شهادت امام موسی بن جعفر الکاظم

مرتب سازی براساس
 رضا تاجیک

دانلود سبک نوحه امام کاظم(ع) -( با حلقه های زنجیر مأنوس اشک و آهم2 ) * رضا تاجیک

2812
5

دانلود سبک نوحه امام کاظم(ع) -( با حلقه های زنجیر   مأنوس اشک و آهم2 ) با حلقه های زنجیر مأنوس اشک و آهم2
زندان سرد و تاریک گردیده قتلگاهم2
آه؛ با شور کربلایی/ دارم به لب نوایی/ یافاطمه کجایی
من مثل حسین تشنه لب می میرم
با اشک دو عین تشنه لب می میرم 2
با اینکه شیعیانم بگذشته از شماره 2
تشییع پیکرم شد بر روی تخته پاره 2
آه؛ من دیده ام به زندان/ با دیده های گریان/ بانوی مو پریشان
دشمن می رسد می دهد آزارم
از درد لگد تا سحر بیدارم 2
با کام خشک و تشنه در بین این سیه چال 2
امشب زبان گرفتم با یاد شاه و گودال 2
آه؛ در پیش روی مادر/ خنجر به روی حنجر/ آید صدای خواهر
گریان بر روی سینه ام میکوبم
روضه خوان آن حجت مذبوحم 2

شاعر : رضا تاجیک

  • یکشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 16:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

مجلس پنجاهم: شهادت امام موسی کاظم (ع ) *

123

مجلس پنجاهم: شهادت امام موسی کاظم (ع ) مجلس پنجاهم:
شهادت امام موسی کاظم (ع )
نه معرفت فیض حضورت دارم
نه دیده ی جلوه های نورت دارم
ای حجت عصر والزمان یا مهدی
امّید به جمعه ی ظهورت دارم
یابن الحسن امشب شب شهادت موسی بن جعفر پدر بزرگوار امام رضا است که ما ایرانی ها مدیون وجود این امام رئوف هستیم. امشب شب شهادت پدر بزرگوار حضرت معصومه است که حرم اهل بیت است.
یابن الحسن تو را به صاحب این شب عزیز قسم می دهم که یک سری به این محفل و مجلس ما بزنی.
امام کاظم علیه السلام 7 سال یا به روایتی 14 سال در زندان در زندان هارون الرشید بود.
هر کس در این دوران به اهل بیت علاقه داشت باید به زندانی میشد روزی هارون الرشید به امام عرض کرد: حاضرم که فدک را

  • چهارشنبه
  • 8
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:09
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 رضا اسماعیلی

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( اين روزها،‌ماييم و اندوهي اهورايي ) * رضا اسماعیلی

1993
1

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( اين روزها،‌ماييم و اندوهي اهورايي ) اين روزها،‌ماييم و اندوهي اهورايي
زنداني دهليزهاي سرد تنهايي
اين روزها، ماييم و لبخند شهيد تو
چون لاله مشغوليم با مشق شكيبايي
اين روزها، افسوس! از وصل تو محروميم
ماييم و كابوس فراق و طعم تنهايي
اين روزها، ما تشنه ی نوشيدن عشقيم
اي كاش مي‌دادي به ما يك جرعه شيدايي
دور از تو يا مولا ! خزاني زرد و دلگيريم
ما را بهاري كن، تو اي روح شكوفايي
ما شيعه ی عشقيم، اهل بيت خورشيديم
ما را تو پير و ُمرشدي، ما را تو مولايي
ما را اجابت كن، ‌تو اي آيينه ی هفتم
تا سهم روح ما شود آيينه پيمايي
كردي غروبي سرخ ، اما خوب مي‌دانم
فردا به عرش عشق، مهر عالم آرايي
گفتم‌ «غزل ـ اشكي» براي نور مظلومت
امشب عزادارم تو را، نو

  • دوشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا اسماعیلی

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( اين روزها،‌ماييم و اندوهي اهورايي ) * رضا اسماعیلی

2143
2

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( اين روزها،‌ماييم و اندوهي اهورايي ) اين روزها،‌ماييم و اندوهي اهورايي
زنداني دهليزهاي سرد تنهايي
اين روزها، ماييم و لبخند شهيد تو
چون لاله مشغوليم با مشق شكيبايي
اين روزها، افسوس! از وصل تو محروميم
ماييم و كابوس فراق و طعم تنهايي
اين روزها، ما تشنه ی نوشيدن عشقيم
اي كاش مي‌دادي به ما يك جرعه شيدايي
دور از تو يا مولا ! خزاني زرد و دلگيريم
ما را بهاري كن، تو اي روح شكوفايي
ما شيعه ی عشقيم، اهل بيت خورشيديم
ما را تو پير و ُمرشدي، ما را تو مولايي
ما را اجابت كن، ‌تو اي آيينه ی هفتم
تا سهم روح ما شود آيينه پيمايي
كردي غروبي سرخ ، اما خوب مي‌دانم
فردا به عرش عشق، مهر عالم آرايي
گفتم‌ «غزل ـ اشكي» براي نور مظلومت
امشب عزادارم تو را، نو

  • دوشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( حال او دگر به زندان ، گذرد دگر ز درمان ) *

2157
2

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( حال او دگر به زندان ، گذرد دگر ز درمان ) حال او دگر به زندان ، گذرد دگر ز درمان
اثرِ زهر جفا شد ، ز دو چشم او نمایان
میشود رها ز دنیا ، می رود به سوی معبود
می دهد سلامی اینک ، محضر خدای منان
شیعیان منتظر او ، که برون شود ز بندش
در گشوده شد وَ آمد ، به روی دوش غلامان
ولی اینجنین چرا او کفِ تخته ای سوار است
نه نفس نه حرکتی نه،شده است چو جسم بی جان
نگشوده اند چرا پس ، غُل ز دست و پای موسی
شد روانه این دل من ، سمتِ شام ، شامِ غریبان
تازیانه ، هتک حرمت ، درد مشترک ولیکن
بزم مـِی وَ دخت حیدر ، او اسیر و این اسیران
بی حیا مکن جسارت به لبِ عشق دو عالم
خیزران نبوده هرگز صله بر قاری قرآن
میرود سری سواره ، جلوی چشم یتیمان
زینب از حسین بپرسد به

  • دوشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( بار الاها حضرت موسی بن جعفر قالدی تنها ) *

2494
1

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( بار الاها حضرت موسی بن جعفر قالدی تنها ) بار الاها حضرت موسی بن جعفر قالدی تنها
بیر کیچیک مرطوب یئرده حبس اولوپ دلبند طاها
ذکری یارب یارب اولدی سسلنیپدی بار الاها
اولدی راضی هر بلایه زادة زهرای اطهر
جان ئریر زنداندا یارب حضرت موسی بن جعفر
اون بیر ائیل زنداندا آللاه اولدی گل تک جسمی پرپر
زاهد شب زنده دار وعارف و عالمدی دینه
معدن حلم و کرامت مقتدادی متقینه
حجت اهل سمادی رهنما اهل یقینه
حضرت صادق آتاسی شیعه یه مولا و سرور
جان ئریر زنداندا یارب حضرت موسی بن جعفر
اون بیر ائیل زنداندا آللاه اولدی گل تک جسمی پرپر
ائیلروخ هارونه لعنت حضرته ائیلوب جسارت
بیر قارانلوق تنگ یئرده حضرته وئردی اقامت
حضرت زهرا بالاسی آللاهیلان ائتدی خلوت
عرض ائدوب ن

  • دوشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( اشک زنجیر به حال بدنم میریزد ) * روح الله عیوضی

2416
1

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( اشک زنجیر به حال بدنم میریزد ) اشک زنجیر به حال بدنم میریزد
گریه بر بی کسی زخم تنم میریزد
آسمان راه گلوی قفسم را بسته
عرق بال من از پیرهنم میریزد
روی شلاق به من واشده و می خندد
آب مجروح ز زخم دهنم میریزد
چارده سال شد از شهر مدینه دورم
آهم از غربت وآل حسنم میریزد
چوب با پای شکسته سر دعوا دارد
سنگ ، زیر قدم پا شدنم میریزد
هر یک از هفت کفن پشت سر تشییعم
لاله برکشته ی دوراز وطنم میریزد

شاعر : روح الله عیوضی

  • دوشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( از داغ دوری پسرش پیر بود و بس ) * سید علی احمدی

2606
1

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( از داغ دوری پسرش پیر بود و بس ) از داغ دوری پسرش پیر بود و بس
از این فراق، گریه گلوگیر بود و بس
با اشک چشم آن چه ز لب، گوش می شنید
تسبیح و حمد و آیه و تکبیر بود و بس
آن یار و غمگسار که تا آخرین نَفَس
از او جدا نشد غل و زنجیر بود و بس
از آن همه شکنجه، فقط بر دل و جگر
دشنام ها به مادر او تیر بود و بس

شاعر : سید علی احمدی

  • دوشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( نگاه خسته ی تان ماتمی به دل انداخت ) * نیما نجاری

2855
4

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( نگاه خسته ی تان ماتمی به دل انداخت ) نگاه خسته ی تان ماتمی به دل انداخت
برای سینه ی ما روضه ی محرم ساخت
دوباره پیرُهن مشکی عزای شما
و باد می وزد از مشهد رضای شما
بخواه تا که کمی روضه خوان شوم آقا
فدای آن تن مجروحتان شوم آقا
چقدر برف نشسته است روی گیسویت
شبیه مادرتان گشته است پهلویت
امام گوشه نشینم ، نگو تو را زده اند
نه نه نذار ببینم ، نگو تو را زده اند
تو را به جان رضایت نگو چه بد زده است
نگو که پای پلیدی تو را لگد زده است
چقدر رنگ کبودی گرفته بازویت!!!؟
چقدر فاصله افتاده بیـن زانویت !؟
تکان مخور ز پرت خون تازه می آید
از این شکاف سرت...خون تازه می آید
فدای آن همه زخم نشسته بر بدنت
فدای ساق شکسته...فدای آن دهنت
امام یکسره مظلوم !

  • دوشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رسول میثمی

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( سالها وقتِ دعایِ سحرم خندیدند ) * رسول میثمی

2495
1

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( سالها وقتِ   دعایِ   سحرم    خندیدند ) سالها وقتِ دعایِ سحرم خندیدند
درسیه چال به اشکِ بصرم خندیدند
سالها شد سپری در غل و زنجیر عدو
و به آزردگی بال و پرم خندیدند
روزها روزه ام و ناله کنان بهر حسین
بر لب خشک وبه چشمان ترم خندیدند
شد پذیرایی شان سیلی و دشنام و لگد
جای افطار به درد ِ کمرم خندیدند
مادرم فاطمه را چون که صدا میکردم
به جواب ِ نفس ِ نوحه گَرَم خندیدند
این نگهبان بخدا نسل و تَبار زَجر است
از همانها که به اطفال حرم خندیدند
خون دل خوردم از آن زخم زبانها همه عمر
دائما ً بر نفس شعله وَرم خندیدند
شکر حق گفتم و در خلوت با ربّ جَلیل
چهره بر خاک و بسوز جگرم خندیدند
تاکه آن زهر به جان کندن من خاتمه داد
شاد گشتند و همه دور و بَرم خند

  • دوشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( دراين قفس چويادم زلانه مي آيد ) * حسن حسینی

2029

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( دراين قفس چويادم زلانه مي آيد ) دراين قفس چويادم زلانه مي آيد
سرشك ديده من دانه دانه مي آيد
دلم گرفته ازاين غم كه گوشه زندان
اجل به ديدنم حتي چرا (نمي آيد)
هميشه صحبت معصومه با رضا اين است
برادرم پدرم كي به خانه مي آيد
چوبيد لرزه فتد برتنم زبس سندي
پي اذيت من وحشيانه مي آيد
به روز بهر ملاقات مي روند همه
ولي به ديدن من اوشبانه مي آيد
برند شاخه گل هديه بهرزنداني
ندانم اوزچه با تازيانه مي آيد

شاعر : حسن حسینی

  • دوشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( هر لحظه ای که آمد و از من خبر گرفت ) * قاسم نعمتی

2645
1

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( هر لحظه ای که آمد و از من خبر گرفت ) هر لحظه ای که آمد و از من خبر گرفت
حالات سجده های مرا در نظر گرفت
می دید عاشقانه مناجات می کنم
اغلب سراغی از من عاشق سحر گرفت
نفرین به ضربه ای که نماز مرا شکست
رویم ز ضرب دست یهودی اثر گرفت
پاره شد عبا به تنم بسکه با شتاب
این تازیانه حلقه به دور کمر گرفت
جا خورده دنده ام به گمانم که پهلویم
چون پهلوی مدینه به تیزی در گرفت
فهمیده بود غیرت ما روی مادر است
با حرف بد قرار مرا بیشتر گرفت
دانستم از چه کودک جا مانده ی حسین
وقت فرار دست خودش روی سر گرفت
در شام دختری که خودش ضربه خورده بود
دامن برای روی کبود پدر گرفت
هر چه شد عاقبت سرم از تن جدا نشد
تشییع پیکرم به زیر دست و پا نشد
تیزی نیزه ای نرسیده به

  • دوشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام کاظم(ع) -( بگیر از من این نیمه جان مرا ) * یاسر رحمانی

2461
1

شعر شهادت امام کاظم(ع) -( بگیر از من این نیمه جان مرا ) بگیر از من این نیمه جان مرا
ز من بشنو آه و فغان مرا
من آن مرغ باغ بهشتم که خصم
در آتش فکند آشیان مرا
رهایم کن از بند این خاکدان
که سندی بریده امان مرا
گرفت آن چنانم به باد کتک
که بشکسته چند استخوان مرا
همان استخوانی که بیرون زده
ربوده زمن خواب و نان مرا
مرا می زند تازیانه و بعد
دهد ناسزا خاندان مرا
و آنقدر قوت و غذایم کم است
که برده زجسمم توان مرا
همان تکه نانی که آورده است
پر از زخم کرده دهان مرا
چنان آب گشته تنم در قفس
که دیگر نیابی نشان مرا
زبس بر زمین جُسته ام مرگ را
ببین قد مثل کمان مرا
شرار عطش خیز زهرجفا
بسوزد همه دودمان را
خدیا نصیب بدان هم مکن
کسی مثل این میزبان مرا

شاعر : یاسر رحمان

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 احمد ایرانی نسب

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( پـر می زند دوبـاره قلم در هوای تـو ) * احمد ایرانی نسب

2231
1

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( پـر می زند دوبـاره قلم در هوای تـو                ) پـر می زند دوبـاره قلم در هوای تـو
چون آسمان گرفته دلش در عزای تو
دیگـر صدای ناله ی شبهـات رفتـه و
حتـی سحـر بهانـه بگیـرد بـرای تو
از حال می روی چه قَدَر بین سجده ها
مشتـاق این عبـادت شیرین خدای تو
بـا سیلی و شکنجه کـه افطـار میکنی
حالا شبیـه فاطمه شد روضه هـای تو
با ناسزا بـه مادرتـان گریـه میکنـی
چـون از تبـار فاطمه ای ماجـرای تـو...
موسای مـا تویـی و فقط با اشـاره ای
نیلـی روان ز چشم تـرم با عصـای تو
بـدکـاره هم شوم تو مرا خوب میکنی
آدم کنـــد مــرا نفس ربنــای تـو
باب الحوائـج همــه ی مستمنـدهـا
شـد مستجاب حاجت مـا از دعـای تو
آیـا شـود گـدای حریـم شمـا شوم؟
هستـم دخیـل دامـن ابـن الرضای

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( الهى به احسانِ ساقىِّ كوثر ) * اصغر چرمی

2043
3

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( الهى به احسانِ ساقىِّ كوثر ) الهى به احسانِ ساقىِّ كوثر
روا نيست زندان به اولاد حيدر
خدايا به حقِّ وصىِّ پيمبر
به لطف نگاهى،مرانم از اين در
تصدّق نما وُ مشام دلم را
بگردان به عطر ولايش مُعطّر
غريبانه جان داده در كنج زندان
به ياد غريبىِّ ساقىِّ كوثر
به هارونيان زمانه بگوييد
كه او بوده حامىِّ دين پيمبر
بده بال مرغ دلم را بيايم
به دولت سراى بهشت دو سرور
مگردان مرا در دودنيا به لطفت
جدا از محبان زهراى اطهر
كه من هر چه دارم ز اولاد زهراست
به باب الحوائج ، به موسى ابن جعفر
به جان رضا قسمتم كن دوباره
به باب المراد حريمش نهم سر

شاعر : اصغر چرمی

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( در راه خدا نام علی(ع) زمزمه کرد ) * اصغر چرمی

2343

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( در  راه خدا نام علی(ع) زمزمه کرد ) در راه خدا نام علی(ع) زمزمه کرد
دشمن ز کلام حقّ او واهمه کرد
با هر سخنش کاخ ستم می لرزید
احیا ، جلوات ِحیدر و فاطمه(س) کرد
---
یوسف به ته چاه دیانت می کرد
دشمن به مقام او اهانت می کرد
بی رحمی هارون به سیه چال رسید
بر حافظ اسلام خیانت می کرد
---
ما مفتخریم باب حاجت داریم
با دشمن اسلام لجاجت داریم
ما پیرو مکتب پیمبر هستیم
بر گفته ی خودبه حق سماجت داریم

شاعر : اصغر چرمی

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( من در این زندان هارون روزها سر می کنم ) * اصغر چرمی

2188

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( من در این زندان هارون روزها سر می کنم ) من در این زندان هارون روزها سر می کنم
پیروی از جدّ خود ساقیِّ کوثر می کنم
در غُل و زنجیرِ هارون حبس گشتم بی گناه
زیر و رو با ذکر حق کاخ ستمگر می کنم
من ز پا تا سر پُر از درد جراحاتم ولی
استقامت در بلا با یاد مادر می کنم
عُقده ها دارد به دل سِندی بی شرم و حیا
روضه های کوچه را این گونه باور می کنم
گر زپای نیمه جانم دائماً خون می چکد
یاد دردِ پهلوی مجروح مادر می کنم
صورتم از ضرب سیلیّ عدو نیلی شده
یاد مظلومیت زهرای اطهر می کنم

شاعر : اصغر چرمی

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( تدبیر کــردند......... قتل ترا بر گـــردن تقـــــــــدیر کردند ) * صمد علیزاده

1921
1

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -(  تدبیر کــردند......... قتل ترا بر گـــردن تقـــــــــدیر کردند  ) تدبیر کــردند......... قتل ترا بر گـــردن تقـــــــــدیر کردند
آنهاکه بازهر......... کام ترا از زندگـــــانی ســـــیر کردند
با تازیــــــانه........ درپیش چشمت کوچه راتصویرکردند
با ناســزاها......... بدتر ز کار تیــــغه ی شمشـــیر کردند
باضرب سیلی...... یک روزه, صدساله رخت را پیرکردند
باکظم غیظت........ روباه ها پیش تو خود را شـــیر کردند
درچارده سال........ با ضربه ها در کشتنت تاخــــیر کردند
شمع وجودت......... شد آب و تشییع ِ غُل و زنجـیر کردند

شاعر : صمد علیزاده

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( ای زیر و بم گریه ی زنجیر شنیده ) * محمد حسین انصاری نژاد

2144

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( ای زیر و بم گریه ی زنجیر شنیده ) ای زیر و بم گریه ی زنجیر شنیده
با زمزمه ای موج به موج آینه چیده
ای محبس بی روزنه دیدی که نوشتند:
بر سقف کبودت رقم قتل سپیده
دود از نفس سوخته ات حلقه به حلقه
تا جزر و مد دجله ی بغداد رسیده
از شعشعه ی حیدری یوسفم افتاد
صد ولوله در محبس و هی دست بریده
ها! می شنوی ناله ی «یا صاحبی السجن»
در چشم ترش معجزه هایی ست عدیده
ای کاش که امشب متلاشی شوم از بغض
بر منبری از روضه ی آن ماه ندیده
گفتند شده «سوق ریاحین» پل بغداد
سوگند که جز لاله ی قرمز ندمیده
با پای خودش کعبه به تشییع می آید
تا تلبیه در تلبیه از حبس شنیده
این ماه جوان کیست که با گریه عبا را
در بدرقه بر کشته ی خورشید کشیده؟!
این ماه جوان هروله در

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن عرب خالقی

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( چهار چوب نگاهت به چهار دیواری ) * محسن عرب خالقی

2947
0

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( چهار چوب نگاهت به چهار دیواری ) چهار چوب نگاهت به چهار دیواری
اگر چه روز نداری، همیشه بیداری
مکیده است توان تو را لب زنجیر
برای دادن جان، ناتوان! توان داری
تفاوتی نکند روز و شام در چشمت
ز دست دشمن خود دائماً در آزاری
بگو که غنچۀ خود را ز دست گل چینان
کجا به دست که ای باغبان تو بسپاری؟
زبان روزه ای و باز هم زمان اذان
به سفرۀ تو شده تازیانه افطاری
دوباره رفته ای از هوش، دور تا دورت
ملائـکه همه سینـه زننـد با زاری

شاعر : محسن عرب خالقی

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( کنج زندان می کشم این سو و آن سو پیکرم ) * ناصر شهریاری

2709
4

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( کنج زندان می کشم این سو و آن سو پیکرم ) کنج زندان می کشم این سو و آن سو پیکرم
جرمم این بوده که فرزند نبی و حیدرم
بس که دشمن داده آزارم در این زندان غم
می چکد خون جگر از نوک مژگان ترم
استخوان هایم شکسته، از جفای دشمنم
سلسله در سلسله سر تا به پا، پا تا سرم
رد پای تازیانه بر تنم افتاده و ...
پیرهن گردیده عضوی از تمام پیکرم
سلسله سنگین و تن زار و فراوان زخم من
خون چکد از جسم زارم تا تکانی می خورم
تا شکسته استخوان ها را نظاره می کنم
یاد آن پهلو شکسته، یاد دیوار و درم
من اسیرم لیک مردم، از جسارت ها چه باک
دل غمین زینب و بازار و سنگ و معجرم

شاعر : ناصر شهریاری

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( آن پيكري كه بود ز گل هم شريف تر ) * سید فرید احمدی

2159
3

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -(  آن پيكري كه بود ز گل هم شريف تر ) آن پيكري كه بود ز گل هم شريف تر
جز دست تازيانه نوازشگري نداشت
شمعي كه سال ها به شبستانِ بي كسي
ميسوخت قطره قطره و خاكستري نداشت
خورشيد،سال ها مَه رويش نديده بود
روز و شبش يكي و شبش اختري نداتشت
زنجير بوسه داد به پايش به صد دهان
شد مهربانِ او كه كس ديگري نداشت
بوسيد پاي او و ز پايش نشد جدا
شكر خدا كه بوسه ي محكم تري نداشت

شاعر : سید فرید احمدی

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد سهرابی

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( هر قدر پیر می شوی و مو سپیدتر ) * محمد سهرابی

3030
8

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( هر قدر پیر می شوی و مو سپیدتر ) هر قدر پیر می شوی و مو سپیدتر
وا می شود به روی تو زخمی جدیدتر
در سجده دید هر كه تو را، جز عبا ندید
هر روز می شوی ز چه رو ناپدیدتر؟
جدّت به بوریا و تو در هفت پارچه!
انصاف دِه كدام شما شد شهیدتر؟
یك لنگه در برای تو تابوت می شود
قحطی رسیده یا كه رسوم جدیدتر
دریا به روی تخته شكسته چه می كند؟
از تو بعید نیست از این هم بعیدتر
زانوی تو دو تا شده یا عیبِ چشم ماست؟
كوته شده است تخته و یا تو رشیدتر
----------------------------------------------------------

شاعر : محمد سهرابی

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

َشعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( از تازيانه مانده بر رويت نشاني ) * رضا رسول زاده

2408
1

َشعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( از تازيانه مانده بر رويت نشاني ) از تازيانه مانده بر رويت نشاني
روحت جراحت ديده از زخم زباني
زنجيرهاي پير اين گردن گواه است
شايد فقط امروز را زنده بماني
با اين تن سنگين نمي دانم چگونه
داري بلاي شيعيان را مي كشاني ؟
محروم از يك روزنه نوري به زندان
گرچه تو خورشید همه کون و مکانی
پهلوی تو با ضرب پايي آشنا شد
چون خواستي شب ها مناجاتي بخواني
از اين شكنجه سخت تر بهر پسر نيست
اسمي برند از مادرش با بد دهاني
چشم انتظار ديدن روي رضايي
در اين سيه چاله ... بميرم ، نيمه جاني
شكر خدا در شهر غربت هم كه هستي
تو باز داري در غريبي دوستاني
شكر خدا كه بعد مرگ تو كسي هست
نگذارد عريان بر زمين ديگر بماني
اما خدا داند كه زير نعل اسبان
ديده چه جسمي !

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

شعر شهادت امام کاظم(ع) -( دلم را کرده‌ای از ماتمت پیر ) * حسن ثابت جو

2382

شعر شهادت امام کاظم(ع) -(       دلم را کرده‌ای از ماتمت پیر ) دلم را کرده‌ای از ماتمت پیر
قسم بر سجده‌های کُنجِ زندان
غریبی‌ات شده در سینه چون تیر
از این زندان به آن زندان روانه
ز دستِ زندگی آخر شدی سیر
جهانْ کوچک به پیشِ غصه‌هایت
یکی دردِ تو را کی شرح و تصویر؟
شده چشمم به پشتِ اشک زندان
بیا دست منِ افتاده را گیر
ضریحت را ندیدم وا دریغا
کنم ناله از این احوال و تقدیر
بیا موسی بن جعفر از سرِ لطف
دلم را با نگاهی کن تو درگیر
دلم را بر ضریحت چون دخیلی
ببند و با ولایت کن تو تسخیر

شاعر : حسن فطرس

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت اما موسی کاظم(ع) -( ای بنای حرم عدل و امان را بانی ) *

3451
2

شعر شهادت اما موسی کاظم(ع) -( ای بنای حرم عدل و امان را بانی ) ای بنای حرم عدل و امان را بانی
وی زرخسار تو آفاق همه نورانی
ای تو در مکرمت و جود نبی را مانند
وی تو در منزلت و قدر علی را ثانی
تو امین اللهی و بر در بیت الشرفت
هست جبریل امین را شرف دربانی
آن جمال ملکوتی که توداری .به ملک
ازتماشای رخت دست دهد حیرانی
که گمان داشت که باآن همه تشریف و جلال
یوسف فاطمه یک عمر شود زندانی
آب شد شمع وجود تو و خون شد دل تو
وای از ظلم مطامیر و شب ظلمانی
از فشار غم واندوه به تنگ آمده بود
روح قدسی تو در کالبد انسانی
مرگ خود را زخدا میطلبی حق داری
ای گریبان تو در پنجه سرگردانی
به پریشانی تو دجله بغداد گریست
ای نصیب تو همه بی سر و بی سامانی
بر در قاضی حاجات مناجات کنان
عرض

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد مبشری

شعرمدح و مصیبت حضرت موسی بن جعفر با گریز به کربلا از محمد مبشری -( ای هفتمین مهر سپهر پارسایی ) * محمد مبشری

2825
7

شعرمدح و مصیبت حضرت موسی بن جعفر با گریز به کربلا از محمد مبشری -( ای هفتمین مهر سپهر پارسایی ) ای هفتمین مهر سپهر پارسایی
ای پادشاه کشور عقده گشایی
سر تا قدم آیینه ی پیغمبری تو
موسای کاظم یادگار جعفری تو
ای سکه ی عشقت به ملک جود رایج
دریای مواج کرم باب الحوائج
بر دشمنان هم لطف بی اندازه کردی
قرآن حق را با عمل شیرازه کردی
در گفته های تو کلام وحی پیداست
در کار و رفتارت تمام وحی پیداست
بهر قبول و رد تو معیار و ملاکی
نور خدا در ظلمت این تیره خاکی
ای طور سینا روشن از نور جمالت
ای برتر از اندیشه ی انسان کمالت
هر چند شد زندان هارون جایگاهت
خورشید روشن گشته از برق نگاهت
دربند،اما رهبری آزاده بودی
سنگر نشین عشق بر سجاده بودی
در حبس دشمن خلوتی با دوست بودت
گه در رکوع با خضوع و گه سجودت
ای آنکه در

  • جمعه
  • 26
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 18:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

رباعی شهادت امام کاظم(ع) -( ما عبـــــــد توایم،پس نجابــــت داریم ) * محمد کاظمی نیا

1995
3

رباعی شهادت امام کاظم(ع) -( ما عبـــــــد توایم،پس نجابــــت داریم ) ما عبـــــــد توایم،پس نجابــــت داریم
یعنی که به "کظم غیظ" عادت داریم
مــــا مردم سرزمین ایـــــــران اغلب
نسبــت به شمــا ویــژه ارادت داریم

شاعر : محمد کاظمی نیا

  • پنج شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

دانلود سبک زمینه شهادت امام موسی کاظم(ع) -( با قلبی خسته ، بال و پر می‌زنه کنج قفس ) * یوسف رحیمی

2377
1

دانلود سبک زمینه شهادت امام موسی کاظم(ع) -( با قلبی خسته ، بال و پر می‌زنه کنج قفس ) زمینه
(به سبك یه سال و نیمه،بعد از تو)
با قلبی خسته ، بال و پر می‌زنه کنج قفس
عزیز زهرا ، افتاد ای خدا دیگه ز نفـس
شبیه دستای مرتضی ، دستای آقا بسته بود
از این همه ظلم دشمنا ، تنش ضعیف و خسته بود
می‌خواست رضاشو باز ببینه ، خیلی آقا دل شکسته بود
شد ، دلشکسته ترین ، بی قرار و غمین
شده گوشه نشین
وای ، امون از غریبی
******
خدا می‌دونه ، آقا از دست عدو چی ‌کشید
حتی یه لحظه ، آقا رنگ عافیت رو ندید
تو اون سیاهچال قامتش از ، جفای دشمنا خمید
ناسزا می‌گفتن به آقـا ، او هم فقـط آه می‌کشید
به دست سِندی بی حیا ، شد آقای خسته‌مون شهید
شد ، پاره پاره دلش ، پر شراره دلش
بی قراره دلش
وای ، امون از غریبی

شاعر

  • پنج شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

دانلود سبک زمینه شهادت امام موسی کاظم )ع -( با قلبی خسته ، بال و پر می‌زنه کنج قفس ) * یوسف رحیمی

2362
1

دانلود سبک زمینه شهادت امام موسی کاظم )ع -( با قلبی خسته ، بال و پر می‌زنه کنج قفس ) زمینه
(به سبك یه سال و نیمه،بعد از تو)
با قلبی خسته ، بال و پر می‌زنه کنج قفس
عزیز زهرا ، افتاد ای خدا دیگه ز نفـس
شبیه دستای مرتضی ، دستای آقا بسته بود
از این همه ظلم دشمنا ، تنش ضعیف و خسته بود
می‌خواست رضاشو باز ببینه ، خیلی آقا دل شکسته بود
شد ، دلشکسته ترین ، بی قرار و غمین
شده گوشه نشین
وای ، امون از غریبی
******
خدا می‌دونه ، آقا از دست عدو چی ‌کشید
حتی یه لحظه ، آقا رنگ عافیت رو ندید
تو اون سیاهچال قامتش از ، جفای دشمنا خمید
ناسزا می‌گفتن به آقـا ، او هم فقـط آه می‌کشید
به دست سِندی بی حیا ، شد آقای خسته‌مون شهید
شد ، پاره پاره دلش ، پر شراره دلش
بی قراره دلش
وای ، امون از غریبی

شاعر

  • پنج شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد