شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

شعر مناجات امام زمان(عج) -( غایب فقط من هستم و حاضر فراوان است ) *

981

شعر مناجات امام زمان(عج) -( غایب فقط من هستم و حاضر فراوان است ) غایب فقط من هستم و حاضر فراوان است
ابیات من مشقی سیا ه است و هر شعرِ
در دفتر و دیوان تو فاخر فراوان است
می خواستم تنها کسی باشم که وصفت کرد
اما گمان در وصف تو شاعر فراوان است
من نا امیدم با کلاف اشک در دستم
وقتی برای دیدنت تاجر فراوان است
نقل است میگویند حاجت میدهد چشمت
بر آن دخیل و دور آن زائر فراوان است
بازار تو داغ از مسلمان هاست اما من
بی دینم آخر دور من کافر فراوان است
......
این روز ها هم میرود یک روز می بینی
عاشق منم و عشق در ظاهر فراوان است

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر مناجات امام زمان(عج) -( تو همانی که خدا قبله نمایت کرده ) *

847
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( تو همانی که خدا قبله نمایت کرده ) تو همانی که خدا قبله نمایت کرده
در دوعالم پسر شیر خدایت کرده
قائم آل محمد که صدایت کرده
حل هر مسئله بر ذکر و دعایت کرده
تو همان زاده ی شاهی که جهان در دستت
اشبه الناس نبی،هست پیمبر هستت
تا که از نور خدا نور شما نازل شد
قبله بر نور جمال تو کمی مایل شد
آخرین حلقه ی زرین نبی کامل شد
و عیان شد که به باقیِ خدا نائل شد
همگی گرد سر و محفل تو جمع شدیم
جمله پروانه و بر دور و بر شمع شدیم
آسمان در پی دیدار و ارادت آمد
همه گفتند که آن نور هدایت آمد
عشق فخری ست و آن فخر سیادت آمد
بخت وارون شد و ایام سعادت آمد
بذری از عشق شما بر دل گلها افتاد
جرعه نوری ز شما بر دل دریا افتاد
نوبتی هم که اگر نوبت زهرا گشته
م

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات با امام زمان(عج) -( مشکل گشای شیعه بیا جان به لب رسید ) *

2528
2

شعر مناجات با امام زمان(عج) -( مشکل گشای شیعه بیا جان به لب رسید ) مشکل گشای شیعه بیا جان به لب رسید
ای یادگار کرب و بـلا ، جـان به لب رســیـد
بــرخـــیز ای عــدالــت بی انــتهــا ، بـــیا
دنــیا فـــریب داده جــــوانهـــای شهــر را
یک عـــده از حــــقیقــت خلـقت رمیـده اند
ایـــنجا بـــرای خــویش خـــدا آفـــریده اند
شـــیطــان فــــریب داده تـــمام قیـــاســها
اینجا خـــــدای ما شده اند اسکـــناس ها
اینجا نـــماز یومـــیّه ما قضــــــا شـــــده
بهــــتر بگویـــمت که نیـــایــش رهــا شده
اینجا دو چشم غیرت مردان به خواب رفت
غیرت که رفت از ســـر زنها حـــجاب رفت
از اعـــــتیــاد پشت جوانــانــــمان شکست
دیـــدم به دســـــت دختری قلّادۀ ســگ است
اینجا جوان به ف

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر امام زمان(عج)-خداحافظی با ماه محرم -( مسکین شدم که باز عطایی بیاوری ) *

1844
1

شعر امام زمان(عج)-خداحافظی با ماه محرم -( مسکین شدم که باز عطایی بیاوری ) مسکین شدم که باز عطایی بیاوری
یک لقمه نان برای گدایی بیاوری
حالا که کار ما به تو افتاده یا کریم
خوب است دست عقده گشایی بیاوری
با این همه تجلی ذاتی که در تو هست
شایسته است رو به خدایی بیاوری
تا راه ما به سمت حرم منتهی شود
باید دوباره قبله نمایی بیاوری
من زیر بار منت اغیار کی روم؟
منت کشیده ام که بلایی بیاوری
موسایی و اشارت تو عین معجزه است
اصلا نیاز نیست عسایی بیاوری
هر بزم روضه سفره احسان فاطمه است
اینجا نشسته ایم غذایی بیاوری
نزدیک است که از سمت مادرت
ما را برات کرببلایی بیاوری
ای صاحب عزا کم ما را قبول کن
امسال هم محرم ما را قبول کن

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( این شعرهای خسته چه اعجاز می کنند ) * مریم مایلی زرین

1249
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( این شعرهای خسته چه اعجاز می کنند ) این شعرهای خسته چه اعجاز می کنند
وقتی که حرفی از غم دل باز می کنند
این روزها که آینه در شک شکسته است
ایمان پاک پنجره را لک شکسته است
دیگر سکوت، زمزمه های جواب نیست
حتّی دعای ثانیه ها مستجاب نیست
دیگر خلوص باغچه حاصل نمی دهد
باران مهربان به زمین دل نمی دهد
در سفره ی سخاوت مان نان نمانده است
آبی درون کاسه ی ایمان نمانده است
مهمان رسیده بر دل مان، خانه نیستیم!
باید همیشه پشت درِ شک بایستیم؟
دنیای مان گرفته تر از حال کوچه هاست
حالا سکوت و گریه فقط مال کوچه هاست
باز از نگاه من غم دل آیه آیه ریخت
از دست های خشک لبم این گلایه ریخت:
آخر چه قدر؟ تنگ دلی های ما چقدر؟
در خود شکسته ایم، شب انزوا چقدر؟
دست

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

حدیث فاصله ها *

1668

حدیث فاصله ها فضای محفل مارابیامعطرکن به قدرقطره اشکی زمین ماترکن

اگربرای زیارت دلیل میخواهی دمی نظر به دل این حزین مضطرکن

برای دوری چشم تمام بدخواهان به تن لباس معطربه عودومجمرکن

اگرشبی گذرت برسرای ماافتاد کمی بمان وشبی باگدای خود سرکن

هرآنچه درنظرت هست برسرم آور "مرادوباره بسازودوباره پرپرکن"

گرفته رنگ تعلق تمام ابیاتم مراجدازنهادضکیرومصدرکن

درزمانه که ظلمت گرفته جایت را به رعدوبرق نگاهت جهان منورکن

رواق منظرچشمت کشیده ام ،اما بیاوصورت خودراخودت مصورکن

اگرچه رفته به غارت تمام ارزشها بهاوارزش ماراشمامقررکن

-نفس-هرآنچه که گفتی همه ببرازیاد

حدیث فاصله هارادوباره ازبرکن

  • پنج شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 12:48
  • نوشته شده توسط
  • نفس
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

یک جرعه غزل ناب(شام بلند وقصه‌ی یلدای من تویی) * مرتضی محمودپور

757

یک جرعه غزل ناب(شام بلند وقصه‌ی یلدای من تویی) بفرمائید
یک جرعه غزل ناب

زیباترین ترانه‌ی شبهای من تویی
شام بلند و قصه‌ی یلدای من تویی

بخت‌سیاه‌من‌ شود از روی تو سپید
در شام تار لیله‌ی لیلای من تویی

گلواژه‌ی غزال غزلهای شعر ناب
یعنی که شاه‌بیت غزلهای من تویی

من مست باده‌ی می مینای کوثرم
یعنی تمام باده و صهبای من تویی

ازاین تکّثراست به وحدت رسیده‌ام
انگار آن الهه‌ی یکتای من تویی

هرسو نظر کنم به‌ تو مشتاقتر شوم
یعنی‌‌‌که صاحب دل‌شیدای من تویی

تنها ستاره‌ی شب مهتاب مصرجان
من زرخریدگشته زلیخای من تویی

کنعان کجا و مصر کجا چاه غم کجا
آه من و غریبی‌و غمهای من تویی

زندان و دوری از پدر،اخوان بی‌وفا
بخشید‌ه‌ام‌به‌عشق‌،که‌رویای من تویی

  • پنج شنبه
  • 29
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 21:20
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

در فراق یار(نگو برای ظهورت دعای من کافیست) * جعفر ابوالفتحی

2164
3

در فراق یار(نگو برای ظهورت دعای من کافیست) در فراق یار

همین که با تو بمانم برای من کافیست

برای از تو سرودن صدای من کافیست

خودت دعا بکن آقا که زود برگردی

نگو برای ظهورت دعای من کافیست

به درگه که روم من برای بخشش خویش

برای توبه نمودن خدای من کافیست

ز من مپرس عزیزم چرا تو می گریی

برای بارش چشمم جفای من کافیست

بس است جور کشیدن ز دست من آقا

همین گریه نمودی به جای من کافیست

چرا تمام وجودت فدای من شده است

همین که اشک بریزی به پای من کافیست

بهای من شده مهر و ولایتت آقا

برای خلقت قلبم بهای من کافیست

سروده جعفر ابوالفتحی

  • چهارشنبه
  • 30
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

در فراق یار (کریم کار خودش را همیشه می داند) * جعفر ابوالفتحی

1905
1

در فراق یار (کریم کار خودش را همیشه می داند) در فراق یار

کریم کار خودش را همیشه می داند

به پای سائل عشقش همیشه می ماند

کریم نام قشنگی است، نام زیبایی است

چقدر نام کریمان به یار می آید

پس از عطای دو دست کریم ، سائل او

ز مهر صاحب قلبش همیشه می خواند

به سر در دل من حک شده چنین آقا

گدایی سر کوی کریم می باید

گدا فقط به کنار شما شود آرام

گدا به روی دو زانوی یار می خوابد

همیشگی است عزیزم گدایی دلبر

و شمس روی گداها همیشه می تابد

و شاید ای دل و دلبر ز آسمان آیی

و مثل هر دفعه چون من تو هم بگو شاید

سروده جعفر ابوالفتحی

  • پنج شنبه
  • 31
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 06:50
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( همیشه حاصل جمع فراق سنگین است ) *

2174

شعر مناجات امام زمان(عج) -( همیشه حاصل جمع فراق سنگین است ) همیشه حاصل جمع فراق سنگین است
مسافران صفر اتّفاق سنگین است
از اربعین غمین تا غروب ماه صفر
شفق به خون مدینه ، عراق ، سنگین است
به داغ رحمت للعالمین چه غمگین است
فلک ، به سوگ عظیم ، این سیاق سنگین است
به یاد زخمِ دل ِ مجتبی دلم خون است
به خانه، خوردن زهر و نفاق سنگین است
غروب تلخ غریب و دلم حوالی شرق
طنین داغ رضا در رواق سنگین است
خدا کندکه بیایی ، سلاله ی خورشید
ندیدنت به چنین اشتیاق سنگین است
چهارده قمر عشق و آخرین قمری
بیا که بودن مه، درمحاق سنگین است

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دلم از هر چه هر کس که نباشی گله دارد ) *

3293
13

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دلم از هر چه هر کس که نباشی گله دارد ) دلم از هر چه هر کس که نباشی گله دارد
گله از هر چه که بین من و تو فاصله دارد
گله ام از همه ی بیکسی و بی نفسی ها
گله از هر که خبر از دل این حادثه دارد
هیچ کس یا همه کس فرق ندارد تو نباشی
تو نباشی تو نباشی چه کسی حوصله دارد؟
باید از عشق تو تنها بنویسیم وبگوییم
هر که از قافله ی عشق بگوید صله دارد
تو جواب همه ی مساله ی عشق خدایی
و خدا بی تو فقط در دل خود مساله دارد.

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای به عالم کرده پیدا راز پنهان مرا ) *

908

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای به عالم کرده پیدا راز پنهان مرا ) ای به عالم کرده پیدا راز پنهان مرا
من کیم کز چون تویی بویی رسد جان مرا
جان و دل پر درد دارم هم تو در من می‌نگر
چون تو پیدا کرده‌ای این راز پنهان مرا
ز آرزوی روی تو در خون گرفتم روی از آنک
نیست جز روی تو درمان چشم گریان مرا
گرچه از سرپای کردم چون قلم در راه عشق
پا و سر پیدا نیامد این بیابان مرا
گر امید وصل تو در پی نباشد رهبرم
تا ابد ره درکشد وادی هجران مرا
چون تو می‌دانی که درمان من سرگشته چیست
دردم از حد شد چه می‌سازی تو درمان مرا
جان عطار از پریشانی است همچون زلف تو
جمع کن بر روی خود جان پریشان مرا

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( یک نامه ام، بدون شروع و بــــدون نام ) * ناصر حامدی

1227

شعر مناجات امام زمان(عج) -( یک نامه ام، بدون شروع و بــــدون نام ) یک نامه ام، بدون شروع و بــــدون نام
امروز هـم مطابق معمـــــول ناتمــــام
خوش کرده ام کنارتو دل وا کنم کمی
همسایه ی همیشه ی ناآشنا؛سلام
ازحال و روز خودکه بگویم،حکایتی است
یک صفحه زندگانی بی روح و کم دوام
جــویای حال از قلــم افتاده ها مباش
ایام خوش خیالی و بی حالی ات،به کام!
دردی دوا نمی کنــد از متن تشــنه ام
چیزی شبیه یک دل در حــال انهــــدام
در پیشگــاه روشــن آییــنه می زنـــم
جامی به افتخــــار تو با بــاد روی بــام
باشد برای بعد اگر حرف دیگری است
تا قصه ای دوباره از این دست، والسلام!

شاعر : ناصر حامدی

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود ) * نجمه زارع

1160
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود ) وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود
باید بگویم اسم دلم، دل نمی‌شود
دیوانه‌ام بخوان که به عقلم نیاورند
دیوانه‌ی تو است که عاقل نمی‌شود
تکلیف پای عابران چیست؟ آیه‌ای
از آسمان فاصله نازل نمی‌شود
خط می‌زنم غبار هوا را که بنگرم
آیا کسی ز پنجره داخل نمی‌شود؟
می‌خواستم رها شوم از عاشقانه‌ها
دیدم که در نگاه تو حاصل نمی‌شود
تا نیستی تمام غزل‌ها معلق‌اند
این شعر مدتی‌ست که کامل نمی‌شود

شاعر : نجمه زارع

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( شبها پر است از خبر التهاب و درد ) *

767

شعر مناجات امام زمان(عج) -( شبها پر است از خبر التهاب و درد ) شبها پر است از خبر التهاب و درد
در سفره ام نمانده به جز نان و آب و درد
از عکس یادگاری باران و زندگی
انگار اشکهای خودش ماند و قاب و درد
دیگر زمانه یاد گلستان نمی کند
وقتی که گل عجین شده با آفتاب و درد
هاجر غریب و قلب پر از آه و جاده سرد
راه صفا و مروه پر است از سراب و درد
شاعر دلش پر از هیجان تب غزل
شاعر شکست زیر سم شعر ناب و درد
...
تنها تویی دلیل غزلهای ماندگار
تنها تو می پرانی از این قصه خواب و درد

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( شب كه رسيد/ پنجره نابود مي‌شود ) *

57

مناجات امام زمان(عج) -( شب كه رسيد/ پنجره نابود مي‌شود ) شب كه رسيد/ پنجره نابود مي‌شود
يكباره خانه سرد و غم‌آلود مي شود
تقويمروي ميز بدل مي‌شود به خاك
سرو بلند دهكده مفقود مي‌شود
رخوت دوباره می چکد از شانه های شب
از چارسمت، خانه پر از دود مي‌شود
چشک گریز نیست در این برزخ سیاه
جاده از اين به بعد مه‌ آلود مي‌شود
بی آفتاب روی تو ای وسعت سپید!
دنيا چقدر كوچك و محدود مي‌شود
بعد از غروب پنجره/ شب مي‌رسد و بعد
راه رسيدن به تو مسدود مي‌شود
آن قدر گريه مي‌كنم از دوريت / كه اشك
برگونه‌هاي لاغر من رود مي‌شود
كي مي‌رسي پرنده من! نه! دروغ نيست
دارد زمین بدون تو نابود مي‌شود

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم ) *

1002
1

مناجات امام زمان(عج) -( من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم ) من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم
شادم که مثل عده معدودی،شعری برای نام نمی سازم
شعرم برای توست شعاری نیست،کشتی برای موج سواری نیست
باور مکن که دل به زمین دادم،وقتی تویی بهانه پروازم
هر جا که نام نامی تو آنجاست،قلبم بهانه غزلی دارد
این سوز ریشه ای ازلی دارد،پس با غم عزیز تو دمسازم
شعرم اگر چه هیچ نمی ارزد،سوزانده است نام و نشانم را
می سوزم و به هیزم ابیاتم،بیتی به عشق شعله می اندازم
یا صاحب الزمان و زمین موعود،دانای هرکه آمد و هر چه بود
گم نامم و تویی تو،که می دانی،تنها به نام سبز تو می نازم

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( مبارک است! خوشا! سیزده بدر شده ایم ) * علی لواسانی

6521
7

مناجات امام زمان(عج) -(  مبارک است! خوشا! سیزده بدر شده ایم ) مبارک است! خوشا! سیزده بدر شده ایم
بدون مهدی زهرا ز ره بدر شده ایم
رخ دوازدهم ندیده بدون حضرت ماه
به ضرب و زور و مجازا بهار تر شده ایم
امام عشق سیه پوش و سینه اش پر خون
و ما به شوق شباهت به رنگ زر شده ایم
و مادری کنار دری نشسته در سجده
خدا ببخش که اینگونه خیره سر شده ایم
دوباره حال غزل منقلب شده بی دوست
دوباره اشک پیاپی که بی سحر شده ایم
تمام عمر در حسرت، چه حسرتی؟ پرواز
به دست خویش چه بی بال و پر شده ایم
خدا به داد دل ما رسد از آن روزی
که نشنویم بانگ رسایش که کر شده ایم
و کاش حضرت باران "کمی" به خود آییم
و باز ببینیم که "بیشتر" شده ایم

شاعر : علی لواسانی

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( مهدی سرت سلامت این چندمین غم است ) * پروانه نجاتی

4544
11

شعر مناجات امام زمان(عج) -( مهدی سرت سلامت این چندمین غم است ) مهدی سرت سلامت این چندمین غم است
این چندمین مصیبت این قرن مبهم است
دنیا به انتهای خط خود رسیده آه
گر آسمان بگرید از این ماجرا کم است
روی غرور غیرت ما خنج می کشند
حرمت شکستن اوج هیاهوی آدم است
ما زنده ایم و باز معاویه، عمروعاص.
بر نیزه نقش تا شده ی فخر عالم است
ما زنده ایم و خانه ی زهرا دوباره سوخت
ما زنده ایم و شانه ی تو کوه ماتم است
کی می رسی به داد زمین اتفاق سبز
ای انتقام سرخ که بغضت محرم است
ای روح مهربان عدالت ظهور کن
پشت جهان از آتش نمرودها خم است
دست از شکوه دامنت ای گل نمی کشیم
آقا سرت سلامت این رشته محکم است

شاعر : پروانه نجاتی

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر امام زمان - (آقا بیا ،که به دل ها قرار نیست) *

2883
2

شعر امام زمان - (آقا بیا ،که به دل ها قرار نیست) آقا بیا ،که به دل ها قرار نیست

ما را که خسته ایم ، به غیر از تو یار نیست

در سینه ، باغ نرگس ما را خزان گرفت

گویی به دون تو اثری از بهار نیست

در این جهان غم زده با صد هزار امید

گشدیم ما ولی ، خبری از غم گسار نیست

پرسیدم از صبا که بگو حال عاشقان

گفتا کسی چو فاطمه چشم انتظار نیست

آقا تو را قسم، به جوانی مادرت

بازا، که از فراق تو ما را قرار نیست

  • شنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 06:35
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا
ادامه مطلب

امام زمان(عج)-مناجات ماه رمضان -( ای جذبه ی ذی الحجه و شور رمضانم ) * سید محمد جواد شرافت

2227
1

امام زمان(عج)-مناجات ماه رمضان -( ای جذبه ی ذی الحجه و شور رمضانم ) ای جذبه ی ذی الحجه و شور رمضانم
در شادی شعبان تو غرق ست جهانم
تقدیر مرا نور نگاه تو رقم زد
باید که شب چشم تو را قدر بدانم
روی تو و خورشید، نه، روشن تر از آنی
چشم من و آیینه ، نه ، حیران تر از آنم
در سایه ی قرآن نگاه تو نشستم
باران زد و برخاست غبار از دل و جانم
برخاست جهان با من برخاسته از شوق
تا حادثه ی نام تو آمد به زبانم
عید ست و سعید ست اگر ماه تو باشی
ای جذبه ی ذی الحجه و شور رمضانم

شاعر : سید محمد جواد شرافت

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( با یک نگاه، عاشق خود را شهید کن ) * محمدرضا سلیمی

1638
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( با یک نگاه، عاشق خود را شهید کن ) با یک نگاه، عاشق خود را شهید کن
این جمعه را به یُمن قدم هات عید کن
داغ ندیدنت به دل هر شقایق ست
این جمعه، داغ باغچه را ناپدید کن
خورشید من! سری به دعاهای ما بزن
از قطره های کوچک باران خرید کن
بر روی هر چه مشق شب ماست خط بکش
شب را ورق بزن، دل ما را سپید کن
دستی به ذوالفقار ببر، روی خاک را
پاک از وفور ابن زیاد و یزید کن
"از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست"
امشب بیا و عالم ما را جدید کن

شاعر : محمدرضا سلیمی

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دوباره می سرایمت تو را که شاعرانه ای ) * رضا قریشی نژاد

973

شعر مناجات امام زمان(عج) -( دوباره می سرایمت تو را که شاعرانه ای ) دوباره می سرایمت تو را که شاعرانه ای
بهانه می کند دلم تو را که بی بهانه ای
همیشه چشم های تو دلیل شعرهای من
میان این همه غزل فقط تو عاشقانه ای
خدا تو را نیافرید مگر برای قلب من
که از تبار صبحی و زلال صادقانه ای
بخند خنده های تو بهانه ی ترانه هاست
دلیل هر سکوتی و شروع هر ترانه ای
تو ضربدر دل منی و حاصل شما غزل
همیشه جذر تو منم تویی که بی کرانه ای
نهاد بی گزاره ای اگر چه بی خبر ولی
رسیدی و برای من همیشه جاودانه ای

شاعر : رضا قریشی نژاد

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( من هستم و دوباره دلی بی قرار تو ) * رضا قریشی نژاد

1283

شعر مناجات امام زمان(عج) -( من هستم و دوباره دلی بی قرار تو ) من هستم و دوباره دلی بی قرار تو
این کوچه های خسته ی چشم انتظار تو
منظومه ی بلند غزل های ناز من!
خورشید هم ستاره شود در مدار تو
زیبا ترین تغزل بارانی منی
می بالد عاشقا نه غزل در بهار تو
عطری نجیب می وزد از واژه های من
هرگز نبوده این همه شعرم دچار تو
بخشیدم عاشقا نه دلم را به چشمهات
باشد که بی بها نه شود در کنار تو
جایی که عشق نیز دچار تو می شود
از من عجیب نیست شوم بی قرار تو

شاعر : رضا قریشی نژاد

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( آیا تو نیز دردسری چند می خری؟ ) * محمد سلمان

1208

شعر مناجات امام زمان(عج) -( آیا تو نیز دردسری چند می خری؟ ) آیا تو نیز دردسری چند می خری؟
یعنی دلی ز دست هنرمند می خری؟
قلبی پر از غرور ز مردی بهانه‏گیر
او را که بی‏بهانه شکستند می خری؟
بنشین و عاقلانه بیندیش خوب من
دیوانه‏ای رها شده از بند می خری؟
یک لحظه آفتابی و یک لحظه ابر محض
آمیزه‏ای ز اخم و شکرخند می خری؟
باری به حجم عاطفه بر دوش می‏کشی؟
دردی به وزن کوه دماوند می خری؟
بگذار شاعرانه بکوشم به وصف خویش
ابلیس در لباس خداوند می خری؟
وقتی که لحظه‏های من آبستن غم‏اند
اخم مرا به قیمت لبخند می خری؟

شاعر : محمد سلمان

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید ) * دکتر افشین یداللهی

3230
6

شعر مناجات امام زمان(عج) -( وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید ) وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید
من عاشق چشمت شدم ، نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آندم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو ، نه آتشی و نه گِلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر
چیز ر آنسوی یقین شاید کمی هم کیش تر
آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من در مردمکها

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( صنما بیا صنما بیا که به عهد بسته وفا کنم ) * مظاهر مصفا

2010
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -(  صنما بیا صنما بیا که به عهد بسته وفا کنم ) صنما بیا صنما بیا که به عهد بسته وفا کنم
سر و جان و تن، دل و عقل و دین همه در ره تو فدا کنم
به تو هر گزند و بلا رسد، غمی ار نکرده خدا رسد
دل و جان و دیده به نزد تو، سپر گزند و بلا کنم
صنما به من نگهی بکن، نگهی به خاک رهی بکن
نکنی همیشه گهی بکن، که تو را همیشه دعا کنم
به جمال تو به کمال تو، به سیاهدانه ی خال تو
که ز لوح سینه خیال تو، نشود دمی که جدا کنم
گل من مرو ز مقابلم، که به روی ماه تو مایلم
چه کنم اسیر غم دلم، نتوانمت که رها کنم
تو به بوی یاس و سپرغمی، به سپیدی گل مریمی
به صفای اشکی و شبنمی، بنمای رخ که صفا کنم.

شاعر : مظاهر مصفا

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

در فراق یار (شکر لله که گدای تو ندار است هنوز) * جعفر ابوالفتحی

2166
1

در فراق یار (شکر لله که گدای تو ندار است هنوز) در فراق یار

آسمان دل من ابر بهار است هنوز

قلب من روی غم هجر سوار است هنوز

بعد عمری که شدم سائل دربار شما

شکر لله که گدای تو ندار است هنوز

گاه گاهی به سرم یاد شما می آید

یاد روی تو در این گوشه کنار است هنوز

پدر و جد و همه ایل و تبارم به فدات

داغ هجر تو در این ایل و تبار است هنوز

لیلی شهر دل بی سر و پایم برگرد

دل مجنون شده ام بر سر دار است هنوز

کی میایی ز پس پرده غیبت آقا

قسمت نای دلم داد و هوار است هنوز

من که آدم نشدم تا برسم خدمت تو

چه کنم این دلم از هجر خمار است هنوز

سروده جعفر ابوالفتحی

  • شنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 13:56
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( میخواستی که بد شدنم را عوض کنم ) *

1934

شعر مناجات امام زمان(عج) -( میخواستی که بد شدنم را عوض کنم  ) میخواستی که بد شدنم را عوض کنم
پیش تو ، مسترد شدنم را عوض کنم
تو میروی بدون من ، من مانده ام هنوز
باید محل سد شدنم را عوض کنم
من خواب دیده ام که تو لبخند میزنی
آیا نمیشود شدنم را عوض کنم ؟!!
شاید که وقت آن شده بعد از هزار سال
این روزهای دد شدنم را عوض کنم ؛
****
این کوچه ، باز بوی تو می آید از خمش
باید مسیر رد شدنم را عوض کنم

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( جز برای تو دردسر نشدیم ) *

887

شعر مناجات امام زمان(عج) -( جز برای تو دردسر نشدیم ) جز برای تو دردسر نشدیم
از غمت لحظه ای خبر نشدیم
شب پی شب به ما حکومت کرد
خسته از غیبت سحر نشدیم
ما مگر از تبار نمرودیم؟
که از این بتکده به در نشدیم؟
پدری کرده ای چو ابراهیم
ما برایت ولی پسر نشدیم
گفته ایم عاشقیم ! بیهوده !
ما که راضی به ترک سر نشدیم
گول خوردیم! گول دنیا را...
طالب سیم و زر مگر نشدیم؟
آخر کار ما پشیمانی ست
خسته از غیبتت اگر نشدیم
ما فقط نامه داده ایم آقا!
ولی آماده ی سفر نشدیم
این همه سال هی شمردی تو.
سیصد و سیزده نفر نشدیم

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد