اشعار ورود کاروان به کربلا

مرتب سازی براساس

اشعار ورودیه کربلا -( من خودم خیمه تو بر پا می کنم ) * حامد خاکی

927

اشعار ورودیه کربلا  -( من خودم خیمه تو بر پا می کنم  ) خیمه بر پا کن
چشام صحرا رو دریا می کنم

وسط معرکه غوغا می کنم

روی این خاک با خدا وعده داری

من خودم خیمه تو بر پا می کنم

خیمه بر پا کن گرفتارت میشم

نااااز کن خودم خریدارت میشم

خواهرت رو دست کم نگیریا

نگران نباش علمدارت میشم

علی هست عصات بشه خیمه بزن

قوت پاهات بشه خیمه بزن

نبینم دلواپسی غصه نخور

خواهرت فدات بشه خیمه بزن

تنها تکیه گاه بچه هات میشم

حافظ نگاه بچه هات میشم

بچه های تو عزیزای منن

یه تنه پناه بچه هات میشم

اینا که دور و برت آواره ان

دنبال پیکر پاره پاره ان

نمیدونن که با زهرا طرفن

دست به معجر ببرم بیچاره ان

فک نکن دل از برادر می بُرم

امون از تموم لشکر می ّبُرم

دختر ف

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

ورود کاروان به کربلا -( راه عرش از دل صحرا چقَدَر نزدیک است ) * مجتبی شکریان همدانی

900
1

ورود کاروان به کربلا -( راه عرش از دل صحرا چقَدَر نزدیک است ) لحظۀ پر زدن ما به نظر نزدیک است
راه عرش از دل صحرا چقَدَر نزدیک است

در دل خیمه بیایید همه جمع شوید
همه را سیر ببینم که سفر نزدیک است

مادرم زودتر از ما زده خیمه اینجا
چقَدَر بوی گل یاس پدر نزدیک است

تا سری هست به سجده بگذارید امروز
لحظۀ بال درآوردن سر نزدیک است

تا توانید به ششماهۀ من بوسه زنید
بوسه های لب یک تیر سه پر نزدیک است

گریه ای کرد و غریبانه به زینب فرمود:
دخترم پیش تو باشد که خطر نزدیک است

گفت آسوده بخوابید همین شبها را
وقت بیداری شب تا به سحر نزدیک است

گریه کرد و به علمدار اشاره فرمود:
که فدای تو شوم درد کمر نزدیک است

بر سر و روی یتیمان حسن دست کشید
گفت قاسم که: عمو مرگ مگر نز

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:50
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شور سینه زن شب دوم -(ورودیه به کربلا) * مرتضی محمودپور

1436
4

شور سینه زن شب دوم -(ورودیه به کربلا) ◾شب دوم محرم

◾شب ورودیه

◾بنداول

آب و جارو کنید

داره ارباب میاد

توی ظلمت شب

داره مهتاب میاد

ارباب.....

خوش آمدی به کربلا

ارباب.....

خوش آمدی به نینوا

◾بنددوم

آی جوونا بیاید

بارا رو وا کنید

خیمه‌ی عمه رو

اینجا برپا کنید

زینب....

نایبه فاطمه است

زینب....

امید قلب همه است

◾بندسوم

یکطرف نجمه و

یکطرف رباب است

یکطرف کودکی

تشنه فکر آب است

سقا....

یار شه دنیاو دین

سقا.....

گشته یل ام‌بنین

◾بندچهارم

ای موذن بیا

گو اذان نماز

شبه پیغمبری

یا امیرحجاز

اکبر....

جوان رعنای حسین

اکبر....

به مثل بابای حسین

  • سه شنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 07:48
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

غزال شب دوم ورود کاروان اهل‌بیت علیهم‌السّلام به کربلا -(آمد ورودیه بارانی است حال و هوای حسینیه) * حامد تجری

1395
2

غزال شب دوم  ورود کاروان اهل‌بیت علیهم‌السّلام به کربلا -(آمد ورودیه بارانی است حال و هوای حسینیه) آمد ورودیه
بارانی است حال و هوای حسینیه
در اوج احترام
یک کاروان رسید به صحرای ماریه
گرچه رسیده‌اند
پایان این سفر شده آغاز مرثیه
زینب به خویش گفت
بوی فراق می‌رسد از سمت بادیه
قبل از ورود شمر
قلبش شکست حضرت زهرای مرضیه
ناحیه‌ی گلو
شد شرح آن زیارت مخصوص ناحیه
امسال می‌رسد
دست ِ رقیه، مشک ابالفضل ِ مرثیه
امسال می‌خورد
اصغر از آب مشک، ولو چند ثانیه
حی‌ علی الصلوة
حی علی العزا شد و آغاز مرثیه
بند دوم)
دل اضطراب داشت
شکر خدا رقیه به صورت نقاب داشت
هر محملی که بود
از گیسوی فرشته به دورش حجاب داشت
هر رفت و آمدی
در کاروان عشق حساب و کتاب داشت
آمد سکینه و
شرم حضور پیش رخش آفتاب داشت
از ناقه بر زمین
زینب

  • چهارشنبه
  • 28
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ورود کاروان به کربلا -(کاروان در مدار می آید) *

398

ورود کاروان به کربلا  -(کاروان در مدار می آید) کاروان در مدار می آید
بر سر آن قرار می آید
فخر این روزگار می آید
وه! چه با اقتدار می آید

شیر بهر شکار می آید

هان خبر دار! این سپاه علی‌ست
مست از جذبه نگاه علی‌ست
کودک و پیر در پناه علی‌ست
تحت فرماندهی ماه علی‌ست

او که با ذوالفقار می‌آید

تیغ در دست، یاعلی به زبان
پادشاه زمین، امیر زمان
تحت فرمان او هم این و هم آن
لشکرش مثل رود در جریان

وه! چه با افتخار می آید

دشت انگار غرق احساس است
عطر سیب و شمیمی از یاس است
این که تصویر اشجع الناس است
پسر فاطمه است، عباس است

حیدر آشکار می آید

محضر آفتاب عالمتاب
لشکری مثل کوه، پا به رکاب
جان نثاران حضرت ارباب
همه از شوق وصل در تب و تاب

لشکری جان نثار می آید

می رسد کاروان به شور و نوا
دل اهل حرم پر از غوغا
نام این دشت چیست اهل ولا؟
ماریه غاضریه کرب و بلا

غصه ای ناگوار می‌آید

دل هفت آسمان پر از خون شد
خاک عالم به چرخ گردون شد
نفس جبرئیل محزون شد
که چرا در حصیر مدفون شد؟

صحبت از اضطرار می آید

بعد از آن وای بر یتیم حسین
چشم نامحرم و حریم حسین
وای از ماتم عظیم حسین
لعن بر دشمن لئیم حسین

که پی گوشوار می آید

چارده قرن آسمان خون است
کفن نسل شیعه گلگون است
حال شیعه اگر دگرگون است
به همین چای روضه مدیون است

شیعه پای قرار می آید
محمد جواد خراشادی زاده

  • سه شنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 00:38
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شب اول محرم نوحه ی سینه زنی(سبک ابوالفضل با وفا ) * مرتضی محمودپور

570

شب اول محرم نوحه ی سینه زنی(سبک ابوالفضل با وفا ) ◾نوحه ی زمینه سینه زنی
◾ورودیه شب دوم محرم

◾بنداول
کاروان شاه دین آمده کرببلا
جوانان هاشمی معدن جود و سخا
ابوالفضل با وفا امیر لشکر حسین
همقدم با زینب و با علی اکبرحسین (۲)

◾بنددوم
شوق زیارت دارم بر سر شوریده ام
صف صف در این مسیر عاشقان را دیده ام
یک طرف ابن الحسن ذکر احلی من عسل
در این دشت پر بلا با گوشم شنیده ام
ابوالفضل با وفا امیر لشکر حسین
همقدم با زینب با علی اکبر حسین(ع)

◾بندسوم
بر زمین کربلاخورشید سوزان متاب
طفل ششماهه بود روی دامان رباب
ذکر لالایی بود بر لبان مادرش
بین این خیمه ببین ششماهه رفته بخواب
ابوالفضل باوفا امیر لشکر حسین
همقدم با زینب و با علی اکبرحسین (۲)

#شب_دوم_محرم_زمینه_سینه_زنی

  • دوشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:44
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

ورود کاروان به کربلا(شب دوم) -( مبهوت و مات گشته دل از کار کربلا) * روح الله قناعتیان

286

ورود کاروان به کربلا(شب دوم) -( مبهوت و مات گشته دل از کار کربلا) مبهوت و مات گشته دل از کار کربلا
حیران همیشه مانده از ایثار کربلا

در خلسه ای عمیق فرو رفته آسمان
غرق غرور و غیرتِ سرشار کربلا

از مقتلِ مقرّم و از روضه ی لهوف
بر ما رسیده برگی از اخبار کربلا

همپای صبر آمده _ عُلیا مخدّره
همزادِ زخم آمده _ سالار کربلا

"هفتاد و دو مسیح" به سر آمدند تا
مرهم شوند ، بر تنِ تبدارِ کربلا

(در بارگاه ِ قدس که جای ملال نیست)
پروردگار ، گشته ، عزادار کربلا

از سال شصت و یک نه،که از خلقتِ غزل
ما را نوشته اند ، گرفتار کربلا

قدری حساب کردم و دیدم که تا ابد
هستیم ما همیشه ، بدهکار کربلا

(ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما)
ما را کشیده اند ، به طومار کربلا

اینجا درست ، مصرع آخر تمام شد
پای ضریح ِ دست ِ علمدار ِ کربلا

  • شنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 16:19
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

اشعار ورودیه محرم و ورود کاروان به کربلا * حسن ثابت جو

26033
16

اشعار ورودیه محرم و ورود کاروان به کربلا اشعار روز اول و دوم محرم که در مورد ورودیه محرم می باشد و اشعار ورود به کربلا

قطعه و مفرد

ناله
چیست این ناله؟ عزا، بهرِ که؟ از آنِ حسین
جان و دل چون شود این ماه؟ به قربانِ حسین

رباعی و دوبیتی

خونِ دل
سینه ام سوخت، دلم غم آمد
دیده ام اشک ز ماتم آمد
سببِ خون دلم پرسیدم
مادرم گفت محرم آمد

کرب و بلا
روزگاری که دلم بهر عزا حاضر شد
آب شد هر چه در آن بود دلم آخر شد
ناگهان دیدم از آن اشک که در سینه بریخت
نام پر سوز و غمِ کرب و بلا ظاهر شد

معجون
این زمین چیست که با کرب و بلا معجون است
هر که را پای نهند جان و دلش محزون است
بی گمان محشر عالم شده اینجا بر پا
یا که اینجا به خدا خون خدا مدفون است

اشع

  • سه شنبه
  • 17
  • آذر
  • 1388
  • ساعت
  • 10:18
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

الها هر چه دارم من به قربانگاه آوردم *

4571
2

الها هر چه دارم من به قربانگاه آوردم الها هر چه دارم من به قربانگاه آوردم

نه تنها جان خود را هدیه بر درگاه آوردم

الها هر چه دارم من به قربانگاه آوردم

نه تنها یک گلستان لاله دارم بهر پژمردن

کنارش یک نیستان ناله جانکاه آوردم

حسینم من حسینم آفتاب روز عاشورا

که در این آسمان هم اختر و هم ماه آوردم

بود حجاج را در کعبه یک قربان ولیکن من

خلیل عشقم و چندین ذبیح الله آوردم

پی تکمیل عاشورای خونینم خداوندا

زاکبر تا به اصغر جمله را همراه آوردم

مؤید

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 03:45
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

کاروان بهشتیان زمین *

4391
0

کاروان بهشتیان زمین کاروان بهشتیان زمین

کاروان بهشتیان زمین
کاروان فرشتگان سما
یکی از نوکرانشان جبریل
یکی از چاکرانشان موسی

گوشه ای از صدایشان داوود
نفسی از دعایشان عیسی
باد را از مقابل محمل
باد حتی نمی برد بالا
دور تا دورشان بنی هاشم
تحت فرمان حضرت سقا
پای اولیا مخدره زینب
روی زانوی اکبر لیلا

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 03:48
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

كاروان غم بدشت نینوا چون در رسید *

6137
0

كاروان غم بدشت نینوا چون در رسید كاروان غم بدشت نینوا چون در رسید

كاروان غم بدشت نینوا چون در رسید
بانك تكبیر آمد و صبح بلد آن دم رسید
كربلا كرب و بلا دشت و بلا دشت بلا
خوان ذلت گسترد با حزن و حسرت املاء

جامها پر از غم و پر محنت از قالوا بلی
شاه دین را وعده بود و برویش مهمان رسید
از درد شد كربلا از خجلت ین میهمان
زان بدی پر ناله و پر آه شد ین میزبان
شه پذیرائی چنین دیدش بدادش جسم و جان
چرخ از ین خلعت بر آن حرمت بتن جامه درید
زد بكوی خیمه و برداشت از عشرت مهار
لشكر عم بهر زینب شد قطار اندر قطار
كی برادر خرگه بابم علی را بد قرار
در فرازی از چه بر عكس پدر خیمه زدند
خواهرا كز جام غم روز ازل می خورده ام
عكس روی یار را اندر پیاله

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 03:49
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

گوید او چون باده خواران الست *

3640
0

گوید او چون باده خواران الست گوید او چون باده خواران الست
هریک اندر وقت خود گشتند مست
زانبیا و اولیا، از خاص و عام
عهد هر یک شد به عهد خود تمام
نوبت ساقی سرمستان رسید
آنکه بد پا تا به سر مست ، آن رسید
آنکه بد منظور ساقی ، مست شد
وآنکه دل از دست برد ، از دست شد
گرم شد بازار عشق ذوفنون
بوالعجب عشقی جنون اندر جنون
خیره شد تقوی و زیبایی به هم
پنجه زد درد و شکیبایی به هم
سوختن با ساختن آمد قرین
گشت محنت با تحمل ، همنشین
زجر و سازش متحد شد، درد و صبر
نور و ظلمت متفق شد ، ماه و ابر
عیش و غم مدغم شد و تریاق و زهر
مهر و کین توأم شد و اشفاق و قهر
نار معشوق و نیاز عاشقی
جور عذرا و رضای وامقی
عشق، ملک قابلیت دید صاف
نزهت از قافش گرفت

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 03:51
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

در دل این دشت بلا ذکر ما ناله شود *

5057
7

در دل این دشت بلا ذکر ما ناله شود در دل این دشت بلا ذکر ما ناله شود

در دل این دشت بلا ذکر ما ناله شود
با گل زخم تن من دشت پر از لاله شود
آوردم،گلها را،گلهای زهرا را
خاک این سرزمین لاله رنگ است

نیزه در نیزه وادی جنگ است
آینه زیرباران سنگ است وامصیبت
آه و واویلتا صد واویلا(3)وامصیبت
خواهرم ای روح تنم راه به پایان رسد
لحظه به لحظه بعدازاین برلبتو جان رسد
می بینی،طفلان را،طفلان عطشان را
آن زمانی که در قتله گاهم
بوی خون میدهد سوز و آهم
سوی مادر می افتد نگاهم وامصیبت
آه و واویلتا صد واویلا(3)وامصیبت

(مهدی میرداماد)

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 03:55
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

سبکباران به سوی کربلا بستند محمل ها *

4961
0

سبکباران به سوی کربلا بستند محمل ها سبکباران به سوی کربلا بستند محمل ها

تضمین غزل حافظ

سبکباران به سوی کربلا بستند محمل ها
در آن وادیّ پر خوف و خطر کردند منزل ها
جوانان بنی هاشم به پا کردند محفل ها

چه محفل کز محبت تار و پودش رشته ی دل ها
زدند آسان و لیکن عاقبت افتاد مشکل ها
******
شترها زیر بار عشق با وجد و طرب واله
روان بودند در خار مغیلان چون گل و لاله
زنان در محمل عصمت روان از دیدگان ناله

بگرد بانوان نور رسالت حاجب و هاله
فرو بردند سر خورشید و مه در برج و محمل ها
******
سپاه شاه مظلومان بسوی کربلا عازم
سپهسالار اردو ؛ شمس دین ؛ ماه بنی هاشم
سوار توسن اجلال با وجه حسن قاسم

علی اکبر بذکر یا قدیر و قادر و قائم
که ما رفتیم س

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 03:56
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

قلبم حزین است -(شد وارد کرببلا حسینم، ای نور عینم) *

5105
3

قلبم حزین است -(شد وارد کرببلا حسینم، ای نور عینم) قلبم حزین است
شد وارد کرببلا حسینم، ای نور عینم
زینب گوید بهرت به شور و شینم، ای نور عینم
تا که تو در این سر زمین نشستی، قلبم شکستی
رشته ی عمر خواهرت گسستی، قلبم شکستی
از چه بیاید بوی حزن و ماتم، مُردم از این غم
وارد شده در قلب من قمهای عالم، مظلوم حسینم
سفره ی مهمانی چرا چنین است، قلبم حزین است
به جان مادر قلب من غمین است، قلبم حزین است

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 14:57
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

ســـلام مــن بــه مـحـرم -(ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا) *

11057
17

ســـلام مــن بــه مـحـرم  -(ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا) ســـلام مــن بــه مـحـرم
ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا
بـه لطـمه‌هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش
بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش

سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی
به چشم کاسه ی خون و به شال ماتم مـهـدی
سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش
به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب
بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب
سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل
بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـامـت اکـبـر
بـه کـام خـشک اذان گـوی ز

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 15:00
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شعر شب دوم محرم ورود کاروان به کربلا -(اين چه نواست ، وز کجا مي‌آيد ؟) *

14792
10

شعر شب دوم محرم ورود کاروان به کربلا -(اين چه نواست ، وز کجا مي‌آيد ؟) شعر شب دوم محرم ورود کاروان به کربلا

اين چه نواست ، وز کجا مي‌آيد ؟
کاين نغمه به گوش آشنا مي‌آيد
يا رب چه غبار دلنشيني است که باز
بر لوح دل از خاطره ها مي‌آيد ؟

اين کيست ، که از قصه پر غصه او
غمهاي دگر ، به انتها مي‌آيد ؟
اين کيست ، که بر پرده دل چنگ زند
کز شور غمش ، دل به نوا مي‌آيد ؟
اين کيست ، که از شتاب چرخ عمرش
گرد غم و طوفان عزا مي‌آيد ؟
اين کيست ، که از شعار آزادي او
بر گوش مجاهدان ، ندا مي‌آيد ؟
اين کيست ، که هر کس شنود نامش را
با چشم تر و ، نوحه سرا مي‌آيد ؟
اين کيست ، که هر جا گذرد ، همچو بهار
بوي گل سرخ ، از فضا مي‌آيد ؟
اين کيست ، که حج خويش ، ناکرده تمام
لبيک به لب ، به نينوا مي

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 03:39
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

ورود امام حسین علیه السلام به کربلا _(این زمین، کربُ بلاست، کعبه ی قالوا بلیٰ است ) *

8955
11

ورود امام حسین علیه السلام به کربلا  _(این زمین، کربُ بلاست، کعبه ی قالوا بلیٰ است ) ورود امام حسین علیه السلام به کربلا

این زمین، کربُ بلاست، کعبه ی قالوا بلیٰ است
قتلگاه من صفا، مروه ام طشت طلاست
محمل مرانید با من بمانید
اینجا بود حج شهادت در موج خون ما را عبادت

******
وعده کردم با خدا، تا کنم جان را فدا
بالب عطشان سرم می شود از تن جدا
خون گلویم غسل و وضویم
اینجا بود حج شهادت در موج خون ما را عبادت
******
نقش خاک این زمین، شاخه ی یاس من است
هدیه در راه خدا، دست عباس من است
او کشته ی یار من بی علمدار
اینجا بود حج شهادت در موج خون ما را عبادت
******
زخم ما اینجا شود جامه ی احرام ما
می شود با خون ما شستشو اندام ما
حج این چنین است لبیکم این است
اینجا بود حج شهادت در موج خون ما

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 15:32
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

ورود کاروان به کربلا -(بـــــار بگشـــــایید اینجـــــــا کربلاست) *

14909
41

ورود کاروان به کربلا -(بـــــار بگشـــــایید اینجـــــــا کربلاست) ورود کاروان به کربلا
بـــــار بگشـــــایید اینجـــــــا کربلاست
آب و خاکـــش با دل و جان آشنــاست

السّــــــــــلام ای سرزمین کـــربــــــلا
السّــــــــــلام ای منــزل و مـــأوای مـا
السّــــــــــلام ای وادی دلجوی عشق
وه چه خوش می آید اینجا بوی عشق
السّــــــــــلام ای خیمه گاه خواهـــرم
قتلگـــــــاه جــــانگـــــــــداز اکبــــــــرم
کــــــــــــربلا گــــــهواره اصغر تـــــویی
مقتـــــــل عباس نـــــــــام آور تــــویی
آمـــــــــــدم آغــــوش خود را بــــاز کن
بستــــــــــر مـــهمان خود را ســاز کن

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 15:52
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

أعوذ بالله من الکرب و البلا *

8992
9

أعوذ بالله من الکرب و البلا أعوذ بالله من الکرب و البلا

دشت در دشت دلهره مي ريخت

هرم صحرا به آسمان مي رفت

کاروان در سکوت صحرا، گم

مرگ دنبال کاروان مي رفت

کاروان رفت تا دياري که

حزن و اندوه و داغ مي باريد

بوي دلتنگي و جدايي داشت

گريه گريه فراق مي باريد

همه جا بوي تشنگي دارد

بچه ها خواب آب مي بينند

هر طرف روي مي کنم آقا

چشم هايم سراب مي بينند

شوق و شور شهادت آقا جان

در نگاهت چقدر مشهود است

عرش معراج توست اين صحرا؟

اين همان وعده گاه موعود است؟

در نگاه پر از تلاطم تو

ندبه هايي غريب مي لرزد

مي روي تا به سمت آن گودال

دل زينب عجيب مي لرزد

بي مهابا غروب خواهد کرد

در همين خاک تيره ماه من

مي شود عاقبت همين گ

  • سه شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 04:17
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

محمل نگه دارید... -(محمل نگه دارید، یاران! یار، اینجاست) *

5330
3

محمل نگه دارید... -(محمل نگه دارید، یاران! یار، اینجاست) شعر شب دوم محرم (ورود کاروان به کربلا)

محمل نگه دارید...

محمل نگه دارید، یاران! یار، اینجاست
بیت الحرام و کعبۀ دلدار اینجاست
محمل نگه دارید و جان گیرید بر کف
زیرا خدا را وعدۀ دیدار اینجاست
محمل نگهدارید زیرا تشنگان را
آب از دم شمشیر آتشبار اینجاست

محمل نگهدارید کز خون شهیدان
دامان صحرا، سر به سر گلزار اینجاست
میقات اینجا، کعبه اینجا، زمزم اینجا
رکن و حرم،سعی و صفا، هر چار اینجاست

اینجا نبود و ذات حق ما را صدا کرد
اینجا نه موی سر، که باید سر فدا کرد

ما را بود از حجّ کعبه برتر اینجا
باید طواف آریم دور دلبر اینجا

از تیر گردد سینه‌هامان، چشمه چشمه
وز تیغ گردد اِرباً اِربا اکبر اینجا
هم لاله‌

  • سه شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 11:10
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

مرگ دنبال کاروان مي رفت *

3866
0

مرگ دنبال کاروان مي رفت مرگ دنبال کاروان مي رفت

دشت در دشت دلهره مي ريخت

هرم صحرا به آسمان مي رفت

کاروان در سکوت صحرا، گم

مرگ دنبال کاروان مي رفت

کاروان رفت تا دياري که

حزن و اندوه و داغ مي باريد

بوي دلتنگي و جدايي داشت

گريه گريه فراق مي باريد

همه جا بوي تشنگي دارد

بچه ها خواب آب مي بينند

هر طرف روي مي کنم آقا

چشم هايم سراب مي بينند

شوق و شور شهادت آقا جان

در نگاهت چقدر مشهود است

عرش معراج توست اين صحرا؟

اين همان وعده گاه موعود است؟

در نگاه پر از تلاطم تو

ندبه هايي غريب مي لرزد

مي روي تا به سمت آن گودال

دل زينب عجيب مي لرزد

بي مهابا غروب خواهد کرد

در همين خاک تيره ماه من

مي شود عاقبت همين گودال

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 03:32
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

نسیم بود که می رفت تا رها برود *

3428
1

نسیم بود که می رفت تا رها برود نسیم بود که می رفت تا رها برود

نسیم بود که می رفت تا رها برود

به سمت مقصد هموار نا کجا برود

نسیم بود که از کوچه های شهری لال

بلند شد که به دنبال آن صدا برود

میان راه نگاهش به کوچه ای افتاد

و پلک زد که بیاید غریبه تا برود

نقابها پس دیوارها به هم خیره

کجاست خانه ی تو ؟ مرد پس کجا برود؟

غریبه منتظر یک نگاه یک همراه

...و ماه رد شد تا پشت ابرها برود

و ذ هن کوچه از اینجا به بعد آشفته است

چگونه دل بکند زین همه وفا برود !!!

*

چه اعتبار به آن بیعتی که پوسیده

چگونه دست خدا روی دستها برود ؟

عجب صراحت تلخی ست ظلمت کوفه

چگونه این خبر آخر به کربلا برود ؟؟؟

شاعر: رضا محمدی

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 03:35
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شعر زيبايي از استاد شهريار - ( شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین) *

41074
180

شعر زيبايي از استاد شهريار - ( شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین) شعر زيبايي از استاد شهريار به مناسبت اربعين امام حسين (ع)

شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم کعبه جدش به اشکی شست چشم
مروه پشت سر نهاد٬ اما صفا دارد حسین

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها٬ حرمت کوی منا دارد حسین...

بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین

رخت دیبای حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین

بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین؟

سروران٬ پروانگان شمع رخسارش٬ ولی
چون سحر٬ روشن٬ که سر از تن جدا دارد حسین

سر به قاچ زین نهاده راه پیمای ع

  • پنج شنبه
  • 30
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
 وحید محمدی

شعری برای ورود کاروان حسینی به کربلا- (کاروان عشیره ی خورشید) * وحید محمدی

6280
15

شعری برای ورود کاروان حسینی  به کربلا- (کاروان عشیره ی خورشید) کاروان عشیره ی خورشید
وارد قتلگاه خون شده است
کاروانی که محو در معبود
وارد ورطه ی جنون شده است
همه ی دشت ساکت و آرام
در تماشای منظری زیباست
دست عمّه درون دست علیست
پلّه ی عمه زانوی سقّاست
در همین دشت عاشقی می شد
خیمه هاشان یکی یکی برپا
خیمه ی زینب است پیش حسین
پاسدار حرم شده سقا
گوشه ی خیمه دختری کوچک
روی پای حسین خوابیده
ناگهان می پرد ز خواب خوشش
خواب آشفته ای یقین دیده
گفت بابا که خواب می دیدم
شامیان معجر مرا بردند
گوئیا در پس همین خیمه
عمّه جان تازیانه می خوردند
گوشه ی خیمه ای در آن سو تر
بین گهواره طفلکی خواب است
دخترک خواب دیده که سر او
بر نوک نیزه مثل مهتاب است
از سر اضطراب و تشویش و
بی

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 07:55
  • نوشته شده توسط
  • vahid
ادامه مطلب

اشعار ورودیه به کربلا-میقات -( بار بگشائید یاران کوی دیدار است اینجا ) * محمود شریفی

39

اشعار ورودیه به کربلا-میقات -( بار بگشائید یاران کوی دیدار است اینجا ) بار بگشائید یاران کوی دیدار است اینجا
وعده گاه عاشقان میقات دیدار است اینجا
بار بگشائید یاران منزل آخر رسیدیم
رزمگاه شاهدان در روز پیکار است اینجا
مروه و سعی وصفا؛ رکن و مقام ماهمین جاست
مشعر شور و شعور و حج ایثار است اینجا
مشتری باشد خدا در جمعه بازار شهادت
غیرت مردان عاشق جنس بازار است اینجا
مطلع ما عزت و حسن ختام ما کرامت
شعر خون لبریز از مضمون ایثار است اینجا
از عطش حرفی به لبهای ترک خورده نباشد
جام وصل از کوثر تقدیر سرشار است اینجا
خیمه ی عصمت سرِپا کن علی اکبر من
قلب زینب بر غم غربت گرفتار است اینجا
مثل گل پرپر شود در پیش چشمان تر من
تیر آجین پیکر پاک علمدار است اینجا
نیزه ها معراج سرها

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 06:13
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه(س),(خبر آمد که ز معشوق خبر می آید) *

13810
69

شعر شهادت حضرت رقیه(س),(خبر آمد که ز معشوق خبر می آید) خبر آمد که ز معشوق خبر می آید

ره گشایید که یارم ز سفر می آید

کاش می شد که ببافند کمی مویم را

اب و آیینه بیاریید پدر می آید

نه تو از عهده این سوخته بر می آیی

نه دگر موی سرم تا به کمر می آید

جگرت بودم و درد تو گرفتارم کرد

غالباً درد به دنبال جگر می آید

راستی! گم شده سنجاق سرم دست تو نیست

سر که آشفته شود حوصله سر می آید

هست پیراهنی از غارت ان شب به تنم

نیم عمامه از آن به تو در می آید

به کسی ربط ندارد که تو را می بوسم

که بجز من ز پس کار تو بر می آید

راستی!هیچ خبر ار شدی تب کردم؟

راستی لاغری من به نظر می آید

راستی هست به یادت دم چادر گفتی:

دختر من!به تو چادر چقدر می آید

سرمه ای را

  • سه شنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 13:09
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 جابر عابدی

اشعار زمینه ورودیه کربلا -( داداشم اینجا خاکش غریبه حسین ) * جابر عابدی

41

اشعار زمینه ورودیه کربلا -( داداشم اینجا خاکش غریبه حسین ) داداشم اینجا خاکش غریبه حسین

میترسم از اون گودی که شیبه حسین

بوی جدایی میاد حسین جان حسین

آشوبم و گریههام عجیبه حسین

خیمه نزن، کنده شد قلب خواهرت

جون من جون دخترت ی تو رو شش ماهه اصغرت

عوض نکن مرکبت رو با پا میریم

بدون مرکبا میریم ی غیراز اینجا هرجا میریم

حسین جان پریشونم ی نیگا کن نیمه جونم

دلم تنگه نمیتونم 2

وای حسین حسین

چیه میپرسی اسم کجا رو حسین

نمیگی اصل این ماجرارو حسین

چی شد که با سوز و آه میخونی حسین

اعوذ بالله من کربلا رو حسین

چیزی بگو، جونمو به لبم نیار

نکنه دست روزگار ی بگیره از من این قرار

سکوت نکن، ترک بغضم و ببین

غم نشسته برام کمین ی گل غم نالمو بچین

حسین جان

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 جابر عابدی

اشعار ورودیه به کربلا -( دستور داد خیمه ی ماتم به پا کنید ) * جابر عابدی

31

اشعار ورودیه به کربلا -( دستور داد خیمه ی ماتم به پا کنید ) دستور داد خیمه ی ماتم به پا کنید
گریه کنید گریه ولی بی صدا کنید
اینجا منای عشق من و کعبه ی دل است
لبیک گفته رو به سوی کبریا کنید
از جان و مال و جسم و سر و دست بگبرید
باید تمام هستی خود را فدا کنید
اینجاست کربلا همه خود را به راه حق
آماده ی شهادت و درد و بلا کنید
اینجاست نینوا همه در خیمه ی رباب
چون نی نوا گرفته و با هم نوا کنید
سر بسته گفت از شب اول به خواهرش
گوشواره را ز گوش رقیه رها کنید
سقا که رفت گفت دوتا نکته لازم است
در آب صرفه جویی و بر او دعا کنید
تا دست شب ز سر نبرد معجر شما
هر روز دست خود به گره آشنا کنید
هر موقع سخت مضطر و درمانده میشوید
زهرا که هست مادر خود را صدا کنید

شاعر:جابر ع

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 06:24
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

واحد - ورودی کربلا - همراه با سبک * حسین شادمند

11604
29

واحد - ورودی کربلا - همراه با سبک داره میاد از دشت سرخ کربلا - صدای زنگ قافله

زینب و تنهایی و غربت و بلا - دیگه نداره فاصله

یه کاروون همه رشید و پهلوون

نه زخمی و نه بی سرو نه قد کمون

یه مادر ی تو قافله شش ماهه ای در برشٍ

تموم آرزوی اون دومادیه اصغرشٍ

خبر نداره - میشه آواره

یه چند روزه دیگه بیشتر اصغر نداره

آه و واویلا 4

چشای زینب خیره بر دشت بلا - با صد هزار دلواپسی

داره می خونه زیر لب ای وای خدا - امون ز روز بی کسی

اشک چشاش حکایتی ز احساسش

آروم میشه فقط با یاد عباسش

میگه حسین برادرم الا عزیز فاطمه

توی دل اهل حرم دلشوره بین و واهمه

بغض غریبی - دارم به سینه

تو رو مادر بیا تا برگردیم مدینه

آه و واویلا 4

شاعر: ح

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 18:38
  • نوشته شده توسط
  • شاکرحق
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد