اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مرتب سازی براساس

شعر حضرت عباس(مـــــن گـــــــدایم گدای ابوالفضل مـــی کنم جـــان فدای ابوالفضل) *

7125
16

شعر حضرت عباس(مـــــن گـــــــدایم گدای ابوالفضل         مـــی کنم جـــان فدای ابوالفضل) مـــــن گـــــــدایم گدای ابوالفضل مـــی کنم جـــان فدای ابوالفضل
مِهــــــر او در دلــــــــم جا گرفته زنـــــــــده ام با ولای ابوالفضل
فخـــــــرم این بس که هستم بعالم خــــــــادمی در سرای ابوالفضل
روز و شب اشک ریزم به دامان در غم و در عـــــزای ابوالفضل
بســـــکه جـــــانسوز باشد غم او جان بقربان فرق دوتای ابوالفضل
بود سقـــــــا و لب تشنه جان داد ای بنـــــــــــــازم وفای ابوالفضل
گشت قـــــــــــــــربانی راه داور علقمـــــــــــــه شد منای ابوالفضل
شد جــــــــــدا از بدن بهر اسلام نـــــــــــــازنین دستهای ابوالفضل
بــــــــــــاز باشد به روی خلایق بـــــــــــــاب دارالشفای ابوالفض

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر حضرت عباس(بر زمین افتاد، لالۀ یاسم شد جدا از تن، دست عباسم) *

4485
13

شعر حضرت عباس(بر زمین افتاد، لالۀ یاسم      شد جدا از تن، دست عباسم) بر زمین افتاد، لالۀ یاسم شد جدا از تن، دست عباسم
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل (2
رفتی و بی تو، شد نصیب من گریۀ زینب، خندۀ دشمن
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل (2
جام خالی در، دست طفلان است چشمشان بر تو، سوی میدان است
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل (2
تا به خون خُفتی، در دل صحرا زائرت گردید مادرم زهرا
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل (2
با کدامین دل، ای علمدارم بی تو رو، سویِ خیمه ها آرم
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل (2
با کدامین دست، ای سراپا خون آورم تیر از، دیده ات بیرون
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل (2

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(بــــــــــــه پای عشق تو، فتاده دست من (2) *

2551
9

شعر حضرت عباس(بــــــــــــه پای عشق تو، فتاده دست من (2) بــــــــــــه پای عشق تو، فتاده دست من (2
فــــــــــدائیِ تــــــــو شــــــد، تمام هست من
کنـــــــــار پیـــــــــکرم، بیـــــــــــابیـا حسین
حسین، حسین، حسین، حسین، حسین، حسین
بـــــــــه غیـــــــر دیــــــــدنت، نــدارم آرزو
میـــــــــــــــان اشک و خون، گرفته ام وضو
بــــــــــــــه سجده گاه عشق، ببین مرا حسین
حسین، حسین، حسین، حسین، حسین، حسین
کنــــــــــــــــار علقمـــــــــه، عزیز مصطفی
دو دســـــت مـــــــن ز تــــــن، شده اگر جدا
محبتــــــــــــــم ز تــــــــــــو، نشد جدا حسین
حسین، حسین، حسین، حسین، حسین، حسین
نشستــــــــــــــــه تیر اگر، به دیده ات حسین
بـــــــــــــــ

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(ای عـــــــــــلمدار در خون خُفتۀ من خیــــــــــــز و کن یاریَم، در بین دشمن) *

1995
0

شعر حضرت عباس(ای عـــــــــــلمدار در خون خُفتۀ من       خیــــــــــــز و کن یاریَم، در بین دشمن) ای عـــــــــــلمدار در خون خُفتۀ من خیــــــــــــز و کن یاریَم، در بین دشمن
بر روی من، دیده بگشا یا ابا الفضل یا ابا الفضل، یا ابا الفضل، یا ابا الفضل
قد رعنــــــــــای تو، در خون نشسته کمــــــــــــــــــرم از غم، داغت شکسته
بی تو گشتم، یــــکه و تنها ابا الفضل یا ابا الفضل، یا ابا الفضل، یا ابا الفضل
کـــــــــودکان گفته اند عموی ما کو؟ نخــــــــــل امـــــــید و آرزوی مــا کو؟
خیـــزو رو سویِ حَرَم بنما ابا الفضل یا ابا الفضل، یا ابا الفضل، یا ابا الفضل
ای کــــــــــــه هستی تو ماه بی قرینه ســـــــــــاقی دسته گلهــــای مدینه
از عطش پــژمرده اند گلها ابا الفضل یا ابا الفضل، یا ابا ال

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(دست ابا الفضل از تن جدا شد (2) پاینده از او، دین خدا شد (2) *

1509
2

شعر حضرت عباس(دست ابا الفضل از تن جدا شد (2)    پاینده از او، دین خدا شد (2) دست ابا الفضل از تن جدا شد (2) پاینده از او، دین خدا شد (2
میان علقمه، دریای خون شد جسم بی دست سقا لاله گون شد
اباالفضل، اباالفضل، جانم اباالفضل (2)
بگذشته از جان، در راه جانان لب تشنه جان داد، سقای طفلان (2)
شد دو تا، فرقش از عمود آهن چشم او شد سپر از تیر دشمن
اباالفضل، اباالفضل، جانم اباالفضل (2)
نقشِ لب او، اَدرِک اخا بود در انتظار خون خدا بود
تا که آید گُل گلزار زهرا شُویَد از اشک دیده روی او را
باالفضل، اباالفضل، جانم اباالفضل (2)

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(جمال حق ز ســــــر تا پاست عباس به یکتــــــایی قَسم یکتاست عباس) *

8318
10

شعر حضرت عباس(جمال حق ز ســــــر تا پاست عباس        به یکتــــــایی قَسم یکتاست عباس) جمال حق ز ســــــر تا پاست عباس به یکتــــــایی قَسم یکتاست عباس
شب عُشــــــــــاق را تا صبح محشر چــــــــراغ روشن دلهاست عباس
اگــــــــــــــر چه زاده ام البنین است ولیـــکن مادرش زهراست عباس
عَلم در دسـت و مشک آب بر دوش که هم سردار و هم سقاست عباس
بنـــــــــــازم غیت و عشق و وفا را که عطشان بر لب دریاست عباس
هنوز از تشنه کامان شرمگین است از آن در عـــــلقمه تنهاست عباس
نـــــــــــــه در دنیا بُوَد بابا الحوائج شفیع خلـــــــق در عقباست عباس
چه بـاک از شعله های خشم دوزخ که در محشر پنـــــاه ماست عباس
سراسر صحنـــــــه های کربلا را به هر سو بنگری پـــیداست عباس
شفیعان چون به مـحشر روی آرن

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(ع) و حضرت زینب(یا ابالفضل تویی تاج سر ام بنین) *

1731
3

شعر حضرت عباس(ع) و حضرت زینب(یا ابالفضل تویی تاج سر ام بنین) یا ابالفضل تویی تاج سر ام بنین
پسر فاطمه هستی پسر ام بنین
تو علم دارترین صاحب پرچم هستی
تو به اسرار دل فاطمه محرم هستی
تا تو بودی نگرانی به دل خیمه نبود
ا تو رفتی همه ی خیمه شده رنگ کبود
گر چه گفتی تو غلامی به من اما عباس
تو شدی آبروی حضرت زهرا عباس
منِ زینب چه کنم بی تو در این دشت بلا
من و یک خیمه ی پر کودک و زن در صحرا
دست تو قطع شد و دست مرا می بندند
چشم تو پاره و بر گریه ی من می خندند
جگر من شده چون چشم تو پاره پاره
دختر شیر خدا بعد تو شد آواره
از شکافی که به فرق سر تو افتاده
معجر از روی سر خواهر تو افتاده
به همان محکمی ضربت نامرد عمود
خورده ام سیلی و رخساره ی من گشته کبود
تو سر نیزه و من

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس-(آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت) * اکبر دخیلی

2183
0

شعر حضرت عباس-(آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت) آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت
جان داد تشنه کام و به خاک آبرو نریخت
دستش ز دست رفت و به دندان گرفت مشک
کاخ بلند همت خود را فرو نریخت
چون مهر، خفت در دل خون شفق و لیک
اشکی به پیش دشمن خفاش خو نریخت
غیرت نگر، که آب به کف کرد و همتش
اما به جام کام، می از این سبو نریخت
چون رشته امید بریدش ز آب گفت
خاکی چو من کسی به سر آرزو نریخت
شاعر:اکبر دخیلی

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(از چشمه سارت آبرو پرکرد موسی) *

1202

شعر حضرت عباس(از چشمه سارت آبرو پرکرد موسی) از چشمه سارت آبرو پرکرد موسی
‏عیسی رکابت را گرفت و رفت بالا
‏پشت زمین خوابید و سقف آسمان ریخت
‏وقتی ستون عمر تو افتاد از پا
‏بو صفحه پیشانی خیمه نشست
‏چین و چروک واضحی از داغ سقا
‏آب حیات بچه­ها خشکیده برگرد
‏تیغی بیاور قطع کن دست عطش را
‏دارد گلوی بغض­ها را می فشارد
‏داغ صدای خشکه طفل مادر ما
‏بی تو لباس علقمه پوسید بر تن
‏برگشت از نهر لبت شرمنده اما
‏دیدم عمودی روضه بالای سر خواند
‏از چشم خیس تیرها می ریخت، دریا
‏پای ضریح دستهایت زار می زد
‏در مجلس ترحیم آب مشک، زهرا
شاعر:روح الله عیوضی

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(ای مشک نریز آبرویم) *

11106
44

شعر حضرت عباس(ای مشک نریز آبرویم) ای مشک نریز آبرویم
بر باد مده تو آرزویم
ای مشک اگر چه عرصه تنگ است
بی آب روم به خیمه ننگ است
جنگ است و تمام همتم جنگ
سربازم و استطاعتم جنگ
سربازم و غم نمی شناسم
از کشته شدن نمی هراسم
هر جا که وظیفه جبهه بگشود
شمشیر به دوش عهده ام بود
امروز که در دلم خروش است
ای مشک دو عهده ام بدوش است
هم حامی حامیان دین دینم
هم ساقی چند نازنینم
امروز که دیده ام پر اشک است
بر دوش دلم لو او مشک است
ای مشک کسی ندیده از ناس
در رزمگه التماس عباس
اینک بشنو تو التماسم
دارم زتو پاس، دار،‌ پاسم
اشکم که چکیده فرات است
پنهان شده از مخدرات است
آبی که به سینه ات نهان است
رشک لب آسمانیان است
سیراب ز آب خوشگواری
آبی است که د

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(ای که آوره چشمان تو دریا می­شد) *

1446
2

شعر حضرت عباس(ای که آوره چشمان تو دریا می­شد) ای که آوره چشمان تو دریا می­شد
‏غرق در نیل غمت حضرت موسی می شد
می­رسی دست نداری وکسی از پس نخل
‏با عمودی، به سر راه تو پیدا می شد
همه دیدند به روی بدن تو هر تیر
‏با چه زوری بغل تیر دگر جا می­شد
رفتی و باد سیاهی طرف معجر رفت
‏اول بی کسی زینب کبری می­شد
رفتی و با همه غربت خود حس کردم
‏بی تو ای پشت و پناهم کمرم تا می شد
مادرم آمد و عطر نفس علقمه ات
‏پر طرفدارترین روضه دنیا می شد

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(اى لشگر حق را امیر عباس) *

1817

شعر حضرت عباس(اى لشگر حق را امیر عباس) اى لشگر حق را امیر عباس
وى در شهیدان بى نظر عباس
اى شیر حق در لیله ولادت
نام تو را فرموده شیر عباس
نوشیده در دامان پاك مادر
جام بلا را جاى شیر عباس
جان از قفس با شوق رویت آزاد
دل در خم زلفت اسیر عباس
دست تو در دست عزیز زهر
یاد آور عید غدیر عباس
در بزم خون مستانه حال كرده
با نیزه و شمشیر و تیر عباس
آزادگان آموختند از تو
این طرفه بیت دلپذیر عباس
و الله ان قطعتموا یمینى
انى احامى ابدا عن دینى
اى عشق ثارالله عادت تو
وى زنده توحیداز شهادت تو
امواج خون روز نماز ایثار
سجاده سرخ عبادت تو
آزادگى تا صبح روز محشر
دارد به لب عرض ارادت تو
حسرت برد در حشر هر شهیدى
بر عزت و مجد و سعادت تو
آبى كه از كف ریختى

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(تیرکمتر بزنید از پی صیدِ باش) *

1298

شعر حضرت عباس(تیرکمتر بزنید از پی صیدِ باش) تیرکمتر بزنید از پی صیدِ باش
چشم مرغان حرم می دود از دنبالش
کرم حاکم کوفه است که فرزند علی
‏تیر باید ببرد سهم، ز بیت المالش!
عطش و آتش از این لب به هم آمیخته است؟
‏یا که خورشید دویده است روی تبخالش؟
قمر هاشمیان بود که تیراندازان
‏چشم خود باز نمودند به استهلالش
آه! بی دست چون قرآن به زمین می افتد
‏کم از ا ین سوره دو آیه شده در انزالش
بس که در باغ تنش لاله شکوفه دارد
‏یک سحر یاس رسیده است به استقبالش
شعله ور بود بر آن لحظه که مردی بی یار
‏سو چو خورشید برون آوَرد ازگودالش
شاعر:جواد زمانی

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(چونكه نوبت بر بنى هاشم رسید) *

2179
2

شعر حضرت عباس(چونكه نوبت بر بنى هاشم رسید) چونكه نوبت بر بنى هاشم رسید
ساخت ساز جنگ عباس رشید
محرم سر و علمدار حسین
در وفادارى علم در نشاتین
در صباحت ، ثالث خورشید و ماه
روز خصم از بیم آن چون شب سیاه
در شجاعت یادگار مرتضى
داده بر حكم قضا دست رضا
واست در جنگ عدو رخصت ز شاه
گفت شاهش كاى علمدار سپاه
چون علم گردد نگون در كار زار
كار لشگر یابد از وى انفطار
گفت تنگ است اى شه خوبان دلم
زندگى باشد از این پس مشكلم
زین قفس برهان من دلگیر را
تابه كى زنجیر باید شیر را؟!
گفت شه چون نیست زین كارت گریز
این ز پا افتادگان را دست گیر!
جنگ و كین بگذار و آبى كن طلب
بهر این افسردگان خشك لب
گفت : سمعاً اى امیر اِنس و جان
گر چه باشد قطره آبى به جان
شد به سوى

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(جانم بفدای تو، ای ماه بنی هاشم) *

10610
32

شعر حضرت عباس(جانم بفدای تو، ای ماه بنی هاشم) جانم بفدای تو، ای ماه بنی هاشم
قربان وفای تو، ای ماه بنی هاشم
ای عبد مطیع حق، حق داده تو را رونق
این است جزای تو، ای ماه بنی هاشم
تو ساقی عطشانی، سقّای یتیمانی
رحمت بصفای تو، ای ماه بنی هاشم
تو اصل مناجاتی، تو قبلۀ حاجاتی
چشمم به عطای تو، ای ماه بنی هاشم
ای نور هدی عبّاس، شمع شهدا عبّاس
سوزم بعزای تو، ای ماه بنی هاشم
هرگزنشود نومید، هر کس بتو روی آرد
نازم بسخای تو، ای ماه بنی هاشم
ای آب بقا عبّاس، خورشید لقا عبّاس
مشتاق لقای تو، ای ماه بنی هاشم
چون نیست مرا توفیق، تا دست تو را بوسم
بوسم کف پای تو، ای ماه بنی هاشم
در موقف رستاخیز زهرا به تو می نازد
این فخر برای تو، ای ماه بنی هاشم
شاعر:شهربانو

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر حضرت عباس(ع)-(یکی خیبر شکن دلاوره) * علی اکبر لطیفیان

2286

شعر حضرت عباس(ع)-(یکی خیبر شکن دلاوره) یکی خیبر شکن دلاوره
تو رگاش غیرت خون حیدره
وقتی پرده از جمالش می کشه
توی آسمون دشت کربلا
قمر اندر قمر اندر قمره
قیامت یوسف برای دیدنش
صد شتر طلا و نقره می بره
با هون ذکر أنا بن حیدرش
‏ می زنه از میمنه تا میسره
زهره لشکر فتنه آب می­شه
دستاشو اگه به شمشیر ببره
وقتی ابروهاشو درهم می­کشه
رنگ و از چهره لشگر می بره
وقتی شمشیر می­زنه همه می­گن
با رجزهاش همه بیچاره می­شن
همه یا عباس ارحمنا می­گن
پاسبون صبح و شام زینیه
روز محشرم غلام زینیه
روز محشر رو سرش گل می­ریزن
زیو پاش دست توسل می ریزن
تا میاد همه براش فدا می­شن
انبیاء به احترامش پا می­شن
سر در بهشت، پرچم می زنن
پرچم ماه محرم می زنن
تو بهشت یه هیئ

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(در پیش تو عشق مشق غیرت می کرد) *

1396
2

شعر حضرت عباس(در پیش تو  عشق مشق غیرت می کرد) در پیش تو عشق مشق غیرت می کرد
غیرت به شجاعتت حسادت می کرد
آن روز خدا به کربلا آمده بود
با دست بریده ی تو بیعت می کرد
*****
عمری است اگرچه پیش رویت خجلم
با عشق تو آمیخته است آب و گلم
هرچند شبی دراز دارم در پیش
پیش قمر تو سخت قرص است دلم
****
شد قطع دو دست نازنینت عباس!
جز عشق مگر چه بود دینت عباس؟
در یاوری عشق برون آمده بود
دستان خدا از آستینت عباس
شاعر:جلیل صفر بیگی

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(دل شوریده نه از شور شراب آمده است) *

4234
9

شعر حضرت عباس(دل شوریده نه از شور شراب آمده است) دل شوریده نه از شور شراب آمده است
دین و دل ساقی شیرین سخنم برده ز دست
ساغر ابروی پیوسته او محوم کرد
هر که را نیستی افزود به هستی پیوست
سرو بالای بلندش چو خرامان میرفت
نه صنوبر که دو عالم بنظر آمد پست
قامت معتدلش را نتوان طوبی خواند
چمن «فاسقتم» از سر و قدش رونق بست
شاه اخوان صفا ماه بنی هاشم اوست
شد در او صورت و معنی بحقیقت پیوست
ساقی باده توحید و معارف عباس
شاهد بزم ازل، شمع شبستان الست
در ره شاه شهیدان ز سر و دست گذشت
نیست شد از خود و زد پا بسر هر چه که هست
رفت در آب روان ساقی و لب تر ننمود
جان به قربان وفاداری آن باده پرست
شاعر:آیت الله کمپانی

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(ذكر سماواتیان ثناى اباالافضل) *

3685
11

شعر حضرت عباس(ذكر سماواتیان ثناى اباالافضل) ذكر سماواتیان ثناى اباالافضل
خیل ملك ، خادم سراى اباالفضل
بامژه روبد غبار، حور بهشتى
از حرم و صحن با صفاى اباالفضل
گر به شهان مى برند رشگ خلایق
فخر به شاهان كند گداى اباالفضل
هیچ ز بیگانگى به حق نبرد راه
هر كه نگردید آشناى اباالفضل
پامكش از درگهش كه عقده گشایى
هست به دست گره گشاى اباالفضل
غم نبرد راه بر دلش به صف حشر
هر كه بود در دلش ولاى اباالفضل
ور نه كه مى برد جان ز قوم جفا جو
از دم شمشیر جانگزاى اباالفضل
آب ننوشید بى حسین دست و دل از جان
این روش از همت و حیاى اباالفضل
شست به راه حسین دست و دل از جان
اجر اباالفضل با خداى اباالفضل
پاس وفا داشت آنچنان كه بماندند
اهل وفا مات بر وفاى اباالفضل
ب

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(به گونه‌ی ماه) *

1379

شعر حضرت عباس(به گونه‌ی ماه) به گونه‌ی ماه
نامت زبان‌زد آسمان‌ها بود
و پیمان برادریت
با جبل نور
چون آیه‌های جهاد
محکم
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و ساعتی بعد
در باران متواتر پولاد
بریده بریده
افشا شدی
و باد
تو را با مشام خیمه‌گاه
در میان نهاد
و انتظار در بهت کودکانه‌ی حرم
طولانی شد
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و کنار درک تو
کوه از کمر شکست
شام غریبان
سکوت
سنگین و پرهیاهو
صف می‌آراست
گلوی شورشی تو
_ در خط مقدم فریاد
بر یال ذوالجناح باد
دستی دوباره می‌کشید
و زیر تابش خورشید
آه از نهاد علقمه برمی‌خاست!
***
سکوت
سنگین و پرهیاهو
درهم می‌شکست
گلوی شورشی تو
بر یال ذوالجناح باد
شتک می‌زد
علقمه _سرخ و سیرا

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(شراره می‌کشدم آتش از قلم در دست) *

1258

شعر حضرت عباس(شراره می‌کشدم آتش از قلم در دست) شراره می‌کشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟
قلم که عود نبود آخر این چه خاصیتی است
که با نوشتن نامت شود معطر دست؟
حدیث حسن تو را نور می برد بر دوش
شکوه نام تو را حور می‌برد بر دست
چنین به آب زدن، امتحان غیرت بود
و گرنه بود شما را به آب کوثر دست
چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند:
به ذوالفقار مگر برده است حیدر دست؟
برای آن‌که بیفتد به کار یار، گره
طناب شد فلک و دشت سراسر دست
چو فتنه موج زد از هر کران و راهش بست
شد اسب، کشتی و آن دشت، بَحر و لنگر دست
برید باد دو دستی که با امید امان
به روز واقعه بردارد از برادر دست
فرشته گفت: بینداز دست و دوست بگیر
چنین معامله‌ای داده است کم‌ت

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(سوغات تو از علقمه آیا بخورد تیر ؟) *

1280
1

شعر حضرت عباس(سوغات تو از علقمه آیا بخورد تیر ؟) سوغات تو از علقمه آیا بخورد تیر ؟
یک مشک پر از حسرت لبها بخورد تیر ؟
با دست رشیدت که در آغوش کشیدیش
این آرزوی توست مبادا بخورد تیر
تا چند قدم مانده به بی تابی طفلی
تو آمدی و آمدی .... اما بخورد تیر
***
حالا که به این خیمه تشنه نرسیدی
تو خواسته ای آن قد و بالا بخورد تیر
تو خواسته ای دست ترت را که بیفتد
چشمی که رسیده است به دریا بخورد تیر
تو خواسته ای حال که آبی نرساندی
سرتا سر شرمندگی ات را بخورد تیر
***
تو خواسته ای تا همه دار و ندارت
پیش قدم حضرت زهرا بخورد تیر
شاعر:علیرضا لک

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(عباس یعنی تا شهادت یکه‌تازی) *

4756
5

شعر حضرت عباس(عباس یعنی تا شهادت یکه‌تازی) عباس یعنی تا شهادت یکه‌تازی
عباس یعنی عشق یعنی پاکبازی
عباس یعنی با شهیدان همنوازی
عباس یعنی یک نیستان تک‌نوازی
عباس یعنی رنگ سرخ پرچم عشق
یعنی مسیر پر پیچ و خم عشق
جوشیدن بحر وفا معنای عباس
لب تشنه رفتن تا خدا معنای عباس
صد چاک رفتن تا حریم کبریایی
صد پاره گشتن در طریق آشنایی
بی دست با شاه شهیدان دست دادن
بی سر به راه عشق و ایمان سر نهادند
بی چشم دیدن چهره رؤیایی یار
جاری شدن در دیدن دریایی یار
بی لب نهادن لب به جام باده عشق
بی کام نوشیدن تمام باده عشق
این است مفهوم بلند نام عباس
در ساحل بی ساحلی آرام عباس
یک مشک آب سرد و دریایی طراوت
یک بارقه از حق و خورشیدی حرارت
وقتی که اقیانوس را در مشک م

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(چشم هر خاك نشین بركَرم عباس است) *

2131
1

شعر حضرت عباس(چشم هر خاك نشین بركَرم عباس است) چشم هر خاك نشین بركَرم عباس است
‏دیده اهل فلک بو ِنِعَم عباس است
‏مؤمنان را خبر از این خم آگاهی ده
‏کعبه عشق در ابروی خم عباس است
‏به یقین رایت الاسلام همان بیرق اوست
‏پرچم سرخ قیامت ألم عباس است
‏آن مقدس قسم راست مردان خدا
‏به خداوند تعالی قسم عباس است
‏آن خیابان پر از نخل که درکرببلاست
‏می توان گفت که باغ ارم عباس است
‏چشمه­ای است که در زیر مزارش جاری است
‏آری اکسیر شفا در حرم عباس است
‏هرکسی گریه کن اوست سعادت دارد
‏خوش به حالش که گرفتار غم عباس است
‏آری اسباب شفاعت که به دست زهراست
‏در صف حشر دو دست قلم عباس است
شاعر:مهدی عبدالکریمی

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(عمو را که ندیدم) *

7427
23

شعر حضرت عباس(عمو را که ندیدم) عمو را که ندیدم
شده قطع امیدم
دل از آب بریدم
روم خیمه بگویم
که شد کشته عمویم
دلم تاب ندارد
حرم آب ندارد
علی خواب ندارد
روم خیمه بگویم
که شد کشته عمویم
پدر رنگ پریده
حرم جامه دریده
عمو تیر به دیده
روم خیمه بگویم
که شد کشته عمویم

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(كاش می گشتم فدای دست تو) *

4211
5

شعر حضرت عباس(كاش می گشتم فدای دست تو) كاش می گشتم فدای دست تو
تا نمی دیدم عزای دست تو
خیمه های ظهر عاشورا هنوز
تكیه دارد بر عزای دست تو
از درخت سبز باغ مصطفی
تافتاده شاخه های دست تو
اشك می ریزد ز چشم اهل دل
در عزای غم فزای دست تو
رود شد، دریا شد، اقیانوس شد
چشمه ای از ماجرای دست تو
می توان آن سوی اقیانوس رفت
تا خدا با ناخدای دست تو
یك چمن گل های سرخ نینوا
سبز می گردد به پای دست تو
در شگفتم از تو ای خون خدا
چیست آیا خونبهای دست تو
شاعر:صادق رحمانی

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(ما دل به تولای تو بستیم ابوا لفضل) *

1726
5

شعر حضرت عباس(ما دل به تولای تو بستیم ابوا لفضل) ما دل به تولای تو بستیم ابوا لفضل
‏چون گرد به راه تو نشستیم ابوا لفضل
ما پنجره دیده به روی توگشودیم
‏ما دل به تولای تو بستیم ابوا لفضل
تو ماه بنی هاشم و خورشید لقایی
‏ما محو تو چون آینه هستیم ابوالفضل
ای جلوه گر از روی تو انوار هدایت
‏ما ذره خورشید پرستیم ابوالفضل
تا نقش تو تکثیر شود در نظر ما
‏چون آینه صد بار شکستیم ابوا لفضل
پیوند رگ و ریشه ما با غم عشق است
‏از هر چه به جز یارگسستیم ابوا لفضل
با یاد تو چون هم نفس و یکدله هستیم
‏از بند بلا یک شبه رستیم ابوا لفضل
با زمزمه عشق تو ما انس گرفتیم
‏ازکوثر احساس تو مستیم ابوا لفضل
‏ای ساقی سرچشمه ایثار و محبت
‏ما تشنه پیمانه به دستیم ابوالفضل
شاعر:م

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر حضرت عباس(ع)-(مشک بر دوش به دریا آمد) * علی اکبر لطیفیان

8331
17

شعر حضرت عباس(ع)-(مشک بر دوش به دریا آمد) مشک بر دوش به دریا آمد
همه کفتند که موسی آمد
‏نفس آخر ماهی­ها بود
ناگهان بوی مسیحا آمد
‏از سر و روی فرات، آهسته
موج می ریخت که سقا آمد
‏او قسم خورده که سقا باشد
آن زمانی که به دنیا آمد
‏دست بر زیر سر آب نبرد
علقمه بود که بالا آمد
‏از کمین گذر نخلستان
با خبر بودکه تنها آمد
‏کاش آن تیر نمی آمد، حیف
از بد حادثه اما آمد
‏انکسار از همه جا می بارید
از حرم شاه حرم تا آمد
‏داشت آماده هجرت می شد
که در این فاصله زهرا آمد
از دل علقمه زیبا می رفت
‏مثل آن لحظه که زیبا آمد
شاعر:علی اکبر لطیفیان

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 12:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(نیست صاحب همتی در نشاتین) *

6965
9

شعر حضرت عباس(نیست صاحب همتی در نشاتین) نیست صاحب همتی در نشاتین
همقدم عباس را بعد از حسین
در هوا داری آن شاه الست
جمله را یک دست بود، او را دو دست
آن قوی، پشت خدا بنیان از او
و آن مشوش، حال بی دینان از او
موسی توحید را هارون عهد
از مریدان، جمله کاملتر به جهد
طالبان راه حق را بد دلیل
رهنمای جمله بر شاه جلیل
می گرفتی از شط توحید آب
تشنگان را میرساندی با شتاب
عاشقان را بود آب کار از او
رهروان را رونق بازار از او
روز عاشورا به چشم پر ز خون
مشک بر دوش آمد از شط چون برون
شد بسوی تشنه کامان رهسپر
تیرباران بلا را شد سپر
پی فرو بارید بر وی تیر تیز
مشک شد بر حالت او اشک ریز
اشک چندان ریخت بروی چشم مشک
تا که چشم مشک خالی شد ز اشک
تا قیامت تشن

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 12:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت عباس(هر چند جداست دست عباس) *

1588

شعر حضرت عباس(هر چند جداست دست عباس) هر چند جداست دست عباس
دستان خداست دست عباس
ا زبس که غریب مانده زینب
مشغول دعاست دست عباس
از پیکر اگر جدا افتاده
در بحر بلاست دست عباس
افتاده ز اسب، ماه زهر
ای وای! کجاست دست عباس؟
قرآن فتاده بر زمین است
آیات شفاست دست عباس
ای اهل حرم قرار گیرید!
دنبال شماست دست عباس
دستان سخاوت دست عباس
ارکان سخاست دست عباس
بر سینه آب، دست رد زد
منشور وفاست دست عباس
دست ادبش به سینه دارد
دریای حیاست دست عباس
مهدی، بطلب ظهور خود را
تا رو به سماست دست عباس

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 12:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد