حضرت علی اکبر (ع)

مرتب سازی براساس
 مرتضی محمودپور

شور سینه‌زنی توسل به شبه پیغمر(ع) -(شب هشتم محرم) * مرتضی محمودپور

671
1

شور سینه‌زنی توسل به شبه پیغمر(ع) -(شب هشتم محرم) ◾شورسینه زنی محرم‌شب هشتم

◾بنداول

اکبرمن اکبر من

لاله‌ی از خون تر من(۲)

با لعل غرق خون از چه چنین شدی

در پیش چشم من نقش زمین شدی

ای تشنه لب علی خیز و سخن‌بگو

ای خاتم پدر تو بی نگین شدی

اکبرمن اکبرمن

لاله‌ی از خون تر من(۲)

◾بنددوم

از سوی قاتلت بر تو جفا شده

زلفت به دست باد از چه رها شده

افتاده‌ام دگر بابا من از نفس

بعد تو جان ز تن بابا جدا شده

اکبرمن اکبرمن

لاله‌ی از خون تر من(۲)

◾بندسوم

مست نگاه تو هر لحظه بوده‌ام

بین عبا تو را جمعت نموده‌ام

حرفی بزن علی تا جان دهی بمن

در پیش جسم تو شعری سروده‌ام

اکبر من اکبر من

لاله از خون تر من(۲)

  • دوشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 17:18
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 حسن لطفی

حضرت علی اکبر(ع) -(مگر از عمر پدر غیر پسر می‌ماند) * حسن لطفی

1279

حضرت علی اکبر(ع) -(مگر از عمر پدر غیر پسر می‌ماند) مگر از عمر پدر غیر پسر می‌ماند
که جوان در نظر او به جگر می‌مانَد
سالها بود کنار تو فقط میگفتم
که برای من از این عمر پسر می‌مانَد
خواستم راه رَوی یک دو قدم ، میدیدم
ساعتی بعد برایم دو سه پَر می‌مانَد
زودتر از نفس اُفتاده‌ام از تو که بگویند همه
که جوانمُرده در این دشت مگر می‌مانَد؟
پسری را که روی چشم بزرگش کردم
بر عبا نیز به اما و اگر می‌مانَد
کاش میشد که مرا جمع کنی میخندند
خواستم پا شوم از خاک کمر می‌مانَد
اکبری داشتم و حال چرااکبرهاست
که تنِ تو به تن چند نفر می‌مانَد
رفتم از هر طرفی جمع کنم قدت را
نیمه‌ای در بغل و نیمِ دگر می‌مانَد
بازوی مادرم و بازوی تو مثل هم اند
زخم پهلوی تو بر ضربه‌ی در م

  • دوشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 17:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

حضرت علی اصغر(ع) -(آینه ی رخ پیمبر در برِ بابا ) * حسین رئوفی

667

حضرت علی اصغر(ع) -(آینه ی رخ پیمبر در برِ بابا ) آینه ی رخ پیمبر در برِ بابا
شکستی و شدی علی جان ارباً اربا
آه ، واویلا علی جان واویلا ٢
پر شده کربلا ز اکبر وای از دل من
این قطعه قطعه پیکر تو شد قاتل من
آه ، هر سو بنگرم جسم تو را
جمعت می کنم روی عبا
واویلا علی جان واویلا ٢
اگر چه خون گرفته رویِ ماه تو اکبر
مدافع حرم بسازد راه تو اکبر
آه ، اکبر اسوه ی زیبائی هاست
اکبر غیرت وحلم و تقواست
واویلا علی جان واویلا ٢

  • دوشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 17:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

حضرت علی اکبر(ع) -(وقتی که پیکر پسرم تکه تکه شد ) * رضا رسول زاده

1385

حضرت علی اکبر(ع) -(وقتی که پیکر پسرم تکه تکه شد ) وقتی که پیکر پسرم تکه تکه شد
آهی کشیدم و جگرم تکه تکه شد
تاریکی آسمان امید مرا گرفت
تنها ستاره ی سحرم تکه تکه شد
درهم شکست تا که ستون خیام من
قلب تمام اهل حرم تکه تکه شد
این جذر و مد نیزه امان مرا برید
اکبر مقابل نظرم تکه تکه شد
این ریز ریز ریخته روی زمین علی است!؟
زینب بیا، پیامبرم تکه تکه شد
دیدم شکاف پهلو و رفتم به پشت در
تا میوه ی دلم به برم تکه تکه شد

  • دوشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(فلك آتش زدي بر حاصلِ من) * حسن ثابت جو

699
0

دوبیتی شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(فلك آتش زدي بر حاصلِ من) دوبیتی شهادت حضرت علی اکبر(ع)
فلك آتش زدي بر حاصلِ من
تو خاكستر نمودي این دلِ من
جوانم را گرفتي پيش چشمم
زدي صدها گره بر مشكلِ من

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:38
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(عليِ اكبر همه عمرم تو هستي) * حسن ثابت جو

647

دوبیتی شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(عليِ اكبر همه عمرم تو هستي) دوبیتی شهادت حضرت علی اکبر(ع)
عليِ اكبر همه عمرم تو هستي
چرا اي ياورم از پا نشستي؟
تو رفتي و خزان کردی بهارم
ز داغت قامت بابا شكستي

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:51
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

مثنوی شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(در ميان خيمه هاي كربلا) * حسن ثابت جو

1635
1

مثنوی شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(در ميان خيمه هاي كربلا) در ميان خيمه هاي كربلا
بود سلطان جواني در نوا
در خيالِ لحظه اي پرواز بود
با خداوند جهان در راز بود
رفت سوي خيمه اي با شور و شين
تا بگيرد اذن ميدان از حسين
گفت بابا مرحمِ جانم بده
اي پدر تو اذن ميدانم بده
قامتش بوسيد شاه كربلا
اذن میدان داد بر آن مه لقا
*
مظهر عشق خدا شد منجلي
عاقبت راهي ميدان شد علي
دم به دم بابا دعايي مي نمود
شكر الطاف خدايي مي نمود
گفت يارب اين ز نسل كوثرست
نوجوانِ من عليِ اكبرست
شمس رخسارش به مانند نبي ست
نام و اندامش چو بابايم علي ست
اين دلم تا ياد جدم مي نمود
روي ماهش غصه هايم مي زدود
*
رفت آن سرو بلندِ و شیر نرّ
تا كند خیل عدو را در به در
خطبه اي را خواند پيش دشمنان
كرد

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 22:20
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

مقتل حضرت علی اکبر -(اولین کسی که به میدان رفت ابوالحسن علی اکبر بود.) *

823

مقتل حضرت علی اکبر -(اولین کسی که به میدان رفت ابوالحسن علی اکبر بود.) اولین کسی که به میدان رفت ابوالحسن علی اکبر بود.علی اکبر ۲۷ سال سن داشت. او آینه زیبایی پیامبر و نمونه خلق و خوی والا و منطق بلیغ رسول اکرم(ص) بود.
برای رفتن به جنگ آماده می شد اما زن ها نمی توانستند دوری او را تحمل کنند،چون او به عنوان حصون خیمه های امیدشان بعد از امام حسین بود.
علی اکبر از پدر گرامی اش اذن گرفت تا به میدان برود.حضرت نیز اذن داد،سپس نگاهی مأیوسانه به او انداخته،چشمانش را به زیر انداخت و گریست.[در مقتل مقرم گریستن امام و متن دعایی که در ادامه آمده و سخن امام خطاب به عمرسعد را بعد از رجز خوانی علی اکبر در میدان نوشته است]
سپس امام فرمود:"خداوندا شاهد باش پسری به جنگ آنان می رود

  • سه شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 12:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل حضرت علی اکبر -(علی اکبر چون می دید امام زمانش در محاصره ...) *

970

مقتل حضرت علی اکبر -(علی اکبر چون می دید امام زمانش در محاصره ...) زن ها به دور علی اکبر حلقه زدند و دست به دامان او شدند و گفتند: در این غربت به ما رحم کن،ما طاقت دوری تو را نداریم.
اما علی اکبر به آنها توجهی نکرد،چون می دید امام زمانش در محاصره دشمنان زیادی قرارگرفته و می خواهند او را به شهادت برسانند.
علی اکبر سوار بر یکی از اسب های امام حسین به نام "لاحق" شد.
"لیلا" مادر علی اکبر _دختر"میمونه" یعنی نوه دختری ابوسفیان بود.یکی از میان لشکر عمرسعد به همین جهت خطاب به علی اکبر گفت:
ای علی!تو با یزید،رحم و نسبتی داری و ما می خواهیم حق این نسبت و خویشاوندی را رعایت بکنیم،تو اگر بخواهی به ما پناهنده شوی در امان هستی.
علی اکبر(ع)فرمود:
"رعایت خویشاوندی با رسول خد

  • سه شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل حضرت علی اکبر -(حسین(ع)گریست:علی اکبرقدری دیگر بجنگ به زودی به جدت...) *

904

مقتل حضرت علی اکبر -(حسین(ع)گریست:علی اکبرقدری دیگر بجنگ به زودی به جدت...) علی اکبر پس از این گفت و گو در حالی که رجز می خواند و خود را معرفی می کرد به دشمن حمله برد:
"انا علي بن الحسين بن علي_نحن و رب البيت أولي بالنبي_تاللّه لا يحكم فينا ابن الدعي_أضرب بالسيف أحامي عن أبي_ ضرب غلام هاشمي قرشي"
علی اکبر بی درنگ به میمنه لشکر عمر سعد حمله می کرد،باز می گشت و به میسره یورش می برد و گاهی به دل لشکر می زد. هر گروهی که به طرف او می آمدند همه را می راند و هر کسی که ادعای شجاعت داشت وبه جنگش می آمد به قتل می رساند.
علی اکبر ۱۲۰ نفر از دشمن را به هلاکت رساند.تشنگی تأثیر زیادی بر او گذاشته بود،نزد پدرش بازگشت تا کمی استراحت کند.
به پدر عرض کرد که تشنه است.علی اکبر عرض کرد:
"

  • سه شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل حضرت علی اکبر -(امام حسین زبان علی اکبر را به دهان گرفت و...) *

1249

مقتل حضرت علی اکبر -(امام حسین زبان علی اکبر را به دهان گرفت و...) امام حسین زبان علی اکبر را به دهان گرفت و آن را مکید،آن گاه انگشترش را به او داد تا دردهانش بگذارد.
علی اکبر به میدان بازگشت،این بار از مژده ای که امام حسین به او داد و فرمود جدش مصطفی را خواهد دید بسیار خوشحال بود.
حمله ای به دشمن که یاد آور حمله های علی(ع)در میدان نبرد بود،چنان یورشی آورد که آنها نفهمیدند آیا او واقعا علی اکبر است که به جمع لشکر می تازد یا علی بن ابیطالب که چون شیر در میدان یکه تازی می کند و برق شمشیرش چون صاعقه ای می ماند که بر سر آنها فرود می آید!
او ۲۰۰ نفر از نیروهای دشمن را به هلاکت رساند.مرّة بن منقذ عبدی با دیدن این صحنه گفت:گناه همه مردم عرب به گردن من اگر داغ او را

  • سه شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

حضرت علی اکبر ع -(چرا ماهی شدی در بحرِ خونت!) * هستی محرابی

943
0

حضرت علی اکبر ع -(چرا ماهی شدی در بحرِ خونت!) #نذر_غربت_حضرت_علی_اکبر

خبر تا گوشِ لیلا هم رسیده
که تیری حلقِ اکبر را دریده

پسر تیغِ جفا کارِ تو را ساخت
ببین فرقِ سرت را نیزه بشکافت

شنیدم موی تو با خون حنا شد
بمیرد مادرت، فرقت دو تا شد

خبر آمد رُخِ ماهت فرو ریخت
بجای آب خونت در سبو ریخت

پریشانم من از زخمِ جنونت
چرا ماهی شدی در بحرِ خونت؟

مسلمانان لیلا یک پسر داشت
میانِ قوم و خویشان تاجِ سر داشت

بمیرم من که دامادش نکردم
حنا بر زلفِ ناشادش نکردم

الهی مادرش لیلا بمیرد
که او را قتلگاهِ خون نبیند

کجایی نورِ چشمانِ ترِ من
کجایی نخلِ باغم اکبرِ من

تو که جایت بوَد آغوشِ بابا
نه در صحرا میانِ سنگِ خارا

لبت تشنه به زیرِ خار و خاشاک
تنت در

  • چهارشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 20:39
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت علی اکبر علیه السلام -(پدرم لحظه ي راهي شدنم ريخت به هم) * محسن صرامی

1133
6

یا حضرت علی اکبر علیه السلام -(پدرم لحظه ي راهي شدنم ريخت به هم) پدرم لحظه ي راهي شدنم ريخت به هم
خواستم بوسه به دستش بزنم ريخت به هم

رجزم بود علي ابن حسين ابن علي
اين رجزخواندم و كفرازسخنم ريخت به هم

لب ودندان من آن لحظه هدفگيري شد
كو اويسي كه عقيق يمنم ريخت به هم

با عمودي به سرم منقذ ملعون كوبيد
بد زد آنقدر كه حتي دهنم ريخت به هم

اشتباهي طرف لشگريان رفت عقاب
كوچه اي بازشد اعضاي تنم ريخت به هم

اربأ اربا شدم و زيرلبم گفتم كه
سربابا به سلامت بدنم ريخت به هم

گله اي گرگ صفت دور وبرم حلقه زدند
آه يعقوب بيا پيرهنم ريخت به هم

نرسيده به تنم خورد زمين بابايم
من بميرم پدر بي كفنم ريخت به هم

  • پنج شنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 21:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت علی اکبر علیه السلام -(هر كه نشد فداي تو اهل هنر نمي شود) * محسن صرامی

704

یا حضرت علی اکبر علیه السلام  -(هر كه نشد فداي تو اهل هنر نمي شود) هر كه نشد فداي تو اهل هنر نمي شود
آنكه نشد اسير تو مرد خطر نمي شود

حريف اشك چشم من بغض دگر نمي شود
خستگي از تن پدر بي تو به در نمي شود

كسي شبيه تو دگر عشق پدر نمي شود
بي همگان به سر شود بي تو به سر نمي شود

اي همه هستي ام كمي راه برو مقابلم
خيره نشو به چشم من توئي كه برده اي دلم

عصاي پيري ام توئي توئي تمام حاصلم
شك نكن اكبرم شود داغ غم تو قاتلم

امشب من به قتلگه بي تو سحر نمي شود
بي همگان به سر شود بي تو به سر نمي شود

حل شده ايم ما دوتا درهم و هر دو در خدا
حيرت عشق را ببين پدر خدا پسر خدا

نيست ميان ما دوتا مگر خدا مگر خدا
از دل هر دوتاي ما دارد علي خبر خدا

غير من و تو و خدا كسي خبر نمي ش

  • شنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 21:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر حضرت علی اکبر(ع) -(ای لاله ی پرپر ماهِ زیبای من) * امیر عباسی

880
1

شعر حضرت علی اکبر(ع) -(ای لاله ی پرپر ماهِ زیبای من) ای لاله ی پرپر ماهِ زیبای من
ای شبه پیغمبر اِرباً اِربای من
علی اکبر
ای هستی بابا،افتادی بر صحرا،گِرید به تو لیلا
یا ولدي
جانم علی اکبر...

مَمسوسٌ في ذاتِ اللّهی ای پسرم
چَشمت غرق خون و زین غم خون جگرم
ای جان من
می زنی دست و پا،پیش چشم بابا واویلا واویلا
یا ولدي
جانم علی اکبر...

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:56
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

متن شعر شب هشتم محرم -(میبینی _ مثل برگ خزونم) * امیر حسین الفت

1111

متن شعر شب هشتم محرم -(میبینی _ مثل برگ خزونم) میبینی _ مثل برگ خزونم
میبینی _ مثل ابر بارونم
میبینی _ مثل نیزه شد فرو
تو قلبم _ داغ تازه جوونم

میبینی پسرم اشکامو
چه جور میسوزونه چشمامو
شکسته شد عصای پیریم
به کی بگم اخه دردامو

علی علی علی واویلا
__________________________________

میبینم _ نیزه خورده به پهلوت
میبینم _ خونیه دست و بازوت
میکشم _ ای اذان گوی خیمه
لختهء _ خون تازه از گلوت

تو رو روی زمین میبینم
کنار بدنت میشینم
ای پاره تن اربااربا
تو رو توی عبا میچینم

علی علی علی واویلا
__________________________________
@amirhoseinolfat
1398/5/16

  • یکشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 15:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر و نوحه سبک شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام -(سرو خوش قامتِ لیلایِ مجنون) * منصوره محمدی مزینان

1333

متن شعر و نوحه سبک شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام -(سرو خوش قامتِ لیلایِ مجنون) بند ۱
سرو خوش قامتِ لیلایِ مجنون
آروم آروم برو به سمت میدون
بیا از چشم بد ....خورشیدِ روتو
با یه روبند ... بِـپوشون

ای گلِ اُمّ لیلا
حیدر کرب و بلا
خلقناً و خٌلقاً هستی
آیینه دارِ طاها

(وَلدی یا علـــیٍ اکبرِ من)۳بار

بند ۲

جلو چشمای من پاشیدی از هم
جلو چشمات دارم جون میدم از غم
اِرباً اِربا شدی رعنا جوونم
تنِت پاشیده از هم

گل گیسو پریشون
پاشو از جات علی جون
پیش بابای پیرت
دشمنات و نخندون

(وَلدی یا علـــیٍ اکبرِ من)۳بار

بند ۳
به روی نیزه گیسوهات رها شد
علی ....بندِ دل عمه ات جدا شد
شبیه مادرم پهلوت شکست و
دلم دارُ الــــعزا شد

آخِی... پهلوت شکسته
چشات تو خون نشسته
موجِ خونابه بدجور
راه

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)بسمل پر کنده/کل کشیدند همه تا پسرم خورد زمین * محمود اسدی

641

(غزل)بسمل پر کنده/کل کشیدند همه تا پسرم خورد زمین کل کشیدند همه تا پسرم خورد زمین
پسرم نه-که خدایا ثمرم خورد زمین

من از آن گریه کنم در بر دشمن که چسان
تشنه لب بین عدو ماه حرم خورد زمین

من شدم پیر که او خوش قد و بالا شده است
حال دیدم که جوانم به برم خورد زمین

سبب این بود اگر از سر زین افتادم
زآن که دیدم ز سر زین جگرم خورد زمین

دیدم از دور که از بسمل من پر کندند
بال و پر کنده شد و در نظرم خورد زمین

شائق،اکبر به روی خاک صدا زد عمه
زود از خیمه بیا که پدرم خورد زمین
*****
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • چهارشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 07:59
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)لرزه افتاده بر پیکر من * محمود اسدی

795
4

(زمزمه)لرزه افتاده بر پیکر من لرزه افتاده بر پیکر من
شد بیابان پر از اکبر من
یوسفم بر روی خاک و
می کنم او را تماشا
بین این قوم علی کش
شد جوانم اربا اربا
ای علی جان ای علی جان

دیده بگشا ای لاله ی خوشبو
آمده بابا،با سر زانو
پهلوی مثل گل تو
بر نوک نیزه سپر شد
تا که دستم بر تنت خورد
پیکرت پاشیده تر شد
ای علی جان ای علی جان

جای سالم به جسمت ندیدم
از تنت نیزه بیرون کشیدم
پیکرت را پیش چشمم
نیزه باران کرده دشمن
بس که درهم شد تن تو
با عبا جمعت کنم من
ای علی جان ای علی جان
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • جمعه
  • 8
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 00:46
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه های دهه ی اول محرم98(حضرت علی اکبر ع) -(علی اکبر،گل لیلایم) * رضا یعقوبیان

904
1

نوحه های دهه ی اول محرم98(حضرت علی اکبر ع) -(علی اکبر،گل لیلایم) علی اکبر،گل لیلایم
از آل هاشم،اول فدایم
اکبرم نور عینم
فدایی حسینم
حسین جان حسین جان
مظلوم بابا حسین جان۳

ای شیعیان من،پور بتولم
در بین امت،شبه رسولم
چون ختم المرسلینم
شفیع المذنبینم
حسین جان حسین جان
مظلوم بابا حسین جان۳

بابای مظلوم،گریم برایت
خواهم نمایم،جانم فدایت
پنجم آل عبایی
مظلوم کربلایی
حسین جان حسین جان
مظلوم بابا حسین جان۳

از ظلم دشمن،از پا فتادم
بابای مظلوم،برس به دادم
بابای قد خمیده
اکبر در خون تپیده
حسین جان حسین جان
مظلوم بابا حسین جان۳

دشمن از کینه،کرده ستیزه
زد بر پهلویم،با نوک نیزه
عمرم کوتاه چو زهرا
گشته ام اربا اربا
حسین جان حسین جان
مظلوم بابا حسین جان۳

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه های دهه ی اول محرم98(حضرت علی اکبر ع) -(مولی شبیه مصطفایی) * رضا یعقوبیان

995

نوحه های دهه ی اول محرم98(حضرت علی اکبر ع) -(مولی شبیه مصطفایی) مولی شبیه مصطفایی
نجل علی مرتضایی
خلقا و خلقا چون پیمبر
در کربلا شیر دلاور
جان حسین علی اکبر
علی علی یا علی اکبر۳

تو بر حسین نور دو عینی
هستی و جان زینبینی
تو گلبن گلزار دینی
بر شیعیان حبل المتینی
تو بر حسین یار و معینی
علی علی یا علی اکبر۳

نور خدای لایزالی
حیدر مثل زهرا کمالی
تو زینت کرب و بلایی
دلداده ی خون خدایی
در راه دین حق فدایی
علی علی یا علی اکبر۳

از محضر شاه شهیدان
اکبر گرفته اذن میدان
تا که سوی میدان روان شد
محو رخ او آسمان شد
شجاعت حیدر عیان شد
علی علی یا علی اکبر۳

از ظلم و کین دشمن دین
در روز عاشورای خونین
ناگه عدو زد تیغ کینه
بر فرق خورشید مدینه
آن شیر بی مثل و قرینه
علی علی ی

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

به بهانه‌ی شب هشتم محرم * مرتضی محمودپور

814
1

به بهانه‌ی شب هشتم محرم ◾به بهانه‌ی شب هشتم محرم

گردش لیل و نهارم یا حسین
سر به پایت میگذارم یاحسین

رزق ما از سفره‌ی نان تو شد
هرچه شداز لطف و احسان تو شد

منکه مدیون عطای تو شدم
از دل و جان تا گدای تو شدم....

روزیم با نام تو وسعت گرفت
سیر من سوی خدا سرعت گرفتم

با خطی خوانا نوشتم یاحسین
کربلایت شد بهشتم یاحسین

عاقبت باید ملاقاتت کنم
بیکفن شاید ملاقاتت کنم

ای فدای لحن اکبر اکبرت
ای فدای ذکر مادر مادرت

بعد اکبر جان رود از پیکرت؟
صبر کن دارد میآید خواهرت

حافظ جان تو دست خواهر است
این سفارشها ز سوی مادر است

  • شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:05
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زمزمه و شور شهادت حضرت علی اکبر * اسماعیل تقوایی

751

زمزمه و شور شهادت حضرت علی اکبر شور وزمزمه شب هشتم
از آن دمی که میدان رفتی،دلم قرین رنج وغم شد،خداخدا نمودم دیدم،یگانه گوهرم رفت

صدای ادرکت چون آمد،بسوی تو کشیدم من پر،ولی ترا چو دیدم بابا،توان پیکرم رفت
علی علی علی باباجان،علی علی علی بابا جان،علی علی علی بابا جان،علی علی علی بابا جان2
_________________________
کنا پیکرت ای بابا،فتاده ام به خاک وخونت،غمی گرفته قلب خونم،شررزده به جانم

لبان خونی ات ای اکبر،ببوسم وبگریم نالان،فراق تو ندارم طاقت،عزیرقهرمانم
علی علی.....
___________________________
شده تن تو ارباً اربا،ورق ورق کتاب عمرت،رخت به خاک وخون آغشته،گرفته ماهِ رویت

سرت گرفته ام بر دامان،صداکنم ترا ای جانان،ولی نباشد

  • یکشنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:03
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

واحد سنگین شب هشتم محرم الحرام حضرت علی اکبر علیه السلام -(بیارید آیینه و قرآن) * امیرحسین سلطانی

1043

واحد سنگین شب هشتم محرم الحرام حضرت علی اکبر علیه السلام -(بیارید آیینه و قرآن) بند اول

بیارید آیینه و قرآن
شده اکبر عازم میدان
الهی برگرده پیش یعقوب
دوباره باز یوسف کنعان

خَلقا و خُلقا علی،خیلی شبیه به مصطفاست
جوون رعنا قدو،مُوَذن دشت کربلاست

میسوزونه عمه/توی مجمر اسفند/برای علی
میره قلب بابا/تو میدون همش پا/به پای علی

(ولدی علی جان)۲ ولدی علی

بند دوم

زخم تن تو شده کاری
اشک چشای بابات جاری
میزنه بوسه به رگهای تو
بده باباتو تو دلداری

میخنده دشمن پاشو،ای سرو صنوبرم علی
ای اربا اربا پاشو،شکستی تو کمرم علی

پاشو دست بابا/بگیرو ببر تا/ به خیمه گلم
شده پیکر تو/روی خاک صحرا/همه مشکلم

(ولدی علی جان)۲ ولدی علی

  • یکشنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 16:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر سبک حضرت علی اکبر(ع) -(برج وفا را اختر ای پسرم اکبر) * حسنعلی بالایی

633
1

متن شعر سبک حضرت علی اکبر(ع) -(برج وفا را اختر ای پسرم اکبر) برج وفا را اختر ای پسرم اکبر
ای گل پرپر پیش چشم ترم اکبر
ای پسرم اکبر
حافظ قرآن اکبر سرو روان اکبر
بهر پدر برخیز و بگو اذان اکبر
ای پسرم اکبر

بابا به فدای رخ خونین تو اکبر
بیچاره شود از غم جانسوزِ تو خواهر
ای سرو رشیدم دست از تو کشیدم

خورده به فرقت ضربت چون پدرم حیدر
سوی جنان بگشوده روحِ نجیبت پر
چون پدرم حیدر
از تن تو درآمد تشنه اگر جانت
چشمه ی کوثر جوشد از لب عطشانت
چون پدرم حیدر

گشتی دم پیری تو عجب همچو عصایم
باید که بپیچم بدنت را به عبایم
ای سرو رشیدم دست از تو کشیدم

ای گل باغ لیلا ای نوه ی زهرا
شد همه عالم غرق سوگ تو واویلا
ای نوه ی زهرا
تا دم مرگش نالد مادر محزونت
غرقِ به خون شد چشم

  • چهارشنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر حضرت علی اکبر(ع) -(میریزه گریه هام روی گونم) * عالیه رجبی

644

متن شعر حضرت علی اکبر(ع) -(میریزه گریه هام روی گونم) میریزه گریه هام روی گونم
داری میری عزیزم جوونم
غمه ندیدنت داره میشه
بلای جونم

جلو چشم من، راه برو علی
بذار نگام به قامتت باشه
راه برو علی
که عقده های تو گلوم واشه
راه برو علی
دلم با رفتن تو میپاشه

میخوای که نصفه جون بشم،،برو
میخوای کی بی جوون بشم..برو
میخوای اسیرشون بشم...برو
میخوای بی پهلوون بشم..برو

بند دوم

باپای نیمه جون میدویدم
خودم رو رو زمین میکشیدم
تموم عمرو زندگیمو با
چه حالی دیدم

افتادی و روی پیکرت
داره میریزه لشکر گرگا
روی پیکرت
نمونده جای سالمی حتی
روی پیکرت
با گریه بوسه میزنم بابا

چیکار کنم نگام کنی ...بابا
چی میشه باز صدام کنی ...بابا
دلت میاد رهام کنی...بابا
میخوای که جون ف

  • پنج شنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

حضرت علی اکبر علیه السلام -(گلستان شد دشت و صحرا) * میثم مومنی نژاد

592

حضرت علی اکبر علیه السلام -(گلستان شد دشت و صحرا) گلستان شد دشت و صحرا
با جوان پرپر من

تمام خاک بیابان
پر شده از اکبر من

ز رویت ای اربا اربا
مرا چه شرمنده کردند
برای جمع تن تو
به من جمعی خنده کردند

تا جسمت ( به خاک افتاد ) 3
دشمن دید (حسین جان داد ) 3

واویلا علی اکبر

عبای من گشته تابوت
دیده ی من گشته دریا

به زحمت از خاک و از خون
کرده ام جمع پیکرت را

خدا داند که دل من
چو جسم تو گشته پرپر
به هر عضوت که زدم دست
جدا شد از عضو دیگر

از کف رفت (توان من ) 3
برخیز ای (جوان من ) 3

واویلا علی اکبر

  • پنج شنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

متن شعر حضرت علی اکبر(ع) -(گرچه برگریۀ من هلهله برپا شده است) *استاد سید هاشم وفایی

553

متن شعر حضرت علی اکبر(ع) -(گرچه برگریۀ من هلهله برپا شده است) غرق تمنّا

گرچه برگریۀ من هلهله برپا شده است
دروجودم زغمت شورش وغوغا شده است

نه کلام وسخنی ازتو رسد نه نگهی
پدرت برسرتو غرق تمنا شده است

نفسم تنگ شده از اثر گریه و غم
چشم من برلب عطشان تو دریا شده است

جگرم تیر کشیده است زداغت که چسان
اینهمه تیغ وسنان درتن تو جا شده است

نغمۀ وا ابتای تو چه پژمرده رسید
مثل گلدان ترک خورده سرت وا شده است

وای برپهلوی تو اهل ستم نیزه زدند
میخ در در نظرم باز هویدا شده است

تو به حون خفتی و من جان بلبم آمده است
عمه ات هست خبردار چه برما شده است

چه کنم با تن پاشیده و ارباً اربا
بُردنت تا به درخیمه معمّا شده است

می روم تا به حرم با کمک عباسم
بس که تاریک به چشمم

  • جمعه
  • 22
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 19:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت علی اکبر علیه السلام -( به قدش دوخته او چشم ترش را خيلي) * محسن صرامی

614

یا حضرت علی اکبر علیه السلام -( به قدش دوخته او چشم ترش را خيلي) به قدش دوخته او چشم ترش را خيلي
جلب كرده نگه او نظرش را خيلي

زد به ميدان و كشيده است علي وار علي
به رخ لشگر كوفه هنرش را خيلي

تا رجز خواند و شنيدند كه هم نام علي ست
هدف سنگ گرفتند سرش را خيلي

بعد از آن ضربه كه منقذ به سر اكبر زد
هي گرفتند همه دور و برش را خيلي

اربأ اربا تر از او نيست ميان شهدا
داده آزار همين غم پدرش را خيلي

هر كجا دست كشيده است تن اكبر بود
آه،سوزانده مصيبت جگرش را خيلي

پيكرش را نتوانست خودش جمع كند
آخر اين داغ شكسته كمرش را خيلي

در عبا چيد به سختي بدن اكبر را
داشت تا خيمه هواي پسرش را خيلي...

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر روشن ضمیر

زمینه شب هشتم محرم -(داری میری حالا بابا قدم بزن تو پیش چشام) * امیر روشن ضمیر

1212
2

زمینه شب هشتم محرم -(داری میری حالا بابا قدم بزن تو پیش چشام) داری میری حالا بابا قدم بزن تو پیش چشام
باچشم خیس میگم بابا من دنیا رو بی تو نمیخوام
داری میری منتظر می مونم
با گریه برات دعا می خونم
از دیدن تو چه نا امیدم
از غصه به لب رسیده جونم

جانم روحم پیغمبر من
نور چشمم علی اکبر من

می میرم وقتی می بینم اکبر من افتادی زمین
چشماتو وا کن و حالا اشک چشم باباتو ببین
جونم و به لب رسونده زخمات
نور چشم من خونی لبهات
مثل تن قطعه قطعه ی تو
پاره پاره شد این دل بابات

پاشو بابات کنار تو خمید
پاشو زینب از خیمه رسید ...

پی نوشت:

ان الله اصطفی آدم ونوحا وآل ابراهیم وآل عمران علی العالمین
ذریة بعضها من بعض والله سمیع علیم

«سوره ی آل عمران آیات ۳۳ و ۳۴»

اباعبدالله

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد