شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شهادت حضرت زهرا(س) -(زهرای من بانوی تب دارم) * عباس قلعه

531
4

شهادت حضرت زهرا(س) -(زهرای من بانوی تب دارم) زهرای من
بانوی تب دارم
زهرای من
زخمی ترین یارم
زهرای من
خورده گِره کارم ، زهرای من

زهرای من
بی تو من می میرم
زهرای من
با غصه درگیرم
زهرای من
از زندگی سیرم ، زهرای من

زهرای من
می گیری از من روو
زهرای من
چشمات شده کم سوو
زهرای من
حرفی بزن بانوو ، زهرای من

(زهرای من ، واویلا واویلا)

زهرای من
چی به سرت اومد
زهرای من
تا نفست شد سَد
زهرای من
داغت آتیشم زد ، زهرای من

زهرای من
چشمات بارونیه
زهرای من
بسترت خونیه
زهرای من
پهلوت نشونیه ، زهرای من

زهرای من
روو به روم افتادی
زهرای من
پشت در جون دادی
زهرای من
زدنت تعدادی ، زهرای من

(زهرای من ، واویلا واویلا)

زهرای من
دور و برت می‌سوخت
زهرای من
هم چادرت می‌سوخت
زهرای من
موی سرت می سوخت ، زهرای من

زهرای من
دستامو که بستن
زهرای من
بازووتو شکستن
زهرای من
اون دو نفر پستن ، زهرای من

زهرای من
اوضامو که دیدن
زهرای من
به حالم خندیدن
زهرای من
منو می کشیدن ، زهرای من

(زهرای من ، واویلا واویلا)

  • جمعه
  • 10
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 16:40
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 مجید قلعه بیگی

زبانحال حضرت علی(ع) -(فاطمه محو تماشای تو بودم امشب) * مجید قلعه بیگی

314

زبانحال حضرت علی(ع) -(فاطمه محو تماشای تو بودم امشب) فاطمه محو تماشای تو بودم امشب
من چه گفتم چه شنودم امشب

رفتی از پیش من اما تو را میدیدم
یا تو بودی گل من! خویش نبودم امشب

غزلِ رفتن و هجران تو آغاز شده؟
باز کن گوش دلت را بسرودم امشب

از درون دل آشفته سخن میگویم
میرود از برِ من بود و نبودم امشب

پشت حیدر بخدا خَم به زمانه نشده
هم بُریدم بخدا رو به فرودم امشب

آخرین چرخ زمان بر در گوشم فرمود
عف فرما که علی لاله ربودم امشب

کور کن چشم تماشاگر خود چرخ حسود
که تماشاگرِ این جسم کبودم امشب

شاه جنت شده بی فاطمه همتای فقیر
نه غُلو است همین چند سرودم امشب

  • جمعه
  • 24
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 18:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

عشق یعنی... -(عشق یعنی عشقبازی با نگار) * مجید قلعه بیگی

306

عشق یعنی... -(عشق یعنی عشقبازی با نگار) عشق یعنی عشقبازی با نگار
عشق یعنی عاشقِ بی اختیار

عشق یعنی بیقرار وصل یار
عشق یعنی بیخیال اعتبار

عشق یعنی دخمه در صحرا زدن
همچو مجنون بانگ یا لیلا زدن

عشق یعنی جام می، جانِ خراب
نشئهٔ مستانگی در پیچ و تاب

عشق یعنی باده ای از دست یار
با دل صدپاره با دلبر قرار

عشق یعنی لب به لب از یک سبو
با لب و اشک نگار خود وضو

عشق یعنی لطمه بر صورت زدن
در وصالِ دلبری از خود شدن

عشق یعنی نغمه با صوت جلی
ذکر زهرا یا محمد یا علی

عشق یعنی حیدر دُلدُل سوار
حکّ نام فاطمه بز ذوالفقار

عشق یعنی نالهٔ شب تا سحر
گریه ها بر مادری در پشت در

عشق یعنی هر بلا پشت بلا
قصهٔ میخ و در و ظلم و جفا

عشق یعنی کوچه ها پس کوچه ها
ضرب سیلی، روی نیلی غصه ها

عشق یعنی قصهٔ باغ فدک
فاطمه در کوچه اما بی کمک

عرض کوچه از بسا باریک بود
تاب و یارا از دل زهرا ربود

نه فقط سیلی از آن خوتخوار خورد
ضربه ای دیگر هم از دیوار خورد

غرق عصیان این «فقیرِ» دیده تر
گشته از اسرار دنیا بیخبر

روز و شب وِرد زبانش با همه
دیده بگشا ای عزیز فاطمه

  • جمعه
  • 24
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 20:05
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

زبانحال حضرت علی(ع) -(فاطمه ای دُر بی همتای من) * مجید قلعه بیگی

288

زبانحال حضرت علی(ع) -(فاطمه ای دُر بی همتای من) فاطمه ای دُر بی همتای من
ای مه تاریکی شبهای من

من ندیدم یک شبی خندان تورا
دفن با تو شد همه رویایِ من

در نگاهت شعله میزد برق عشق
رهبرت تنها شده، زهرای من

با تو دیروزم گذشت اما چه سان
بی تو پس محشر بوَد فردای من

خانهٔ جنات را آتش زدند
حرفها دارد دل شیدای من

بر رخ زیبای تو سیلی زدند
مُرد از غیرت دل تنهای من

ذوالفقارم قهر گشته با علی
کشمکشها کرده با غوغای من

جان زینب مرتضی را عفو کن
ای گل بیخار من زهرای من

مصطفی دست علی را بسته بود
من شدم شرمنده، تو یاس کبود

  • جمعه
  • 24
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 20:08
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

شهادت حضرت زهرا(س) -(از فشار در نه تنها پهلوی زهرا شکست) * مجید قلعه بیگی

328

شهادت حضرت زهرا(س) -(از فشار در نه تنها پهلوی زهرا شکست) از فشار در نه تنها پهلوی زهرا شکست
در حقیقت پایه ی اسلام در آنجا شکست

گر نبود آنجا علی اما یقین در کشمکش
همزمان با سینهٔ زهرا ، دل مولا شکست

شعله ور شد تا در آنجا باب اصلی بهشت
در صدف دُرّ گرانبار شه بطحا شکست

از صدای فاطمه آمد هراسان جبرئیل
شهپر آن طائر عرش و فلک پیما شکست

کنج آن دولتسرا فتّاح خیبر میگریست
صبر و تاب ذوالفقار شاه بی پروا شکست

هان!خدا داند در آن هنگامهٔ عظما چه شد
در میان شعله ها، آلاله ی طاها شکست

مینویسم از فشار آن در و سیصد نفر
بندبند استخوان محسنِ زهرا شکست

ای« فقیر» از بطن زهرا و غم محسن مگو
در جنان پشتِ رسول و قلب مافیها شکست

  • شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 22:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

شهادت حضرت زهرا(س) -(گریم به آن شهیده که پهلو شکسته بود) * مجید قلعه بیگی

290

شهادت حضرت زهرا(س) -(گریم به آن شهیده که پهلو شکسته بود) گرییم به آن شهیده که پهلو شکسته بود
وز هم‌طناب عمر عزیزش گسسته بود

از تاب درد دست به پهلو گرفته بود
صدیقه طَرفی از گل صحّت نبسته بود

یارای ایستادنِ ورد سحر نداشت
وقت نماز، با دل خونین نشسته بود

از ضرب سیلی چو شدی عارضش بنفش
گویی بنفشه بر رخ او نقش بسته بود

از سیلی «عمر» شده چون صورتش کبود
وز ضرب تازیانه دلش زار و خسته بود

نه محسن از تعدّی دشمن نجات جُست
نه فاطمه از شر مصیبات جسته بود

بر شاخسار نخل طلب میوه ای نماند
شد سقط محسنی که نهال خجسته بود

با خون دل حسین و حسن در برابرش
شبنم به چهره همچو گل دسته دسته بود

رفتم بقیع، در خیالم به هوای زیارتش
خاکم به سر که آن در توحید بسته بود

  • دوشنبه
  • 27
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 19:33
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

حضرت زهرا(س) -(آدمیزادی که مانند ملک خوش منظر است) * مجید قلعه بیگی

280

حضرت زهرا(س) -(آدمیزادی که مانند ملک خوش منظر است) آدمیزادی که مانند ملک خوش منظر است
گر محبت را برد از یاد از عمر هم کمتر است

با سفارشها که پیغمبر به جا آورده بود
از چه دشمن خصم جان دختر پیغمبر است

گاه رویش نیلی است از سیلی ظلم عدو
گاهی بینی پهلویش بشکسته از ضرب در است

عهد را برهم مزن در عهد شو ثابت قدم
هرکه شد پیمان شکن، خوش اوّل و بدآخر است

حق شناسی کن نمک خوردی نمکدان نشکنی
کافر حق و حقیقت، مستحق کیفر است

  • دوشنبه
  • 27
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 19:47
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمدرضا محمدی (ناعم)

فاطمیه -(السلام ای مادرسادات عالم فاطمه) * محمدرضا محمدی (ناعم)

685

فاطمیه -(السلام ای مادرسادات عالم فاطمه) السلام ای مادرسادات عالم فاطمه
السلام ای نورچشم شخص خاتم فاطمه

السلام ای خلقت طاها و حیدر را سبب
ای به اسرارحق دادار، محرم فاطمه

السلام ای زینت دامان پاک مصطفی
میزد احمد بوسه بردستت دمادم فاطمه

مرتضی رایاورو یارکشاکشها تویی
اشک چشمت موجب تطهیرزمرم فاطمه

کوثرقرآنی و دریای علم و معرفت
دانش آموزکلاست صدچو مریم فاطمه

باتوبیت مرتضی غرق صفا و نور بود
بی تواشکش میچکیداز دیده نم نم فاطمه

درمیان کوچه برروی مهت سیلی زدند
شیعه زین غم تاابد شد غرق ماتم فاطمه

شعله ی آتش که بالامیگرفت از خانه ات
ای عجب ویران نگردید عرش اعظم فاطمه

"ناعمم"عبد سیه روی و خطا کار تو ام
آرزو دارم بمیرم زیرپرچم فاطمه

  • شنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 16:42
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمدرضا محمدی (ناعم)

زبانحال حضرت علی(ع) -(خانه مان را با حضورت رشک جنت می کنی) * محمدرضا محمدی (ناعم)

469

زبانحال حضرت علی(ع) -(خانه مان را با حضورت رشک جنت می کنی) خانه مان راباحضورت رشک جنت میکنی
گرچه بیماری ولی، دل را طبابت میکنی

چندمین باراست میبینم که در وقت نماز
آرزوی مرگ از درگاه رحمت میکنی

پیش ازآنی که کنیزت باخبرگردد، شما
دربه رویم میگشایی، غرق منت میکنی

بهرتسکین دل زارم به پیش چشم من
تکیه بر دیوار بانو، باصلابت میکنی

آنقدرخوبی که حتی برزن همسایه هم
گرچه آزرده تورا، اما کرامت میکنی

روز گریه، شام گریه،گریه،گریه، اشک اشک
لااقل بانو بگو کی استراحت میکنی؟

روی میگیری زمن؟ زهرا جوابم رابده
باسکوتت سینه را دریای محنت میکنی

  • شنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 16:46
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمدرضا محمدی (ناعم)

شهادت حضرت زهرا(س) -(ای مادر مهربون قلبمو غم کرده خون) * محمدرضا محمدی (ناعم)

336

شهادت حضرت زهرا(س) -(ای مادر مهربون قلبمو غم کرده خون) ای مادرمهربون،،قلبموغم کرده خون
یه امشبوپیشم بمون آی مادر

حرف جدایی بسه،،حرف رهایی بسه
مــــادر،بابا خیلی بیکسه وای مادر

ای بانوی عالمین،،ای برنبی نورعین
چرارومیگیری ازحسین وای مادر

قصهٔ کوچه چی بود،،چی بوداون گفت وشنود
چی شدکه صورتت شدکبود وای مادر

زندگی سخته برام،،خون میباره ازچشام
خیلی غریب شده بابام وای مادر

تنهاتوی کوچه ها،،،میگرده هرشب بابا
سرمیکنه باآه و نوا وای مادر

ای مادرخونجگر،،ای مرغ بشکسته پر
چه کرده باتومسماردر وای مادر

خیلی گرفته دلت،،میخ درشدقاتلت
سقط محسن شد حاصلت وای مادر

  • پنج شنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:06
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س) -(وقوع حادثه ای تلخ رخ نشان می داد) * جواد حاجی حسینی(سدید هریسی)

535

شهادت حضرت زهرا(س) -(وقوع حادثه ای تلخ رخ نشان می داد) وقوع حادثه ای تلخ رخ نشان می داد
زمان خبر ز غم و رنج بی امان می داد

طنین گریه و شیون پیام فاجعه را
ز دودمان امامت به آسمان می داد

به خاندان امامی که بودمظهر داد
ستم نهایت بیداد را نشان می داد

شگفت از آنکه نشد زیر و رو جهان از غم
غمی که شدت آن عرش را تکان می داد

حسین درس شهادت به عینه می آموخت
در آزمون بلا زینب امتحان می داد

چرا که مونس و همراز انزوای علی
غریب و بیکس و پهلو شکسته جان می داد

چه تلخ بودوگران مرگ زود هنگامش
اگرچه جان به ره حی لامکان می داد

چه رازورمزنهان بوددرزمان که زمین
شبانه فاطمه،س،رادرخود آشیان می داد

هرآنچه بود،سدید،این حکایت جانسوز
خبر ز ماتم عظما به شیعیان می داد

  • پنج شنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:29
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

سرود ولادت حضرت زهرا(س) -(اومده از عرش به زمین هستی مولا) * الیاس محمدشاهی

511

سرود ولادت حضرت زهرا(س) -(اومده از عرش به زمین هستی مولا) بنداول

اومده از عرش به زمین هستی مولا
خدا داده به مصطفی حضرت زهرا
لبخنده شوق رو لبای بی بی خدیجه
امشب چراغونی شده جنت الاعلا

همه ی ملائک شاد و خندان
مکه از قدومت شد گلستان
خیره کثیری واسه دوعالم
کوهه وقاری و نور قرآن

منشع خیراتی،باب مناجاتی
این افتخاره شما،مادره ساداتی
انسیه حورایی،کعبه ی دلهایی
شفیعه ی روزه،محشره کبرایی

(فاطمه۳)

بنددوم

هم کفوه مرتضی علی از ره رسیده
به شامه تاره عالمی صبحه سپیده
با خنده هاش برده دل از احمد مختار
برا تبرک جبرئیل پاشو بوسیده

دلیله وجوده این جهانی
الگوی تمامیه زنانی
شأنه نزوله سوره ی کوثر
ملیکه ی ارض و آسمانی

محبوبه دلهایی،دختره طاهایی
میوه ی قلبه نبی،ام ابی هایی
دوای دردامی،همسره آقامی
پناهه امروز و امیده فردامی

(فاطمه۳)‌

  • پنج شنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:20
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

غزل ایام فاطمیه -(ايام سوز و سازست ايام فاطميه) * سیدبشیر حسینی میانجی

590

غزل ایام فاطمیه -(ايام سوز و سازست ايام فاطميه) ايّام سوز و سازست ايّام فاطميّه
جانسوز و جانگدازاست ايّام فاطميّه

راز دل علی را از چاهها مجوئيد
دريای رمز و رازست ايّام فاطميّه

گوئيد در محافل چون واجب و نوافل
بر عاشقان نيازست ايّام فاطميّه

بر روي برگ گلها در باغ دل نوشته
چون سرو سرفرازست ايّام فاطميّه

سوگند بر شقايق در بين اين خلايق
بر شيعه امتيازست ايّام فاطميّه

با دست خسته ی خود زهرا قنوت میکرد
تفسير آن نمازست ايّام فاطميّه

کوتاه کن «بشير»ا امشب حديث مهتاب
چون قصّه ای درازست ايّام فاطميّه

  • یکشنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

شهادت حضرت زهرا(س) -(گریه کن ای دل برای فاطمه) * سیدبشیر حسینی میانجی

551

شهادت حضرت زهرا(س) -(گریه کن ای دل برای فاطمه) (تقدیم به شهدای نگارآباد)

گریه کن ای دل! برای فاطمه
گشته برپا چون عزای فاطمه
اشک چشمانت عیار گریه است
مجلس ماتم بهار گریه است
در کرامت بود دریا فاطمه
حاجتی داری بگو: "یا فاطمه"
فاطمه بر شیعیانش یاور است
فاطمه بهر شهیدان مادر است
از شقایق‌های پرپر یاد باد
آفرین‌ها بر نگارآباد" باد
پنج لاله داده در راه وطن
هر یکی در جای خود ماه وطن
"صاحبی احقر" شهید اوّل است
کاروان عاشقان را مشعل است
"صاحبی محمود" ماه روشن است
با وجود قبرش اینجا گلشن است
در امان مانده‌ست اینجا از گزند
اُسوه است الحق "فقیه ارجمند"
"ذوالفقاری" لاله‌ای از دشت ماست
راه او راه شهید کربلاست
کار خیر، ای دوست! خیراندیشی است
خیراندیش، "ایرج درویشی" است
چون که تعداد شهیدان گشت پنج
گو "نگارآباد" دارد پنج گنج
ای "بشیر" از آن شهیدان یاد کن
روحشان را با درودی شاد کن

  • پنج شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی فخرالدین اسکندری

شهادت حضرت زهرا(س) -(گل راز خود نگفته به بلبل فنا شده) *کربلایی فخرالدین اسکندری

296

شهادت حضرت زهرا(س) -(گل راز خود نگفته به بلبل فنا شده) گل راز خودنگفته به بلبل فنا شده
صوت رسای بلبل از این غم نوا شده

ای باطراوتم زچه پژمرده ای چنین
گفتا که بلبلم به گلت صد جفاشده

بلبل به آه و ناله چنین گفت که ای گلم
بنما نظر که قامتم از غم دوتا شده

ای گل به غنچه های خودت کن نظر ببین
صوت غمین حنجره هاشان نوا شده

پرپرگلم ، عزیز دلم یک نظاره کن
غمناک از این مصیبت تو نه سما شده

بعدازتو ای مسبّب جنت ببین علی
قدقامتش خمیده و بی اقربا شده

بودی به دست من تو امانت زباب خویش
شرمنده مرتضی زرخ مصطفا شده

پهلو شکسته ،صدرتومجروح و رخ کبود
اینک ببین که صوت علی آه و وا شده

زینب به گریه در غم هجرتو و حسین
با خواهر ملول خودش هم صدا شده

یارب ترحمی به یتیمان فاطمه
پژمرده در مصیبت گل غنچه ها شده

«ثاقب»هَزاراین گل پژمرده را نگر
زانوبغل نموده به غم مبتلا شده

  • شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 21:12
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 ابراهیم قبله آرباطان

شهادت حضرت زهرا(س) -(آنقدر دلخون است، پرسیدن ندارد) * ابراهیم قبله آرباطان

343

شهادت حضرت زهرا(س) -(آنقدر دلخون است، پرسیدن ندارد) آنقدر دلخون است، پرسیدن ندارد
اینروزها حال علی دیدن ندارد
« قبله آرباطان»

با ثانی و با سیصد و اندی ...بگویید
آهسته تر؛ گل با لگد چیدن ندارد
«یعقوب لطفی»

بانوی آب و آینه بر دوش حیدر
می رفت از شهری که یک مامن ندارد
«خانم جیفرودی»

باید که بسپارد به دست خاک غربت
می خواهد اما نای دل کندن ندارد
«مهدی هادی»

هر کس به جام اش جرعه ایی از عشق او هست
در جان و روح اش اهرمن مسکن ندارد
«دکتر جمشید اسماعیلی»

همراه جسمش روح خود را دفن کرده
این حیدرت روحی دگر درتن ندارد
« امیر عبدی»

از اشک فرزندان زهرا می توان دید …
داغ علی را،این که فهمیدن ندارد
« صادق شیخی»

  • چهارشنبه
  • 22
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:46
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 ابراهیم قبله آرباطان

زبانحال حضرت علی(ع) -(ای کاش خبر داشتی از بی خبری ها) * ابراهیم قبله آرباطان

396

زبانحال حضرت علی(ع) -(ای کاش خبر داشتی از بی خبری ها) ای کاش خبر داشتی از بی خبری ها
از بی خبری های من و دربدری ها

ای فاطمه! تنهاتر از آنم که بگویم...
بر من چه گذشت از غم بی بال و پری ها

انگار به تاوان گناهی که ندارم
در آتشی افتاده ام از خیره سری ها

دور از تو، نفس در نفسِ چاه شدن ها
دردا ! غم پنهان چنین خون جگری ها

بوی تو هنوز از خَمِ این کوچه می آید
از کوچهء تنهایی و بی همسفری ها

مانند یتیمی که سر راه تو باشم...
در حق دلم، کرده ای ای زن! پدری ها

ای کاش صدایم کنی از حنجره ی چاه
ای کاش خبر داشتی از بی خبری ها...

  • چهارشنبه
  • 22
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:48
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اصغر سرابی

شهادت حضرت زهرا(س) -(یادم انداخت قلم باز در سوخته را) * اصغر سرابی

788

شهادت حضرت زهرا(س) -(یادم انداخت قلم باز در سوخته را) یادم انداخت قلم باز درِ ســـوخته را
شعله ی آتش و آن بال و پرِ ســـوخته را

بین دیــوار و در و آذر دود آسایی
مادری خونجگـــر و اشگ ترِ ســـوخته را

داد میزد به جماعت که علــــی را نبرید
غرق محنت مکنید این گُهــــر ســـــوخته را

محسنــــم را که به ضـــرب لَگد در کُشتید
سقط کردید زکینه ثمـــرِ ســـــوخته را

فکـــر کردید که آیا چه کســـی خواهد داد
نزد معبـــــود جـــواب پســـــرِ ســـوخته را

بشنـاسید مــــرا، بنت رســــولُ اللهــــم
غصه کافیست دگـــــر این جگـــرِ ســــوخته را

ماه عصمت شده مستغــــرق خون پســرش
دادرس نیست چرا این قمـــــــرِ ســـوخته را

شـــــرر اُ فتاده به کُلّ بدنم، میسوزم
طاقتم نیست بگیــــرم کمــــــرِ ســــوخته را

دلکبابم دگر اینگـــــونه کبابم نکنید
زین فزونتــــــر نکنیدش شـــــررِ ســــــوخته را

فاطمه سوخت (ســــرابی) همه ی عالم سوخت
تو چه دانی غم آن جانبَســــرِ ســـــوخته را

  • سه شنبه
  • 11
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 00:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اصغر سرابی

روضه حضرت زهرا (س) -(دیگر گل پژمرده شکوفا شدنی نیست) * اصغر سرابی

487

روضه حضرت زهرا (س) -(دیگر گل پژمرده شکوفا شدنی نیست) دیگر گل پژمرده شکوفا شدنی نیست
وقتی جگری سوخت مداوا شدنی نیست

جایی که دلی سوخت پی چاره نباشید
درمان دل سوخته پیدا شدنی نیست

دلسوخته ای دیده کسی در دل آتش ؟
البته که این بحث دگر وا شدنی نیست

باشعله ی در همسر دلسوخته ای سوخت
کان فتنه قومیست که حاشا شدنی نیست

گفتند جماعت به علی، وای به حالت
زهرای تو دیگر به تو زهرا شدنی نیست

فرمود علی با دل محزون و شکسته
دیگر به دلم عشق کسی جا شدنی نیست

  • چهارشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

ماتم زهرا -(امشب علی به ماتم زهرا نشسته است) *سید ناصر ولائی زنجانی

331

ماتم زهرا -(امشب علی به ماتم زهرا نشسته است) امشب علی به ماتم زهرا نشسته است
باب ولا بصورت اغیار بسته است

دیگر امید بهرشفا نیست ای دریغ
بند حیات فاطمه از هم گسسته است

امشب حسین دامنش از اشک گشته تر
تنهاتر از همیشه به کنجی نشسته است

دیگر به گوش نالة زهرا نمی رسد
گویا بخواب رفته که مجروح و خسته است

آن کوه صبر زین غم عظما شکسته شد
قلب علی چو سینة زهرا شکسته است

  • چهارشنبه
  • 2
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:03
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

شهادت حضرت زهرا(س) -(ز کوی لاله ها همواره یاد یار می آید) *سید ناصر ولائی زنجانی

307

شهادت حضرت زهرا(س) -(ز کوی لاله ها همواره یاد یار می آید) زکوی لاله ها همواره یاد یار می آید
زبرگ برگ گل شکوه زجور خار می آید

مگو بربلبل شوریده غیر از گل سخن دیگر
بگو آید بهار و همرهش دلدار می آید

جهان گر گل شود یکسر نیاید مثل اودیگر
اگرچه درچمن گل پشت گل بسیار می آید

خدایا بشکند دستی که حرم باغ را بشکست
که هربلبل به ناله درچمن زان کار می آید

از آن گنجی که شدپنهان میان خاک دانستم
شمیم گل چرا از کوچة گلزار می آید

مکن هرگز درشتی باگل زیبا و نازک دل
که برگل سخت تر ازگل سخن دشوا ر می آید

مزارگل نهان شدگرچه روزی چند در گلشن
عیان گردد یقین روزی که آن غمخوار می آید

ولائی باغ شعرت را به گریه آبیاری کن
که عطر غنچهء طاها ازاین اشعار می آید

  • چهارشنبه
  • 2
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:20
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

حضرت زهرا (س) -(‏سلام ما به تو ای دختر رسول خدا) *سید ناصر ولائی زنجانی

551

حضرت زهرا (س) -(‏سلام ما به تو ای دختر رسول خدا) ‏سلام ما به تو ای دختر رسول خدا
سلام ما همه گی برتو کوثر زهرا
سلام ما به امامان منتسب بر تو
سلام ما به تو ای خواهر امام رضا
سلام ما به امامِ حسن امامِ حسین
عزیز و جان علی، سیّدانِ هر دو سرا
خدا کند که شفاعت کنی تو در محشر
به شیعیان و محبّان عترت طاها
ز اهل بیت کریمه تویی تو در عالم
ثمر به قلب پدر نوردیده ی بابا
در آسمان ولایت ستاره ای، پرنور
ستاره ای که ندارد در عصر خود همتا
به نام فاطمه شد مفتخر به معصومه
که باشد این لقب اورا به حق بسی زیبا
میان اصل و نسب ها کجا نظیرش هست
که مادر است بر او نجمه و پدر موسی
جلال و شوکت زهرای طاهره در اوست
که شد نشانه ی آن بی نشان در او پیدا
به روز اول ذیقعده بر جهان آمد
دریغ و آه و فغان زود رفت از دنیا
جدا زشهر مدینه به قصد مرو آمد
زراه ساوه که بیند برادر خود را
هزار حیف وصد افسوس از غم بی حد
ندید روی برادر فتاد لیک از پا
به وقت دادن جان نامه روی قلبش بود
نوشته بود: بیاخواهرم، امام رضا
به وقت دادن جان مثل عمه اش زینب
فتاده بود به غربت زخانواده جدا
امان از دل زینب که در تلاطم جنگ
چه دیده بود چه ها درمیان کرب و بلا
حسین، غرقه به خون، شمر در کف اش خنجر
غریب و بی کس و تنها در عصر عاشورا
نه مانده یاور و یاری میان آن دشمن
فقط حسین و در آن دشت خواهری تنها
چه سخت بود تحمّل برای آن خواهر
به روی نیزه چوبیند سر برادر را
سزد که چشم ولایی زگریه گردد خون
به یاد زینب مظلومه دخت شاه ولا

  • شنبه
  • 5
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:33
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

شهادت حضرت زهرا (س) -(فاطمه جان تو بگو حال خودت) *حاج نادر بابایی

419

شهادت حضرت زهرا (س) -(فاطمه جان تو بگو حال خودت) فاطمه جان تو بگو حال خودت
پشت دیوار و در آیا چه شدت

حال تو کرده علی را پیرش
ز همه عالم و آدم سیرش

همه رفتند و علی تنها شد
مونس چاه و شب و آوا شد

مادر دهر چو او کی زاید
ناله اش از همه جا می آید

پشت دیوار بقیع زمزمه ها
یا که در بیت خدا همهمه ها

همه گویند علی مظلوم است
در غم فاطمه اش مغموم است

دل (نادر) شده خون از غم او
نوحه سر داده ز قد خم او

  • سه شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 21:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 موسی جوانی تبریزی

شهادت حضرت زهرا(س) -(فاطمه خورشید عالمتاب خلقت بود و رفت) * موسی جوانی تبریزی

510

شهادت حضرت زهرا(س) -(فاطمه خورشید عالمتاب خلقت بود و رفت) فاطمه خورشیدعالمتاب خلقت بود و رفت
فاطمه دریـای پـرشور صداقت بود و رفت

معنی کــوثربه قـــرآن بضــعه ی خـیرالانام
فاطمه ریحــانیــه ختم رسالت بود و رفت

فاطمه سرمطــلع دیبــاچه عشق و وفا
فاطمه محــو تجــلای ولایـت بود و رفت

مشعـل دین شدفــروزان ازتلاش و همتش
فاطمه آگـه به اســرار امــامت بود و رفت

درحجــاب و معـرفت دیده ندیده همچواو
فاطمه گلــواژه دین و دیــانت بود و رفت

مفخــرنسوان عــالم از ازل تـا روز حشر
گوهــرگنجیـنه ی فهم ودرایت بود و رفت

کـــان ایثــار و شجـــاعت یــاور درماندگان
فاطمه غــواص دریای نجـابت بود و رفت

  • دوشنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:29
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زبانحال حضرت علی(ع) با حضرت زهرا(س) -(ای گرامی گوهر درج عفاف) * صامت بروجردی

446

زبانحال حضرت علی(ع) با حضرت زهرا(س) -(ای گرامی گوهر درج عفاف) ای گرامی گوهر درج عفاف
حوریان را خاک درگاهت مطاف

عصمت کبرای حی دادگر
دختر نیک اختر خیرالبشر

باز گردون حیله‌ای انگیخته
طرح نو بهتر جدایی ریخته

می‌زند دهر از عداوت دم به دم
رونق غمخانه ما را به هم

سخت در بستر نزار افتاده‌ای
از چه روای جان ز کار افتاده‌ای

از چه ترک آشنایی کرده‌ای
وز علی فکر جدایی کرده‌ای

همچو گویم از هجوم درد و آه
خواهی از هجران خود تو را همچو کاه

دیده‌ای اندر جدایی حاصلی
یا ز درد این عمت غافلی

بر میفکن ای به محنت یار من
پرده طاقت ز روی کار من

بس بود خاکی که ما را شد به سر
جان من نام جدایی را مبر

گر بنای صبر را دادی به آب
می‌کنی از گریه عالم را خراب

کار صبر و طاقتم در دست تست
رشته امید من پا بست تست

بعد پیغمبر ز اشرار عرب
هر چه دیدم ظلم و طغیان و غضب

بودم از هر ابتلا بی‌واهمه
شاد کام از وصل تو ای فاطمه

گر ز خون دامان دل‌آلوده بود
تا تو بودی خاطرم آسوده بود

چون تو بندی از جهان بار سفر
در فراقت بگذرد آبم ز سر

ای انیس غصه پنهانی‌ام
وی دوای درد بی‌سامانی‌ام

از تو خواهم عذر عمر رفته را
رنج‌های سال و ماه و هفته را

تا قدم در کلبه‌ام افراختی
با همه بیش و کم من ساختی

از غم و زحمت نیاسودی دمی
داشتی هر دم غمی و ماتمی

بردی اندر خانه‌ام ای خون جگر
گرسنه با عور و عریانی به سر

با چه زحمت‌ها و غم‌ها نو به نو
اکتفا کردی به قرص نان جو

ای انیس و مونس دیرینه‌ام
داغ خود چون مینهی بر سینه‌ام

نزد باب ای آفتاب منجلی
در جنان منما شکایت از علی

لیک بر گو در بر ختمی مآب
شد گلوی شوهرم اندر طناب

گو برای بیعت ارباب فجور
جان مسجد کشیدندش به زور

گو نهاد ای جان به قربان سرت
پای هر بیگانه روی منبرت

گو نهادند امتت ای سرفراز
در به روی دخترت بعد از تو باز

  • یکشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 12:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا (س) -(امشبم زمزمۀ خلوتی یار شکست) * شبگیر تبریزی

434

شهادت حضرت زهرا (س) -(امشبم زمزمۀ خلوتی یار شکست) امشبم زمزمهء خلوتی یار شکست
ساقی میکده را ساغر گلنار شکست

شمع بزم جبروتی، ملکوتی خاموش
پر پروانه شد آتش دل بیدار شکست

بوف کور آمده در گلشن مرغ عرشی
وین عجیب است از او رونق گلزار شکست

پیک فرّخ پی دلدار ازل صیحه زنان
ای دریغا علوی دُرج گُهَربار شکست

بوی سیب از لب مسمار دری پیدا شد
گریهء عشق مرا خندهء مسمار شکست

باغبان سر به گریبان به چمن زار و نزار
غنچه ای از ستم زاغ تبه کار شکست

همچو سُتخوان به گلو مانده شده پیر خراب
گل سرخی به چمن از ستم خار شکست

کمرِ با کمرِ مرتضوی زهرا بود
کمر با کمری را در و دیوار شکست

شهپری طایرِ بشکسته پرِ یار کشید
که سکوت حرم خلوت دلدار شکست

همچو (شبگیر) به میخانهء قطب الاقطاب
نفس هم نفسان از غم خمّار شکست

  • شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 12:05
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

فاطمیه رباعی بعد از شهادت * مرتضی محمودپور

920
1

فاطمیه رباعی بعد از شهادت ◾بیت ولایت‌بعد از شهادت
◾حضرت ام‌الائمه‌ فاطمه(س)

خانه بدون فاطمه ماتمسرا شده
دیدم میان خانه به زهرا جفاشده

در بین خون و آتش و دود و شراره‌ها
زهرا به رنج و درد و بلا مبتلا شده

  • شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1400
  • ساعت
  • 07:02
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعی فاطمیه * مرتضی محمودپور

565
1

رباعی فاطمیه ◾تقدیم به یاس کبود علی

من آه شرر بار بهمره دارم
ابری شده‌ام که این چنین میبارم
در دست خزان یاس من پرپر شد
تاحشر غمش بروی سینه دارم

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • سه شنبه
  • 14
  • دی
  • 1400
  • ساعت
  • 01:16
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

دو دمه‌های فاطمیه * مرتضی محمودپور

472
1

دو دمه‌های فاطمیه ◾دو دمه‌های فاطمیه

◾بنداول
فاطمه خرج ولایت شد ولایت زنده شد
تا ابد پاینده شد(۲)

◾بنددوم
تا قیامت حیدر از زهرای خود شرمنده شد
دین حق پاینده شد(۲)

◾بندسوم
خانه‌ی زهرا شده ماتمسرای عالمین
دیده گریان شده حسین(۲)

◾بندچهارم
شاهد کوچه بود هر روز و شب در شور و شین
دیده گریان شد حسین(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • سه شنبه
  • 14
  • دی
  • 1400
  • ساعت
  • 11:32
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

پیر شد خانوم ِ خانه... حیف شد... * مرضیه عاطفی

774

پیر شد خانوم ِ خانه... حیف شد... پیر شد خانوم ِ خانه... حیف شد...
رفت با غربت شبانه...حیف شد...

دید جای دلخوشی آزار از-
فتنهٔ دوره زمانه... حیف شد...

حیف شد آن دستِ خیّر شد کبود
با غلاف و تازیانه، حیف شد...

روی پهلو شب به شب سر باز کرد
زخم ها دانه به دانه... حیف شد...

همدم و سنگ صبورش را علی(ع)
بُرد حیران روی شانه... حیف شد...

بیقرارانه سپردش دستِ خاک
بی مزار و بی نشانه... حیف شد...

بی توقع، با کسالت، زود رفت
با محبت! بی بهانه... حیف شد...

بچه ها عادت به مِهرش داشتند
مادریِ عاشقانه، حیف شد...

بعد از این دیگر مبدّل شد به اشک
خنده های کودکانه، حیف شد!...

  • پنج شنبه
  • 16
  • دی
  • 1400
  • ساعت
  • 11:16
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد