شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

شعر مناجات امام زمان(عج) -( من ماندم و پایان یک آغاز رویایی ) * حسن اسحاقی

1564

شعر مناجات امام زمان(عج) -( من ماندم و پایان یک آغاز رویایی ) من ماندم و پایان یک آغاز رویایی
ای کاش می شد لحظه ای من با تو تنهایی...
ای کاش موج اشک من تا آسمان می رفت
ماه تو می افتاد در این چشم دریایی
پیراهن سبزت کجا و دست های من؟!
یوسف حذر دارد از این دست زلیخایی
دست دعایم پر شده از خون دل، برگرد!
ای بودنت پاسخ به حاجت های رویایی
جمعه به جمعه می نشیم رو به غمهایم
با این سوال خیس:(می آیی؟! نمی آیی؟!)
عمریست پلّه پلّه سمت عشق می آیم
دست امیدم را بگیر ای مرد بالایی
...
بی تو تمام شهر من لبریز تردید است
بی تو خیابان غرق آدمهای دنیایی
دیگر به اینجایم رسیده، جایم اینجا نیست
دارم به دنبال تو می گردم به هر جایی
از مادرت آموختی پنهان شدن را؟!، آه...
ای در گلویت

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بیا نگاه تو از هر بهار زیباتر ) * هادی ملک پور

1354

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بیا نگاه تو از هر بهار زیباتر ) بیا نگاه تو از هر بهار زیباتر
ز ماه روشن شب های تار زیباتر
شکفتن گل اگر انتهای زیبایی است
تبسم تو بسی بی شمار زیباتر
اگر به چشم ببینم هزار فصل بهار
یکی کنار تو ... از صد هزار زیباتر!
و خط به خط غزلم منتظر نشسته تو را
که نیست حالتی از انتظار زیباتر
طلوع سبز تو از پشت کوه ها زیباست
شکوه آمدنت در غبار زیباتر
برای آینه ماندن قرار لازم نیست
که هر چه دل بشود بی قرار زیباتر
هوای دیدنتان را اگر به سر دارم
نصیب من شود از روی دار زیباتر!
صفای هرقدمت ...! من دگر چه می خواهم؟
کدام لحظه ز دیدار یار زیباتر؟
و خط به خط غزلم معتبر به نام شماست
و چیست دیگر از این اعتبار زیباتر ...!؟

شاعر : هادی ملک پور

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( سر سال است بيا كيسه ي مارا پر كن ) * محمد هاشم مصطفوی

2507
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( سر سال است بيا كيسه ي مارا پر كن ) سر سال است بيا كيسه ي مارا پر كن
كاسه ي چشم من از روضه ي زهرا پر کن
جاي خالي مرا در حرمت اي مولا
به دو دستان يداللهي سقا پر كن
سر سال است وَ من لنگ يك امضا هستم
پاي اين برگه ي مارا به يك امضا پر كن
روزي اشك مرا مثل محرم بنويس
در دو چشم ام ز كرم آب دو دريا پر كن
دل من وقف عزاي تو و اولاد شماست
در دلم از غم خود قدر دو دنيا پر كن
من عزادار تو ام عيد ندارم بخدا.
سال نو...روضه ي نو...شكرگزارم به خدا.

شاعر : محمد هاشم مصطفوی

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای از شرار ناله ام آگاه، سیّدی! ) *

916

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای از شرار ناله ام آگاه، سیّدی!  ) ای از شرار ناله ام آگاه، سیّدی!
بی تو نفس به سینه شده آه، سیّدی!
بازآ که خسروان همه اقرار می کنند
تنها تویی به مُلک خدا شاه، سیّدی!
تا فتح خیبر دگری چون علی کنی
اینک تویی، تویی اسدالله، سیّدی!
با طول غیبت تو چه می شد اگر نبود
عمرم در انتظار تو کوتاه، سیّدی!
شاید چو جدّ خویش علی نیمه های شب
سر برده ای فرو به دل چاه، سیّدی!
شاید کنار تربت زهرا نشسته ای
با اشک چشم و سوز سحرگاه، سیّدی!
تا چند آفتاب رخت پشت کوهسار؟
تا کی در ابر تیره نهان ماه؟ سیّدی!
تا کی سر حسین به بالای نیزه ها
تا چند چشم فاطمه در راه، سیّدی!
تا چند عمّه های تو در کربلا اسیر
با آن جلالت و شرف و جاه؟ سیّدی!
با آتش فراق تو "میثم" گ

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( روزی آن یوسف ِ ما ، شاه جهان می آید ) *

1746

شعر مناجات امام زمان(عج) -( روزی آن یوسف ِ ما ، شاه جهان می آید ) روزی آن یوسف ِ ما ، شاه جهان می آید
آخرین منجی حق ،مونس جان می آید
چند قرن است كه از دیده ما پنهان است
می درد پرده و آن ماه ،عیان می آید
گرچه پیر است زمان از غم او،لیكن او
تازه تر از همه پر شور و جوان می آید
وقت آن است كه از چهره بگیریم غبار
كه نسیم خوشی از سوی جنان می آید
دست ها را همگی گر به دعا برداریم
یوسف خوش خبر از بهر امان می آید
جمعه ها ندبه بخوانیم كه آن صاحب عصر
جمعه ای سبز، خودش ندبه كنان می آید

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( چراغ خانه را روشن کنید، آواز بگذارید ) *

1857
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( چراغ خانه را روشن کنید، آواز بگذارید ) چراغ خانه را روشن کنید، آواز بگذارید
کسی دارد می آید، لای در را باز بگذارید
بیفشانید آبی بر حیاط و یادتان باشد
که در بالای مجلس چهار بالش ناز بگذارید
بجنبید و بیندازید نقلی در دهان غم
به پا خیزید و در دستان شادی‌ ساز بگذارید
الا دل‌های تمرین کرده دور از او پریدن را
از اینجا تا رسیدن‌ْگاه او پرواز بگذارید
بیاید، بیشتر گل می‏ دهد بیشْ‌انتظاران را
اگر دل کنده ‏اید از این صبوری باز بگذارید
نگاهش راهزن بسیار دارد من که می ترسم‏
مگر در رهگذار چشم او سرباز بگذارید

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( اتفاقی عجیب می افتد توی جغرافیای چشمانت ) *

895
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( اتفاقی عجیب می افتد توی جغرافیای چشمانت ) اتفاقی عجیب می افتد توی جغرافیای چشمانت
می گذاری که پر بگیرد دل اندکی در هوای چشمانت
دوست دارم تو را...گناه که نیست! ای ابرمرد قصه ی شب و دیو
از همان روز اول عمرم شده ام مبتلای چشمانت
بوی گندم نمی دهد این شعر...بوی عشق است هر چه می شنوی
قول دادم همیشه می مانم تا ابد پا به پای چشمانت
تو بزرگی...بزرگ و وهم انگیز ! و من از این سکوت می ترسم
از همان لحظه...لحظه ی خوبی...که شدم آشنای چشمانت
چه زمانی طلوع خواهی کرد از ورای تمام رویاها؟
چه زمانی شروع خواهد شد فصلی از ماجرای چشمانت؟!

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( سلام وارث تنهای بی‌نشانی‌ها! ) *

756

شعر مناجات امام زمان(عج) -( سلام وارث تنهای بی‌نشانی‌ها! ) سلام وارث تنهای بی‌نشانی‌ها!
خدای بیت غزل‌های آسمانی‌ها
نیامدی و کهنسال‌هایمان مُردند
در آستانهٔ مرگ‌اند نوجوانی‌ها
چقدر تهمتِ ناجور بارمان کردند
چقدر طعنه که: «دیوانه‌ها! روانی‌ها!
کسی برای نجات شما نمی‌آید
کسی نمی‌رسد از پشتِ نُدبه‌خوانی‌ها»
مسیحِ آمدنی! سوشیانس! ای موعود!
تو ـ هر که هستی از آن‌سوی مهربانی‌ها!
بگو به حرف بیایند مردگانِ سکوت
زبان شوند و بگویند بی‌زبانی‌ها
هنوز پنجره‌ها باز می‌شوند و هنوز
تهی است کوچه از آوازِ شادمانی‌ها
و زرد می‌شوند و دانه‌دانه می‌افتند
کنار پنجره‌ها برگِ شمعدانی‌ها

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( غمگین...گرفته...ابری و زردند جمعه ها ) *

5362
15

شعر مناجات امام زمان(عج) -( غمگین...گرفته...ابری و زردند جمعه ها ) غمگین...گرفته...ابری و زردند جمعه ها
جغرافیای ساکت و سردند جمعه ها
در انتظار آمدنت لحظه لحظه هام
بغض اند جمعه ها ... پر دردند جمعه ها
از کودکیم کل وجودم به خاطرت
با زندگیم گرم نبردند جمعه ها
باید که من گلایه کنم بی تو از زمان
از روزهای هفته که طردند جمعه ها
آنقدر لایقی که غزلهام خواستند
عاشق شوند دور تو گردند جمعه ها
می آیی و برای تو می گویم آخرش
با من عزیز بی تو چه کردند جمعه ها!

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات با خدا -( کجاست جای تو در جمله ی زمان که هنوز. ) *

2095

شعر مناجات با خدا -( کجاست جای تو در جمله ی زمان که هنوز. ) کجاست جای تو در جمله ی زمان که هنوز
که پیش از این؟ که هم اکنون؟ که بعد از آن؟ که هنوز؟
چه قدر دلخورم از این جهان بی موعود؛
از این زمین که پیاپی ... و آسمان که هنوز.
جهان سه نقطه پوچی است، خالی از نامت؛
پر از «همیشه همین طور» از «همان که هنوز»
همه پناه گرفتند در پی «هرگز»
و پشت «هیچ» نشستند از این گمان که «هنوز»
ولی تو «حتما»ی و اتفاق می افتی!
ولی تو «باید»ی ای حس ناگهان که هنوز
در آستان جهان ایستاده چون خورشید؛
همان که می دهد از ابرها نشان که هنوز...
شکسته ساعت و تقویم، پاره پاره شد
به جست و جوی کسی، آن سوی زمان، که هنوز

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات با خدا -( ز دست خالی ام ای عشق مستحق تر نیست ) *

1284
2

شعر مناجات با خدا -( ز دست خالی ام ای عشق مستحق تر نیست ) ز دست خالی ام ای عشق مستحق تر نیست
و دستگیر از تو کسی که دیگر نیست
نوشته اند به بالای خیمه گاه شما
کسی که عشق نداند بصیر این در نیست
مرا ببر به حرم خانمان من آنجاست
که غیر کرب و بلا، لانه ی کبوتر نیست
غبار دامن خود را بگیر گِل نشود
نمانده است نگاهی که با غمت تر نیست
تو هم پیاده حرم میروی و میدانم
که پای هیچ عزادار چون تو پرپر نیست
قدم بزن به دو چشمم که زخم پایت را
همیشه مرهمی از اشک چشم بهتر نیست
کسی که حسرت یک اربعین چشد داند
غمی شبیه فراقت عذاب آور نیست

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( الوند، زیر پای تو سنگ مُحقریست ) *

1149

شعر  مناجات امام زمان(عج) -( الوند، زیر پای تو سنگ مُحقریست  ) الوند، زیر پای تو سنگ مُحقریست
اما نه ، هر کلوخ ، دماوند دیگریست
هیچ احتیاج نیست به یک کوه و چند غار
هر جا کسای توست، حَرای پیمبریست
جن و پری به دور نگین تو در طواف
- انگشتر عقیق شما چیز دیگریست-
بی تو سه چهارم همه ی ابتهاجها
اضلاع بی قواره ی لبخند ابتریست
ای آب ، التفات تو بر خاک ، کم مباد
مِهری که بین ما و شما هست، مادریست
تعارف مکن به کیفیت آبغوره ها
حالا که فصل چیدن انگور عسگریست!
جز در هوای دیدن تو پر نمی زنم
گفتی که ابر نیست ، هوا هم کبوتریست
مریم فقط حیای مرا درک می کند
اصلاً همیشه عشق ، مسیحای نوبریستالوند، زیر پای تو سنگ مُحقریست
اما نه ، هر کلوخ ، دماوند دیگریست
هیچ احتیاج نیست به یک

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( کس جلودار نم گریه ی سرشارم نیست ) *

1169

شعر مناجات امام زمان(عج) -( کس جلودار نم گریه ی سرشارم نیست ) کس جلودار نم گریه ی سرشارم نیست
آسمان هم جگر ابر گُهر بارم نیست
گرمی اوست که مردم خنک اند از سخنم
با که گویم که چنین سایه ز دیوارم نیست
به کبوتر ندهم نامه ی ننوشته ی خویش
در محیطی که صبا مَحرم اسرارم نیست
سنگها خورده ام از رهگذران چون دیوار
این خلل ها که به من هست ز معمارم نیست
لب اگر بندم و گر باز کنم فریاد است
زخمم و جز لب شمشیر پرستارم نیست
باده در کوزه و در شیشه همان یک رنگ است
طعم مِی بسته به این کاسه که من دارم نیست
عشق سرکش چه خفیّ و چه جلی شعله ور است
خرمن من به جز این دانه که می کارم نیست
به دمش شکوه کنم از دم شمشیر غمش
غیر آن کس که مرا کشت هوادارم نیست

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( آقا سلام! سوز و نوایی به ما بده ) *

3986
5

شعر مناجات امام زمان(عج) -( آقا سلام! سوز و نوایی به ما بده ) آقا سلام! سوز و نوایی به ما بده
هر صبح و شام حال بکایی به ما بده
دل تنگ دیدن تو شدیم ایّها الغریب
آغوش خویش وا کن و جایی به ما بده
تنها به عشق دیدن تو ندبه خوان شدیم
هر صبح جمعه حال دعایی به ما بده
این دیده ای که غیر تو هر چیز دیده است
از ما بگیر و چشم خدایی به ما بده
تا کی اسیر لذّت نفسانیت شدن؟!
بشکن حصار و برگ رهایی به ما بده
زنگار معصیت دل ما را سیاه کرد
با کیمیای عشق، جلایی به ما بده
روی سیه به ما نمی آید نگاه کن
این جلوه را بگیر و نمایی به ما بده
در این زمان که هر که به دنبال زندگی است
توفیق نوکری و گدایی به ما بده
چیزی نمانده تا که مُحرّم فرا رسد
سهمیّه ی امام رضایی به ما بده
سهمیّه ای

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( خدا کند به سر این انتظارها برسد ) *

1117
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( خدا کند به سر این انتظارها برسد ) خدا کند به سر این انتظارها برسد
زمان مرگ خزان بهارها برسد
نشد اگر برسم من به پای بوسی تو
خدا کند که از آن سو غبارها برسد
توجهی ، نظری ، گوشه چشمی ای آقا
یکی به داد دل بی قرارها برسد
خدا کند خبر همسفر نداشتن تو
به گوش پر ز هیاهوی یارها برسد
به سوی منزل و مقصد بدون یاری تو
گمان نمی کنم آخر که بارها برسد
غروب جمعه تورا خوانده ایم و فردا صبح
دوباره هر که رود تا به کارها برسد
سحر ندارم و باید دعا کنی که دلم
به میهمانی شب زندارها برسد
گنهکاری من را ببخش جان "حسین"
همیشه رحمت شه بر ندارها برسد
دلم عجیب دوباره محرمی شده آقا
خدا کند که سبو بر خمارها برسد
اگر که عمر وفایم نکرد پای تو کاش
شبی چو رهگذری ب

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان(کاش می شد به من زار بهایی بدهی) *

6136
30

مناجات با امام زمان(کاش می شد به من زار بهایی بدهی) كاش می شد به من زار بهايي بدهي

قلب تاريك مرا نور ولايي بدهي

كاش ميشد كه قدم رنجه كني يك لحظه

پا بر اين ديده گذاري و صفايي بدهي

كاش ميشد به دلم درد وصالت مي بود

تا تو آيي و براين درد دوايي بدهي

كور آن است كه روي تو نبيند مهدي

كاش ميشد كه براين ديده ضيايي بدهي

حسرتي بر دل من مانده واي كاش مرا

شب جمعه سفر كرببلايي بدهي

حسن جواهری

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 17:30
  • نوشته شده توسط
  • حیدریم
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج)-فاطمیه -( تا فکر و ذکر همه دیدار دلبر است ) *

1612
1

اشعار امام زمان(عج)-فاطمیه -( تا فکر و ذکر همه دیدار دلبر است ) تا فکر و ذکر همه دیدار دلبر است
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
من در میان جمع و دلم سمت سامرا
آنجا که اشک زائرش از آب کوثر است
دیری است رفته است و دگر برنگشته است
دیری است آسمان دلم بی کبوتر است
او پیش رو نشسته و من کورم از گناه
او می زند صدا و این گوش من کر است
آواره ی مجالس و از دل شنیده ایم:
در روضه احتمال حضورش قوی تر است
شاید صدای گریه آقا بلند شد
چون روضه های مادر او گریه آور است
در فاطمیه پهلوی او تیر می کشد
او نیز زخمی غم دیوار و آن در است
آقا سری بزن به مدینه نگاه کن
کوچه بدون نور تو صحرای محشر است
آقا بگو چگونه تحمل بیاورم
یک زن که در مقابل یک فوج لشگر است
انگار در گلوی شما بغض می

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( از بس که لب از لعل لب باده گرفتیم ) *

981

مناجات امام زمان(عج) -( از بس که لب از لعل لب باده گرفتیم ) از بس که لب از لعل لب باده گرفتیم
سهــوا ره میـخانه به سجاده گرفتیم
جامه به ید مست دریدیم و به تزویـر
بر خمره ی تن خرقـه و لبـاده گرفتیم
این مستی بی حد نمک سفره ی تاک است
مــا این هبــه از مـــردم آزاده گرفتیم
تسبیح ز هم پاره و صد دانه ی بر خاک
افتـــادگی از دانه ی افتـــاده گرفتیم
ما نشئه ی بویی ز خم و میکده بودیم
این شد که می مهر تو را ساده گرفتیم

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( ای کاش بودی نازنین وقتی که بیخود می شدم از درد! ) *

890
1

مناجات امام زمان(عج) -( ای کاش بودی نازنین وقتی که بیخود می شدم از درد!  ) ای کاش بودی نازنین وقتی که بیخود می شدم از درد!
هر لحظه می خواندم تو را، پردیس من! از این سفر برگرد!
همچون تبسم بر لب جوبار دل بودم سحرگاهان
پاییز تلخ دوری ات بر سینه ام پاشیده مرگی سرد
جانم چکید از چشم این ابری که می چرخد در این وادی
آواز رنجورم ندارد همدمی جز بغض یک شبگرد
پیدا و پنهان همین یک لحظه از بودن، همین مرداب
شد تلخکامی در نهفت جان این مردان صد آورد
ای کاش بودی تا ببینی بعد از این ده قرن پاییزی
این آسمان خسته هم از درد چشمان زمین تب کرد
در ساحل امن تو بودن آرزویی دیر و گلرنگ است
دریا ندا سر داده دیدار تو را، ای نازنین! برگرد

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( وقتی رمضان می چکد از چشم عقیق ات ) *

2196

مناجات امام زمان(عج) -( وقتی رمضان می چکد از چشم عقیق ات ) وقتی رمضان می چکد از چشم عقیق ات
پیداست که می نوشی و میخانه رفیق ات!
با کعبه ی چشمان تو احرام شگفتی است
دستان تو زمزم و دلی هست غریق ات!
در دامن گل بوی تو پیچیده سحرگاه
تا خانه ی خورشید کشیده ست بریق ات
این باغچه را شور تو آتش به جگر زد
جاری است در این « باغ خدا » روح حقیقت
در آتش ققنوس فقط آینه از توست
در شعله چه گوییم بجز عشق رهیق ات؟
بر سینه بزن تیر و بزن خنجر و شمشیر
صد بوسه بر آن تیر و بر آن چشم دقیق ات!
این حلقه همان حلقه ی پاکی است که خورشید
از تابش آن آمده تا ظهر عقیق ات!

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( یا سر سجاده در محراب دستم را بگیر ) *

3414
0

شعر مناجات امام زمان(عج) -(  یا سر سجاده در محراب دستم را بگیر ) یا سر سجاده در محراب دستم را بگیر
یا بیا و لحظه ای در خواب دستم را بگیر
کوچه تاریک است و راه خانه را گم کرده ام
در سیاهیهای بی مهتاب دستم را بگیر
زندگی دارد مرا می بلعد اما چاره نیست
غرق خواهم شد در این گرداب دستم را بگیر
ماهی ام ، تنگ بلورم بار دیگر هم شکست
باز هم با کاسه ای پر آب دستم را بگیر
بچه بودم خوب یادم هست یک شب روضه را
پیر مردی داد زد ارباب دستم را بگیر
نذر کردم اصفهان تا سامرا این ذکر را
مرد پنهان در دل سرداب دستم را بگیر
دست هرکس را گرفتن دارد آدابی ولی
عاشقت هستم تو بی آداب دستم را بگیر

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( به هربهانه دلم میل یاردارد و بس ) * قاسم نعمتی

1816

شعر مناجات امام زمان(عج) -( به هربهانه دلم میل یاردارد و بس ) به هربهانه دلم میل یاردارد و بس
هوای دیدن روی نگارداردو بس
جوانیم شده رنگ خزان ز هجرانت
به وصل روی تو عاشق بهاردارد و بس
مزن به رویم اگردست من شده خالی
مکن گله که : غلامم شعاردارد و بس
اگر زمانه به طعنه ردم کندغم نیست
که نوکرت دوجهان با تو کار دارد و بس
کرم نما و قدم رنجه کن در این دل ما
که باغ ما دو روان چشمه ساردارد و بس
تمام هستی من مایه سوز عشق تو شد
ولی دوباره هوای قماردارد و بس
دگربه آینه دل تو را نمیبینم
که صحن آینه گرد و غبار دارد و بس
خدا بدون رضایت مرا نمیخواهد
گدا به نام کریم اعتبار دارد و بس
زمین کرببلا وعده گاه نوکر هاست
که درحریم حسین دل، قرار دارد و بس

شاعر : قاسم نعمتی

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بیا که تا نزند عشق، کوس رسوایی ) * سید علی احمدی

2296
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بیا که تا نزند عشق، کوس رسوایی ) بیا که تا نزند عشق، کوس رسوایی
بیا که تا نرود سَر، قلوب دریایی
بیا که تا نشود خَلق، مست و هرجایی
«بیا که بی تو به جان آمدم ز تنهایی
نمانده صبر و مرا بیش از این شکیبایی»
*****
به موج های بلا جز تو کیست فُلک نجات؟
از این جهنمِ ظلمت به دست کیست برات؟
کجا رَوَم نشوم بین حق و باطل مات؟
«بیا که جان مرا بی تو نیست برگ حیات
بیا که چشم مرا بی تو نیست بینایی»
*****
به جز تو دین خدا عزتی نمی یابد
بزرگی و شرف و شوکتی نمی یابد
به جز عدالت تو دولتی نمی یابد
«بیا که بی تو دلم راحتی نمی یابد
بیا که بی تو ندارد دو دیده بینایی»
*****
اگر شوند خلائق غبار هر قدمت
و گر کُنند کریمان گدایی کرمت
و گر کَشَند ملائک صفو

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( با گردش روزگار دمساز نشد ) * عبدالرحیم سعیدی راد

1484
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -(  با گردش روزگار دمساز نشد ) با گردش روزگار دمساز نشد
با صبح و پرنده‌ها هم آواز نشد
بی روی تو ای بهانۀ زیستنم
عید آمد و سال عشق آغاز نشد
***
اینجا همۀ درخت‌هامان بیدند
لبخند و بهار بی تو در تبعیدند
بی روی تو لحظه لحظه‌هامان مرگند
با تو همۀ ثانیه‌هامان عیدند
***
بعد از شب انتظار آمد بی تو
شوریده و بی قرار آمد بی تو
آقای غریب من که دلتنگ توام
یکبار دگر بهار آمد بی تو
***
من بی تو در این دیار خواهم پوسید
پاییزم و بی بهار خواهم پوسید
چشمی به در و چشم به راهت دارم
با این همه انتظار خواهم پوسید
***
گل بود که با حال دگرگون رویید
در چشم تو باغ های زیتون رویید
وقتی که نسیمِ یادت از دشت گذشت
یکباره هزار بید مجنون رویید
***
در هر وج

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

رویش نرگس -(چرا نروید آن نرگسی که رخسارش دل انگیز است) *

1827

رویش نرگس -(چرا نروید آن نرگسی که رخسارش دل انگیز است) چرا نروید آن نرگسی که رخسارش دل انگیز است
چرا نیاید آن گلی که وجودش شور انگیز است
چوموسم سرما به نیمه رسد گل نرگس شکوفه زند
چرا به انتظار ننشینیم که عطرش دل انگیز است
هزارکهکشان آرزو در سر داریم تا بروید باز
چرا خوشه نرگس نکاریم که دشتش غرور انگیز است

تو ای باغبان زدشت بی گل به زمستان نومید مشو
که رویش نرگس به موسم سرد سرور انگیزاست
برای رویش گل برون کن هرزه گیاه ز بوستان دلت
که آن گل سرمدی در انتظار رویش حیات انگیز است

تقدیم به آستان گل سرمدی محمدی عسگری حضرت بقیه الله فی الارضین عجل الله تعالی فرجه الشریف

نادر امینی

تخلص

امین

  • جمعه
  • 7
  • بهمن
  • 1390
  • ساعت
  • 13:28
  • نوشته شده توسط
  • نادر امینی
ادامه مطلب

اشعار حضرت صاحب از مجید بختیاری(باب الجنه)-(شاید برای آمدنت دیر کرده‌ای) *

2299

اشعار حضرت صاحب از مجید بختیاری(باب الجنه)-(شاید برای آمدنت دیر کرده‌ای) شاید

شاید برای آمدنت دیر کرده‌ای

وقتی نگاه آینه را پیر کرده‌ای

دیری است آسمان مرا شب گرفته است

خورشید من برای چه تأخیر کرده‌ای؟

این بارش بهاری من هم خلاصه شد

در آن دو قطره اشک که تبخیر کرده‌ای

قلب مرا شکستی و یادم نبود که

با تکه‌هاش عاطفه تکثیر کرده‌ای

با آتشی که داغ غم تو به دل زده

من را در عشق منشأ تأثیر کرده‌ای

وقتی که این همه ز غمت شکوه می‌کنم

شاید برای آمدنت دیر کرده‌ای

محمد بختیاری

منبع:www.boyepirahanehoseyn.blogfa.com

  • دوشنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1390
  • ساعت
  • 21:06
  • نوشته شده توسط
  • ایمان
ادامه مطلب

جاماندگان -(عمریست که ازحضوراوجاماندیم) *

2412

جاماندگان -(عمریست که ازحضوراوجاماندیم) عمریست که ازحضوراوجاماندیم

درغربت سردخویش تنهاماندیم

اومنتظراست که مابرگرددیم

مائیم که درغیبت کبری ماندیم

  • پنج شنبه
  • 13
  • بهمن
  • 1390
  • ساعت
  • 06:41
  • نوشته شده توسط
  • نفس
ادامه مطلب

آقااجازه!-(آقااجازه!دلزده ام ازتمام شهر) *

3146
1

آقااجازه!-(آقااجازه!دلزده ام ازتمام شهر) آقااجازه!دلزده ام ازتمام شهر

بی تودلم گرفته ازاین ازدحام شهر

آقااجازه!دست خودم نیست خسته ام

دردرس عشق من صف آخرنشسته ام

دراین کلاس عاطفه معنا نمی دهد

اینجا کسی برای توبرپانمی دهد

آقااجازه!بغض گرفته گلویمان

آنقدر ردشدیم که رفت آبرویمان

شاعر؟؟؟

مجموعه اشعارنفس

  • پنج شنبه
  • 13
  • بهمن
  • 1390
  • ساعت
  • 06:46
  • نوشته شده توسط
  • نفس
ادامه مطلب

اشعار مناجاتی حضرت مهدی صلوات الله علیه(باب الجنه) *

3350

اشعار مناجاتی حضرت مهدی صلوات الله علیه(باب الجنه) مناجات حضرت صاحب

هر صبح می کنم به ظهورت دعا بیا

ای آشنای خلوت هر آشنا بیا!

هر پنجره به سوی شما موج می زند

ای روح پر تلاطم در یا بیا

ای در تو زنده تا به ابد صبر فاطمه

به حق ناله خیر النساء بیا

دریاب با تصدقی این مستمند را

ای حضرت کریم عزیز خدا بیا

...ازفرط معصیت شده ام تحبسد الدعا

بنما خودت برای ظهورت دعا بیا!

از قتلگاه ناله (حَل مِن مُعین) رسد

ای وارث حسین سوی کربلا بیا!

التماس دعا:ایمان غلامی(باب الجنه)

منبع:www.boyepirahanehoseyn.blogfa.com www.bename.mahtarin.com

  • پنج شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 08:37
  • نوشته شده توسط
  • ایمان
ادامه مطلب

دوبیتی فراغ(باب الجنه) *

2148
1

دوبیتی فراغ(باب الجنه) عید است و عزای مادر توست بیا

تا سیصدوسیزده نفر برابر توست بیا

سالی که نکوست از بهارش پیداست

ای حجت حق چه در سر توست بیا

منبع:وبلاگ بوی پیراهن حسین

  • پنج شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 08:32
  • نوشته شده توسط
  • ایمان
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد