شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

احراق بیت -( زمین به لرزه در آمد به دل شرر افتاد ) * محسن تهرانی

1450
2

احراق بیت -( زمین به لرزه در آمد  به دل شرر افتاد ) زمین به لرزه در آمد به دل شرر افتاد
دمیکه مادر سادات پشت در افتاد

بهشت، شعله گرفت و ز هرم آن آتش
عزیز حیدر کرار، در خطر افتاد

صدای فاطمه را پشت در شنید،ولی ..
چنان لگد به در خانه زد، که در، افتاد

صدای یا ابتایش به آسمانها رفت
که آه یا ابتا محسنم دگر ، افتاد

چنان هجوم به درب سرای او بردند ...
که از درخت ولای على ، ثمر ، افتاد

طناب بسته به دستان مرتضی اما
طنابشان به گلوی پیامبر افتاد

اگرچه دست ، شکسته ، ولی امانش برد
دمیکه نیمه ی شب، درد بر کمر افتاد

علی ندید ، ولی پیش دیده ی زینب ...
شکست مادر و کم کم شکسته تر افتاد

بجز کبودی رخ ، یادگاری از کوچه ...
به کتف و بازو و ابروی او اثر افتاد

  • شنبه
  • 4
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:41
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

احراق بیت -( جمعیت آنطرف و این طرف در مادر ) *

2429
2

احراق بیت -( جمعیت آنطرف و این طرف در مادر ) جمعیت آنطرف و این طرف در مادر
میشود در همه جا جوشن حیدر مادر
هیزم جمع شده،حمله لشکر،مادر
پاگرفته همه جا ناله ی مادر مادر

شعله بالا نرود! نا که ندارد اصلا
حوریه طاقت گرما که ندارد اصلا

درِ این خانه در عرش معلی ست نزن
خشت خشتش همه دلخوشی ماست نزن
اینکه لرزیده تنش آیت عظماست نزن
بی حیا پیش رویت حضرت زهراست نزن

زدی و زلزله در عالم بالا افتاد
بشکند پای تو که فاطمه از پا افتاد

کینه و بغص تو بی حد و عدد شد نامرد
حال مولا سراین فاجعه بدشد نامرد
سهم قدیسه این شهر لگد شد نامرد
هرکس آمد زروی فاطمه رد شد نامرد

سوره نور به شلاق ندارد عادت
یاس به میخ کج و داغ ندارد عادت

خانه وحی خراب است کجایی فضه
سوخ

  • شنبه
  • 4
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:46
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

احراق بیت -( خانه ای که شُده خاکِ سه امامش جبریل ) * حسن لطفی

1567
2

احراق بیت -( خانه ای که شُده خاکِ سه امامش جبریل ) خانه ای که شُده خاکِ سه امامش جبریل
خانه ای که نرسد بر سرِ بامش جبریل
خانه ای که به سویش بود قیامش جبریل
خانه ای که به درش بود سلامش جبریل

از درِ کهنه در بسته که خواهش می کرد
اهل آن را به در خانه سفارش میکرد

گفت با در نَفَسِ خانه مریض احوال است
چند روزی ست که از گریه کمی بی حال است
پدرش رفته و سهمش غم و آه و ناله است
گفت با در ولی افسوس که بداقبال است

ناگهان دید در،آن روز که غربت پر بود
سمت جبریل سر کوچه جماعت پر بود

تازه فهمید همان روز سفارشها را
تازه دانست دلیل همه خواهش ها را
دید در یک طرفش هیزم و آتش ها را
بعد از آن دید در آن بین کِشاکشِ ها را

خواست تا نشکند آتش چقدر غوغا کرد
خواست تا

  • شنبه
  • 4
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:49
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شعر شام شهادت حضرت زهرا (س) -( دریغ از درد و داغِ بیکرانه ) * هستی محرابی

1243
1

شعر شام شهادت حضرت زهرا (س) -( دریغ از درد و داغِ بیکرانه ) دریغ از درد و داغِ بیکرانه
که غم از دل زند هر شب جوانه

مدینه من سؤالی از تو دارم
چه کردی با علی در آن زمانه؟

چه کردی که علی در نیمه ی شب
که می شد سوی نخلستان روانه

چه کردی با علی تا رازِ خود را
به نخل و چاه گوید محرمانه

چرا باید که قبرِ یاسِ پرپر
بماند تا همیشه بی نشانه

چرا مولای ما مظلوم و تنها
بماند سالها در کنجِ خانه

چه کردی تو؟بگو با جانِ زهرا
در و دیوار بود و تازیانه

مگر روزِ خدا پایان گرفته؟
که مولا غسل داد او را شبانه!

شاعر : هستی محرابی

  • دوشنبه
  • 13
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:01
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک نوحه شهادت حضرت زهرا (س) -( زهرا، ای مَهِ نگارِ من (۲) ) * هستی محرابی

2136
4

دانلود متن و سبک نوحه شهادت حضرت زهرا (س) -( زهرا، ای مَهِ نگارِ من (۲) ) زهرا، ای مَهِ نگارِ من (۲)
زهرا، هیجِده بهارِ من (۲)
زهرا، مرو از کنارِِ من (۲)

زهرا، زهرا

ای گلِ پژمرده در عهدِ جوانی (۲)
بی نصیب و نامراد از زندگانی(۲)
می روی امّا چرا با بی نشانی (۲)
بعدِ تو سهمِ من است نا مهربانی(۲)

این منو داغِ غمِ بی خانمانی (۲) جایگزین
خسته از دردِ فراقِ کودکانی(۲) جایگزین

زهرا !
این منو این آهِ سرد
زهرا
مانده پشتم کوهِ درد
زهرا
شد بهارم رنگِ زرد
زهرا، زهرا

زهرا، ای مَهِ نگارِ من (۲)
زهرا، هیجِده بهارِ من (۲)
زهرا، مرو از کنارِ من (۲)
زهرا، زهرا

ای گلِ یاسِ به خاک و خون کشیده (۱)
ای بتول، کامِ دل از دنیا بریده (۲)
کس به مثلِ تو غمِ عالم ندیده (۱)
گشتی ایامِ جوانی

  • سه شنبه
  • 14
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:51
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) -( الا ای چاه زهرایم کجا رفت ) * هستی محرابی

2730
3

شعر شهادت حضرت زهرا (س) -( الا ای چاه زهرایم کجا رفت ) الا ای چاه زهرایم کجا رفت
طبیبِ درد و غمهایم کجا رفت

الا ای چاه انیسِ هر چه دردم
بگو آن یارِ تنهایم کجا رفت

شاعر : هستی محرابی

  • پنج شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:10
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا (س) -( یادِ غسل و یادِ تکفین یادِ تشییعِ شبونه ) * هستی محرابی

952

شهادت حضرت زهرا (س) -( یادِ غسل و یادِ تکفین یادِ تشییعِ شبونه ) یادِ غسل و یادِ تکفین یادِ تشییعِ شبونه
یادِ تابوتِ غریبت دلِ شب شده روُنه

یادِ اون شبهای غربت یادِ اون زخمِ جراحت
یادِ آهسته گرِستن یادِ قبرِ بی نشونه

شاعر : هستی محرابی

  • پنج شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:13
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا (س) -( امشب ز داغِ زهرا آهِ دلم فزونه ) * هستی محرابی

938
1

شهادت حضرت زهرا (س) -( امشب ز داغِ زهرا آهِ دلم فزونه ) امشب ز داغِ زهرا آهِ دلم فزونه
تا جامه ی گلم رو دیدم که غرقِ خونه

تیغِ عدو چه کرده با جسمِ مهربانش
از ضربِ کینه بشکست پهلو وُ بازوانش

خون میچکه ز سینه زینب فقط نبینه
ممنون از این محبّت ای مردم مدینه

شاعر : هستی محرابی

  • یکشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:35
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یازهرا -( ای سیده ی زنان عالم زهرا ) * اسماعیل تقوایی

1620
4

یازهرا  -( ای سیده ی زنان عالم زهرا  ) یا زهرا(س)
ای سیده ی زنان عالم، زهرا
ای نور دل نبی خاتم، زهرا

ای بهرپدر زبعد مادر،مادر
ای سوره ی کوثر مجسم، زهرا

ای شاخص همسری ومادر بودن
ای کفو ولی ا...اعظم، زهرا

ازبعد پدر برای حق حیدر
بودی تو مدافعی مصمم، زهرا

هرگاه که کوچه یاد ما می آید
دلها بشود سرای ماتم، زهرا

لعنت به کسی که روی تو سیلی زد
شدقد حسن زاین الم خم، زهرا

ای وای زآتش ودر سوخته ای
پشت در وصحنه ای پر از غم،زهرا

دیدی تو به چشم خود علی را بردند
در بند ودودیده پر زشبنم،زهرا

دربستر خود فتاده بودی،زینب
بگذاشت به زخم سینه مرهم،زهرا

ای وای زلحظه ی وداعت بانو
گریید به حال حیدر عالم، زهرا

ای یار جوانمرگ علی مظلوم
جانباز وشهیده

  • دوشنبه
  • 20
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:24
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه -( سیلی مزن بر روی او نامرد او زهراست ) * اسماعیل تقوایی

2642
3

یا فاطمه -( سیلی مزن بر روی او نامرد او زهراست  ) یا فاطمه(س)
سیلی مزن بر روی او نامرد، او زهراست
رفته مگر ازیاد تو او دختر طاهاست

در پیش چشم کودکی مادر زدن، ای وای
مادر زمین افتاده،کودک دیده اش دریاست

هرچه تقلا می کند تا مادرش خیزد
تاب وتوانش نیست،آخر مجتبی تنهاست

ای کاش دستت می شکست ای جانی ملعون
برصورت زهرا اثر از ضربه ات برجاست

لعنت به تو ای ظالم اول به آل ا...
در امتداد ظلم تو کرببلا پیداست

کرببلا ومادر ویک پیکر بی سر
ازناله اش در آسمان شور عزا بر پاست

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 22
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 12:32
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیر عباسی

واحد فاطمیه -(سوره قدر و کوثر،ای خروش تو محشر) * امیر عباسی

1437

واحد فاطمیه -(سوره قدر و کوثر،ای خروش تو محشر) سوره قدر و کوثر،ای خروش تو محشر
همه ی هستِ حیدر،یاور و یار رهبر
جانم بادا قربان غم تو
بر روی لب داریم همه دم ذکر و دمِ تو
زهرا زهرا شورِ دو عالَم
ای ثناخوانِ عشق تو هاجر و مریم
گل حیدر یا زهرا...

ای نماز تو فخرِ،خالقِ آسمانها
عرصه سَروَریّت،پَهنه ی کهکشانها
جانِ طاها ای نورِ بی همتا
عالَم همه مِسکینَت ای صدّیقه ی کبری
ای مادرِ شمسِ عاشورا
دانش آموزِ مَکتبت زینب کبری
گل حیدر یا زهرا...

  • جمعه
  • 22
  • دی
  • 1396
  • ساعت
  • 02:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه الزهرا (س) -(تنها بمانده ام بی یار ویاورم ) * اسماعیل تقوایی

1003
2

یا فاطمه الزهرا (س) -(تنها بمانده ام بی یار ویاورم ) تنها بمانده ام بی یار ویاورم
افتاده پشت در مظلومه همسرم

زهرای من خدا در خون وآتش است
شرمنده از روی مولا پیمبرم

یاس کبود من همراه غنچه اش
افتاده بر زمین نالان برابرم

دستان من شده بسته به بند کین
ناشد مدد کنم دلدار مضطرم

شرمنده ام زتو زهرا مرا ببخش
چون در حصار این قوم ستمگرم

فضه بیا مدد، کن همسر مرا
محسن فدا شده دریاب وهمسرم

ای مردم او بود دردانه ی رسول
من گرد خندق وسردار خیبرم

زهرا بنالد وبابا صدا زند
این ناله می زند آتش به پیکرم

یارب سپارم این نامردمان به تو
تاموقع جزا، تا روز محشرم

  • یکشنبه
  • 24
  • دی
  • 1396
  • ساعت
  • 15:21
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

نذر حضرت زهرا (س) ، زبانحال حضرت مولا علی (ع) -(چشم هايت به آسمان باز و) * آرمان صائمی

1238

نذر حضرت زهرا (س) ، زبانحال حضرت مولا علی (ع) -(چشم هايت به آسمان باز و) چشم هايت به آسمان باز و
در سكوتت هزارتا حرف است
لااقل ناله اى بزن خانم
جمله نه...آهِ تو دوتا حرف است...
-
حيف شد!زندگىِ خوبى بود
من و تو دركنار هم بوديم
چارتا دسته گل خدا داد و
چِقَدَر بى قرار هم بوديم
-
فاطمه!من همان على هستم
چه كسى گفته رو بپوشانى؟
دستِ رد مى زنى به سينه ى من؟
التماست كنم نمى مانى؟
-
نه غذايى نه آب مى نوشى
همه شب تا به صبح بيدارى
فكر كردى كه من نمى بينم؟
درد دارى...به رو نمى آرى...
-
گريه هاى يواشكى تا كى؟
لااقل سخن بگو با من..
سرفه كردى دوباره زهراجان؟
لاله افتاده روى پيراهن....
-
فكر رفتن نباش خانمم
فكر من نه...فكر كودكانت باش
نكند غصه ى مرا بخورى
تو بمان...با قدِ كمانت با

  • سه شنبه
  • 26
  • دی
  • 1396
  • ساعت
  • 18:39
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر مصیبت حضرت زهرا س - «دوباره درد پهلویش گرفته» * وحید ولوی

1486
3

شعر مصیبت حضرت زهرا س - «دوباره درد پهلویش گرفته» دوباره درد پهلویش گرفته
سرش را بین زانویش گرفته
به ناگه شانه از دستش زمین خورد
گمانم هر دو بازویش گرفته
از آن دم که ز کوچه، خانه برگشت
نمی دانم چرا رویش گرفته؟
شنیدم سیلی از نامرد خورده
اگر از چشم او سویش گرفته
میان دود و آتش بود زهرا
که شعله بر همه مویش گرفته
غلاف تازیانه بی امان خورد
غلافی که به ابرویش گرفته
زمین دور سرش می چرخد از درد
دوباره درد پهلویش گرفته

  • جمعه
  • 29
  • دی
  • 1396
  • ساعت
  • 10:26
  • نوشته شده توسط
  • وحید ولوی
ادامه مطلب
 حمیدرضا محسنات

شعر فاطمیه برای اول مجلس -(کبوتری که خیال حرم به سر دارد ) * حمیدرضا محسنات

3275
5

شعر فاطمیه برای اول مجلس -(کبوتری که خیال حرم به سر دارد ) کبوتری که خیال حرم به سر دارد
مگر بمیرد از این فکر دست بردارد

حرم ندیده ولی دلخوشیم اینقدری
که صاحب حرم از حال ما خبر دارد

کبوتر حرمی بی نشان شدن سخت است
همیشه کفتر بی لانه دردسر دارد

به عشق خنده دلبر همیشه بخشیدیم
دل شکسته ی ما غصه ای اگر دارد

چه غصه ای ؟ به خدا انتهای خوشبختیست
همین که حضرت زهرا به ما نظر دارد

نسیم میوزد از کوچه ها خبر داری ؟
دوباره مادرمان دست بر کمر دارد ...

  • یکشنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 01:11
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمینه شهادت حضرت زهرا(ُ) *

586

زمینه شهادت حضرت زهرا(ُ) 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
زمینه حضرت زهرا(س)

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
یه روزی توکوچه. اومدن نامردم
توی دستاپربود. ازآتیش وهیزم
قیل وغال برپاشد. محشرکبری شد
من بمیرم آخر. آتیشی برپاشد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
میسوزونه منوغصه ی مادرم
ناله زدش بیافضه دیگه برم۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
پهلوشکسته/بامیخ درخدا
آتیش گرفته /خونه مرتضی
٫(مادر مادرمادرمادر)،
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
اومدن توخونه. دوره کردن مارو
باطناب وشمشیر. میبرن بابارو
دست به پهلومادر. پی مردخیبر
ناله میزدمی گفت. من فدای حیدر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شال آقاروگرفتش محکم تودست
حمله کردن به بی بی چل تارذل وپست۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
باز

  • یکشنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 08:17
  • نوشته شده توسط
  • میلادرهبر
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

دیوار ودر -(بین دیوار ودری تا که تن زهرا ) * اسماعیل تقوایی

2750
4

دیوار ودر -(بین دیوار ودری تا که تن زهرا ) بین دیوار ودری تا که تن زهرا ماند
ناله وا ابتایش دل عالم سوزاند

برد از یاد، همه درد خودش را تا دید
دشمن دون علی اش را سوی مسجد بکشاند

با همان حال بدش خواست که مانع گردد
ضرب شلاق عدو بر سر جایش بنشاند

ناله زد فضه بیا نو گلم از دست برفت
لگدی خورد به در ریشه او راخشکاند

فضه آمد به برش، بانوی خود را تا دید
ناله زد خاک غمش بر سر وبر رو افشاند

شوهری کاش نبیند چوعلی این صحنه
بود در بند برای مددش چاره نماند

خون دل اشک شد ودر غم یارش بارید
حالت فاطمه اش چشم علی را گریاند

ننگ بر آنکه زده فاطمه را ضرب جفا
داغ این ننگ به پیشانی منحوسش ماند

  • یکشنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شورحضرت زهرا(س) -(به دردنوکراشفایی) *

1098
1

شورحضرت زهرا(س) -(به دردنوکراشفایی) شورزیباحضرت زهراسلام الله علیها

به سبک آقای ماابوترابه
***

به دردنوکراشفایی
تومادرسینه زنایی
همه میدونن که توبانو
راز من اسمه ودوایی
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
مادرمن
به من بی سروپاتویک نگاه کن
توی جمع نوکرات منوسواکن
برای گریه کنات بی بی دعاکن
یازهرا(سلام الله علیها)
****
رسیده فاطمیه بازم
به گریه وسوزوگدازم
تواین شباذکرلب من
یافاطمه بعدنمازم
من بمیرم
که نداری حرمی توی مدینه
تموم غصه وماتمم همینه
به توسیلی میزدن ازروی کینه
یازهرا(سلام الله علیها)
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
مدینه رنگ خون گرفته
زهراشده مریض وخسته
حسن داره روضه میخونه
پهلوی مادرم شکسته
بشکنه کاش
دستای مغیره که زدش به مادر
افتادش روخاک مثه لاله ی پرپر

  • یکشنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 09:04
  • نوشته شده توسط
  • میلادرهبر
ادامه مطلب

غزل روضه حضرت زهرا(س) درد دل با امام علی(ع) -(دلم ازغصه پره ازچی بگم علی علی) *

5516
6

غزل روضه حضرت زهرا(س) درد دل با امام علی(ع)  -(دلم ازغصه پره ازچی بگم علی علی) بسم الله الرحمن الرحیم

غزل روضه ای درد دل حضرت زهرا(س)باامیرالمومنین(ع)

دلم ازغصه پره ازچی بگم علی علی
ازغریبی وغمت من چی بگم علی علی
...........................................................
یادته خونمونونامردماآتیش زدن
میسوزه بال وپرم ازچی بگم علی علی
......................................................
تاآتیش گرفت پرم صدازدم فضه بیا
بارشیشماشکستن چی بگم علی علی
......................................................
سرم ازضربه ی اون تازیونه دردمیکنه
ازکبودیای این تن چی بگم علی علی
......................................................
بدجوری غلاف شمشیرازدن به بازوهام
پهلوم ازضرب لگددرد

  • یکشنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 09:20
  • نوشته شده توسط
  • میلادرهبر
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

غروب فاطمه -(غروب کرده دگر مهر آسمان علی ) * اسماعیل تقوایی

973
2

غروب فاطمه -(غروب کرده دگر مهر آسمان علی ) غروب کرده دگر مهر آسمان علی
زدست رفته همی همسر جوان علی

فراق فاطمه اش آنچنان براو سخت است
رسیده بر لب او زین فراق جان علی

چها کشیده زمانی که غسل میدادش
فدای دیده ی گریان وخون فشان علی

نگه به نعش عزیزش نموده می نالید
دوباره زنده شو ای یار مهربان علی

دوباره خیز زجا حامی همیشگی ام
ببین تو حال بد و قامت کمان علی

علی بدون تو ساکت شده نشسته زپا
ببین زبان من، الکن شده زبان علی

چراغ خانه من بی تو خانه تاریک است
چه سرد وغمزده شد وضع آشیان علی

شدست خانم این خانه زینب زارت
به او که می نگرم تو شوی عیان علی

شبانه پیکر پاکت به خاک بسپردم
که تا شوی به جهان گوهر نهان علی

خوشا دمی که مزارت عیان شود به

  • دوشنبه
  • 2
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 21:38
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک3 ـ ذکر / زمزمه / زمینه سنگین ـ ظالم -(قنفذ الهی خوش نبینی) * حسن ثابت جو

2457
4

سبک3 ـ ذکر / زمزمه  / زمینه سنگین ـ ظالم -(قنفذ الهی خوش نبینی) قنفذ الهی خوش نبینی
از هر چه ظالم بوده تو ظالم ترینی(۲)
از جمع ما بردی گلی را
شد كار بابایم دگر خانه نشینی (۲)
نفرین به تو كردی جفا بر هستِ مادر
با ضربه‌ای بردی رمق از دستِ مادر
زخمی و خسته ـ وای مادرِ ـ وای مادر ـ وای مادر من
پهلو شكسته ـ وای مادرِ ـ وای مادر ـ وای مادر من
در كوچه‌ها كارم جنون شد
از ضربِ‌سیلی‌چشمِ مادرغرقِ‌خون‌شد(۲)
دست عدو از بس قوی بود
روپوش مادر از گلِ رویش برون شد(۲)
بهرِ كمك خود را به سویش می‌كشاندم
پنهان ز بابا چادرش را می‌تكاندم
زخمی و خسته ـ وای مادرِ ـ وای مادر ـ وای مادر من(۲)
پهلو شكسته ـ وای مادرِ ـ وای مادر ـ وای مادر من(۲)
از شدت آن ضربِ سیلی
رخساره‌ی من هم پر ا

  • سه شنبه
  • 3
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 23:15
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 1 ـ ذکر / شور ـ دعا -(زهرا دعا كن ای یاسِ خونه) * حسن ثابت جو

1441
1

سبک 1 ـ ذکر / شور ـ دعا -(زهرا دعا كن ای یاسِ خونه) زهرا دعا كن ای یاسِ خونه
حیدرِ خسته ـ تا بعدِ غسلت ـ زنده نمونه
حالا می‌دونم ـ یارِ جونم
چرا تو از چشمای حیدر رو گرفتی
شبا به وقتِ ـ نمازِ وِترِت
می‌شستی و دستی به پهلو می‌گرفتی
وای من از گرفتن رو
علی و خونِ زخمِ پهلو
زهرای حیدر (۴)
اسماء مریز آب كه بی‌قرارم
من نمی‌تونم ـ خون‌های‌پهلو ـ رو بند بیارم
دستای لرزون ـ چشمای گریون
یكی برا زهرای من كفن بیاره
شدم پریشون ـ مثلِ یه مجنون
وقت كفن چشمای زینب نمی‌زاره
آستینا رو دهن بگیرید
دستْ رو چشِ حسن بگیرید
زهرای حیدر (۴)
ای كودكانم ـ همه بیایید
با مادر خود ـ لحظه‌ی آخر ـ وداع نمایید
وای از دلِ شب ـ غش كرده زینب
حسین داره چشمای كوثر و می‌بوسه
دستای زهر

  • چهارشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

ذکر سنگین ـ شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(رفتی از برِ علی ـ یاسِ پرپرِ علی ـ یا فاطمه) * حسن ثابت جو

1122
2

ذکر سنگین ـ شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(رفتی از برِ علی ـ یاسِ پرپرِ علی ـ یا فاطمه) رفتی از برِ علی ـ یاسِ پرپرِ علی ـ یا فاطمه
اشكِ غم نشسته در ـ چشمانِ ترِ علی ـ یا فاطمه
ای گلشنِ علی ـ جان و تنِ علی
جان دادنت شده ـ جان کندن علی
زهرای من مرو ـ زهرا زهرا(۲)
غمخوارِ جوانِ من ـ ای روح و روانِ من ـ یا فاطمه
رفتی با نبودِ تو ـ گویی رفته جانِ من ـ یا فاطمه
من میرِ خیبرم ـ بی یار و یاورم
بعد از تو فاطمه ـ دردم کجا برم
زهرای من مرو ـ زهرا زهرا(۲)
یارِ لاله گون كفن ـ می‌گوید ز تو حسن ـ یا فاطمه
از كوچه شنیده‌ام ـ از داغِ تو یاسِ من ـ یا فاطمه
تنها نشسته ام ـ با دست بسته ام
همچون تو فاطمه ـ از کینه خسته ام
زهرای من مرو ـ زهرا زهرا(۲)

  • چهارشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 13:56
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سحر ـ شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(ای خدا وقت سحر نزدیک است) * حسن ثابت جو

855

سحر ـ شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(ای خدا وقت سحر نزدیک است) ای خدا وقت سحر نزدیک است
لحظه‌ی سخت سفر نزدیک است
پرده‌ای زد به میان حجره
گفت با ناله شرر نزدیک است
پشت این پرده عزا می‌گیریم
شستن قرص قمر نزدیک است
دختری فکر غم بابا بود
گفت فریاد پدر نزدیک است
کودکی داد به مادر پیغام
راه دوری چه قدر نزدیک است
پرده لرزید همه فهمیدند
رفتن سوخته پر نزدیک است
ناله‌ای گفت بیایید وداع
رفتن مادر اگر نزدیک است

  • پنج شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 09:56
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سیدة النساء ـ شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(بی‌‌خبرانِ از خدا ظلم به ما روا نبود) * حسن ثابت جو

975

سیدة النساء ـ شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(بی‌‌خبرانِ از خدا ظلم به ما روا نبود) بی‌‌خبرانِ از خدا ظلم به ما روا نبود
مادر مظلومه‌ی ما مگر گل خدا نبود؟
همیشه احترام او سفارش رسول بود
مگر مقام مادرم سیدة النساء نبود؟
مگر نگفت فاطمه پاره‌ای از تن من است
مگر عزیز حضرت خاتم الانبیاء نبود؟
شهر مدینه ساکت و مادر ما به ناله شد
از چه نوای فاطمه در خور اعتناد نبود؟
ای که میان کوچه‌ها حرمت او شکسته‌ای
مگر حدیث فاطمه کوثر و هل اتی نبود؟
مقصد کینه‌ی شما بود ولایت و علی
بانوی پشت در مگر همسر مرتضی نبود؟
این همه خدمت نبی رفت ز یادتان اگر
لیک به یادتان مگر دختر مصطفی نبود؟

  • پنج شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 09:57
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

عقده ـ شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(مادرم بی سخنت عقده‌ی من وا نشود) * حسن ثابت جو

983

عقده ـ شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(مادرم بی سخنت عقده‌ی من وا نشود) مادرم بی سخنت عقده‌ی من وا نشود
غم پژمردن تو در دل من جا نشود
تو اگر بی حسنت رفته‌ای، ای رفته به خواب
مادرم بی‌تو حسن عمر به فردا نشود
من که خود شاهد غم‌های تو بودم، دانم
مادری چون تو چنین غمزه پیدا نشود
دل شب بود شبی بین دعا گفت پدر
هیچ کس نزد علی مثل تو زهرا نشود
یاد آن روز که جدّم به تو زد بوسه و گفت
دختری چون تو دگر امّ ابیها نشود
سخنی گفتم و مادر تو بگو یک کلمه
حرفی آخر که دلم خانه‌ی غم‌ها نشود
نکند بی حسنت پر زده‌ای ای مادر
خیز تا چون قد تو قامت من تا نشود
من که همراز تو در کوچه‌ی ماتم بودم
کاش باشی که دگر راز تو افشا نشود

  • پنج شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 09:57
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

فاطمیه ـ شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(فاطمیه شد عیان، مادر کجاست؟) * حسن ثابت جو

1473
2

فاطمیه ـ شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(فاطمیه شد عیان، مادر کجاست؟) فاطمیه شد عیان، مادر کجاست؟
ای زمین، ای آسمان، مادر کجاست؟
مانده در دل این سؤال بی‌جواب
ای خدا آن بی نشان، مادر کجاست؟
ناله و ضجه کی آرامم کند؟
تا ندانم قد کمان، مادر کجاست؟
در پس هر روضه دل پرسیده است
آن شکسته استخوان، مادر کجاست؟
رخ نما، پاسخ بده، ای منتقم!
مهدی صاحب زمان، مادر کجاست؟
بی تو ما راه زیارت گُم کنیم
زائر قبر نهان، مادر کجاست؟
یک مدینه کن تو مهمانم شبی
ای عزیز روضه‌خوان، مادر کجاست؟

  • پنج شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 10:02
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

شام غم ـ شعر شهادت حضرت فاطمه(س) -(چرا ای شام غم بیداری امشب) * حسن ثابت جو

797

شام غم ـ شعر شهادت حضرت فاطمه(س) -(چرا ای شام غم بیداری امشب) چرا ای شام غم بیداری امشب
غم عالم به ما می‌باری امشب
مگر تو همدم مادر نبودی؟
که این گونه غریب و تاری امشب
صدای آب می‌ریزد به جانم
بسان زهر آتشباری امشب
بشوید مادر مظلومه‌ام را
پدر با دیده‌های زاری امشب
نوای زینب از آن سوی دیوار
به بابا می‌دهد دلداری امشب
حسین و شعله‌های انتقامش
به سرخی می‌زند رخساری امشب
حسن هستم که ذکر صبر گویم
کنم بر لب دعا را جاری امشب
خدایا ای پناه دردمندان
بده غم‌دیدگان را یاری امشب

  • پنج شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 10:03
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

شهر غم ـ شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(پدر رفتی غم بسیار دیدم) * حسن ثابت جو

1135
1

شهر غم ـ شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(پدر رفتی غم بسیار دیدم) پدر رفتی غم بسیار دیدم
چه‌ها با دیده‌ی خونبار دیدم
هجوم کافران من را نیازُرد
ستم از دشمن دیندار دیدم
اگر دین تو را تحریف کردند
علی را یکّه در پیکار دیدم
به هر جا مرتضی را یار بودم
ولی او را بدون یار دیدم
از آن شهری که نامش از تو پر بود
ز دست مردمش آزار دیدم
از آن روزی که سیلی خوردم از خصم
همیشه شهر غم را تار دیدم
به پشت در دمی نام تو بردم
چه ضربی از در و دیوار دیدم
به او گفتم که یاس مصطفایم
به گلبرگ تن خود خار دیدم

  • پنج شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 10:03
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

یاری برای یاری ـ شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(آن روز عاشقانه، یاری برای یاری) * حسن ثابت جو

855

یاری برای یاری ـ شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(آن روز عاشقانه، یاری برای یاری) آن روز عاشقانه، یاری برای یاری
می‌كرد كارِ خانه، یاری برای یاری
با اینكه بانوی دلْ، دل سیر از جهان بود
می‌خواند این ترانه، یاری برای یاری
در فكر روزهای پایان رسیده‌ی عمر
می‌سوخت دانه دانه، یاری برای یاری
كابوس‌های كوچه، تفسیر سرخِ سیلی
اشك عصای شانه، یاری برای یاری
در خاطرش رقم خورد، بین كویر كوچه
می‌خورد تازیانه، یاری برای یاری
وقتی به یادش آمد از آتش و در و دود
می‌سوخت از زمانه، یاری برای یاری
دیگر نمانده صبری تا صبر او بماند
چون رود شد روانه، یاری برای یاری
در نیمه‌های تاریك، می‌برد مردِ مهتاب
تابوت را شبانه یاری برای یاری
آیا دو قطره شعرم، با بیت‌های اشكم
گردد حساب یا نه؟ یاری برای یاری

  • پنج شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 10:04
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد