حالا که من / در حرم ماندم
یکّه و تنها / غرق غم ماندم
گهواره خالی اصغر آتیشم میزنه
غارت خلخال و معجر آتشم میزنه
زیر دست و پا / به خدا قسم
آخرش عمو / به تو میرسم
سوی میدان/میروم عمه
میدود شمر و / میدوم عمه
میخونم زیر لب حالا أنا إبن الکریم
و "فَدَیناهُ" -عموجان- و " بِذِبح عَظیم"
روی نیزه ها - می برند عبات
الهی عمو - بمیرم برات
دست خود را - میدهم از دست
از تولایت / میشوم سرمست
حنجرم شد پاره پاره به فدای سرت
به گمون از ره رسیده فاطمه مادرت
جون اکبرت / بغلم بگیر
جون اصغرت / بغلم بگیر
ای وای ای وای / در دل گودال
بعد از این دیگر / میشوی پامال
پیش چشمان سکینه شمر بی چشم و رو
می نشیتد روی سینه شمر
- شنبه
- 11
- آبان
- 1392
- ساعت
- 09:49
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار