شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

ديدن نگار *

1970
2

ديدن نگار چرا به خيمه ي سبزت مرا نمي خواني

براي ديدن خود لايقم نمي داني

تمام آرزويم بوده با تو باشم من

چرا درون دلم تا ابد نمي ماني

براي درك حضورت بگو چكار كنم

چگونه پيش تو آيم شبي به مهماني

مرا گناه و معاصي ز چشم تو انداخت

بيا بيا كه به اين دردها تو درماني

تمام عمرمن اندر فراق يار گذشت

خدا كند كه دهي بر دلم تو ساماني

جهان بدون حضورت چقدر پژمرده است

به قلب عالم امكان تو جان جاناني

تو را به جان همه عاشقان مجنونت

رها نما تو مرا از غم و پريشاني

  • دوشنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 12:44
  • نوشته شده توسط
  • جوادفاتح
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

نگاه نگار *

1668
2

نگاه نگار كريمانه نگاهم كن كريما

از اين هجران رهايم كن كريما

نماز شب ،ميان هر قنوتت

شده يك دم صدايم كن كريما

بدون تو هميشه غرق آهم

از اين غم ها جدايم كن كريما

بگير از جان ناقابل ردستم

به پاي خود فدايم كن كريما

كنار مرقد شش گوشه ي ،مولا

شده يك دم دعايم كن كريما

مرا وقت ظهور ت اي نگارا

ز يارانت حسابم كن كريما

به وقت حشر، بين اهل محشر

ز خوبانت خطابم كن كريما

  • دوشنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • جوادفاتح
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(خود را مقیم وادی احساس می کنم) *

2223
2

اشعار مهدوی,(خود را مقیم وادی احساس می کنم) خود را مقیم وادی احساس می کنم

دل را خمار عطر گل یاس می کنم

تا واکنی گره زکار فرو بسته دلم

خود را دخیل حضرت عباس می کنم

تا نام پاک ساقی لب تشنه می برم

بوی تو را به میکده احساس می کنم

تا تو بیایی ازسفرای باغبان عشق

یاد گل شکسته تر از یاس می کنم

اشکی که داده ای به دو دنیا نمی دهم

من کی نظر به گوهرو الماس می کنم

ای آنکه آبرو به من خسته داده ای

من آبروی نام تو را پاس می کنم

من عاشق جمال تو هستم بیا بیا

در حسرت وصال تو هستم بیا بیا

شاعر؟؟؟

  • سه شنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(تا كه از خواب گنه يكسره بيدار شوم) *

2088
5

اشعار مهدوی,(تا كه از خواب گنه يكسره بيدار شوم) چه كنم تا كه شبي لايق ديدار شوم

بهر ديدار گل فاطمه بيدار شوم

همچو آن پير خراباتي و عاشق پيشه

چشم بيمار تو را بينم و بيمار شوم

همه ي ترس من اين است كه اي محرم راز

بروم باز از اينجا و گنه كار شوم

كاش مي شد به سويم نظري مي كردي

تا كه از خواب گنه يكسره بيدار شوم

عاشقان بي سر و سامان و گرفتار تواند

كاش از عشق تو من نيز گرفتار شوم

در بيابان گناه و هوس و بي كسي ام

كمكم كن كه دگر راهي گلزار شوم

شاعر؟؟؟

  • سه شنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(اندليب آسا نواخان گشته ام ) *

2002

اشعار مهدوی,(اندليب آسا نواخان گشته ام ) اندليب آسا نواخان گشته ام

بلبلم بر شاخ گل بنشسته ام

گر هزاران گويم از دستان خود

هر دو عالم سازم از مستان خود

ليك ازيك دم ز شور مَسْتيَم

رفته ام از فكر و شور هستيَم

يك دمى در نغمه و شور و نوا

بر گل خود مى شوم مدحت سرا

آن گل از بستان احمد بردميد

صد هزاران ها گل از آن گل دميد

روى او رشك گلستان بهشت

بوى او چون مشك و ريحان بهشت

روىو موىو بوى او چون احمد است

*اسم او همچون محمّد احمد است

مهدى عالم امام مُنتظَر

قائم آل محمد مُستَتر

وصف گوى او خداوند مجيد

آنكه او صنعش چنين نقشى كشيد

نقش دانش مصطفى و مرتضى

اندليبانش به بستان انبيا

عالم آرا حضرت قائم بود

عرش پيما حضرت قائم بود

از خد

  • سه شنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 13:28
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(حق دوباره کرمی کرد که بیدار شوم) *

2324
2

اشعار مهدوی,(حق دوباره کرمی کرد که بیدار شوم) حق دوباره کرمی کرد که بیدار شوم

با نگاه تو گل فاطمه هشیار شوم

از ازل گر دل من بر تو ارادت کردست

مادرت خواست که من بر تو گرفتار شوم

همه ترس من از باقی عمرم این است

باز بر پیش نگاه تو گنهکار شوم

به خدا حاجتم از سفره زهرا این است

دور از اهل سقیفه به علی یار شوم

حق ان چادر پر وصله و خاک آلوده

محرم اهل کسا با دل بیمار شوم

همچو مقداد هماهنگ شوم با رهبر

جان نثار تو چو میثم به سر دار شوم

جواد حیدری

  • سه شنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 13:34
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر درد دل با امام زمان (عج), (سرم را می زنم از بی کسی گاهی به درگاهی) *

2826
2

شعر درد دل با امام زمان (عج), (سرم را می زنم از بی کسی گاهی به درگاهی) سرم را می زنم از بی کسی گاهی به درگاهی
نه با خود زادراهی بردم از دنیا، نه همراهی
اگر زادِ رهی دارم همین اندوه و فریاد است
«نه بر مژگان من اشکی نه بر لب های من آهی»
غروبی را تداعی می کنم با شوق دیدارش
تماشا می کنم عطر تنش را هر سحرگاهی
دلم یک بار بویش را زیارت کرد ، این یعنی
نمی خواهد گدایی را براند از درش شاهی
نمی خواهم که برگردد ورق ، ابلیس برگردد
دعای دست می گویی، چرا چیزی نمی خواهی؟
از این سرگشتگی سمت تو پارو می زنم مولا!
از این گم بودگی سوی تو پیدا می کنم راهی
به طبع طوطیان هند عادت کرده ام ، هندو
همه شب رام رامی گفت و من الله اللهی
هلال نیمه ی شعبان رسید و داغ دل نو شد
دعای آل یاسین خواند

  • یکشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:50
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

محرم امام زمان(عج) -(چشم نیاز دوختم به راه صاحب‌الزمان) * امیر عظیمی

718

محرم امام زمان(عج) -(چشم نیاز دوختم به راه صاحب‌الزمان) چشم نیاز دوختم به راه صاحب‌الزمان
امید بسته‌ام به یک نگاه صاحب‌الزمان
امید بسته‌ام ولی چقدر پُر توقع‌ام
چشم گناهکار و روی ماه صاحب‌الزمان
کویر شد اگر دل از شب سیاه کاریم
صبح در آن جوانه زد گیاه صاحب‌الزمان
دین ضعیف من در این طبیعت پر از گناه
غزال خسته ای‌ست در پناه صاحب‌الزمان
آه که آه می کشد هنوز سینه ی زمین
بعد هزار و چند سال از آه صاحب‌الزمان
هنوز بعد کربلا منظره ی وداع را
مدام درک می کند نگاه صاحب‌الزمان
عمه صاحب‌الزمان به دست خویش دوخته
رخت عزای خاکی و سیاه صاحب‌الزمان

  • پنج شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر امام زمان (عج) -( عبدی که یاد دیده ی دلدار می کند ) * جعفر ابوالفتحی

5392
34

شعر امام زمان (عج) -( عبدی که یاد دیده ی دلدار می کند ) عبدی که یاد دیده ی دلدار می کند
دارد نظر به ماه شب تار می کند
عطری که از نفس زدنت می شود رها
شبها مرا به عشق تو بیدار می کند
قلب اسیر ظلم من خسته دل بگو
کی با جمال عشق دیدار می کند ؟
هر کوچه ای که پای تو در آن قدم زده
دیدم به درد پای تو اقرار می کند
جبریل پیش پای تو افتاده زار ... زار ...
به بودن کنار تو اصرار می کند
هستم خجل که نامه ی اعمال بنده را
خالق به نزد چشم تو احضار می کند
دلهای شیعیان تو را ایها الکریم
شال سیاه دوشت عزادار می کند

  • سه شنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 07:00
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( هر خوشه به شـوقِ داس گل کرد که باز آیی ) *

989
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( هر خوشه به شـوقِ داس گل کرد که باز آیی ) هر خوشه به شـوقِ داس گل کرد که باز آیی
با دلـهره و وســواس گل کرد که باز آیی
برقی زده شمشیرت در سینه ی تاریکی
در حنجره ها احساس گل کرد که بــاز آیی
تا شعرِ عطش آمــد با صبحِ شبیخونت
دستِ قــلمِ عـبـّاس گل کرد که بـاز آیی
آن سوی زمین حتـّی در مسجدِ شب بو ها
یک دستـه خدانشناس گل کرد که باز آیی
هی دستِ دعــا روییــد آدینه به آدینه
هی سینه به سینه یاس گل کرد که باز آیی
آن قــدر نهان ماندی تا حسرتِ دیــدارت
چون دوزخِ حَقّ ُالنّـاس گل کرد که باز آیی

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( مولای من ! خواب پریشان کشت ما را ) *

938
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( مولای من ! خواب پریشان کشت ما را ) مولای من ! خواب پریشان کشت ما را
کابوس شب ، کابوس شیطان ، کشت ما را
فصل جهان « بس نا جوانمردانه سرد است » *
ای سبز ! یخبندان انسان ، کشت ما را
بر صورت خورشید ، شیطان خاک پاشید
تعبیر این خواب پریشان ، کشت ما را
بوی مسلمانی از این دنیا پریده
تنهایی عمّار و سلمان ، کشت ما را
عصر یزید است و تو در دنیا غریبی
بوزینه بازی های شیطان ، کشت ما را
ریش « ابوموسی » و ریش « طالبان »ها
این ریش های نامسلمان ، کشت ما را
از دوستان زخم زبان ، از دشمنان ، تیغ
نامردمی های فراوان ، کشت ما را
خون شهیدان ، پاک شد از دامن دشت
تنهایی نسل شهیدان ، کشت ما را
هر چند خط بیعت ما نیست کوفی
تردید در آن ، از غم نان ، کشت ما را

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( غربت و غم بود و دل خسته ام ) *

4453
5

شعر مناجات امام زمان(عج) -( غربت و غم بود و دل خسته ام ) غربت و غم بود و دل خسته ام
گوش شب و ناله ی پیوسته ام
باغ دلم ذره صفایی نداشت
اشک شبم رخنه به جایی نداشت
ناله و اشک و من و سجاده ام
صد رقمِ غم به دل ساده ام
ساختم از اشک دو چشمم دو بال
پر زدم از غصه به کنج خیال
با نفسی غرق تماشا شدم
همنفس عشق مسیحا شدم
نقش دل انگیز خیال حبیب
آمده بود از در« امن یجیب»
گفتمش ای جان، تو قرار منی
عشق منی باغ و بهار منی
بی رخ تو شمع حیاتم خموش
هر نفسش بار گرانی به دوش
از پس پرده به غمت بستی ام
وقف توکردم همه ی هستی ام
تشنه ی باران خصال توام
زنده به خورشید وصال توام
تا به کی از دیده نهان می شوی
کی ز پس پرده عیان می شوی
من به هوای تو نفس می کشم
محنت زندان و قفس می کشم

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( یا ابن الحسن عزیزا شرمنده ام ز رویت ) *

3835
5

شعر مناجات امام زمان(عج) -( یا ابن الحسن عزیزا شرمنده ام ز رویت ) یا ابن الحسن عزیزا شرمنده ام ز رویت
شرمنده ام زروی نورانی عمویت
از نوکر بریدی اما ولم نکردی
مانند استخوانی گیرم در گلویت
از بس گنه نمودم خار تو گشته ام من
خارم خار بد بو عطری بده زبویت
صد بار توبه کردم گفتم که پاک گشتم
افسوس با معاصی بردم من آبرویت
بر روی تو زدم من سیلی ز هر گناهی
آن قدر گناه کردم من گشته ام عدویت
مست گناه بودم عمری ز غفلت خویش
اینک ببین که مستم مست خم و صبویت
من گشته ام پشیمان از بار و بند عصیان
خواهم که باز گردم آیم به راه و کویت
فالی زدم به حافظ، حافظ به من بگفتا
ای نوبهار عاشق، وصل است آرزویت
آمال قلب زارم این است یوسف جان
روی تو را ببینم راهی شوم به سویت
یا ابن الحسن کجای

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( الا ای عشق عالم جلوه گر شو ) *

901

شعر مناجات امام زمان(عج) -(     الا ای عشق عالم جلوه گر شو ) الا ای عشق عالم جلوه گر شو
امیــد اهل خاتــم جلوه گــر شو
تو بر این حال زارم دلبر هستی
تو بر کل دوعالم سرورهستی
زمانـی که دل غم دار گیـــرد
دل عالــم ز هجر یـــار گیــرد
تو با یک گوشۀ چشمی نظرده
بــه نخل خشک بی آبت ثمرده
دل بی آبـــــــــــرو را آبروده
به یـــار بی وفــایت نور رو ده

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بیا که بحر وجودم شده پر از طوفان ) *

1109
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بیا که بحر وجودم شده پر از طوفان ) بیا که بحر وجودم شده پر از طوفان
بیا که از غم هجرت نمانده دیگر جان
بیا که بی تو ندارد دگر معنایی
صحیفه ها و مفاتیح و ادعیه و قرآن
کبوتران ره تو بیا بیا گویند
بیا و ده تو تسلا به ناله ی مرغان
من از اهالی شهر و نژاد سلمانم
چه می شود که بگویی به من تو یک سلمان
من آمدم به حریمت‌‌‌ ، به مسجدتت آقا
پری زدم به سرا و به گنبد و ایوان
اسیر غفلت خویشم بیا و دستم گیر
به حق سیل روان دوچشمه ی گریان
دویده ام پی قربت ولی ندیدم هیچ
شدم میان بیابان غصه ها حیران

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( شبنم ابر وجودم ٬ در ره عشقت نشسته ) *

890

شعر مناجات امام زمان(عج) -( شبنم ابر وجودم ٬ در ره عشقت نشسته ) شبنم ابر وجودم ٬ در ره عشقت نشسته
شاپرک های نگاهم ٬ بال های خستشو بسته
آسمون تاریک و سرده ٬ بی نگاه مهربونت
زندگی سامون نداره ٬ پیر شده آقا ٬ جوونت
غنچه ات پژمرده گشته ٬ بس که رویت را ندیده
کن طلوعی شمس تابان ٬ وقت تابیدن رسیده
از محن های فراقت ٬ رفته طاقت از بر من
کن نگاهی ای حبیبا ٬ بر دو چشمان تر من
یوسف گم گشته ی من ٬ ای عزیز مصر جانم
اسم تو گشته شعارم ٬ نام تو ذکر زبانم
نقش زیبای رخ تو ٬ حک شده بر قلب زارم
جز تو ای زیبای دنیا ٬ همدم و یاری ندارم
گر تویی لیلای عالم ٬ من شدم مجنون کویت
مست گیسوی تو گشتم ٬ عاشق آن خال رویت
آمدم تا که بگویم ٬ من خریدار تو هستم
ای طبیبم کن نگاهی ٬ بنده بیمار ت

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای نور آسمانی ، دیگر بیا کنارم ) *

862
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای نور آسمانی ، دیگر بیا کنارم ) ای نور آسمانی ، دیگر بیا کنارم
ای عطر گلسِتانی ، دیگر بیا کنارم
هر اختری که دیدم ، شمس و قمر غلامت
ای مرد کهکشانی ، دیگر بیا کنارم
از کودکی شنیدم ، از مادرم که می گفت
کِی راز جاودانی ، دیگر بیا کنارم
با اینکه پیر گشتم ، از ماتم فراقت
شادم شما جوانی ، دیگر بیا کنارم
شادی که من بمیرم ، روی تو را نبینم ؟
آیا تو میتوانی ؟ ، دیگر بیا کنارم
هر لحظه دل غمینم ، از هجر تو حزینم
گویم به هر زبانی ، دیگر بیا کنارم
ای یوسف عزیزم ، از دوری رخ تو
بنگر شدم کمانی ، دیگر بیا کنارم
بنگر که چشم زارم ، دیگر ضیا ندارد
ای نور آسمانی ، دیگر بیا کنارم

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( زنداني نگاه توأم ايها العزيز ) *

1112

شعر مناجات امام زمان(عج) -( زنداني نگاه توأم ايها العزيز ) زنداني نگاه توأم ايها العزيز
عمريست در پناه توأم ايها العزيز
افسرده ام بس كه شكاندم دل تو را
زخمي زخم آه تو أم ايها العزيز
ديشب خيال حال خوشي بر دلم نهاد
ديدم كه در سپاه تو أم ايها العزيز
فرمانده ام ، حاكم جانم ، شه امير
من نوكر سياه تو أم ايها العزيز
مهدي من راه وصالت نشان بده
گم گشته اي به راه تو أم ايها العزيز
ساكن شدم ، ساكن شهر رئوفتان
ساكن به شهر ماه تو أم ايها العزيز
زنداني أم در قفس ديده ي ترت
زنداني نگاه تو أم ايها العزيز

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بیا جانا که این حالم خرابه ) *

1427
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بیا جانا که این حالم خرابه ) بیا جانا که این حالم خرابه
دلم هر روز و شب در اضطرابه
بیابان گرد صحرای تو گشتم
ولی دیدار رویت چون سرابه
***
دلم مجنون چشمون نگاره
ز هجرون نگارم بی قراره
الهی جمعه ای از ره بیاد و
قدم بر چشم این عاشق بزاره
***
الا ای آخرین دلبر کجایی؟
تمام هستی حیدر کجایی؟
میان بسترش زهرا بگوید
دوای ماتم مادر کجایی؟...

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( پیش تو عشق!مستی دیوانه ها یکی ست ) *

904

شعر مناجات امام زمان(عج) -( پیش تو عشق!مستی دیوانه ها یکی ست ) پیش تو عشق!مستی دیوانه ها یکی ست
ساغر هرآنچه ریخت به پیمانه ها یکی ست
در حسرتم که کاش بسوزم به پای تو
قانون عشق بازی پروانه ها یکی ست
پیداست اینکه سخت دیوانه ات شدم
چون چهره ی تمامیِ دیوانه ها یکی ست
هر قدر هم که سخت شود میرسم یه تو
مثل همیشه آخر افسانه ها یکی ست...

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( آقای من امشب غزل تغییر کرده ) *

1151
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( آقای من امشب غزل تغییر کرده ) آقای من امشب غزل تغییر کرده
شعرم فضای تازه ای تصویر کرده
شعرم همیشه گفتن «آقابیا» بود
ذکر قنوتم خواندن «آقا بیا» بود
امشب ولی دیدم که اینجا جای تو نیست
بین تمام قال ها آوای تو نیست
دیگر میا اینجا کسی در فکرتان نیست
اصلا نیاز هیچ کس صاحب زمان نیست
زنها گرفتار اصول خاله بازی
مردان پی راهی برای پول سازی
در اولویت کسب و کار است و تجارت
حالا اگر فرصت زیاد آمد، عبادت
روزی هزار و خورده ای دعوا سرِ پول
اصلا تمام حرص و جوش ما سر پول
این سینما هم که طرفدارش زیاد است
بیچاره مأمور بلیط کارش زیاد است
یا "مش ماشالا" یا "وفا" یا "کیفر" و "آل"
این تازه بحث سینما، منهای فوتبال
هی اِل کلاسیکو، پلی آف، لیگ برتر

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 ولی الله کلامی زنجانی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دلا عنایت دلدار ، آرزوی من است ) * ولی الله کلامی زنجانی

1058
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دلا عنایت دلدار ، آرزوی من است ) دلا عنایت دلدار ، آرزوی من است
زیارت حرم یار ، آرزوی من است
گذشت عمر و به دل ماند داغ وصل نگار
بگو به یار که دیدار ، آرزوی من است
به زیر منت دونان نرفته ام هرگز
که لطف حیدر کرار ، آرزوی من است
عزیز نیست کسی که ذلیل او نشود
ذلیلم، عزت سرشار ، آرزوی من است
بر آستان علی سر نهاده ام ز ادب
شفاعت شه ابرار ، آرزوی من است
به کارنامه ام امضای حیدری دارم
ثبات گام در این کار ، آرزوی من است
ز باب فیض الهی مران (( کلامی)) را
که قرب عترت اطهار ، آرزوی من است

شاعر : کلامی زنجانی

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 ولی الله کلامی زنجانی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دمی که منجی عالم ظهور خواهد کرد ) * ولی الله کلامی زنجانی

1471
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دمی که منجی عالم ظهور خواهد کرد ) دمی که منجی عالم ظهور خواهد کرد
زکوچه های مدینه عبور خواهد کرد
نگار، نامه ی اعمال عاشقانش را
دوباره بهر گزینش مرور خواهد کرد
هنوز موسی عمران نشسته در سینا
که نور عشق تجلا به طور خواهد کرد
قیام قامت قائم قیامتی دارد
که خود اشاره به یوم النشور خواهد کرد
ز تند خوئی و خود محوری حذر کنید
که یاد منتظرانی که خفته اند به خاک
دعا به اهل قبورالسرور خواهد کرد
زمانه بد شده ، در حیرتم ، چو یار آید
به ذهن خلق چه فکری خطور خواهد کرد
بنی سقیفه مبادا درش بسوزانند
که او مقابله با ظلم و زور خواهد کرد
پی اقامه ی حق آن مجاهد علوی
مدد طلب ز خدای غفور خواهد کرد
گرش شناخته ای نیست حاجت دیدن
که محرمت به حریم حضور خواه

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( چنان‌که گرم و روشن در خراسان دوستت دارم ) *

936

شعر مناجات امام زمان(عج) -( چنان‌که گرم و روشن در خراسان دوستت دارم ) چنان‌که گرم و روشن در خراسان دوستت دارم
تو را در سرديِ شب‌هاي تهران دوستت دارم
تو را آن‌گونه که يک طفلِ راه و چاه گم کرده
تو را آن‌گونه که يک طفلِ حيران دوستت دارم
زمين‌گير و هوايي، زخمي و خاکي و دنيايي
غريب و خسته و سر در گريبان دوستت دارم
به آساني گرفتارت، به سختي نيز بيمارت
تو را اين‌گونه سخت، آن‌گونه آسان دوستت دارم
خدايا! داغ دل را بيشتر کن... بيشترتر کن
منِ جامانده از خيلِ شهيدان دوستت دارم

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 جواد حیدری

شعر مناجات با امام زمان در ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)-(حق دوباره کرمی کرد که بیدار شوم ) * جواد حیدری

2033
1

شعر مناجات با امام زمان در ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)-(حق دوباره کرمی کرد که بیدار شوم ) حق دوباره کرمی کرد که بیدار شوم

با نگاه تو گل فاطمه هشیار شوم

از ازل گر دل من بر تو ارادت دارد

مادرت خواست که من بر تو گرفتار شوم

همه ترس من از باقی عمرم این است

باز در پیش نگاه تو گنهکار شوم

به خدا حاجتم از سفره زهرا این است

دور از اهل سقیفه به علی یار شوم

حق آن چادر پر وصله و خاک آلوده

محرم اهل کسا با دل بیمار شوم

همچو مقداد هماهنگ شوم بارهبر

جا نثار تو چو میثم به سر دار شوم

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 11:47
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر حضرت مهدی با موضع فاطمیه(آقا بیا که بی تو به دلها قرار نیست) *

2075
3

شعر حضرت مهدی با موضع فاطمیه(آقا بیا که بی تو به دلها قرار نیست) آقا بیا که بی تو به دلها قرار نیست
مارا که خسته ایم به غیر از تو یار نیست
در سینه باغ نرگس مارا خزان گرفت
گوئی بدون تو اثری از بهار نیست

پرسیدم از صبا که بگو حال عاشقان
گفتا کسی چو فاطمه چشم ایتظار نیست
آقا تو راقسم به جوانی مادرت
بازا که از تو مارا قرار نیست

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 11:47
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان و مرتبط با فاطمیه ( اگر آن یار نگاهی به دل ما می کرد ) *

1882
5

شعری در فراق امام زمان و مرتبط با فاطمیه ( اگر آن یار نگاهی به دل ما می کرد ) اگر آن یار نگاهی به دل ما می کرد
گره از کار فرو بسته ما وا می کرد
نفسش جان جهان زنده نماید ورنه
دیگران هم بکنند آنچه مسیحی می کرد

کاش آن عرش نشین پادشه کشور جود
گذری از ره ما خاک نشنها می کرد
یا نمی کرد مرا بلبل ویرانه خویش
یا دمی روی گل خویش هویدا می کرد
آنچه یک عمر سرودم ز غم ودرد فراق
کاش می خواند و ورق می زد و امضا می کرد
دوش بر لحن سوکتش غم جانکاهی داشت
غربتش در دل ماتم زده غوغا می کرد
گوئی از صحبت ما نیز به تنگ آمده بود
داشت با مادر خود فاطمه نجوا می کرد
شاید این زمزمه اش بود که فرزندت کاش
زود می آمد و زخم تو مداوا می کرد
حتم دارم دل اگر از پی نجوا می رفت
تربت گم شده فاطمه پیدا می کرد

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 11:47
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

غزل انتظار امام زمان(عج) -( دارد تمام می شود این ماه و سال ها ) * مرضیه عاطفی

1170

غزل انتظار امام زمان(عج) -( دارد تمام می شود این ماه و سال ها ) دارد تمام می شود این ماه و سال ها
دیگر قشنگ نیست حدیث وصال ها
عمری دلی گرفته و چشمی همیشه خیس
از اینکه رفت، ناب ترین مجال ها
وقتی که می شد از خودمان دورتر شویم
وقتی که مثل عشق پر از ایده آل ها
گم کرده ایم راهِ شما را اشاره ای؛
ممکن شود هدایت این خوش خیال ها
دیگر غریب مانده اذان و اقامه ات
در انحرافِ لهجه ی گنگ بلال ها
سرگرم بینهایت پوچی خود شدیم
از عاشقانه نیز به هم خورده حال ها
تنها نشسته اند به دستان کودکی
در انتظار یوسف گمگشته فال ها
مجهول مانده پاسخ این قوم منتظر
برگرد ای جواب تمام سؤال ها!

شاعر : مرضیه عاطفی

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( می رسد از راه مردی بر لبش انجیل دارد ) *

814
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( می رسد از راه مردی بر لبش انجیل دارد ) می رسد از راه مردی بر لبش انجیل دارد
در نگاهش نوری از گهواره ی در نیل دارد
بر عبایش می توان گرد و غبار وحی را دید
در صدای خود صفای حضرت جبریل دارد
از لبانش می تراود مژده انا فتحنا
در میا ن ابروانش آیه تنزیل دارد
چشم هایش را به دست باد خواهد داد آن صبح
چشم هایی که نوای صور اسرافیل دارد
سنگ سنگ کعبه با او گرم نجوا و نیایش
قطره قطره زمزمش صد نغمه ی ترتیل دارد
سالهای سرد و پاییزی گذشتند و خدا را
سال نو تنها به وصلش لذت تحویل دارد

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شعر مناجات امام زمان(عج) -( الا مسافر دنیا بیا که منتظریم ) * علیرضا خاکساری

1575
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( الا مسافر دنیا بیا که منتظریم ) الا مسافر دنیا بیا که منتظریم
یگانه یوسف زهرا بیا که منتظریم
بهار بی تو صفایی ندارد آقاجان
بیا بهار دل ما بیا که منتظریم
تنزلی به دلم کن محول الاحوال
طلوع روشن فردا بیا که منتظریم
دوباره سال جدید و دوباره دل تنگی
دوباره ناله ی " آقا بیا که منتظریم"
توراکه برده ایم از یاد خود ببخش آقا
امیر بی کس و تنها بیا که منتظریم
ز حال و روز خراب دلم خبر داری
بیا جناب مسیحا بیا که منتظریم
دوباره ندبه و شوق فرج "بنفسی أنت..."
به رسم عشق و تمنا بیا که منتظریم
غریبی و همه اینجا غریبه اند با تو
امام غصه و غم ها بیا که منتظریم
چقدر سال گذشته تو را قسم دادم
تورا به "ام ابیها" بیا که منتظریم
ظهور کن گل نرگس چرا که

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد