اشعار ورود کاروان به کربلا

مرتب سازی براساس

ورود به کربلا -(دارد به گوش میرسد آوای کربلا) * ناشناس ؟؟؟

512

ورود به کربلا -(دارد به گوش میرسد آوای کربلا) دارد به گوش میرسد آوای کربلا
آغاز گشته ماتم عظمای کربلا
هر روز یابن فاطمه خون گریه میکنی
زینب رسیده است به صحرای کربلا

یک شیرزن به محمل و شیران سپاه او
جان می دهند از غم یک لحظه آه او
زانو زده به پای قدمهای او قمر
یل های فاطمی همه سرباز راه او

پابرزمین گذاشته پرسید یا اخا
بوی فراق میدهد این سرزمین چرا؟
جانان ما ببین همه دلتنگ یثربیم
سوی خدا پناه از این دشت پر بلا

زینب صبور باش تو ام المصائبی
در این زمین تو شاهد صدها عجائبی
خواهر تو‌ را به سوی اسیری برد یزید
حیدر خصال غالبِ بر کل غالبی

سر خم مکن ، بگو که تو فرزند حیدری
حتی اگر اسیر شوی باز سروری
با تکیه بر حمایت عباس آمدی
اما غروب یازدهم بی برادری

  • سه شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 16:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 طاها تحقیقی

زمینه شب دوم محرم -(یه قافله مهتاب، داره میاد از دور) * طاها تحقیقی

270

زمینه شب دوم محرم -(یه قافله مهتاب، داره میاد از دور) ?بند اول:

یه قافله مهتاب، داره میاد از دور
داره میاد کربلا، یه قافله از نور

مسافرای این کاروان
ستاره و ماه و خورشیدن
با کوله باری از مدینه
به خاک نینوا رسیدن

خاک رو زمین میخونه، اهلا و سهلا
آسمون غمین میخونه، اهلا و سهلا
با یه لحن روضه مانند، داره با گریه
جبریلِ امین میخونه، اهلا و سهلا
(اهلا و سهلا یا حسین ۲)

واویلا وا محمدا
حسین رسید به کربلا

?بند دوم:

تو محمل مستور، خواهر اربابه
میون گهواره ای، یه نور مهتابه

خوابیده اصغر چه قد آروم
هنوز ندیده کربلا رو
الهی که بر پا نکنن
تو این بیابون خیمه ها رو

ذکر خار و ریگ صحرا، اهلا و سهلا
آه و ناله ی علم ها، اهلا و سهلا
انگاری از همین حالا، دارن میخونن
تیغ و نیزه های اعدا، اهلا و سهلا
(اهلا و سهلا یا حسین۲)

واویلا وا محمدا
حسین رسید به کربلا

?بند سوم:

داره میاد پایین، یه بانو از مرکب
محرما حلقه زدن، داره میاد زینب

می بینه زینب برادر و
میبوسه خاک و با اشک و آه
با دل خون و سوز صداش
روضه میخونه حضرت شاه

می بینه اکبرو پرپر، اعوذ بالله
روی نیزه رأس اصغر، اعوذ بالله
خواهرش میره اسارت، الله و اکبر
می بینه داغ برادر، اعوذ بالله
(الله و اکبر یا حسین۲)

اعوذ بالله من بلا
حسین رسید به کربلا

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 18:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

واحد ورود به کربلا -(بوی هجران میده این وادی که پُر درد و عذابه) * بهمن عظیمی

1298

واحد ورود به کربلا -(بوی هجران میده این وادی که پُر درد و عذابه) بوی هجران میده این وادی که پُر درد و عذابه
از همون لحظه که اینجا اومدیم حالم خرابه
از زمانی که رسیدیم کربلا دل بی قراره
رحم کن به خواهری که جز تو هیچ کسو نداره
می‌ترسم که
دلم بشه لبریزِ غم اینجا
بگیرنِت تو رو ازم اینجا
من بی تو می میرم عزیزم
می‌ترسم که
صحرا بشه از خون تو گلگون
اگه بیاد روز جدایی مون
چه خاکی بر سرم بریزم
غم تو می‌کنه پیرم / حسین جان بی تو می‌میرم
حسین من حسین من ۲

کاش که برگردیم مدینه اینجا نیست جای رقیه
وای اگر خاری بره اینجا توو پاهای رقیه
خوب می‌دونم مقتل طفل ربابه این کویره
من یقین دارم که بی تو دخترت حتما می‌میره
می‌ترسم که
بگیرن از چشای تو خوابو
حتی به روت بِبَندن این آبو
وای از دلی که میشه مضطر
می‌ترسم که
بسوزه از غم این دل بی‌تاب
برا گرفتنِ یه جرعه آب ...
به التماس بیفتی آخر
نباشی از همه سیرم / حسین جان بی تو می‌میرم
حسین من حسین من ۲

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 17:19
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

واحد ورود به کربلا -(بسوز ای دل ای دل، که منزل به منزل، رسیده به ساحل، سفینه عشق) * محمد بیابانی

428

واحد ورود به کربلا -(بسوز ای دل ای دل، که منزل به منزل، رسیده به ساحل، سفینه عشق) بسوز ای دل ای دل، که منزل به منزل، رسیده به ساحل، سفینه عشق
پاشید سینه زنها، بریم کربلا تا، سرا رو بذاریم، به سینهٔ عشق
رسیده از راه حسین / پشت سر شاه حسین
زهرا میگه آه حسین
قافله سالار اومد / دلبر با دلدار اومد
همراش علمدار اومد
رقیه رو دوش علمداره
میگه رباب توو گوش شیرخواره
خدا عموجونو نگه داره ۲
غریب حسین ۸

عجب کربلایی، عجب خیمه‌هایی، که بوی جدایی، میاد از حرم
داره میگه خواهر، میترسم برادر، میترسم که بی‌ تو، از اینجا برم
امروز پیش محرمام / با عزت و احترام
از ناقه پایین میام
فردا که بی‌ یارم و / رفته علمدارم و
راهی بازارم و‌ ...
نگو سرت رو نیزه ها میره
نگو که شام جونمو می‌گیره
رو دست من رقیه می‌میره ۲
غریب حسین ۸

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 17:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه ورودیه_این زمین کربلایی * اسماعیل تقوایی

654

نوحه ورودیه_این زمین کربلایی نوحه ورودیه
این زمین کربلایی... می دهد بوی جدایی٢
ای برادر.. نظر نما به حال حیران من٢
ای برادر.. مرا از اینجا تو ببر جان من٢
واغریبا... واغریبا٢
..............................................................
زینب ای جان برادر.... باشد این منزل آخر٢
اعوذباا... زکربلا ورنج آن، خواهرم٢
اعوذباا..، شوی غمین وقد کمان، خواهرم٢
واغریبا.. واغریبا٢
..........................................................
کن قبولِ این حقیقت... می شوی ام مصیبت٢
ببینی تو... سر عزیزان خود از تن جدا٢
برای تو... صبر طلب، می کنم، از خدا٢
واغریبا.... واغریبا٢

شاعر:اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 16:55
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

بار بگشائید -(بار بگشائید به نینوا رسیده ایم) * محمدرضا سروری

383

بار بگشائید -(بار بگشائید به نینوا رسیده ایم) بار بگشائید
امام حسین (ع ) پس از رسیدن به این سرزمین، پرسید نام این مکان چیست؟ گفتند: کربلا. امام حسین (ع) همین که نام کربلا را شنید، گفت: «اَللّهُمَّ اِنّی اَعوذُ بک مِنَ الکربِ و البَلاءِ». سپس فرمود: این جا، مکان کرب و بلا و محل محنت و عنا است، پس فرود آیید که منزل و خیمه‌گاه ما این جا است. این زمین، محل ریختن خون ما است و در این مکان، قبرهای ما واقع می‌گردد. این‌ها را جدم محمد مصطفی (ص) به من خبر داده است.

بار بگشائید به نینوا رسیده ایم
خاک خونریز دشت بلا رسیده ایم
جنگ مردان کرب و بلا رسیده ایم
سمت میدان خون و عزا رسیده ایم
******
این همان خطّة پاکی است که نو منزل ماست
این همان طرفة خاکی است که آب و گِلِ ماست
این زمینی است که خدا وعدة آن را داده
مثل دریای بلائی است که خود ساحل ماست

خیمه هر گوشه ببندید عمودش عشق است
هم فراز علمم عشق و فرودش عشق است
ذرّه در ذرّة این خاک گواهی بدهد
که حسین ابن علی کلّ وجودش عشق است

بار بگشائید دار بگشائید
خیمه ها بهر دلِ یار بگشائید

بار بگشائید به نینوا رسیده ایم
******
مقصدِ آخر دنیای حسین این خاک است
تربتش بوی خدا می دهد و گِل، پاک است
بر لب شطّ فرات است و نفسگیر حیات
این زمین منتخب عرش و همه افلاک است

آن چه آید به سرم حَک شده صحن نظرم
خطِّ پایانِ من است و همة همسفرم
مشک ها را همه پُر کن یلِ سقا عباس
من که از تشنگی روز دهُم باخبرم

بار بگشائید دار بگشائید
خیمه ها بهر دلِ یار بگشائید

بار بگشائید به نینوا رسیده ایم
******
این همان کرب و بلایی است که پیغمبر گفت
بارها با من و عباس، علی حیدر گفت
چه مصیبت که در این جا به جفا می بینیم
آن چه را فاطمه با زینبِ غم پرور گفت

آن چنان عرصه در این جا به دلم تنگ شود
گِلِ این خاک به خونِ بدنم رنگ شود
چه بگویم که چه ها بر سرِ ما می آید؟
قافله بی سر و سالار در این جنگ شود

بار بگشائید دار بگشائید
خیمه ها بهر دلِ یار بگشائید

بار بگشائید به نینوا رسیده ایم
******
پیشِ این خاکِ روان آبِ روان می گذرد
از دو چشمانِ پدر، مرگ جوان می گذرد
قتلگاهم شود این خاک مرا ترسی نیست
غم دَه روز به هر شیعه گران می گذرد

این بیابان گذرِ یار به خود خواهد دید
پرچم سرخ علمدار به خود خواهد دید
مدفنِ پاک حسین است و عزیزانِ خدا
سروری با غم اشعار به خود خواهد دید

بار بگشائید دار بگشائید
خیمه ها بهر دلِ یار بگشائید

بار بگشائید به نینوا رسیده ایم
******

  • یکشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 21:52
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا سروری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

ورود کاروان به کربلا _کربلا بهر پذیرایی مهیا می شود * اسماعیل تقوایی

303

ورود کاروان به کربلا _کربلا بهر پذیرایی مهیا می شود کربلا بهر پذیرایی مهیا می شود
کاروان عشق در آنجا هویدا می شود

حضرت سلطان رسد سرمنزل مقصود خود
بارگاه او میان دشت بر پا می شود

زینبش دلشوره ها دارد از بدو ورود
گوئیا غم‌های عالم در دلش جا می شود

با برادر گفتگو دارد برای حال خویش
رفتنِ از کربلا از او تقاضا می شود

گفتگو دارد حسین فاطمه با زینبش
صبر او در گفتگو با او تمنا می شود

بگذرد ده روز، آید روز عاشورای خون
لاله ها در گلشن ایمان شکوفا می شود

اربااربا می شود اکبر به میدان نبرد
مادرش لیلا زغم مجنون وشیدا می شود

در کنار علقمه گردد ابوفاضل شهید
قامت اربابمان در هجر او تا می شود

حلق اصغر می شود آماج تیر حرمله
آخرین امضا به پای حکم بابا می شود

آه از آن لحظه ، شمر جالس صدرالحسین
سر جدا از پیکر آن ماه والا می شود

زینب و غم‌های سنگینی چنین، ای وای وای
اینچنین با صبر زینب، صبر معنا می شود

زینب و رنج اسیری، زینب ونامحرمان
بر سر نیزه سری بر او تسلا می شود

شعر :اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 23:06
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

غزل ورود کاروان امام حسین (ع) به کرلا -(صد کهکشان ستاره پر از آفتاب در راه است - دادا بیلوردی) * ابوالفضل عظیمی بیلوردی(دادا بیلوردی)

588

غزل ورود کاروان امام حسین (ع) به کرلا -(صد کهکشان ستاره پر از آفتاب در راه است - دادا بیلوردی) غزل کاروان عاشورا

دمي با كاروان ( به مناسبت حركت امام حسين(ع) بسوي کربلا - در آستانه ي محرم )

*

صـد كهكشان ستـاره پـر از آفتاب در راه است

عالم ز شوق مهر حسين بن نور چون ماه است

مقصد نـه كربلا و نـه كوفه ، نه شام مي باشد

ره ، مستقيـــم ، بـر جـهت ِ پيــشگاه ِ اَلله است

امّـا كمــي تـلاطـم دريـــا غـــروب مـــي بـــــارد

ساحــل به سبك منتظران ، بس غريق در آه است

شادي به جاي غصّه گهي، غصّه جاي خوشحالي

بــا كاروان ِ خستـه بگويم چگونه همراه است ؟!

دادا ازيـن حســاب و كتـاب ِ زمــان ِ پيــچيـــده

فـريـاد از آن دمي كه يـزيدي به مسند جاه است

دادا بیلوردی

  • سه شنبه
  • 26
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 13:08
  • نوشته شده توسط
  • دادا بیلوردی
ادامه مطلب
 مجتبی خرسندی

قصیده‌واره‌ای برگرفته از خطبه‌ی منا حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام به مناسبت ۲۸ رجب سالروز حرکت قافله‌ی کربلا -(منم حسین که دین زنده از قیام من است) * مجتبی خرسندی

196

قصیده‌واره‌ای برگرفته از خطبه‌ی منا حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام به مناسبت ۲۸ رجب سالروز حرکت قافله‌ی کربلا   -(منم حسین که دین زنده از قیام من است) منم حسین که دین زنده از قیام من است
که راه و رسم وفا تا ابد به نام من است

به چشم دل بنگر یا به گوش جان بشنو
هزار پند در آیینه‌ی کلام من است

منم که دشمن ظالم، رفیق مظلومم
بدان مبارزه با ظلم در مرام من است

"الا وَ نُظهِرَالاِصلاحَ فی بِلادِالله"
که در مسیر خدا استوار، گام من است

کمر به کینه‌ی هر اهل باطلی بستم
ولی به محضر هر اهل حق سلام من است

به دست حاکم جور و ستمگر افتاده
نجات دین خدا فکر صبح‌وشام من است

دوام امر به معروف و نهی از منکر
تمام دغدغه‌های علی‌الدوام من است

منم که غیر خدا نیست در دل و جانم
اگر همای سعادت به روی بام من است

من از تبار رسول خدا و فاطمه‌ام
منم که آیه‌ی تطهیر در مَقام من است

آهای قوم! من از نسل آن کسی هستم
که گفته بود؛ فقط نان جو طعام من است

مرا به منصب دنیایتان نیازی نیست
چرا که در دل هفت آسمان مُقام من است

مگر مباهله از خاطر شما رفته؟
مگر حدیث نبی غیر احترام من است؟

کسی که ظاهر دنیا فریب داد او را
بدیهی است بگوید: "جهان به کام من است"

برای ترس و طمع از کسی حذر نکنید
فقط برای خدا حجت تمام من است

"وَ قَد تَرَونَ عُهودَک بِعَینَه مَنقوضَه"
خوشم که "جام بلای" الست جام من است

بگو برای هزاران بلا مهیا باش
به هرکسی که بگوید علی امام من است

" وَ مَن تَخَلَّفَ عَنّی فَلا یَنالُ الفَتح "
به عالمی برسانید این پیام من است

دمی که مهدی آل رسول می‌آید
بدان که لحظه‌ی موعود انتقام من است
➖➖➖

منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

  • چهارشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 10:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک شور خروج قافله ی کربلا از مکه -( با دلی خون و مبتلا رفته قافله سوی کربلا رفته ) * امیر عباسی

2990
4

دانلود سبک شور خروج قافله  ی کربلا از مکه -( با دلی خون و مبتلا رفته                     قافله سوی کربلا رفته ) با دلی خون و مبتلا رفته قافله سوی کربلا رفته
آه و واویلا، آه و واویلا، آه و واویلا
جمله در خط حضرت دلبر عون و عباس و قاسم و اکبر
یوم ترویّه روز هجران است عترت زهرا(س) دل پریشان است
شور گلشن از لاله و یاس است پرچم نهضت دست عباس است
کاروان غم عازم صحرا گشته بر عترت نوحه خوان زهرا
جان آله الّه میرسد بر لب میشود بی سر هستی زینب
بهر حفظ دین جان فدا گردد رأس او ماه نیزه ها گردد

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 8
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک زمزمه ورود کاروان به کربلا -( قلب علی و زهرا بر غصه مبتلا شد ) * امیر عباسی

2672
2

دانلود سبک زمزمه ورود کاروان به کربلا -( قلب علی و زهرا بر غصه مبتلا شد ) واحد – زمزمه (ده شب)
(کوفه میا حسین جان)
قلب علی و زهرا بر غصه مبتلا شد
چون حاجی محمد وارد به کربلا شد
او آمده که گردد در راه حق فدایی
زنده کند ز خونش طریقت خدایی
همراه خود در این راه او یاس و لاله دارد
سربازِ شیرخوار و طفل سه ساله دارد
خون حسین بریزد اینجا به روی صحرا
آری رَوَد به نیزه رأسِ عزیز زهرا
اینجا تن وَلیّ حق بی کفن بماند
زهرا در این مصیبت با گریه روضه خواند

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 16
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود سبک واحد ورود کاروان به کربلا -( شـده در کرببـلا غوغا گرفته بوی خدا صحرا ) * محسن طالبی پور

3058
6

دانلود سبک واحد ورود کاروان به کربلا -(  شـده در کرببـلا غوغا        گرفته بوی خدا صحرا ) شـده در کرببـلا غوغا گرفته بوی خدا صحرا
می‌باره از آسمون غربت زده خیمه یوسف زهرا
فریاد وا محمدا پیچیده تـو عرش خدا
قافله ی غریبی ی حسین رسید به کربلا
همه با گریه می گن آقا
نذار ما رو بی کس و تنها
سپرده ما رو به تو زهرا
واویلتاه آه و واویلاه
******
اسیر دام بلا زینب گرفتار غصه ها زینب
به همراه اکبر و عباس رسیده کرببلا زینب
تو دل این صحرا باید روی دلش پا بزاره
تنگ غروب تو قتلگاه حسینش و جا بزاره
غروبی که شلعه ور می شه
همه عالم خونجگر می شه
یه مادری بی پسر می شه
واویلتاه آه و واویلاه

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 7
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک نوحه ورود به کربلا -( ای دل بزن باده از،جام خونرنگ بلا ) *

1764

دانلود متن و سبک نوحه ورود به کربلا -( ای دل بزن باده از،جام خونرنگ بلا ) ای دل بزن باده از،جام خونرنگ بلا

حاجیِ زهرا شده،واردِ کرببلا

می رسد شمیمی از سوی جانان

کربلا بهر تو آمده مهمان

دل به رضای معبود،پیر و جوان بسته اند

کربلا کن مُراعات،مهمانانت خسته اند

حسین عزیز زهرا...

زینب میان محمل،دارد از غُصه آوا

شد خیمه های عترت،بر پا به دست سقا

اینجا جُز جلوه ی جانان نباشد

سُخنی از لب عطشان نباشد

زینب گوید به دلبر،کِی سالار و اَمیرم

اگر داغ تو بینم،بِالَّهْ من هم میمیرم

حسین عزیز زهرا...

این سرزمین محلّ ِ ،غربتِ آل عباست

رأسِ عزیز زهرا،اینجا روی نیزه هاست

ساقی جان می سپارد در علقمه

در مقتل میزند ناله فاطمه

گرچه خاکِ بهشتی،گرچه بزمی خداییست

این زمینِ پر

  • شنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:21
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

امام حسین (ع) محرم -( ابر بهاره ، چشمای دنیا ) * محمد حسین رحیمیان

1368
2

امام حسین (ع) محرم -(  ابر بهاره ، چشمای دنیا ) ابر بهاره ، چشمای دنیا
شد کربلایی ، حسین زهرا
میون محمل ، دلش گرفته
آروم نداره ، زینب کبری
اینجا همون جاییه که ، گفتن ازش علی و زهرا
اینجا همون جاییه که ، زینب میشه تنهای تنها
اینجا همون جاییه که ، گریون میشن طفلای معصوم
اینجا همون جاییه که ، یتیم میشه رقیه خانوم
واویلتا واویلتا واویلتا ، از این غریبی 3

اینجا به مهمون ندادن آب و
هست سربریدن ، اینجا ثواب و
نقشه کشیدن این بی حیاها
حتی برای طفل رباب و ...
اینجا همون جاییه که، رو نیزه ها ، سرها میشینه
اینجا همون جاییه که ، زنده میشه غم مدینه
اینجا همون جاییه که تو شعله بچه ها می سوزن
اینجا همون جاییه که از ماجراش ، دلا می سوزن
واویلتا واویلتا واو

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 11:39
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

ورود کاروان به کربلا -( باغ سر سبزی که قول دادی کجاس؟ ) * علیرضا خاکساری

1247

ورود کاروان به کربلا -( باغ سر سبزی که قول دادی کجاس؟  ) ماجرای قحطی کفن
دختری میپرسه آبادی کجاس؟

این طرفها موکب شادی کجاس؟

باباجون میخوام برات گل بچینم

باغ سر سبزی که قول دادی کجاس؟

خطبه هات که جون بده دیدنیه

کوفه رو تکون بده دیدنیه

تو مهیای نماز بشی بابا

اکبرت اذون بده دیدنیه

یادته مدینه نونوار شدم؟

یاعلی گفتم و دس به کار شدم؟

یادته گفتی بهم میریم سفر ؟

روی ناقه خوب و خوش سوار شدم

اما حالا هی دلم شور میزنه

گمونم که فصل لاله چیدنه

ماجرای قحطی کفن چیه ؟؟

چرا هی صحبت کهنه پیرهنه؟؟

برا چی ماهارو منت میکنن؟

برا چی تورو اذیت میکنن؟

مهمونو را(ه) نمیدن تو خونشون

اینجوری مهمونی دعوت میکنن؟

اینجا که موندنمون خطر داره

خیلی بی عاطفه زیر س

  • شنبه
  • 1
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار ورودیه کربلا -( من خودم خیمه تو بر پا می کنم ) * حامد خاکی

1116

اشعار ورودیه کربلا  -( من خودم خیمه تو بر پا می کنم  ) خیمه بر پا کن
چشام صحرا رو دریا می کنم

وسط معرکه غوغا می کنم

روی این خاک با خدا وعده داری

من خودم خیمه تو بر پا می کنم

خیمه بر پا کن گرفتارت میشم

نااااز کن خودم خریدارت میشم

خواهرت رو دست کم نگیریا

نگران نباش علمدارت میشم

علی هست عصات بشه خیمه بزن

قوت پاهات بشه خیمه بزن

نبینم دلواپسی غصه نخور

خواهرت فدات بشه خیمه بزن

تنها تکیه گاه بچه هات میشم

حافظ نگاه بچه هات میشم

بچه های تو عزیزای منن

یه تنه پناه بچه هات میشم

اینا که دور و برت آواره ان

دنبال پیکر پاره پاره ان

نمیدونن که با زهرا طرفن

دست به معجر ببرم بیچاره ان

فک نکن دل از برادر می بُرم

امون از تموم لشکر می ّبُرم

دختر ف

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

ورود کاروان به کربلا -( راه عرش از دل صحرا چقَدَر نزدیک است ) * مجتبی شکریان همدانی

1122
1

ورود کاروان به کربلا -( راه عرش از دل صحرا چقَدَر نزدیک است ) لحظۀ پر زدن ما به نظر نزدیک است
راه عرش از دل صحرا چقَدَر نزدیک است

در دل خیمه بیایید همه جمع شوید
همه را سیر ببینم که سفر نزدیک است

مادرم زودتر از ما زده خیمه اینجا
چقَدَر بوی گل یاس پدر نزدیک است

تا سری هست به سجده بگذارید امروز
لحظۀ بال درآوردن سر نزدیک است

تا توانید به ششماهۀ من بوسه زنید
بوسه های لب یک تیر سه پر نزدیک است

گریه ای کرد و غریبانه به زینب فرمود:
دخترم پیش تو باشد که خطر نزدیک است

گفت آسوده بخوابید همین شبها را
وقت بیداری شب تا به سحر نزدیک است

گریه کرد و به علمدار اشاره فرمود:
که فدای تو شوم درد کمر نزدیک است

بر سر و روی یتیمان حسن دست کشید
گفت قاسم که: عمو مرگ مگر نز

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:50
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شور سینه زن شب دوم -(ورودیه به کربلا) * مرتضی محمودپور

1612
4

شور سینه زن شب دوم -(ورودیه به کربلا) ◾شب دوم محرم

◾شب ورودیه

◾بنداول

آب و جارو کنید

داره ارباب میاد

توی ظلمت شب

داره مهتاب میاد

ارباب.....

خوش آمدی به کربلا

ارباب.....

خوش آمدی به نینوا

◾بنددوم

آی جوونا بیاید

بارا رو وا کنید

خیمه‌ی عمه رو

اینجا برپا کنید

زینب....

نایبه فاطمه است

زینب....

امید قلب همه است

◾بندسوم

یکطرف نجمه و

یکطرف رباب است

یکطرف کودکی

تشنه فکر آب است

سقا....

یار شه دنیاو دین

سقا.....

گشته یل ام‌بنین

◾بندچهارم

ای موذن بیا

گو اذان نماز

شبه پیغمبری

یا امیرحجاز

اکبر....

جوان رعنای حسین

اکبر....

به مثل بابای حسین

  • سه شنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 07:48
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

غزال شب دوم ورود کاروان اهل‌بیت علیهم‌السّلام به کربلا -(آمد ورودیه بارانی است حال و هوای حسینیه) * حامد تجری

1598
2

غزال شب دوم  ورود کاروان اهل‌بیت علیهم‌السّلام به کربلا -(آمد ورودیه بارانی است حال و هوای حسینیه) آمد ورودیه
بارانی است حال و هوای حسینیه
در اوج احترام
یک کاروان رسید به صحرای ماریه
گرچه رسیده‌اند
پایان این سفر شده آغاز مرثیه
زینب به خویش گفت
بوی فراق می‌رسد از سمت بادیه
قبل از ورود شمر
قلبش شکست حضرت زهرای مرضیه
ناحیه‌ی گلو
شد شرح آن زیارت مخصوص ناحیه
امسال می‌رسد
دست ِ رقیه، مشک ابالفضل ِ مرثیه
امسال می‌خورد
اصغر از آب مشک، ولو چند ثانیه
حی‌ علی الصلوة
حی علی العزا شد و آغاز مرثیه
بند دوم)
دل اضطراب داشت
شکر خدا رقیه به صورت نقاب داشت
هر محملی که بود
از گیسوی فرشته به دورش حجاب داشت
هر رفت و آمدی
در کاروان عشق حساب و کتاب داشت
آمد سکینه و
شرم حضور پیش رخش آفتاب داشت
از ناقه بر زمین
زینب

  • چهارشنبه
  • 28
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ورود کاروان به کربلا -(کاروان در مدار می آید) *

570

ورود کاروان به کربلا  -(کاروان در مدار می آید) کاروان در مدار می آید
بر سر آن قرار می آید
فخر این روزگار می آید
وه! چه با اقتدار می آید

شیر بهر شکار می آید

هان خبر دار! این سپاه علی‌ست
مست از جذبه نگاه علی‌ست
کودک و پیر در پناه علی‌ست
تحت فرماندهی ماه علی‌ست

او که با ذوالفقار می‌آید

تیغ در دست، یاعلی به زبان
پادشاه زمین، امیر زمان
تحت فرمان او هم این و هم آن
لشکرش مثل رود در جریان

وه! چه با افتخار می آید

دشت انگار غرق احساس است
عطر سیب و شمیمی از یاس است
این که تصویر اشجع الناس است
پسر فاطمه است، عباس است

حیدر آشکار می آید

محضر آفتاب عالمتاب
لشکری مثل کوه، پا به رکاب
جان نثاران حضرت ارباب
همه از شوق وصل در تب و تاب

لشکری جان نثار می آید

می رسد کاروان به شور و نوا
دل اهل حرم پر از غوغا
نام این دشت چیست اهل ولا؟
ماریه غاضریه کرب و بلا

غصه ای ناگوار می‌آید

دل هفت آسمان پر از خون شد
خاک عالم به چرخ گردون شد
نفس جبرئیل محزون شد
که چرا در حصیر مدفون شد؟

صحبت از اضطرار می آید

بعد از آن وای بر یتیم حسین
چشم نامحرم و حریم حسین
وای از ماتم عظیم حسین
لعن بر دشمن لئیم حسین

که پی گوشوار می آید

چارده قرن آسمان خون است
کفن نسل شیعه گلگون است
حال شیعه اگر دگرگون است
به همین چای روضه مدیون است

شیعه پای قرار می آید
محمد جواد خراشادی زاده

  • سه شنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 00:38
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شب اول محرم نوحه ی سینه زنی(سبک ابوالفضل با وفا ) * مرتضی محمودپور

778

شب اول محرم نوحه ی سینه زنی(سبک ابوالفضل با وفا ) ◾نوحه ی زمینه سینه زنی
◾ورودیه شب دوم محرم

◾بنداول
کاروان شاه دین آمده کرببلا
جوانان هاشمی معدن جود و سخا
ابوالفضل با وفا امیر لشکر حسین
همقدم با زینب و با علی اکبرحسین (۲)

◾بنددوم
شوق زیارت دارم بر سر شوریده ام
صف صف در این مسیر عاشقان را دیده ام
یک طرف ابن الحسن ذکر احلی من عسل
در این دشت پر بلا با گوشم شنیده ام
ابوالفضل با وفا امیر لشکر حسین
همقدم با زینب با علی اکبر حسین(ع)

◾بندسوم
بر زمین کربلاخورشید سوزان متاب
طفل ششماهه بود روی دامان رباب
ذکر لالایی بود بر لبان مادرش
بین این خیمه ببین ششماهه رفته بخواب
ابوالفضل باوفا امیر لشکر حسین
همقدم با زینب و با علی اکبرحسین (۲)

#شب_دوم_محرم_زمینه_سینه_زنی

  • دوشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:44
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

اشعار محرم -(یه کاروانِ عاشق تا کربلا رسیده به جان شمیمِ عطرِ سعی و صفا دمیده) * هستی محرابی

758

اشعار محرم -(یه کاروانِ عاشق تا کربلا رسیده به جان شمیمِ عطرِ سعی و صفا دمیده) ‍ ‍ #شب_دوم_ورود_کاروان_به_کربلا
#زمینه_سبک_نوشته_جدید_محرم_۱۴۰۱

◾️بند اول
یه کاروانِ عاشق تا کربلا رسیده
به جان شمیمِ عطرِ سعی و صفا دمیده
شش ماهه وُ سه ساله آغوشِ عمّه در غم
صدای ناله شون، تا عرشِ خدا پیچیده

کنارِ شطِ علقمه
به زیرِ لب به زمزمه
به آه و بغضِ آتشین_
همه میگن یا فاطمه(س)

آه! جانم حسین حسین، ای امّیدِ زینبین
آه روضه بخوان توبا،وای صدآه وشوروشین

◾️بند دوم
حسین میگه عباسم، اینجا قرارِ ما هست
که بوی تربتش بر جانم چه آشَنا هست
من از پدر شنیدم آروم تو گوشم میگفت_
حسینِ من مقتلت تو دشتِ کربلا هست

اینجا زمینِ کربلاست
دارالقرارِ انبیاست
این راه و این فرمانِ حق_
بِسمِ الله هر که با خداست

وای عباسِ ماه منیر، وای آمد به مثلِ شیر
وای در نزدِ شاهِ دین، گفت جانم فدات امیر

◾️بند سوم
حالا دیگه وقتشه خیمه رو بر پا کنیم
وصیتِ جَدَّم و، مو به مو اجرا کنیم
اگر چه کشته میشیم به زیرِ تیغِ دشمن_
ولی دینش رو باید دوباره احیا کنیم

با کمترین سپاهِ ما
پاینده باشد راهِ ما
یه روزی قبلگاه میشه_
گودال و قتلگاهِ ما

وای ارض و سما همه،وای در شور و همهمه
آه! خون بارَد از غمِ ، وای گل های فاطمه

آرامِ جانِ من حسین(ع)
روح و روانِ من حسین(ع)
هر لحظه لحظه نامِ تو_
وردِ زبانِ من ‌حسین(ع)

#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#اجرای_سبک?
#کربلایی_اسد_آل_حسن
#هستی_محرابی✍
@Asharemehrabi
#ادامه_دارد

  • شنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 12:47
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

ورود کاروان به کربلا(شب دوم) -( مبهوت و مات گشته دل از کار کربلا) * روح الله قناعتیان

758

ورود کاروان به کربلا(شب دوم) -( مبهوت و مات گشته دل از کار کربلا) مبهوت و مات گشته دل از کار کربلا
حیران همیشه مانده از ایثار کربلا

در خلسه ای عمیق فرو رفته آسمان
غرق غرور و غیرتِ سرشار کربلا

از مقتلِ مقرّم و از روضه ی لهوف
بر ما رسیده برگی از اخبار کربلا

همپای صبر آمده _ عُلیا مخدّره
همزادِ زخم آمده _ سالار کربلا

"هفتاد و دو مسیح" به سر آمدند تا
مرهم شوند ، بر تنِ تبدارِ کربلا

(در بارگاه ِ قدس که جای ملال نیست)
پروردگار ، گشته ، عزادار کربلا

از سال شصت و یک نه،که از خلقتِ غزل
ما را نوشته اند ، گرفتار کربلا

قدری حساب کردم و دیدم که تا ابد
هستیم ما همیشه ، بدهکار کربلا

(ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما)
ما را کشیده اند ، به طومار کربلا

اینجا درست ، مصرع آخر تمام شد
پای ضریح ِ دست ِ علمدار ِ کربلا

  • شنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 16:19
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

اشعار ورودیه محرم و ورود کاروان به کربلا * حسن ثابت جو

26634
16

اشعار ورودیه محرم و ورود کاروان به کربلا اشعار روز اول و دوم محرم که در مورد ورودیه محرم می باشد و اشعار ورود به کربلا

قطعه و مفرد

ناله
چیست این ناله؟ عزا، بهرِ که؟ از آنِ حسین
جان و دل چون شود این ماه؟ به قربانِ حسین

رباعی و دوبیتی

خونِ دل
سینه ام سوخت، دلم غم آمد
دیده ام اشک ز ماتم آمد
سببِ خون دلم پرسیدم
مادرم گفت محرم آمد

کرب و بلا
روزگاری که دلم بهر عزا حاضر شد
آب شد هر چه در آن بود دلم آخر شد
ناگهان دیدم از آن اشک که در سینه بریخت
نام پر سوز و غمِ کرب و بلا ظاهر شد

معجون
این زمین چیست که با کرب و بلا معجون است
هر که را پای نهند جان و دلش محزون است
بی گمان محشر عالم شده اینجا بر پا
یا که اینجا به خدا خون خدا مدفون است

اشع

  • سه شنبه
  • 17
  • آذر
  • 1388
  • ساعت
  • 10:18
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

الها هر چه دارم من به قربانگاه آوردم *

4790
2

الها هر چه دارم من به قربانگاه آوردم الها هر چه دارم من به قربانگاه آوردم

نه تنها جان خود را هدیه بر درگاه آوردم

الها هر چه دارم من به قربانگاه آوردم

نه تنها یک گلستان لاله دارم بهر پژمردن

کنارش یک نیستان ناله جانکاه آوردم

حسینم من حسینم آفتاب روز عاشورا

که در این آسمان هم اختر و هم ماه آوردم

بود حجاج را در کعبه یک قربان ولیکن من

خلیل عشقم و چندین ذبیح الله آوردم

پی تکمیل عاشورای خونینم خداوندا

زاکبر تا به اصغر جمله را همراه آوردم

مؤید

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 03:45
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

کاروان بهشتیان زمین *

4564
0

کاروان بهشتیان زمین کاروان بهشتیان زمین

کاروان بهشتیان زمین
کاروان فرشتگان سما
یکی از نوکرانشان جبریل
یکی از چاکرانشان موسی

گوشه ای از صدایشان داوود
نفسی از دعایشان عیسی
باد را از مقابل محمل
باد حتی نمی برد بالا
دور تا دورشان بنی هاشم
تحت فرمان حضرت سقا
پای اولیا مخدره زینب
روی زانوی اکبر لیلا

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 03:48
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

كاروان غم بدشت نینوا چون در رسید *

6426
0

كاروان غم بدشت نینوا چون در رسید كاروان غم بدشت نینوا چون در رسید

كاروان غم بدشت نینوا چون در رسید
بانك تكبیر آمد و صبح بلد آن دم رسید
كربلا كرب و بلا دشت و بلا دشت بلا
خوان ذلت گسترد با حزن و حسرت املاء

جامها پر از غم و پر محنت از قالوا بلی
شاه دین را وعده بود و برویش مهمان رسید
از درد شد كربلا از خجلت ین میهمان
زان بدی پر ناله و پر آه شد ین میزبان
شه پذیرائی چنین دیدش بدادش جسم و جان
چرخ از ین خلعت بر آن حرمت بتن جامه درید
زد بكوی خیمه و برداشت از عشرت مهار
لشكر عم بهر زینب شد قطار اندر قطار
كی برادر خرگه بابم علی را بد قرار
در فرازی از چه بر عكس پدر خیمه زدند
خواهرا كز جام غم روز ازل می خورده ام
عكس روی یار را اندر پیاله

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 03:49
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

گوید او چون باده خواران الست *

3904
0

گوید او چون باده خواران الست گوید او چون باده خواران الست
هریک اندر وقت خود گشتند مست
زانبیا و اولیا، از خاص و عام
عهد هر یک شد به عهد خود تمام
نوبت ساقی سرمستان رسید
آنکه بد پا تا به سر مست ، آن رسید
آنکه بد منظور ساقی ، مست شد
وآنکه دل از دست برد ، از دست شد
گرم شد بازار عشق ذوفنون
بوالعجب عشقی جنون اندر جنون
خیره شد تقوی و زیبایی به هم
پنجه زد درد و شکیبایی به هم
سوختن با ساختن آمد قرین
گشت محنت با تحمل ، همنشین
زجر و سازش متحد شد، درد و صبر
نور و ظلمت متفق شد ، ماه و ابر
عیش و غم مدغم شد و تریاق و زهر
مهر و کین توأم شد و اشفاق و قهر
نار معشوق و نیاز عاشقی
جور عذرا و رضای وامقی
عشق، ملک قابلیت دید صاف
نزهت از قافش گرفت

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 03:51
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

در دل این دشت بلا ذکر ما ناله شود *

5307
8

در دل این دشت بلا ذکر ما ناله شود در دل این دشت بلا ذکر ما ناله شود

در دل این دشت بلا ذکر ما ناله شود
با گل زخم تن من دشت پر از لاله شود
آوردم،گلها را،گلهای زهرا را
خاک این سرزمین لاله رنگ است

نیزه در نیزه وادی جنگ است
آینه زیرباران سنگ است وامصیبت
آه و واویلتا صد واویلا(3)وامصیبت
خواهرم ای روح تنم راه به پایان رسد
لحظه به لحظه بعدازاین برلبتو جان رسد
می بینی،طفلان را،طفلان عطشان را
آن زمانی که در قتله گاهم
بوی خون میدهد سوز و آهم
سوی مادر می افتد نگاهم وامصیبت
آه و واویلتا صد واویلا(3)وامصیبت

(مهدی میرداماد)

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 03:55
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

سبکباران به سوی کربلا بستند محمل ها *

5184
0

سبکباران به سوی کربلا بستند محمل ها سبکباران به سوی کربلا بستند محمل ها

تضمین غزل حافظ

سبکباران به سوی کربلا بستند محمل ها
در آن وادیّ پر خوف و خطر کردند منزل ها
جوانان بنی هاشم به پا کردند محفل ها

چه محفل کز محبت تار و پودش رشته ی دل ها
زدند آسان و لیکن عاقبت افتاد مشکل ها
******
شترها زیر بار عشق با وجد و طرب واله
روان بودند در خار مغیلان چون گل و لاله
زنان در محمل عصمت روان از دیدگان ناله

بگرد بانوان نور رسالت حاجب و هاله
فرو بردند سر خورشید و مه در برج و محمل ها
******
سپاه شاه مظلومان بسوی کربلا عازم
سپهسالار اردو ؛ شمس دین ؛ ماه بنی هاشم
سوار توسن اجلال با وجه حسن قاسم

علی اکبر بذکر یا قدیر و قادر و قائم
که ما رفتیم س

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 03:56
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد