شهادت امام محمد باقر (ع)

مرتب سازی براساس
 رضا یعقوبیان

نوحه شهادت امام باقر(ع) -(حضرت باقر امام بی قرینه ) * رضا یعقوبیان

1170
3

نوحه شهادت امام باقر(ع) -(حضرت باقر امام بی قرینه ) حضرت باقر امام بی قرینه
در مدینه شد شهید ظلم و کینه
واویلا واویلا واویلا واویلا (۲)

باقرالعلم نبی، امام مظلوم
اززهربه زین مالیده شده مسموم
واویلا واویلا واویلا واویلا

هشام دون خون جگر نموده دلها
درجنان می سوزد از این ماتم طاها
واویلا واویلا واویلا واویلا

امشب مدینه از غم ماتم سرا شد
بیت امام باقر بزم عزا شد
واویلا واویلا واویلا واویلا

عاقبت از زهر کین پرپر شد باقر
در جنان میهمان مادر شد باقر
واویلا واویلا واویلا واویلا

در بقیع،خاکی بودتربت باقر
از قبر او معلوم است غربت باقر
واویلا واویلا واویلا واویلا

همیشه بوده به یاد کرب و بلا
پیکردر خون و سر روی نیزه ها
واویلا واویلا واویلا واویلا

تش

  • پنج شنبه
  • 10
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 رضا یعقوبیان

نوحه شهادت امام باقر(ع) -(پنجمین گل زگلشن طاها) * رضا یعقوبیان

580

نوحه شهادت امام باقر(ع) -(پنجمین گل زگلشن طاها) پنجمین گل زگلشن طاها
به تونازند تمامی دنیا
که شکافنده تمام علوم
تویی از نسل حیدر و زهرا
گل زهرا مدد مدد باقر(۳)

ای گل باغ مصطفی باقر
ازتو گشته تمام دین ظاهر
برای شیعه تا بروز حشر
همه احکام تو شده صادر
گل زهرا مددمدد باقر

پسر زین العابدینی تو
گل زهرا تمام دینی تو
همچوجد غریب و مظلومت
شیعیان راحبل متینی تو
گل زهرا مدد مدد باقر

مهر و حبت به سینه دارم من
در دل خود دفینه دارم من
ای امید تمام خسته دلان
آرزوی مدینه دارم من
گل زهرا مدد مدد باقر

ساجدین را نور دو عین بودی
توهمیشه به شور و شین بودی
همه ی عمر به یاد کرب و بلا
یاد عاشورا و حسین بودی
گل زهرا مدد مدد باقر

روز عاشورا لحظه ی حساس
تشنگی را

  • پنج شنبه
  • 10
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا آهی

روضه شهادت امام باقر(ع) -(همینکه ذکر احادیث قال باقر شد) * رضا آهی

615

روضه شهادت امام باقر(ع) -(همینکه ذکر احادیث قال باقر شد) همینکه ذکر احادیث قال باقر شد
عجین دل همه با کردگار غافر شد

دلیلِ زینتِ دین پیمبرست باقر
عزیز حضرت زهرا و حیدرست باقر

امام پنجم و باب النجات انسان ست
شفیع محشر پروردگار سبحان ست

اگر چه اهل دیار رسول اکرم بود
ولی دلش همه دم غرق حزن و ماتم بود

مدینه در دل خود عالمی حکایت داشت
مدینه آب و هوایش شمیم غربت داشت

مدینه باغِ دلش را همیشه پرپر کرد
صفای آینه اش را زغم مُکَدَر کرد

میان روضه ی حیرت مکررا میسوخت
همینکه چشم ترش رابه میخِ در میدوخت

زداغ یاس نبی غرقِ بی قراری بود
هوای دیده ی او دم به دم بهاری بود

شبی مصیبت مادر قرار از او میبرد
شبی زماتم سنگین کربلا میمرد

گواه غربت و درد عزیز زهرا بود

  • سه شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 08:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شهادت امام باقر * عبدالحسین میرزایی

760

شهادت امام باقر #امام_باقر_شهادت

جان فدای تو حضرت باقر
دل سرای تو حضرت باقر
تو چون اجداد خود کریم استی
من گدای تو حضرت باقر
ریزه خوارم به خان احسانت
پدر و مادرم به قربانت
—------—
ای به قربان قبر ویرانت
دل عشاق شمع سوزانت
شب که در بر روی همه بسته است
مادرت فاطمه است مهمانت
دور قبر تو نیست زواری
تا کند در غمت عزاداری
—---------
سوخت عمری دلت ززهر هشام
تا که کار تو زهر کرد تمام
بود سوزنده تر تو را از زهر
داغ کرببلا و کوفه و شام
تا که بنمود زهر شعله ورت
خاطراتش نرفت از نظرت
—------
ای دلت داغدار عاشورا
دیده ات اشکبار عاشورا
آخرت داغ کربلا می کشت
آخرین یادگار عاشورا
دیده ای آنچه هیچ دیده ندید
روضه هایی که هیچ کس

  • سه شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 21:17
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین میرزایی
ادامه مطلب
 حسن کردی

مرثیه شهادت امام باقر علیه السلام -(دیده در کودکی اش داغ کبوترها را) * حسن کردی

880
1

مرثیه شهادت امام باقر علیه السلام -(دیده در کودکی اش داغ کبوترها را) دیده در کودکی اش داغ کبوترها را
تبر و سوختن جان صنوبرها را
راوی مقتل سرخی ست که می سوزاند
شرح ان صفحه به صفحه همه دفترها را
تیغ بی مهر عطش بود و لب کودک ها
دیده او چهره ی شرمنده ی مادر ها را
عمه را دیده که در بی کسی عصر حرم
گره بر روی گره می زده معجر ها را
آنکه خود درد کشیده ست فقط می فهمد
پای پر آبله و گریه ی دختر ها را
مقتل از جانب او گفت که عمه جانش
دیده بر زیر گلو کندی خنجر ها را
ناگهان در وسط هلهله ها می چیدند
روی سرنیزه ی بی رحمی خود سرها را

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 09:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

ایام مسلمیه سبک نوحه زمینه شهادت حضرت امام باقر علیه السلام و حضرت مسلم علیه السلام -(آه؛میسوزه جون و تنم/از؛زهر کینه ای خدا) * امیرحسین سلطانی

924

ایام مسلمیه سبک نوحه زمینه شهادت حضرت امام باقر علیه السلام و حضرت مسلم علیه السلام -(آه؛میسوزه جون و تنم/از؛زهر کینه ای خدا) بند اول
امام باقر (ع)

آه؛میسوزه جون و تنم/از؛زهر کینه ای خدا
آه؛نمیره از یاد من/آه،خاطراته کربلا

دیدم روی نیزه/من راس جدارو
دیدم زیر دست و/پا خون خدارو

دیدم که قمر/شد نقش زمین
از این غم حسین/شد زار و حزین

اما غم شام و،کوفه زده آتیش
به قلب من ای زهر،دیگه تو نزن نیش
اون کوچه و بازار،اون مجلس اغیار
یادم که میفته،میده منو آزار

(واویلا واویلا)

بند دوم
حضرت مسلم (ع)

من؛غریبه شهر غمم/در،کوفه شدم تنها
آه،ذکر لب من شد /آه،کوفه میا مولا

از کوفه و کوفی/آقا گله دارم
من بی کس و تنها/جایی رو ندارم

جز حرف دروغ/حرفی ندارن
سرها رو روی /نیزه میذارن

با دستای بسته،قلبم چه میلزره
میترسم از اینا،چشماشونه

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:11
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(مثنوی)پنجمین نور خدای قادرم * محمود اسدی

906

(مثنوی)پنجمین نور خدای قادرم پنجمین نور خدای قادرم
یادگار کربلا من باقرم

من ز طفلی غم روی غم دیده ام
زخم زنجیر پدر هم دیده ام

دیدم آری نوگلی پژمرده بود
نی ز بی آبی که سیلی خورده بود

دیدم آری دختری آواره بود
گوش او چون گوش عمه پاره بود

من به خیمه جسم اکبر دیده ام
یک عبا را پر زپیکر دیده ام

من خودم دیدم یکی سر می برد
یکنفر خلخال دختر می برد

کاش می مردم نمیدیدم ولی
پشت خیمه نیزه بود ویک علی

من خودم دیدم به صدآه وفغان
عمه را درمجلس نامحرمان

سرخ مویی بود باما درستیز
بین ما میگشت دنبال کنیز

شامیان پستند و نامرد و بدند
عمه را،ازهرطرف سهنگش زدند

غصه های کودکی مانده به یاد
زجر خیلی کودکان را زجر داد

دختری که بعد بابا زا

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 20:19
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا امام باقر (ع)_من باقرالعلمم، زنسل مرتضایم * اسماعیل تقوایی

1048

یا امام باقر (ع)_من باقرالعلمم،  زنسل مرتضایم یا امام باقر(ع)
من باقرالعلمم،زنسل مرتضایم
از کودکی با رنج وغمها آشنایم

همراه بابایم مصیبتها بدیدم
من شاهد غمهای دشت کربلایم

دیدم رشادتهای سربازان دین را
جا مانده از خیل شهیدان خدایم

بابای من بیمار بود وگریه می کرد
دلخون زآن حال پدر،آن گریه هایم

دیدم که لب تشنه سرجدم بریدند
ازبس زدم ناله نمی آمد صدایم

عمه میان قتلگه فریاد می زد
وقتی که پیدا کرد جد سرجدایم

دیدم اسیری رفتن آل خدا را
بس لطمه ها خورده زآن شام بلایم

ای زهر ممنونم که مرگم را رساندی
با مرگ از آن غصه وغمها رهایم

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 22:05
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

متن شعر نذر امام باقر علیه السلام -(امشب دلم با دردِ عشقت همنشین است) * منصوره محمدی مزینان

878

متن شعر نذر امام باقر علیه السلام -(امشب دلم با دردِ عشقت همنشین  است) امشب دلم با دردِ عشقت همنشین است
از داغِ تو می سوزد و با غم عجین است

ای پنجمین نورٌ علیٰ نورُ علیٰ نور
خورشیدِ قلبت چشمه یِ نورِ یقین است

عِلمی که در دل داری اِی علّامه یِ دهر
یک چشمه از علمِ امیرَالمؤمنین است

مثلِ تمامِ خاندانت دستِ مهرت
بین زمین و آسمان ،حبل المتین است

با روضه های کربلا، ذکرِ لـبِ ما
یا باقر و یَابنَ الاِمامُ ساجِدین ، است

ای روضه خوانِ کربلا با نوحه هایت
از غُصه...آتش،در پَرِ روحُ الاَمین است

از فصلِ داغِ کودکی هایت،دمادم
قلبت اسیر خاطراتی آتشین است

مکشوف دیدی که غل و زنجیر ظلمت
در دست و پای کودکانی نازنین است

لبخند آمد بر لبت وقتی که دیدی
مرغِ اجل در پیش رویت در کم

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

زمینه شهادت امام باقر علیه السلام -(عاشقی همجوارت نیست، همدمی هم کنارت نیست) * مظاهر کثیری نژاد

1028

زمینه شهادت امام باقر علیه السلام -(عاشقی همجوارت نیست، همدمی هم کنارت نیست) بند اول:
عاشقی همجوارت نیست، همدمی هم کنارت نیست
حتی شب عزاداریت، کسی پیش مزارت نیست
وااای وااای وااای واویلا
تو ذهن خودم ، حرم میکشم
همیشه توی خیال خودم برای غمت علم میکشم
آه از بی یاری
آه غصه داری
آه از زهر کاری
(غریب آقام غریب آقا)

بند دوم:
تو هنوزم عزاداری، گریه ی بی صدا داری
هر روز توی دلت آقا ، روضه ی کربلا داری
وااای وااای وااای واویلا
دلت از عطش ، کبابه هنوز
صدای رقیه داره میپیچه توی دل خرابه هنوز
آه، از کربلا
آه، وا عطشانا
آه، کو مشک سقا
(غریب آقام غریب آقام)

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت امام محمد باقر(ع) -(تشنه می سوخت و از بسترِ خود می افتاد) * حسن ثابت جو

411

دوبیتی شهادت امام محمد باقر(ع) -(تشنه می سوخت و از بسترِ خود می افتاد) دوبیتی شهادت امام محمد باقر(ع)
تشنه می سوخت و از بسترِ خود می افتاد
العطش گوی به دور و برِ خود می افتاد
کاسه ی آب که می دید دلش می لرزید
یاد لب های عمو اصغر خود می افتاد

  • جمعه
  • 18
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 02:14
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

شعر شهادت حضرت امام محمّد باقر(ع) -(عالم به هجرت مبتلاست ای یادگار کربلا) * حسن ثابت جو

824

شعر شهادت حضرت امام محمّد باقر(ع) -(عالم به هجرت مبتلاست ای یادگار کربلا) شعر شهادت حضرت امام محمّد باقر(ع)
عالم به هجرت مبتلاست ای یادگار کربلا
خاک بقیعت دل جلاست ای یادگار کربلا
امشب بقیع خلوتت بی زائر است و بی چراغ
چون وقتِ اَعمالِ مِناست ای یادگار کربلا
این گونه غربت تازه نیست، زخمی عمیق و کهنه است
این غربتت از کربلاست ای یادگار کربلا
با تو حسینی شد دلم، با تو شدم اهل عزا
این روضه میراث شماست ای یادگار کربلا
از کودکی می سوختی، تا روشنی افروختی
سوزِ صدایت آشناست ای یادگار کربلا
اي هم نوای كودكان، در لحظه های العطش
اصغر میانِ خیمه هاست، ای یادگار کربلا
دنبال آب آمد رباب، دارد تمنای جواب
ساقی طفلان کو؟ کجاست؟ ای یادگار کربلا
وقتی کنار عمه ات، بر سینه و سر می زنی
جد

  • جمعه
  • 18
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 02:21
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شهادت حضرت امام محمد باقر (ع) -(سوره ای که بدونِ بسم الله ) * محمود ژولیده

847

شهادت حضرت امام محمد باقر (ع)  -(سوره ای که بدونِ بسم الله ) سوره ای که بدونِ بسم الله
در کتابِ خداست، یک سِلک است
سورۀ توبه را مرورکنید
محتوایش برائت از شرک است
.
اصلِ اعلامِ این برائت ها
ابتکار من است در مکه
دهۀ روضه در منا خواندن...
دهۀ سوگِ ماه ذیحجه
.
در وصایای خود نوشتم من
در منا روضه ای بپا سازند
این وصیت بهانه ای شد تا
همه جا یادِ کربلا سازند
.
روضۀ من، به روضه خوانان گو
روضۀ زهرِ کینه تنها نیست
حقِّ ما را ادا کند آنکه
فارغ از اصلِ روضۀ ما نیست
.
روضه های من از زبان من است
دردهایی ز نونهالی خود
بازگو میکنم برای شما
خاطراتی ز خردسالی خود
.
یادم آید ز روزهای خوشم
بارقیه که همزبان بودیم
پدرم، جدّم، عمه ام، عمویم
در مدینه کنارشان بودیم
.
از مدینه که

  • شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاامام محمد باقر علیه السلام -( عمري فقط چشم ترش آمد به يادت) * محسن صرامی

504

یاامام محمد باقر علیه السلام -(  عمري فقط چشم ترش آمد به يادت) عمري فقط چشم ترش آمد به يادت
در تشنگي آب آورش آمد به يادت

وقتي جوانت پيش چشمت راه ميرفت
آري وداع اكبرش آمد به يادت

پس از گلويت آب خوش پائين نرفته
با ديدن آب،اصغرش آمد به يادت

قطعأ صداي پاي هر اسبي كه آمد
سم ستور و پيكرش آمد به يادت

با ديدن هر سارباني در سفرها
انگشت با انگشترش آمد به يادت

وقتي كسي نان در تنور خانه ميپخت
راس پر از خاكسترش آمد به يادت

هر روز هنگام غذا خوردن يقينأ
ضعف رقيه دخترش آمد به يادت

اين لحظه ي آخر كه اطرافت شلوغ است
شاه و وداع آخرش آمد به يادت

كردي وصيت در منا روضه بگيرند
از بسكه اشك خواهرش آمد به يادت

  • یکشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

شهادت امام محمد باقر (ع) -(مانند شمعی پیکر تو بی صدا سوخت ) * محمد قاسمی

452

شهادت امام محمد باقر (ع) -(مانند شمعی پیکر تو بی صدا سوخت ) مانند شمعی پیکر تو بی صدا سوخت

در شعله های سرکـشِ زهر جفا سوخت

قـرآن ناطـق بـودی و با خود نگفتیـم

ای مُصحف توحید آیاتت چرا سوخت؟

حجّش قبول آن کس که پای روضه ی تو

در آفتاب داغ صحرای منا سوخت

بسیار در شهر مدینه سوخت قلبت

امّا بمیرم بیـش از آن در کربلا سوخت

بوی حُسین از آهت آمـد بر مشامم

از بس دلت در ماتم خون خُدا سوخت

مانند زینُ العابدین ، روح تو عُمـری

وقت عبور از روضه ی شام بلا سوخت

افـتادنت را دید از بالای ناقه

بابای تو خیلی پس از این ماجرا سوخت

ذهن تو پنجاه و سه سال ای نوح گریه

وقت مُجسّـم کردنِ طشتِ طلا سوخت

شلّاق نامردی تو را دنبال می کرد

آن ساعتی که خیمه ی آل عبا سوخت

آت

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:08
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

پیر شد یک عمر پای روضه ها مثل پدر * مرضیه عاطفی

503

پیر شد یک عمر پای روضه ها مثل پدر -لطفا حق روضه ادا شود-

پیر شد هر لحظه پای روضه ها، مثل پدر
در نیاورد از تنش رختِ عزا، مثل پدر

حلقه میزد اشک در چشمش؛ به گریه می نشست
از مصیبت های سختِ کربلا، مثل پدر

خشک میشد حنجرش، میسوخت، تا می دید که
طفلِ تشنه، شیرخواره هر کجا، مثل پدر

یاد مشک پاره و دستِ قلم در علقمه
داغدارِ جملۂ «أدرک أخا»، مثل پدر

زیر لب میخواند گریان روضه ها را یک به یک
ضجّه میزد یادِ آن خونین-قفا، مثل پدر

رفت پیش چشم او سرها به روی نیزه و
دید جسم ِ بی کفن بر بوریا، مثل پدر

خیمه ها میسوخت! موهای رقیه(س) همچنین
داشت با خود گریه های بیصدا، مثل پدر

من فدای کودکی هایش که رفت از کربلا
با دو دستِ بسته تا شام ِ بلا، مثل پدر

بر سرِ بازارِ آذین بسته بین هلهله
بر سرش میخورد سنگِ بیهوا، مثل پدر

در خرابه ناتوان افتاد! خوابش برده بود
روی خار و خاک؛ بی آب و غذا، مثل پدر

آخرش مسموم شد با زهر، مظلومانه شد-
در بقیعِ بی حرم قبرش رها مثل پدر!

#صلی_الله_علیک_یاأباعبدالله_الحسین
#السلام_علیک_یا_باقرالعلوم_دخیلک
#سلام_بر_ائمۂ_غریب_بقیع
#لعن_الله_علی_آل_سعود

  • دوشنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 19:21
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شهادت امام باقر(ع) -( ستم روزگار یادش هست) * سید پوریا هاشمی

586

شهادت امام باقر(ع) -( ستم روزگار یادش هست) ستم روزگار یادش هست
غم لیل و نهار یادش هست
دیده ی اشکبار یادش هست
آنهمه قلب زار یادش هست

روضه بی شمار یادش هست

نیمه جان بین بستر افتاده
باز تب کرده مضطر افتاده
به لبش ذکر مادر افتاده
یاد یک جای دیگر افتاده

چادر پرغبار یادش هست

زهر کرده اثر به اعضایش
ناتوان دست و بی رمق پایش
ترک افتاده است لبهایش
العطش العطش شد آوایش

لب زخمی یار یادش هست

پیر بود و خمیده قامت بود
خانه اش کل سال هیات بود
به تنش ردی از جسارت بود
قاتلش روضه اسارت بود

لحظه های فرار یادش هست

سالها قلب بی قراری داشت
گله ها از شتر سواری داشت
با رقیه چه روزگاری داشت..
با غمش آه و گریه زاری داشت

آبله بود و خار یادش هست

همه ی عمر خود پریشان بود
یاد جدش همیشه گریان بود
آی مردم حسین عطشان بود
آبروی قبیله عریان بود

یک تن و ده سوار یادش هست

عمه هایش چقدر ترسیدند
کوچه های شلوغ را دیدند
مست ها آمدند رقصیدند
به سر روی نیزه خندیدند

زینب بی قرار یادش هست

  • یکشنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 15:32
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

واحد شهادت امام باقر(ع) -(درکربلا،به سوز و ناله بوده ام) * الیاس محمدشاهی

360

واحد شهادت امام باقر(ع) -(درکربلا،به سوز و ناله بوده ام) بنداول

درکربلا،به سوز و ناله بوده ام
من باسه ساله بوده ام
همبازیه آن گل لاله بوده ام
من دیده ام،لحظه ی آخره حسین
صد پاره پیکره حسین
همراهه کاروان به نی سره حسین

دو دیده ام،شده پر از ستاره
جلو چشام غارت شد گوشواره
برتنه ما،لباسه پاره پاره

یادم نرفته،داغه اسارت،درد و عذاب و
اون خیزران و مجلس اغیار،حاله رباب و

غریب امام باقر

بنددوم

از سوزه زهر،داره میسوزه جگرم
آتیش گرفت پا تا سرم
بزاربگم این لحظه های آخرم
یادم میاد،آسمونه سرخ و سیاه
آتیش سوزی تو خیمه گاه
بیرون اومد شمره لعین از قتلگاه

سره حسین رو از غفا بریده
خدایا مادرش چیا کشیده
قامته خواهرش ز غم خمیده

یادم نرفته،جده غریبم،میونه گودال
پیکره پاکش،به زیره مرکب،شده لگدمال

غریب امام باقر

بندسوم

آه ای خدا،پر غصه گشته سینه ام
مسمومه زهره کینه ام
گریه کنه،روضه های مدینه ام
شنیده ام،غلاف به بازویش زدند
در را به پهلویش زدند
بابغضه حیدر،سیلی بر رویش زدند

میونه کوچه راهشو کی بسته
رده کشیده رو گونش نشسته
حسن شده غمین و دل شکسته

جان میدهم من،دلم حزینه،به یاده مادر
اون وقت و ساعت،که شده زخمی،به پشت اون در

غریب امام باقر

  • جمعه
  • 8
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 19:40
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه ی سینه زنی شهادت امام باقر(ع )سبک و ملودی جدید * مرتضی محمودپور

562
1

نوحه ی سینه زنی شهادت امام باقر(ع )سبک و ملودی جدید ◾نوحه ی امام باقر (ع)
◾با سبک و ملودی جدید

◾بنداول
بقیع. ....خرابه
دلم....کبابه
دیگه.... امیدم
نقشِ....بر آبه
دلم همش در تب و تابه
زائر قبرت آفتابه
بوسه به خاک و تربت تو
خدا میدونه که ثوابه
مولانا....یا امام باقر (۴)

◾بنددوم
برام.... امامی
خودِه.....سلامی
به کام..... تشنه
شراب و ....جامی
تویی تویی وارث ارباب
تویی تویی سید احباب
تو شبهای تاریک دنیا
تویی برام به مثل مهتاب
مولانا....یا امام باقر (۴)

بندسوم
سلام....ای آقا
روم....به صحرا
منم.....مجنون و
تویی....تو لیلا
باقر علم مصطفایی
تو یادگار کربلایی
حجت پنجم امامت
فرزند مشعر منایی
مولانا.....یا امام باقر (۴)

  • چهارشنبه
  • 23
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 18:36
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعی شهادت امام باقر(ع ) * مرتضی محمودپور

545
2

رباعی شهادت امام باقر(ع ) ◾شهادت امام باقر (ع)

من باقر العلم علوم مصطفایم
من یادگار و وارث کرببلایم
در کربلا بودم بهمراه رقیه
کنج خرابه شاهد راس جدایم

  • یکشنبه
  • 27
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 09:51
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت امام باقر(ع) _زهر جفا شرر زد به جسم وبه جانم * اسماعیل تقوایی

500

نوحه شهادت امام باقر(ع) _زهر جفا شرر زد به جسم وبه جانم نوحه شهادت امام باقر (ع)

زهر جفا شرر زد به جسم و به جانم
پاره جگر بسوی خدایم روانم
واویلتا واویلا واویلا واویلا2
________________________
سوز عطش فتاده خدایا به جانم
یاد جدم سرشک از دو دیده فشانم
واویلتا...
_________________________
یادم آید سر او زپیکر جدا شد
درراه دین وقرآن، لب تشنه، فدا شد
واویلتا...
___________________________
من یادگار مانده ز کرببلایم
من شاهد شهیدان راه خدایم
واویلتا...
__________________________
من اشک خون بابا به بستر بدیدم
دنبال عمه جانم به صحرا دویدم
واویلتا...
__________________________
راحت شدم زدنیا، الا جعفر من
بهر وداع آخر، بیا در بر من
واویلتا....
_______________________
عزای باقر آمد، بقیع ومدینه
ام الائمه آید، غمین وحزینه
واویلتا...
_______________________
ای شیعه ناله سر کن، که عالم غمین است
روز شهادت آن، مه پنجمین است
واویلتا...

شعر :اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 14
  • تیر
  • 1401
  • ساعت
  • 18:33
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه‌زنی شهادت امام باقر(ع) سبک سنتی * مرتضی محمودپور

561

نوحه سینه‌زنی شهادت امام باقر(ع) سبک سنتی ◾نوحه سینه زنی
◾شهادت امام باقر(ع)
◾سبک سنتی(حاج اکبر ناظم)

◾بنداول
من باقر العلوم مصطفایم
مسافر کوچک کربلایم
حجت پنجمین
زاده‌ی عابدین
در سفر کوفه و شامم
بر شهدا باشد سلامم
واویلتا آه و واویلا
واویلتا آه واویلا(۲)

◾بنددوم
زهر جفا زد به دلم شراره
قلب من از کین شده پاره پاره
مدفن خراب است
زیر آفتاب است
مثل حسن منهم غریبم
زهر جفا گشته نصیبم
واویلتا آه و واویلا
واویلتا آه و واویلا(۲)

◾بندسوم
با لب تشنه یاد شیرخوارم
روی زمین صورت خود گذارم
یاد جدم حسین
ساقی نشاتین
قرار بیقرار من بود
چون ماه شام تار من بود
واویلتا آه واویلا
واویلتا آه واویلا(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • سه شنبه
  • 14
  • تیر
  • 1401
  • ساعت
  • 19:58
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

از «ندانستن»، از این خسران خجالت میکشند * مرضیه عاطفی

298

از «ندانستن»، از این خسران خجالت میکشند از «ندانستن»، از این خسران خجالت میکشند
عالمان عمریست از علم تو منّت میکشند

حرفهایت درّ ناب و سیرهٔ تو معتبر
در احادیث تو سبک بندگی شد جلوه گر

ارث بردی از پدر فقه و اصولِ در کلام
با صحیفه میشدی مأنوس صبح و ظهر و شام

تا قیامت در مدار توست! محتاجِ کرَم
دور تو با احترامی خاص میگردد قلم

باقرالعلم النّبی(ع) قدری گشایش لطف کن
از وجودم جهل را بردار و دانش لطف کن

جهل تاریک است و من با نور، خوبم بیشتر
میدهد آزار قلبم را عیوبم بیشتر

آمدم با توبه، تا با حالِ ناب و روبراه
دست بردارم به عشقت از گناه و اشتباه

ای امیدِ پنجمینم؛ ای امام بی حرم
سایه ات را برندار ای عشق از روی سرم

بی حرم گفتم دلم شد زائر خاکِ بقیع
میکُشد آخر مرا اوضاعِ غمناکِ بقیع

کاش صحنی مثل سلطان خراسان داشتی
یک نگهبان لااقل از اهلِ ایران داشتی

هست اطراف تو اما فرقه ای از کافران
عده ای إبلیس-زاده در لباسِ پاسبان

داده ظلم و کینه و خشم و تشر را یادشان
غصب کردن هست سبک و سیرهٔ اجدادشان

سخت نفرت دارم از آن برده هایِ لعنتی
جمع میشد کاشکی آن نرده های لعنتی

میزند آتش به جانم این همه غربت مدام
اشک میریزم! نداری خادمی با این مقام

دیده ای دور خودت در غربت و ماتم دچار
هم عمو را، هم پدر را، هم پسر را بی مزار

روضه میخوانَد زمین و میکشد قبرِ تو آه
روزها شد زائرت خورشید و شبها نور ماه

باز هم شد سوت و کور و نیست زائر باز هم
حاجیان رفتند مکه! کاش من می آمدم...

کاش من می آمدم تا روضه خوانَت میشدم
روضه خوانِ سوختن های نهانت میشدم

تار میدیدی و نور از دیدگانت رفته بود
زهرِ سوزانی به خوردِ استخوانت رفته بود

زهر؛ آن زهری که پایت را سراسر زخم کرد
ذره ذره شعله ور کرد و مکرر زخم کرد

ذهن تو یادآوری میکرد داغی کهنه را
گریه میکردی به یاد روضه هایِ کربلا

خیمه ها میسوخت در آتش؛ «علیکُم بالفرار»
بار اول پایَت آنجا زخم شد با سنگ و خار

چشمهایت شد دمادم با بلایا روبرو
دستهای بسته و رنج اسارت پیش ِ رو

در میان خاک و خون با آه و واویلا گذشت
کودکی های تو در اوج مصیبتها گذشت!

  • چهارشنبه
  • 15
  • تیر
  • 1401
  • ساعت
  • 17:21
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت حضرت باقر(ع) - خاطرات کودکی ام، قلب من را می فشارد * اسماعیل تقوایی

308

نوحه شهادت حضرت باقر(ع) - خاطرات کودکی ام، قلب من را می فشارد نوحه شهادت امام باقر(ع)
خاطرات کودکی ام، قلب من را می فشارد
جز غم وحزن فراوان، خاطرم دیگر ندارد
کربلائی باقرم من2
آه و واویلا از این غم، آه واویلا از این غم2
_______________________________
عمه زینب را بدیدم، در وداع با برادر
با پدر گراییده ام من، روز خون را بین بستر
وامصیبت، وامصیبت2
آه و واویلا...
__________________________________
پیش چشمانم جدا شد، سر ز تنهای شهیدان
دیده ام بالای تل من، عمه زینب دیده گریان
رأس جدم، را بریدند2
آه و واویلا...
___________________________________
در شب شام غریبان، در دل صحرا دویدم
همره عمه رقیه، درد بسیاری کشیدم
عمه زینب، شد پناهم2
آه و واویلا....
___________________________________
نا مرادی زمانه، شد به آل ما جسارت
وای از شام بلا و، مرگ عمه در اسارت
وای از شام، وای از شام2
آه و واویلا..
__________________________________
راحتم کرد، زهر کینه،میروم سوی شهیدان
کربلا آمد به یادم،گشته ام گریان ونالان
واحسینا ، واحسینا 2

شعر:اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 4
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 14:42
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

حضرت باقر(ع) -(گوهر آل رسولی) *

3584
1

حضرت باقر(ع)  -(گوهر آل رسولی) شعر شهادت امام محمد باقر(ع)
حضرت باقر(ع)
حضرت باقر(ع) (2)
گوهر آل رسولی
به جهان نور دو عینی
پسر کرب و بلائی
نوه‌ی پاک حسینی

باقر علم جهان را تو ملقب باشی
تو به یادآور هر ناله‌ی زینب باشی
دل شیعه نگرانت
زهر کین برده توانت
حضرت باقر(ع) (2)
تو شفای دل زارت
همه جا فکر حسین است
به لبِ غرق به خونت
همه دم ذکر حسین است
نظرت می رسد آن لحظه اسیرت کردند
سمّ اسبان عدو یکسره زیرت کردند
عطش آمد به سراغت
علی اصغر شده داغت
حضرت باقر(ع) (2)
نازنین یارِ رقیه
ای تو غمخوارِ رقیه
تو بگو علت رازِ
چشمای تارِ رقیه
ای که از زهر و عطش ناله زنان می سوزی
از غم شام بلا، گریه کنان می سوزی
دشمن ار دور و برت شد
عمه زینب سپر

  • شنبه
  • 15
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:30
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

نوحه سنگین واحد حضرت امام محمد باقر(ع) از عبداله باقری -( هرکسی که تو کودکی،ببینه کابوس بدی،تا عمر داره یادش نمیره ) * عبدالله باقری

6308
13

نوحه سنگین واحد حضرت امام محمد باقر(ع) از عبداله باقری  -( هرکسی که تو کودکی،ببینه کابوس بدی،تا عمر داره یادش نمیره ) هرکسی که تو کودکی،ببینه کابوس بدی،تا عمر داره یادش نمیره
حالا اگه به جای خواب،با گوشت و پوستش لمس کنه،آرزوشه روزی هزار دفه بمیره
*خودم دیدم،
جوونای خیمه،دویدن و رفتن،تشییع اکبر
*خودم دیدم،
زیره بغلای،حسین و گرفتن،سقا با خواهر
(ای که میگی به روضه خون
روضه ها رو سنگین نخون...سخته شنیدن)
(پنجاه وچار سالی میشه
این روضه ها تو سینمه،شنیدن کی بود مانند دیدن)
#منم اسیر غصه ها ،شاهد کل ماجرا،یادگار کرب و بلا#
********

هنوز تو گوشمه خدا،صدای گریهء علی،اصغر که دلهامون و سوزوند
هرچی که دست به دست میشد،بین رباب و عمه جون،آروم نمیشد هرکسی لالائی میخوند
*خودم دیدم،
زیر عبا بردش،به دشمنا رو زد،حرمله خندید

  • چهارشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 19:52
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

آسمان گریه کن نوحه زمبنه شهادت امام باقر ع *

9885
1

آسمان گریه کن نوحه زمبنه شهادت امام باقر ع نوحه زمبنه شهادت امام باقر ع

همراه باسبک تصویری

آسمان گریه کن بر من مظلوم

که من از زهر کین شده ام مسموم ۲

پیکرم سوزد جگرم سوزد در کنار من مادرم سوزد۲

امون ای دل یه مدینه یه بیقع یه امامی که حرم نداره

سینه زن ها کسی نیست تا با لا قبرش یه دونه شمع بزاره

امون ای دل امون ای دل امون ای دل امون از غریبی ۲

گر همه عمر خود من عزادارم

یک جهان غم من از کربلا دارم۲

کربلا دیدم من بلا دیدم لاله ها را من سر جدا دیدم۲

امون ای دل دل بی تاب دیگه شد آب زیر افتاب نه سایبونی داره

نه یه زائر نه یه خادم نه تو صحنش روضه خونی داره

امون ای دل امون ای دل امون ای دل امون از غریبی۲

در اسارت اگر با پدر بودم

  • چهارشنبه
  • 11
  • آبان
  • 1390
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • ایمان
ادامه مطلب

غزل شهادت امام باقرعلیه السلام ( من که عمری ستم از خصم ستمگر دیدم) *

3759

غزل شهادت امام باقرعلیه السلام ( من که عمری ستم از خصم ستمگر دیدم) من که عمری ستم از خصم ستمگر دیدم

هرچه دیدم همه از کینه حیدر دیدم

امت اینگونه به ما مزد رسالت دادند

ظلم بی حد عوض اجر پیمبر دیدم

حاصل زندگیم جمله همین بود همین

کز همان کودکیم داغ مکرر دیدم

کودکی بیش نبودم که در کرببلا

دسته گلهای نبی را همه پرپر دیدم

بدن بی کفن زینت آغوش نبی

پاره پاره زدم نیزه و خنجر دیدم

ناله واعطشا را ز حرم بشنیدم

اربا اربا بدن قاسم و اکبر دیدم

دشمن آن لحظه که بر خیمه ما آتش زد

دختری خسته دل و سوخته معجر دیدم

ز حسین از قد خم گشته چو زینب پرسید

گفت خواهر به خدا داغ برادر دیدم

دشمن آندم که جدایش ز برادر می کرد

روی رگهای گلو بوسه خواهر دیدم

هرچه در کرببلا دیده ا

  • چهارشنبه
  • 11
  • آبان
  • 1390
  • ساعت
  • 20:16
  • نوشته شده توسط
  • حیدریم
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

شعر شهادت امام باقر(ع) -(دنیا تو را چگونه بفهمد؟ چه باوری) * یوسف رحیمی

2543
1

شعر شهادت امام باقر(ع) -(دنیا تو را چگونه بفهمد؟ چه باوری) دنیا تو را چگونه بفهمد؟ چه باوری
از مرز عقلهای زمینی فراتری
ای بی کرانه! لا یتناهی است وصف تو
آئینه‌ی صفات الهی است وصف تو
مبهوت جلوه های جلالت کمیت ها
کی می رسد به درک کمال تو بیت ها
ای باشکوه از تو سرودن سعادت است
این شعرها بهانه‌ی عرض ارادت است
هفت آسمان به درک حضورت نمی رسد
خورشید تا کرانه‌ی نورت نمی رسد
محراب را که عرصه‌ی معراج می کنی
جبریل هم به گرد عبورت نمی رسد
چشم مدينه مات سلوک دمادمت
بوي بهشت مي وزد از خاک مقدمت
محو خودت تمام سماوات می کنی
از بسکه عاشقانه مناجات می کنی
آقا کلیم طور تمنا شدیم و بعد
دلتنگ چشمهای مسیحا شدیم و بعد
مثل نسيم در به در کوچه ها شديم
با چهره‌ی محمدی ات آشنا ش

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 11:44
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
 امیر عباسی

نوحه شهادت امام محمد باقر(ع) -( منم کشته از زهر کینه ) * امیر عباسی

1164
1

نوحه شهادت امام محمد باقر(ع) -( منم کشته از زهر کینه ) منم کشته از زهر کینه عزایم باشد بی قرینه

به حال من گرید مدینه واویلا

جگرم، باشد پاره پاره ازظلم دشمن

بگرید برمن هرگلی درگلشن

واویلا واویلا

یا فاطمه ببین مادر شد باقرت چوگل پرپر

واغربتا غریبم من

همینجا که جانم فداشد کوچه ها غوغا به پا شد

خیانت بر زهرا روا شد واویلا

همین جا شده مادرم شهیده

زبار غصه قامتش خمیده

واویلا واویلا

وقت رفتن عزادارم گریان درو دیوارم

واغربتا غریبم من

دم رفتن این شد نوایم حزین داغ نینوایم

به یاد شه سر جدایم واویلا

دیدم که به مقتل سرش تشنه لب جداشد

ماه نیزه ها شد

واویلا واویلا

رسانده جان من برلب احوال عمه ام زینب

واغربتا غریبم من

شاعر : حاج امیر عباسی

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 13:24
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد