شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 رضا یعقوبیان

متن شعر و حضرت زهرا سلام الله علیها -(من حیدرم می‌خواهم از زهرا بگویم ) * رضا یعقوبیان

1121

متن شعر و حضرت زهرا سلام الله علیها  -(من حیدرم می‌خواهم از زهرا بگویم ) من حیدرم می‌خواهم از زهرا بگویم
می‌خواهم از نور دل طاها بگویم
زهرای من محبوبه ی حی مبین است
زهرای من جانان ختم المرسلین است
زهرای من نور خدای لایزال است
زهرای من در بین عالم بی مثال است
صحرای من روشنگر قرآن و دین است
تا روز محشر شیعه را حبل المتین است
زهرای من تفسیر نور و قدر و کوثر
در آسمان دین حق ماه منور
زهرای من شمع وجود عالمین است
او مادر زینب حسن کلثوم حسین است
زهرای من برمن بود نور دو دیده
زهرای من دختر چوزینب پروریده
زهرای من اسطوره ی مهر و وفا بود
زهرای من سرمنشأ جود و سخا بود
بعد از نبی حق ذوالقربی ادا شد
زهرای من در راه دین جانش فدا شد
بعد از نبی نامردمان با هم نشستند
عهدی که بسته ب

  • چهارشنبه
  • 4
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 10:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شهادت حضرت زهرا * عبدالحسین میرزایی

509

شهادت حضرت زهرا #حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه

چند وقتی است که افتاده به بستر مادر
روز و شب گریه کند بعد پیمبر مادر
کند هردم طلب مرگ زداور مادر
دور او ذکر لب ما شده مادر مادر

دیده اش خشک شد از گره دگر آب نداشت
بهر برخواستن حتی به تنش تاب نداشت
داشت دردی که زشب تا به سحر خواب نداشت
گریه میکرد به مظلومی شوهر مادر

مادرم درد دل زار تو ناگفتنی است
از چه پژمرده شدی موقع بشکفتنی است
همه گویند دگر مادرتان رفتنی است
وای من گر نشود حال تو بهتر مادر

وای مادر به جوانی چقدر پیر شدی
اول زندگی از زندگی ات سیر شدی
چون؟زمین خورده ای این گونه زمین گیر شدی؟
میزند حالت تو بر دلم آذر مادر

گر روی تو زبرم گو که من آخر چه کنم
مادرم ب

  • پنج شنبه
  • 5
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 02:40
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین میرزایی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)لباس محسن/بنشین تا که بگویم غم دلبر سخت است/گوشه ای از مداحی حاج حنیف طاهری.فاطمیه ۱۴۴۱ * محمود اسدی

2623
2

(غزل)لباس محسن/بنشین تا که بگویم غم دلبر سخت است/گوشه ای از مداحی حاج حنیف طاهری.فاطمیه ۱۴۴۱ بنشین تا که بگویم غم دلبر سخت است
دخترم حرف جدایی دم آخر سخت است

من دگر رفتنی ام،بانوی این خانه تویی
خانه داری تو ای زینت حیدر سخت است

دوست دارم که خودم در به علی باز کنم
می کشانم بدنم را جلوی در سخت است

با کسی دم نزدم با تو فقط می گویم
که کتک خوردن زن در بر شوهر سخت است

من زمین خوردم و قنفذ به علی می خندید
خنده بر بی کسی فاتح خیبر سخت است

نه فقط داغ من و داغ پدر،می دانم
دخترم کرب و بلا،داغ برادر سخت است

آن لباسی که نشد قسمت محسن حالا
شده آماده برای علی اصغر سخت است

هر چه آید به سرت را،همه بگذار کنار
و بدان بوسه زدن بر رگ حنجر سخت است

غم به دل ره ندهد هر که به من گریه کند
شائقا! گر چه

  • شنبه
  • 7
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 01:52
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)درد دل با سلمان/آن لاله ام که برگ و برم را شکسته اند * محمود اسدی

912

(غزل)درد دل با سلمان/آن لاله ام که برگ و برم را شکسته اند آن لاله ام که برگ و برم را شکسته اند
تنها نه برگ و بر،ثمرم را شکسته اند

سلمان! چرا به خانه ی ما سر نمی زنی
دیدی که حرمت پدرم را شکسته اند

خیلی علی غریب شده،ناکسان شهر
زین غم دل پر از شررم را شکسته اند

این روزها مغیره،به حیدر کند سلام
او بود و چل نفر که پرم را شکسته اند

هر روز بین خانه زمین میخورم ولی
با کس نگفته ام کمرم را شکسته اند

از درد سینه آرزوی مرگ میکنم
وز ضرب میخ در،سپرم را شکسته اند

سلمان! تمام صورت من درد می کند
بستم عصابه،چون که سرم را شکسته اند

سیلی به گوش زد،شنوائیم کم شده
طوری که قلب گل پسرم را شکسته اند
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • شنبه
  • 7
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 02:25
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

متن شعر وسبک شور تک فاطمیه 98 -(جوون علی داری میری مهربون علی بدون علی) * امیر حسین الفت

1759
2

متن شعر وسبک شور تک فاطمیه 98 -(جوون علی داری میری مهربون علی بدون علی) جوون علی
داری میری مهربون علی بدون علی

جوون علی
داری میبری صفا رو از اشیون علی

عزیزم نرو
بری بعد تو حسابی بهم میریزم نرو

نزار تب کنی
میخوام موی زینبم رو خودت مرتب کنی

بمون امشبو
بمون لااقل ببینی عروسی زینبو

تو خواهش نکن
به من اینقدر برای حسین سفارش نکن

ندارم قرار
چه زجری کشیدم از دست فتنه روزگار

غمم بی حده
میبینی چه جوری اخر شدم خجالت زده

همه اومدن
جلو چشم بچه هامون تو رو کتک میزدن

جلو شوهرت
میدیدم چه جور همه با لگد میریختن سرت

چه بارونیه
میبینم که چادرت فاطمه هنوز خونیه

دلم شاکیه
سر و صورتت چرا اینقدر هنوز خاکیه

__________________________________
@amirhoseinolfat

  • چهارشنبه
  • 11
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 10:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

متن شعر ایام فاطمیه -(بارون ،تو چشمای خیسم) * عباس میرخلف زاده

2529
4

متن شعر ایام فاطمیه -(بارون ،تو چشمای خیسم) بارون ،تو چشمای خیسم
میخام دوباره از ، کوچه بنویسم

از کوچه ، یه مادر خسته
از کوچه ، رو خاکا نشسته
از کوچه ، کسی راه و بسته
از کوچه، از کوچه...

محسنم ، چرا منو تنها گذاشتی
محسنم ، خون به دل زهرا گذاشتی
محسنم ، دیگه برام نایی نذاشتی

یا فِضِه ، خُذینی

زهرا ، به غصه اسیری
چرا تو یه دستی ، به پهلو میگیری

زهرا جان ، فقط تو رو دارم
زهرا جان ، بمون تو کنارم
زهرا جان ، تویی کس و کارم
زهرا جان ، زهرا جان...

فاطمه ، ایشالا باز میشی تو مادر
فاطمه ، رو تو نگیر از چشم حیدر
فاطمه ، یه نگاهی به این چشم تر

یا فِضِه ، خُذینی

فضه ، بیا تو پیش من
برس تو بدادم ، که محسن و کشتن

در افتاد ، رو بازو و پهلوم
د

  • چهارشنبه
  • 11
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 13:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر شور حماسی و فاطمیه -(امشب شور سینه ی من محشره) * خادم زینب

2468
3

متن شعر شور حماسی و فاطمیه  -(امشب شور سینه ی من محشره) بند اول

امشب شور سینه ی من محشره
معرکست پر از الله و اکبره
اعتصموا بلله یعنی پرچمی
که باید ملحق شد بهش حیدره

خدا واحد حیدر واحد
شمشیرش عدالتخواهه
قسیم الناره و جنت
حیدره ولی اللهه

میزنه از یسار و یمین و میپاشه همه ارتش دشمن از هم
ما رمیتَ رَمی الله علی دست حقه همین کافیه واسه عالم

بند دوم

هرکی بدستش کشته شد اسمشو
دنیا بخاطر میسپاره تا ابد
هرکی هم شونش باشه یا روبروش
ابوذره یا امر بن عَبدُوَد

توصیفش خود قرآنه
آرامش عقل و جانه
شاگرد کلاس عشقش
نسلیه که از سلمانه

جاهدوا فینا یعنی علی لحظه لحظش پر از شوق و شور جهاده
عشق حیدر به این مملکت عزتو غیرتو شور زهرایی داده

بند سوم

حیدر میگم بازوهام

  • پنج شنبه
  • 12
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 10:08
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر نوحه هجوم به خانه وحی فاطمیه 98 -(پرزند دل ز سینه سوی شهر مدینه ) * رضا یعقوبیان

648

متن شعر نوحه هجوم به خانه وحی فاطمیه 98 -(پرزند دل ز سینه     سوی شهر مدینه ) پرزند دل ز سینه سوی شهر مدینه
سوی زهرای اطهر بانوی بی قرینه
مددی زهرا زهرا زهرا
همسرمولا مولا مولا

مظهرحی یکتا جان و جانان طاها
همسر شیر یزدان جان دین قلب تقوا مددی زهرا زهرا زهرا
همسر مولا مولا مولا

گل باغ پیمبر هستی و جان حیدر
تو و ساقی کوثر شافع روز محشر
مددی زهرا زهرا زهرا
همسر مولا مولا مولا

گرچه من رو سیاهم بر تو زهرا پناهم
ای امیددو عالم از کرم کن نگاهم
مددی زهرا زهرا زهرا
همسر مولا مولا مولا

درد ما را دوا کن حاجت ما روا کن
قسمت و روزی ما نجف و کربلا کن
مددی زهرا زهرا زهرا
همسر مولا مولا مولا

دشمنت ظالمانه زده آتش به خانه
دست تو کرد جدا از علی با تازیانه
مددی زهرا زهرا زهرا
همسر مو

  • پنج شنبه
  • 12
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

متن شعر شهادت حضرت فاطمه الزهرا(س)فاطمیه 98 -(پیش چشم تو علی بال و پرم می سوزد) * رضا ترابی گیلده

755
1

متن شعر شهادت حضرت فاطمه الزهرا(س)فاطمیه 98 -(پیش چشم تو علی بال و پرم می سوزد) پیش چشم تو علی بال و پرم می سوزد
بخدا ؛ از کف پا ؛ تا به سرم می سوزد

من اگر درد و غم خویش زخاطر ببرم
از غریبیّ ِ تو اما جگرم می سوزد

آنقَدَر بهر غریبی ِ تو من گریه کنم
یا علی دُورِ دو چشمان ترم می سوزد

من نگفتم به تو در کوچه چه آمد به سرم
فقط این جمله بگویم کمرم می سوزد

نیمی از درد و غمم را حَسنم می داند
وای ِ بر دل که ز آه ِ پسرم می سوزد

چه کنم با دل خود این دم آخر تو بگو
تا که روی حسنم می نگرم می سوزد

  • پنج شنبه
  • 12
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 14:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر و نوحه درددل کنارقبر پیامبر(ص) فاطمیه 98 -(ای گل باغ ولا جان بفدای صبر تو) * رضا یعقوبیان

491

متن شعر و نوحه درددل کنارقبر پیامبر(ص) فاطمیه 98 -(ای گل باغ ولا   جان بفدای صبر تو) ای گل باغ ولا جان بفدای صبر تو
ای پدر جان آمدم من در کنار قبر تو
صفای قلب من بنگر به حال من
بعد ازتوای بابا شکسته بال من
بابا منم زهرا(۴)

بعد توای پدرم به گرد هم نشسته اند
آن سقیفه مسلکان بیعت تو گسسته اند
قلب مرا بابا ز کینه آزردند
غصب فدک کردند حق علی بردند
بابا منم زهرا

جای عرض تسلیت آتش زدندبه خانه‌ام
از فشاروضرب در فدا شده ریحانه ام
از خانه ام بابا آتش زبانه زد
مرا پدر دشمن با تازیانه زد
بابا منم زهرا

پشت در بابای من گلم زشاخه شدجدا
در ره دین خدا محسن من شده فدا
چوکینه افزون شد بابا دلم خون شد
همسر من حیدر زغصه محزون شد
بابا منم زهرا

پیش چشم مرتضی برزمین افتاده بودم
کوفته شد به پشت در

  • پنج شنبه
  • 12
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

متن شعر واحد سنگین فاطمیه -(بشکنه دستم که نمک نداشت، مدینه ای کاش که فدک نداشت) * مظاهر کثیری نژاد

1265
0

متن شعر واحد سنگین فاطمیه -(بشکنه دستم که نمک نداشت، مدینه ای کاش که فدک نداشت) بشکنه دستم که نمک نداشت، مدینه ای کاش که فدک نداشت
گلدون یاسی که تو خونه بود، حتی یه ذره هم ترک نداشت
یادش بخیر اون روزا، زهرا کنار من بود
نه سال که خیلی سال نیست، چه موقع رفتن بود
دیگه از علی سئوال نکن، این چه حال و روزه
اینقده بگم مجتبا شبا، توی تب میسوزه
زینب کنج ایوون نشسته و ، چش به در میدوزه
آخه رد خون مونده روی در، هنوز که هنوزه
(نرو زهرا)(۴)

من روزگارم که سیاه نبود، سهم من از زندگی آه نبود
کمتر میسوختم به خدا اگه، فاطمه ی من پا به ماه نبود
اراذل و اوباش، محله رو جمع کردن
پروانه رو داغدارِ، سوختن یک شمع کردن
آوردن برای درِ خونه م، هیزم دسته دسته
کاری که ازم بر نمیومد، با این دست بسته
ی

  • جمعه
  • 13
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 10:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر حضرت فاطمه الزهرا (س) در بستر بیماری فاطمیه 98 -(تو که معنی سوره ی کوثری) * رضا یعقوبیان

426

متن شعر حضرت فاطمه الزهرا (س) در بستر بیماری فاطمیه 98 -(تو که معنی سوره ی کوثری) تو که معنی سوره ی کوثری
گل حیدر از چه شدی بستری
الاای حبیبم نگر بی شکیبم
گلم فاطمه(۲)

منم فاطمه جان پرستار تو
شدم شادمان من ز دیدار تو
توراحق ستوده رخ تو کبوده
گلم فاطمه

چرا قامتت فاطمه گشته خم
چرا ریزی از دیدگان اشک غم
نگر بیقرارم به غمها دچارم
گلم فاطمه

چرا گریه ی بی صدا می کنی
دمادم خدا یا خدا می کنی
الاجان خاتم شده صبر تو کم
گلم فاطمه

الاای گل هیجده ساله ام
کنارت ببین فاطمه ناله ام
الامه جبینم نگر من حزینم
گلم فاطمه

گل من ز سوز تو جان بر لبم
بنالد ز سوز غمت زینبم
الان نور عینم بگرید حسینم
گلم فاطمه

بسوزم از این رنج و درد و محن
که گرید برای غم تو حسن
شده بر تو مرهم به اشک دمادم
گلم فا

  • جمعه
  • 13
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 11:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر ونوحه حضرت فاطمه الزهرا (س) در بستر بیماری فاطمیه 98 -(من در کنار بسترت هستم ای نور دیده) * رضا یعقوبیان

379

متن شعر ونوحه حضرت فاطمه الزهرا (س) در بستر بیماری فاطمیه 98 -(من در کنار  بسترت هستم   ای نور دیده) من در کنار بسترت هستم ای نور دیده
ازچه شدی تو یافاطمه جان قامت خمیده
مظلومه زهرا(۳)

تو نور چشمان مرتضایی پهلو شکسته
علی کنار بستر تو با گریه نشسته
مظلومه زهرا

از چه فتادی در بستر غم یار و حبیبم
بنگربه حالم بشکسته بالم من بی شکیبم
مظلومه زهرا

من درکنارت محبوبه ی من میسوزم ازغم
بعد از نبی و کشتن محسن صبر تو شدکم
مظلومه زهرا

باهمسرت گو درپشت آن در چهاکشیدی
تاکه بدیدی محسن فداشد ازغم خمیدی
مظلومه زهرا

ای که تو هستی از بهرحیدر بانوی خانه
پیکر تو شد از کینه مجروح با تازیانه
مظلومه زهرا

بادیدن آن رخسار نیلی خون شددل من
یافاطمه زد شررغم تو بر حاصل من
مظلومه زهرا

  • جمعه
  • 13
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 11:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر ونوحه حضرت فاطمه الزهرا (س) در بستر بیماری فاطمیه 98 -(ای بستری بیمار پهلو شکسته) * رضا یعقوبیان

654

متن شعر ونوحه حضرت فاطمه الزهرا (س) در بستر بیماری فاطمیه 98 -(ای بستری بیمار پهلو شکسته) ای بستری بیمار پهلو شکسته
غریب مدینه کنارت نشسته
یا زهرا یا زهرا یا زهرا یا زهرا(۲)

ای بانوی خانه ،ای در یگانه تو
تو گشته ای چون شمع و حیدر پروانه
یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا

ای گل حیدر گشتی از چه پژمرده
قامت خمیده گشته ای و افسرده
یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا

بر روی چون ماه تو زده شد هاله
میسوزم از اینکه ازدرد زنی ناله
یا زهرا یا زهرا یا زهرا یا زهرا

می‌سوزند حسین و حسنت روز و شب
میریزم اشک غم با گریه ی زینب
یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا

خسوف تو دیدم ای ماه رخشنده
از توو از کودکان هستم شرمنده
یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا

  • جمعه
  • 13
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر ونوحه حضرت فاطمه الزهرا (س) در بستر بیماری فاطمیه 98 -(بانوی خانه ی من نشسته ام کنارت) * رضا یعقوبیان

382

متن شعر ونوحه حضرت فاطمه الزهرا (س) در بستر بیماری فاطمیه 98 -(بانوی خانه ی من     نشسته ام کنارت) بانوی خانه ی من نشسته ام کنارت
کنار بستر تو گردیده بیقرارت
ای مونس وحبیبم
بی صبروبی شکیبم

افتاده ای به بستر با پهلوی شکسته
علی غریب عالم کنار تو نشسته
ای مونس وحبیبم
بی صبرو بی شکیبم

ای گل گلشن من ای مونس و حبیبم
بنگر به حال زارم بی صبر و بی شکیبم
ای مونس وحبیبم
بی صبرو بی شکیبم

ای یار بی قرینه تویی سرور سینه
چها کشیده ای تو از مردم مدینه
ای مونس وحبیبم
بی صبر و بی شکیبم

سوزد علی دمادم از بهر غربت تو
بعد نبی شکستند فاطمه حرمت تو
ای مونس وحبیبم
بی صبرو بی شکیبم

بنگر به حال حیدر فتاده ام من از پا
شرمنده ام ز رویت ای گل باغ طاها
ای مونس وحبیبم
بی صبرو بی شکیبم

بانوی خانه ی من حیدر کند دعایت

  • جمعه
  • 13
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر ونوحه حضرت فاطمه الزهرا (س) در بستر بیماری فاطمیه 98 -(بیمار علی گشته پرستار تو حیدر) * رضا یعقوبیان

1022
-2

متن شعر ونوحه حضرت فاطمه الزهرا (س) در بستر بیماری فاطمیه 98 -(بیمار علی گشته پرستار تو حیدر) بیمار علی گشته پرستار تو حیدر
داردز غمت دیده به رخسار تو حیدر
زهرا گل حیدر(۳)

افتادی تودر بستر غم پهلو شکسته
حیدر گل عالم به کنار تو نشسته
زهرا گل حیدر

یافاطمه جان خون شده از غم دل حیدر
آتش زده سوز غم تو حاصل حیدر
زهرا گل حیدر

برخیز زجا و بنگر فاطمه حالم
از سوز غم تو بشکسته پر و بالم
زهرا گل حیدر

برخیز زجا و بنگر یارو حبیبم
از سوز غمت فاطمه بی صبر و شکیبم
زهرا گل حیدر

برخیز زجا و بنگر غربت حیدر
دشمن بشکسته است زکین حرمت حیدر
زهرا گل حیدر

بعد از نبی یا فاطمه جان صبر تو کم شد
تا گشت فدامحسن توقد توخم شد
زهرا گل حیدر

یا فاطمه شرمنده ام از روی کبودت
سوزانده غم محسن توکل وجودت
زهرا گل حیدر

  • جمعه
  • 13
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر ونوحه حضرت فاطمه الزهرا (س) در بستر بیماری فاطمیه 98 -(آمدم فاطمه جان من در کنار بسترت) * رضا یعقوبیان

470
1

متن شعر ونوحه حضرت فاطمه الزهرا (س) در بستر بیماری فاطمیه 98 -(آمدم فاطمه جان من در کنار بسترت) آمدم فاطمه جان من در کنار بسترت
با دل شکسته اش نشسته حیدردر برت
ای مونس ویارم تنها طرفدارم
با چشم گریانم بر تو پرستارم
گل علی زهرا (۴)

بانوی خانه ی من خون شده از غمت دلم
سوز گریه های تو شرر زده بر حاصلم
ماه دل آرایم غریب و تنهایم
دختر پیغمبر بنگرتو نجوایم
گل علی زهرا

تویی در تمام عمر هم نفسم فاطمه جان
بعد داغ احمدی همه کسم فاطمه جان
ای گوهر نابم کرده غمت آبم
کنار تو زهرا بنگر که بی تابم
گل علی زهرا

در میان بسترت با پهلوی شکسته ای
چرا یا فاطمه جان از زندگانی خسته ای
ای ماه تابانم آرامش جانم
از غم تو زهرا بنگر که گریانم
گل علی زهرا

بنگر غربت من گردیده‌ام خانه‌نشین
پیش دیده ی علی توگشته ای نق

  • جمعه
  • 13
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 11:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر شهادت حضرت فاطمه الزهرا و روز های آخر وصیت فاطمیه 98 -(من سراپا سوز و دردم یا علی) * رضا یعقوبیان

911

متن شعر شهادت حضرت فاطمه الزهرا و روز های آخر وصیت فاطمیه 98 -(من سراپا سوز و دردم یا علی) من سراپا سوز و دردم یا علی
کن نگه بر آه سردم یاعلی
شکرلله پشت در با جان خود
پاسداری از تو کردم یا علی

خسته و بشکسته بالم یاعلی
سوزم و غرق ملالم یاعلی
گریه کم کن ای عزیز فاطمه
جان زینب کن حلالم یا علی

دیده گریان سوی داور می‌روم
در جنان نزد پیمبر میروم
گریه بس کن ،از کنارت یا علی
خسته و آزرده پیکر می روم

ای گل باغ علی زهرا مرو
از کنارم دخترطاهامرو
بی تو میمیرم ز سوز داغ تو
بی علی از این جهان تنها مرو

لاله ی در خون نشسته پرپرم
میروی از چه تو زهرا ازبرم
بار آخر چشم خود را باز کن
کن نگاهی همسرتو حیدرم

دیده واکن حیدر هستم همسرت
خسته و دل خون نشسته در برت
بیش چشم زینب غم پرورت
شویم از اشک دو دید

  • جمعه
  • 13
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 12:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر شهادت حضرت فاطمه الزهرا و روز های آخر وصیت فاطمیه 98 -(مرو ای نور چشم و جان حیدر ) * رضا یعقوبیان

463
1

متن شعر شهادت حضرت فاطمه الزهرا و روز های آخر وصیت فاطمیه 98 -(مرو ای نور چشم و جان حیدر ) مرو ای نور چشم و جان حیدر
مروای دختر پاک پیمبر
نگر حیدر شده تنهای تنها
مرو از پیش من ای دخت طاها
نگر یا فاطمه بر حال زینب
که روز دخترت گشته چنان شب
ببین اشک حسن نور دو عینم
کنار بسترت گرید حسینم
شرر زد اشک تو بر تار و پودم
مکن ناله توای یاس کبودم
مرو ای بانوی پهلو شکسته
علی غمگین کنار تو نشسته
وصیت کردی و خون شد دل من
شرر زد این سخن بر حاصل من
نگر بر این همه رنج و ملالم
مگو بر من که حیدر کن حلالم
مروای‌همسر قامت خمیده
کسی چون تو غم دوران ندیده
چه ها دیدی پس از داغ پیمبر
چه شد یا فاطمه در پشت آن در
چگونه در،زظلم وکینه واشد
شدی نقش زمین محسن فدا شد
چرا با سوز و آهنگ حزینی
بگفتی پشت در فضه خذینی

  • جمعه
  • 13
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر شهادت حضرت فاطمه الزهرا و روز های آخر وصیت فاطمیه 98 -(من میروم غمگین و خسته ) * رضا یعقوبیان

971

متن شعر شهادت حضرت فاطمه الزهرا و روز های آخر وصیت فاطمیه 98  -(من میروم غمگین و خسته ) من میروم غمگین و خسته
با پهلوی از کین شکسته
ای داروی درددو عالم
نظر نماحیدربه حالم
از مرحمت نما حلالم
مرو مرو فاطمه جانم(۳)

بنگر تو چشمان ترم را
دیگر مسوزان جگرم را
ای که تویی آرام جانم
آرامش روح و روانم
شرر زند داغت به جانم
مرو مرو فاطمه جانم

عالم فدای غصه هایت
زهرا بمیرد از برایت
غسلم بده مرا شبانه
پیکر من ببر ز خانه
اما غریب و مخفیانه
مرو مرو فاطمه جانم

زهرا مرو تنها شوم من
همسنگر غمها شوم من
از عشق تو آکنده هستم
از روی تو شرمنده هستم
تو میروی من زنده هستم
مرو مرو فاطمه جانم

بنگر که من در شور و شینم
جان تو و جان حسینم
ای همسر غربت نشینم
درلحظه ی آخر غمینم
گشتم فدا غمت نبینم
مرو مرو فاطم

  • جمعه
  • 13
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 12:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر شهادت حضرت فاطمه الزهرا و روز های آخر وصیت فاطمیه 98 -(مرو از پیش حیدر آرام جانم ) * رضا یعقوبیان

1386

متن شعر شهادت حضرت فاطمه الزهرا و روز های آخر وصیت فاطمیه 98  -(مرو از پیش حیدر آرام جانم ) مرو از پیش حیدر آرام جانم
سوز داغ تو زند آتش به جانم
مرو مرو ای همه هستی حیدر (۲)

یا زهرا قد خم تو کرده پیرم
مرو از کنار من بی تو میمیرم
مرومرو ای همه هستی حیدر

گرچه دین را باجانت پاینده کردی
فاطمه جان حیدر را شرمنده کردی
مرو مرو ای همه هستی حیدر

مروزهراای مونس وای حبیبم
بنگر به حال من تنها و غریبم
مرو مرو ای همه هستی حیدر

ایکه تو هستی خیر کثیر امت
می سوزد همسرتو از این وصیت
مرو مرو ای همه هستی حیدر

از این همه مصیبت همچون هلالم
مگو به من علی جان بنما حلالم
مرو مرو ای همه هستی حیدر

از چه گویی غسل و کفن کن شبانه
پیکرت بردارم درشب مخفیانه
مرو مرو ای همه هستی حیدر

  • جمعه
  • 13
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 12:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

منی که اول هر کار یا علی گفتم * عبدالحسین میرزایی

795

منی که اول هر کار یا علی گفتم منی که اول هر کار یاعلی گفتم
به لطف ایزد دادار یاعلی گفتم

گل بهشتی گلزار وحی بودم که
شدم مواجهه با خار یاعلی گفتم

خلیل وار چو کاشانه ام در آتش سوخت
قدم زدم وسط نار یاعلی گفتم

شکست پهلوی من تا که از فشار لگد
میان آن در و دیوار یاعلی گفتم

زدست محسن شش ماهه رفت و ناله کنان
به پیش صدمه مسمار یاعلی گفتم

به سینه میخ فرو رفت و من به جای آه
زسوز سینه خونبار یاعلی گفتم

به طوف کعبه روی علی در آن کوچه
به جای تلبیه بسیار یاعلی گفتم

به کف گرفته کمربند فاتح خیبر
به عشق حیدرکرار یاعلی گفتم

مغیره پیش حسن تازیانه ام میزد
به جرم اینکه من زار یاعلی گفتم

به زیر ضرب غلاف قنفذ ملعون
فتاد بازویم از کار یاعل

  • یکشنبه
  • 15
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 03:08
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین میرزایی
ادامه مطلب

اهل مدینه شرم ز طاها نمی کنند * عبدالحسین میرزایی

564
1

اهل مدینه شرم ز طاها نمی کنند #حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه

اهل مدینه شرم زطاها نمیکنند
چون احترام ام ابیها نمی کنند

اینان که دم زیاری مظلوم میزنند
مظلومتر زفاطمه پیدا نمی کنند

بیش از دو ماه فاطمه برروی بستر است
اما دمی عیادت زهرا نمی کنند

زهرا که رفتنی است دگر از میانشان
با گریه هاش از چه مدارا نمی کنند

گفتا نبی که فاطمه ام بضعه من است
با بضعه نبی که چنین تا نمی کنند

یا ایهاالرسول سر از خاک کن برون
بنگر که امت تو چه با ما نمی کنند

از غربت علی چه بگویم که بعد تو
گفتی که یاریش کنند اما نمی کنند

از ان همه مهاجر و‌انصار یک نفر
یادی گهی ز غربت مولا نمی کنند

شبها اگر که من نروم همره علی
دانند اوست در به رویش وا نمی کنند

از

  • دوشنبه
  • 16
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 03:56
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین میرزایی
ادامه مطلب

بعد از نبی به فاطمه امت وفا نکرد * عبدالحسین میرزایی

1186

بعد از نبی به فاطمه امت وفا نکرد #حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه

بعد از نبی به فاطمه امت وفا نکرد
اجر رسالت پدرش را ادا نکرد

از میخ در مپرس که با سینه اش چه کرد
از سینه اش بپرس که با او چها نکرد

در این جهان که ذکر زمین خورده ها علی است
زهرا زمین که خورد علی را صدا نکرد

با قصد کشت دخت نبی را مغیره زد
آن بی حیا؛حیا زرسول خدا نکرد

هر چه زدند فاطمه را بین کوچه ها
دستش شکست و دامن مولا رها نکرد

شمشیر را که دید به روی سر علی
طاقت زدست داد و چه غوغا به پا نکرد

آنقدر داد زد که علی را رها کنید
تا سوی خانه شوهر خود را روانه کرد
‌‌‍‌‍...
زهرا مگر نبود به گودال قتلگاه
یا بود،عدو به ناله او اعتنا نکرد

دشمن حیا نداشت که نادیده اش گرفت
رحم

  • سه شنبه
  • 17
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 02:25
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین میرزایی
ادامه مطلب

متن شعر مرثیه حضرت زهرا (س) -(این بار من خط می‌کشیدم دفترم را) *

451

متن شعر مرثیه حضرت زهرا (س) -(این بار من خط می‌کشیدم دفترم را) این بار من خط می‌کشیدم دفترم را
باید چگونه شرح گویم باورم را !!؟؟

آتش ، چنان شعله کشیده بین شعرم
سوزانده مصرع‌مصرعِ خشک و ترم را

آتش ، همان عنصر ، یکی از چهارگانه
چیزی که حالا گرمِ خود کرده سرم را

آتش ، همان واژه که از کوچه شروعش
خون کرده قلبِ عاشق و در به درم را

آتش ، همان شعله که مادر بین آن بود
حرفش به درد آورده جانِ مضطرم را

آتش ، همان حُرمِ حرارت ها که زهرا(س)
میگفت : تو ، در هم شکستی پیکرم را

آتش ، همان در ، دربِ چوبی کوهِ هیزم
دارد زبانه میکشد هی منظرم را

آتش ، همان داغی ، که داغش پیرکرده
بال و پر و ، پهلویِ زهرا(س)مادرم را

آتش ، همان جایی که حیدر(ع)دادمیزد
بس کن ، نزن با آن غلا

  • سه شنبه
  • 17
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 02:36
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت زهرا(س) -(دلِ شب شبی که حتی یه ستاره هم نداره) * حسن لطفی

1615

شهادت حضرت زهرا(س) -(دلِ شب شبی که حتی   یه ستاره هم نداره) دلِ شب شبی که حتی یه ستاره هم نداره
شبی که چشایِ خونِ آسمون بارون می باره

شبی که پرستو ها هم به چشا خوابی ندارن
شبی که ستاره ها هم دیگه مهتابی ندارن

شبی که رازِ مگوئه هق هقا تویِ گلوئه
اگه هم میاد صدایی این صدای شستوشوئه

توی سینه ها یه غوغاست که چشا شبیهِ دریاست
رویِ شونه هایِ دیوار سر پهلوونی تنهاست

خون تویِ چشاش می لرزه داره زانواش می لرزه
دست کجا کشید که اینطور داره بازواش می لرزه

تو گلوش صدا گرفته دست بچه ها گرفته
واسه بردنِ عزیزش با گُلاش عزا گرفته

تا اونو کفن می پیچید عطرِ پیرهن می پیچید
گرچه آستین به دهانه ناله ی حسن می پیچید

دختری داره میبینه پری که آتیش سوزونده
نیمه شب باز می ش

  • چهارشنبه
  • 18
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 11:31
  • نوشته شده توسط
  • honar kade
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت زهرا(س) -(دلِ شکسته‌ی ما باز در حوالیِ توست) * حسن لطفی

998

شهادت حضرت زهرا(س) -(دلِ شکسته‌ی ما باز در حوالیِ توست) دلِ شکسته‌ی ما باز در حوالیِ توست
شب است و گریه‌ی ما از شکسته بالیِ توست

چه می‌شود که از این چهره دست برداری
از این کبود - که در پرده است - برداری

به جان تو به سکوتِ حسن حواسم هست
نگاه بی رمقت را به من حواسم هست

میان بستری و باز رو به دیواری
در این سه ماه از آغاز رو به دیواری

دلت گرفته از این شهر دلخوری خانم
ولی برای علی پشتِ چادری خانم

نگاه از پسِ چادر نماز راحت نیست
بدون آن به تو سوگند باز راحت نیست

که زیرِ چشمِ تو زخم است روی چشمت زخم
شبیه اَبروی تو رنگ و روی چشمت زخم

توقعی که ندارم کبود می‌بینی
نگاه می‌کنی افسوس دود می‌بینی

همانکه بیتِ مرا قتلگاه کرد آنروز
کبود نه که رُخَت را سیاه

  • چهارشنبه
  • 18
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • honar kade
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت زهرا(س) -(پس از سه ماه به او چشمِ کودکان اُفتاد) * حسن لطفی

1451
3

شهادت حضرت زهرا(س) -(پس از سه ماه به او چشمِ کودکان اُفتاد) پس از سه ماه به او چشمِ کودکان اُفتاد
بلند شد برود راه ، ناگهان اُفتاد

پس از سه ماه به سمتِ تنور خود را بُرد
پس از سه ماه چه شد که به فکرِ نان اُفتاد

پس از سه ماه کمی خانه آب و جارو شد
رسید تا که دَمِ در در آستان اُفتاد

چهار کودکِ خوشحال را خودش می‌شُست
اگرچه در بدنش دردِ بی امان اُفتاد

غذا که پخت خودش ، فضه سفره را انداخت
دوباره لقمه‌ی او دستِ این و آن اُفتاد

ولی نشد که فقط لقمه‌ای خودش بخورد
چقدر فضه صدا زد که از دهان اُفتاد

میانِ بسترِ خود رو به قبله شد خانم
کشید پرده به رو روی نیمه جان ، اُفتاد

همینکه مادرِ پروانه‌ها دو چشمش بست
همینکه ناله‌ی طفلان در آشیان اُفتاد

دوید از دلِ مسجد

  • چهارشنبه
  • 18
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 12:36
  • نوشته شده توسط
  • honar kade
ادامه مطلب

مادرم این آه این زاری برایت خوب نیست * عبدالحسین میرزایی

681

مادرم این آه این زاری برایت خوب نیست #حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه

مادرم این آه این زاری برایت خوب نیست
گریه کمتر کن تو بیماری برایت خوب نیست

درد داری استراحت کن کمی بهتر شوی
اینکه شب تا صبح بیداری برایت خوب نیست

دردهایت را نگویی با علی با من بگو
درد خود در دل نگهداری برایت خوب نیست

غصه آشفتگی موی زینب را نخور
شانه با این دست برداری برایت خوب نیست

موقع برخواستن از جا کمک از من بگیر
خون سینه میشود جاری برایت خوب نیست

کار خانه با من و فضه تو از جا پانشو
زخمهای تو بود کاری برایت خوب نیست

من خودم در را به روی شوهرت وا میکنم
تو خودت محتاج دیواری برایت خوب نیست

من خودم شب آب در دست حسینت میدهم
استراحت کن تو بیماری برایت خوب نیست

  • یکشنبه
  • 22
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 04:08
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین میرزایی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه زمینه‌ی سینه‌زنی در فاطمیه * مرتضی محمودپور

964
1

نوحه زمینه‌ی سینه‌زنی در فاطمیه ◾زمینه و نوحه‌ی سینه‌زنی
◾ایام فاطمیه
◾ بنداول
دو چشم من در کوچه فقط به سوی تو
به پشت در جان دادم به عشق روی تو
یا مرتضی زهرای تو در آتش و دوده
فریاد من در بین آتش یاعلی بوده
به خون اگر خفتم...
علی علی گفتم(۲)

◾بنددوم
بهار زهرا حیدر نشی خزانی تو
دعا دعا میکردم زنده بمانی تو
با غنچه‌‌ام در بین دیوار و در خانه
افتاده‌ام من از نفس ای شمع کاشانه
به خون اگر خفتم
علی علی گفتم(۲)

◾بندسوم
سپر شدم برجانت ای همه‌ی هستم
من ز ازل با عشقت عهد و وفا بستم
در پیش چشمان حسن خوردم زمین اما
من حافظ جان تو گشتم یا علی مولا
من اصل یاسینم
من حافظ دینم

  • دوشنبه
  • 23
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد