شهادت امام موسی بن جعفر الکاظم

مرتب سازی براساس

زمزمه یا نوحه شهادت موسی بن جعفر(ع) -(کنج زندان اسیرم ای رضاجان کجایی...) * هادی صالحی

540

زمزمه یا نوحه شهادت موسی بن جعفر(ع) -(کنج زندان اسیرم ای رضاجان کجایی...) کنج زندان اسیرم ای رضاجان کجایی
دوریت کرده پیرم ای رضاجان کجایی
بی تو من جان سپارم
خون ز دیده ببارم(۲)
ای‌رضاجان کجایی(۳)

◾️بنددوم

صورت از ضرب سیلی همچو مادر کبود است
عالم از این کبودی پیش چشمم چو دود است
بسته در کند و زنجیر
محبسم شد نفسگیر(۲)
ای رضا جان کجایی(۳)

◾️بندسوم

لحظه‌ی آخرم شد غصه گشته نصیبم
با لب تشنه کردم یاد جَّد غریبم
زاده‌ی کوثر من
یاد آب آور من(۲)
ای رضاجان کجایی(۳)

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 17:44
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 رضا یعقوبیان

نوحه شهادت امام کاظم(ع) -(گل گلزاردین، موسی بن جعفرتویی..) * رضا یعقوبیان

467

نوحه شهادت امام کاظم(ع) -(گل گلزاردین، موسی بن جعفرتویی..) گل گلزار دین موسی بن جعفر تویی
از تبار علی جان پیمبر تویی
هفتمین مقتدا جان تو شد فدا
وای از این غم(۲)

کاظمین گشته از داغ تو ماتم سرا
خانه از ماتم تو شده بزم عزا
شیعه با چشم تر ریزد اشک از بصر
وای از این غم(۲)

ای امام هدی شدی تو مسموم کین
شده فرزند تو رضای تو دل غمین
ظلم وکین شدفزون دل تو گشته خون
وای از این غم(۲)

ای گل فاطمه بودی به کنج قفس
از ستم فتادی مولای من از نفس
صبر تو کم شده قسمتت غم شده
وای از این غم(۲)

سوز داغت زده بر همه دلها شرر
پسر تو رضا ریزد سرشک از بصر
شدی در راه دین کشته ی زهر کین
وای از این غم(۲)

آن امامی که با صفا و آزاده بود
کنج زندان غم از نفس افتاده بود
گل زهرا نشان شده ای قد کمان
وای از این غم(۲)

ای که بودی امام و رهبر عالمین
پیکرت مانده بر روی زمین چون حسین
از غم تو رضا میزند ناله ها
وای از این غم(۲)

  • شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:19
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شور شهادت امام کاظم(ع) -(ضریحت بهشتو معنا میکنه...) * امیر آهمند

426

شور شهادت امام کاظم(ع) -(ضریحت بهشتو معنا میکنه...) بند1

ضریحت بهشتو معنا میکنه
دلای عاشق و شیدا میکنه
سفره ی موسی بن جعفر همیشه
گره های بسته رو وا میکنه

یه پسر داری معین الضعفاست
حسابش از همه ی دنیا جداست
دخترت کریمه ی دو عالمه
مث زهرا شفیع روز جزاست

پادشاهی گدایی خونوادت
عزته آشنایی خونوادت
خونوادم فدایی خونوادت

یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر

بند2

به شما میگن امیر کاظمین
همه عالمن اسیر کاظمین
رسیدن به اربعین کربلا
خوبه باشه از مسیر کاظمین

حرمت مطاف اهل جنته
کرمت همیشه فوق رغبته
جواب گداها توی این حرم
قبل عرض حاجت استجابته

واسه ایوون طلای تو بی قرارم
آرزویی غیر زیارت ندارم
مثل بارون توی فراقت میبارم

یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر

بند3

فوق درک ملک مقام تو
خود وحی منزل کلام تو
انبیا برای کسب معرفت
خدا رو قسم میدن به نام تو

شب من با عشق تو سحر میشه
با تو حتی خاک مرده زر میشه
بدترین خلق خدا با یک نگاه
عاقبت بخیر ترین بشر میشه

تو قنوتت برای ما هم دعا کن
بین خوبات به ما بدا هم نگاه کن
نوکر بی سر و پا رو سر به راه کن

یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر

سبک: احسان نوری

  • یکشنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:15
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر(ع) -(این طور اگر در غل و زنجیر اسیری...) * محمد علی بقایی

521

یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر(ع) -(این طور اگر در غل و زنجیر اسیری...) این طور اگر در غل و زنجیر اسیری
جرمت فقط این است که از نسل غدیری

امروز تو دیروزکسی غیر علی نیست
در بند هم ای مرد سرافراز امیری

حکم تو همان حکم رسول است بلاشک
شان تو همان شان وصیی و وزیری

عالم همه در بند توهستند و گرفتی
هر گوشه چشمت دو سرا را به اسیری

موسی و مسیحات کمر بسته به خدمت
تا کِی کرمی کرده و خادم بپذیری

در بارش رحمت به سر این همه محتاج
از جنس نگاه تو ندیدیم نظیری

محفوظ شد از رنج و بلا شیعه به لطفت
چون فاطمه فکر همه ای خیر کثیری

جز اینکه به دستان کریمت شده دارا
از خانه ی تو رد نشده هیچ فقیری

رفتار تو معلوم کند خوف و رجا را
قربان کلامت که نذیری و بشیری

از ناله ی جانسوز تو در گوشه ی زندان
پیداست که از جان به لب آمده سیری

پا راه ندارد دو قدم راه بیایی
هر قدر اگر دست به دیوار بگیری

در چشم تو تاریکی زندان شد اگر تار
از ضربه ی سیلی است نه از کثرت پیری

این پیرهن پاره برازنده ی تو نیست
شایسته ی پیراهنی از جنس حریری

از بس که نحیف است تنت،موقع سجده
مانند عبایی که رها بین مسیری

این تخته ی تشییع تو یادآور غمهاست
هم پشت درافتاده و هم روی حصیری

  • یکشنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:59
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک مداحی زمینه، تک، ویژه شهادت امام کاظم(ع) سیدرضا نریمانی -(دارم آروم آروم آب میشم...) *

1063
6

سبک مداحی زمینه، تک، ویژه شهادت امام کاظم(ع) سیدرضا نریمانی -(دارم آروم آروم آب میشم...) دارم آروم اروم آب میشم
آخه اجلم نزدیکه

شب و روزا بی تاب میشم
شب و روز من تاریکه

باهر آه من مهتاب ناله می زنه
به حال دلم دل سیر گریه می کنه
شبایی که من دارم سجده می کنم
روی گردنم زنجیر گریه می کنه

دیگه نفسم بند اومد
آخه جیگر من خونه
توی نفسای آخر
قتلگاه من زندونه

“وای از غربت”

چه جوری بگم دردامو
بخدا سراپا دردم

باچشای تارم دارم
دنبال عصا می گردم

تازیونه وقتی رو بال من نشست
فهمیدم چرا دست مادرم شکست
سرخه گونه هام مثل مادرم شدم
اخه دست دست سنگینی چشم من رو بست

دم آخری دلتنگم
حال و روز من‌معلومه
چی میشه دم جون داره
باشه کنارم معصومه

“وای از غربت”

صورتمو که می زارم
غریبونه روی خاکا
غروبا میخونم من از
دم غروب عاشورا

ذکر عمه جانم شد وامحمدا
وقتی بچه ها بودن زیر دست وپا
من فدای اون شاه بی سپاهی که
راسشو زده دشمن روی نیزه ها

چه جوری بگم می بردن
سرآقارو نامردا
جلوی چشای زینب
کوچه به کوچه واویلا

“حسین ثارالله”

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمینه، شورشهادت امام کاظم(ع) -(خسته و محزونه، گوشۀ زندونه...) * سید ناصر اسماعیل نسب

447

سبک زمینه، شورشهادت امام کاظم(ع) -(خسته و محزونه، گوشۀ زندونه...) بند 1
خسته و محزونه،گوشه ی زندونه ،امام کاظم(ع)
به روی ماهش هست ،اثر سیلیه ،سندی ظالم
.....
بسکه عذاب کشیده
دیگه قدش خمیده
به زیر تازیونه
اهانت ها شنیده

یه عمر فقط اسارت
همش دیده جسارت
از دست این یهودی
تنش داره جراحت

غریب ،امام کاظم(ع)

بند 2

این لحظه ها دیگه ،رمق نداره و ،میسوزه تو تب
مثه مادر داره ،دعای مرگش رو ،هر دم روی لب
.....

از این زمونه سیره
با غصه ها میمیره
به روی دست و پاهاش
جای و غُل و زنجیره

شده بهارش خزون
میره با قد کمون
از اثر زهر کین
لباش شده پر از خون

غریب ،امام کاظم(ع)

بند3

از تشنگی شده،لباش ترک ترک ،این دم آخر
اشهد میخونه و ،می کنه یادی از ،غریب مادر
......

می افته روی خاکا
میزنه هی دست و پا
یاده جدش میخونه
روضه هایی کربلا

میخونه روضه ی آب
به یاد طفل رُباب
که با تیر سه شعبه
اصغر و کردن سیراب

حسین ،عزیز زهرا(س)

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:28
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) * مرتضی محمودپور

588
1

نوحه سینه زنی شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) ◾نوحه سینه‌زنی
◾شهادت موسی‌بن‌جعفر(ع)

◾بنداول
بسته‌شد دست‌وپایم کنج‌زندان به‌زنجیر
ناله‌هایم شده چون ناله‌های سحرخیز
بر تن من نشانه
مانده از تازیانه(۲)
واغریبا غریبا(۳)

◾بنددوم
گرچه من از تبار طا و ها، یاو سینم
کنج زندان هارون دلغمین و حزینم
گر به عالم امیرم
من ز کینه اسیرم(۲)
واغریبا غریبا(۳)

◾بندسوم
مانده چشمم بر این در تا بیاید عزیزم
من به پایش تمام هستیم را بریزم
ای رضا جان کجایی
مُردم از این جدایی(۲)
واغریبا غریبا(۳)

◾بندچهارم
صورت نیلی‌یم را تا به دیوار نهادم
با تن غرق در خون یاد مادر فتادم
مادرم تا زمین خورد
همچونان لاله پژمرد(۲)
واغریبا غریبا(۳)

  • پنج شنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1400
  • ساعت
  • 09:52
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه‌زنی شهادت امام کاظم (ع)سبک همه جا کربلا * مرتضی محمودپور

706

نوحه سینه‌زنی شهادت امام کاظم (ع)سبک همه جا کربلا ◾نوحه سینه زنی
◾شهادت موسی‌بن جعفر(ع)
(سبک همه جاکربلا)

◾بنداول
زائر کاظمین زائر کربلاست
این‌حرم‌برهمه‌اهل‌عالم‌شفاست
آسمان و زمین غرق در این عزاست
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)

◾بنددوم
کنج زندان غم بیقرار توام
تا بیاید رضا غمگسار توام
کن مرا دیگر از غصه و غم رها
آه‌ و واویلتا آه و واویلتا(۲)

◾بندسوم
روزه بودم شده سیلی افطار من
ای رضا جان ببین جسم بیمار من
گریه‌ها میکند بهر کرببلا
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • جمعه
  • 6
  • اسفند
  • 1400
  • ساعت
  • 09:59
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

بر تخته ای فرسوده پیکر میشود تشییع * مرضیه عاطفی

481

بر تخته ای فرسوده پیکر میشود تشییع بر تخته ای فرسوده پیکر میشود تشییع
پیکر که نه! یک جسم لاغر میشود تشییع

راحت نکردند از غل و زنجیر جسمش را
با دست و پای بسته، مضطر میشود تشییع

«باب»الحوائج بود و جای بهترین تابوت
آقایمان بر لنگه ای «در» میشود تشییع

حاجاتمان پیراهن مشکی به تن کره
چون حضرت موسی بن جعفر(ع) میشود تشییع

جا مانده آهِ احتضارش گوشهٔ زندان
جان داده دور از چشم دختر میشود تشییع

دلواپس بیتابیِ معصومه(س)جانش بود
دور از رضا(ع) در غربت آخر میشود تشییع

بر صورتش جامانده ردّ زخمهٔ شلّاق
دارد کبودی های حنجر میشود تشییع

شکرخدا در ازدحام نیزه داران نیست
بیگانه با شمشیر و خنجر میشود تشییع

بر روی شانه! نَه به زیر ضربه هایِ نعل
دارد تنش با وضع بهتر میشود تشییع

دلواپس ناموس در بین حرامی نیست
دور از غم ِ خلخال و معجر میشود تشییع

  • شنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1400
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

شعر شهادت امام موسوی ابن جعفر (ع) -(تو گلبن گلزار مصطفایی) * رضا یعقوبیان

200

شعر شهادت امام موسوی ابن جعفر (ع) -(تو گلبن گلزار مصطفایی) تو گلبن گلزار مصطفایی
تو هفتمین رهبر و مقتدایی
تو نور چشم،اهل ولایی
از کار عالم،گره گشایی
باب الحوائج،موسی بن جعفر۲

از لطف تو مهمان تو شدم من
شرمنده ی احسان تو شدم من
غرق گناهم،تویی پناهم
امشب ز رحمت،نما نگاهم
باب الحوائج،موسی بن جعفر۲

بر درگهت آمده روسیاهی
مولی نما بر سایلت نگاهی
بر کل عالم،مولی امیری
آمده ام تا،دستم بگیری
باب الحوائج،موسی بن جعفر۲

امشب گدای شاه عالمینم
در آرزوی شهر کاظمینم
ما را ز رحمت،حاجت روا کن
تو کاظمینت،قسمت ما کن
باب الحوائج،موسی بن جعفر۲

امشب همه عالم عزا گرفته
از سوز داغ تو نوا گرفته
از سوز داغت،ماتم به پا شد
در کاظمینت،روز عزا شد
باب الحوائج،موسی بن جعفر۲

راحت شدی از رنج و درد و غم ها
روی دگر امشب به سوی زهرا
شیعه ز داغت،در غم نشسته
در کاظمینت،غم حجله بسته
باب الحوائج،موسی بن جعفر۲

ای مقتدا و ای امام امت
در کنج زندان دیده ای مصیبت
در حبس هارون،ستم کشیدی
زخم زبان از،عدو شنیدی
باب الحوائج،موسی بن جعفر۲

بر فاطمه تو اقتدا نمودی
بر مرگ خود مولی دعا نمودی
آقا رسیده،جان تو بر لب
گفتی از این حبس،خلصنی یا رب
باب الحوائج،موسی بن جعفر۲

در گوشه ی زندان چه بی بهانه
می زد تو را سندی به تازیانه
با اشک و ناله،ای گل پرپر
افتاده بودی،به یاد مادر
باب الحوائج،موسی بن جعفر۲

زهر ستم شرر زده به جانت
سوزانده است تا مغز استخوانت
تو داده ای جان،در کنج زندان
رضا ز داغت،گردیده گریان
باب الحوائج،موسی بن جعفر۲

از این همه ظلم و ستم دلت خون
گشتی شهید از ظلم و جور هارون
از حبس بیداد،گشتی تو آزاد
جسم تو مانده،بر جسر بغداد
باب الحوائج،موسی بن جعفر۲

پیکر تو به روی دوش یاران
جسم حسین زیر سم ستوران
شد پیکر تو،تشییع جنازه
شد داغ جدت،دوباره تازه
باب الحوائج،موسی بن جعفر۲

تشییع جنازه گشته پیکر تو
بر نی ندیده دخترت سر تو
بر زخم زینب،دشمن نمک زد
رقیه را از،کینه کتک زد
باب الحوائج،موسی بن جعفر۲

  • سه شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 10:49
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

اشعار شهادت امام کاظم (ع) (گرچه سوز همه از آتش هجران تو بود ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2053

اشعار شهادت امام کاظم (ع) (گرچه سوز همه از آتش هجران تو بود ) گرچه سوز همه از آتش هجران تو بود
رمز آزادی توحید به زندان تو بود
دوستان اشک فشاندند به یاد تو ولی
خنده زن خصم گر از دیده گریان تو بود
آه پنهان تو از محبس در بسته گذشت
که جهان را سخن از ناله و افغان تو بود
دامن خاک کجا روی نکوی تو کجا
ای که هر عرش نشین دست به دامان تو بود
تا گریبان افق با نفس صبح شکافت
مرغ شب آه کشان سر به گریبان تو بود
داد فرمان ز چه بر قتل تو هارون در حبس
ای که آزادی سر در خط فرمان تو بود
از چه در برق مناجات تو افلاک نسوخت؟
ای که سوز همه از سینه سوزان تو بود
شب تاریک که هر خانه چراغی دارد
شعله آتش دل شمع شبستان تو بود
تو که بر پیکر بی جان جهان جان بودی
از چه بر تخته در پیکر ب

  • یکشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 05:37
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

اشعار شهادت امام کاظم (ع) ( حبیب با حبیب خود به خلوتی صفا کند ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2292

اشعار شهادت امام کاظم (ع) ( حبیب با حبیب خود به خلوتی صفا کند  ) حبیب با حبیب خود به خلوتی صفا کند
ندانم از چه بی گنه عدو به او جفا کند
سرشک غربتش روان نوا زند زنای جان
نهان زچشم دشمنان بدوستان دعا کند
به پیکرش نشانه ها به سینه اش ترانه ها
که زیر تازیانه ها رضا رضا رضا کند
به دست ها سلاسلش زغصه سوخت حاصلش
چه می شود که قاتلش ز فاطمه حیا کند
فتاده در ملالها به عشق و شور و حالها
در آن سیاه چالها خدا خدا خدا کند
فتاده دیگر از نوا برو به دیدنش صبا
بپرس مرغ کشته را کی از قفس رها کند
به خاک بی کسی سرش کسی نبود در برش
کجاست تا که دخترش اقامه عزا کند
اثر نمانده از تنش دلا برو به دیدنش
بگئ عدو ز گردنش غلی که بسته وا کند
به هر دلیست ماتمش شکسته کوه را غمش
عجب مدار (می

  • یکشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 05:51
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

مدح و شهادت امام موسی کاظم(ع)(ای که در پای دعا دستی توانا داشتی) *استاد سید هاشم وفایی

2038

مدح و شهادت امام موسی کاظم(ع)(ای که در پای دعا دستی توانا داشتی) ای که در پای دعا دستی توانا داشتی
در نیایش بال پروازی به بالا داشتی
ولوله افتاد از شور تو در هفت آسمان
در مناجات و دعا از بس که غوعا داشتی
ذکر تو هر روز یا سبوح و یا قدوس بود
با چنین آواز جا در عرش اعلا داشتی
هیچ از تاریکی زندان ننالیدی که تو
خلوتی با خالق محبوب و یکتا داشتی
جبرئیل از گوهر اشکت به کف تسبیح داشت
ای که در باغ دعا چشمی چو دریا داشتی
از نسیم مهر تو موسی کلیم الله شد
در نفس هایت تو اعجاز مسیحا داشتی
نور عشقت روشنی بخشید بر سینای عشق
در نگاه روشنت نور خدا را داشتی
قدسیان مست تمنای تو می گشتند و تو
رنگ و بو از گلشن سرسبز طاها داشتی
گرچه سائید از غل و زنجیر پای تو ولی
در ره عشق و وفا

  • چهارشنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( طایر عرشم و عمریست اسیر قفسم ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2295
2

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( طایر عرشم و عمریست اسیر قفسم ) طایر عرشم و عمریست اسیر قفسم
خود به زندانم و در دل شده زندان نفسم
شجر طور تجلاّیم و در آب و گلم
لاله ی دامن زهرایم و در خار و خسم
مرگ صد بار ملاقات کند هر روزم
جز اجل در دل شب سر نزند هیچکسم
تا که از باد صبا بوی رضا را شنوم
کاش می بود خدا، روزنه ای در قفسم
در دل حبس به دل حبس شده فریادم
من که در هر دو جهان بر همه فریاد رسم
تازیانه مزن ای سندی شاهک به تنم
غم معصومه و هجران رضا هست بسم
من که بودم بری از آز و مبرّا زهوی
زیر زنجیر ستم کُشته ی اهل هوسم
«میثم» آزادیم امضا شده خود می شنوم
کآید از قافله ی مرگ صدای جرسم

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( بریدم از همه تا خلوت وصال گرفتم ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2363
1

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( بریدم از همه تا خلوت وصال گرفتم ) بریدم از همه تا خلوت وصال گرفتم
که با تو در دل زندان بسته، حال گرفتم
خمید سرو قدم، آب گشت شمع وجودم
مه تمام بُدم، صورت هلال گرفتم
به جای آن که بخوانم زکس برات رهائی
سراغ روی تو در روز و ماه و سال گرفتم
به دست و پا و بدن حلقه های سلسله ام بین
تو لطف کردی و من این همه مدال گرفتم
اگر چه رفته ام از یاد خلق، خرّم از آنم
که جا به یاد تو در این سیاه چال گرفتم
چنان به یاد عزیزان، دلم گرفته در امشب
که از جمال رضا بوسه با خیال گرفتم
به افتخار بگو (میثم) این سخن به دو عالم
که خط سرخ ولای علی و آل گرفتم

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( اگر برآید چو مرغی زپیکر خسته ام پر ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2941
2

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( اگر برآید چو مرغی زپیکر خسته ام پر ) اگر برآید چو مرغی زپیکر خسته ام پر
پرم سوی بارگاهی که باشد از عرش برتر
به بارگاهی که در آن، هزار موسی ابن عمران
برای خدمت کند رو، به عرض حاجت زند در
ببار گاهی که یوسف گرفته دست توسل
بر آستانی که آن را گرفته یعقوب در بر
خلیل را کعبۀ جان، ذبیح را قبلۀ دل
مسیح را بیت اقصی، کلیم را طور دیگر
هزار داود آنجا زبور بگرفته بر کف
هزار عیسی بن مریم نهاده انجیل بر سر
بریز هست خود از کف برآر نعلین از پا
بیا چو موسی بن عمران به طور موسی بن جعفر
امام ملک ولایت، چراغ راه هدایت
محیط جود و عنایت، چراغ و چشم پیمبر
امام کل اعاظم که کنیه اوست کاظم
نظام را گشته ناظم، سپهر را بوده محور
حدیث خلق و خصالش، حکایت خلق احم

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( من کیستـم؟ فـرشتۀ عرش‌آشیانه‌ام ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2190
2

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( من کیستـم؟ فـرشتۀ عرش‌آشیانه‌ام  ) من کیستـم؟ فـرشتۀ عرش‌آشیانه‌ام
دردا که گشتـه قعر سیـه‌چال، لانه‌ام
از حلقـه‌های سلسلـه بـاشد نشانه‌ها
بر دست و پا و گردن و بر پشت و شانه‌ام
مخفی است زخم‌ها به درون دلم، ولی
پیــداست بــر بــدن، اثــرِ تازیانه‌ام
مـن در کنـار قبـر نبـی خانه داشتم
کردنـد بی‌گنــاه بــه زنـدان روانه‌ام
گر شیعه‌ای به شهر مدینه کند عبور
جرأت نمی‌کند که زند سـر به خانه‌ام
هر شب بوَد چهار ملاقاتی‌ام به حبس
زنجیر و کند و قاتـل و اشک شبانه‌ام
از بس که تیرگی نگهم را گرفته است
روز و شبـم یکـی شـده در آشیانه‌ام
دیدم بسی شکنجه و خواهند اگر شهود
این زخـم‌های سلسلـه باشـد نشانه‌ام
نشنیده مانـد نالـۀ شب‌هـای تـار من
خامـوش د

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -( من کیستـم؟ فـرشتۀ عرش ‌آشیانه‌ام ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2231

شعر شهادت امام موسی کاظم(ع) -(   من کیستـم؟ فـرشتۀ عرش ‌آشیانه‌ام ) من کیستـم؟ فـرشتۀ عرش ‌آشیانه‌ام
دردا که گشتـه قعر سیـه‌چال، لانه‌ام
از حلقـه‌های سلسلـه بـاشد نشانه‌ها
بر دست و پا و گردن و بر پشت و شانه‌ام
مخفی است زخم‌ها به درون دلم، ولی
پیــداست بــر بــدن، اثــرِ تازیانه‌ام
مـن در کنـار قبـر نبـی خانه داشتم
کردنـد بی‌گنــاه بــه زنـدان روانه‌ام
گر شیعه‌ای به شهر مدینه کند عبور
جرأت نمی‌کند که زند سـر به خانه‌ام
هر شب بوَد چهار ملاقاتی‌ام به حبس
زنجیر و کند و قاتـل و اشک شبانه‌ام
از بس که تیرگی نگهم را گرفته است
روز و شبـم یکـی شـده در آشیانه‌ام
دیدم بسی شکنجه و خواهند اگر شهود
این زخـم‌های سلسلـه باشـد نشانه‌ام
نشنیده مانـد نالـۀ شب‌هـای تـار من
خامـوش

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد فردوسی

شعر مدح و مرثیه امام موسی الکاظم (ع) -( مردی که نام دیگر او «آفتاب» است ) * محمد فردوسی

3038
3

شعر مدح و مرثیه امام موسی الکاظم (ع) -( مردی که نام دیگر او «آفتاب» است ) مردی که نام دیگر او «آفتاب» است
بین غل و زنجیر هم عالی جناب است
حبل المتین ماست یک تار عبایش
این مرد از نسل شریف بوتراب است
هنگام طی الارض و معراجش یقیناً ...
... روح الامین در محضرش پا در رکاب است
پیداست از باب الحوائج بودن او
هر کس از او چیزی بخواهد مستجاب است
با یک سؤالش بشر حافی زیر و رو شد
هر کس به پای او بیفتد کامیاب است
بدکاره ای را زود سجّاده نشین کرد
اعجاز او بالاتر از حدّ نصاب است
چیز کمی که نیست ... آقا چارده سال
زیر شکنجه ، کنج زندان در عذاب است
نامرد ، زندان بان ، یهودی زاده ی شوم
دست و سر و پاهای آقا را چرا بست ؟!
با ناسزا باب زدن را باز کرده
این بد دهان بی حیا ذاتش خراب است
از ح

  • شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 01:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمد حسن بیات لو

اشعار شهادت حضرت امام موسی بن جعفر(ع) -( با دستهای بسته ی خود روی خاک ها ) * محمد حسن بیات لو

875

اشعار شهادت حضرت امام موسی بن جعفر(ع)  -( با دستهای بسته ی خود روی خاک ها ) افتاده است روی زمین درد میکشد
پایش شکسته زیر فشار شکنجه ها
با تازیانه روزه ی خود باز می کند
مردی که مانده بین حصار شکنجه ها

کنج سیاه چاله به این فکر می کند
معصومه ام میان مدینه چه می کند؟
دردی شدید سوی دو پهلوش می رود
وقتی که یاد فاطمه و کوچه می کند

لحظه به لحظه چهره ی او زرد میشود
جسمش به زیر بار بلا تیر می کشد
با دستهای بسته ی خود روی خاک ها
تصویر یک جراحت زنجیر می کشد

گر چه میان مَحبس تاریک مانده بود
اما چه خوب شد که کنارش کسی نبود
با یاد عمه زینب خود زار می زند
وقتی که دست بسته کنارش سکینه بود

شاعر : محمد حسن بیاتلو

  • دوشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

روضه امام کاظم علیه السلام با صدای حاج محمود کریمی -( ضربه ی لگد ، کمرت درد می کند ) *

3820
2

روضه امام کاظم علیه السلام با صدای حاج محمود کریمی  -( ضربه ی لگد ، کمرت درد می کند  ) زندانبان نامرد هم آگه بهونه ای نداشت از هر جایی دلش پر بود میرفت تو سیاه چال،شروع میکرد بی ادبی کردن،جسارت کردن ،آی آقا ...
از ضربه ی لگد ، کمرت درد می کند ...
مادرتونم از ضربه ی لگد گوشه ی خونه افتاد ،برا موسی ابن جعفر علیه السلام جور دیگه ناله بزن ،امام رضا صاحب جلسه هست
از ضربه ی لگد ، کمرت درد می کند ...
خوردی زمین و ... سرت درد میکند ...
آی آقا ...
لرزش نشسته است به دست دعای تو
آقا تمام بال و پرت درد می کند
بر چشم خیستان ،ته این چاه لعنتی
تا نور میخورد ..... درد می کند
دستان بسته ات سپر تازیانه شد
چسمت، تنت، سرت، سپرت درد می کند
هر چه که شد بر تنت نیزه ای نخورد
پیراهن تو را که کسی با خودش

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:19
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

زمینه امام کاظم -(دوباره غرق غم و عزا شده عالمین) * صادق اویسی

520

زمینه امام کاظم  -(دوباره غرق غم و عزا شده عالمین) زمینه امام کاظم
دوباره غرق غم و عزا شده عالمین
همراهِ با عاشقا میره دلم کاظمین

شبیه مولا رضا دیده ی ما تر شده
شب عزاداریه موسی بن جعفر شده

دوباره سیل اشک جاری شد از چشما
نشسته گرد غم رو سر این دنیا
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر

*******

توی سیاه چاله و اسیر غم ها شده
طلب مرگ میکنه شبیه زهرا شده

اذیتش میکنه زخم روی ساق پاش
بمیره عالم برا کبودیه رو لباش

به کی بگیم آخه غریبه آقامون
گریه ی معصومَش،دلا رو کرده خون
یاباب الحوائج یا موسی بن جعفر

********

چرا نفهمید کسی، منتظره دخترش
وقتی که داشت جون میداد دیگه نبود خواهرش

با اینکه مولای ما غریبونه شد شهید
خدارو شکر دخترش دیگه اسیری ندید

روض

  • یکشنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 19:38
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

زمزمه و نوحه شهادت امام کاظم (ع) -(امشب دوباره در شور و شینم) * رضا یعقوبیان

1320

زمزمه و نوحه شهادت امام کاظم (ع) -(امشب دوباره  در شور و شینم) امشب دوباره در شور و شینم
با این دل خود در کاظمینم
باب الحوائج
موسی بن جعفر
******
بر روی قلبم نامت نوشتم
حریم پاکت بود بهشتم
باب الحوائج
موسی بن جعفر
******
دعوت نما من آیم به سویت
بلکه بگیرم من عطر و بویت
باب الحوائج
موسی بن جعفر
******
امامم اما رفته ام از یاد
افتاده ام در زندان بغداد
خلصنی یارب
*****
سندی دون بر زخمم نمک زد
هر روزه افطار مرا کتک زد
خلصنی یارب
*****
هر روز مرا زد او بی بهانه
بر سر و رویم با تازیانه
خلصنی یارب
*****
بر روی من زد پرده نیلی
با تازیانه با ضرب سیلی
خلصنی یارب
*****
وقتی مرا زد از ظلم و کینه
مردم فتادم یاد مدینه
خلصنی یارب
*****

شاعر: استاد رضا یعقوبیان

  • یکشنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 23:49
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 1 ـ ذکر ثلاث سنتی ـ زهر -(سوختم از زهرِ جفا ای خدا) * حسن ثابت جو

600

سبک 1 ـ ذکر ثلاث سنتی ـ زهر -(سوختم از زهرِ جفا ای خدا) سبک ۱ ـ ذکر ثلاث سنتی ـ زهر
سوختم از زهرِ جفا ای خدا
ز دشمنان بي وفا ای خدا
قاتل من سندی شاهک شده
میان زندان خفا ای خدا
لبم پر از خون شد
به جان شرر دارم
به روی دستانم
پاره جگر دارم
واویلا ـ واویلا ـ واغربتا(۴)
من كه غريبم آشنايم بيا
شرح تمامِ عقده‌هايم بيا
سرم به خاك است و به دامن بگير
غريب‌تر از منی، رضايم بيا
بیا در این غربت
انیس تنها باش
بیا کنار من
تو یار بابا باش
واویلا ـ واویلا ـ واغربتا(۴)
حلقه‌ي زنجير، تنم خورده است
ساق من از زجرِ غل آزرده است
بيا ببين كُنجِ كويرِ عذاب
گل وجودم كه چه پژمرده است
به پشت این زندان
رضا نوا دارد
یقین به لب روضه
ز کربلا دارد
واویلا ـ واویلا ـ واغربتا(۴)
واي

  • دوشنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 19:22
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 محمد مهدی روحی

نوحه زمزمه و واحد شهادت امام کاظم -(باب الحوائج یعنی – غریبه ای میون زندون) * محمد مهدی روحی

2326
4

نوحه زمزمه و واحد شهادت امام کاظم -(باب الحوائج یعنی – غریبه ای میون زندون) باب الحوائج یعنی – غریبه ای میون زندون
با دست و پای بسته محزون – آروم آروم داره می ده جون
باب الحوائج یعنی – مرد گره گشای دنیا
وارث گریه های زهرا – كنج سیاه چاليه تنها
***
باب الحوائج یعنی – خزون شده تموم باغش
فدای غصه های داغش – شکسته استخون ساقش
باب الحوائج یعنی – از یهودی ببینی آزار
سیلی بزنه روزی صدبار - بخوره صورتت به دیوار
***
باب الحوائج یعنی – ناله های پیاپی هرشب
خلصنی یا الهی یارب – تو رو به حق عمه زینب
باب الحوائج یعنی – داغی و سنگینی زنجیر
توهین و ناسزا و تحقیر – زخم زبونا مثل شمشیر

  • سه شنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 11:15
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

واحد سنگین شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) -(خزون شده بهار من سیاهه روزگار من) * گروه شاعرانه ها سبک

1030
3

واحد سنگین شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع)   -(خزون شده بهار من سیاهه روزگار من) واحد سنگین شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع)

خزون شده بهار من
سیاهه روزگار من
تنهای تنهام
یه دنیا غم تو دلمه
خسته شدم از زندگی
تو اوج غمهام

تو این روزای بی کسی
از ناسزا و طعنه ها
دل غرق خونه
کنج قفس افتادم و
بال و پرم شکسته زیر تازیونه

خدا می دونه آب خوش
نرفته پایین از گلوم
یه لحظه اینجا
وقتی که زیردست وپا
لگدزدن به پهلوهام زدن
گفتم یازهرا

کاش این دم آخر با دلی مضطر تنها نمونم
کاش تو این دقایق بیاد کنارم عزیز جونم

وای ( ازاین غریبی )۳
***********
یه عمره از شکنجه ها
از اینهمه دردوبلا
به غم اسیرم
یارب شده ذکر لبم
شکر خدا امشب دیگه
دارم میمیرم

رمق نمونده به تنم
صدام دیگه در نمیاد
این شب آخر
با هر

  • چهارشنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 01:17
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر شهادت امام موسی بن جعفر(ع) -(هرجا گرفتار است حتماً باب حاجت هست) * رضا باقریان

685

شعر شهادت امام موسی بن جعفر(ع) -(هرجا گرفتار است حتماً باب حاجت هست) هرجا گرفتار است حتماً باب حاجت هست
قبله که باشد هر طرف عرض ارادت هست
مرغ دل ما را اگر شوق زیارت هست
در سینه‌ها روحیه و میل شهادت هست
ما ساکن عشقیم باب‌القبله می‌خواهیم
چشم تری گاهی شبیه دجله می‌خواهیم

این خانواده میثم تمار می‌خواهند
در تنگنای حادثه عمار می‌خواهند
مثل زُراره چند صد تا یار می‌خواهند
چون بوذر و مقدادها بسیار می‌خواهند
هر لحظه می‌پرسند احوال فقیران را
حتی خبر دارند حال مستمندان را

لطف کریمان در عطا شاید نخواهد شد
اینجا کسی که آمد اصلا رد نخواهد شد
در این حرم‌ها استخاره بد نخواهد شد
وقت شهادت هیچ‌کس اَسوَد نخواهد شد
باب‌الحوائج هرکجا باشد کرم دارد
از دستشان او جود و کرم بسیار می‌

  • شنبه
  • 19
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 10:58
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام -(آن که آهش دردل هفت آسمان تأثیرداشت روزها درکنج زندان ناله ی شبگیر داشت) *استاد سید هاشم وفایی

517
3

شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام -(آن که آهش دردل هفت آسمان تأثیرداشت روزها درکنج زندان ناله ی شبگیر داشت) شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام

امام راستین

آن که آهش دردل هفت آسمان تأثیرداشت
روزها درکنج زندان ناله ی شبگیر داشت

باب حاجات خلایق بود و پیش اهل فضل
باب جود و بخشش او یک جهان تفسیر داشت

آفتابی ذره پرور بود در ملک وجود
ملک دل ها را به مهر خویش در تسخیر داشت

لب زحقگوئی نمی بست آن امام راستین
گرچه روز و شب به پا و گردنش زنجیر داشت

بیمی از روبه مرامان جهان دردل نداشت
شیر در زنجیر بود و ناله ای چون شیرداشت

روزها را روزه بود و شام در راز و نیاز
باچنین اخلاص و تقوا جنگ با تزوبر داشت

من نمی دانم چرا آن زندگ بخش جهان
از تمام زندگانی جان و قلبی سیرداشت

ای «وفایی» روز آژادی ازآن زندان مدام
ب

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 14:55
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

نفس سوخته -(ای که احیای دعای دل زهر ا کردی مرگ خود را ز خداوند تمنا کردی) *استاد سید هاشم وفایی

604

نفس سوخته -(ای که احیای دعای دل زهر ا کردی مرگ خود را ز خداوند تمنا کردی) نفس سوخته

ای که احیای دعای دل زهر ا کردی
مرگ خود را ز خداوند تمنا کردی

نفسی سوخته برخاست ز اعماق دلت
آتشی در دل افلاک تو بر پا کردی

ذکر قدسی نفسان زمزمۀ آمین بود
بهر آزادی خود تا که خدایا کردی

مثل زهرا بدنت آب شده بود ، امّا
بهر رفتن به جنان بال مهیّا کردی

تازیانه به تنت خورد ولی در دل خویش
یاد از پیکر صدیقۀ کبری کردی

خون ز رگهای گلوی تو روان شد، امّا
یاد رگهای گلوی گُل زهرا کردی

پای سائیده ز زنجیر ستم زد فریاد
گریه بر پای رقیه تو در آنجا کردی

روزه بودی و هر آنگاه که عطشان گشتی
یاد از لعل لب تشنۀ سقا کردی

چه مبارک سحری داشت شب هجرانت
به شهادت توگره از دل خود وا کردی

تا که نوری به دل

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 14:58
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

دو بیتی های شهادت امام کاظم (ع) -( دلت سوی خدا پرواز کرده غم خود رابه او ابراز کرده) *استاد سید هاشم وفایی

588

دو بیتی های شهادت امام کاظم  (ع) -( دلت سوی خدا پرواز کرده غم خود رابه او ابراز کرده) دو بیتی های شهادت امام کاظم (ع)

روزه دار

دلت سوی خدا پرواز کرده
غم خود رابه او ابراز کرده
تویی تنها کسی که روزه اش را
به ضرب تازیانه باز کرده

رگ های گلو

همیشه دردلت غم میهمان بود
دوچشم خسته ی تو خون فشان بود
نه تنها ساق پایت خرد گردید
ز رگ های گلویت خون روان بود

رنجیده

زبس جان ودلت رنجیده می شد
چو زهرا پیکرت کاهیده می شد
چنان لاغرشدی که وقت سجده
زتو تنها عبایی دیده می شد

حاج سیدهاشم وفایی

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 14:59
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد