بالای دارمو
دارم برای غربتت می بارم
غمی به غیرِ غم تو ندارم
کوفه نیا تو رو به زهرا
بالای دارمو
نگرونِ یلِ ام البنینم
اسیریه بچه هاتو می بینم...
غریب گیرت میارن اینجا
کاشکی که دستم می شِکست و
نمی نوشتم بیا کوفه
دست رقیهَ تو میبندن...
جون رقیه... نیا کوفه
بند دوم
کوفه نیا حسین
برای اصغرت سه شعبه دارن
پاشونو روی پیکرت میزارن
رحم و مروتی ندارن
کوفه نیا حسین
میترسم از دستِ نگاه هرزه
زینب و اینجا؟...تن من میلرزه
اینا که غیرتی ندارن
تو رو به غیرت اباالفضل
بچه هاتو نیار آقاجون
اینا اصَن حیا ندارن
آبو میبندن روی مهمون
بند سوم:
کوفه نیا حسین
دست اباالفضل تو رو می بُر ن
ببین برا سرش عمود آوردن
رحمی به قا
- سه شنبه
- 21
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 08:44
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی