شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 رضا یعقوبیان

متن شعر شهادت حضرت فاطمه الزهرا و روز های آخر وصیت فاطمیه 98 -(مرو ای نور چشم و جان حیدر ) * رضا یعقوبیان

497
1

متن شعر شهادت حضرت فاطمه الزهرا و روز های آخر وصیت فاطمیه 98 -(مرو ای نور چشم و جان حیدر ) مرو ای نور چشم و جان حیدر
مروای دختر پاک پیمبر
نگر حیدر شده تنهای تنها
مرو از پیش من ای دخت طاها
نگر یا فاطمه بر حال زینب
که روز دخترت گشته چنان شب
ببین اشک حسن نور دو عینم
کنار بسترت گرید حسینم
شرر زد اشک تو بر تار و پودم
مکن ناله توای یاس کبودم
مرو ای بانوی پهلو شکسته
علی غمگین کنار تو نشسته
وصیت کردی و خون شد دل من
شرر زد این سخن بر حاصل من
نگر بر این همه رنج و ملالم
مگو بر من که حیدر کن حلالم
مروای‌همسر قامت خمیده
کسی چون تو غم دوران ندیده
چه ها دیدی پس از داغ پیمبر
چه شد یا فاطمه در پشت آن در
چگونه در،زظلم وکینه واشد
شدی نقش زمین محسن فدا شد
چرا با سوز و آهنگ حزینی
بگفتی پشت در فضه خذینی

  • جمعه
  • 13
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 رضا یعقوبیان

متن شعر شهادت حضرت فاطمه الزهرا و روز های آخر وصیت فاطمیه 98 -(من میروم غمگین و خسته ) * رضا یعقوبیان

992

متن شعر شهادت حضرت فاطمه الزهرا و روز های آخر وصیت فاطمیه 98  -(من میروم غمگین و خسته ) من میروم غمگین و خسته
با پهلوی از کین شکسته
ای داروی درددو عالم
نظر نماحیدربه حالم
از مرحمت نما حلالم
مرو مرو فاطمه جانم(۳)

بنگر تو چشمان ترم را
دیگر مسوزان جگرم را
ای که تویی آرام جانم
آرامش روح و روانم
شرر زند داغت به جانم
مرو مرو فاطمه جانم

عالم فدای غصه هایت
زهرا بمیرد از برایت
غسلم بده مرا شبانه
پیکر من ببر ز خانه
اما غریب و مخفیانه
مرو مرو فاطمه جانم

زهرا مرو تنها شوم من
همسنگر غمها شوم من
از عشق تو آکنده هستم
از روی تو شرمنده هستم
تو میروی من زنده هستم
مرو مرو فاطمه جانم

بنگر که من در شور و شینم
جان تو و جان حسینم
ای همسر غربت نشینم
درلحظه ی آخر غمینم
گشتم فدا غمت نبینم
مرو مرو فاطم

  • جمعه
  • 13
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 12:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر شهادت حضرت فاطمه الزهرا و روز های آخر وصیت فاطمیه 98 -(مرو از پیش حیدر آرام جانم ) * رضا یعقوبیان

1399

متن شعر شهادت حضرت فاطمه الزهرا و روز های آخر وصیت فاطمیه 98  -(مرو از پیش حیدر آرام جانم ) مرو از پیش حیدر آرام جانم
سوز داغ تو زند آتش به جانم
مرو مرو ای همه هستی حیدر (۲)

یا زهرا قد خم تو کرده پیرم
مرو از کنار من بی تو میمیرم
مرومرو ای همه هستی حیدر

گرچه دین را باجانت پاینده کردی
فاطمه جان حیدر را شرمنده کردی
مرو مرو ای همه هستی حیدر

مروزهراای مونس وای حبیبم
بنگر به حال من تنها و غریبم
مرو مرو ای همه هستی حیدر

ایکه تو هستی خیر کثیر امت
می سوزد همسرتو از این وصیت
مرو مرو ای همه هستی حیدر

از این همه مصیبت همچون هلالم
مگو به من علی جان بنما حلالم
مرو مرو ای همه هستی حیدر

از چه گویی غسل و کفن کن شبانه
پیکرت بردارم درشب مخفیانه
مرو مرو ای همه هستی حیدر

  • جمعه
  • 13
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 12:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

منی که اول هر کار یا علی گفتم * عبدالحسین میرزایی

809

منی که اول هر کار یا علی گفتم منی که اول هر کار یاعلی گفتم
به لطف ایزد دادار یاعلی گفتم

گل بهشتی گلزار وحی بودم که
شدم مواجهه با خار یاعلی گفتم

خلیل وار چو کاشانه ام در آتش سوخت
قدم زدم وسط نار یاعلی گفتم

شکست پهلوی من تا که از فشار لگد
میان آن در و دیوار یاعلی گفتم

زدست محسن شش ماهه رفت و ناله کنان
به پیش صدمه مسمار یاعلی گفتم

به سینه میخ فرو رفت و من به جای آه
زسوز سینه خونبار یاعلی گفتم

به طوف کعبه روی علی در آن کوچه
به جای تلبیه بسیار یاعلی گفتم

به کف گرفته کمربند فاتح خیبر
به عشق حیدرکرار یاعلی گفتم

مغیره پیش حسن تازیانه ام میزد
به جرم اینکه من زار یاعلی گفتم

به زیر ضرب غلاف قنفذ ملعون
فتاد بازویم از کار یاعل

  • یکشنبه
  • 15
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 03:08
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین میرزایی
ادامه مطلب

اهل مدینه شرم ز طاها نمی کنند * عبدالحسین میرزایی

571
1

اهل مدینه شرم ز طاها نمی کنند #حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه

اهل مدینه شرم زطاها نمیکنند
چون احترام ام ابیها نمی کنند

اینان که دم زیاری مظلوم میزنند
مظلومتر زفاطمه پیدا نمی کنند

بیش از دو ماه فاطمه برروی بستر است
اما دمی عیادت زهرا نمی کنند

زهرا که رفتنی است دگر از میانشان
با گریه هاش از چه مدارا نمی کنند

گفتا نبی که فاطمه ام بضعه من است
با بضعه نبی که چنین تا نمی کنند

یا ایهاالرسول سر از خاک کن برون
بنگر که امت تو چه با ما نمی کنند

از غربت علی چه بگویم که بعد تو
گفتی که یاریش کنند اما نمی کنند

از ان همه مهاجر و‌انصار یک نفر
یادی گهی ز غربت مولا نمی کنند

شبها اگر که من نروم همره علی
دانند اوست در به رویش وا نمی کنند

از

  • دوشنبه
  • 16
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 03:56
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین میرزایی
ادامه مطلب

بعد از نبی به فاطمه امت وفا نکرد * عبدالحسین میرزایی

1196

بعد از نبی به فاطمه امت وفا نکرد #حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه

بعد از نبی به فاطمه امت وفا نکرد
اجر رسالت پدرش را ادا نکرد

از میخ در مپرس که با سینه اش چه کرد
از سینه اش بپرس که با او چها نکرد

در این جهان که ذکر زمین خورده ها علی است
زهرا زمین که خورد علی را صدا نکرد

با قصد کشت دخت نبی را مغیره زد
آن بی حیا؛حیا زرسول خدا نکرد

هر چه زدند فاطمه را بین کوچه ها
دستش شکست و دامن مولا رها نکرد

شمشیر را که دید به روی سر علی
طاقت زدست داد و چه غوغا به پا نکرد

آنقدر داد زد که علی را رها کنید
تا سوی خانه شوهر خود را روانه کرد
‌‌‍‌‍...
زهرا مگر نبود به گودال قتلگاه
یا بود،عدو به ناله او اعتنا نکرد

دشمن حیا نداشت که نادیده اش گرفت
رحم

  • سه شنبه
  • 17
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 02:25
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین میرزایی
ادامه مطلب

متن شعر مرثیه حضرت زهرا (س) -(این بار من خط می‌کشیدم دفترم را) *

461

متن شعر مرثیه حضرت زهرا (س) -(این بار من خط می‌کشیدم دفترم را) این بار من خط می‌کشیدم دفترم را
باید چگونه شرح گویم باورم را !!؟؟

آتش ، چنان شعله کشیده بین شعرم
سوزانده مصرع‌مصرعِ خشک و ترم را

آتش ، همان عنصر ، یکی از چهارگانه
چیزی که حالا گرمِ خود کرده سرم را

آتش ، همان واژه که از کوچه شروعش
خون کرده قلبِ عاشق و در به درم را

آتش ، همان شعله که مادر بین آن بود
حرفش به درد آورده جانِ مضطرم را

آتش ، همان حُرمِ حرارت ها که زهرا(س)
میگفت : تو ، در هم شکستی پیکرم را

آتش ، همان در ، دربِ چوبی کوهِ هیزم
دارد زبانه میکشد هی منظرم را

آتش ، همان داغی ، که داغش پیرکرده
بال و پر و ، پهلویِ زهرا(س)مادرم را

آتش ، همان جایی که حیدر(ع)دادمیزد
بس کن ، نزن با آن غلا

  • سه شنبه
  • 17
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 02:36
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت زهرا(س) -(دلِ شب شبی که حتی یه ستاره هم نداره) * حسن لطفی

1681

شهادت حضرت زهرا(س) -(دلِ شب شبی که حتی   یه ستاره هم نداره) دلِ شب شبی که حتی یه ستاره هم نداره
شبی که چشایِ خونِ آسمون بارون می باره

شبی که پرستو ها هم به چشا خوابی ندارن
شبی که ستاره ها هم دیگه مهتابی ندارن

شبی که رازِ مگوئه هق هقا تویِ گلوئه
اگه هم میاد صدایی این صدای شستوشوئه

توی سینه ها یه غوغاست که چشا شبیهِ دریاست
رویِ شونه هایِ دیوار سر پهلوونی تنهاست

خون تویِ چشاش می لرزه داره زانواش می لرزه
دست کجا کشید که اینطور داره بازواش می لرزه

تو گلوش صدا گرفته دست بچه ها گرفته
واسه بردنِ عزیزش با گُلاش عزا گرفته

تا اونو کفن می پیچید عطرِ پیرهن می پیچید
گرچه آستین به دهانه ناله ی حسن می پیچید

دختری داره میبینه پری که آتیش سوزونده
نیمه شب باز می ش

  • چهارشنبه
  • 18
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 11:31
  • نوشته شده توسط
  • honar kade
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت زهرا(س) -(دلِ شکسته‌ی ما باز در حوالیِ توست) * حسن لطفی

1016

شهادت حضرت زهرا(س) -(دلِ شکسته‌ی ما باز در حوالیِ توست) دلِ شکسته‌ی ما باز در حوالیِ توست
شب است و گریه‌ی ما از شکسته بالیِ توست

چه می‌شود که از این چهره دست برداری
از این کبود - که در پرده است - برداری

به جان تو به سکوتِ حسن حواسم هست
نگاه بی رمقت را به من حواسم هست

میان بستری و باز رو به دیواری
در این سه ماه از آغاز رو به دیواری

دلت گرفته از این شهر دلخوری خانم
ولی برای علی پشتِ چادری خانم

نگاه از پسِ چادر نماز راحت نیست
بدون آن به تو سوگند باز راحت نیست

که زیرِ چشمِ تو زخم است روی چشمت زخم
شبیه اَبروی تو رنگ و روی چشمت زخم

توقعی که ندارم کبود می‌بینی
نگاه می‌کنی افسوس دود می‌بینی

همانکه بیتِ مرا قتلگاه کرد آنروز
کبود نه که رُخَت را سیاه

  • چهارشنبه
  • 18
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • honar kade
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت زهرا(س) -(پس از سه ماه به او چشمِ کودکان اُفتاد) * حسن لطفی

1462
3

شهادت حضرت زهرا(س) -(پس از سه ماه به او چشمِ کودکان اُفتاد) پس از سه ماه به او چشمِ کودکان اُفتاد
بلند شد برود راه ، ناگهان اُفتاد

پس از سه ماه به سمتِ تنور خود را بُرد
پس از سه ماه چه شد که به فکرِ نان اُفتاد

پس از سه ماه کمی خانه آب و جارو شد
رسید تا که دَمِ در در آستان اُفتاد

چهار کودکِ خوشحال را خودش می‌شُست
اگرچه در بدنش دردِ بی امان اُفتاد

غذا که پخت خودش ، فضه سفره را انداخت
دوباره لقمه‌ی او دستِ این و آن اُفتاد

ولی نشد که فقط لقمه‌ای خودش بخورد
چقدر فضه صدا زد که از دهان اُفتاد

میانِ بسترِ خود رو به قبله شد خانم
کشید پرده به رو روی نیمه جان ، اُفتاد

همینکه مادرِ پروانه‌ها دو چشمش بست
همینکه ناله‌ی طفلان در آشیان اُفتاد

دوید از دلِ مسجد

  • چهارشنبه
  • 18
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 12:36
  • نوشته شده توسط
  • honar kade
ادامه مطلب

مادرم این آه این زاری برایت خوب نیست * عبدالحسین میرزایی

720

مادرم این آه این زاری برایت خوب نیست #حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه

مادرم این آه این زاری برایت خوب نیست
گریه کمتر کن تو بیماری برایت خوب نیست

درد داری استراحت کن کمی بهتر شوی
اینکه شب تا صبح بیداری برایت خوب نیست

دردهایت را نگویی با علی با من بگو
درد خود در دل نگهداری برایت خوب نیست

غصه آشفتگی موی زینب را نخور
شانه با این دست برداری برایت خوب نیست

موقع برخواستن از جا کمک از من بگیر
خون سینه میشود جاری برایت خوب نیست

کار خانه با من و فضه تو از جا پانشو
زخمهای تو بود کاری برایت خوب نیست

من خودم در را به روی شوهرت وا میکنم
تو خودت محتاج دیواری برایت خوب نیست

من خودم شب آب در دست حسینت میدهم
استراحت کن تو بیماری برایت خوب نیست

  • یکشنبه
  • 22
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 04:08
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین میرزایی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه زمینه‌ی سینه‌زنی در فاطمیه * مرتضی محمودپور

980
1

نوحه زمینه‌ی سینه‌زنی در فاطمیه ◾زمینه و نوحه‌ی سینه‌زنی
◾ایام فاطمیه
◾ بنداول
دو چشم من در کوچه فقط به سوی تو
به پشت در جان دادم به عشق روی تو
یا مرتضی زهرای تو در آتش و دوده
فریاد من در بین آتش یاعلی بوده
به خون اگر خفتم...
علی علی گفتم(۲)

◾بنددوم
بهار زهرا حیدر نشی خزانی تو
دعا دعا میکردم زنده بمانی تو
با غنچه‌‌ام در بین دیوار و در خانه
افتاده‌ام من از نفس ای شمع کاشانه
به خون اگر خفتم
علی علی گفتم(۲)

◾بندسوم
سپر شدم برجانت ای همه‌ی هستم
من ز ازل با عشقت عهد و وفا بستم
در پیش چشمان حسن خوردم زمین اما
من حافظ جان تو گشتم یا علی مولا
من اصل یاسینم
من حافظ دینم

  • دوشنبه
  • 23
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

زمزمه نوحه‌ی ز مینه ایام فاطمیه * مرتضی محمودپور

841
1

زمزمه نوحه‌ی ز مینه ایام فاطمیه ◾زمزمه و زمینه‌ی سینه‌زنی
◾ایام فاطمیه

◾بنداول
کوثر قرآن منم همسر شیرخدا
ام حسین و حسن مادر کرببلا
فاطمه‌ام فاطمه‌دختر پیغمبرم
میان‌کوچه‌شدم‌زضرب‌سیلی‌فدا
محسنم در کوچه شد فدا
فدای خط سرخ ولا
واویلا... واویلا...ای خدا(۲)

◾بنددوم
سینه و پهلوی من ز ضرب در تا شکست
میخ در خانه‌ام بر روی سینه نشست
ناله‌ی من فضةُ خُدینی از خانه شد
رشته‌ی امید من خصم در آنجا گسست
بسته شد دستان مرتضی
محسنم در کوچه شد فدا
واویلا.... واویلا... ای خدا(۲)

◾بندسوم
مدینه در آتش است تیره شده آسمان
فاطمه شد از ستم بانوی قامت کمان
یا ابتا ناله‌اش از پس در بود و گفت
یاس کبودت شده میان آتش خزان
بابا جان حالم را کن نظر
زهرا را

  • پنج شنبه
  • 26
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 15:49
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

متن شعر ایام فاطمیه -(حاجتِ فاطمه گشته امشب روا) * رضا ترابی گیلده

684
2

متن شعر ایام فاطمیه -(حاجتِ فاطمه گشته امشب روا) حاجتِ فاطمه گشته امشب روا
می رود سوی حق مادر اولیا
مهدیِ فاطمه گشته صاحب عزا
آه و وا ویلتا آه و وا ویلتا

مهدیِ فاطمه گشته صاحب عزا
آه و وا ویلتا آه و وا ویلتا

تا که مسمار در پهلویش را شکست
ذکر جانم علی بر لب او نشست
دست حب المتین بسته شد از جفا
آه و وا ویلتا آه و وا ویلتا

مهدیِ فاطمه گشته صاحب عزا
آه و وا ویلتا آه و وا ویلتا

بعد از آن میخِ در درد پهلو گرفت
دو سه ماهی شده ازعلی رو گرفت
جانِ خود میکند بهر مولا فدا
آه وا ویلتا آه و وا ویلتا

مهدیِ فاطمه گشته صاحب عزا
آه و وا ویلتا آه و وا ویلتا

فاطمه لحظه ای را که خورده لگَد
جانِ بابا بلرزید به زیرِ لَحَد
محسنش کشته شد ضربِ آن بی حیا
آه وا و

  • شنبه
  • 28
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 09:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

متن شعر واحد فاطمیه98 -(پرستوی من، رفتی و پر کشیدی از خونه ی حیدر) * مظاهر کثیری نژاد

1280
2

متن شعر واحد فاطمیه98 -(پرستوی من، رفتی و پر کشیدی از خونه ی حیدر) پرستوی من، رفتی و پر کشیدی از خونه ی حیدر
بیا ببین که،می لرزه از مصیبتت شونه ی حیدر
فاطمه جانم، کاش که می شد یه کم دیگه بمونی پیشم
بعد تو دیگه ، چش توی چشم قنفذ و مغیره میشم
آخه دیدم که بد زدن ، با کینه و حسد زدن
فقط به پهلوی تو نه ، به بخت من لگد زدن
چه جور بگم بمون ، چه جور بگم نرو
به کی بگم آخه ،غم مدینه رو
زهرای من نرو(4)

تنگه دل من ، برای اون روزایی که تو خونه بودی
من می دونستم ، از پا درت میاره این همه حسودی
غارت زدم من ، صندوق گوهر هست و نیست گوهر خونه
درد من اینه ، لکه ی خون مونده هنوز رو در خونه
وا کرده غم مشت منو، حال حسن کشته منو
پشت و پناه من نرو ،خالی نکن پشت منو
اینقد برام نخون

  • شنبه
  • 28
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 14:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

متن شعر و زمینه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها فاطمیه 98 -(حرومی با لگد زد سر به زهرا) * مظاهر کثیری نژاد

1018

متن شعر و زمینه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها  فاطمیه  98 -(حرومی با لگد زد سر به زهرا) حرومی با لگد زد سر به زهرا
میمیره با همون یک ضربه زهرا
چه بد چسبیده میخ در به زهرا
آه واویلا
الهی امشب دعا بگیره
الهی زهرام شفا بگیره
عزیز من رو ازم گرفتید
عزیزاتونو خدا بگیره
(نرو بانوی خونه علی
بری میلرزه شونه ی علی)

خوشیهامو چش مردم گرفته
اونی که پشت در هیزم گرفته
انتقام از غدیر خم گرفته
آه واویلا
زمین افتاده زدن نداره
یه جای سالم بدن نداره
رو چادر این قدر لگد نذارید
حسن طاقت دیدن نداره
(نرو بانوی خونه علی
بری میلرزه شونه ی علی)

در اومد ناله ی جانکاه زهرا
پیچیده توی کوچه آه زهرا
میدونستن که پا به ماهه زهرا
آه واویلا
غم زهرا خون به جگرم کرد
میون غم ها غمگین ترم کرد
الهی میشکست دست مغیره
می

  • شنبه
  • 28
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن کردی

زمینه فاطمیه -(دوباره_دل تنگم بهونه داره) * حسن کردی

583

زمینه فاطمیه -(دوباره_دل تنگم بهونه داره) دوباره_دل تنگم بهونه داره
دل من_این روزا چون ابر بهاره
چشام از_فرط گریه رمق نداره
برای_روضه ی مادرم می باره

یه مادری که_فقط هیجده بهار و دیده
یه مادری که_توو هیجده سالگی خمیده
یه مادری که_داغی مسمار و چشیده
وای
آتیش میگیرم تو روضه های
حورا و آتیش حورا و آتیش
صد بار می میرم یه بار که میگن
زهرا و آتیش زهرا و آتیش
مادر ای مادر
۲
نگیر از_چشای من ناز نگاتو
الهی_من بمیرم مادر به جاتو
نرو تا_نمیره زندگی زینب
بگیر از_خدای مهربون شفاتو

تو که نباشی_زندگی بر بابا عذابه
توی مدینه_سلام بابا بی جوابه
به زخم بابا_خندیدن بعد از این ثوابه
وای

اگه بری تو خنده نمیاد
رو لب بابا رو لب بابا
می مونه بابا با خنده

  • یکشنبه
  • 29
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 13:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سبک زمینه یا شور حضرت زهرا سلام الله علیها ایام فاطمیه98 -(سلام ما به مادر سادات) * امیرحسین سلطانی

1718

سبک زمینه یا شور حضرت زهرا سلام الله علیها ایام فاطمیه98 -(سلام ما به مادر سادات) بند اول

سلام ما به مادر سادات
به قبله ی حاجات،به حضرت زهرا
سلام ما به سوره ی کوثر
به نفس پیغمبر،به همسر مولا

سلام ما به نور عالمتاب
به مادر ارباب،مادر عاشورا
سلام ما به مادر مکتب
به مادر زینب،مادر نوکرها

به جان و به روحت
به جسم مجروحت
سلام میدیم مادر

به هدف و راهت
محضر درگاهت
سلام میدیم مادر

یا زهرا مادرم سلام

بند دوم

سلام ما به پرچمت مادر
به ماتمت مادر،به شور این شبها
سلام ما به غربتت مادر
به قامتت مادر،خمیده قد زهرا

سلام ما به قلب محزونت
به قبر پنهونت،فدات بشم مادر
سلام ما به روح افلاکیت
به چادر خاکیت،فدات بشم مادر

واسه تو گریونم
با گریه میخونم
فدات بشم مادر

زخمیه مسماری
خسته و بیم

  • یکشنبه
  • 29
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 13:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

متن شعر و زمینه فاطمیه -(جای بوسه ی نبی کبود و نیلی شد) * حسین رحمانی

587

متن شعر و زمینه فاطمیه  -(جای بوسه ی نبی کبود و نیلی شد) قال رسول الله:

فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی
فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی

جای بوسه ی نبی کبود و نیلی شد
اجر ذوی القربا هم لگد و سیلی شد

دیگه این خونه حرمت نداره واویلا
به در جنت افتاد شراره واویلا

مادر سادات ، که نیمه جونه
ای وای ای وای
بهار عمرش رو به خزونه
ای وای ای وای
رشیده بود و ، قدش کمونه
ای وای ای وای

قال رسول الله....

تا که دست مولا رو تو کوچه ها بستن
دست زهرا رو زدن با غلاف شکستن

کاش جای دست علی می بستن چشماشو
تا نبینه رو خاکا نیمه جون زهراشو

مادر سادات ، به خون نشسته
ای وای ای وای
رخش کبود و ، پهلوش شکسته
ای وای ای وای
راه نفس ها ، شو شعله بسته
ای وای ای وای

قال رسول الله....

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 09:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

متن شعر زمینه یا تک فاطمیه -(اللهم صل علی ، فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها یازهرا) * حسین رحمانی

4599
12

متن شعر زمینه یا تک  فاطمیه  -(اللهم صل علی ، فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها یازهرا) اللهم صل علی ، فاطمه و ابیها
و بعلها و بنیها یازهرا
المخفیه قبرها، المجهوله قدرها
المکسوره ضلعها، یازهرا

آروم جونم مادر
تاب و توونم مادر
اجازه دادی تا که
تو رو بخونم مادر

کم نشه سایه ی شما ، از سر این سینه زنا
ای مادر کرب و بلا ، یازهرا
به نخ چادر شما ، دخیلِ دست انبیا
ای سرِّ اعظم خدا ، یازهرا

اسمت کلید قفله
درای بسته مثله
خدایی اما مادر
داره چادرت وصله

آروم جونم ....

بهشته زیر پای تو ، دلمه تو هوای تو
حیرون روضه های تو ، یا زهرا
امید روز محشرم ، زمزمه چش ترم
برات بمیرم مادرم ، یا زهرا

کوثر و نور و قدری
کوه بلا و صبری
از شان تو می پرسم
همه میگن ما ادری

آروم جونم ....

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 09:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

زمینه حضرت زهرا سلام الله علیها (بستر) زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها -(دیگه خنده رو لبهات نیس آنام ای آنام) * حسین رحمانی

575

زمینه حضرت زهرا سلام الله علیها (بستر) زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها -(دیگه خنده رو لبهات نیس آنام ای آنام) دیگه خنده رو لبهات نیس آنام ای آنام
رمقی توی دستات نیس آنام ای آنام
شبها رو تا صبح بیداری آنام ای آنام
جز گریه تو چشمات نیس آنام ای آنام

خودم دیدم ، دل تو بیقراره
غم تو بی شماره
نگاه به حال بابا ، گریه تو در میاره

با گریه هات گریه کردم ، خیلی برات گریه کردم
دیشب تا صب گریه کردی، من پا به پات گریه کردم

-----------------------------

قد تو چرا خمیده آنام ای آنام
باز خون از پهلوت چکیده آنام ای آنام
میدونم این درد سینه آنام ای آنام
امون تو رو بریده آنام ای آنام

سه ماهه که ، خونه ی ما خرابه
خوشی دیگه سرابه
نفس کشیدن حتی ، برای تو عذابه

داری می سوزی می بینم ، می رم یه گوشه می شینم
با سرفه های ت

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 10:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

متن شعر و نوحة حضرت زهرا سلام الله علیها -(این توئی مظهرِ عصمت*محورِ عالمِ خلقت) * قاسم نعمتی

807

متن شعر و نوحة حضرت زهرا سلام الله علیها -(این توئی مظهرِ عصمت*محورِ عالمِ خلقت) این توئی مظهرِ عصمت*محورِ عالمِ خلقت

هستی به قربانت

ای امیدِ گنهکاران

بهترین مادرِ دوران

نامِ تو بر لبم آمد شدم گریان

فاطمه جان مدد زهرا

کوچه هاقتلگاهت شد*شانه ای تکیه گاهت شد

خونین نگاهت شد

مثلِ یک لاله پژمردی

نامِ بابایِ خود بُردی

پیشِ چشمانِ فرزندت زمین خوردی

فاطمه جان مدد زهرا

ضربة سیلیِ محکم*قامت تو نموده خم

ای وای ازاین ماتم

چادرت زیرِ پا افتاد

باتکان بی هوا افتاد

غرقِ خون شد لبانت از صدا افتاد

فاطمه جان مدد زهرا

ام الائمه فاطمه

ای عرش حق را قائمه

بررویِ لبها زمزمه

جانِ امیرِ علقمه

روزِ جزا در واهمه

بگیر دستان ما همه

همسرِ مولی الموالی آبرویِ محشری

دخترِ پیغمبری

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 10:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

متن شعر فاطمه الزهرا(س) -(زچشمم ، آسمانت را ، به ابری تار پوشاندی) * قاسم نعمتی

845
1

متن شعر  فاطمه الزهرا(س) -(زچشمم ، آسمانت را ، به ابری تار پوشاندی) زچشمم ، آسمانت را ، به ابری تار پوشاندی

(چادر یا کبودی سیلی)

زگلبرگِ گلت ، سرتاسرِ گلزار پوشاندی

به صورت بر زمین خوردی وَ یا افتاد در رویت

چه آمد بر سرت کز همسرت رخسار پوشاندی

مگر چادر نبوده بر سرت ای عصمت کبری

که خودرا در میانِ آن درودیوار پوشاندی

سوالی دارم ای بانو ، میان ِ رفت و آمدها

چگونه پهلویت را از نوکِ مسمار پوشاندی

علی چشمانِ خود بست وصدایِ ضربه می آمد

وَرم هایِ تنِ خودرا ز چشمِ یار پوشاندی

مغیره قنفذ وخالد مرا از تو جداکردند

چه شد آنجا ؟ میانِ پردة اسرار پوشاندی

لگد یا داغی مسمار تقصیر ِ کدامش بود

دلیلِ قتلِ محسن را زمن هربار پوشاندی

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 10:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی زمینه سینه‌زنی فاطمیه * مرتضی محمودپور

449
2

نوحه‌ی زمینه سینه‌زنی فاطمیه ◾نوحه و زمزمه‌ی و شور
◾سینه‌زنی ایام‌فاطمیه
◾سبک و ملودی‌جدید

◾بنداول
بر مرتضی دلداده‌ام فضةُ خذینی
بامحسنم‌جان‌داده‌ام فضةُ خذینی
در پشت در افتاده‌ام فضةُ خذینی
من بانوی آزاده‌ام فضةُ خذینی
یا....فضةُ خذینی(۲)

◾بنددوم
مادر ندارم من زدم فضه جان صدایت
فضه تو را هردم کنم از دل دعایت
ای شاهد و ای محرم اسرار زهرا
فضه از این امت کنم فردا شکایت
یا...فضةُ خذینی(۲)

◾بندسوم
تنهادر این‌عالم علی من را حبیب است
درهرنفس گفتم که مولایم غریب است
من یاعلی گفتم که عالم هم بدانند
حب علی بر فاطمه هر دم طبیب است
یا....فضةُ خذینی(۲)

#سبک_ملودی_ازشاعرشعر

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 12:45
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 داود تیموری

متن شعر شهادت بی بی دو عالم حضرت زهرا (س) -(در خانه ام آتش به پا كردند بابا) * داود تیموری

3415
1

متن شعر شهادت بی بی دو عالم حضرت زهرا (س) -(در خانه ام  آتش به پا كردند بابا) در خانه ام آتش به پا كردند بابا
در را لگد كوبيده وا كردند بابا
پشتِ درِآتش گرفته بودم اي واي
در پهلويم مسمار جا کردند بابا
دشمن هجوم آوردو با آن ضربهٔ در
شش ماهه محسن را فداكردند بابا
مزد رسالت رامیان کوچه ها خوب
باضربت سیلی ادا کردند بابا
باتازیانه،هم غلاف تیغ ،آن روز
دستم زِ مولایم جدا کردندبابا
بی حُرمتیها بر علی ع و دختر تو
آن مردمان بی حیا کردند بابا
این دشمنی ها شدشروع و در ادامه
آتش به پا در کربلا کردندبابا
جسم عزیزانم به روی خاک بود و
سَرهایشان برنیزه ها کردند بابا
مانده سوالی گوشه ی ذهنم که اینها
باما چرااینگونه تا کردندبابا

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 13:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 داود تیموری

متن شعر روضه ای زبانحال حضرت زينب س -(بايادت اي آتش بگواز دَربگويم؟ ) * داود تیموری

505
1

متن شعر روضه ای زبانحال حضرت زينب س -(بايادت اي آتش بگواز دَربگويم؟ ) بايادت اي آتش بگواز دَربگويم؟

يا ضربهٔ مسمار با مادر بگويم؟

ازنالهٔ فضه خُضيني بِين آتش

يا غنچهٔ نشكفتهٔ پرپربگويم
ِ
ازغربت زهرا س ميان خانهٔ خويش

يا دستهاي بستهٔ حيدر بگويم

ازبردنِ ساقيِ كوثرسوي مسجد

يا ازغلاف و بازوي كوثر بگويم

با ياد ِتو غير از مدينه كربلايم

تا از خيام ِ غرقِ در آذر بگويم

ازخيمهٔ بيمار،يا از آتش كين

بَر دامن اطفالِ بي ياوربگويم؟

ازپيكر بي دست ِسقايِ علمدار

ياازحسين ع وحنجرو خنجر بگويم

از استخوان سينه، زيرِ چكمهٔ شمر

پيشِ نگاهِ مادري مضطر بگويم

ازقتلگاه وجسم خونین برادر

یا رأس او برِ دامنِ دختر بگويم؟

لحظه به لحظه قلب من ميسوخت اما

من از رباب و غصهٔ اصغر بگ

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 13:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

متن شعر حضرت زهرا(س) -(پای این بستر نشد بیدارباشم یک شبی) * محسن راحت حق

413

متن شعر حضرت زهرا(س) -(پای این بستر نشد بیدارباشم یک شبی) پای این بستر نشد بیدارباشم یک شبی
مرهمی بهرت بیارم..یارباشم یک شبی

حق بیماراست ناله سرکند بی اضطراب
ناله کن..تا که منم غمخوار باشم یک شبی

خواهشا!چیزی طلب کن تا علی کاری کند
هیچ میدانی نشد پر کار باشم یک شبی

بستری بیمار من!تا کی سکوت و اختفا؟
صحبتی..تا محرم اسرار باشم یک شبی

پشت در که می رسم حالم دگرگون می شود
کاش من‌ هم کشته ی مسمار باشم یک شبی

درد بسیاری کشیدی در میان خلوتت
پای این بستر نشد بیدارباشم یک شبی

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر حضرت زهرا(س) -(بیهوده نیست اینهمه نالیدن از فراق) * اسلام مولایی

583

متن شعر حضرت زهرا(س) -(بیهوده نیست اینهمه نالیدن از فراق) بیهوده نیست اینهمه نالیدن از فراق
آتش زده فراق تو بر حاصل علی

هجرت نصیب من شدورفتی تو از برم
داغت در این میانه شود قاتل علی

سوسو زنان چو شمع بسوزم به یاد تو
جز غصه نیست،سهم دل از محفل علی

تنها نه آنکه شعله به جانم نشانده ای
بنشانده ای به سفره ماتم دل علی

غیر از نوای ناله نخیزد ز خانه ام
ماتمسرا ز بعد تو شد منزل علی

کاری نموده هجرتوبا مرتضی که شد
آغشته با عزای تو آب و گل علی

دیگر به سوی وادی نالیدن و فغان
طی میشودبه روز وشب این محمل علی

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 14:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 داود تیموری

متن شعر فاطمیه -(از سقيفه تا ستم آغازشد) * داود تیموری

953

متن شعر فاطمیه -(از سقيفه تا ستم آغازشد) از سقيفه تا ستم آغازشد

دفترغمهاي مولا باز شد

هركه بُغضي ازعلي درسينه داشت

هيزمي آوردو پشت در گذاشت

حائل گلچين وگل در بودوسوخت

پشت در آياتِ كوثر بود وسوخت

تاميان كوچه شددستش كبود

سوخت درعالم همه بودونبود

ياس تابارنگِ نيلي خو گرفت

بِين باغ ازباغبان هم رو گرفت

گشت پرپرازستمها فاطمه

رفت از دنيا چه تنها فاطمه

ازستمها عمرِ اوكوتاه شد

محرم اسرارحيدرچاه شد

فاطميه بارش ابر بلاست

وقت ماتم بر دل اهل ولاست

فاطميه ناله هاي حيدراست

ديدن جسم كبود همسراست

فاطميه نيمه هاي شب خموش

بردن ياس كبودي روي دوش

مرتضي قلب زمين را چاك كرد

جسم او نه،، جان خوددرخاك كرد

آسمان درفاطميه ناله كرد

گريه بر

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 14:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

متن شعر و زمینه فاطمیه -(فاطمه بی تو نداره دلم اروم) * امیر حسین الفت

960

متن شعر و زمینه فاطمیه -(فاطمه بی تو نداره دلم اروم) فاطمه
بی تو نداره دلم اروم
رفتی و
یه روز خوش ندیدم خانوم

تیشه زدن به بنم افتادم
به چه کنم چه کنم افتادم

بی کس و یار
شده شوهر مظلومت
خون شده خون
دل زینب و کلثومت

فاطمه جان
شده روز و شبم گریه
__________________________________
( آتيشه
دل حسن نميشه خاموش
ياد اون
كوچه ميره حسنت از هوش)

هر چی میگم : که چی دیدی بابا؟
چرا جوابی نمیدی بابا؟

غرق سکوت
به خودش میپیچه از درد
میگه تو خواب
دیگه بسه نزن نامرد

فاطمه جان
شده روز و شبم گريه
_________________________________
بی قرار
میبینی نور دو عینت رو
فاطمه
چه کنم اشک حسینت رو

گفتی شبا میشه بچم بی تاب
بالا سرش میزارم ظرف اب

زینبمو
میبینم که پریشونه
دل

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 16:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد