یک پارچه ‌بر زخم سرت می‌بستم
گشته‌ایی‌زخمی پیکار، کمی راه بیا

خانه نزدیک شده خاک بسر میریزی!!
نگرانی تو ز دیدار،!؟ کمی راه بی

  • سه شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 00:07
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شعر ایام فاطمیه اول -(خانه از غربت من شام غریبانه شده) * مرتضی محمودپور

1788

شعر ایام فاطمیه اول -(خانه از غربت من شام غریبانه شده) ایام فاطمیه اول

خانه از غربت من شام غریبانه شده
گرد من زینب دلخسته چو پروانه شده

صورت نیلی و بازوی شکسته چکنم
وای من شهر مدینه ز چه بیگانه شده

چند روزیست که‌راه نفسم را بستند
اوج مظلومی من از در این خانه شده

خانه‌ام سوخته از آتش کینه یارب
گریه‌هایم همه با آه یتیمانه شده

میکشت غربت حیدر بخدا زهرا را
اشکم از دیده به پای رخ جانانه شده

کوچه‌وضرب‌لگد،خواب پریشان حسن
روز و شب باعث آزردن دُردانه شده

  • سه شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 00:09
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

دو دمه های فاطمیه -(کنم حلالم یا علی این لحظه‌های آخرم) * مرتضی محمودپور

979
-1

دو دمه های فاطمیه -(کنم حلالم یا علی این لحظه‌های آخرم) دو دمه‌های فاطمیه

بند اول
کنم حلالم یا علی این لحظه‌های آخرم
کوثر پیغمبرم(۲)
بنددوم
بعدمن‌جان تو و جان حسین ودخترم
کوثر پیغمبرم(۲)

بندسوم
نیم شب بردار ای مظلوم عالم پیکرم
دخترپیغمبرم(۲)

بند چهارم
یا علی قرآن بخوان آقا تو بالای سرم
دختر پیغمرم(۲)

  • سه شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 00:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی زمینه فاطمیه -(از رو زمین بلند شو ) * مرتضی محمودپور

1267
1

نوحه‌ی زمینه فاطمیه -(از رو زمین بلند شو ) نوحه‌ی زمینه فاطمیه

بند اول
از رو زمین بلند شو
بریم به سوی خونه
کبوتر زخمی من
بریم به آشیونه(۲)
خاکی شده چادر تو
الهی من بمیر
بزار تو این غصه و غم
دست تورو بگیرم(۲)
مادر.... الهی من بمیرم
مادر.... ببین به غم اسیرم(۲)

بند دوم
نفس نفس میزنی
قلبم در میآری
چو ابر نوبهاری
چرا داری میباری(۲)
کبودی چشم تو
آتیش زده به جونم
تا پای جون مادرجون
به پای تو میمونم(۲)
مادر....الهی من بمیرم
مادر.....ببین به غم اسیرم

بندسوم
منتظرت توی خونه
حسین نشستن مادر
بلند شو از روی زمین
مرغک بی بال وپر(۲)
غرور من شکسته شد
عیبی نداره مادر
تو زنده موندی بخدا
با گوش پاره مادر(۲)
مادر ...الهی من بمیرم
مادر....ببین به غم اس

  • سه شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 00:33
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مصطفی اسماعیلی

سبک سینه زنی واحدایام شهادت حضرت زهرا(س) -(سه ماهه که دارم میبینم) * مصطفی اسماعیلی

1227
3

سبک سینه زنی واحدایام شهادت حضرت زهرا(س) -(سه ماهه که دارم میبینم) بسم رب الزهرا(س)
سه ماهه که دارم میبینم-ازعلی روتو میپوشونی
نزارعلی ات خونه خراب شه-ممنونتم اگه بمونی
دستاتو میزاشتی روپهلوت-عجل وفاتی به روی لب
بادست لرزونت میدیدم-میزدی شونه موی زینب

نیمه جون دیگه میخونی تونمازاتو نشسته
ای وای از میخ دروبازوهو پهلوی شکسته
کاش هیچوقت نبینی حیدرت روبادستای بسته

(یازهرا یافاطمه یا فاطمه)

حسن مگه چی دیده زهرا-چراهمش اشکاش روونه
زیرلبش هی داره میگه-خدایا مادرم جوونه
یه بغض سنگین توگلوشو-تودستشه یه تیکه گوشوار
یادش میاد یه جوری زدکه-صورت مادرخورد به دیور

چی شد که لکنت گرفتی نمیگی چیزی به بابات
توکوچه کی پا گذاشت رو چادر مادرسادات
باگریه چادرخاکی رو میزاری توی

  • سه شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 12:46
  • نوشته شده توسط
  • کربلایی مصطفی اسماعیلی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

فصل خزان -(باغ وبستان مرا فصل خزان زود رسید ) * اسماعیل تقوایی

713
0

فصل خزان  -(باغ وبستان مرا فصل خزان زود رسید ) باغ وبستان مرا فصل خزان زود رسید
دست گلچین اجل شاه گل باغم چید

گل نیلوفری ام پشت دری پرپر شد
باغبان بودم وپشتم زغمش سخت خمید

گل من فاطمه جان ودل پیغمبر بود
غنچه اش محسنم از ضرب جفا گشت شهید

ناله ی واابتایش دل عالم سوزاند
لعنت حق به ابد باد بر آن قوم پلید

دادم از دست همه دار وندارم یا رب
چو من غمزده کس همسر مظلوم ندید

فاطمه رفت، من وچار یتیمش ماندیم
ابر غم آمد وباران سیاهی بارید

مرگ او با پدرش فاصله کم داشت ولی
او در این مدت کم سختی بسیار کشید

آرزو داشت که بعد از پدرش زود رود
آنقدر کرد دعا تا به اجابت برسید

طاقتم نیست خدایا به علی صبر بده
مویم از هجر گل تازه جوان گشت سپید

  • سه شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 15:48
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 18 ـ ذکر / شور ـ گلشن -(تا خزانی شد گلشن علی) * حسن ثابت جو

1297
4

سبک 18 ـ ذکر / شور ـ گلشن -(تا خزانی شد گلشن علی) سبک ۱۸ ـ ذکر / شور ـ گلشن

تا خزانی شد گلشن علی

خالی از گل شد دامن علی

جسم زهرا یا جسم حیدرش

بین خاک است جان و تن علی

رفتی از بر علی

یاس پرپر علی

اشک غم نشسته در

چشمان تر علی (۲)

یا زهرا یا فاطمه ـ یا زهرا یا فاطمه(۳)

عرشیان بالا ناله می زنند

کودکان تنها ناله میزنند

گوییا پای قبر فاطمه

حیدر و بابا ناله میزنند

از آهِ یل حنین

اشک زینب و حسین

می نالد همه جهان

سوزد کل عالمین(۲)

یا زهرا یا فاطمه ـ یا زهرا یا فاطمه(۳)

حضرت حیدر میزند به سر

کودکی مضطر میزند به سر

این صدای عطشان کربلاست

گویدش مادر میزند به سر

ذکر حضرت حسن

وای از مادر و کفن

وای از جای سیلی و

جای میخ در به تن (۲

  • سه شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 23:47
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

نوحه واحد سنگین شهادت حضرت زهرا (س) -(یا فاطمه / دوست دارم _ ملیکه ی عالمی) * محمد رضا شجاعی

2397
1

نوحه واحد سنگین شهادت حضرت زهرا (س) -(یا فاطمه / دوست دارم _ ملیکه ی عالمی) بند اول:
یا فاطمه / دوست دارم _ ملیکه ی عالمی
با این که من/غلامتم_فرمودی مادرمی
گدای خو/نه ی شماست_بزرگ هر مکتبی
واسه مدحت/ همین بسه_که مادر زینبی

مادرمی یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا
****
بند دوم:
با دستای / بی رمقت _ واسه من دعا کردی
مطمئنم / روز محشر _ به دنبالم می گردی
ترسی ندا/رم از قبرم _با تو خیالم تخته
هرکسی که /باشه مادر _ زیر سایت خوش بخته

مادرمی یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا
****
بند سوم:
بی همتایی / در وصف تو _ زبون من قاصره
وصف شان و / مقام تو _ کار یل خیبره
ممنونتم / که با عشقت _ دلمو زیبا کردی
مدیونتم / با حسینیت _ منو آشنا کردی

مادرمی یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا

  • چهارشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 13:50
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

شعر شب غسل دادن حضرت زهرا -(از ما جدا شد عاقبت زهرای خسته) * امیر عظیمی

2826
5

شعر شب غسل دادن حضرت زهرا -(از ما جدا شد عاقبت زهرای خسته) از ما جدا شد عاقبت زهرای خسته
چشمان خود را از علی امروز بسته

آب از پس جسم کبودش بر می آید؟!
اسماء مراقب باش پهلویش شکسته

  • چهارشنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:41
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 22 ـ ذکر / شور ـ کوچه -(یه کوچه توی این دنیا دل ما رو سوزونده) * حسن ثابت جو

1103
3

سبک 22 ـ ذکر / شور ـ کوچه -(یه کوچه توی این دنیا دل ما رو سوزونده) سبک ۲۲ ـ ذکر / شور ـ کوچه
یه کوچه توی این دنیا دل ما رو سوزونده
یه مادر بین اون کوچه خودش رو می کشونده(۲)
امون از درد کوچه
هوای سرد کوچه
امون از ضارب نامرد کوچه(۲)
یکی داره دست و پا می زنه
آقام حسن و صدا می زنه
مادر چرا نقش زمینی(۲)
مادرم مادرم زهرا کجایی مادر من(۴)
چرا مادر چرا مادر تو بی تاب و توونی
نمی تونی بلند شی تو آخه تازه جوونی
بذار اشکات بباره
بزن مادر یه ناله
مگه ضرب کتک ناله نداره(۲)
پاشو مادرم رو خاکا نشین
لرزیدن دست و پامو نبین
مادر چرا نقش زمینی(۲)
مادرم مادرم زهرا کجایی مادر من(۴)

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 00:29
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

خانه بی فاطمه -(بی تو تاریک است خانه، ای چراغ خانه ام ) * اسماعیل تقوایی

930
1

خانه بی فاطمه  -(بی تو تاریک است خانه،  ای چراغ خانه ام ) بی تو تاریک است خانه، ای چراغ خانه ام

رونق ولطف وصفایی نیست در کاشانه ام

هرطرف را بنگرم زهرا(س) تو آیی در نظر

یاد تو چون شمع باشد من چنان پروانه ام

گو چه سازم با یتیمانت جوانمرگ علی

بار سنگینی بود جانا بروی شانه ام

زینبت در خردسالی خانه داری می کند

سر نموده چادر خاکی تو ریحانه ام

حامی حیدر بپا خیز و غریبی ام ببین

در میان مردم شهر نبی بیگانه ام

شرم دارم از پیمبر گر که پرسد ای علی

گو چه کردی با یگانه دختر دردانه ام

برمن وبر کودکانت خانه شد ماتمسرا

باد پاییزی وزیده بی تو در گلخانه ام

بی وجودت فاطمه، لطفی ندارد زندگی

از خدا خواهم که پر گردد همی پیمانه ام

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 19:13
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

زمزمه فرارسیدن ایام فاطمیه 2 -(بازم رسيد فاطميه روزای گريه و بكا) * گروه شاعرانه ها سبک

2337
3

زمزمه فرارسیدن ایام فاطمیه 2 -(بازم رسيد فاطميه روزای گريه و بكا) بازم رسيد فاطميه
روزای گريه و بكا
گريه برای فاطمه
برا علی مرتضی

دل زمین و آسمون
اين روزا افلاکی شده
من بميرم كه چادر
مادرمون خاکی شده

اون مادری كه
میون كوچه ها
اومد سراغش
یه سیلی بی هوا

آفریده خدا منو
فقط برای نوکری
میبنده مادرم برام
شالِ عزای نوکری

گدای فاطمه شدن
افضل اعمال منه
خوشا بحال مادرم
که پسرش سینه زنه

حالِ دل من
تو روضه ها خوشه
کاشکی برا تو
حرم بنا بشه

بغضی نشسته تو گلو
بارونِ نم نم می باره
باز باغبون تو این دلا
نهالِ ماتم می کاره

میاد صدایِ ناله از
سینه یِ تبدارِ بقیع
روضه یِ تلخِ من رسید
به پشتِ دیوارِ بقیع

مجروحِ زخمِ
اهلِ مدینه شد
کشته یِ بغض و
ضربه یِ کینه شد

بازم صدای

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 19:45
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمزمه زبانحال امام حسن(ع) با حضرت زهرا(س) 1 -(قلبِ پر از درد و غمم شکسته مثل حُرمتت!) * گروه شاعرانه ها سبک

9368
22

زمزمه زبانحال امام حسن(ع) با حضرت زهرا(س) 1 -(قلبِ پر از درد و غمم شکسته مثل حُرمتت!) قلبِ پر از درد و غمم
شکسته مثل حُرمتت!
آخه فقط من می دونم
چرا کبوده صورتت

درد و بلای کوچه رو
ریختن یه جا توی دلم
بِشکنه اون دستی که زد
سیلی به تو ، مقابلم

غم فراقُ
نمی کنم باور
حسن بمیره
برای تو مادر

تو كوچه های مدينه
شكست غرور پسرت
نميره از خاطر من
تو كوچه چی اومد سرت

تو کوچه فریاد می زدم
خدا برس به داد ما
با گریه هی داد ميزدم
برو عقب ای بی حيا

با چشم گریون...
پریشون و مضطر
ديدم می لرزه
دست تو ای مادر

رنگ رُخِت پریده و
به سختی میکشی نفس
حال و روزت نشون میده
میخوای بری از این قفس

هرکاری داری عزیزم
فقط بیا به من بگو
چرا باید فضه بیاد
تا که بگیری تو وضو

شبا با زحمت
دست به دعا میشی
چه عاش

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 19:50
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمزمه زبانحال امیرالمومنین(ع) با حضرت زهرا(س) فراق 1 -(غمت رو با جون میخرم یه کم ‌دیگه پیشم بمون) * گروه شاعرانه ها سبک

2375

زمزمه زبانحال امیرالمومنین(ع) با حضرت زهرا(س) فراق 1 -(غمت رو با جون میخرم یه کم ‌دیگه پیشم بمون) غمت رو با جون میخرم
یه کم ‌دیگه پیشم بمون
حرف دلم‌ رو لا اقل
فاطمه از نگام بخون

روزای خوبی که با تو
گذشت و یادم نمیره
اگه تو از پیشم بری
بدون‌ علی هم‌ میمیره

میخوام بمونی
نزن زمین روم و
غمت گرفته
قوّت زانومو

بی مادری سخته برا
حسین و زینب و حسن
چه زود گذشت فاطمه جون
روزای پیش هم بودن...

دست خزون از را رسید
آتیش به این زندگی زد
نشد برات کاری کنم...
شرمنده ام تا به ابد

چراغ خونه م
داری میری ولی
این و بدون که
دق می کنه علی

سوختيو ساختی پای من
زن نمونه ی علی
چقد غريبونه میری
به روی شونه ی علی

پارچه سياه نیازی نيست
دوديه خونه ی علی
ديوار سياه،صورت سياه
سياه،زمونه ی علی

عدل خداوند
شده برام اث

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 20:00
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمزمه زبانحال امیرالمومنین(ع) با حضرت زهرا(س) فراق 2 -(گره تو کارم افتاده ‌غسل تنت سخته برام) * گروه شاعرانه ها سبک

2757
3

زمزمه زبانحال امیرالمومنین(ع) با حضرت زهرا(س) فراق 2 -(گره تو کارم افتاده ‌غسل تنت سخته برام) گره تو کارم افتاده
‌غسل تنت سخته برام
زخماتو تطهیر میکنم
با اشک جاریه چشام

از همه بیشتر این غمت
قلب منو میده شکاف
که مونده روی بدنت
کبودی ضرب غلاف

غسل تن تو
کشته منو بانو
هنوز داره گل
میکاره این پهلو

نمیدونم چطور دیگه
اشک یتیمات میشه پاک
با دستای خودم چطور
بذارمت میون خاک

چطوری تلقینت بدم
خدا کنه که جون بدم
شونه های شکسته تو
بگو چطور تکون بدم

طاقت ندارم
امون من رفته
زیر غم تو
توون من رفته

دستم به غسلت نمی ره
چکار با این بدن کنم؟
خون آبه ها بند نمیاد
چطور تو رو کفن کنم؟

حالا که از کنارِ من
داری میری پیشِ خدا
باشه قرارِ من و تو
کرببلا تو قتلگا

میونِ مقتل
کنارِ اون بدن
که غرقِ خونِ
بدونِ

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 20:01
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمزمه زبانحال امیرالمومنین(ع) با حضرت زهرا(س) بعد از شهادت 2 -(ببخش از اینکه بیش از این نشد برات کاری کنم) * گروه شاعرانه ها سبک

2049
2

زمزمه زبانحال امیرالمومنین(ع) با حضرت زهرا(س) بعد از شهادت 2 -(ببخش از اینکه بیش از این نشد برات کاری کنم) ببخش از اینکه بیش از این
نشد برات کاری کنم
حتی تو تشییعت نشد
واست عزاداری کنم

از حالا تا آخر عمر
دیگه چشای من تره
نایی تو پام نمونده که
منو به خونه ببره

کی انتقام از
زمونه میگیره
دلم براتو
بهونه میگیره

خونه خرابم بعدِ تو
آوارِ غم ها رو سرم
دردِدلام رو بعد از این
باید واسه چاه ببرم

صبح تا به شب شب تا سحر
چشمم سوی تابوتته
تمومِ لحظه هام پُر از
حال و هوایِ خوبته

از وقتی رفتی
غمم فراوونه
حال و هوامو
کسی نمی دونه

تموم خاطرات تو
مونده برام به یادگار
می میرم و زنده میشم
شدم به درد و غم دچار

نگفتی اما میدونم
تو کوچه چی اومد سرت
تو رفتی اما برا من
مونده سکوت پسرت

بعد تو زهرا
خیبر شکن نیستم
آب م

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 20:03
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمزمه، گفت و گوی حضرت زهرا و امیرالمؤمنین -(چشماتو وا کن زهرا (چرا خوابیدی)۳) * وحید ولوی

1066
1

زمزمه، گفت و گوی حضرت زهرا و امیرالمؤمنین -(چشماتو وا کن زهرا (چرا خوابیدی)۳) با سبک : بیرق عشق بالاست ، اباعبدالله۳

چشماتو وا کن زهرا (چرا خوابیدی)۳
حرف بزن تو با مولا (چرا خوابیدی)۳
آه ...
نبینم چشمت تره
چرا قلبت مضطره
پریشون حیدره
تو عمرتو به پای من دادی - رسیده وقت رفتنت زهرا
تکون نخور که میشه پر لاله - تنت زهرا
آه - شهیده ی مرتضی۳

دست و بازوهای من (فدای حیدر)۳
بسته شد چشمای من (فدای حیدر)۳
آه ...
منو تو کوچه زدن
جلو چشمای حسن
ولی ای آقای من:
تموم درد فاطمه اینه - چرا جواب تو نمیدادن
تو رو تو کوچه ها که میبردن - منو کشتن
آه - غریب عالم علی۳

لحظه های پایانی (فراقی جانکاه)۳
گریه های پنهانی (فراقی جانکاه)۳
آه ...
یه گوشه گریون حسن
می سوزه همپای من
شده باز حرف کفن
شب

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 20:43
  • نوشته شده توسط
  • وحید ولوی
ادامه مطلب

زبانحال حضرت زینب با مادرش حضرت زهرا -(بده اجازه نشینم دمی برت مادر) * روح الله اسماعیلی

3850
1

زبانحال حضرت زینب با مادرش حضرت زهرا -(بده اجازه نشینم دمی  برت  مادر) بده اجازه نشینم دمی
برت مادر

نثار اشک کنم در بـرابـرت مادر

اگر مرا به دل
خود انیس می دانی

بگوی درددلت را
به دخترت مادر

بگو برای من آخر چرا تو می گیری

مدام چهـره خـود را ز همـسرت مادر

ترا چه گشته که
این روزها نمی خیزی

دگـــر به پیـش پـدرهـم
ز بسـترت مادر

رخ لئال تو کـه پیـش ازاین کبود نبود

مگر چه آمده در کوچه بر سرت مادر

ز چشـم هـای تـو
شــرمندگی شود معلوم

دمی کی می نگری
سوی شوهرت مادر

شنیدم از در و همسایه هاکه می گفتند

دگـــر تـمـام شــده عمـرمـــادرت مادر

اگر صحیح بوَد
حرفشان که وای به من

سیـاه شــد به جــهان
روز دخـترت مادر

یقین منــادی غیبـی نـویــد داده تــرا

که می روی پیِ

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 22:01
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 موسی  علیمرادی

اشعار روضه حضرت زهرا(س) -(دست در دست حسن بود که بیرون آمد ) * موسی علیمرادی

3386
12

اشعار روضه حضرت زهرا(س) -(دست در دست حسن بود که بیرون آمد  ) دست در دست حسن بود که بیرون آمد

مهر با ماه از اشراق مدینه سر زد

سوی مسجدبه شکوه و عظمت گشت روان

گوییا حیدر کرار رود در میدان

نه به کف دشنه و نه خنجر و تیغ و علمی

قصد کرده است کند فتح فدک را به دمی

گام مردانه او لرزه به عالم انداخت

گرد و خاک ره او خیبر دیگر می ساخت

کوچه ها گرم تماشای خداوند جلال

عرش در زیر قدمهاش رسیده به کمال

خطبه آغاز شد و با سخنش شد محشر

ذوالفقار اخته انگار علی در خیبر

محضر هیبت او کوه احد زانو زد

آسمان سجده به خاک قدم بانو زد

بانگ زد دست از این خواب گران بردارید

هر چه دارید همه از من و حیدر دارید

سر این سفره اگرروزی خود را بستید

همگی ریزخور حیدر وزهرا هستید

  • جمعه
  • 13
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(راندن درماندگان اصلا نمی آید به تو ) * محمد جواد شیرازی

1991
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(راندن درماندگان اصلا نمی آید به تو ) من سرم خورده به سنگ

راندن درماندگان اصلا نمی آید به تو

جز عطا، ای آسمان اصلا نمی آید به تو

دلشکسته آمدم سویت، پناه آورده ام

دل شکستن بی گمان اصلا نمی آید به تو

من سرم خورده به سنگ و ناتوان برگشته ام

قهر با این ناتوان اصلا نمی آید به تو

حق من این است رسوایم کنی با این وجود

حضرت صاحب زمان اصلا نمی آید به تو...

ما عزاداران زهراییم، پس با این حساب

بستن در رویمان اصلا نمی آید به تو

دید، حیدر همسرش را مو پریشان، ناله زد:

ای بهار من، خزان اصلا نمی آید به تو

تو ستون لشکر مرد غریب یثربی

فاطمه، قدِ کمان اصلا نمی آید به تو

.

.

.

`دید زینب چوب را روی لبان یار گفت:

ای برادر خیزران اصلا ن

  • جمعه
  • 13
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:32
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(بر تاج عرش نوشته شده `لافتا علی” ) * محمد سعید طالبی

759

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(بر تاج عرش نوشته شده `لافتا علی” ) درد غربت
بر تاج عرش نوشته شده `لافتا علی”

`یا مظهر العجائب و یا مرتضا علی”

من بوده ام ملیکه و هم کفو با علی

دستان سرنوشت مرا برده تا علی

شکر خدا کنم که علی همسرم شده

آقای خانه ی من و بالا سرم شده

من کوثرم ، علی شده ساقی کوثرم

من خانه دارم و علی مرد دلاورم

من حوریم نام علی را که می برم...

تا آسمان هفتم از این خانه می پرم

مردی دلیر... صاحب شمشیر ذوالفقاز

در دست اوست زوزه ی تکبیر ذوالفقار

سر می زند در وسط لشکر آنچنان !!

در می کند یک تنه در خیبر آنچنان!!

شمشیر او کرده به پا محشر آنچنان !!

روی زمین ریخته است پیکر آنچنان!!

مانند او مرد دو دنیا نداشته‌ !!

مانند او کسی به خدا گُل نکاش

  • جمعه
  • 13
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:37
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت زهرا(س) -(و گرفتی که کبودی تو پیدا نشود ) * علی بهرامی نیا

3156
12

اشعار شهادت حضرت زهرا(س) -(و گرفتی که کبودی تو پیدا نشود ) رو گرفتی که کبودی تو پیدا نشود

باعث رنجش زخم دل مولا نشود

سر سجاده دعا کرده حسن آهسته

بی کسی کاش نصیب دل بابا نشود

ز دهان زن همسایه شنیده زینب

حال او بسکه وخیم است مداوا نشود

بشکند دست مغیره که به قنفذ میگفت

آنقدر ضربه شدید است که او پا نشود

پسرش دید غم کوچه و غصب فدکش

به گمانم که دگر عقده ی او وا نشود

چه سرش آمده مرگش ز خدا می خواهد

گذرش کاش دگر سمت گذرها نشود

حال او زار و خراب است بمیرم ای وای

دیگر از بستر بیماری خود پا نشود

  • جمعه
  • 13
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 داود تیموری

مرثیه حضرت زهرا(س) -(گرفتي دست برديوارودستي بركمرزهرا) * داود تیموری

1136

مرثیه حضرت زهرا(س) -(گرفتي دست برديوارودستي بركمرزهرا) گرفتي دست برديوارودستي بركمرزهرا
نگاهت گاهگاهي هست برديوارودرزهرا

نخي ازچادرت راتاكه برمسمارِدَرديدم
مراشِشماهه محسن يادآمددرنظرزهرا

ميانِ كوچه دشمن باغلاف كين توراميزد
شدي بهرعلي دركوچه باجانت سپرزهرا

زِسيلي باعلي حرفي نگفتي ليك فهميدم
درآنجايي كه پوشاندي رُخت آسيمه سرزهرا

شنيدم مرگ ميكردي طلب بِين دعاهايت
كه بودي ازغم هجرپدرخونين جگرزهرا

اگرسوي پدررَفتي مَگوازماجراي خويش
اگرچه مانده ازسيلي بِرُخسارت اثرزهرا

بيابرعاصيِ درمانده لطفي كن كه بايادت
بريزداشك غم ازديده اش باردگرزهرا

  • جمعه
  • 13
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 20:22
  • نوشته شده توسط
  • داود تیموری
ادامه مطلب
 حسین نجفی

اذان بلال -(ربُّ الارباب من خدایا) * حسین نجفی

932
2

اذان بلال -(ربُّ الارباب من خدایا) ای اذان گوی مدینه ای بلال
ای پیمبر سیرت و نیکو خصال

بعد از آنی که نبی کرد ارتحال
خسته ام ازاین همه درد و ملال
می شوم آماده از بهر وصال
گشته دیگر قامتم همچون هلال
می کنم با درد پهلویم جدال

بنگر احوال دلی آشفته حال

گو اذانی بهر این بشکسته بال
ای اذان گوی مدینه ای بلال

  • شنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 15:28
  • نوشته شده توسط
  • حسین نجفی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(این روزها که دیدنتان کیمیا شده ) * حسن لطفی

946

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(این روزها که دیدنتان کیمیا شده ) دارالعَزا
این روزها که دیدنتان کیمیا شده

این خانه خانه نیست که دارالعَزا شده

باور نمی‌کنم چقدر آب رفته‌ای

حتی برایِ ناله لبت بی صدا شده

یادش بخیر حرفِ عروسیِ دخترت

حالا ببین چگونه عزا دارِ ما شده

من میخ بر دلم نه به تابوت می‌زدم

هرچند خنده‌ای به لبت آشنا شده

شرمنده‌ام که بودم و پای غریبه‌ها

با شعله‌های سرخ به این خانه وا شده

شرمنده‌ام که بودم و نا محرمانِ شهر

آنگونه در زدند که دیدم جدا شده

فهمیده‌ام چه بر سرت آن روز آمده

از وضع چادری که پُر از ردِّ پا شده

وقت نفس کشیدنِ تو این صدای چیست

این استخوانِ سینه چرا جابجا شده

پیراهنِ حسینِ مرا دوختی ولی...

از صبح حرف روی لبت بوریا شده

  • شنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 20:09
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(میدونی دلم گرفته فاطمه ) * حسین خیریان

1695
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(میدونی دلم گرفته فاطمه ) دلم گرفته
میدونی دلم گرفته فاطمه

میدونی خزون شده بهار من

بغض کوچه توی سینه ی توإ

درد سیلی روی قلب زار من

خونمون صفا نداره بعد تو

فاطمه نگو همش میخوام برم

نارفیق نیمه راه نشو برام

گرمی خونم تویی تاج سرم

من دلم لک میزنه برای تو

در قلب تو به روی غم ببند

تنور خونمونو ب پا کن و

دوباره مثل قدیم فقط بخند

فاطمه بغض گلومو میخورم

تا یه وقت چشامو تو خیس نبینی

پای حرفام مثه قبلنا میشه

تا یه بار دیگه عزیزم بشینی؟

کوه غصه روی دوش من گذاشت

نانجیب بی حیا خیلی بده

جلوی چشم من و بچه هامون

تو حیاط خونمون تورو زده

آتیش در خونه فدا سرت

غصه ی علی فقط یه چیز دیگست

تو کوچه خودت بهم بگو چی شد؟

چ

  • شنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 20:11
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(ما در کنار هم چه غریبانه سوختیم ) * حسین رضایی

946

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(ما در کنار هم چه غریبانه سوختیم ) مستانه سوختیم
ما در کنار هم چه غریبانه سوختیم

در پای شمع دین چو پروانه سوختیم

با صبر در شرار ستمها چه ساختیم

ما با قبول عشق چه مستانه سوختیم

من پشت درب خانه و تو بین کوچه ها

در راه حق به همّت جانانه سوختیم

می سوخت صورت من و می سوخت قلب تو

در آتشی مدام حریصانه سوختیم

در خانه ای که غیر خدا محرمی نبود

نا محرمان رسیده و در خانه سوختیم

دل غرق ذات حضرت خلّاق بی زوال

داغی زدیم بر دل فرزانه سوختیم
حسین رضایی

  • شنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 20:13
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(از لگد ها به روی `در” ، دو سه تا جا مانده ) * پوریا باقری

1056
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(از لگد ها به روی `در” ، دو سه تا جا مانده ) امّ أبیها
از لگد ها به روی `در” ، دو سه تا جا مانده

فکر کردند علی ، بی کس و تنها مانده

میخِ دَر ، شاهدِ این است بدانیم همه...

تا کجا ...پای علی ، حضرت زهرا مانده

هرگز از پشتِ ولایت ، قدمی دور نشد

مات و مبهوت ، بر او دیده ی دنیا مانده

علی آرام نشسته است دقیقا مثلِ...

ناخُدایی که به نامردیِ دریا مانده

آه... در خانه ی مولا دو سه روزی است فقط

نفسِ بی رمقِ `امّ أبیها” مانده

فاطمه مثل خیال است میان بستر

غیرِ یک روح ، چه از فاطمه ی ما مانده

مردمِ شهر ، ببینید که او رفتنی است

بر دلش ، جای همه زخم زبان ها مانده

  • شنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 20:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(شبها فقط ، تا صبح بیداری عزیزم ) * حسین رحمانی

819

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(شبها فقط ، تا صبح بیداری عزیزم ) آتش گرفتم

شبها فقط ، تا صبح بیداری عزیزم

بانوی من ، سر درد هم داری عزیزم

ای ساده پوشِ من لباست فرق کرده

هر سُرفه ای یک لاله میکاری عزیزم!

شد خواهش نُه ساله ات ، تابوتِ چوبی...

میسازمش از روی ناچاری عزیزم!!

چیزی نمانده از تنت جُز سایه دیگر...

از خانه ام عزم سفر داری عزیزم

آتش گرفتم سوختم ، آن لحظه ایی که...

دیدم تو پُشت در گرفتاری عزیزم !!

با تازیانه ، بارها در بینِ کوچه ...

شد زخمهای پیکرت کاری عزیزم !

دستت شکست و دستِ من را بازکردی

بانوی من خیلی فداکاری عزیزم!

این گریه ی روز و شبت عین جهاد ست

طوفانترین ابری که می باری عزیزم !

وقتی شکایت شد زِ آه و ناله ی تو ...

معلوم شد پیرو

  • شنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 20:22
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد