شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

متن شعر حضرت زهرا(س) -(از فاطمه گفتن وسرودن سخت است) * طیبه بهبودی

1556

متن شعر حضرت زهرا(س) -(از فاطمه گفتن وسرودن سخت است) از فاطمه گفتن وسرودن سخت است
در فکر درسوخته بودن سخت است
حالا که هوای آسما نها دارد
ازجان علی غصه ربودن سخت است

سنگین شده شانه ها ودرمانی نیست
بغضی به گلو مانده وبارانی نیست
درحیرتم از فاتح خیبر که چرا
در بازوی محکمش دگر جانی نیست؟

شهری که شده تمام آن الوده
از سوختن در شده هر جا دوده
پروانه شدن دگر نمی ارزد چون
ایمان سر سجاده ی خود فرسوده

از نسل علی کسی زجا برخیزد
دارو به گلوی این جماعت ریزد
زخمی شده جانشان ولی میخندند
از روح کثیفشان شرر می ریزد

اکسیژن این فضا چرا کم شده است
حالا نمک وزخم فراهم شده است
مولا سر خود به زانویش میگیرد
دلتنگیش از جنس محرم شده است

غوغای سکوت او چه دیدن دارد
از

  • دوشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 10:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

متن شعر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها -(از بیت آل طاها آتش کشد زبانه ) * سید محمد میر هاشمی

1245
0

متن شعر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها  -(از بیت آل طاها آتش کشد زبانه ) از بیت آل طاها آتش کشد زبانه
گوئی شده قیامـت بر پا درون خانه
.
برپاست شورمحشر ازعترت پیمبر
خلق اند مات و مبهوت از گردش زمانه
.
اهریمنان نمودند خون قلب مصطفی را
درنظرخلایق بی جرم و بی بهانه
.
درپشت در فتاده، ام الائمه از پا
دارد فغان زدشمن آن گوهر یگانه
.
زینب به ناله گوید کشتند مادرم را
این یک زضرب سیلی آن یک ز تازیانه
.
در خون فتاده زهرا چون مرغ نیم بسمل
محسـن فتاده چون گل پرپردر آستانه
.
درپشت زانوی غم پژمان نشسته حیدر
مانده حسین مظـلوم حیران در آن میانه

ازقش خون و دیوار پرسد ز حال زهرا
وز زخم سینه گیرد از مـیخ در نشانه
.
داردحسن شکایت از کینه مُغَیره
ریزد ز دیدگانش یاقوت دانه دانه
.
با پهل

  • پنج شنبه
  • 17
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 17:04
  • نوشته شده توسط
  • سید محمد حسینی
ادامه مطلب

متن شعر حضرت زهرا سلام الله علیها -(به گل طلعت او هر دو جهان زیبا شد ) * مرحوم حاج عبداله رضایی غمکش

609

متن شعر حضرت زهرا سلام الله علیها  -(به گل طلعت او هر دو جهان زیبا شد ) اسوۀ استقامت است زهرا
عزّ و مام امامت است زهرا
.
او شفیعه برای خلق الله
آبروی قیامت است زهرا
.
مادر با شهامت حسنین
سردبیر شهامت است زهرا
.
درس غیرت که بر حسینش داد
چشمه سار شجاعت است زهرا
.
ای بنازم مقام والایش
تکیه گاه ولایت است زهرا
.
جان عاشق فدای عزّت او
یم مهر کرامت است زهرا
.
دلمان گشته گنبد حرمش
روحمان پُر طراوت است زهرا
.
یاد بادا که «غمکش» هر دم گفت
اسوۀ استقامت است زهرا
.

  • پنج شنبه
  • 24
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 09:09
  • نوشته شده توسط
  • سید محمد حسینی
ادامه مطلب
کربلایی رحیم فیضی اردبیلی

ایام فاطمیه ... -(فاطمیّه اوج درد و غصّه های حیدر است ) *کربلایی رحیم فیضی اردبیلی

1198
1

ایام فاطمیه ...  -(فاطمیّه اوج درد و غصّه های حیدر است ) فاطمیّه اوج درد و غصّه های حیدر است
یاسِ او از ضربِ سیلی چون گُلِ نیلوفر است
.
خانهٔ شاه ولایت شعله وَر در آتش است
آسمان آتش گرفته یا که روز محشر است؟
.
کوچه مملُوِّ جماعت٬ سیصد و اندی نفر
آنکه مانده پشت دَر٬ دردانهٔ پیغمبر است
.
با هجوم آن جماعت٬ درب سوزان٬ واشد و
ناگهان زینب صدا زد٬ مادرم پشت در است
.
بی بیِ پهلو شکسته٬ پیکرش نقشِ زمین
زین غمِ عظما یقیناً دیدهٔ عالَم تَر است
.
زخم سینه یک طرف٬ سقطِ جنینش یک طرف
غنچهٔ باغ نبی افسرده حال و پَرپَر است
.
شد شهیدِ قومِ کین محسن٬ ولی گهواره اش
هدیه ای از جانبِ محسن برای اصغر است
.
حُرمت بزم عزای فاطمه واجب بُوَد
چونکه مهدی بانیِ بزم عزای مادر است

  • پنج شنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 11:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

فاطمیه شام غریبان حضرت فاطمه سلام الله علیها -(آسمان از ارتحالت سرخ شد) * محمد بختیاری

549
1

فاطمیه  شام غریبان حضرت فاطمه سلام الله علیها -(آسمان از ارتحالت سرخ شد) آسمان از ارتحالت سرخ شد
پشت در رفتی که بالت سرخ شد

لاله روییده‌ست در پهلوی تو؟!
آب غسلت از خجالت سرخ شد

  • سه شنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 11:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)خواب نشسته/اسیر حمله ی طوفان و موج گردابم * محمود اسدی

478

(غزل)خواب نشسته/اسیر حمله ی طوفان و موج گردابم اسیر حمله ی طوفان و موج گردابم
شده ست جسم من آب و دو دیده پر آبم

نمانده تاب و توانی به تن مرا،تنها
به یاد غصه و رنج علی ست بی تابم

ز درد صورت و پهلو و سینه و بازو
خدا گواست که هر شب نشسته می خوابم

عدو به در لگدی زد که بر زمین خوردم
صدا زدم که بیا فضه سخت دریابم
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • سه شنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 00:50
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمینه)پشت در انبار هیزم گشته * محمود اسدی

675

(زمینه)پشت در انبار هیزم گشته پشت در انبار هیزم گشته
ناله ات در خنده ها گم گشته
آه و واویلا
از کینه دشمن آتش بر افروخت
صورت زهرا پشت در می سوخت
آه و واویلا
از خمیدنت مادر خمیدم
میخ در را از سینه کشیدم
آه و واویلا
دیدم مغیره چه وحشیانه
بر تو می زد مادر تازیانه
آه و واویلا
رفته از کف طاقت و توانم
تو کتک خوردی پیش چشمانم
آه و واویلا
کس نمی داند که چها دیدم
محسن را زیر دست و پا دیدم
آه و واویلا
آنکه بر پهلوی تو با پا زد
آتش به خیمهٔ کربلا زد
آه و واویلا
مادر نبودی مرا آزردند
چادر از سر سکینه بردند
آه و واویلا
******
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • جمعه
  • 16
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 14:59
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)بین دیوار و در فاطمه از پا فتاد * محمود اسدی

2466
3

(نوحه)بین دیوار و در فاطمه از پا فتاد بین دیوار و در فاطمه از پا فتاد
میخ در بوسه بر سینه ی صدیقه داد
از غم فاطمه می کنم زمزمه
وامصیبت
با لگد زد به در پهلوی مادر شکست
گوییا دست و پهلوی پیمبر شکست
می رسد از سما ناله ی مصطفی
وامصیبت
آه از آندم که مولا به دلی شعله ور
محسنش دفن کرده بین دیوار و در
بی خبر می زدند چل نفر می زدند
وامصیبت
******
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • جمعه
  • 16
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 15:39
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

مرثیه شهادت حضرت زهرا(س) -( قسم بر کعبـه زهـرا کعبه عشق است و آمالم) * سید محسن حسینی

29

مرثیه شهادت حضرت زهرا(س) -(  قسم بر کعبـه زهـرا کعبه عشق است و آمالم) قسم بر کعبـه زهـرا کعبه عشق است و آمالم
به دورش در طوافم من تماشایی است احوالم

گره گر خـورده بر کـارم ولی یک فاطمه دارم
منم که بـا وجـود فاطمـه بـر خویش می‌بالم

طبیب من شده بیمار و من هستم پرستارش
پریشان‌حالـی زهـرا پریشـان می‌کنـد حـالم

ازآن روزیک هم ندیدم سرش رابسته فهمیدم
که با سـر بـر زمین افتـاده صید بی‌پـر و بالم

منم دور و بر چشمش چه آمد بر سر چشمش
نمی‌بینـد مـرا بـا دست می‌گـردد بـه دنبالم

نـدا آمـد ز پشـت در کجــایی فاتــح خیبـر
دو چشمت روشن ای چشم خدا کردند پامالم

به سختـی آمدم سـویش عبا انداختم رویش
نبینـد تـا کسـی بـر خـاک یـار هجده سالم

  • شنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 17:18
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

نوحه زبانحال حضرت زهرا(س) -( ای گل خزانم آتش مـزن بـه جانم) * سید محسن حسینی

0

نوحه زبانحال حضرت زهرا(س) -( ای گل خزانم آتش مـزن بـه جانم) ای گل خزانم آتش مـزن بـه جانم
ای پرستـوی مـن مــرو ز آشیـانم
ای امید دلها یا فاطمه یا زهرا

بعد تو بـه عالـم مـن دلخــوشی نـدارم
بی تو بـا کـه گـویم غم‌هـای بی‌شمـارم
من کـه در مدینـه غـریب و بی‌نشــانم
یــار قــد کمـانم بشنــو تــو التمـاسم
ای امید دلها یا فاطمه یا زهرا

یار نیمه‌جانم نگاهت به درد من باشد طبیب
با دل شکسته بخوانم شب تا سحر امن‌یجیب
ای صفای خانه شبانه بـار سفر را بسته‌ای
یار قد خمیده شهیده گمانم از من خسته‌ای
بود و هستم مرو تو ز دستم مرو وای از این جدایی

مانده کنج سینه غم‌های بی‌حسابم
بی‌تـو در مدینـه سـلام بی‌جـوابم
ای امید دلها یا فاطمه یا زهرا

آسمان چشمم شد غرق در ستاره
مـاه در خسـوفم کنم تو را نظاره
ای امید دلها یا فاطمه یا زهرا

کی رود ز یادم غم تـو ای مانده بین کوچه‌ها
کس خبر ندارد ز داغت با من چها کردی چها
کی رود ز یادم که سیلی هست تو را گرفته بود
کی رود ز یادم که زینب دست تو را گرفته بود
بود و هستم مرو تو ز دستم مرو وای از این جدایی

  • شنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 15:29
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا -(تا در افتاد روی پیکر تو) * محمد حبیب زاده

402

شهادت حضرت زهرا  -(تا در افتاد روی پیکر تو) تا در افتاد روی پیکر تو
غم به قلبم نشست زهرا جان

دشمنم با تمام بی رحمی
سینه ات را شکست زهرا جان

مثل آیینه تکه تکه شدی
میروی روی دست زهرا جان

به چه جرمی به تو جسارت کرد
مردک بت پرست زهرا جان

تو چه کردی که پیش چشم حسن
کوچه را برتو بست زهرا جان

تا شنیدم که زد به تو سیلی
کمرم را شکست زهرا جان

خون پهلوی پاره پاره تو
عمر من را گسست زهرا جان

تو بمان تا کنم فدای سرت
سرم و هرچه هست زهرا جان

تو بمان ذوالفقار حیدر باش
خوشی روزگار حیدر باش...

  • سه شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:41
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا -(آتش زبانه میزد و زهرا به خون نشست) * عبدالحقیر مرادی

511

شهادت حضرت زهرا  -(آتش زبانه میزد و زهرا به خون نشست) آتش زبانه میزد و زهرا به خون نشست
در بین شعله ها گل طاها به خون نشست

مسمار لعنتی به پرش گیر کرده بود
بال و پر پرستوی زیبا به خون نشست

معنای نور و کوثر و توحید را زدند
تفسیر آیه های تولا به خون نشست

روی کبود و پهلوی زخمی و چشم تر
دار و ندار حضرت مولا به خون نشست

سیلی به روی مادر سادات میزدند
روی کبود عصمت کبری به خون نشست

روی کبود و پهلوی زخمی و چشم تر
بانوی قد خمیده طوبی به خون نشست

مریم کنیز و فضه اسیر نجابتش
استاد درس هاجر و حوا به خون نشست

فرصت نشد که محسن خود را بغل کند
اولاد پاک شافع عقبی به خون نشست

وقتی صدای گریه زینب بلند شد
کون و مکان و عرش معلا به خون نشست

وقت گریز روضه شده یا ابا الحسن
در قتلگاه ماه دلارا به خون نشست

وقتی که نیزه آمد و زد بوسه بر گلو
حلقوم خشک رهبر تنها به خون نشست

با چکمه ها به صورت مولا لگد زدند
آن دم تمام عالم معنا به خون نشست

  • سه شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:43
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی سینه‌زنی شهادت حضرت زهرا(س) با سبک و ملودی جدید * مرتضی محمودپور

786
1

نوحه‌ی سینه‌زنی شهادت حضرت زهرا(س) با سبک و ملودی جدید ◾نوحه‌ی سینه‌زنی‌
شهادت حضرت زهرا
◾سبک و ملودی جدید

◾بنداول
ای... مادر سادات
روح مناجات
قبله حاجات
منبع خیرات
خیز و ببین علی زپا فتاده
به زانوی غریبی سر نهاده
بیت‌الحزن خانه مرتضی شد
روضه بخونم با زبان ساده
ِآتش کین شرر به معجر زده وای وای
شعله به بال و پر حیدر زده وای وای

◾بنددوم
جان....به‌لب رسیده
غصه دمیده
چشمی ندیده
یاسی خمیده
شد کشته کوثر و شکسته باده
میان کوچه فاطمه فتاده
بهر ولای مرتضی فدا شد
روضه بخونم با زبان ساده
قصه‌ی کوچه غصه‌ی حسن شد وای وای
صاحب عزا امام ممتحن شد وای وای

◾بندسوم
باز....آتش و دوده
علی نبوده
رخی کبوده
چشمام چو روده
اهل ولا کرده خدا اراده
به اذن حق علی اجازه داده
تا صبح محشر به غم فاطمه
روضه بخونم به زبان ساده
یا فِضّهُ خُذینی آید بگوش وای وای
شهر مدینه فاطمه شد خموش وای وای

  • جمعه
  • 14
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 08:31
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

زبانحال امیرالمؤمنین(ع)شهادت حضرت زهرا(س) -(از عشق خود جداشدن اسان نیست) * محسن رضوانی

614

زبانحال امیرالمؤمنین(ع)شهادت حضرت زهرا(س) -(از عشق خود جداشدن اسان نیست) از عشق خود جدا شدن آسان نیست
یا دست کم برای من آسان نیست

هر چیز سخت، در سخن آسان ست
مرگ عزیز در سخن آسان نیست

طومار عاشقیست که میپیچم
پیچیدن تو در کفن آسان نیست

آه ای عزیز مصر علی! از تو
راضی شدن بپیرُهن آسان نیست

گیرم که زینبین تو خوابیدند
آرام کردن حسن آسان نیست

خود مرد جنگیَم من و میدانم
با میخ، جنگ تن به تن آسان نیست

دلهای عاشقند که میفهمند
بی عشق خویش زیستن آسان نیست

  • شنبه
  • 15
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه الزهرا (س) _نابکاران دخت پیغمبر زدند * اسماعیل تقوایی

534

یا فاطمه الزهرا (س) _نابکاران دخت پیغمبر زدند یا فاطمه الزهرا(س)
نابکاران دخت پیغمبر زدند
پیش چشم کودکی مادر زدند

فاطمه در کوچه شد نقش زمین
عرشیان نالان شده بر سرزدند

دست نامحرم، رخ یاس کبود
آتش اینسان بر دل حیدر زدند

ظلم کردند بر پیمبر مسلمین
آتش اندر خانه ی دختر زدند

بود پشت در، ناموس خدا
آنزمان که با لگد بر در زدند

غنچه پرپر گشت و گل نقش زمین
بر وجود باغبان خنجر زدند

با غلاف تیغ ناگه ضربه بر
پهلوی همچون گل کوثر زدند

جان بسورد بهر مولامان علی
بند بر دست یل خیبر زدند

نانجیبان با چنین ظلمی، یقین
لطمه ها بر روح پیغمبر زدند

شعر:اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 16
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 01:25
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

روضه حضرت زهرا -(در خانه به یک لگد وا شد) * محمد حبیب زاده

474
1

روضه حضرت زهرا  -(در خانه به یک لگد وا شد) در خانه به یک لگد وا شد
میخ در بین سینه ای جا شد

شدت ضربه پهلو را بشسکت
قامت مادری جوان تا شد

جلوی چشم فاتح خیبر
سند مرگ عشقش امضا شد

چادری که فرشته میبوسید
پاره پاره ز حمله پا شد

سفره عشق و عاشقی شد جمع
سفره اشک و آه بر پا شد

فاطمه پشت در زمین افتاد
پشت یک درب آتشین افتاد...

  • یکشنبه
  • 16
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 09:20
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

فاطمیه -(شكسته شد در و اي واي خانمم افتاد) * احمد شاکری

599
1

فاطمیه  -(شكسته شد در و اي واي خانمم افتاد) شكسته شد در و اي واي خانمم افتاد
هجوم لشكر و اي واي خانمم افتاد
مسير معبر و اي واي خانمم افتاد
نگاه دختر و اي واي خانمم افتاد

هجوم دود ، نديدم چقدر تاريك است
حيا كنيد كمي كوچه تنگ و باريك است

پرند دور و بر تو عقب برو بانو
شكسته بال و پر تو عقب برو بانو
چه آمده به سر تو عقب برو بانو
كه ضربه زد به سر تو عقب برو بانو

خدا كند كه نيافتي دوباره راه برو
سريعتر برو از هجمه ي نگاه برو

فداي زار نگاهت چقدر غم خوردي
مگر چه بوده گناهت چرا بهم خوردي
بگو زچند نفر ضربه پشت هم خوردي
گمان كنم كه زمين خوردي و قدم خوردي

قدت خميده شده بانوي جوان علي
چه زود پير شدي آه مهربان علي

چه شد برام بگو زير دست و پا ماندي
نديدمت وسط ماجرا چرا ماندي؟!
ميان خنده يك مشت بي حيا ماندي
بگو براي علي كه چه شد كجا ماندي

حسن نشسته فقط آه مي كشد بانو
نگاه خسته به اين راه مي كشد بانو

خدا كند كه كسي ضربه ناگهان نخورد
خدا كند كه عزيزي غم جوان نخورد
خدا كند غمِ اينجا به خاندان نخورد
به قلب زينب تو آب هم تكان نخورد

تمام قائله اينجا دگر تمام شود
از اين به بعد فقط نقل احترام شود

  • یکشنبه
  • 16
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 10:36
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

گل یاس -(دست گلچین زمانه گل یاسی چیده) * کربلایی حسن آخوندی

434

گل یاس -(دست گلچین زمانه گل یاسی چیده) دست گلچین زمانه گل یاسی چیده
گل یاسی که نظیرش رو ندیده دیده

گل یاسی که نه تنها به زمین و به سما
بلکه در عرش خدا نکهت او پیچیده

گل یاسی که مثالش رو در این عالم هست
نه کسی دیده و حتی نه کسی بشنیده

گل یاسی که خدا خالق ذرات جهان
ازچنین خلقت یکتا به خودش بالیده

گل یاسی که رسول مدنی وقت قرار
بیقرارش شده و ازدل و جان بوسیده

گل یاسی که علی مفخر حیّ ازلی
از فراقش به وطن خانه نشین گردیده

گل یاسی که ز پرپر شدنش خصم دنی
به سُرور آمده زین درد گران خندیده

گل یاسی که سراپا شرف و عاطفه بود
از جفا و ستم باد خزان خشکیده

گل یاسی که زپرپر شدنش عرش خدا
به فغان آمده از ناله ی او لرزیده

گل یاسی که زپرپرشدنش غنچه و گل
باغبان را شده همراه و سیه پوشیده

گل یاسی که ز رنج و غم پرپر شدنش
گلشن عشق علی را گل غم روئیده

گل یاسی که ز داغ غم او شیر خدا
اشک خونین دل شب بر دل چاه باریده

گل یاسی که آخوندی همه شب تا به سحر
ناله سر داده و یکسر ز غمش نالیده

  • چهارشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 23:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 وحید محمدی

شعرحضرت زهرا(س)، هجوم به بیت وحی -(خیر با اولاد شر درگیرشد) * وحید محمدی

1305
2

شعرحضرت زهرا(س)، هجوم به بیت وحی -(خیر با اولاد شر درگیرشد) خیر با اولاد شر درگیر شد
آه با سیل شرر درگیر شد

کم کم آوردند هیزم پشت در
خانه با موج خطر درگیر شد

ساقه ی گل زیر پا افتاد، آه
یاس حیدر با تبر درگیر شد

آتش بیداد بالا رفت و بعد
شعله ها با موی سر درگیر شد

بازویش با ضربه ی های پشتِ هم
سینه اش با میخ در درگیر شد

ناگهان مادر زمین افتاد و بعد
ناله هایش با جگر درگیر شد

راه بند آمد، نمی دانم چه شد
صد نفر با یک نفر درگیر شد

کوچه من را تا دل گودال برد
لشکری با یک نفر درگیر شد

شمر آمد در میان قتلگاه
دست او با موی سر درگیر شد

خنجری با حنجری درگیر شد
خواهری بالای مقتل پیر شد

  • دوشنبه
  • 1
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:33
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

یا حضرت زهرا(س) -(مادرم خورد برزمین یک روز) * ابراهیم زمانی

557
1

یا حضرت زهرا(س) -(مادرم خورد برزمین یک روز) مادرم خورد برزمین یک روز
پیشِ چشمانِ خسته ی مَردم

من غرورم شکست رویِ زمین
پدرم شرمگیـــن و سردرگُــم

مادرم خورد بر زمین آن روز
ولی انگار ما زمیــن خوردیم

بُغض در بُغض شانه در شانه
مادرم را به خانه می بُردیم

مادرم خورد بر زمیــن ... امّا
بازویش بهتر است نیلی نیست

صورتش هم اگر کمی سُرخ است
رنگِ شرم است رنگِ سیلی نیست

حــال و روزِ پـــدر ولی حالا
شده مانندِ بخــــتِ او تیـــره

با خودش حرف می زند وقتی
به درِ خانه می شود خیــــره

در خودش محو می شود انگار
بُغض هـــایِ نهفتـــه ای دارد

می توان از سـکوتِ او فهمید
اشــک هایِ نگفتـــه ای دارد

با صدایی گرفته از تردیـــد
گفتم آنجا چه چیز را دیدی ؟

گفت دردی که من کشیدم را
شاید این فاطمیّه فهمیدی ...

فاطمیّه رسید... فهمیدم
علّتِ رنـج و دردِ بـابـا را

مـادری باردار بود آنـروز
کودکی هم ندید دنیـا را ...

  • دوشنبه
  • 1
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زبانحال حضرت علی(ع) -(استراحت کن کمی؛ تا صبح بیداری بس است) * علی علی بیگی

447
1

زبانحال حضرت علی(ع) -(استراحت کن کمی؛ تا صبح بیداری بس است) ستراحت کن کمی تا صبح بیداری بس است
پلک هایت سوخته پس گریه و زاری بس است

خانه ام جارو نمی خواهد به خود زحمت نده
با قدی خم ایستادن های اجباری بس است

دستْ بر دیوارْ دردِ سینه را پنهان نکن
خنده های بی رمق از روی ناچاری بس است

بانوی خانه، نفس را هم به سختی میکشی
میشود از پختن نان دست برداری، بس است

صورتِ زخمی و بازویِ کبود و چشمِ تار
فاطمه شرمنده ام از من طرفداری بس است

نا امیدم ای امیدم بسترت را جمع کن
هیچ جایی در لباست نیست گل کاری بس است...

  • دوشنبه
  • 1
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:10
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زبانحال حضرت زهرا(س) -(یافضه خُذینی که دگر تاب ندارم...) * علی حسینی

1343
1

زبانحال حضرت زهرا(س) -(یافضه خُذینی که دگر تاب ندارم...) یا فِضّه خُذینی که دگر تاب ندارم
مانند علی بی کسم اَحباب ندارم

پیغام مرا زود به حیدر برسانید:
جز گوشه ی اَبروی تو محراب ندارم

باید که بپوشانم از او چهره ی خود را
با زخم و کبودی رخ مهتاب ندارم

طِفلی حسنم دیده که نامرد مرا زد
با گریه بمن گفت: دگر خواب ندارم

فِضّه بگمانم که حسینم زده فریاد:
مادر شده ام تشنه ولی آب ندارم

دیدم که علی خیره به در مانده و با خود
می گوید از این پس گل نایاب ندارم

پنهانی و شب دفن کنید این تن من را
یک دلخوشی از این دو سه اَصحاب ندارم

پهلو و سر و صورت و بازو، در و مِسمار
یا فِضّه خُذینی که دگر تاب ندارم

  • سه شنبه
  • 2
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زبانحال حضرت زهرا(سُ) -(نیلی بُوَد ز سیلی بیگانه روی من) *

343
1

زبانحال حضرت زهرا(سُ) -(نیلی بُوَد ز سیلی بیگانه روی من) نيلى بوَد ز سيلى بيگانه، روى من
داغ پدر، سپيد نموده‌ست موى من!

شب‌هاى درد و ناله و غم، تا سپيده دم
با پهلوى شكسته بود گفتگوى من!

تابى به تن نمانده و زينب ز روى مهر
وقت نماز آورَد آب وضوى من!

بيزارم از جفاى نفاق افكنانْ پدر!
جز مرگ در جهان نبوَد آرزوى من!

دخت تو از حريم ولايت دفاع كرد
چون بود آبروى على، آبروى من

رخت از جهان به سوى جنان مى‌كشيم ما
از كردگار خواهشم اين‌است: شوى من

تا ننگرد به بازوى آزرده و كبود
از زير پيرهن بدهد شستشوى من

روز جزا پناه دهم "تائب" حزين
گر آيد از طريق محبت به سوى من

مرحوم تائب

  • سه شنبه
  • 2
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

مرثیه حضرت زهرا -(شبیه ربنایی که دم افطار می پیچد) * امیر عظیمی

532

مرثیه حضرت زهرا  -(شبیه ربنایی که دم افطار می پیچد) شبیه ربنایی که دم افطار می پیچد
صدای فاطمه در کوچه و بازار می پیچد

مگر زهرا نبود انگیزه ی ایجاد این عالم
چرا دور سر او گنبد دوار می پیچد

چه غوغایی به راه افتاده از زهرا در این خانه
صدایی که به در خورده است، از دیوار می پیچد

سرش خورده به دیوار و کمی با مکث می افتد
کنار استخوان پهلویش مسمار می پیچد

برای محسنش کاری نمی شد کرد اما او
به سمت مرتضی با حالتی غمبار می پیچد

علی رفته، در افتاده، زبانه می کشد آتش
وجود مادرم در شعله ها انگار می پیچد

همین آتش زبانه می کشد تا خیمه ی اطفال
صدای نازدانه دختری این بار می پیچد

تنم، پیراهنم آتش گرفت ای عمه کاری کن
زمین که می خورم، موهام لای خار می پیچد

  • پنج شنبه
  • 4
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:54
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

مرثیه حضرت زهرا -(رفت زهرا ولي از محنت بسيار نگفت ) *

380

مرثیه حضرت زهرا  -(رفت زهرا ولي از محنت بسيار نگفت ) رفت زهرا ولي از محنت بسيار نگفت
به من از آنهمه رنج و غم و آزار نگفت

گريه مي کرد ولي از غم مظلومي من
از غم و درد خودش با منِ غمخوار نگفت

درد بسيار به تن داشت که شب خواب نداشت
شب نخوابيد ولي از درو ديوار نگفت

ماه در پرده ابر سيه اش را پوشاند
رو گرفت از من و از سيلي اغيار نگفت

همره هر نفس از سينه او خون مي رفت
به من از ضرب در و سينه و مسمار نگفت

بارها بار غم و غصه ز دوشم برداشت
غصه ها بود درون دلش انبار نگفت

اثر ضرب در و سيلي و مسمار و غلاف
تا که غصه نخورم زان همه آثار نگفت

اين وفاداري او کشت مرا که هرگز
چه سرش آمده از خصم ستمکار نگفت

نتوانست زند شانه به موي زينب
دست بشکسته اش افتاد از اين کار نگفت

همه جا در غم من سنگ صبورم مي شد
اين همه غم به دلش بوده و يک بار نگفت

شاعر:محمدمعارف وند

  • پنج شنبه
  • 4
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:00
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا -(در شهر حرف کوچه و بازار بشنوم) * محمد مهدی سیار

679

شهادت حضرت زهرا  -(در شهر حرف کوچه و بازار بشنوم) در شهر حرف کوچه و بازار بشنوم
در خانه طعنه در و دیوار بشنوم

هر بار از کنار در خانه رد شوم
آوای آه... مثل همان بار... بشنوم

هر بار، باز دست برم سوی ذوالفقار
از غیب، باز «دست نگهدار» بشنوم

از کودکان مدام همین یک سؤال را:
«بهتر شده ست مادر تب دار؟...» بشنوم

اینها جدا جدا همه سخت است و سخت تر
حرف جدایی است که از یار بشنوم

سخت است از نفس نفست هم صدای بال...
بال پرنده های سبکبار بشنوم

  • پنج شنبه
  • 4
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:18
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا -( ای غریب مدینه همسر با وفای من) *

446

شهادت حضرت زهرا  -( ای غریب مدینه همسر با وفای من) ای غریب مدینه همسر با وفای من
اینقدر دعا نکن دیگه برا شفای من

بدجوری اسباب زحمتت شدم بسه دیگه
خیر ببینی علی جون سوختی چقد به جای من

شنیدم همسایه ها از دست من خسته شدن
من میرم راحت بشن از دست گریه های من

نفسم در نمیاد از بعد اون دیوار و در
لحظه های آخره درنمیاد صدای من

پهلو وُ بازوم شکسته کمرم درد می‌کنه
کبوده صورتم و میلرزه دست و پای من

شبونه غسلم بده شبونه بسپارم به خاک
نمیخوام قاتل من بیاد برا عزای من

من میرم اما برای بچه هام دلواپسم
بعد من جون توو این سه تا نوگلای من

از کوچه چیزی نپرس که مجتبی دلش پره
من که خوردم رو زمین طفلکی شد عصای من

موهای زینبَمو شونه بزن پریشونه
بگو کم گریه کنه اشک بریزه برای من

شبا رو سر حسینم کاسه ی آب بذاری
خیلی زود تشنه میشه شهید کربلای من

شاعر:مجیدمرادزاده

  • پنج شنبه
  • 4
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 15:52
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 وحید محمدی

فاطمیه 99 -(نور وکوثر نمیفهمیم ما) * وحید محمدی

2453
9

فاطمیه 99 -(نور وکوثر نمیفهمیم ما) نور و کوثر نمی فهمیم ما
قدر را آخر نمی فهمیم ما

قدر زهرا را فقط حیدر شناخت
یاس پرپر را نمی فهمیم ما

ما فقط گریه بلد هستیم و بس
روضه ی در را نمی فهمیم ما

درد زهرا که فقط محسن نبود
درد مادر را نمی فهمیم ما

فضه می داند چه شد در آن میان
حرف معجر را نمی فهمیم ما

پیش چشم شوهرش او را زدند
داغ حیدر را نمی فهمیم ما

زخم ابرو را نمی دانیم ما
درد آن سر را نمی فهمیم ما

ناتوان در بین بستر نیمه جان
زخم بستر را نمی فهمیم ما

خانه ی بی مادر و بی تکیه گاه
رنج دختر را نمی فهمیم ما
.....
دختری که می رود تا روی تل
حال خواهر را نمی فهمیم ما

زخم سرخ کندی آن تیغ را
بر روی حنجر نمی فهمیم ما

تا قیامت روضه اش سربسته ماند
جسم بی سر را نمی فهمیم ما

خیمه ها غارت شد اما روضه ی
کشف معجر را نمی فهمیم ما

  • شنبه
  • 6
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:27
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت زهرا(سلام الله علیها) -(بعد از آنکه بازشد سمت شما در بی هوا) * محسن صرامی

564
2

یا حضرت زهرا(سلام الله علیها) -(بعد از آنکه بازشد سمت شما در بی هوا) بعد از آنكه باز شد سمت شما در بي هوا
يك گل نشكفته شد آن لحظه پرپر بي هوا

پاره ي تن خوانده پيغمبر شما را بارها
پس زمين خورده همان لحظه پيمبر بي هوا

بايد از اينجاي روضه بگذريم و بگذريم
تا به اينجا كه زمين افتاد حيدر بي هوا

دست بردار از كمربند علي زهرا نبود
با غلاف افتاد بر بازويش آخر بي هوا

حضرت ام ابيها بستري شد چند ماه
بارها در پا شدن افتاد مادر بي هوا

بي هوا افتادنش را ارث بردند اهلبيت
شاه افتاد از فرس در پيش خواهر بي هوا

نيمه شب بود و بيابان بود و مركب بي جهاز
دور از چشم همه افتاد دختر بي هوا

بدتر اينكه از فراز نيزه ها افتاده است
پيش چشم مادر او راس اصغر بي هوا...

  • شنبه
  • 6
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:31
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مرثیه حضرت زهرا(س) -(چیزی از مادر نمانده غیر یک جسم نحیف) * محسن راحت حق

828

مرثیه حضرت زهرا(س) -(چیزی از مادر نمانده غیر یک جسم نحیف) چیزی از مادر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف
هیچ از کوثر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف..

وای از اوضاعِ خانه وای از وضعِ علی...
چیزی از حیدر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف

هرکسی آمد عیادت..گفت با حالِ خراب..
بینِ این بستر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف

فاطمه باغِ بهشتِ مصطفا بوده ...ولی
جانِ پیغمبر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف..

آنقدر.... آزار دید از امّتِ بی عاطفه...
از گلِ پرپر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف

بهرِ مرگِ خود دعاها کرد در وقتِ نماز
از همین مضطر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف

در کنارش می شمارم زخم ها را یک به یک
گویی از پیکر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف

روضه را سربسته می خوانم برای شیعیان
چیزی از مادر نمانده غیرِ یک جسمِ نحیف

  • شنبه
  • 6
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد