شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

شعر مناجات امام زمان(عج) -( هوای سینه ام تنگ است، برگرد ) * میثم سلطانی

2764
-1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( هوای سینه ام تنگ است، برگرد ) هوای سینه ام تنگ است، برگرد
نفس بی رنگ بی رنگ است، برگرد
زمین روی مدارش نیست، انگار...
دو تا پای زمان لنگ است، برگرد
میان خوب و بد تشخیص سخت است
جهان لبریز نیرنگ است، برگرد
تو دریایی ترینی و پس از تو
دل دریا بد آهنگ است، برگرد
در این بازار داغ سیب ممنوع
تمام زندگی ننگ است، برگرد
در این ایام دلگیر و موازی
جهان بی تو چه دلتنگ است، برگرد
دقیقاً مثل عصر جاهلیت
خدا هم تکّه ای سنگ است، برگرد

شاعر : میثم سلطانی

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر مناجات امام زمان)(عج) -( منتظر من می نشینم شه بیاید یا نیاید ) * سید محمد حسن میر جهانی

1798
3

شعر مناجات امام زمان)(عج) -( منتظر من می نشینم شه بیاید یا نیاید ) منتظر من می نشینم شه بیاید یا نیاید
بلکه رخسارش ببینم شه بیاید یا نیاید
هجر او آتش به دل زد گر بسوزم یا نسوزم
روز و شب با غم قرینم شه بیاید یا نیاید
رنج خار از چیدن گل گر ببینم یا نبینم
می کنم صبر و تحمّل شه بیاید یا نیاید
اشک غم با یاد رویش من بریزم یا نریزم
می کشم بار فراقش شه بیاید یا نیاید
غرقه در غرقاب هجرم او بخواهد یا نخواهد
بر گذشته از سرآبم شه بیاید یا نیاید
کاش می مردم از این غم او ببیند یا نبیند
می شدم قربان کویش شه بیاید یا نیاید
خاطرش افسرده حیران گر بگوید یا نگوید
سوخت مغز استخوانم شه بیاید یا نیاید

شاعر : سید محمد حسن میر جهانی

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( همین است ابتدای سبز اوقاتی که می گویند ) * زکریا اخلاقی

1498
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( همین است ابتدای سبز اوقاتی که می گویند ) همین است ابتدای سبز اوقاتی که می گویند
و سرشار گل است آن ارتفاعاتی که می گویند
اشارات زلالی از طلوع تازه ی نرگس
پیاپی می وزد از سمت میقاتی که می گویند
زمین در جست و جو، هر چند بی تابانه می چرخد
ولی پیداست دیگر آن علاماتی که می گویند
جهان این بار دیگر ایستاده با تمام خویش
کنار خیمه ی سبز ملاقاتی که می گویند
کنار جمعه ی موعود، گل های ظهور او
یکایک می دمد طبق روایاتی که می گویند
کنون از انتهای دشت های شرق می آید
صدای آخرین بند مناجاتی که می گویند
و خاک، این خاک تیره، آسمانی می شود کم کم
در استقبال آن عاشق ترین ذاتی که می گویند
و فردا بی گمان این سمت عالم روی خواهد داد
سرانجام عجیب اتفاقاتی که می

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( خورشید رخ مپوشان در ابر زلف، یارا ) *

1376
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( خورشید رخ مپوشان در ابر زلف، یارا ) خورشید رخ مپوشان در ابر زلف، یارا
چون شب سیه مگردان روز سپید ما را
ما را ز تاب زلفت افتاد عقده بر دل
بر زلف خم به خم زن دست گره گشا را
فخر جهانیان شد ننگ صنم پرستی
جانا ز پرده بنمای روی خدانما را
ای آشکار پنهان برقع ز رخ برافکن
تا جلوه ات ببینم پنهان و آشکارا
بی جلوه ات ندارد ارض و سما فروغی
ای آفتاب تابان هم ارض و هم سما را
بازآ که از قیامت برپا شود قیامت
تا نیک و بد ببیند در فعل خود جزا را
ای پرده دار عالم در پرده چند مانی
آخر ز پرده بنگر یاران آشنا را
بازآ که بی وجودت عالم سکون ندارد
هجر تو در تزلزل افکند ماسوی را
حاجت به تست ما را ای حجت الهی
آری بسوی سلطان حاجت بود گدا را
عمری گذشت و ماند

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( هر شب از التهاب غمت غرق زاری ام ) * صادق عمو سلطانی

1381
2

مناجات امام زمان(عج) -( هر شب از التهاب غمت غرق زاری ام ) هر شب از التهاب غمت غرق زاری ام
در مجمر فراق تو اسپند کاری ام
آتش گرفته ام، نفسی زن، خموش کن
این شعله های سرکشی و بی قراری ام
تا که رَوَد به چشم همه دشمنانتان
تا دود گردد این شب چشم انتظاری ام
تا بشکفد تجسم دیدار رویتان
تا بگذرد خزان ز نگاه بهاری ام
آتش نشاندی و جگرم سوخت، شد چنان
سرچشمه ای که تا ابد از اشک جاری ام
بس نیست این همه گذر از کوچۀ خیال
بن بست شد زمینۀ خوش اعتباری ام
یک شب طلوع کن به خیالم که سر شود
این های های گریۀ شب زنده داری ام
شیرین ترین شکوه غزلها بیا مگر
با تو عوض شود غم تلخ قناری ام
ای ثروت خزانۀ هستی کمی بپاش
بر روزگار رو به غروب نداری ام
دیگر ز عهد جمعۀ دیگر کلافه ام
دیگر

  • یکشنبه
  • 23
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( ای نهان ساخته از دیدۀ ما صورت خویش ) *

5101
5

مناجات امام زمان(عج) -( ای نهان ساخته از دیدۀ ما صورت خویش ) ای نهان ساخته از دیدۀ ما صورت خویش
به در از پردۀ غیبت آی و نما طلعت خویش
طاق شد طاقت یاران بگشا پرده ز رخ
ای نهان ساخته از دیدۀ ما صورت خویش
نه همین چشم به راه تو مسلمانند
عالمی را نگران کرده ای از غیبت خویش
آمد از غیبت تو جان به لب منتظران
همه دادند ز کف حوصله و طاقت خویش
بی رخت بسته به روی همه، درهای امید
بگشا بر رخ احباب در از رحمت خویش
گر چه غرقیم به دریای گناهان لیکن
شرمساریم و خجالت زده از غفلت خویش
روی دل سوی تو داریم به صد عجز و نیاز
جز تو ابراز نداریم به کس حاجت خویش
دست ما گیر که بیچارگی از حد بگذشت
بگشا مشکل ما را به ید همت خویش

  • شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 جواد حیدری

شعر مناجات امام زمان(عج) -( كسى كو با تو صحبت كرده باشد؟ ) * جواد حیدری

2677
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( كسى كو با تو صحبت كرده باشد؟ ) كسى كو با تو صحبت كرده باشد؟
ز تو یك یادگار آورده باشد؟
میون همرهان آیا كسى هست؟
كه زائر بر رخ بى پرده باشد؟
***
مسوزان با نگاهت حاصلم را
بخر عمر سراسر باطلم را
همه با تو رفیق و من ز تو دور
مسوزان این دلم را، این دلم را
***
دلم جز وصل تو خواهش نداره
ببین حال دلم پرسش نداره
اگر دل خونه ى غیر از تو باشه
خدا داند دگر ارزش نداره
***
امان از بلبل بى آشیانه
ندارد ذوق آواز و ترانه
بیا اى گل به دامانت نهم سر
مگیر این قدر از دستم بهانه
***
كسی جز تو مرا یاور نباشه
كسى فكر من مضطر نباشه
كسى صبر تو مولا را نداره
بجز تو سایه اى بر سر نباشه
***
دلم با تو فقط آسوده باشه
كه بى تو زندگى آلوده باشه
تموم عمرم و

  • شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دلـــم شکستی و جــانم هنـــوز چشم به راهت ) * محمد حسین شهریار

1568

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دلـــم شکستی و جــانم هنـــوز چشم به راهت ) دلـــم شکستی و جــانم هنـــوز چشم به راهت
شبـــــی سیــاهم و در آرزوی طلعت مــــــــاهت
در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست
اگـــر قبـــول تـــو افتـــد فـــدای چشم سیــاهت
زگـــرد راه بـــرون آ کـــه پیــــــــــر دست به دیوار
به اشـــک و آه یتیمـــــان دویـــده بر ســـر راهت
بیـــــا که این رمـــد چشم عـاشقان تـو ای شـاه
نمـــی رمد مگـــر از تـــوتیای گـــرد سپـــــــاهت
بیا که جـــز تـــو ســزوار ایـــن کلاه و کمر نیست
تـــویی که ســـود کمـــربند کهکشان به کـلاهت
جمــــال چـــون تو به چشم و نگــاه پاک توان دید
به روی چــون منــی الحــق دریغ چشم و نگاهت
بــــرو به کنـــج خـــــراباتت ای نـ

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

امام زمان(عج)-مناجات محرمی -( چشمان ما گریان تر از ابر بهاری ) * محمدرضا رضایی

1759
1

امام زمان(عج)-مناجات محرمی -( چشمان ما گریان تر از ابر بهاری ) چشمان ما گریان تر از ابر بهاری
در جمعه های غربت و چشم انتظاری
دیگر گذشته کار ما از ندبه خواندن
دیگر گذشته کار ما از گریه زاری
یابن العلوم الکامله، آقای عالم
کی میرسی از جاده های بیقراری؟
ما بیقرار روز سرخ انتقامیم
…خسته شدیم از ظلم اهل روزگاری
کی می رسی شبگرد تنهای مدینه
زهرا تباری و غریب این دیاری
دیگر بیا و شیعه را از غم رها کن
با هیبت لاسیف الا ذوالفقاری
هر روز و شب از روضۀ جد غریبت
آهی حزین، چشمی پر از خون گریه داری
در هر فراز ناحیه مرثیه خوانی
وقتی به خاک قتلگه سر میگذاری
ما آرزوی کربلا در سینه داریم
ما مانده ایم و حسرت و این زخم کاری

شاعر : محمدرضا رضایی

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر امام زمان(عج)-عاشورا -( ای جان به قربان تو و سوز صدایت ) *

11944
9

شعر امام زمان(عج)-عاشورا -( ای جان به قربان تو و سوز صدایت ) ای جان به قربان تو و سوز صدایت
نامی ببر از ما میان هر دعایت
امروز روز حاجت دنیایی ام نیست
امروز می خواهم شوم من هم نوایت
ای صبح و مسا هم ناله داری
یا که تنها روضه بگیری یاد شاه کربلایت
بیش از هزار و چند سال است ای عزیزم
چشمان تو گرید به یاد عمه هایت
در خیمه ات پیراهنی آویزه داری
پیراهنی که کرده آقا مبتلایت
آقا بیا با یا لثارات الحسینت
بستان تقاص خون شاه سرجدایت
بستان تقاص حرمتی را که شکستند
از دشمنان نانجیب و بی حیایت
ای کاش می شد صبح عاشورای امسال
تو کربلا باشی و ما هم زیر پایت

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر امام زمان(عج)-شام غریبان -( دم میدهی به سینه که طوفانی ام کنی ) *

18425
33

شعر امام زمان(عج)-شام غریبان -( دم میدهی به سینه که طوفانی ام کنی ) دم میدهی به سینه که طوفانی ام کنی
تا زائر شکسته ی بارانی ام کنی
ده شب گذشت خوب نمک گیرتان شدم
میخواستی که تشنه ی مهمانی ام کنی
حالا که تشنه ات شدم آبی بریز تا
با روضه های فاطمه قربانی ام کنی
من را ببر به روضه ی یابن الشبیب ها
تا میهمان شاه خراسانی ام کنی
با ناله های عمه تان زار میزنم
آتش بزن که شام غریبانی ام کنی

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای وعده ی خدا ز چه تأخیر کرده ای؟ ) * احسان محسنی فر

3076
3

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای وعده ی خدا ز چه تأخیر کرده ای؟ ) ای وعده ی خدا ز چه تأخیر کرده ای؟
دیکر برای آمدنت دیر کرده ای
در اشتیاق پیرهنت سالیان سال
یعقوب چشم های مرا پیر کرده ای
خورشید اهل بیت، طلوعی دوباره کن
عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای
قابل نبوده ام به حسابم بیاوری
در بی تفاوتی همه گیر کرده ای
با ربنای نافله هایت، دل مرا
در روضه ها تو صاحب تأثیر کرده ای
با گریه بر مصائب مظلوم کربلا
آیات سرخ قافله تفسیر کرده ای
هر خیمه ای که روضه ی عباس خوانده شد
گریه برای دست علمگیر کرده ای

شاعر : احسان محسنی فر

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دوباره شعله بکش دودمان آدم را ) *

2018
3

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دوباره شعله بکش دودمان آدم را ) دوباره شعله بکش دودمان آدم را
که با تو زار بگرییم غم محرم را
چقدر بغض من امشب هوای تو دارد
که پاره کرده خیال تو بند قلبم را
کجایی و به کدامین ستون نهادی سر
رسیده ای که بگریی هزار و یک غم را
نشسته ایم به گرییم با شما تا صبح
چه میشود بخری گریه های با هم را
کنار مادر خود زار میزنی آقا
به دست خاک دهی گیسوان درهم را
برای آنکه کمی مثل تو شوم امشب
بریز روی سرم خاک های عالم را
شب نهم شده و روضه خوانی اش با توست
کمی نفس بده این حلقه های ماتم را
شبیه چشم عمو چشم هایتان زخم است
خدا مرا بکشد در صدایتان زخم است

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( اگرچه سنگ شکسته تمام بال و پرم ) *

4196
4

شعر مناجات امام زمان(عج) -( اگرچه سنگ شکسته تمام بال و پرم ) اگرچه سنگ شکسته تمام بال و پرم
مرا بهشت ببر، نه مرا ببر به حرم
مرا ببر که شبیه کبوتران از صبح
تمام روز به دور سر شما بپرم
قسم که منت سلطانی جهان نکشم
اگر که پا بگذاری دمی به چشم ترم
به درد میخورد این چشم های ناقابل
که من به این مژه هایم غلام رفتگرم
مرا بکُش نرسم تا به روضه ی گودال
مرا بکُش که نبینم چه آمده به سرم
گذر کن از سر قبر من و حسین بگو
که زیر سنگ لحد شعله ور شود جگرم
برای مرحمتی روضه ای بخوان و ببین
که سینه میزنم آنقدر تا کفن بدرم
نشسته فاطمه پائین پای شش گوشه
هنوز زمزمه دارد که تشنه، ای پسرم
خدا به خیر کند روضه های سقا شد
بیا و رحم کن آقا به قلب محتضرم
**

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر فراق امام زمان(عج) -( از دست فراقت گِله دارم، گله دارم ) *

8516
16

شعر فراق امام زمان(عج) -( از دست فراقت گِله دارم، گله دارم  ) از دست فراقت گِله دارم، گله دارم
هر روز همین مسأله دارم، گله دارم
جا مانده ترین لاله ی باغ شهدایم
دلتنگی صد قافله دارم، گله دارم
من داغ برادر به جگر دارم و سوزم
زین غم که از او فاصله دارم، گله دارم
بی کرب و بلا، هیچ دم آرام نگیرم
آقا دل کم حوصله دارم، گله دارم
از این که به پشت تو نخواندیم نمازی
وقتی که به لب نافله دارم، گله دارم
ما هر چه که خواندیم، فقط بارش زهراست
گاهی که خیال صله دارم،گله دارم
یک نامه نشد تا که برایت بنویسم
صدها ورق باطله دارم، گله دارم
عمری ست که با دیدن هر کودک در خواب
من پرسشی از حرمله دارم، گله دارم :
گیرم که زدی تیر، چرا خنده نمودی
صد زخم از آن هلهله دارم، گله دارم

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( برای بار غمت شانه ای خم آوردم ) *

2142
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( برای بار غمت شانه ای خم آوردم ) برای بار غمت شانه ای خم آوردم
بگیر دست مرا ، جان تو کم آوردم
مرا مران که برای شفاعتم امشب
لباس مشکی داغ محرم آوردم
مرا به جمع گدایان خویش مهمان کن
بگو به مادرتان جنس در هم آوردم
دوباره موسم حج آمد و ندیدمتان
ولی به نیتتان آب زمزم آوردم
شب یتیم نوازی توست، منتظرم
ببین شکسته سری پای پرچم آوردم
شب شنیدن خون روضه های قاسم شد
بگیر دست مرا جان تو کم آوردم

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

با تو راه عشق ناهموار نیست با کریمان کارها دشوار نیست * جعفر ابوالفتحی

2932
9

با تو راه عشق ناهموار نیست  با کریمان کارها دشوار نیست مناجات با امام زمان عج

(این شعر اشکمو درآورد)

با تو راه عشق ناهموار نیست

با کریمان کارها دشوار نیست

شک به سالم بودن دل میکنم

چون ز داغ عشق تو بیمار نیست

پس چه خیری در من سینه زن است

سینه کوبت صبح ها بیدار نیست

پشت تو خالی شده از خوبها

پشت تو نیم متر هم دیوار نیست

رفت و آمد با همه دارم عزیز

قلب من از غیر تو بیزار نیست

جبر و منطق پیش تو زانو زده

پیش من یکدانه هم پرگار نیست

بهر این دل صافکاری لازم است

نوکر تو خوب و خوش کردار نیست

سروده جعفر ابوالفتحی

  • جمعه
  • 14
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 21:46
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

دارد جوان سینه زنت پیر می شود *

6169
29

دارد جوان سینه زنت پیر می شود دارد جوان سینه زنت پیر می شود

دارد زمان آمدنت دیر می شود
دارد جوان سینه زنت پیر می شود

وقتی به نامه عملم خیره می شوی
اشک از دو دیده ی تو سرازیر می شود

کی این دل رمیده ی من هم زُهیروار
در دام چشم های تو تسخیر می شود؟

این کشتی شکسته ی طوفان معصیت
با ذوق دست توست که تعمیر می شود

حس می کنم که پای دلم لحظه ی گناه
با حلقه های زلف تو درگیر می شود

در قطره های اشک قنوت شب شما
عکس ضریح گمشده تکثیر می شود

تقصیر گریه های غریبانه ی شماست
دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود

  • پنج شنبه
  • 3
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 11:16
  • نوشته شده توسط
  • rezvanimonfared
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( هر شب دخیل آیه ی فانوس تان شده است ) *

1293
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( هر شب دخیل آیه ی فانوس تان شده است ) هر شب دخیل آیه ی فانوس تان شده است
این چشم های خیس که پابوس تان شده است
عطر نسیم هر نفس قدسی شماست
دنیا پر از عطوفت محسوس تان شده است
غمگین تر از همیشه شده عصر جمعه ها
تاب و تب شمارش معکوس تان شده است
سجاده اجابت من پهن می شود
تا روزی ام تشهّد قدوس تان شده است
از صبح تا غروب چرا گریه می کنی
سنگی مگر مزاحم ناموس تان شده است
ما را به جمع روضه تان راه می دهی !؟
حالا که اشک ، واژه ی فانوس تان شده است

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( گر جان نشود فدات، نمی خواهیمش ) *

930

شعر مناجات امام زمان(عج) -( گر جان نشود فدات، نمی خواهیمش ) گر جان نشود فدات، نمی خواهیمش
گر سر نرود به پات، نمی خواهیمش
علامه ی دهر هم که باشد باشد
آقا، نشود گدات، نمی خواهیمش
×××
گفتم دُری سفتم، او فقط آه کشید
از غصه نخفتم، او فقط آه کشید
من شاعر صاحب الزمانم، اما
هر بار که گفتم، او فقط آه کشید

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شع7ر مناجات امام زمان(عج) -( افسرده و بی حال و خرابیم همه ) * سعید محمدی

1195

شع7ر مناجات امام زمان(عج) -( افسرده و بی حال و خرابیم همه ) افسرده و بی حال و خرابیم همه
مجهول و سوال بی جوابیم همه
مولا به امید ما مبادا باشی
آرام بیا چرا که خوابیم همه
................................
این غربت سخت باورت می آید؟
هنگام ظهور، یاورت می آید؟
مولا تو بیا اگر نباشد مردی
ششماهه علی اصغرت می آید

شاعر : سعید محمدی

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( کسی مسیر خدا را به من نشان بدهد ) *

1794

شعر مناجات امام زمان(عج) -( کسی مسیر خدا را به من نشان بدهد ) کسی مسیر خدا را به من نشان بدهد
دل سیاه مرا دست آسمان بدهد
درون پیله ی سر در گمی اسیرم آه.
کسی برای پریدن به من توان بدهد
به دشت خیره شدم تا مگر که قاصدکی
نشانه ای به من از یار مهربان بدهد
وکاش طعم غزل های ناسروده ی من
بهار شعر مرا شور ناگهان بدهد!
هزار بیت به وصفش قصیده می خوانم
اگر که بغض گلوگیر من امان بدهد
من از حکایت آشفتگی پرم اما
کجاست او که مرا جرات بیان بدهد؟
همیشه منتظرم تا عزیز خوش خبری
خبر ز آمدن او دوان دوان بدهد
چه سرد مرده ام اینجا...کجاست دستی که
به بند بند وجودم دوباره جان بدهد؟

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( تو ای تجلی سبز ظهور خواهی کرد ) *

1041
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( تو ای تجلی سبز ظهور خواهی کرد ) تو ای تجلی سبز ظهور خواهی کرد
به جام لاله، شرابا طهورا خواهی کرد
تو قلب سوته دلان را به هم کنی نزدیک
به یک اشاره که از راه دور خواهی کرد
دلم شکیب ندارد ولی یقین دارم
تو سنگ را به نگاهی صبور خواهی کرد
صفای خیمه سبزت کجا، بهشت کجا
بهشت را تو سرای سرور خواهی کرد
نشست منتظر رجعت ستاره صبح
قسم به کعبه که روزی ظهور خواهی کرد

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( از راه می رسند بهاران و عیدها ) *

1118

شعر مناجات امام زمان(عج) -( از راه می رسند بهاران و عیدها ) از راه می رسند بهاران و عیدها
مانده ولی به راه تو چشم امیدها
زخم فراق در دلمان کهنه می شود
آقا در آستانه سال جدیدها
مانند آفتاب لب بام تا به کی
دل خوش کنیم بی تو به وعده وعیدها
دلتنگی مرا به تماشا گذاشتند
هر جمعه برگ زردی از این سر رسیدها
مانند ماست در تب و تاب فراق تو
هر شب جنون سر به گریبان بیدها
هر روزمان بدون تو شام عزا گذشت
ای صبح بازگشت تو آغاز عیدها
می آیی از نواحی سرسبز آسمان
با بیرقی به سرخی خون شهیدها

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای جان‌ِ جان‌ِ جان جهان های مختلف! ) *

854

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای جان‌ِ جان‌ِ جان جهان های مختلف! ) ای جان‌ِ جان‌ِ جان جهان های مختلف!
ایمان عاشقانه جان های مختلف!
روح سلام در تن هستی که زنده‌ای
همواره در نسوج زبان های مختلف!
رؤیای دلنواز صدف های ساحلی
دریای مهربان کران های مختلف!
ما مانده‌ایم چون رمه‌هایی رها‌شده
در گرگ و میش ذهن شبان های مختلف
دارد یقین چوبی‌مان تیغ می‌خورد
در آتش هجوم گمان های مختلف
آقا! در ‌آ به عرصه هیجای روزگار
ما را بگیر از هیجان های مختلف

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( این لحظه‌ها قیامت عظمای چیستند؟ ) *

855
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( این لحظه‌ها قیامت عظمای چیستند؟ ) این لحظه‌ها قیامت عظمای چیستند؟
چون آیه‌های واقعه هستند و نیستند
این لحظه‌ها که بی‌تو سراسیمه می‌دوند
ای کاش این دقایق آخر بایستند
یا لااقل برای کسی بازگو کنند
چشمان بی‌قرار‌ِ که را می‌گریستند
این چرخ چرخهای مداوم برای کیست؟
تب‌‌‌‌دار می‌وزند، مگر شعله زیستند؟
تب‌دار می‌وزند، سرآسیمه می‌دوند
در جست‌وجوی روشن چشمان کیستند؟
یک روز سرد: جمعه دیگر بدون تو
ای کاش این دقایق بی‌تو بایستند

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( جای باران است وقتی نیستی ) *

2171
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( جای باران است وقتی نیستی ) جای باران است وقتی نیستی
فصل طوفان است وقتی نیستی
این فضای چاردیواری سرد
کنج زندان است وقتی نیستی
چشم آغاز تمام قصه‌ها
خیس پایان است وقتی نیستی
هیچکس در چشم این آئینه نیست
قحط انسان است وقتی نیستی
زیر پرچم‌های شیطان هرکسی
یک مسلمان است وقتی نیستی

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( صبح بى تو رنگ بعد از ظهر يك آدينه دارد ) *

889

شعر مناجات امام زمان(عج) -( صبح بى تو رنگ بعد از ظهر يك آدينه دارد ) صبح بى تو رنگ بعد از ظهر يك آدينه دارد
بى تو حتى مهربانى حالتى از كينه دارد
بى تو مى گويند تعطيل است كار عشقبازى
عشق اما كى خبر از شنبه و آدينه دارد
جغد بر ويرانه مى خواند به انكار تو اما
خاك اين ويرانه ها بويى از آن گنجينه دارد
خواستم از رنجش دورى بگويم يادم آمد
عشق با آزار خويشاوندى ديرينه دارد
در هواى عاشقان پر مى كشد با بى قرارى
آن كبوتر چاهى زخمى كه او در سينه دارد
ناگهان قفل بزرگ تيرگى را مى گشايد
آن كه در دستش كليد شهر پر آيينه دارد

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای آخرين جواب دل انگيز هر سوال ) *

1418
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای آخرين جواب دل انگيز هر سوال ) ای آخرين جواب دل انگيز هر سوال
در متن قرن های پر از وحشت و ملال
ای باغبان ، كه سخت و صبور ايستاده يی
تا دانه دانه سرخ شود سيب های كال
كی می شود به من برسی ؟ سيب زندگي
كی می شود بچينمت از شاخه ی خيال ؟
سيمرغ آرزوی منی ، آرزوی من
كی می رسم به قاف نگاه ات شكسته بال ؟
جاری ست طعم نام تو روی زبان عشق
مانند حس ناب حضور خودت زلال
نامت ، طنين رويش شيرين يك غزل
شعرم ، مسير سبز عبور تو ای غزال
ای بی گمان سلاله ی ققنوس های سرخ
بيرون بيا از آتش سرد شك و سوال
بگذار تا خيال كنندت تو را ، بعيد
بگذار تا كه فرض كنندت تو را محال
هر قدر هم كه دير بيايی و راه دور
هر قدر هم كه بگذرد اين سال های سال
يك روز ذوالفقار

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( عمرى به آرزوى وصال تو سوختيم ) * عباس خوش عمل کاشانی

1512
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( عمرى به آرزوى وصال تو سوختيم  ) عمرى به آرزوى وصال تو سوختيم
با ياد آفتاب جمال تو سوختيم
ما را اگرچه چشم تماشا نداده اند
اى غايب از نظر! به خيال تو سوختيم
اى شام هجر! كى سپرى مى شوى؟ كه ما
در آرزوى صبح زوال تو سوختيم
ما را چو مرغكان هوس آب و دانه نيست
امّا ز حسرت لب و خال تو سوختيم
چندى به گفتگوى فراق تو، ساختيم
عمرى به آرزوى وصال تو، سوختيم
عمرى به آرزوى وصال تو سوختيم
با ياد آفتاب جمال تو سوختيم
ما را اگرچه چشم تماشا نداده اند
اى غايب از نظر! به خيال تو سوختيم
اى شام هجر! كى سپرى مى شوى؟ كه ما
در آرزوى صبح زوال تو سوختيم
ما را چو مرغكان هوس آب و دانه نيست
امّا ز حسرت لب و خال تو سوختيم
چندى به گفتگوى فراق تو، ساختيم
عمرى ب

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد