شهادت امام موسی بن جعفر الکاظم

مرتب سازی براساس
 اصغر چرمی

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( در راه خدا نام علی(ع) زمزمه کرد ) * اصغر چرمی

2465

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( در  راه خدا نام علی(ع) زمزمه کرد ) در راه خدا نام علی(ع) زمزمه کرد
دشمن ز کلام حقّ او واهمه کرد
با هر سخنش کاخ ستم می لرزید
احیا ، جلوات ِحیدر و فاطمه(س) کرد
---
یوسف به ته چاه دیانت می کرد
دشمن به مقام او اهانت می کرد
بی رحمی هارون به سیه چال رسید
بر حافظ اسلام خیانت می کرد
---
ما مفتخریم باب حاجت داریم
با دشمن اسلام لجاجت داریم
ما پیرو مکتب پیمبر هستیم
بر گفته ی خودبه حق سماجت داریم

شاعر : اصغر چرمی

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 اصغر چرمی

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( من در این زندان هارون روزها سر می کنم ) * اصغر چرمی

2282

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( من در این زندان هارون روزها سر می کنم ) من در این زندان هارون روزها سر می کنم
پیروی از جدّ خود ساقیِّ کوثر می کنم
در غُل و زنجیرِ هارون حبس گشتم بی گناه
زیر و رو با ذکر حق کاخ ستمگر می کنم
من ز پا تا سر پُر از درد جراحاتم ولی
استقامت در بلا با یاد مادر می کنم
عُقده ها دارد به دل سِندی بی شرم و حیا
روضه های کوچه را این گونه باور می کنم
گر زپای نیمه جانم دائماً خون می چکد
یاد دردِ پهلوی مجروح مادر می کنم
صورتم از ضرب سیلیّ عدو نیلی شده
یاد مظلومیت زهرای اطهر می کنم

شاعر : اصغر چرمی

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( تدبیر کــردند......... قتل ترا بر گـــردن تقـــــــــدیر کردند ) * صمد علیزاده

1995
1

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -(  تدبیر کــردند......... قتل ترا بر گـــردن تقـــــــــدیر کردند  ) تدبیر کــردند......... قتل ترا بر گـــردن تقـــــــــدیر کردند
آنهاکه بازهر......... کام ترا از زندگـــــانی ســـــیر کردند
با تازیــــــانه........ درپیش چشمت کوچه راتصویرکردند
با ناســزاها......... بدتر ز کار تیــــغه ی شمشـــیر کردند
باضرب سیلی...... یک روزه, صدساله رخت را پیرکردند
باکظم غیظت........ روباه ها پیش تو خود را شـــیر کردند
درچارده سال........ با ضربه ها در کشتنت تاخــــیر کردند
شمع وجودت......... شد آب و تشییع ِ غُل و زنجـیر کردند

شاعر : صمد علیزاده

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( ای زیر و بم گریه ی زنجیر شنیده ) * محمد حسین انصاری نژاد

2225

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( ای زیر و بم گریه ی زنجیر شنیده ) ای زیر و بم گریه ی زنجیر شنیده
با زمزمه ای موج به موج آینه چیده
ای محبس بی روزنه دیدی که نوشتند:
بر سقف کبودت رقم قتل سپیده
دود از نفس سوخته ات حلقه به حلقه
تا جزر و مد دجله ی بغداد رسیده
از شعشعه ی حیدری یوسفم افتاد
صد ولوله در محبس و هی دست بریده
ها! می شنوی ناله ی «یا صاحبی السجن»
در چشم ترش معجزه هایی ست عدیده
ای کاش که امشب متلاشی شوم از بغض
بر منبری از روضه ی آن ماه ندیده
گفتند شده «سوق ریاحین» پل بغداد
سوگند که جز لاله ی قرمز ندمیده
با پای خودش کعبه به تشییع می آید
تا تلبیه در تلبیه از حبس شنیده
این ماه جوان کیست که با گریه عبا را
در بدرقه بر کشته ی خورشید کشیده؟!
این ماه جوان هروله در

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن عرب خالقی

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( چهار چوب نگاهت به چهار دیواری ) * محسن عرب خالقی

3059
0

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( چهار چوب نگاهت به چهار دیواری ) چهار چوب نگاهت به چهار دیواری
اگر چه روز نداری، همیشه بیداری
مکیده است توان تو را لب زنجیر
برای دادن جان، ناتوان! توان داری
تفاوتی نکند روز و شام در چشمت
ز دست دشمن خود دائماً در آزاری
بگو که غنچۀ خود را ز دست گل چینان
کجا به دست که ای باغبان تو بسپاری؟
زبان روزه ای و باز هم زمان اذان
به سفرۀ تو شده تازیانه افطاری
دوباره رفته ای از هوش، دور تا دورت
ملائـکه همه سینـه زننـد با زاری

شاعر : محسن عرب خالقی

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( کنج زندان می کشم این سو و آن سو پیکرم ) * ناصر شهریاری

3279
4

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( کنج زندان می کشم این سو و آن سو پیکرم ) کنج زندان می کشم این سو و آن سو پیکرم
جرمم این بوده که فرزند نبی و حیدرم
بس که دشمن داده آزارم در این زندان غم
می چکد خون جگر از نوک مژگان ترم
استخوان هایم شکسته، از جفای دشمنم
سلسله در سلسله سر تا به پا، پا تا سرم
رد پای تازیانه بر تنم افتاده و ...
پیرهن گردیده عضوی از تمام پیکرم
سلسله سنگین و تن زار و فراوان زخم من
خون چکد از جسم زارم تا تکانی می خورم
تا شکسته استخوان ها را نظاره می کنم
یاد آن پهلو شکسته، یاد دیوار و درم
من اسیرم لیک مردم، از جسارت ها چه باک
دل غمین زینب و بازار و سنگ و معجرم

شاعر : ناصر شهریاری

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( آن پيكري كه بود ز گل هم شريف تر ) * سید فرید احمدی

2254
3

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -(  آن پيكري كه بود ز گل هم شريف تر ) آن پيكري كه بود ز گل هم شريف تر
جز دست تازيانه نوازشگري نداشت
شمعي كه سال ها به شبستانِ بي كسي
ميسوخت قطره قطره و خاكستري نداشت
خورشيد،سال ها مَه رويش نديده بود
روز و شبش يكي و شبش اختري نداتشت
زنجير بوسه داد به پايش به صد دهان
شد مهربانِ او كه كس ديگري نداشت
بوسيد پاي او و ز پايش نشد جدا
شكر خدا كه بوسه ي محكم تري نداشت

شاعر : سید فرید احمدی

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد سهرابی

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( هر قدر پیر می شوی و مو سپیدتر ) * محمد سهرابی

3151
8

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( هر قدر پیر می شوی و مو سپیدتر ) هر قدر پیر می شوی و مو سپیدتر
وا می شود به روی تو زخمی جدیدتر
در سجده دید هر كه تو را، جز عبا ندید
هر روز می شوی ز چه رو ناپدیدتر؟
جدّت به بوریا و تو در هفت پارچه!
انصاف دِه كدام شما شد شهیدتر؟
یك لنگه در برای تو تابوت می شود
قحطی رسیده یا كه رسوم جدیدتر
دریا به روی تخته شكسته چه می كند؟
از تو بعید نیست از این هم بعیدتر
زانوی تو دو تا شده یا عیبِ چشم ماست؟
كوته شده است تخته و یا تو رشیدتر
----------------------------------------------------------

شاعر : محمد سهرابی

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

َشعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( از تازيانه مانده بر رويت نشاني ) * رضا رسول زاده

2504
1

َشعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( از تازيانه مانده بر رويت نشاني ) از تازيانه مانده بر رويت نشاني
روحت جراحت ديده از زخم زباني
زنجيرهاي پير اين گردن گواه است
شايد فقط امروز را زنده بماني
با اين تن سنگين نمي دانم چگونه
داري بلاي شيعيان را مي كشاني ؟
محروم از يك روزنه نوري به زندان
گرچه تو خورشید همه کون و مکانی
پهلوی تو با ضرب پايي آشنا شد
چون خواستي شب ها مناجاتي بخواني
از اين شكنجه سخت تر بهر پسر نيست
اسمي برند از مادرش با بد دهاني
چشم انتظار ديدن روي رضايي
در اين سيه چاله ... بميرم ، نيمه جاني
شكر خدا در شهر غربت هم كه هستي
تو باز داري در غريبي دوستاني
شكر خدا كه بعد مرگ تو كسي هست
نگذارد عريان بر زمين ديگر بماني
اما خدا داند كه زير نعل اسبان
ديده چه جسمي !

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

شعر شهادت امام کاظم(ع) -( دلم را کرده‌ای از ماتمت پیر ) * حسن ثابت جو

2465

شعر شهادت امام کاظم(ع) -(       دلم را کرده‌ای از ماتمت پیر ) دلم را کرده‌ای از ماتمت پیر
قسم بر سجده‌های کُنجِ زندان
غریبی‌ات شده در سینه چون تیر
از این زندان به آن زندان روانه
ز دستِ زندگی آخر شدی سیر
جهانْ کوچک به پیشِ غصه‌هایت
یکی دردِ تو را کی شرح و تصویر؟
شده چشمم به پشتِ اشک زندان
بیا دست منِ افتاده را گیر
ضریحت را ندیدم وا دریغا
کنم ناله از این احوال و تقدیر
بیا موسی بن جعفر از سرِ لطف
دلم را با نگاهی کن تو درگیر
دلم را بر ضریحت چون دخیلی
ببند و با ولایت کن تو تسخیر

شاعر : حسن فطرس

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت اما موسی کاظم(ع) -( ای بنای حرم عدل و امان را بانی ) *

3659
2

شعر شهادت اما موسی کاظم(ع) -( ای بنای حرم عدل و امان را بانی ) ای بنای حرم عدل و امان را بانی
وی زرخسار تو آفاق همه نورانی
ای تو در مکرمت و جود نبی را مانند
وی تو در منزلت و قدر علی را ثانی
تو امین اللهی و بر در بیت الشرفت
هست جبریل امین را شرف دربانی
آن جمال ملکوتی که توداری .به ملک
ازتماشای رخت دست دهد حیرانی
که گمان داشت که باآن همه تشریف و جلال
یوسف فاطمه یک عمر شود زندانی
آب شد شمع وجود تو و خون شد دل تو
وای از ظلم مطامیر و شب ظلمانی
از فشار غم واندوه به تنگ آمده بود
روح قدسی تو در کالبد انسانی
مرگ خود را زخدا میطلبی حق داری
ای گریبان تو در پنجه سرگردانی
به پریشانی تو دجله بغداد گریست
ای نصیب تو همه بی سر و بی سامانی
بر در قاضی حاجات مناجات کنان
عرض

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد مبشری

شعرمدح و مصیبت حضرت موسی بن جعفر با گریز به کربلا از محمد مبشری -( ای هفتمین مهر سپهر پارسایی ) * محمد مبشری

2915
7

شعرمدح و مصیبت حضرت موسی بن جعفر با گریز به کربلا از محمد مبشری -( ای هفتمین مهر سپهر پارسایی ) ای هفتمین مهر سپهر پارسایی
ای پادشاه کشور عقده گشایی
سر تا قدم آیینه ی پیغمبری تو
موسای کاظم یادگار جعفری تو
ای سکه ی عشقت به ملک جود رایج
دریای مواج کرم باب الحوائج
بر دشمنان هم لطف بی اندازه کردی
قرآن حق را با عمل شیرازه کردی
در گفته های تو کلام وحی پیداست
در کار و رفتارت تمام وحی پیداست
بهر قبول و رد تو معیار و ملاکی
نور خدا در ظلمت این تیره خاکی
ای طور سینا روشن از نور جمالت
ای برتر از اندیشه ی انسان کمالت
هر چند شد زندان هارون جایگاهت
خورشید روشن گشته از برق نگاهت
دربند،اما رهبری آزاده بودی
سنگر نشین عشق بر سجاده بودی
در حبس دشمن خلوتی با دوست بودت
گه در رکوع با خضوع و گه سجودت
ای آنکه در

  • جمعه
  • 26
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 18:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

رباعی شهادت امام کاظم(ع) -( ما عبـــــــد توایم،پس نجابــــت داریم ) * محمد کاظمی نیا

2079
3

رباعی شهادت امام کاظم(ع) -( ما عبـــــــد توایم،پس نجابــــت داریم ) ما عبـــــــد توایم،پس نجابــــت داریم
یعنی که به "کظم غیظ" عادت داریم
مــــا مردم سرزمین ایـــــــران اغلب
نسبــت به شمــا ویــژه ارادت داریم

شاعر : محمد کاظمی نیا

  • پنج شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

دانلود سبک زمینه شهادت امام موسی کاظم(ع) -( با قلبی خسته ، بال و پر می‌زنه کنج قفس ) * یوسف رحیمی

2459
1

دانلود سبک زمینه شهادت امام موسی کاظم(ع) -( با قلبی خسته ، بال و پر می‌زنه کنج قفس ) زمینه
(به سبك یه سال و نیمه،بعد از تو)
با قلبی خسته ، بال و پر می‌زنه کنج قفس
عزیز زهرا ، افتاد ای خدا دیگه ز نفـس
شبیه دستای مرتضی ، دستای آقا بسته بود
از این همه ظلم دشمنا ، تنش ضعیف و خسته بود
می‌خواست رضاشو باز ببینه ، خیلی آقا دل شکسته بود
شد ، دلشکسته ترین ، بی قرار و غمین
شده گوشه نشین
وای ، امون از غریبی
******
خدا می‌دونه ، آقا از دست عدو چی ‌کشید
حتی یه لحظه ، آقا رنگ عافیت رو ندید
تو اون سیاهچال قامتش از ، جفای دشمنا خمید
ناسزا می‌گفتن به آقـا ، او هم فقـط آه می‌کشید
به دست سِندی بی حیا ، شد آقای خسته‌مون شهید
شد ، پاره پاره دلش ، پر شراره دلش
بی قراره دلش
وای ، امون از غریبی

شاعر

  • پنج شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

دانلود سبک زمینه شهادت امام موسی کاظم )ع -( با قلبی خسته ، بال و پر می‌زنه کنج قفس ) * یوسف رحیمی

2449
1

دانلود سبک زمینه شهادت امام موسی کاظم )ع -( با قلبی خسته ، بال و پر می‌زنه کنج قفس ) زمینه
(به سبك یه سال و نیمه،بعد از تو)
با قلبی خسته ، بال و پر می‌زنه کنج قفس
عزیز زهرا ، افتاد ای خدا دیگه ز نفـس
شبیه دستای مرتضی ، دستای آقا بسته بود
از این همه ظلم دشمنا ، تنش ضعیف و خسته بود
می‌خواست رضاشو باز ببینه ، خیلی آقا دل شکسته بود
شد ، دلشکسته ترین ، بی قرار و غمین
شده گوشه نشین
وای ، امون از غریبی
******
خدا می‌دونه ، آقا از دست عدو چی ‌کشید
حتی یه لحظه ، آقا رنگ عافیت رو ندید
تو اون سیاهچال قامتش از ، جفای دشمنا خمید
ناسزا می‌گفتن به آقـا ، او هم فقـط آه می‌کشید
به دست سِندی بی حیا ، شد آقای خسته‌مون شهید
شد ، پاره پاره دلش ، پر شراره دلش
بی قراره دلش
وای ، امون از غریبی

شاعر

  • پنج شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود سبک زمینه شهادت امام کاظم(ع) -( می خونم دعا ، بین گریه ها ) * محسن طالبی پور

2819
4

دانلود سبک زمینه شهادت امام کاظم(ع) -( می خونم دعا ، بین گریه ها ) زمینه
می خونم دعا ، بین گریه ها
جان فاطِمه ، خلصنی خدا

رو گونه هام باز خون دله
نشستـه می خونم نافله
خدا میدونه که قاتلم (جسارت این قاتله)2
با این تازیـونه ها ، بـر جسمم بزن ولی
دیگــه نـاسزا نگو ، به (مادر آل علی)2
خلصنی خداخدا
******
اینجا قتلگاست ، گودال بلاست
اینـجا غربتش ، مثل کربلاست
غروبا زنـدون میشه حرم
با یـاد ارباب بی سرم
غروب عاشورا می شه باز (با گریه های مادرم)2
ای جد غریب من ، کاش بـودم تو کربلا
کاش می رفت سر منم ، (شبیه تو رو نیزه ها)2
خلصنی خداخدا

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک شور شهادت امام موسی کاظم(ع) -( دلم داره بهونت ، که منم گدای خونت ) * امیر عباسی

2926
3

دانلود سبک شور شهادت امام موسی کاظم(ع) -( دلم داره بهونت ، که منم گدای خونت ) شور
دلم داره بهونت ، که منم گدای خونت
باب الحوائج موسی بن جعفر
قسم به خودت آقا ، ندارم جایی جز اینجا
باب الحوائج موسی بن جعفر
سرمایه ی اشک و آه آوردم ، در محضرتون گناه آوردم
با من تو به جز وفا نکردی ، دست گدا رو رها نکردی
یا مولا ، ای انیس قلب مضطر ، گل یاس ِ گشته پرپر
هفتمین حجّت داور ، سیدی موسی بن جعفر
یا مولا سیدی موسی بن جعفر
******
دلم میخواد ای آقا ، کاظمین بیام ایشالا
باب الحوائج موسی بن جعفر
خوشم با غمت آقا ، فدای حرمت آقا
باب الحوائج موسی بن جعفر
ای خاک تو عرش کبریایی ، دلها میشه اونجا کربلایی
دلداده ی کاظمینم آقا ، من زنده به یا حسینم آقا
یا حسین ، ای حقیقت خدایی ، تو غریب آشنایی
ای

  • پنج شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک واحد شهادت امام موسی کاظم(ع) -( ناله زنان اهل سما ، گریه کنان اهل زمین ) * امیر عباسی

3428
6

دانلود سبک واحد شهادت امام موسی کاظم(ع) -( ناله زنان اهل سما ، گریه کنان اهل زمین ) واحد
ناله زنان اهل سما ، گریه کنان اهل زمین
جان داده موسای تو در ، زندان هارون لعین
یا فاطمه یا فاطمه
صاحب عزا گردیده ای ، با قامت خمیده ات
بسته غل و زنحیر کین ، بر پای نور دیده ات
یا فاطمه یا فاطمه
از سوز غربت میکشید ، آتش زبانه از دلش
در کنج زندان بلا ، شد یک یهودی قاتلش
یا فاطمه یا فاطمه
بر غصه و مصائبش ، اشک ملک روانه بود
بر روی جسم لاغرش ، آثار تازیانه بود
یا فاطمه یا فاطمه
جسمش کفن شد عاقبت ، ای وای ازین درد و بلا
دلها بسوزد یاد آن ، مظلوم دشت کربلا
یا فاطمه یا فاطمه
آن دلبر دور از وطن ، آن کشته ی صد پاره تن
مانده به خاک قتلگاه ، غرقه به خون و بی کفن
یا فاطمه یا فاطمه

شاعر : حاج امیر عب

  • پنج شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک شهادت امام موسی کاظم )ع( نوحه -( امام ِ کاظم غریب بغداد ) * امیر عباسی

3193
3

دانلود سبک شهادت امام موسی کاظم )ع(  نوحه -(    امام ِ کاظم غریب بغداد ) نوحه
امام ِ کاظم غریب بغداد
از حبس هارون گردیده آزاد
غصه ها بوده در دل مولا
یک یهودی شد قاتل مولا
آه و واویلا
******
امان ز داغ فرزند حیدر
تابوت او شد یک تخته ی در
هر که بود آنجا ناله ها میزد
مادرش زهرا ناله ها میزد
آه و واویلا
*****
گرچه فدایی دور از وطن شد
موسی بن جعفر آخر کفن شد
دل بسوزد از داغ عاشورا
بی کفن مانده یوسف زهرا
آه و واویلا

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک زمینه شهادت امام موسی کاظم(ع) -( یاس گلستان پیغمبر ، ای پسر زهرا و حیدر ، سیدی موسی بن جعفر ) * امیر عباسی

2587
3

دانلود سبک زمینه شهادت امام موسی کاظم(ع) -(    یاس گلستان پیغمبر ، ای پسر زهرا و حیدر ، سیدی موسی بن جعفر ) زمینه
یاس گلستان پیغمبر ، ای پسر زهرا و حیدر ، سیدی موسی بن جعفر
تا به فلک رفته سوز آهت
گوشه ی زندان شد قتلگاهت
فضل و شرافت بوده گناهت
گوشه ی زندان شد قتلگاهت
یا سیدی موسی بن جعفر
مددی باب الحوائج
******
دیده شده با یاد تو تر ، ای به همه مولا و سرور ، سیدی موسی بن جعفر
گوش دلم بشنود صدای ، ناله ی جانسوز مادر تو
سندی بن شاهک یهودی ، تازیانه زد به پیکر تو
یا سیدی موسی بن جعفر
مددی باب الحوائج
******
دل تو شد خون ازکینه و ، جنایت آن خصم کافر ، سیدی موسی بن جعفر
از غم تو محشری به پا شد
حق ّ رسالت چه خوش ادا شد
دست و پا بسته با غل و زنجیر
گوشه ی زندان جانت فدا شد
یا سیدی موسی بن جعفر
مددی باب الحوا

  • پنج شنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد مبشری

شعر شهادت حضرت مو سی بن جعفر از محمد مبشری -( اسیرم ای خدا کنج قفس شد آشیان من ) * محمد مبشری

2741
2

شعر شهادت حضرت مو سی بن جعفر از محمد مبشری -( اسیرم ای خدا کنج قفس شد آشیان من ) اسیرم ای خدا کنج قفس شد آشیان من
نمانده طاقتی یارب دگر بر جسم و جان من
دهد هر دم در این غمخانه دشمن سخت آزارم
که می سوزم چو شمعی و شده زندان شب تارم
سیه کرده تنم را با غل و زنجیر صیادم
که بی تاب و توان نالانم و از پای افتادم
الهی راحتم کن زین قفس سیر از جهان گشتم
که خسته از جفای دشمن و جور و زمان گشتم
به چاه افتاد گر یوسف من اینجا در سیه چالم
چه زندانی که با زنجیر بشکسته پر و بالم
نیاید هیچ کس اینجا در این زندان به دیدارم
بود این سلسله همدم مرا و مونس و یارم
دهد زهر جفا دشمن مرا یارب تو میدانی
که جان از تن رود بیرون و از زندان زندانی
به یادت ای رضا هر دم به غربت اشک می ریزم
چنان بسته مرا دشمن

  • شنبه
  • 3
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 03:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مهدی نظری

مفرد در مورد شهادت امام موسی کاظم -( آنقدر روضهء در خواندکه بعد از مرگش ) * مهدی نظری

2989
11

مفرد در مورد شهادت امام موسی کاظم -( آنقدر روضهء در خواندکه بعد از مرگش ) آنقدر روضهء در خواندکه بعد از مرگش
بدنش را به روی تختهء در می بردند

شاعر : مهدی نظری

  • شنبه
  • 3
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 05:06
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

غزلی در شهادت حضرت موسی بن جعفر (ع) از جواد صبری -( ﺁﻫﺴﺘﻪ ﮔﺬﺍﺭﻳﺪ ﺭﻭﻱ ﺗﺨﺘﻪ ﺗﻨﺶ ﺭﺍ ) * جواد صبری

2936
7

غزلی در شهادت حضرت موسی بن جعفر (ع) از جواد صبری -( ﺁﻫﺴﺘﻪ ﮔﺬﺍﺭﻳﺪ ﺭﻭﻱ ﺗﺨﺘﻪ ﺗﻨﺶ ﺭﺍ ) ﺁﻫﺴﺘﻪ ﮔﺬﺍﺭﻳﺪ ﺭﻭﻱ ﺗﺨﺘﻪ ﺗﻨﺶ ﺭﺍ
ﺗﺎ ﻣﻴﺦ ﺍﺫّﻳّﺖ ﻧﻜﻨﺪ ﭘﻴﺮﻫﻨﺶ ﺭﺍ
ﺍﺻﻼً ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﺭﻭﻱِ ﺧﺎﻙ ﺑﻤﺎﻧﺪ
ﺯﺷﺖ ﺍﺳﺖ ﺑﻴﺎﺭﻧﺪ ﻏﻼﻣﺎﻥ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﺍ
ﺍﻳﻦ ﺳﺎﻕ ِﺑﻬﻢ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﻛِﺘﻤﺎﻥ ﺷﺪﻧﻲ ﻧﻴﺴﺖ
ﺩﻳﺪﻧﺪ ﺭﻭﻱ ﺗﺨﺘﻪ ﻱ ﺩﺭ ، ﺗﺎ ﺷﺪﻧﺶ ﺭﺍ
ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺍﻟﻬﻲ ﻣﮕﺮ ﺍﻭﻻﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﺮﺩﻧﺪ ﭼﺮﺍ ﻣﺜﻞ ﻏﺮﻳﺒﺎﻥ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﺍ
ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﻛﻪ ﺣﻴﺎ ﻫﻴﭻ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﺪ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﺟﻠﻮﻱ ﺁﻥ ﺩﻫﻨﺶ ﺭﺍ
ﺍﻳﻦ ﻫﻔﺖ ﻛﻔﻦ ﺭﻭﺿﻪ ﻱ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺣﺴﻴﻦ ﺍﺳﺖ
ﺍﻱ ﻛﺎﺵ ﻧﻴﺎﺭﻧﺪ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻛﻔﻨﺶ ﺭﺍ
ﻧﻪ ﭘﻴﺮﻫﻨﻲ ﺩﺍﺷﺖ ﺣﺴﻴﻦ ﻧﻪ ﻛﻔﻨﻲ ﺩﺍﺷﺖ
ﻣﺪﻳﻮﻥ ﺣﺼﻴﺮﻧﺪ ﻣﺮﺗﺐ ﺷﺪﻧﺶ ﺭﺍ

شاعر : جواد صبری

  • شنبه
  • 3
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 15:36
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( در گوشه ای شکسته ز آوار بی کسی ) * حسن لطفی

2726
2

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( در گوشه ای شکسته ز آوار بی کسی ) در گوشه ای شکسته ز آوار بی کسی
تنها اسیر و خسته و بی آشنا منم
یلدا ترین شب است شب این سیاه چال
پیر و نحیف و بی کس و بی همصدا منم
با خشت های سنگی و با میله های خویش
زندان به حال و روز دلم گریه می کند
خون می چکد زِ حلقه و می سوزم از تبم
زنجیر هم به سوز تبم گریه می کند
پوسیده پیکرم که در این چهارده بهار
در تنگنای سرد و نموری افتاده ام
از بار حلقه های ستم خرد گشته ام
دور از شعاع کوچک نوری فتاده ام
چشمم هنوز خیره به در باز مانده است
خونابه بر لبم پی هر آه آمده
گویی فرشته است که در باز می کند
اما نه باز قاتلم از راه آمده
اینبار هم به ناله من خنده می زند
دستی به زخم تازه ای زنجیر می كشد
با هر نفس به

  • یکشنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 04:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

شعر امام موسی کاظم(ع)-مدح و شهادت -( ای دستگیر خلق خدا دستهایتان ) * امیر عظیمی

2977
3

شعر امام موسی کاظم(ع)-مدح و شهادت -( ای دستگیر خلق خدا دستهایتان ) ای دستگیر خلق خدا دستهایتان
زیباترین جواب دعا دستهایتان
گفتم در این مسیر گدایی تان کنم
شاید رسد به دست گدا دستهایتان
دستانتان دو دست خداوند طاهر است
دست پُر از گناه کجا، دستهایتان
از این گناهکاری دستان من چقدر
افتاده است فاصله تا دستهایتان
باور نمی کنم فقط از کثرت گناه
نگرفته اند دست مرا دستهایتان
باشد! به خاک پای شما سجده می کنم
خورده به گیوه های شما دستهایتان
وقتی به خاک پای شما بوسه می زنم
دارم به دست های شما بوسه می زنم
اسلام راستین، مسلمان درست کن
با یک نگاه حضرت سلمان درست کن
از کیمیای دیده ی خود خرج ما نما
این سنگ را تو لوءلوء و مرجان درست کن
مولا بیا به خاک کف گیوه های خود
دست محبتی بک

  • یکشنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 04:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

زمینه شهادت حضرت موسی بن جعفر (ع) -( بندِ دلم پاره شده با طعنه های دشمنا ) *

2894
2

زمینه شهادت حضرت موسی بن جعفر  (ع) -( بندِ دلم پاره شده با طعنه های دشمنا ) بندِ دلم پاره شده
با طعنه های دشمنا
به پیش چشمای ترم
دشنام می دن ب مرتضا
کاری بکن جونِ مرا
بگیر خدای مهربون
دیگه که من خسته شدم
ار طعنه های بی امون
خدا دلم از دنیا سیره
ببین پاهام گیر زنجیره
خدا
دیگه نمی خوام زنده بمونم
منوُ
ببر به نزدِ مادرِ جوونم(2)
( یا موسی بن جعفر3)
....
...
ازجای زنجیر گران
خون می چکه روی زمین
بهر تسلا،پسرم
بیا دمی پیشم نشین
دیگه دلم تاب نداره
دختر من خواب نداره
فدای گریه هاش بشم
از دیده هاش خون می باره
خدا دلم ازدنیا سیره

شاعر: موسوی

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 04:29
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شعر امام موسی بن جعفر(ع)-شهادت -( چشم هایش همه را یاد خدا می انداخت ) * محسن حنیفی

2762
3

شعر امام موسی بن جعفر(ع)-شهادت -( چشم هایش همه را یاد خدا می انداخت ) چشم هایش همه را یاد خدا می انداخت
لرزه بر جان و دل تک تک ما می انداخت
پا برهنه همه بر بُشر شدن محتاجیم
نظری کاش که بر ما، گذرا می انداخت
دست بسته فقط او بود که شد دست به خیر
سکّه نه، ماه به کشکول گدا می انداخت
آن همه زخم به روی بدنش بود ولی
زَهر هم بر جگرش چنگ، جدا می انداخت
چشم خود بست ولی دختر او چشم به راه
روی شانه پسرش شال عزا می انداخت
او پر از درد شد امّا به خداوند او را
روضه ی کوچه و گودال ز پا می انداخت
پیکرش زخم شد امّا سر او دست نخورد
شد خراشیده ولی حنجر او دست نخورد

شاعر : محسن حنیفی

  • یکشنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 04:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

رباعی شهادت امام موسی بن جعفر(ع9 -( آرامش محض، روح آشفته‌ی توست ) * سید مهدی حسینی

2381
2

رباعی شهادت امام موسی بن جعفر(ع9 -(    آرامش محض، روح آشفته‌ی توست  ) آرامش محض، روح آشفته‌ی توست
مبهوت، زمان زِ رنج ناگفته‌ی توست
تو صابری و صبر، شکیب از تو گرفت
تو کاظمی و خشم، فرو خفته‌ی توست

شاعر : سید مهدی حسینی

  • یکشنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 04:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( طبعش بلند است و ظفرهایش بلند است ) *

2220
2

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -(  طبعش بلند است و ظفرهایش بلند است ) طبعش بلند است و ظفرهایش بلند است
مرد تقرب ، دردسرهایش بلند است
دنبال خلوت می رود زندان به زندان
رکن عبادت می شود زندان به زندان
جام بلا نوشید و گفت الحمدلله
خون دلش جوشید و گفت الحمدلله
اصلا چرا باید همه ش آواره باشد
شمع سحر باید به فکر چاره باشد
پیر مناجاتی شب موسی ابن جعفر
تنها ملاقاتی شب موسی بن جعفر
موسای آل الله دور از طور مانده
جانم فدایش از مدینه دور مانده
دلتنگ می شد بی صدا فریاد می کرد
معصومه را تنگ غروبی یاد می کرد
جوشن کبیری ساخت از کهنه عبایش
جوشن صغیری خواند با سوز صدایش
حتی نگهبان از دعایش فیض می بُرد
بدکاره هم از سجده هایش فیض می بُرد
زنجیرها خاکسترش را می کِشیدند
غل های سنگین پ

  • یکشنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 04:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( کاش از موی پریشان خودت صحبت کنی ) * امیر عظیمی

2938
1

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( کاش از موی پریشان خودت صحبت کنی ) کاش از موی پریشان خودت صحبت کنی
از دل تنگ غزلخوان خودت صحبت کنی
از بهشت آستان و گنبد و گلدسته ات
از صفای صحن و ایوان خودت صحبت کنی
کاش از تنهایی آن سال های غربتت
اندکی از وضع زندان خودت صحبت کنی
چارده سالی که طی شد در سیه چالی نمور
از دلیل اشک پنهان خودت صحبت کنی
کاش از دلتنگی معصومه می گفتی به ما
از دل شاه خراسان خودت صحبت کنی
حتم دارم با زلیخای دلم یعقوب وار
می توان از ماه کنعان خودت صحبت کنی
از فراق سال ها دور از رضا بودن که نه
باید از هجرانِ از جان خودت صحبت کنی
از شکنجه، روضه ی آزار غُلّ و جامعه
می شود با دوستداران خودت صحبت کنی

تازیانه رفت بالاتر، دلم را برد تا...
لاله ام شد رنگ نیلوفر

  • یکشنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 04:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد