شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

متن شعر غزل امام زمان -(شمع جمع محفل ما مهدی زهرا بود) * دانیال تقوی

637

متن شعر غزل امام زمان -(شمع جمع محفل ما مهدی زهرا بود) شمع جمع محفل ما مهدی زهرا بود
حاصل این درد و دلها مهدی زهرا بود
ما کویر تشنه ایم و کار نیک ما سراب
بارش رحمت به دنیا مهدی زهرا بود
غفلت از ما بوده که دوریم از آقایمان
آن که غافل نیست از ما مهدی زهرا بود
دشمنان دین هزاران فتنه بر پا کرده اند
حافظ دین تا به عقبی مهدی زهرا بود
من دما دم میزنم دم از ولای مرتضی
ذکر مولایم به مولا مهدی زهرا بود
دوست آن باشد که هر جایی بگیرد دست دوست
دستگیر کل دنیا مهدی زهرا بود
میتپد این دل برای شاه مظلومان حسین
روضه خوان هر شب ما مهدی زهرا بود

  • یکشنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 23:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

امام حسن مجتبی علیه السلام امام زمان عج -(اگر بساط ظهور گلی به پا بشود) * محمد حبیب زاده

408

امام حسن مجتبی علیه السلام امام زمان عج -(اگر بساط ظهور گلی به پا بشود) اگر بساط ظهور گلی به پا بشود
تمام عالم امکان پر از صفا بشود

چه گنبدی چه ضریحی به روی قبر حسن
به دست حضرت مهدی حرم بنا بشود

از آن به بعد حریمش شود پر از زائر
حوائجانِ نگفته همه روا بشود

شفا دهد به مریضان به دست با کرمش
میان صحن و سرایش سر و صدا بشود

محال ممکن و باور نکردنی باشد
به محضرش برسد سائل و گدا بشود

عجب ندارد اگر قبله هم کند تغییر
از این به بعد سوی گنبد طلا بشود

خلاصه منتظرانیم پای خوش عهدی
تمام حاجت ما را روا کند مهدی...
۹۹/۱/۲۵

  • دوشنبه
  • 25
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 22:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مدح امام زمان -(سرمان گرم عطش بود، که باران آمد) * منصوره محمدی مزینان

463

مدح امام زمان -(سرمان گرم عطش بود، که باران آمد) "سرمان گرم عطش بود، که باران آمد
نام دریا به لب خشک بیابان آمد"

محشری کرد به پا هیبتِ قَدْ قامت او
جلوه کرد و به تن مرده ی ما جان آمد

دلمان گرم شد از بارش نورش وقتی
دست گرمش به سر سوز زمستان امد

فصل ویرانگی ام طی شد و نرگس گل داد
نو بهارانِ دلِ بی سر و سامان آمد

دفتر دوره ی دلواپسی ام بسته شد و
صبح آرامش شبهای پریشان آمد

همه ی شهر زلیخا شده وقتی که شنید
یوسف فاطمه از جانب کنعان آمد

یازده آیه تطهیر رسید و پس از آن
وقت تفسیر شد و سوره ی انسان امد

باده ای بود که در خمره ی حق می جوشید
ساغری بود که با خیر فراوان آمد

رد شد از خاطره ی سیزده آیینه ی نور
ماه کامل شد و در نیمه شعبان آمد

  • شنبه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 03:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر امام زمان (عج) -(جمعه هم رفت،ولی از تو خبر نیست چرا؟) * منصوره محمدی مزینان

621
1

شعر امام زمان (عج) -(جمعه هم رفت،ولی از تو خبر نیست چرا؟) جمعه هم رفت،ولی از تو خبر نیست چرا؟
ردّ پایت به خیابان وگذر نیست چرا؟
نه که یک جمعه،که عمرم به تمنای تو رفت
چهارده قرن،به این باغ ،ثمرنیست چرا؟

  • شنبه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 03:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 داود تیموری

متن شعر مناجات امام زمان عج -(من ازهجرِتوهمچون شمع،سوسوميكنم مولا) * داود تیموری

423

متن شعر مناجات امام زمان عج -(من ازهجرِتوهمچون شمع،سوسوميكنم مولا) من ازهجرِتوهمچون شمع،سوسوميكنم مولا

براي دردِ دل گفتن به تو روميكنم مولا

اگرميشدبدانم خيمه گاهت دركجابرپاست

به جاي قبله رويم رابه آنسوميكنم مولا

بردشيريني يادت زِدل تلخيِ هجران را

رسدتاشورِديدارت به غم خوميكنم مولا

نگاه خويش مهمان كن به قلبم تاصفاگيرد

وَمن هم صحن دل راآب وجاروميكنم مولا

بُوداميدِمن تاچشمِ دل بيناشودوقتي

كه دارم دربغل پيراهنت بوميكنم مولا

بگويم بهرشكرانه خدايامن هزاران بار

سروجان رافداي ديدن اوميكنم مولا

به وصلت درجوارقبرزهراگرشوم نائل

فدايت جان كنارِروضه اوميكنم مولا

اگرچه عاصی ام امابه عشقت يااباصالح

همه عالم پُر ازگُلبانگ ياهوميكنم مولا

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 09:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 داود تیموری

متن شعر امام زمان(عج) -(سياهي را زِدل اي دوست بيرون ميكنم امشب) * داود تیموری

762

متن شعر امام زمان(عج) -(سياهي را زِدل اي دوست بيرون ميكنم امشب) سياهي را زِدل اي دوست بيرون ميكنم امشب

به يادِرويِ تودل راپرازخون ميكنم امشب

بيابنماتماشاعاشقِ دل خستهٔ خودرا

كه عالم رازِآهِ خويش،مجنون ميكنم امشب

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 داود تیموری

متن شعر فراق یار -(هزاران چشمِ سر بیهوده وصلت را طلب دارند) * داود تیموری

546

متن شعر فراق یار -(هزاران  چشمِ سر بیهوده وصلت را طلب دارند) هزاران چشمِ سر بیهوده وصلت را طلب دارند
به چشمِ دل مهیا میشود دیدارت ای مولا

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام زمان عج -(با یاد تو چشمان تر را دوست دارم) * محمد حبیب زاده

876

متن شعر امام زمان عج -(با یاد تو چشمان تر را دوست دارم) با یاد تو چشمان تر را دوست دارم
در آسمانت بال و پر را دوست دارم

با اشک های جاری خود می نویسم
این اشک های شعله ور را دوست دارم

با یک گل نرگس سر کویت نشستم
از چشمهایت یک نظر را دوست دارم

چشم انتظاری بهترین سیر و سلوکم
این خوردن خونِ جگر را دوست دارم

مثل یتیمم که پدر گم کرده باشد
با حسرت آغوش پدر را دوست دارم

باید بیایی تا به آغوشت بگیرم
از شوق بی حد بین آغوشت بمیرم...

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام زمان(عج) -( ای ماه چه خوش دوباره بر می گشتی) *آیت الله صافی گلپایگانی

485

متن شعر امام زمان(عج) -( ای ماه چه خوش دوباره بر می گشتی) ای ماه چه خوش دوباره بر می گشتی
با لشکری از ستاره بر می گشتی
با سیصد و سیزده نفر کوکب نور
با عطر گل بهاره بر می گشتی

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام زمان(عج) -(من با قلم اشک نوشتم که بخوانی) * محمد حبیب زاده

826

متن شعر امام زمان(عج) -(من با قلم اشک نوشتم که بخوانی) من با قلم اشک نوشتم که بخوانی
در هر دم و هر بازدمم در جریانی

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام زمان(عج) -(نفس بریده ازین انتظار جانفرسا) * محمدرضا شمس

3021
1

متن شعر امام زمان(عج) -(نفس بریده ازین انتظار جانفرسا) نفس بریده ازین انتظار جانفرسا

چقدر ناله کنیم از فراقت ای آقا

بیا که طاقتمان طاق شد ز دوری تو

جهنم است بدون حضورت این دنیا

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 داود تیموری

متن شعر امام زمان عج سه شنبه های جمکرانی -(دیده مَحرم کِی شود دیدارِ سیمای تورا) * داود تیموری

742
0

متن شعر  امام زمان عج  سه شنبه های جمکرانی -(دیده مَحرم کِی شود دیدارِ سیمای تورا) دیده مَحرم کِی شود دیدارِ سیمای تورا

تا که نا محرم گرفته در دلم جای تو را

تا تمنّای تماشای تو دارد چشمِ سَر

میکند از دل نهان رخسار پیدای تو را

شد بلندای جهان و مُحرِم درگاه شد

بوسه زد تا آسمان خاک کف پای تورا

هرچه زیبایی به هستی بودشد یک نقطه خال

تا کند کامل خدا حُسن دل آرای تورا

لافِ عشق وعاشقی درعالم خاکی زند

گر ندارد هر کسی در دل تمنای تورا

آن گِره هایی که در کارند میگردند باز

تا به خود بینند آن دست توانای تورا

باز آی و تربت پنهان مادر کن عیان

تا زنم بوسه برآن خاک و سَراپای تورا

گر دعای عاصیِ درمانده گردد مستجاب

بشنود وقت ظهور از کعبه آوای تورا

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر فراق یار -(بایاد چشمان ترت هر شب سحر کردم بیا) * محمد حبیب زاده

483

متن شعر فراق یار -(بایاد چشمان ترت هر شب سحر کردم بیا) بایاد چشمان ترت هر شب سحر کردم بیا
در خواب خود از کوی تو با دل گذر کردم بیا

بوی تو می آمد ولی پنهان جمال منجلی
ای آخرین ماه علی من دیده تر کردم بیا

هردم صدایت میکنم گریان دعایت میکنم
جان را فدایت میکنم سینه سپر کردم بیا

جانا نظر کن زیر پا رحمی به حالم باوفا
ای حضرت مشگل گشا بی تو ضرر کردم بیا

پایت جوانی داده ام این زندگانی داده ام
گفتم بدانی داده ام عزم سفر کردم بیا

ای دست حق در آسُتین نای نوای آتشین
گشتم نبودی نازنین هرجا نظر کردم بیا

ماهِ رخت کن جلوه گر ای قبله شمس و قمر
بگذشته ام از خیر سر نذر تو سر کردم بیا...

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 داود تیموری

متن شعر حضرت مهدی(عج) -(ازبَسكه به راه چشم خود دوخته ام) * داود تیموری

469

متن شعر حضرت مهدی(عج) -(ازبَسكه به راه چشم خود دوخته ام) ازبَسكه به راه چشم خود دوخته ام

داغ و غمِ هجران تو آموخته ام

هر جمعه زِ صبح تا غروب آقاجان

در آتش انتظار تو سوخته ام

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 داود تیموری

متن شعر حضرت مهدی(عج) -(ازبَسكه به راه چشم خود دوخته ام) * داود تیموری

565

متن شعر حضرت مهدی(عج) -(ازبَسكه به راه چشم خود دوخته ام) ازبَسكه به راه چشم خود دوخته ام

داغ و غمِ هجران تو آموخته ام

هر جمعه زِ صبح تا غروب آقاجان

در آتش انتظار تو سوخته ام

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعری تقدیم به ساحت مقدس امام زمان(عج) -(برای خاک پای دوست سربه درد میخورد) * سید پوریا هاشمی

643

شعری تقدیم به ساحت مقدس امام زمان(عج) -(برای خاک پای دوست سربه درد میخورد) برای خاک پای دوست سربه درد میخورد
برای عاشقی فقط جگر به درد میخورد
سوی کریم آمدن بدون پر نمیشود
بده پری که در هوات پر بدرد میخورد
شکستن دل مرا به گردنت بگیر زود
که وقت درد دل دوچشم تر به درد میخورد
کمی زخون دل برای من هنوز مانده است
قبول کن کم مرا اگر به درد میخورد
به جمکران که میروم به عرش هم رسیده ام
برای سیرتا خدا سفر به درد میخورد

شب آمد و تب وصال روی جان ما نشست
زمان به انتظار صاحب الزمان ما نشست

شبی که قدر را به هم طرازیش کشیده است
شبی که جبرئیل هم به سامرا رسیده است
شب است و تا اذان صبح پلک هم نمیزنیم
قرار عاشقی ما حوالی سپیده است
بنا شده که غرب را به زیر دین خود برد
اگر امام ما زنی ز

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 18:57
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعری تقدیم به ساحت مقدس امام زمان(عج) -(نام تو دوان کرده به پایت قدمم را) * محمد علی بیابانی

619

شعری تقدیم به ساحت مقدس امام زمان(عج) -(نام تو دوان کرده به پایت قدمم را) نام تو دوان کرده به پایت قدمم را
یاد تو روان کرده دوباره قلمم را
با چشم کرم کاش که بسیار ببینی
ناچیزی این عرض ارادات کمم را
هرچند که از برکت میلاد تو شادم
پنهان نتوانم کنم انگار غمم را
گفتند که یار آمده، بایست که امشب
پیدا کنم و سجده بر آرم صنمم را
با اینکه قسم خورده ام از باده ننوشم
واجب شده تا بشکنم امشب قسمم را
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است

ای آمدنت مژده میلاد سحرها
خورشیدی و نور است پیامت به قمرها
ای جان جهان جان دو عالم به فدایت
باید که بیفتند به پاهای تو سرها
قنداقه ات از عرش زمین آمد و دیدند
انقدر ملک آمده بسته است گذرها
قرآن خدایی تو و در حال ن

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 19:08
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعری تقدیم به ساحت مقدس امام زمان(عج) -(ای زمین ریزه خوار تو مهدی) * محمود ژولیده

609

شعری تقدیم به ساحت مقدس امام زمان(عج) -(ای زمین ریزه خوار تو مهدی) ای زمین ریزه خوار تو مهدی
وی زمان در مدار تو مهدی
آمدی ای حقیقت هستی
عالمی بیقرار تو مهدی
صد و بیست و چهار هزار احمد
همه در انتظار تو مهدی
منتظر بر تو سیزده معصوم
و همین افتخار تو مهدی
نه فقط نُه فلک به فرمانت
عرش در اختیار تو مهدی
فصلها از تو شکل میگیرند
هست جنت بهار تو مهدی
مانده اسلام از تو پابرجا
نازم این اقتدار تو مهدی
غم و اندوه برطرف سازد
پرچم آشکار تو مهدی
میشود هر، عدوی تو محو از
تیغِ دشمن شکار تو مهدی
نَصر و عزت، خدا ترا داده
تا بماند قرار تو مهدی
هر کجا هستی ای وصی الله
العجل العجل ولی الله

آمدی تا که دلبری بکنی
در امامت پیمبری بکنی
آمدی تا که خود بِإذن الله
بر همه خلق سروری بکنی
آ

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 19:29
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

متن شعر فراق یار -(تا میشوم جدا ز تو دلتنگ میشوم ) * حسین جعفری

628

متن شعر فراق یار -(تا میشوم جدا ز تو دلتنگ میشوم ) تا میشوم جدا ز تو دلتنگ میشوم
لبریز شعر و غربت و آهنگ میشوم

تا از تو دور میشوم و آه میکشم
با دوره های قبل هماهنگ میشوم

من بی تو چون کویر که متروک مانده است
من بی تو زیر پای همه سنگ میشوم

دست مرا بگیر که از دست میروم
بی تو اسیر حقه و نیرنگ میشوم

دنیای بی تو روی مرا زرد میکند
قلبم ز بسکه ناله زدم درد میکند

  • چهارشنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 22:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر مناجات با حضرت امام مهدی(عج) -(هرکه را چشم و خط و خال سیاهش ندهند ) * حسین جعفری

741

متن شعر مناجات با حضرت امام مهدی(عج) -(هرکه را چشم و خط و خال سیاهش ندهند ) جمعه
انتظار
مناجات
مهدی عج
هرکه را چشم و خط و خال سیاهش ندهند
تا گدایش نشود ره سوی شاهش ندهند
هر که را اذن نگه بر رخ ماهش ندهند
،،تا کسی را به سر کوی تو راهش ندهند
گریه و سوز دل و ناله و آهش ندهند،،

شکر حق شاعریت را به دلم بسته رقم
تا نفس هست دم از دوست زند دست و قلم
دل من با غزلی سوی تو بگذاشت قدم
،،به غباری که ز کویت به رخم ماند قسم
هرکه خاک تو نشد عزت و جاهش ندهند،،

هرکه باشد ز سحر تا به شبانگه ساجد
ذکر و مدح تو به لب داشته باشد حامد دل بشکسته اگر هدیه بیارد عابد
،،کوه طاعت اگر آرد به قیامت زاهد
بی تولای تو حتی پر کاهش ندهند،،

تانگاهم به می و ساقی کوثر چو علی ست
غزلم مورد الطاف و عنایت ز

  • چهارشنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 22:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

دعای عهد حضرت ولیعصر ارواحنا فداه -(دعای عهد تو پیمان وبیعت ) * رضا یعقوبیان

450
1

دعای عهد حضرت ولیعصر ارواحنا فداه -(دعای عهد تو پیمان وبیعت ) دعای عهد تو پیمان وبیعت
دعای عهد تو احسان به امت
دعای عهد تو معنای عشق است
دعای عاشقان نجوای عشق است
دعای عهد تو دریای نور است
دعای روشنی بخش ظهور است
دعای عهد تو راز و نیاز است
برای عاشقانت دلنواز است
دعای عهد تو بر ما خطاب است
ز لطف حق دعایی مستجاب است
دعای عهد تو کرده قیامت
که خالق میکند از تو حمایت
دعای عهد تو عشق و امید است
برای شیعه ی حیدر نوید است
دعای عهد تو آثار دارد
پیام مژده ی دیدار دارد
دعای عهد تو صحبت ز یار است
صدای شیعیان بی قرار است
دعای عهد توروح صبوری است
دعای شیعه در هجران و دوری است
دعای عهد تو خیر کثیر است
دعایی بهر شیعه بی‌نظیر است
دعای عهد تو ابراز عشق است
برای شیعیان اع

  • پنج شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

امام زمان علیه السلام فراق و وصال -(بَهرِ دَقُّ الباب، بابُ الله کو؟) * محمد علی نوری

515

امام زمان علیه السلام فراق و وصال -(بَهرِ دَقُّ الباب، بابُ الله کو؟) بَهرِ دَقُّ الباب، بابُ الله کو؟
بر حقیقت، منبع آگاه کو؟
صبح را خورشید، شب را ماه کو؟
گُم شده آدم؛ خدایا! راه کو؟
اَینَ خَتمُ الاَوصیا، خَتمُ الحُجَج؟

در پس ابر است خورشید یقین
بس که مهجور است قرآن مُبین
گَردِ بدعت‌ها نشسته روی دین
پُر شده از ظلم و از ظلمت، زمین
تا ثریّا رفته این دیوار، کج

آه! در تصمیم، جازم نیستیم
با امامِ خود، مُلازم نیستیم
در دعاها فکر قائم نیستیم
مرد "مِکیالُ المَکارم" نیستیم
پُر شدیم از انحراف و از عِوَج

اَلاَمان از سختیِ دورانمان
نَفْس می‌تازد درون جانمان
می‌کِشَد ابلیس در عصیانمان
گُرگ بر ما تاخت؛ کو چوپانمان؟
اَلاَمان از حالتِ عُسر و حَرَج

یک طرف ترس از عَدَم غوغا

  • شنبه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 17:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

یا صاحب الزمان -(در راه مانده ایم و سواری نمانده است) * محسن ناصحی

486

یا صاحب الزمان -(در راه مانده ایم و سواری نمانده است) در راه مانده ایم و سواری نمانده است
از ردّپای رفته غباری نمانده است

از شهرهای یخ زده بیرون زدیم و باز
کوهیّ و سرپناهی و غاری نمانده است

ماندیم تا بیاید و بر ما گذر کند
دیر است آنقدر که مزاری نمانده است

تقویم ها ورق ورق از ما جدا شدند
تا سالهای سال بهاری نمانده است

هر صبحمان دو پنجره پر بود از انار
هی دست می بریم و اناری نمانده است

یا اینکه مرد ندبه ما را نیامده است
یا آمده است گاه و گداری ، نمانده است

بر جمکران ندبه شدن خط کشیده ایم
آدینه ی قرار مداری نمانده است

یارب مباد آنکه ببیند پس از ظهور
تنها نماز خوانده و یاری نمانده است

  • یکشنبه
  • 14
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:11
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

یا صاحب الزمان انتظار -(بهانه است ولی خب برای من کافی است) * محسن ناصحی

532

یا صاحب الزمان  انتظار -(بهانه است ولی خب برای من کافی است) بهانه است ولی خب برای من کافی است
همین که شعر مرا می بری به کنگره ها
همین که در دکور خانه ام دو تا تندیس
اضافه می شود و می روی به خاطره ها

یکی دو تا غزل خوب ،، می شوی گاهی

فقط بمان و نیا تا تو را اضافه کنم
به انتظار مدرنی که شعر خواهد شد
مهم ، حضور تو در روزنامه ی شهر است
چقدر سوژه برایم می آوری با خود

حوادث یمن و جنگ شام هم بد نیست...

فقط اجازه بده وضعمان همین باشد
زمین خسته سر از آسمان درآورده است
چه عیب دارد اگر این رعیت خوشبخت
کنار نام تو از جنگ ، نان درآورده است

چه ساده در عوض آب ، نفت نوشیدیم

فقط بمان و نیا ، قول می دهم این شهر
برای نیمه ی شعبان شلوغ تر بشود
ظهور را به علائم چه احت

  • یکشنبه
  • 14
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر صاحب الزمان -(دل از کمند فتنه شیطان رها شود) * حسنعلی بالایی

463
1

متن شعر صاحب الزمان -(دل از کمند فتنه شیطان رها  شود) دل از کمند فتنه شیطان رها شود
یک دم اگر به حُسن رخت مبتلا شود

ای غایب از نظر به نظر کی عیان شوی
بر دیدگان غبار رهت طوطیا شود

روشن ز نور روی تو ملک جهان ولی
عاجز از انکه حق وجودت ادا شود

شعرم شبیه آیه ی مُنزل شود اگر
در کوی وصف تو بنشیند گدا شود

زیباست آن ترانه که با واڑه ی وجود
هم نغمه با صدای قدوم شما شود

می آیی و جهان پر از اعجاز میشود
هر ذره ای ز خاک رهت کیمیا شود

می ترسم آن نماز شب چیره بر فراق
مثل نماز واجب صبحم قضا شود

در حسرتم به طاعت خوبان درگهت
قربان آن کسم که به نامت فنا شود

در آرزویِ خلوت روحانیِ توام
فیضی از آستان تو بر من عطا شود

از درگه مقدست ای نور هل اتی
لطف خدا روا به

  • دوشنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر حضرت مهدی(عج) -(توئی که دلبر مائی، خدا کند که بیائی ) * محمد هدایتی

508

متن شعر حضرت مهدی(عج) -(توئی که دلبر مائی، خدا کند که بیائی ) توئی که دلبر مائی، خدا کند که بیائی
توئی که قبله نمائی، خدا کند که بیائی
.
توئی که ملجاء کونی، توئی که نور امیدی
توئی که کان سخائی، خدا کند که بیائی
.
توئی که رکن و حطیمی، توئی که نفس سلیمی
توئی که عقده گشائی، خدا کند که بیائی
.
توئی که خوب و رئوفی، توئی که میر عطوفی
توئی که بحر عطائی، خدا کند که بیائی
.
توئی که میر حکیمی، توئی که شاه کریمی
توئی که صوت رسائی، خدا کند که بیائی
.
توئی که سرور و میری، توئی که مهر منیری
توئی که شاه ولائی، خدا کند که بیائی
.
توئی که منبع جودی، توئی که یار ودودی
توئی که آب بقائی، خدا کند که بیائی
.
توئی که زیب سپهری، توئی که احسن چهری
توئی که نور هدائی، خدا کند که ب

  • دوشنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر در فراق یار -(سلسلۀ زلف یار حبل متین خداست ) * محمد هدایتی

502

متن شعر در فراق یار -(سلسلۀ زلف یار حبل متین خداست ) سلسلۀ زلف یار حبل متین خداست
هر که ورا معتصم پاک و بری از خطاست
.
ساقی دربار عشق جام طهور ی به لب
آنکه می از او خورد شامل لطف و عطاست
.
فرقت او درد و غم من به وصالش خوشم
بر دل پر درد و غم دیدن رویش دواست
.
گر به وصالش رسم جان بفدایش کنم
تک نه منم ، عالمی در قدمش جانفداست
.
گر به تجلا شود من به تماشا روم
با نظری دل برد دلبر ما دلرباست
.
نام ورا بر زبان بردم و آتش گرفت
در دل پر درد من محشر دیگر به پاست
.
خرمم از سوز او سینه شود چاک چاک
سوزم اگر روز و شب از غم هجرش رواست
.
دیده به ره مانده ام زو خبر خوش بیاد
دل نگرانم چرا نامد و ره آشناست
.
ره به خطا رفته یا وعده فراموش کرد؟
اهل وفا هست و بر ماند

  • دوشنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 12:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر حضرت مهدی(عج) -(مستم ز حسن عشوه و حسن خرام تو ) * محمد هدایتی

459

متن شعر حضرت مهدی(عج) -(مستم ز حسن عشوه و حسن خرام تو ) مستم ز حسن عشوه و حسن خرام تو
شیرین نگشته کام من از شهد کام تو
.
آب حیات و زندگی و عیش دائمی
باشد به بوسه های لب لعل فام تو
.
گر قصد کشت من بکنی لا نگویمت
گردن ز ما و , تیغهء تیز حسام تو
.
در کوشش عالمی که نه افتد به دام کس
من دلخوشم از آن که , فتادم به دام تو
.
منّت گذار و در بگشای و مران ز خود
آرم طواف روی تو , باشم غلام تو
.
بی تو , جهان و عیش جهان را , برابری
ناید به آن که , جرعه بنوشم ز جام تو
.
مرغ دلم هوای تو را دارد ای صنم
پر می کشد به قبّهء زرّین بام تو
.
در دل نشسته ای , ز دل آگه تر از منی
در هر طپش , به دل برود یاد نام تو
.
در اوج عزّتیّ و به بالا نشسته ای
بالاتر از سریر سلاطین مقام

  • سه شنبه
  • 16
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
کربلایی رحیم فیضی اردبیلی

متن شعر حضرت مهدی(عج) -(شده ام سایه نشین قد و بالای تو من ) *کربلایی رحیم فیضی اردبیلی

504
1

متن شعر حضرت مهدی(عج) -(شده ام سایه نشین قد و بالای تو من ) شده ام سایه نشین قد و بالای تو من
ای بقربان تو و قامت رعنای تو من
.
میکِشد پَر به هوایت همه جا مرغ دلم
میشوم هر نفسی عاشق و شیدای تو من
.
کو به کو، خانه به خانه همه جا میگردم
دربدر در پِیِ ردّی زِ قدمهای تو من
.
روی چشمم شود آیا قدمی بگذاری؟...
تا شوم از دل و جان محو تماشای تو من
.
قائم المنتَظَری، پادشهِ منتظران
یوسف فاطمه ای، غرق تمنّای تو من
.
جلوهٔ خال لبت بُرده چنان دل زِ کفم...
مانده ام شام وسحر، خیره به سیمای تو من
.
دمبدم بر گل رُخسار تو گویم صلوات
عاشقم، عاشق رُخسار دلارای تو من
.
مُتجلّی شود از روی تو انوار جَلی
گشته ام دربدر چهرهٔ زیبای تو من
.
چشمهٔ (فیضی) و من تشنهٔ یک جرعه نگاه
ب

  • سه شنبه
  • 16
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر فراق یار -(اگرچه پیشه کند چرخِ دون ،جفایم را ) * علیرضا امانی مجد

422

متن شعر فراق یار -(اگرچه پیشه کند چرخِ دون ،جفایم را ) اگرچه پیشه کند چرخِ دون ،جفایم را
نگیرد از نگهم ، یارِ دلربایم را
.
نباشم آنکه ، تمنّا کنم ، به غیر از یار
هرآنکه داده مرا غم دَهد دوایم را
.
شکسته خاطرم از گردش فلک امّا
کجاست هم نفسی بشنود صدایم را
.
طبیب اگر چه به رأیِ صواب مرحم داد
خداست آنکه دهد ، از کرَم شفایم را
.
چو در صلاةِ شَبَم مِهر تو به یاد آمد
شنید تا به سَحَر، مرغِ شب دعایم را
.
تو شمعِ مجلسِ مایی و خود نمیدانی
فروغ رویِ تو روشن کند سرایم را
.
بگیرد آنکه بُوَد دستگیر، دستت را
به غیرتِ تو کند ، پای بند، پایم را
.
به گوش باد صبا با کنایه گفتم دوش
سفارشی بکند ، با فلک ، صبایم را
.
سخن ز پرده برون در قصیده باید گفت
اگر... غزل کند ای

  • سه شنبه
  • 16
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد