شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 وحید محمدی

مرثیه حضرت زهرا (س) -( باز هم در جان ما حال و هوای فاطمه است ) * وحید محمدی

۲۰۹۳
۱

مرثیه حضرت زهرا (س) -( باز هم در جان ما حال و هوای فاطمه است ) این صفای سینه هامان از صفای فاطمه است
هر چه داریم و نداریم از عطای فاطمه است

چادر خاکی او بر قلب ما هم نور داد
باز هم در جان ما حال و هوای فاطمه است

باز هم این سفره های هئیتی رونق گرفت
رونق این روضه ها از اعتنای فاطمه است

باز هم مهدی ما شال عزا انداخته
باز دلخون از غم و سوزِ عزای فاطمه است

بوی زهرا را گرفته باز شهر مصطفی
کوچه های شهر مست ربنای فاطمه است

آبرومان رفته اما بازهم ما را خرید
آنچه آورده است ما را هم، وفای فاطمه است

حاجت یک ساله می خواهیم این شب ها از او
دستِ رحمت، بازوی مشکل گشای فاطمه است

مریم و آسیه و حوا و آدم جای خود
خوب می دانیم ما، عالم گدای فاطمه است

من نمی دانم چه سر

  • چهارشنبه
  • ۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۴:۵۵
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

مرثیه حضرت زهرا (س) -( همنشین همه ی غصه و غمها بس کن ) * حسین شهریاری

۸۲۶
۱

مرثیه حضرت زهرا (س) -( همنشین همه ی غصه و غمها بس کن ) ای غمت خوب ترین غصه ی دنیا بس کن

همنشین همه ی غصه و غمها بس کن

قطره قطره شو و بگذار که باران بزند

دلت آشوب شده، حضرت دریا بس کن...

گریه کن روی همین شانه که دلتنگ شده

بشکن این بغض گلوگیر صدارا، بس کن

غمت انگار معماست، بگوو...حل بشود

جانِ من زل نزن اینقدر به یک جا، بس کن

حرفِ رفتن نزن اِنقدر، علی میمیرد

خانه بی تو شده ماتم کده...زهرا بس کن

ای غمم رفتنِ تو، اشکِ مرا پاک نکن...

یا که راضی شو به غم خوردنِ من یا بس کن

من خودم جای همه عاشق غم های تو ام

گرچه غمهای تو زیباست...تو اما بس کن

حسین شهریاری

  • چهارشنبه
  • ۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۴:۵۶
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( بی تو ماندن تصورش سخت است ) * بهنام فرشی

۱۲۵۶
۵

مرثیه حضرت زهرا (س) -( بی تو ماندن تصورش سخت است ) خسته ای از جفای شهر ولی
بهر رفتن چنین شتاب نکن
بی تو ماندن تصورش سخت است
خانه را بر سرم خراب نکن

درد تو می کشد مرا زهرا
گرچه بر عالمی طبیبم من
حرف رفتن نزن امید علی
ناامیدم نکن غریبم من

میسپاری به من حسینت را
فکر تاراج تلخ پیرهنی
از نگاهت ولیک میفهمم
بیشتر ناگران این حسنی

نه تو گفتی چه آمده به سرت
نه حسن گفت علت محنش
بین کوچه ولی همین دیروز
لرزه افتاد ناگهان به تنش

گر دعا بهر رفتنت نکنی
با دعایم امید بهبود است
صبرکن دخترت بزرگ شود
خانه داری برای او زود است

گفت فضه،به زینبت هر روز
می دهی درس زخم بستن را
تا مداوا کند به عاشورا
زخمهای عمیق یک تن را

شاعر : بهنام فرشی

  • چهارشنبه
  • ۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۴:۵۸
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

مرثیه حضرت زهرا (س) -( شیرزن رشیده ی شیر خدا فاطمه ) * علیرضا خاکساری

۹۶۱

مرثیه حضرت زهرا (س) -( شیرزن رشیده ی شیر خدا فاطمه  ) سلام بر قُرَّةُ العِينِ مصطفی ، فاطمه
صَلِّ علی محمد و صَلِّ علی فاطمه

میان خانه ذوالفقار مرتضی میشود
شیرزن رشیده ی شیر خدا فاطمه

سیده ، ساجده ، سلیمه ، صابره ، انسیه
حانیه ، حوریه ، حبیبه و هدی فاطمه

مائده و کوثر و کهف و قدر و یاسین و نور
شمس و نساء و حمد و توحید و ضحی فاطمه

أُمِّ وفا ، أُمِّ سخا ، أُمِّ عطا ، أُمِّ جود
أُمِّ شرف ، أُمِّ ادب ، أُمِّ حیا فاطمه

شکر خدا بر سر اولاد و نوامیس ماست
ارث گرانمایه ی أُمُّ النُّجَبا فاطمه

روح نشسته به دو پهلوی نبی و گُلِ
سرسبد پنج تن آل عبا فاطمه

آینه ی جلالی حضرت پروردگار
روح خدا ، نور خدا ، سرّ خدا فاطمه

هر قدم فاطمه تنها به علی ختم شد
قبله ع

  • چهارشنبه
  • ۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۴:۵۹
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( جوان وقت نشستن از کسی یاری نمی خواهد ) *

۳۱۶۹
۵

مرثیه حضرت زهرا (س) -( جوان وقت نشستن از کسی یاری نمی خواهد ) کسی در سن هجده سالگی پهلو نمی گیرد
کسی در خانه اش از محرم خود رو نمی گیرد

جوان وقت نشستن از کسی یاری نمی خواهد
و تا برخواست از جا دست بر زانو نمی گیرد

ولی زهرای من این روزها یک دست بر پهلو
و دست دیگرش را هم به روی گونه می گیرد

به دستی می کشد بر گیسوی طفلان خود شانه
به دست دیگر اما موج را از مو نمی گیرد

محمدحسین ملکیان

  • چهارشنبه
  • ۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۵:۱۱
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( حساس خواهي كرد نوكر را به ديوار ) *

۱۰۴۳

مرثیه حضرت زهرا (س) -( حساس خواهي كرد نوكر را به ديوار ) محكم نزن اين روزها در را به ديوار
حساس خواهي كرد نوكر را به ديوار

دلگيرم از هم دستي ديوار با در
ديگر نكش عكس كبوتر را به ديوار

در طول ايام عزاي فاطميه
در روضه هم نگذار منبر را به ديوار

جبريل اگر در روضه ديدي فاطمه هست
تكيه نده پهلوي مادر را به ديوار

ديوار هم در خانه هم در كوچه بد كرد
ديدم دو جا آيات كوثر را به ديوار

از يك طرف او دست بر پهلو گرفته
از يك طرف آن دست ديگر را به ديوار

هم روي ديوار است خون مادر ما
هم ديده راوي اشك حيدر را به ديوار

هم ميگذارد سر به گوش چاه حيدر
هم ميگذارد نيمه شب سر را به ديوار
محسن صرامی

  • چهارشنبه
  • ۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۵:۵۷
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( این روزها مردم تو را بیمار می­بینند) * محمد حسین ملکیان

۱۳۸۷
۱

مرثیه حضرت زهرا (س) -( این روزها مردم تو را بیمار می­بینند) این روزها مردم تو را بیمار می­بینند
حال و هوای خانه­ ام را تار می­بینند
آن ها که این مدت نپرسیدند حالت را
حالا تو را با خواهش و اصرار می­بینند
بدبین­ترین­ها هم خیالش را نمی­کردند
روزی تو را بین در و دیوار می­بینند
دیوارهای خانه بیش از پیش می­سوزند
وقتی تو را سرگرم استغفار می بینند
فرزندهایم خیره بر طرز نماز تو
در سجده رفتن­هات را دشوار می­بینند
هرچیز جز بیماری­ ات را تاب می­آرند
هی دست بر پهلوی خود نگذار... می­بینند
کمتر صدا کن فاطمه، آرام جان من
همسایه­ ها از ناله­ ات آزار می­بینند
محمدحسین ملکیان

  • چهارشنبه
  • ۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۶:۰۱
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( نگـردد هیـــچ یاسی پـرپـر ای کاش ) * سید حسین میر عمادی

۱۲۴۴

مرثیه حضرت زهرا (س) -( نگـردد هیـــچ یاسی پـرپـر ای کاش ) نَیُفتــَــد بـر قــــدِ گـــل آذر ای کاش

نگـردد هیـــچ یاسی پـرپـر ای کاش

به نفســــه عمر گـــل کوتاه باشــــد

نَشیند بر گلـــی خاکستــــر ای کاش

چه تشبیهی برایش بهتــــر از گــــل

بجای گــــل بگویند مــــادر ای کاش

صفــــا مادر ، وفــــا مادر ، شفـــا او

نگیــــرد مــــادری دردِســـَر ای کاش

پســر طاقــــت نــدارد دیدنــــش را

نبینــــد دردِ مادر ، دختــــر ای کاش

غمِ بی مادری سخت است وجانکاه

نباشــد خانه ای بی مـــادر ای کاش

مدینه مادری در شعلـــه ها سوخت

نگیرد آتشــــی بر معجــــر ای کاش

چـــه گویــم بار شیشه داشت مادر

به بیرون باز میشــد آن در ای کاش

علــی را دست بستــــه

  • چهارشنبه
  • ۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۶:۰۳
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( میبرد علی جان خودش را سر شانه ) * مصطفی هاشمی نسب

۱۲۹۷

مرثیه حضرت زهرا (س) -( میبرد علی جان خودش را سر شانه ) میبرد امید همه را از دل خانه
میبرد علی جان خودش را سر شانه

تا زخم به بال و پر او خورد علی مرد
تا تیر غمش سمت علی کرد کمانه

یک روز عقیقی به گدا داد ٬ همانطور
یاقوت کبودی به علی داد زمانه

کردند حسادت به دو دلداده عاشق
اصلا همه معرکه ها بود بهانه

با موی پریشان وسط خانه نشسته ست
زینب که نگاهش شده معطوف به شانه

بانوی علی آینه عشق الهی ست
بی سنگ و نشانی که خدا راست نشانه

شاعر : مصطفی هاشمی نسب

  • چهارشنبه
  • ۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۶:۰۶
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

مرثیه حضرت زهرا (س) -( دست بر دیوار میگیرد ولی بسیار سخت ) * علی اکبر لطیفیان

۳۱۰۹
۶

مرثیه حضرت زهرا (س) -( دست بر دیوار میگیرد ولی بسیار سخت ) آدمی که ضربه خورده از در و دیوار سخت
دست بر دیوار میگیرد ولی بسیار سخت

وقت چیدن که نباشد شاخه ها خم میشوند
بر زمین بگذاشت بارش را ولی اینبار سخت

وای من حالا ببین با سینه زهرا چه کرد
میخ،وقتی میرود بر سینه دیوار، سخت

میخ را با چه مکافاتی علی بیرون کشید
داغ اگر شد درمی آید از بدن مسمار ، سخت

زودتر از دیگران اطرافیان جان میدهند
هر زمان که میشود وضعیت بیمار ، سخت

وای اگر خوابیده باشی درد بیدارت کند
چند ماهی هست زهرا میشود بیدار سخت

کودکی دست جوانی را گرفت و راه برد
میشود دیدن برای دیدگان تار سخت

این شب آخر برای تو خودم نان میپزم
هر چه هم باشد برای خانه دارت کار سخت

مثل اینکه باید امشب زحمت

  • چهارشنبه
  • ۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۶:۰۸
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

مرثیه حضرت زهرا (س) -( شب شبی سنگین شبی دلگیر بود ) * حسن لطفی

۱۹۰۲

مرثیه حضرت زهرا (س) -( شب شبی سنگین شبی دلگیر بود ) شب شبی سنگین شبی دلگیر بود
شب شبی بی صبح شامی دیر بود

شمع آخر در سرشکش غرق شد
آب گشت و بینِ اشکش غرق شد

شمع تا سو سو زنان خاموش گشت
خانه در باد و خزان خاموش گشت

در سکوتی باد زاری می‌نمود
باد آن شب سوگواری می‌نمود

باد می‌کوبید درها را به هم
باد می‌پیچید پرها را به هم

خانه آنشب باز طوفان خورده بود
چار غنچه با گُلی پژمرده بود

گاه سوز گریه بود اما خموش
گَه صدایِ آب می‌آمد به گوش

چکه چکه می‌چکد دل روی دل
آب می‌ریزد دو چشمانی خجل

خیره خیره چشم طفلان مانده بود
آستین ها بینِ دندان مانده بود

سیل بسته راهِ نورِ نوح را
دست می شوید تنی مجروح را

چشم تا که فرصت دیدن گرفت
زانوانِ کوه لرزیدن گرفت

چ

  • چهارشنبه
  • ۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۶:۳۳
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( جارو نکن عزیز من این خانه را به زور ) * حسین زحمتکش

۱۸۰۴
۱

مرثیه حضرت زهرا (س) -( جارو نکن عزیز من این خانه را به زور ) جارو نکن عزیز من این خانه را به زور
بر دامنت نگیر دو دردانه را به زور

بگذار موی دخترمان را چنان که هست
دستت نگیر فاطمه جان شانه را به زور

بنشین کنار بی کسی ام چون نمی شود
آباد کرد خانه ی ویرانه را به زور

پژمرده ای و از همه ی اسم های تو
یادآور است روی تو "ریحانه" را به زور

مردی که کنده بود در قلعه را ز جا
وا می کند پس از تو در خانه را به زور

ساقی پر است جام نفس بعد فاطمه
دیگر نزن تعارف پیمانه را به زور...

شاعر : حسین زحمتکش

  • چهارشنبه
  • ۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۶:۴۰
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر مرثیه حضرت زهرا (س) -( ای پرستوی غمینم خنده کن ) * داریوش جعفری

۲۵۳۴
۰

شعر مرثیه حضرت زهرا (س) -( ای پرستوی غمینم خنده کن  ) ای مسیح جان حیدر فاطمه

یاس نیلی رنگ پرپر فاطمه

ای پرستوی غمینم خنده کن

دیده بگشا و علی را زنده کن

بر دلم با رفتنت آذر مزن

شعله بر جان و دل حیدر مزن

پشت حیدر گرم بر پیمان توست

قدرت حیدر گرو بر جان توست

مرد خیبر التماست می کند

اشک چشمش را لباست می کند

بر لباست گر به جز خوناب نیست

بین ما پیمان شکستن باب نیست

ای قرارم دست از حیدر مکش

مرغ عشق من ز بامم پر مکش

دیده واکن ای بقربان سرت

کن نظر بر حال زار دخترت

زخمی و لبریز دردی فاطمه

خانه را آشفته کردی فاطمه

ای قرار حیدر و جان حسین

بیقرارت هم حسن هم زینبین

بین بستر دست خود حرکت بده

خانه را با یک سخن برکت بده

قلب حیدر را ز غم بشکاف

  • چهارشنبه
  • ۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۶:۴۵
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( شهر مدینه غصه و غم دارد امشب ) * محسن زعفرانیه

۲۵۵۳
۲

مرثیه حضرت زهرا (س) -( شهر مدینه غصه و غم دارد امشب ) شهر مدینه غصه و غم دارد امشب
حال و هوایی پر ز ماتم دارد امشب

یک یاس پرپر دارد امّا خانه وحی
چشم علی اشک دمادم دارد امشب

او مادر ارباب مظلومم حسین است
در سینه اش داغ محرّم دارد امشب

بوی محرّم می دهد شهر مدینه
چیزی مگر از کربلا کم دارد امشب

امشب نشد دیگر نماز شب بخواند
زهرای اطهر قامتی خم دارد امشب

بر روی رخسار تو مانده جای سیلی
مهتاب رویت شد خسوف از رنگ نیلی

شاعر : محسن زعفرانیه

  • چهارشنبه
  • ۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۶:۴۶
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا (س) -( در نیمه های شب چه غریبانه در بقیع ) *

۹۳۰

مرثیه حضرت زهرا (س) -( در نیمه های شب چه غریبانه در بقیع  ) در نیمه های شب چه غریبانه در بقیع
دار و ندارِ زندگی ام دفن میکنم

ماندم چگونه سر کنم این عمرِ مانده را
وقتی تمامِ دلخوشی ام دفن میکنم

در بین بغض و غربتِ این شهرِ کینه توز
تنها پناه بی کسی ام دفن میکنم

زهرا تو را به پیشِ نگاهِ دو طفل خویش
این کودکانِ مادری ام...دفن میکنم

ای بضعه ی رسول مُکَّرم تنِ تو را
درحالتی که میبَری ام دفن میکنم

ای چرخ غافلی که به شهرِ شراره ها
همراه فاطمه علی ام دفن می کنم

داریوش جعفری

  • چهارشنبه
  • ۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۶:۴۷
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

روضه زمینه و واحد سنگین فاطمیه -( ای وای غمی میون دل اسیره) * علی تقی پور

۱۸۵۲
۳

روضه زمینه و واحد سنگین فاطمیه -( ای وای غمی میون دل اسیره) ای وای
غمی میون دل اسیره
خاطره ش از یادم نمیره
که چی کشیدیم توی کوچه
یادم میادگریه م میگیره

ای وای
بغضی توی دلم نشسته
خیلی دل زارم شکسته
وقتی که دیدم اون حرومی
راه تورو توکوچه بسته

زهرا ای یاس قد کمون حیدر
********
ای وای
توکوچه راهمون و بست و
چه بدغرورموشکست و
دیدم روگونه های مادر
کبودیه جای یه دست و

ای وای
یادم میاداون کوچه ی تنگ
نامرد اومد با بغض ونیرنگ
به سمت توچه حمله ور شد
با دست سنگین ودل سنگ

ای وای
همراه مادر هی زدم زار
ازگریه شد چشای من تار
قَدَّم به پنجه ش نرسید و
ازدست من برنیومد کار

زهرا ای یاس قد کمون حیدر
********
ای وای
قباله ی فدک رو دزدید
نامرد به اشک ما می خندید
یه جوری

  • دوشنبه
  • ۱۹
  • آذر
  • ۱۳۹۷
  • ساعت
  • ۱۶:۰۶
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر دوبیتی حضرت زهرا(س) -( حیدریون، شیرهای سینه چاک ) * حیدر توکلی

۲۱۷۳
۱

شعر دوبیتی حضرت زهرا(س)  -( حیدریون، شیرهای سینه چاک ) حیدریون، شیرهای سینه چاک
زینبیون، عرشیان روی خاک
بی سر و صد پاره ثاراللهیان
فاطمیون هم، غریب و بی پلاک
شاعر: حیدر توکل

  • سه شنبه
  • ۲۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۱۶:۱۶
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س) -( اين روزها نگاه تو از خون دل تر است ) * محمد بیابانی

۱۰۵۵
۱

شهادت حضرت زهرا(س) -( اين روزها نگاه تو از خون دل تر است ) اين روزها نگاه تو از خون دل تر است
گويا دلت حسينيه ی اشک مادر است

شال عزا دوباره نشسته به دوش تو
شالی كه حيف، سوخته از آتش در است

گلبرگ های گونه ی شبنم گرفته ات
زخمی، شكسته، نيلی، چون ياس پرپر است

ای وارث تمامی غم های اهل بيت
اين روزها غريبی تو مثل حيدر است -

- چون ديده ام تو را و سلامت نداده ام
يا تو سلام كرده ای و گوش من كر است

مردن ميان روضه اگرچه سعادت است
در روضه های فاطميه باز بهتر است

زيرا كه اشک يك شبِ اين فاطميه ها
با گريه ی تمام محرم برابر است

حالا بيا و روضه بخوان آتشم بزن
چشمم به ناله ی تو و يک "وای مادر" است

يا رب كجا رواست زنی را كتک زنند
وقتی كه زن مقابل چشمان شوهر است

  • سه شنبه
  • ۲۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۱۶:۲۸
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

روضه حضرت زهرا سلام الله علیه با صدای حسن خلج -( شب اول برای روضه رفتن اذن از مادر گرفتم ) *

۲۰۸۶

روضه حضرت زهرا سلام الله علیه با صدای حسن خلج -( شب اول برای روضه رفتن اذن از مادر گرفتم ) شب اول برای روضه رفتن اذن از مادر گرفتم
و با غم و مهر حسین دستور تا اخرگرفتم
چون که رخصت داد مادر"
سبقت از عود و گلاب و نافه و عنبر گرفتم
امدم در روضه با احساس، حس پنج گانه
صادقانه بی کرانه شاعرانه عاقلانه عاشقانه
پس برای روضه های سخت آن طوریکه
دیدن جایگاه ویژه دارد
برای روضه ی مادر شنیدن جایگاه ویژه دارد
روضه مادر شنیدنی نیست"عذرخواهی میکنم..." روضه ی مادر دیدنی نیست..." صحبت ناموسه فقط شنیدنیه" گوش بده ببین صدای نالش از بین در و دیوار میاد یا نه؟!! امشب شبشه ها همین امشب..."
وای مادرم ... مادرم... مادرم...
وای مادرم ... مادرم ... مادرم ...
عجب محرم و صفری داری امسال،سالی که نکوست از بهارش پی

  • چهارشنبه
  • ۱۲
  • مهر
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۵:۴۹
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها با صدای حاج حسن خلج -( برای روضه ی غیرت ولیکن چشم و گوشم را گرفتم ) *

۶۰۶۷
۲

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها با صدای حاج حسن خلج  -( برای روضه ی غیرت ولیکن چشم و گوشم را گرفتم ) برای روضه ی غیرت ولیکن چشم و گوشم را گرفتم، تا نفهمم درد یعنی چه؟
برای روضه ی غیرت برای خاطر مولا برای درک آقایم فقط با حس بوییدن به بطن روضه می آیم"
اصلا میگم بیان رفقا اون دوتا حس رو بذاریم کنار"دیدن و شنیدن وعرض کنم به خدمتتون بذاریم کنار این دو حس رو،بریم سراغ حس بویایی"دلشو دارین؟!
همین که بوکشیدم آمد از شش سمت بوی یاس
ولی درعطر این گل طعم پررنگ کبودی نیزشداحساس
به جز بوی کبود یاس بوی عود هم آمد
مشامم سوخت زیرا برمشامم بوی داغ دود هم آمد
نمیدونم چرا به این خوبی شاعرش داشت تو حس بویایی جلو میرفت"یه مرتبه توجهش به حس لامسه جلب شده
چونانکه حرف تیز میخ را در اصل گوش چوب میفهمد
کسی که خورده سی

  • پنج شنبه
  • ۱۳
  • مهر
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۴:۱۷
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها با صدای حاج احمد واعظی -( من از جام ولایت مست مستم ) *

۷۰۱۶
۴

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها با صدای حاج احمد واعظی  -( من از جام ولایت مست مستم ) من از جام ولایت مست مستم
امیدم را به این میخانه بستم
رضا جان ای فروغ آسمان ها
زمین بوس تو از روز الستم
امام رضا ... امام رضا ... امام رضا ...
تو خورشید همه خورشید هایی
ولی من ذره ای ناچیز و پستم
این سه تا رو ادعا میکنم ،میگم،هستم
فقیرم،دردمندم،مستمندم،
چه گویم بیش از این اینم که هستم...
آقا جان ... آقا جان ....
به جان مادر شرمنده ام من ....
چرا؟؟
نمک خوردم....نمکدان را شکستم ....
خدا رحمت کنه همه علما و گذشتگان رو ، محروم آشیخ عباس حجتی میفرمود،از علمای بزرگ مشهد بود،وقتی به اینجای شعر رسیدم،یه وقت دیدم بلند شد گفت چی خوندی؟،یه بار دیگه بگو... دیگه اینطوری شعر نخون...،بگو ما نمکدون نشکستیم،ما

  • پنج شنبه
  • ۱۳
  • مهر
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۶:۴۳
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها با صدای حاج مهدی سلحشور -( کیست زهرا آنکه ختم انبیا را کوثر است ) *

۲۵۵۴
۹

روضه حضرت زهرا سلام الله علیها با صدای حاج مهدی سلحشور  -( کیست زهرا آنکه ختم انبیا را کوثر است ) کیست زهرا آنکه ختم انبیا را کوثر است
چیست کوثر هدیه حق هستی پیغمبر است
*شهدا اسم چه كسی رو بر لب می بردند،جون می دادن؟ اسم چه كسی رو بر لب می بردند عاشقانه جلو می رفتند؟برا كی الان دور هم جمع شدیم داریم اقامه ی عزا می كنیم؟ بیشتر توضیح میدم،بیشتر معرفی می كنم:*
مادر سادات، ناموس خدا، کفو علی
بانوی هر دو سرا، خاتون روز محشر است
نام او کوثر بدان معنی که او دخت رسول
با وجود مریم و حوّا، خدیجه، آسیه
از همه زنهای جنّت فاطمه بالاتر است
وقتی آدم مدح میخونه،روضه یه رنگ و بوی دیگه ای پیدا می كنه
گر چه نام ِ نامیش در پنج تن آمد علم
در میان چارده معصوم زهرا محور است
سینه و دست و جبینش بوسه گاه مصطفی
حجره

  • پنج شنبه
  • ۱۳
  • مهر
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۶:۴۵
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

شهادت حضرت فاطمه (س) -( بهار میدهد امسال بوی فاطمه را ) * حسین رئوفی

۸۸۱

شهادت حضرت فاطمه (س) -( بهار میدهد امسال بوی فاطمه را ) بهار میدهد امسال بوی فاطمه را
به هر گلی بنگر نقش روی فاطمه را

نسیم میشود از حجره ی خدیجه بلند
پراکَنَد همه جا عطر و بوی فاطمه را

بهار آمد و هر سال سالِ فاطمی است
به جویبار و گلستان ، بجوی فاطمه را

بگو به هاجر و مریم که قبل آمدنش
تمام کرده خدا شست و شوی فاطمه را

بهار عمر علی آمد و بدید پدر
حدیث عشق علی مو به موی فاطمه را

دلا ببین پر قنداقه را و پُر بنگر
ز اشک شوق محمد سبوی فاطمه را

دعا کنیم در این سال فاطمی که خدا
کمی به خلق دهد خُلق و خوی فاطمه را

دعا کنیم که در شرق و غرب عالم خاک
به خاک تیره زند حق ، عدوی فاطمه را

بهار آمد و ذکر «رئوفی» این شده است
خدا خودت برسان آرزوی فاطمه را

  • دوشنبه
  • ۱۷
  • مهر
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۶:۲۱
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

شهادت حضرت فاطمه (س) -( چادرت را دل شب سر کردم ) * حسین رئوفی

۹۹۳
۱

شهادت حضرت فاطمه (س) -( چادرت را دل شب سر کردم  ) چادرت را دل شب سر کردم
تا سحر مادر مادر کردم

از چه این چادر پر وصله ی پاک
هر چه شستم نشود پاک زخاک

وصله ی چادر تو باز شده
کار زینب دگر آغاز شده

شسته ام پیرهنت را مادر
رد خون بدنت را مادر

شستمش با دل غمناک نشد
لکه ی پیرهنت پاک نشد

هر طرف عکس توام در نظر است
یادگاریت به دیوار و در است

یاد مسمار که در آتش سوخت
سوخت و سینه و در بر هم دوخت

دور از چشم علی و زینب
بغض کرد است حسینت امشب

حسنت باز نگیرد آرام
چند روزی نزده لب به طعام

عید شد ذکر «رئوفی» این است
کارِ خانه چقدر سنگین است

  • دوشنبه
  • ۱۷
  • مهر
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۶:۲۷
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا سلام ٱلله علیها -( هر چند که شد سفید تار مویت ) * مرضیه عاطفی

۱۰۶۱

شهادت حضرت زهرا سلام ٱلله علیها -( هر چند که شد سفید تار مویت ) هر چند که شد سفید تارِ مویت

یک ثانیه برنگشت خُلق و خویت

دق داد حسن(ع) را غم ِ بیماری تو

هنگام نماز؛ لرزش ِ زانویت

بالای سرت حمدِ شفا خواند و گریست

دستانِ حسین(ع) بهترین دارویت

دلواپس و مهربان! کماکان دلسوز...

تغییر نکرد خصلتِ نیکویت

از صبر و سکوتِ ذوالفقارش لبریز

هر بار علی(ع) نشست رو در رویت

از درد نخوابیدی و ایکاش کمی

آرام بگیرد ورم ِ بازویت

صورت چه کبود و چشم هایِ خیست؛

تار است و چه تیر میکشد پهلویت!

  • پنج شنبه
  • ۲۰
  • مهر
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۱۵:۰۸
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت زهرا سلام ٱلله علیها -( دلگیرم از قرار تو و بیقراری ات ) * مرضیه عاطفی

۱۱۶۰

حضرت زهرا سلام ٱلله علیها -( دلگیرم از قرار تو و بیقراری ات ) دلگیرم از قرار تو و بیقراری ات

غرق خزان شده ست هوایِ بهاری ات

خون گریه میکند دل دیوار و چشم ِ در

تا خیره میشود به تو و بردباری ات

آتش گرفته بود و چه میشد از آسمان

باران نزول کرده می آمد به یاری ات

خورشید در عزای تو مات و سیاهپوش...

باید که مخفیانه شود سوگواری ات

قرانِ ناطق است که میخواند اینچنین

شد کوثرانه لحن غم انگیزِ قاری ات

مولا نشسته بود کنار نبودنت

چشمش به کودکانِ تو و یادگاری ات

جاریست زنده در دل تاریخ تا ابد

فرزند-داری و هنرِ خانه داری ات

رفتی و عاشقانه برایش سپر شدی

جانم فدای سبک ولایت مداری ات!

  • پنج شنبه
  • ۲۰
  • مهر
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۱۵:۲۴
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 امیر عباسی

نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها -(ای بانوی آسمانی) * امیر عباسی

۶۸۱

نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها -(ای بانوی آسمانی) ای بانوی آسمانی
ای خورشید مهربانی
تو نوری و جاودانی
بی حدّی و بی کران و بی نشانی
ای آرامشِ قلبِ زینَبِین
ای روحِ حسن،ای جان حسین
بر ختمِ رُسُل،نورِ هر دو عین
ای روحِ حسن،ای جان حسین
یا زهرا مدد یا زهرا مدد...

باید جان شود فدایت
باید ناله زد برایت
نامَت مُصحَفِ هدایت
ای جانت فدای مکتب ولایت
تو در پشتِ در یارِ رهبری
قد خمیدهٔ عشق حیدری
قدر و کوثری،یاسِ پرپری
قد خمیدهٔ عشق حیدری
یا زهرا مدد یا زهرا مدد...

تو محبوبِ کِردِگاری
آری جانفَدایِ یاری
داری دردِ بی شماری
بر خورشیدِ لافتیٰ تو ذولفَقاری
بِینِ روضه ها،غم گردد فُزون
تازیانه زد بر تو خَصمِ دون
با یادِ غمت،دلها گشته خون
تازیانه زد بر تو خَصمِ

  • شنبه
  • ۱۳
  • بهمن
  • ۱۳۹۷
  • ساعت
  • ۱۸:۴۵
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

فاطمیه -( اشكم كه چاره ى دردت نمى شود ) * آرمان صائمی

۱۶۳۰

فاطمیه -( اشكم كه چاره ى دردت نمى شود ) اشكم كه چاره ى دردت نمى شود
بايد براى تو كارى كنم دگر
آخر چقدر زانو بغل كنم ز غم؟
خانم چقدر گريه و زارى كنم دگر؟

زهرا به جان خودت احتياج نيست
با دست خسته چرا كار مى كنى؟
زحمت نكش عزيز دلم..خسته مى شوى
وقتى كه كار با تنِ بيمار مى كنى

اصلاً نياز به گفتن ندارد و
فهميده ام چِقَدَر درد مى كشى
هر بار پا شدم از خواب ديده ام
پهلو كه هيچ..كمر درد مى كشى

وقت نماز رو به خدا ناله مى زنى
آهسته از خدا طلب مرگ مى كنى
با گريه هاى هرشبه ات كنج اين قفس
اين خانه را تو چنان ارگ مى كنى

با رفتنت غرور على خُرد مى شود
زهرا!بمان و زندگى ام را بهم نريز
اصلاً بيا به خاطر اين بچه ها بمان
زهرا!بمان تورا به خدا..باشد ا

  • جمعه
  • ۲۸
  • مهر
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۱۳:۰۱
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

فاطمیه -( اين ماه سوم است گرفتار بسترى ) * آرمان صائمی

۱۰۱۱

فاطمیه -( اين ماه سوم است گرفتار بسترى ) از زبان امام حسن(ع)

اين ماه سوم است گرفتار بسترى
شكر خدا كه ظاهراً امروز بهترى

چيزى نگفته ام به كسى مهربان من
دل تنگ نگاه توام مهر مادرى

هرشب كنار بستر تو گريه مى كنم
مادر!چقدر جان خودت گريه آورى

مادر!نگاه كن كه چه خاكى سرم شده
با چشم نيمه باز چرا خيره بر درى؟

جان حسن بمان و نرو از كنار ما
هرچند خسته اى و ز عالم مكدرى..

شاعر : آرمان صائمی

  • جمعه
  • ۲۸
  • مهر
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۱۳:۰۹
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

فاطمیه-از زبان حضرت علی (ع) -( بى قرارى می‌كنى تا خانه زندانم شود؟ ) * آرمان صائمی

۱۱۰۳
۱

فاطمیه-از زبان حضرت علی (ع) -( بى قرارى می‌كنى تا خانه زندانم شود؟ ) از زبان حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام

بى قرارى می‌كنى تا خانه زندانم شود؟
بسترت را پهن كردى قاتل جانم شود؟

با حسن حرفى زدى؟با من غريبى مى‌كند
گريه‌هاى هر شبش بارانِ چشمانم شود

درد دل را با كه گويم غير چاهِ آب؟آه...
عاقبت اين چاهِ آب است كه گريانم شود

جانِ حيدر راه دارد تا كه برخيزى زِ جا؟
مى‌شود شادى قرارِ قلبِ ويرانم شود؟

چند وقتى مى شود خنده نكردى فاطمه
خنده كن ! تا باعثِ لبخندِ طفلانم شود

شاعر : آرمان صائمی

  • جمعه
  • ۲۸
  • مهر
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۱۳:۱۳
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد