زندان شده نورانی از مـــــاه جمال تو
دشمن به غل و زنجیر بسته پروبــال تو
دلها از داغ تو گردیده مضطر
جانم فدایت یا موسی ابن جعفر
(( یاباب الحوائج موسی ابن جعفر ))
نور بصر زهــرا از چه شده زنـــــدانی
در بند غل و زنجیر آن جلوه ربانی
با بغض و کینه میزد بی بهانه
دشمن بر پیکر تو تازیـــــانه
(( یاباب الحوائج موسی ابن جعفر ))
این زهر ستم آخر آتش زده بر جانت
زهرا به جنان گرید برحال پریشــانت
برلب داری دم آخـــــر نوایی
ای رضا ای رضاجانم کجایی
(( یاباب الحوائج موسی ابن جعفر ))
لب تشنه دم آخر یاد شهدا بودی
باذکر حسین جانم در کرببلا بودی
در تشییع پیکرت شد جسارت
اما نرفتـــــه دخترت اســـارت
- دوشنبه
- 12
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 15:27
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور