شهادت امام موسی بن جعفر الکاظم

مرتب سازی براساس
 مرتضی محمودپور

رباعی توسل به حضرت موسی بن جعفر(ع) * مرتضی محمودپور

559

رباعی توسل به حضرت موسی بن جعفر(ع) ◾توسل به حضرت
◾موسی بن جعفر (ع)

باب الحوائج همه ای جان فدای تو
از دل شدیم بر سر کویت گدای تو
موسی بن جعفری و امیر دلم شدی
با یک اشاره ات شده ام مبتلا ی تو

  • دوشنبه
  • 18
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 22:46
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

زمینه شهادت آقا موسی بن جعفر(ع) -(چارده ساله دلم، شده بی سامون بلا...) * محمدحسین مهدی پناه

545

زمینه شهادت آقا موسی بن جعفر(ع) -(چارده ساله دلم، شده بی سامون بلا...) چارده ساله دلم، شده بی سامون بلا
چارده ساله میگم، میای از زندون بلا
...
حالا که اومدی می لرزه پاهام
می باره چشام
تورو جون من
بگو تو برام:

کنج سیاچال بودی بابا/ یا ته گودال بودی بابا
شبیه اباعبدالله، نکنه تو پامال بودی بابا!
.....
چشم تو به خون نشسته، بمیرم بمیرم بمیرم
ساق پات چرا شکسته، بمیرم بمیرم بمیرم

معصومه فدات/ ابتا ابتا ابتا

چارده ساله غمت، زده آتیش به جگرم
چارده ساله همش، شب و روزام و منتظرم
...
حالا که اومدی می لرزه صدام
می باره چشام
تورو جون من
بگو تو برام:

میون لشکر بودی بابا/ یا که پشت در بودی بابا
تازیونه که می خوردی،تو به یاد مادر بودی بابا
......
میخ تخته آهنینه، بمیرم بمیرم بمیرم
کاظمین شده مدینه، بمیرم بمیرم بمیرم

معصومه فدات/ ابتا ابتا ابتا

چارده ساله درست، نمیاد بالا نفسام
چارده ساله میگم، چی کشیده رقیه توو شام!
...
حالا که اومدی سفیده موهام
می باره چشام
تورو جون من
بگو تو برام:

بریده کی رگهاتو بابا/ چیکار کنم زخماتو بابا
با اجازه ی کی بوسید،چوب ستم لب هاتو بابا!
......
این دلم برات کبابه،بمیرم بمیرم بمیرم
با سر اومدی خرابه، بمیرم بمیرم بمیرم

رقیه فدات/ ابتا ابتا ابتا

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 11:46
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

امام موسی بن جعفر(ع)، مدح و شهادت -(شکر آن ربی که نعمت داد بر ما این چنین...) * محمد حسین رحیمیان

891

امام موسی بن جعفر(ع)، مدح و شهادت -(شکر آن ربی که نعمت داد بر ما این چنین...) شکر آن ربی که نعمت داد بر ما این چنین
با دعای مادر و لطف امیرالمومنین
شد تمام دلخوشی مردم ایران زمین
سفره موسی بن جعفر، سفره ام البنین

بارها دیدیم ‌وقتی کار غم بالا گرفت
دست ما را روضه ی باب الحوائج ها گرفت

سهم ایران لطف ِ موسای بنی الزهرا شده
مشهد و شیراز و قم سه کاظمین ما شده
تشنگی یعنی چه وقتی یار ما دریا شده
هر در بسته به روی مردم ما وا شده

غیر آقا از کسی عزت نمی خواهیم ما
جز ولیعهدش ، ولی نعمت نمی خواهیم ما

چشم بد از این همه آقایی ات ، آقا به دور
از فدک گو غاصبینش را بلرزان بین گور
چهارده سال استقامت کردی ای شیر غیور
آبروها بردی از اهل زر و تزویر و زور

هر چه گردد ، عزتت آقا دو چندان می شود
"یوسف از دامان پاک خود به زندان می شود"

غرق دنیایم خودت غرق هوالهو کن مرا
غیر عشقت فارغ ِ از هر هیاهو کن مرا
کن مرا آزاد از من ، بنده او کن مرا
مثل آن بدکاره از این رو به آن رو کن مرا

نوکرت از دست رفت آقا کمک ! آقا دخیل
حضرت موسا مسیح ِ کاظمینی ها دخیل

حضرت موسای ما قعر سجون را طور کرد
کوه صبرش چشم فرعون زمان را کور کرد
او سیه چال بلا را نور فوق نور کرد
خون دل ها خورد و از شیعه بلا را دور کرد

او بدی ها دید اما با کسی بد تا نکرد
مرگ خود را خواست اما لب به نفرین وا نکرد

باز هم زنجیر با هارون تبانی می کند
بی قرارت کینه ی سندی ِ جانی می کند
لال گردد ؛ باز دارد بد دهانی می کند
یاس را سیلی دوباره ارغوانی می کند

بی هوا زد ، بی هوا زد ، بی هوا زد بی هوا
دم گرفتی زیر لب ، یا فاطمه ، یا مجتبی

تو چه دیدی که رمق رفت از نگاهت ، آه آه
بوی زهرا پر شده در قتلگاهت ، آه آه
اشک خون ریزد لبت ، از آه آهت ، آه آه
با عبا گیرد نگهبان اشتباهت ، آه آه

خوب شد معصومه جانت ، نیمه جانی ات ندید
غرق زخم و غرق خون و قد کمانی ات ندید

بعد تو اینجا سر پیراهنت دعوا که نیست
جسم تو بر جسر بغداد است زیر پا که نیست
ساق مرضوض ِ تو کار ِ نعل مرکب ها که نیست
حرفی از آوارگی ِ طفل بی بابا که نیست

بعد تو سیلی جواب ِ دیده‌ی گریان نبود
گوش شیطان کر ، زنی بر ناقه ی عریان نبود

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:49
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

امام کاظم(ع)، مدح و شهادت -(دل مبتلای حضرت موسی بن جعفر است..) * محمود مربوبی

793
2

امام کاظم(ع)، مدح و شهادت -(دل مبتلای حضرت موسی بن جعفر است..) دل مبتلای حضرت موسی بن جعفر است
درد آشنای حضرت موسی بن جعفر است

بر اهل آسمان و زمین سروری کند
هر کسی گدای حضرت موسی بن جعفر است

باب الحوائج است و دو چشمم همیشه بر
دست عطای حضرت موسی بن جعفر است

شد بی نیاز از همه کس ، هر که روزی اش
با بچه های حضرت موسی بن جعفر است

اصلا برات کرببلا ، کاظمین ، نجف
دست رضای حضرت موسی بن جعفر است

آن جنتی که حضرت حق وعده داده است
بزم عزای حضرت موسی بن جعفر است

زهرا نظر نموده بر آنکس که سینه اش
ماتمسرای حضرت موسی بن جعفر است

من آرزوی روضه ی رضوان نمی کنم
تا روضه های حضرت موسی بن جعفر است

روزه گرفته بود ولی فحش و ناسزا
قوُت و غذای حضرت موسی بن جعفر است

حال زن یهودی بدکاره را ببین
محو دعای حضرت موسی بن جعفر است

بی حرمتی به ساحت زهرای مرضیه
اوج بلای حضرت موسی بن جعفر است

او را به روی لنگ دری حمل می کنند
این در نه جای حضرت موسی بن جعفر است

روی فلک سیاه که زنجیر و غل هنوز
بر دست و پای حضرت موسی بن جعفر است

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:53
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شهادت امام کاظم(ع) -(از حال و روزش آسمان حالی مکدر داشت...) * محسن حنیفی

406
1

شهادت امام کاظم(ع) -(از حال و روزش آسمان حالی مکدر داشت...) از حال و روزش آسمان حالی مکدر داشت
رنگی کبود و دیده ای دلواپس و تر داشت

خورشید در زنجیر بود و نور می افشاند
او چشم هایی نافذ و قدیسه پرور داشت

زندان در آغوشش گرفت و نورباران شد
چون بوریایی که کسی را گرم در بر داشت

پایش شکست و آه زهرا رفت تا بالا
یعنی ستون عرش آن لحظه ترک بر داشت

با چشم نیمه بسته جان می داد؛ یعنی که
شوق وصال دخترش را بار دیگر داشت

زندان به زندان مجلس روضه عوض میکرد
بر لب نوای یاحسین و وای مادر داشت

وقتی کبودی تنش تکثیر شد گفتند:
او هیاتی در سینه اش از داغ کوثر داشت

او ترجمان زخم های کوچه و در بود
بر روی جسمش بیت الاحزانی مصور داشت

مقتل نویسان شرح میدادند عاشورا
آهی که در بین گلو، موسی بن جعفر داشت

زیر گلویش زخم شد، اما جدا هرگز
در لحظه جان دادن خود سایه سر داشت

با روضه های قتلگاه جد خود جان داد
با هفتمین زخمی که جدش روی حنجر داشت

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:03
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

مناجات حضرت موسی بن جعفر(ع) در زندان -(زند مرغ دلم پر بار دیگر) *حاج نادر بابایی

622

مناجات حضرت موسی بن جعفر(ع) در زندان -(زند مرغ دلم پر بار دیگر) زَند مرغ دلم پَر بار دیگر
بسوی مَرقد موسی بن جعفر

بگوش دل رسد از کُنج زندان
مناجات شب آن شاه خوبان

اگرچه تَحت اَمرش ماسَوا بود
غُل و زنجیر با او همنوا بود

هُبوط عرشیان بَهرِ نمازش
نمازش ، خَلوت راز و نیازش

به تکبیری کند عالم مُسَخَّر
پُل عرش است و فرش الله اکبر

رکوعش بندگی را اِنتها بود
سُجودش معنی سِلم و رضا بود

قُنوتش هر مَلک را درس عِرفان
دعایش گفتگوی جان و جانان

دعایی با نوای نینوایی
فشانده عطر و بوی کربلایی

همان زندان بی مشعل دلشب
مُنوَّر گشته از ذکر هُوَالرَّب

زموسایی دگر موسی بن عمران
بدیده طور دیگر کُنج زندان

مَرَض از سِندیِ شاهَک غَرض شد
دعای زاده ی زهرا عَوض شد

بگفتا ای خدا از چاه و زندان
رها کردی تو یوسف را زِ احسان

کریما یونِسَت را یاد کردی
زِ بَطن آن سَمَک آزاد کردی

الهی بر خَلیلَت این رَقم را
زدی گُلشن کنی نار ستم را

رسیده جان به لب آه ای کریما
مرا آزاد کن از سِجنِ دنیا

تَنم از جور دشمن بی اَمانه
ندارد طاقتی بر تازیانه

غَریب و ناتوانم هم اسیرم
غُل و زنجیر زندان کرده پیرم

به بغدادم اَسیرِ اهل کینه
مشامم میرسد بوی مدینه

گمانم مادرم زهرای اَطهر
به زندان آمده با دیده ی تَر

مرا اِذنی عطا کن حَیّ داور
شوم تا همسفر همراه مادر

در این دَرگه به (نادر) شد مُقرّر
بگیرد جیره از موسی بن جعفر

  • یکشنبه
  • 13
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 21:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) -(ای جان به لب آمده بگذار بمیرم) * حیدر توکلی

506

شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) -(ای جان به لب آمده بگذار بمیرم) ای جان به لب آمده بگذار بمیرم
واکن گره ی کور من از کار بمیرم
راضی به‌ چه هستی به سرم آر بمیرم
داد از تو بدادم برس ای یار بمیرم

ای مرگ بیا راحتم از اینهمه غم کن
بال و پر‌ من باز از این بند ستم کن

خورشید لب بامم و در حال افولم
من نور دل حیدر و زهرای بتولم
در سلسه از سلسه‌ ی پاک رسولم
از سلسله و سیلی و سلول ملولم

در هیچ قفس نیست گرفتار تر از من
کی دیده فلک دیده ی خونبار تر از من

جز خالق دادار مرا دادرسی نیست
نالیده ام آنقدر که دیگر‌ نفسی نیست
تنها نه گرفتار چو من هیچ کسی نیست
بر هیچ گرفتار هم اینسان قفسی نیست

برشرح سرا پام که نیلی و کبود است
این‌ بس که نگهبان من از قوم یهود است

زاندم که سپردند به این کافر گبرم
لبریز شد از خون دلم کاسه ی صبرم
دلتنگ در این تنگ تر از خانه ی قبرم
بر راه بود دیده ی گریانتر از ابرم

تا پیش تر از قاتلم آید به سر من
یا پیک‌ اجل ، یا پدرم ، یا پسر من

ایکاش که می کشت مرا خصم‌ یهودم
میکرد جدا کاش سر از جسم کبودم
ایکاش ‌که آتش زده و سوخته بودم
آنسان که‌ نمی ماند نشانی ز وجودم

می کشت ولی نام دل آرام ‌نمی برد
می کشتم و از مادر من نام ‌نمی برد

بی رحم تر از او همه بغداد ندارد
بغداد نه تنها که جهان یاد ندارد
دارد دلی از سنگ که جلاد ندارد
از اوست که تن قدرت فریاد ندارد

ایکاش غریبی به چنین حال نیفتند
راهش به چنین چاه و سیه چال نیفتد

سخت است شب و روز کسی گم شده باشد
در سینه مسیر نفسی گم شده باشد
فریاد کسی در قفسی گم شده باشد
از طایفه ای دادرسی گم شده باشد

یا رب نه فقط دور بود ، دوست از این چاه
حتی نبود دشمن من هم به چنین چاه

  • دوشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 23:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت موسی بن جعفر(ع) -(ای حجّت حيّ لامكانم) * فانی تبریزی

573

حضرت موسی بن جعفر(ع) -(ای حجّت حيّ لامكانم) ای حجّت حيّ لامكانم
وی جان جهان عزيز جانم

هر روز و شب ای فروغ جانها
جز نام تو نيست بر زبانم

تو شاه جهان و باب حاجات
من عبد ذليل و ناتوانم

جان در كف و دل اسير هندو
كو ناوك شوخ دلستانم

از عشق اگر نشان بجويی
اشك رخ و خون دل نشانم

من از كف لطف بيكرانت
محتاج عطای بيكرانم

رفتند تمامی رفيقان
من مانده زخيل كاروانم

با لطف تو باقيم وليكن
بی لطف تو (فانی) زمانم

لطفی كن و از عنايت خويش
رحمی بنما به حال درویش

  • دوشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 23:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) -(قاضی حاجات همه موسی بن جعفر) * مجتبی شکریان

1492

شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) -(قاضی حاجات همه موسی بن جعفر) قاضی حاجات همه موسی بن جعفر
شور عبادات همه موسی بن جعفر
عشق تو در ذات همه موسی بن جعفر
مهرت مباهات همه موسی بن جعفر
با مهر تو ایمانمان را پروراندیم
بر ما نظر کردی و از عشق تو خواندیم

ای خانه ات آباد یا باب الحوائج
کارم به تو افتاد یا باب الحوائج
از دست دل فریاد یا باب الحوائج
داد آبرو بر باد یا باب الحوائج
اهل گناهیم و نکردیم اعترافی
بیدار کن ما را شبیه بُشر حافی

تو عاشق خلوت نشینی با خدایی
تو روح بخش رویش سبز دعایی
در سجده هایت مست ذکر ربنایی
وقت عبادت از همه عالم جدایی
هفت آسمان مشتاق ذکر یا مجیرت
در کنج زندان هستی و عالم اسیرت

تو در سیاهی های عالم نور هستی
در کنج زندان نه میان طور هستی
دُرّ امام صادقی مستور هستی
یک عمر هست از خانواده دور هستی
آقا همه دلتنگ دیدار تو هستند
یک عمر با گریه به پای تو نشستند

آقا خیال آمدن دارد؟ ندارد
آیا توانی در بدن دارد؟ ندارد
حتی رمق در پا شدن دارد؟ ندارد
جان لبی بر هم زدن دارد؟ ندارد
هر چند غرق جلوه های دوست مانده
از او فقط یک استخوان و پوست مانده

آقا بگو با ما از آن زندان آخر
شد دیده ها دریا از آن زندان آخر
خون شد دل زهرا از آن زندان آخر
خون می چکد از پا از آن زندان آخر
با تو چه کرده دشمن پست یهودی
خورده به روی صورتت دست یهودی

در کنج زندان ظلم ها تکرار می شد
با تازیانه روزه ای افطار می شد
آزارها دادند هر مقدار می شد
در نیمهء شب با لگد بیدار می شد
دشمن ندارد بهر کار خود دلیلی
یا تازیانه می زند یا ضرب سیلی

آهسته آهسته خودش را جا به جا کرد
اول برای شیعیان خود دعا کرد
معصومه را با گریه های خود صدا کرد
افتاد بر روی زمین یاد رضا کرد
ای میوهء قلبم ببین بابا چه حالی است
اینجا فقط جای تو با معصومه خالی است

روح تو را تا درگه محبوب بردند
هم زهر خوردی هم تو را مضروب بردند
جسم تو را بر تکه ای از چوب بردند
بد بود اما عاقبت شد خوب بردند
هر چند بر روی زمین مانده تن تو
غارت نکرده هیچ کس پیراهن تو

آقا خدایی بی کفن ماندی ؟ نماندی
در بین گرما پاره تن ماندی ؟ نماندی
آیا بدون پیرهن ماندی؟نماندی
در زیر دست و پا شدن ماندی ؟ نماندی
گرچه عزادار شهید کاظمینم
امشب پریشانم پریشان حسینم

آیا کسی با مرکب از روی تو رفته؟
چنگ کسی آیا به گیسوی تو رفته؟
یا نیزه ای مابین پهلوی تو رفته؟
آیا سه شعبه روی بازوی تو رفته؟
قربان آن قامت که بر روی زمین خورد
قربان آنکس که عمود آهنین خورد

  • دوشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 23:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

زمزمه شهادت حضرت کاظم(ع)سبک منتظرت بودم * مرتضی محمودپور

746

زمزمه شهادت حضرت کاظم(ع)سبک منتظرت بودم ◾زمزمه شهادت
◾حضرت موسی بن جعفر(ع)
◾(سبک منتظرت بودم)

◾بنداول
میان زندان امشب خدا خدا کردم
یاد غریبی شاه کربلا کردم(۲)
من روزه بودم سیلی کین گشته افطارم
یارب ببین در نیمه‌ی شب چشم بیدارم
چو شمع سوزانم
بیا رضا جانم(۲)

◾بنددوم
به پای من زنجیر و دو دست من بسته
چو مادرم زهرا گردیده تنم خسته
بابا رضاجان ای همیشه یار و غمخوارم
چشم انتظار دخترم با حالت زارم
چو شمع سوزانم
بیا رضاجانم(۲)

  • یکشنبه
  • 8
  • اسفند
  • 1400
  • ساعت
  • 01:21
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

شعر شهادت امام موسی ابن جعفر (ع) -(یابن الزهرا) * رضا یعقوبیان

278

شعر شهادت امام موسی ابن جعفر (ع) -(یابن الزهرا) یابن الزهرا
تو هفتمین نور خدا هستی
گلی ز گلشن ولا هستی
در این جهان امید ما هستی
امام کاظم باب حاجتی
امام کاظم کوه طاعتی
امام کاظم بین عالمین
معنی صبر و استقامتی
یا موسی بن جعفر آقا مدد۴

یابن الزهرا
زینت شهر کاظمینی تو
به شیعیان نور دو عینی تو
از نسب پاک حسینی تو
مرقد تو بهشت شیعیان
قدر و مرتبه ات بود نهان
ای نور دیدگان مصطفی
بهر غربتت اشک ما روان
یا موسی بن جعفر آقا مدد۴

یابن الزهرا
ای که تویی چو جد خود مظلوم
بوده ای از حقوق خود محروم
توسط سندی شدی مسموم
امام بی مثل و قرینه ای
دارای وقار سکینه ای
در زندان سندی بی حیا
شهید زهر ظلم و کینه ای
یا موسی بن جعفر آقا مدد۴

یابن الزهرا
زین همه رنج و درد تو فریاد
تو بوده ای زندانی بغداد
شدی شهید ستم و بیداد
در کنج زندان در حال دعا
دستان تو بوده سوی خدا
ای نور قلب و دیده ی رضا
تو گشتی شهید جور و جفا
یا موسی بن جعفر آقا مدد۴

  • سه شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 11:29
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

شعر شهادت امام موسی ابن جعفر (ع) -(بار دگر عالم نشسته در غم) * رضا یعقوبیان

324

شعر شهادت امام موسی ابن جعفر (ع) -(بار دگر عالم نشسته در غم) بار دگر عالم نشسته در غم
سوزد رضا زین سوز و داغ و ماتم
شد کشته از کین،موسی بن جعفر
زین داغ و ماتم،الله اکبر

هفتم امام و مقتدای معصوم
با زهر کین هارون نموده مسموم
شد کشته از کین،موسی بن جعفر
زین داغ و ماتم،الله اکبر

زهرش زده شرر به جسم و جانش
سوزانده است تا مغز استخوانش
شد کشته از کین،موسی بن جعفر
زین داغ و ماتم،الله اکبر

سندی ز ظلم و کینه ظالمانه
بر پیکرش می زد به تازیانه
شد کشته از کین،موسی بن جعفر
زین داغ و ماتم،الله اکبر

در گوشه ی زندان به تاب و در تب
گوید خلاصم کن دگر تو یا رب
شد کشته از کین،موسی بن جعفر
زین داغ و ماتم،الله اکبر

زهر عدو بر حاصلش شرر زد
داغ پدر را بر دل پسر زد
شد کشته از کین،موسی بن جعفر
زین داغ و ماتم،الله اکبر

داغ حسین تازه شده دوباره
جسمش بود بر روی تخته پاره
شد کشته از کین،موسی بن جعفر
زین داغ و ماتم،الله اکبر

از ظلم و کین هارون نموده بیداد
جسمش سه روز بر روی جسر بغداد
شد کشته از کین،موسی بن جعفر
زین داغ و ماتم،الله اکبر

پیکر پاکش روی دوش یاران
جسم حسین زیر سم ستوران
شد کشته از کین،موسی بن جعفر
زین داغ و ماتم،الله اکبر

رفت از جهان امام بی قرینه
رضا زند از داغ او به سینه
شد کشته از کین،موسی بن جعفر
زین داغ و ماتم،الله اکبر

  • سه شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 12:16
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب

شهادت امام موسی کاظم ع -(میرسد به گوشِ دل، ناله های احزانت می خراشد این دل را، یا رضا رضا جانت) * هستی محرابی

389

شهادت امام موسی کاظم ع -(میرسد به گوشِ دل، ناله های احزانت می خراشد این دل را، یا رضا رضا جانت) ◾#مرثیه_شهادت_امام_موسی_کاظم_ع
#سبک_نوشته◾

میرسد به گوشِ دل، ناله های احزانت
شد روانه چون سیلی، اشکِ خون به دامانت
قصّه ی خزان دارد، روضه های طوفانت
می خراشد این دل را، یا رضا رضا جانت

معصومه امشب در، مشهد عزا دارد
این داغِ سنگین را، او با رضا دارد

از غروبِ چشمانت، اشک و نوحه می بارد
هر نفس صدای تو، شرحِ کربلا دارد
لعنت خدا آن که، جانِ تو بیازارد
او به جای مِهرِ تو، دل به کینه بسپارد

بین دخترت بر لب، وا یا رضا دارد
از داغت امشب در، مشهد عزا دارد

سِجنِ محبَسِ هارون، مرغِ بی پَر و بالی
سوزِ تب به تن داری، جای دخترت خالی
در غم و پریشانی، چون نحیف و بی حالی
از فزونیِ دردت روز و شب تو می نالی

معصومه امشب در، مشهد عزا دارد
او تسلیت پیشِ، مولا رضا دارد!

#شام_شهادت_امام_موسی_کاظم
#علیه_السلام_تسلیت_باد?

  • چهارشنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 11:09
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

زمزمه شهادت امام کاظم(ع) -(درسته کشتنت جدا شده سر از تنت؟ نه!) * عبدالله باقری

221

زمزمه شهادت امام کاظم(ع) -(درسته کشتنت جدا شده سر از تنت؟ نه!) درسته کشتنت
جدا شده سر از تنت؟ نه!
غارت شده پیرُهنت؟ نه!
مرکب اومد رو بدنت؟ نه!
درسته کشتنت
جلوی خواهر زدنت؟ نه!
آتیش زدن به گلشنت؟ نه!
تکّه حصیر شد کفنت؟ نه!

شکسته بال و پر!
خونه تو دیدی شعله‌ور؟ نه!
زدن زنت رو بی خبر؟ نه!
بچه‌ تو کُشتن پشت در؟ نه!
شکسته بال و پر!
کِشیدنت بین گذر؟ نه!
یاست شکسته از کمر؟ نه!
شبونه رفته به سفر؟ نه!

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(هر کی میگه گرفتارم) * عبدالله باقری

192
1

زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(هر کی میگه گرفتارم) هر کی میگه گرفتارم
گِره افتاده توو کارم
به‌ کی‌ توسل‌کنم‌؟ - میگن: باب‌ الحوائج ۲
هر کی میگه مریض دارم
وَخیمه حال بیمارم
به‌ کی‌ توسل‌ کنم‌؟ - میگن: باب‌ الحوائج ۲
بابای امام رضا / حسابی دست‌ و دل بازه
بابای امام رضا / روتو زمین نمیندازه ۲
(آقای کاظمین - (تو رو به جدّت حسین) ۳) ۲

هر کی کم آورده دیگه
یه نوری توو دلش میگه
هنوز یه راهی مونده - بگو: باب‌ الحوائج ۲
اگر زمین خورده هستی
چشاتو رو همه بستی
هنوز پناهی مونده - بگو: باب‌ الحوائج ۲
بابای امام رضا / شروع سِیر پروازه
بابای امام رضا / روتو زمین نمیندازه ۲
(آقای کاظمین - (تو رو به جدّت حسین) ۳) ۲

هر بار درش رو کوبیدم
خیلی چیزا ازش دیدم
گدای موسَی‌ الْکاظمم - می‌گم‌: باب‌ الحوائج ۲
من که پای علم هستم
هوایی حرم هستم
من که حرم لازمم - می‌گم: باب‌ الحوائج ۲
بابای امام رضا / همیشه آغوشش بازه
بابای امام رضا / روتو زمین نمیندازه ۲
(آقای کاظمین - (تو رو به جدّت حسین) ۳) ۲

  • پنج شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 13:14
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 امیررضا فرجوند

زمزمه شهادت امام کاظم علیه السلام -(ز بس کم سو شده چشمم دگر جایی نمی بینم) * امیررضا فرجوند

305
2

زمزمه شهادت امام کاظم علیه السلام -(ز بس کم سو شده چشمم دگر جایی نمی بینم) ز بس کم سو شده چشمم دگر جایی نمی بینم
به احوالم بگرید تا سحر زنجیر خونینم
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
.......
شب و روزم شده یکسان درین تاریکی زندان
تنم چون شمع سوزانی لبم در خواندن قرآن
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
‌........
مرا هرشب زند سندی میان خواب و بیداری
برای روزه دار اینجا شکنجه گشته افطاری
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
........
صفا برگرفته زندان از من و حال مناجاتم
کجایی مادرم زهرا بیایی تا ملاقاتم‌
خداحاجت روایم کن
ازاین زندان رهایم کن
........
اگر سهم من از زندان کتک بود و جسارت بود
زبانم روضه خوان بر عمه زینب در اسارت بود
خدا حاجت روایم کن
از این زندان رهایم کن
........
تمام روضه ی من گرچه تنهایی و هجران بود
ولی نعش حسین جدم به زیر سم اسبان بود
.......
امیررضا فرجوند

  • دوشنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1402
  • ساعت
  • 10:59
  • نوشته شده توسط
  • امیررضا فرجوند
ادامه مطلب

رباعیات و تک بیتی های شهادت امام موسی کاظم *

17564
9

رباعیات و تک بیتی های شهادت امام موسی کاظم تقاص
بگیر از دشمن ظالم تقاصم
خدا از دست هارون کن خلاصم

آزار
مرغِ قفسی راحتی‌اش بیشتر از من
چون کس دگر آزار نمی‌داد تنش را

رباعی و دوبیتی

الهی
کاش رضایم برسد در برم
تا که شود مرحمِ چشمِ ترم
پای به غل، عقده و خون در گلو
وای الهی نرسد مادرم

دشنام
همه عمرم به زندان‌ها سپر شد
نگاهم ماند بر ره بی اثر شد
مرا زنجیر و غل از پا نینداخت
ز دشنام عدو عمرم به سر شد

مهیب
بدان معصومه جان بابا غریب است
رضا جان بی تو این دل بی شکیب است
به بالینم نیایید ای عزیزان
که جای من سیه چالی مهیب است

باب الحوائج
غمت دانم هزاران دسته بوده
تنت موسی بن جعفر خسته بوده
تو را باب الحوائج خوانده‌اند چون
که عمری در به رویت

  • دوشنبه
  • 6
  • تیر
  • 1390
  • ساعت
  • 09:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

اشعار شهادت امام کاظم (ع) (من در این زندان به جرم عشق یار افتاده ام) *مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

2374

اشعار شهادت امام کاظم (ع) (من در این زندان به جرم عشق یار افتاده ام) من در این زندان به جرم عشق یار افتاده ام
بهر حفظ دین و کسب و افتخار افتاده ام
در مقام سر نوشتم چاره جز تسلیم نیست
بر گ زردم در مسیر جویبار افتاده ام
یوسفی هستم که از جور و جفای ظالمان
کنج زندان با دو چشم اشکبار افتاده ام
من حسینی مذهبم که از بهر ارشاد بشر
گوشه محبس حزین وبی قرار افتاده ام
من امام هفتمینم کز پی ترویچ دین
بی کس و تنها در این زندان تار افتاده ام
من گلی از گلشن آل رسولم کز ستم
بارخ پژمرده ای درپای خار افتاده ام
محرم رازم به غیر از کنده و زنجیر نیست
کاین چنین بی مونس و بی غمگسار افتاده ام
مرغ بی بال و پری هستم که از جور عدو
اندر این کنج قفس دور از دیار افتاده ام
شد دل شوریده از این

  • یکشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 05:11
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر مصیبت موسی بن جعفر علیه السلام -(دوباره در جهان ماتم به پا شد) * رضا یعقوبیان

1446
1

متن شعر مصیبت موسی بن جعفر علیه السلام -(دوباره در جهان ماتم به پا شد) دوباره در جهان ماتم به پا شد
عزادارِ پدر امشب رضا شد
به شهرِ کاظمین ، موسی بن جعفر
شهیدِ کینه یِ خصم دغا شد !

گُل گُلزار دین ، موسی بن جعفر
امام هفتمین ، موسی بن جعفر
شدی در گوشه ی زندان بغداد
شهید ظلم و کین ، موسی بن جعفر

تمام عالم هستی فدایت
فدای درد و رنج و غُصه هایت
بگوش دل رسد با اشک و ناله
هنوز از گوشه ی زندان صدایت

فدای ذکر یارب یارب تو
فدای ناله های هر شب تو
ز ظلم و جور سندی ابن شاهک
دگر جانت رسیده بر لب تو

دلم می سوزد امشب از غم تو
که زهر کینه گشته مَرهم تو !
الا ای هفتمین نور هدایت
کنم گریه به بزم ماتم تو

  • پنج شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
استاد سید رضا موید

اشعار شهادت امام کاظم (ع)-( ناله ای سوخته از سینه سوزان آید ) *استاد سید رضا موید

2382

اشعار شهادت امام کاظم (ع)-( ناله ای سوخته از سینه سوزان آید  ) ناله ای سوخته از سینه سوزان آید
وین نوائیست که از گوشه زندان آید
آن چه زندان که سیه چال بود از دهشت
شبو روزش به نظر تیره و یکسان اید
های هارون که گرفتار تو شد موسی عصر
شب و روز تو و او هر دو به پایان اید
سالها این پسر فاطمه مهمان تو هست
هیچ گفتی که چه ها بر سر مهمان آید
همدم آن پدر پیر زچندین اولاد
طفل اشکی است که از دیده به دامان آید
امشب از غربت او سلسله هم می نالد
که آن جگر سوخته را عمر به پایان اید
کندو زنجیر از آ« جان بزندان مأنوس
نکشد دست اگر بر لب او جان آید
گرچه این زمزمه خاموش شود تا به ابد
بانگ مظلومیش از سینه باران اید
سید رضا مؤید

  • یکشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 06:07
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
استاد سید رضا موید

اشعار شهادت امام کاظم (ع) ( آنکه عالم همه در دست توانایش بود ) *استاد سید رضا موید

2844
1

اشعار شهادت امام کاظم (ع) ( آنکه عالم همه در دست توانایش بود ) آنکه عالم همه در دست توانایش بود
مرکز دایره غم دل دانایش بود
هفتمین حجت معصوم ز ظلم هارون
چارده سال به زندان ستم جایش بود
دل موسای کلیم از غم این موسی سوخت
که به زندان بلا طور تجلایش بود
معنی قعر سجون باید و ساق المَرضُوض
پرسی از حلقه زنجیر که بر پایش بود
یاد حق هم نفس گوشه تنهایی او
اه دل روشنی خلوت شبهایش بود
بس که غم دید زندان و زندان بانش
زندگی بخش جهان مرگ تمنایش بود
نه همین زهر جفا بر دلش افروخت شرر
زشهادت اثری بر همه اعضایش بود
یوسف فاطمه یارب چه وصیت فرمود
که پس از مرگ همی سلسله بر پایش بود
سید رضا مؤید

  • یکشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 06:11
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

شعر حضرت زهرا(س)(شد بی ستاره حال و روز آسمانت) * محمد حسین رحیمیان

2373

شعر حضرت زهرا(س)(شد بی ستاره حال و روز آسمانت) شد بی ستاره حال و روز آسمانت

انگار رفته راحتی از آستانت

هر روز حبست گشت آقا فاطمیه

رفته به زهرا مادرت قد کمانت

اشک دو چشم آسمان ها در می آید

شلاق ها وقتی که می افتد به جانت

زیر کتک کردی دعا تو قاتلت را

دنیاست شرمنده ز قلب مهربانت

تو از خجالت آب گشتی بین زنجیر

جای تمام دشمنان بد دهانت

سیلی دوباره سیلی و سیلی و سیلی

جز این ندارد علتی لکنت زبانت

لب هات می گوید فقط ای وای قاسم (س)

در لحظه های آسیاب استخوانت

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر شهادت حضرت امام موسی کاظم(س)-(آهسته گذارید روی تخته تنش را) * علی اکبر لطیفیان

8575
4

شعر شهادت حضرت امام موسی کاظم(س)-(آهسته گذارید روی تخته تنش را) آهسته گذارید روی تخته تنش را
تا میخ اذّیّت نکند پیرهنش را
اصلاً بگذارید رویِ خاک بماند
زشت است بیارند غلامان بدنش را
این ساق ِبهم ریخته کِتمان شدنی نیست
دیدند روی تخته ی در ، تا شدنش را
این مرد الهی مگر اولاد ندارد
بردند چرا مثل غریبان بدنش را
این مرد نگهبان که حیا هیچ ندارد
بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را
این هفت کفن روضه ی گودال حسین است
ای کاش نیارند برایش کفنش را
نه پیرهنی داشت حسین نه کفنی داشت
مدیون حصیرند مرتب شدنش را
شاعر:علی اکبر لطیفیان

  • پنج شنبه
  • 5
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 06:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر شهادت امام lموسی الکاظم(ع)-(حبیب با حبیب خود، به خلوتی صفا کند) *استاد حاج غلامرضا سازگار

4024
1

شعر شهادت امام lموسی الکاظم(ع)-(حبیب با حبیب خود، به خلوتی صفا کند) حبیب با حبیب خود، به خلوتی صفا کند
ندانم از چه بی گنه، عدو به او جفا کند
سرشک غربتش روان نوا زند زنای جان
نهان ز چشم دشمنان، بدوستان دعا کند
به پیکرش نشانه ها، یه سینه اش ترانه ها
که زیر تازیانه ها، رضا رضا رضا کند
به دست ها سلاسلش، زغصه سوخت حاصلش
چه می شود که قاتلش زفاطمه حیا کند
فتاده در ملالها، به عشق شور و حال ها
در آن سیاه چالها، خدا خدا خدا کند
فتاده دیگر از نوا، برو به دیدنش صبا
بپرس مرغ کشته را، کی از قفس رها کند؟
بخاک بی کس سرش،کسی نبود در برش
کجاست تا که دخترش، اقامه عزا کند
اثر نمانده از تنش، دلا برو به دیدنش
بگو عدو زگردنش، غلی که بسته واکند
به هر دلیست ماتمش، شکسته کوه را غمش
عجب

  • یکشنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 12:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام کاظم(ع)(خورشید آسمان سیه چالها منم) *

2367

شعر شهادت امام کاظم(ع)(خورشید آسمان سیه چالها منم) خورشید آسمان سیه چالها منم
یوسف ترین مسافر گودالها منم
شیرازه محول الاحوالها منم
موسی ترین کلیم،در این سالها منم
دارم شبانه روز و مناجات می کنم
بر حال و روز خویش مباهات می کنم
این چند ساله زار شدم،در به در شدم
کنج قفس فتادم و بی بال و پر شدم
دور از وطن اسیر شدم،خون جگر شدم
معصومه را ندیدم و دلتنگ تر شدم
یاد مدینه و پدر و مادرم بخیر
یاد پدر صدا زدن دخترم بخیر
اینجا نمی رسد به کسی ناله های من
از ردّ پا پُر است،بهشت عبای من
مثل جنین در شکم است،انحنای من
زیر فشار خرد شده دست و پای من
تنها دعای من شده خلّصنی یا اله
مردن دوای من شده،خلصنی یا اله
چندیست از خدا طلب مرگ دارم و
خون جگر ز حنجره بالا میار

  • شنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع)-(در این زندان كه ره بسته است پرواز صدایم را) * علی اکبر لطیفیان

3240

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع)-(در این زندان كه ره بسته است پرواز صدایم را) در این زندان كه ره بسته است پرواز صدایم را
نمی بینم كسی را جز خودم را و خدایم را
سرم را می گذارم روی زانوهای لرزانم
یكایك می شمارم غصه های زخم هایم را
پریشان حالم و از استخوانم درد می ریزد
نمی جویم ز دست هر كس و ناكس دوایم را
اگر چه زخم تن دارم كبودیِ بدن دارم
ولی خرج عبادت می نمایم لحظه هایم را
حضور دانه ی زنجیر در راه گلوگاهم
دو چندانمی نماید بغض سنگین دعایم را
نمی گویم چه كرده تازیانه با وجود من
ببین پُر كرده خون پیكر من بوریایم را
اگر بنشسته می خوانم نمازم را در این زندان
غل و زنجیرها كوبیده كرده ساق پایم را
شاعر:علی اکبر لطیفیان

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 06:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام کاظم(ع)(ندارد کس در این عالم دل زاری که من دارم) *

3904
4

شعر شهادت امام کاظم(ع)(ندارد کس در این عالم دل زاری که من دارم) ندارد کس در این عالم دل زاری که من دارم
ندارد سینه‏ ای آه شرر باری که من دارم
ندیده هیچ مظلومی چنین ظلمی که من دیدم
ندارد چشم گردون چشم خونباری که من دارم
ندارد هیچ زندانی نگهبانی که من دارم
ندارد کس بعالم خصم خونخواری که من دارم
شب و روزم بود یکسان ز تاریکی این زندان
ندیده دیده گردون پرستاری که من دارم
ندارد محرم رازی بجز این کنده و زنجیر
ندیده دیده گردون شب تاری که من دارم
بگیرم روزه و ذکر خدا هر دم به لب دارم
نباشد روزه داری را چو افطاری که من دارم
از این ظلمی که هارون می ‏کند بر من خدا داند
کسی باور ندارد چشم خونباری که من دارم
من در این کنج قفس غوغای محشر می ‏کنم
پیروی از مادرم زهرای اطهر

  • یکشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 16:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات و شهادت امام موسی کاظم(ع)(ای به زندان کرده خلوت با خدا موسی‌ ابن ‌جعفر) *

3004
2

مناجات و شهادت امام موسی کاظم(ع)(ای به زندان کرده خلوت با خدا موسی‌ ابن ‌جعفر) ای به زندان کرده خلوت با خدا موسی‌ ابن ‌جعفر
ای همه آزادگان را مقتدا موسی‌ ابن‌ جعفر
ای که در حبس بلا بودی به فرمان الهی
هم قدر را هم قضا را رهنما موسی ابن جعفر
با نگاه نافذت ای موسی آل محمد
شد عصا در دست موسی اژدها موسی ابن جعفر
در دل مطموره‌ها داری به فرمان الهی
حکمرانی بر سماوات العلی موسی ابن جعفر
کاظمینت از برای شیعیان و دوستانت
هم مدینه، هم نجف، هم کربلا موسی ابن جعفر
شب که تاریک است و تنهایی چراغ تو است با تو
حلقۀ زنجیر می‌خواند دعا موسی ابن جعفر
این عجب نبود که کوه و دشت و صحرا و بیابان
با تو گردد هم‌نوا و هم‌صدا موسی ابن جعفر
تا بود جانم به تن دست از ولایت بر ندارم
کز ولادت با تو بودم

  • چهارشنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

زمينه شهادت حضرت امام موسي كاظم (ع) -(چه تك و تنها،چه غریبونه) *

3724
5

زمينه شهادت حضرت امام موسي كاظم (ع) -(چه تك و تنها،چه غریبونه) چه تك و تنها،چه غریبونه
یه نفر كُنج،این زندونه
اسیر این شبای تاره
روی خاك تیره سر میذاره
كسی بجز خدا از حالش،خبر نداره
ای صید بی بال و پر
شفیع روز محشر
دخیلك آقا یا،موسی بن جعفر
توی این زندون،دیگه آزاده
بدنش روی،خاك افتاده
هنوز توی غل و زنجیره
رضا براش عزا می گیره
محاله دخترش معصومه،آروم بگیره
درای زندون، وا شد
تو آسمون غوغا شد
شفیع این عالم ها
حاجتش روا شد
ای صید بی بال و پر
شفیع روز محشر
دخیلك آقا یا،موسی بن جعفر
با عزای این غم شیدایی
دل عالم شد عاشورایی
شهیدی كه لبش خشكیده
با نیزه ها كفن پوشیده
یه روز میاد تو ی محشر با،سر بریده
جان اباعبدالله
منتقم آل الله
ادركنی یا مولا
بقیة الله
حسین اباع

  • چهارشنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 09:17
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود سبک نوحه شهادت امام موسی کاظم(ع) -( داره می بــاره از آسمونا (بارون نم نم 2) ) * محسن طالبی پور

2659
1

دانلود سبک نوحه شهادت امام موسی کاظم(ع) -( داره می بــاره از آسمونا (بارون نم نم 2) ) (به سبک آی شیعه ها باز)
داره می بــاره از آسمونا (بارون نم نم 2)
بر سر و سینه باز می زنیم با (یاد محرم 2)
دوباره شده فاطمه دلخـون
هیاتا شده باز سیاه پوشون
برا پدر ( شاه خراسون 2)
بازم یه دهه با اشک وعزاست
دلهای همه مهمون رضاست
آقای غریب
******
وای یه امامی رنجیده بازم (از غل و زنجیر 2)
از تـازیونه بـر تن کوهِ (بغض نفس گیر 2)
امـامی که تو زندون اسیره
سراغش و هیچ کس نمی گیره
غریبونه و (تنها می میره 2)
آقایی که تـو گودال بلاست
گریَش همیشه از کرببلاست
آقای غریب

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 07:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد