شهادت امام جواد(ع)

مرتب سازی براساس

اشعار شهادت امام جواد (ع) ( هرچند كه زخم جگرش خوب نشد ) *

4068
4

اشعار شهادت امام جواد (ع) ( هرچند كه زخم جگرش خوب نشد ) هرچند كه زخم جگرش خوب نشد
صد شكر لبش شكسته از چوب نشد
هر چند به روي بام افتاد ولي
مانند حسين تنش لگد كوب نشد
*****
جان دارد و زير آفتاب افتاده
لب تشنه شده به ياد آب افتاده
بغداد چو كوچه ي بني هاشم شد
بر خاك گُله ابوتراب افتاده
*****
بد جور به اشك و ناله اش خنديدند
پرپر زد و دور بدنش رقصيدند
اي كاش كه يك ذره حيا ميكردند
بالاي سرش رئوف را ميديدند

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 11:20
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر مصیبتی در شهادت امام محمدتقی(ع)-(زاده زهرا ميان حجره افغان مى‌‏كند) *

3640
7

شعر مصیبتی در شهادت امام محمدتقی(ع)-(زاده زهرا ميان حجره افغان مى‌‏كند) زاده زهرا ميان حجره افغان مى ‏كند
در دل با كردگار حى سبحان مى‏ كند
بس كه جان سوز است آه وناله آن شاه دين
شعله بر جان مى ‏زند دل را پريشان مى ‏كند
گاه مى‏ پيچد ز درد و گاه مى ‏نالد ز غم
گاهى اظهار عطش با قلب سوزان مى ‏كند
دختر مامون چو خواهد كس نگردد با خبر
حجره را بر زاده ‏ى طاها چو زندان مى ‏كند
در ميان حجره در بسته آن آيات حق
راز دل با كردگار خويش عنوان مى‏ كند
آن امام نهمين مى‏ نالد از سوز عطش
ليك ياد از غربت شاه شهيدان مى ‏كند
او غريبانه دهد جان در ديار بى كسى
در جنان بهرش فغان شاه خراسان مى ‏كند
تا سه شب آن پيكر قرآن ناطق را عدو
همچو گنج پر بها در خانه پنهان مى‏ كند
چون نهد جسم شهنشاه مبي

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 13:20
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر مصیبت شهادت امام جواد الائمه(ع),( اي مرگ مدد کن که من زار بميرم) *

5070
7

شعر مصیبت شهادت امام جواد الائمه(ع),( اي مرگ مدد کن که من زار بميرم) اي مرگ مدد کن که من زار بميرم
اي زهر خلاصم کن و بگذار بميرم
بگذار در اين خانه که غمخانه ي من بود
تنها و غريب از ستم يار بميرم
بگذار که با سوز درون و لب عطشان
يک بار زنم ناله و صد بار بميرم
بگذار که چون فاطمه هنگام جواني
در خانه ي دربسته ي خود زار بميرم
بگذار که بي شيون آرام شوم آب
چون شمع که سوزد به شب تار بميرم
بگذار در اين خانه ي دربسته ي خاموش
از يار کشم محنت و آزار بميرم
بگذار چو مرغي که قفس قتلگهش بود
بيگانه و تنها و گرفتار بميرم

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 13:34
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام جواد (ع) ( افتاده ای به گوشه ای از آشیانتان ) *

3432
2

اشعار شهادت امام جواد (ع) ( افتاده ای به گوشه ای از آشیانتان ) افتاده ای به گوشه ای از آشیانتان
گویا به لب رسیده در این بُرهه جانتان
حتّی میان خانه ی خود هم غریبه ای
یعنی که بی ستاره بُوَد آسمانتان
بر روی خاک حجره تنت پیچ می خورد
آری بُریده زهر جسارت امانتان
بیهوده با نوای عطش دست و پا مزن
یک قطره آب هم نرسد بر دهانتان
اینجا جواب ناله تان سوت و هلهله است
اینجا کسی محل ندهد بر فغانتان
در لا به لای در بدنت گیر می کند ...
وقتی که می دهند کنیزان تکانتان
از حجره تا به بام،دلم شور می زند
ترسم ترک ترک بشود استخوانتان
این هم یکی ز منفعت بام خانه است
دیگر کسی به نیزه نبیند مکانتان
شکر خدا ز شدّت مستی کسی نزد
با چوب خیزران به لب ارغوانتان
محمد فردوسی

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 14:33
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام جواد(ع)-(باز هم زهر شده مرهم بی‌یاورها) *

2337
1

اشعار شهادت امام جواد(ع)-(باز هم زهر شده مرهم بی‌یاورها) باز هم زهر شده مرهم بی یاور ها
باز هم زخم زدند بر جگر مادرها
این چه رسمی ست که یک عده پرستوی غریب
بنشینند درون قفس همسرها؟!
جای شکر است ندیده جگرش را در طشت
بازهم شکر نبوده خبر از خواهر ها
این همه تشنگی و هلهله ها ارثش بود،
صحنه ی کرب و بلایی ست به پشت درها
یحیی نژاد سلامتی

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 14:42
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

«مادر جان» -(سوخت از زهر هلاهل جگرم مادر جان) *

5975
2

«مادر جان» -(سوخت از زهر هلاهل جگرم مادر جان) «مادر جان»
سوخت از زهر هلاهل جگرم مادر جان
تیره شد روز به پیش نظرم مادر جان
من در این حجره ‏ى در بسته خود مى ‏پیچم
کس نداند که چه آمد به سرم مادر جان
نکشد گر که مرا زهر جفا خواهد کشت
خنده‏ ى همسر بیدادگرم مادر جان
من جوادم که به یاد تو سخن مى‏ گویم
چون ترا از همه مشتاق ترم مادر جان
همچو شمعى اثر زهر ستم آبم کرد
سوخت پروانه صفت بال و پرم مادرجان
همسرم پشت در خانه به دست افشانى
من به یاد تو و مسمار درم مادر جان
چون تو در فصل جوانى ز جهان سیر شدم
که زده داغ تو بر جان شررم مادر جان
به لب خشک من غمزده آبى برسان
کز عطش سوخته پا تا به سرم مادر جان
شعر (ژولیده) گواهى دهد از غربت من
دوست دارم که بیایى

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 18:46
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

در ماتم ابن رضا-(شام عزاى نهمین امام است) *

4355
1

در ماتم ابن رضا-(شام عزاى نهمین امام است) «در ماتم ابن رضا»
شام عزاى نهمین امام است
پیکر اطهرش به روى بام است
تقى ز دنیا مى‏ رود خدایا
به پیش زهرا مى ‏رود خدایا
امشب دل اهل ولا شکسته
در ماتم ابن رضا نشسته
یا ثامن الحجج گلت فسرده
در حجره در بسته جان سپرده
زهر جفا شرر به جان مى ‏زند
دشمن به او زخم زبان مى‏ زند
وقت شهادت یاورى ندارم
همچون حسین لب تشنه جان سپارم
اگر مرا شعله به جان مى‏ زنى
دگر چرا زخم زبان مى‏ زنى
مظلومى نهم امام بنگر
خورشید را به روى بام بنگر
آتش گرفته پیکرم خدایا
خندد به حالم همسرم خدایا
جان ودلم آمد به درد مادر
ببین عروس تو چه کرده مادر
جوانترین امام ما واى واى
کشته شد از زهر جفا واى واى
ابن رضا یارب ز پا فتاده
آتش به

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 18:48
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«گل مژگان»-(کشتند بیگنه، خلف بوتراب را ) *

4660
1

«گل مژگان»-(کشتند بیگنه، خلف بوتراب را ) «گل مژگان»
کشتند بیگنه، خلف بوتراب را
نهم امام و نوگل ختمى مآب را
ام الفضول فتنه ایام، ام الفضل
از ریشه کند ریشه ‏ى فصل الخطاب را
مى‏ خواست ام الفضل، که ‏ام الفساد بود
بیرون برد ز حد تصور عقاب را
دادند زهر مهلک ناباب در و وثاق
بستند بستگان وى از کینه باب را
آه از دمى که خیل کنیزان، نکرده شدم
برداشتند از رخ عصمت، حجاب را
نالان امام و جمع زنان، هلهله کنان
تا نشنوند سوز دل آن جناب را
دائم نفس نفس زد و میگفت آب آب
بردند و همسرش به زمین ریخت آب را
مى ‏خواست خصم کینه‏ کش دون، بهم زند
شیرازه ‏ى تمامى ام الکتاب را
بالاى بام سایه ‏ى حق را ربود وبرد
در زیر آفتاب نهاد آفتاب را
گردد سایه‏ اش پرو بال کبوتر

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 18:50
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«مظهر جود خدا»-(آى رحمت گل خیر النساء ) *

5579
1

«مظهر جود خدا»-(آى رحمت گل خیر النساء ) «مظهر جود خدا»
آى رحمت گل خیر النساء
حجت و نور خدایم در زمین
یادگار نور ختم المرسلین
زاده زهرا و فرزند رضا
آن یگانه پور دلبند رضا
از مدینه آمدم سوى پدر
تا ببینم لحظه‏ اى روى پدر
دیدم آنجا با تمام غربتش
جان دهد تنها به شام محنتش
بر خودش مى ‏پیچد آن باب حزین
خاک غم بر سر کند مولاى من
چون به یاد کربلا افتاده است
در خزان بى کسى جان داده است
روى خاک حجره جانش پر کشید
جام عشق از دست ساقى سرکشید
بعد از او من ماندم و داغ دلم
لاله‏ ها دارم در این باغ دلم
وارث اجداد بى یاور منم
وارث داغ على اکبر منم
در جوانى جان من گردد فدا
از عطش مى ‏سوزم اى ساقى بیا
همسرم آتش زده بر جان من
شعله ‏ور سازد دل سوزان من
ظر

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 18:52
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«غم بیکران»-(زهر آن چنان شرر زده بر جسم و جان من ) *

4506
1

«غم بیکران»-(زهر آن چنان شرر زده بر جسم و جان من ) «غم بیکران»
زهر آن چنان شرر زده بر جسم و جان من
کز تن ربوده یکسره تاب وتوان من
من در دیار غربت و دل خسته جان نزار
با من چه کرد همسر نامهربان من
من میهمان و داروى دردم دو جرعه آب
بر من نمى‏ دهد ز جفا میزبان من
در بسته است روى من و شادمان بود
یارب تو آگهى ز غم بیکران من
ام الفساد دختر مامون چها نکرد
از ره کینه با من و با خانمان من
یکدم صبا برو به جنان از وفا بگو
با مادرم حکایت درد نهان من
چون لاله داغدارم و افسرده همچو گل
بلبل نواى غم کشد ازگلستان من
زین داغ سینه سوز که دارم به دل ز غم
خشکیده از عطش همه کام و زبان من
مادر ز جور دشمن بد کیش خانگى
خون مى‏ رود ز چشم و دل دوستان من
خون ریخت چشم خامه

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:00
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«نهمین حجت»-(اى پسر شیر خدا یا جواد) *

5337
3

«نهمین حجت»-(اى پسر شیر خدا یا جواد) «نهمین حجت»
اى پسر شیر خدا یا جواد
نور دو چشمان رضا یا جواد
هر که تو را راهبر خویش جست
شک نبود هست به راهى درست
راه تو و جد تو راه خداست
راه سعادت ز طریق شماست
جان به فداى تو امام جواد
دادرس و شافع روز معاد
اى نهمین حجت حى خبیر
دست محبین ز عنایت بگیر
قسمت ما کن حرمت کاظمین
حق شهید ره قرآن حسین
هست به دنیا و به عقبى شقى
هر که نپوئید طریق تقى
نور خدا شمع هدایت وى است
شافع فرداى قیامت وى است
هر که بدین نور بپوند طریق
نیست به دریاى بلا یا غریق
کشتى آنهاست نجات از خطر
لطف خدائیست براى بشر
وا اسفا دشمن بى دین او
داشت به سینه حسد و کین او
جان به فداى وى و مظلومیش
عرش غمین گشته ز مغمومیش
از ستم معتصم

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:01
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«حجره‏ ى در بسته»-(دل مى‏ تپد به سینه چو مرغ قفس مرا) *

4412
1

«حجره‏ ى در بسته»-(دل مى‏ تپد به سینه چو مرغ قفس مرا) «حجره‏ ى در بسته»
دل مى‏ تپد به سینه چو مرغ قفس مرا
غم همدم است و ناله بود هم نفس مرا
تنها میان حجره ‏ى در بسته دل غمین
کس نیست جز خداى جهان ملتمس مرا
دور از دیار و یارم و اغیار در کنار
غیر از خدا دگر نبود دادرس مرا
جانم بسوخت همسر نامهربان ز کین
باشد همین حکایت جانسوز بس مرا
مسموم و خسته جان جگرم پاره پاره شد
بهر علاج نیست به کس دسترس مرا
مى ‏سوزد از عطش جگرم وز شرار زهر
در سینه بسته آمده راه نفس مرا
سوى وطن چو قافله ‏ى آه مى ‏رود
آید به گوش ناله‏ ى بانگ جرس مرا

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:02
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«پسر امام رضا»-( دل من که بى قراره، به بیابون سر میذاره) *

7042
1

«پسر امام رضا»-( دل من که بى قراره، به بیابون سر میذاره) «پسر امام رضا»
دل من که بى قراره، به بیابون سر میذاره
خودشم نمیدونه که، داغ عشق تو رو داره
توى صحرا که میگرده، تا بشه یاور و یارش
آخه هستى تو تموم، روشنى چشم تارش
آرزو داره دل من، تا حریمت پر بگیره
مث یه کفتر زخمى، روى گنبدت بمیره
با تو مردن زندگیه، اسیریت آزاد گیه
ذکر و یاد تو عبادت، طاعته و بندگیه
اسم تو راز و نیازم، زمزمه ‏ى تو نمازم
تو تموم هر دو عالم، من به عشق تو مى ‏نازم
گل نازم گل زهرا، که بودى غریب و تنها
همدمت بوده همیشه، غصه و ماتم و غم‏ها
پسر امام رضا و نور چشم فاطمه‏ اى
معدن جود و سخایى، تو امید ما همه ‏اى
همه‏ ى بود ونبود و هستیمونو به به ما دادى
میون همه اماما، تو جوادى تو جوادى

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:04
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«خورشید هدایت»-(چه پیش آمد که جان را غم گرفته) *

4221
1

«خورشید هدایت»-(چه پیش آمد که جان را غم گرفته) «خورشید هدایت»
چه پیش آمد که جان را غم گرفته
جهان را سربه سر ماتم گرفته
چو گل مردم گریبان چاک کردند
به داغ لاله بر سر خاک کردند
مگر خورشید عالم تاب دین رفت
که شادى از زمان و از زمین رفت
تقى، پور رضا، با زهر بیداد
ز پا افتاده همچون سرو آزاد
جواد آن پاره ‏ى جان پیمبر
امام راستان، فرزند حیدر
فروغ دودمان پاک زهرا
چراغ نور بخش آل طاها
شبستان جهان را مهر تابان
دل سرگشته را آئینه ‏ى جان
امید عارفان، مهر ولایت
شب تاریک را، شمس هدایت
از او شد زنده آئین محمد
اساس دین یزدانى سرمد

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:05
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«قلب بى پناه»-(عشق تو کرد زنده باز مرا) *

5126
1

«قلب بى پناه»-(عشق تو کرد زنده باز مرا) «قلب بى پناه»
عشق تو کرد زنده باز مرا
مهر تو گشت دل نواز مرا
تا شدم ملتجى به حضرت تو
کردى از خلق بى نیاز مرا
اى امام نهم که در همه حال
هست لطف تو چاره ساز مرا
اى که باشد به سوى احسانت
دست حاجت همى دراز مرا
خواهم اى حجت خدا که رها
سازى از بند حرص و آز مرا
نظرى بر من پریشان کن
کز گنه باشد احتراز مرا
گر چه از حد فزون گناه من است
باز بر لطف تو نگاه من است
گر پریشان و خسته وزارم
خود گواهى که از گناه من است
اى که مهر تو در همه احوال
مونس قلب بى پناه من است
نظرى بر دل تباهم کن
اى که مهر تو تکیه گاه من است
روز من شد سیه ز درد و گنه
چشم گریان من گواه من است
اى پناه جهانیان این بیت
ذکر هر شام و صبح گاه

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:06
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«مصیبت امام جواد»-(در دل با کردگار حى سبحان مى‏ کند) *

5333
3

«مصیبت امام جواد»-(در دل با کردگار حى سبحان مى‏ کند) «مصیبت امام جواد»
در دل با کردگار حى سبحان مى‏ کند
بس که جان سوز است آه وناله آن شاه دین
شعله بر جان مى ‏زند دل را پریشان مى ‏کند
گاه مى‏ پیچد ز درد و گاه مى ‏نالد ز غم
گاهى اظهار عطش با قلب سوزان مى ‏کند
دختر مامون چو خواهد کس نگردد با خبر
حجره را بر زاده ‏ى طاها چو زندان مى ‏کند
در میان حجره در بسته آن آیات حق
راز دل با کردگار خویش عنوان مى‏ کند
آن امام نهمین مى‏ نالد از سوز عطش
لیک یاد از غربت شاه شهیدان مى ‏کند
او غریبانه دهد جان در دیار بى کسى
در جنان بهرش فغان شاه خراسان مى ‏کند
تا سه شب آن پیکر قرآن ناطق را عدو
همچو گنج پر بها در خانه پنهان مى‏ کند
چون نهد جسم شهنشاه مبین در آفتاب
چهره

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:08
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«ادرکنى»-(سینه‏ اى پر شرار دارم من) *

4286
1

«ادرکنى»-(سینه‏ اى پر شرار دارم من) «ادرکنى»
سینه‏ اى پر شرار دارم من
سرو جان فکار دارم من
یک جهان با تو کار دارم من
یا جوادالائمه ادرکنى
گر که دردم دواکنى چه شود
حاجتم را روا کنى چه شود
قسمتم کربلا کنى چه شود
یا جوادالائمه ادرکنى
اى که روح عبادتى ما را
عذر خواه قیامتى ما را
جان زهرا عنایتى ما را
یا جوادالائمه ادرکنى

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:09
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«زلال اشک» -( آتش زند به قلب همه، سوز داغ تو) *

4888
1

«زلال اشک» -( آتش زند به قلب همه، سوز داغ تو) «زلال اشک»
آتش زند به قلب همه، سوز داغ تو
شد در اشک اهل ولا، چلچراغ تو
اى یادگار فاطمه، اى حجت نهم
گیرد زلال اشک من امشب به سراغ تو
دیدى به عمر کوته خود، بس غم بزرگ
لبریز شد ز زهر مصیبت ایاغ تو
شاه همسر تو قاتلت از کینه و عناد
اى آن که قلب ما شده خونین ز داغ تو

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:10
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«غم زده»-(رفتى ودر به روى من بستى) *

5308
1

«غم زده»-(رفتى ودر به روى من بستى) «غم زده»
من جوادم که خدا خوانده جواد
من چه کرده به تو اى بد بنیاد
عوض آنکه مرا یار شوى
بر دل غم زده غم خوار شوى
رفتى ودر به روى من بستى
با کنیزان همگى بنشستى
گفتى از آب مرا منع کنند
شادى و هلهله آن جمع کنند
تو که آتش به دلم افکندى
حال ایستاده ‏اى و، مى‏ خندى !
تن بى تاب مرا تاب بده
جگرم سوخت به من آب بده
بدن زار من تشنه جگر
بعد قتلم به روز بام ببر
تا که لب تشنه به زیر خورشید
جان سپارم چون حسین شاه شهید

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:11
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«قبله گاه کاظمین»-(این منم سرمست عطر بوى سیب) *

5241
-1

«قبله گاه کاظمین»-(این منم سرمست عطر بوى سیب) «قبله گاه کاظمین»
این منم سرمست عطر بوى سیب
میهمان خانه‏ ى ابن الغریب
دل شده مستانه ‏ى ابن الرضا
مى ‏روم تا خانه‏ ى ابن‏الرضا
دل برد جان را به راه کاظمین
اى جوانمرگ على موسى ‏الرضا
نخل بى برگ على موسى الرضا
اى جوانمرگ على موسى الرضا
زهر کین شد حاصلت اى واى من
همسرت شد قاتلت اى واى من
با دل پر غصه قلب چاک چاک
در درون حجره افتادى به خاک
از عطش مى‏ سوختى آبى نبود
چون شرار افروختى آبى نبود
در کنار پیکرت دف مى ‏زدند
تو به خون غلطان چرا کف مى ‏زدند

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:14
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شعر شهید غلامعلی رجبی در شهادت جواد الائمه -(من جوادم که خدا خوانده جواد) * شهید غلامعلی رجبی

7810
9

شعر شهید غلامعلی رجبی در شهادت جواد الائمه -(من جوادم که خدا خوانده جواد) «لب تشنه»

من جوادم که خدا خوانده جواد

من چه کردم به تو اى بد بنیاد

عوض آن که مرا یار شوى

بر دل غمزده غمخوار شوى

رفتى و در به روى من بستى

با کنیزان همگى بنشستى

گفتى از آب مرا منع کنند

شادى و هلهله آن جمع کنند

تو که آتش به دلم افکندى

حال ایستاده ‏اى و مى ‏خندى

تن بى تاب مرا تاب بده

جگرم سوخت به من آب بده

بدن زار من تشنه جگر

بعد قتلم به روى بام ببر

تا که لب تشنه به زیر خورشید

جان سپارم چو حسین، شاه شهید

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:15
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«جفاى همسر»-(بسوزم از جفاى همسر و زهر جفا مادر) *

4513
1

«جفاى همسر»-(بسوزم از جفاى همسر و زهر جفا مادر) «جفاى همسر»
بسوزم از جفاى همسر و زهر جفا مادر
شرر افکنده زهرکینه از سر تا بپا مادر
جوادم من ه بر هر درد بى درمان دوایم من
ولى درد مرا گویا نمى ‏باشد دوا مادر
تو از ضرب لگد افتاده‏ اى از پا و لیکن من
میان حجره در بسته افتادم ز پا مادر
ندارم وقت جان دادن کسى را بهر امدادم
ولى تو فضه را بهر کمک کردى صدا مادر
تو را از ضرب در کشت و مرا از زهر کین دشمن
بگیرد داد ما را از عدوى ما خدا مادر
(هنرور) در عزاى ما سروده این مصیبت را
بگیرد دست او را لطف ما روز جزا مادر

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:16
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«التهاب عطش»-(از من گرفته همسر من خورد و خواب را) *

4724
2

«التهاب عطش»-(از من گرفته همسر من خورد و خواب را) «التهاب عطش»
از من گرفته همسر من خورد و خواب را
زهر جفا ز جان و دلم برده تاب را
واى از عناد دختر مامون که از جفا
مسموم کرد زاده‏ ى خیر المآب را
تنها نه جان من که از این شعله سوختند
جان رسول و فاطمه و بوتراب را
پى مى ‏برد به سوختن جسم و جان من
هر کس که دیده سوختن آفتاب را
اى آنکه التهاب عطش را شنیده ‏اى
بنگر به عضو عضو من التهاب را
افکنده است شعله به جان من و هنوز
از من کند دریغ یکى جرعه آب را
من مى‏ کنم به العطش از او سوال آب
او مى‏ دهد به هلهله بر من جواب را
یارب تو آگهى که براى بقاى دین
بر جان خریده‏ ام این مستم بى حساب را
جان مى‏ دهم به غربت و عطشان که خون من
تضمین کند تداوم اسلام ناب را
با

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:17
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«جواد بن الرضا»-(در میان حجره یارب کیست غوغا مى ‏کند) *

5444
2

«جواد بن الرضا»-(در میان حجره یارب کیست غوغا مى ‏کند) «جواد بن الرضا»
در میان حجره یارب کیست غوغا مى ‏کند
شکوه زیر لب ز بى رحمى دنیا مى‏ کند
ز آتش زهر جفا چون شعله مى‏ پیچد به خود
دود آهش روز را چون شام یلدا مى ‏کند
خاک عالم بر سرم گویى جواد ابن الرضاست
کز عطش مى ‏سوزد و خون، قلب زهرا مى ‏کند
آب را مى‏ریزد آن بیدادگر روى زمین
هر چه آب آن تشنه لب از او تمنا مى‏ کند
در سنین نوجوانى همچو زهرا مادرش
جان شیرین را به راه دوست اهدا مى‏ کند
تا بپرسد حال آن پهلو شکسته در جنان
از پى دیدار او خود را مهیا مى‏ کند
تشنه لب با قلب سوزان جان به جانان مى ‏دهد
قاتلش جان دادن او را تماشا مى‏ کند
شد دل (ژولیده) خون از داغ جان فرساى او
کز غمش اشعار او خون در دل ما مى

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:19
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«چشمه ‏ى جود»-(از من گرفته همسر من خورد و خواب را) *

4963
3

«چشمه ‏ى جود»-(از من گرفته همسر من خورد و خواب را) «چشمه ‏ى جود»
از من گرفته همسر من خورد و خواب را
زهر جفا ز جان و دلم برده تاب را
واى از عناد دختر مامون که از جفا
مسموم کرد زاده‏ ى ختمى ماب را
افکنده است شعله به جان من و هنوز
از من دریغ مى‏ کند یک جرعه آب را
من مى‏ کنم به العطش از او سوال آب
او مى‏ دهد به هلهله بر من جواب را
جان میدهم به غربت و عطشان که خون من
تضمین کند تداوم اسلام ناب را
پى مى‏ برد به سوختن جسم و جان من
هر کس که دیده سوختن آفتاب را
باشد ز فیض دوستى ما اگر به حشر
آسان کند خدا به موید حساب را

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:21
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«آواى غربت»-(هر دم هزار نوبت جان از بدن برآید) *

5040
1

«آواى غربت»-(هر دم هزار نوبت جان از بدن برآید) «آواى غربت»
هر دم هزار نوبت جان از بدن برآید
تا آه سینه سوزى از قلب من برآید
بس کوه غصه بردم بس خون دل که خوردم
گویى که از لبم خون جاى سخن برآید
از بس که یار قاتل سوزم نهفته در دل
ترسم که جاى آهم دود از دهن برآید
دیگر نمانده هیچم تا کى به خود پیچم
اى مرگ همتى کن تا جان ز تن برآید
امروز بین حجره فردا کنار کوچه
آواى غربت من از این بدن برآید
نیکوست زهر دشمن در راه دوست از من
هم سوختن به آتش هم ساختن برآید
از بس که رفتم از تاب از بس تنم شده آب
بر من صداى فریاد از پیرهن برآید
نبود عجب که بر من هنگام دفن این تن
خون در لحد بجوشد سوز از کفن برآید
جانسوز شعر(میثم) خیزد ز دل دمادم
مانند ناله ‏اى کز بیت

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:22
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

«کشته محراب»-(کان تقى خصلت جواد اهل بیت) *

4777
1

«کشته محراب»-(کان تقى خصلت جواد اهل بیت) «کشته محراب»
کان تقى خصلت جواد اهل بیت
آنکه در وصفش فرو ماند کمیت
از هجوم رنجها خون شد دلش
همسر نامهربان شد قاتلش
همچو شمع کشته محراب شد
سوخت کم‏کم تا وجودش آب شد
سوختند از غم ولى الله را
با که گویم این غم جانکاه را
کز گل زهرا گلابى مانده است
پرتویى از آفتابى مانده است
وانکه با اسرار حق محرم‏تر است
عمر او از عمر گل هم کمتر است
دشمن او خار راهش مى ‏شود
خانه‏ ى او قتلگاهش مى ‏شود
بسته بر رویش همه درها کنند
سایه بر جسمش کبوترها کنند
منبع : هیئت بلاگ

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:23
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اشعار سینه زنی و زمینه برای شهادت امام نهم شیعیان امام جواد (ع ) به همراه دانلود سبک زمینه *

13243
12

اشعار سینه زنی و زمینه برای شهادت امام نهم شیعیان امام جواد (ع ) به همراه دانلود سبک زمینه اشعار سینه زنی و زمینه برای شهادت امام نهم شیعیان امام جواد (ع)
« مدد، مولا جواد إبن الرضا »
از شـرارِ زهر غم ، می سوزه بال و پرش
پُرِ خون شده دلش ، از جـفای همسـرش
روی خاک حجره پا می کشه با چشمی پر آب
آخه از سوز عطش غرقِ در آه و التهاب
کبود و خشکه لباش وای
بارونی شده چشاش وای
بی أمونه گریه هاش وای
شکرلله که تو اون ، لحظه های آخرش
بابای پریشونش ، نبوده بالا سرش
بسوز ای دل به یاد قتلگاهی که غوغا شد
تن آلاله ای پیش باباش ارباً اربا شد
علی اکبر من ، وای
لالة پرپر من ، وای
شبیه مادر من ، وای
سبک زمینه
*******************

شاعر : یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 19:25
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

دانلود سبک و متن نوحه زمینه سینه زنی برای شهادت امام جواد (ع) ,( پروانه وار ، با اشک و آه ، می ریزه بال و پر) *

4958
4

دانلود سبک و متن نوحه زمینه سینه زنی برای شهادت امام جواد (ع) ,( پروانه وار ، با اشک و آه ، می ریزه بال و پر) « واویلتا ، واویلتا ، جواد الائمه »
پروانه وار ، با اشک و آه ، می ریزه بال و پر
قلبش خونه ، بی سامونه ، از جفای همسر
براش موندن تو این دنیا عذابه
دلـش لـبریـز آه و التـهابـه
آخـه لب تشـنة یک جرعه آبه
می سوزه پیـکرش غریبونه ، خیلی حالش زار و پریشونه
عمریه که با گریه‌هاش هر شب ، روضه های مادرو می‌خونه
« واویلتا ، واویلتا ، جواد الائمه »
پر کشید از ، خاک غربت ، با دل پر خونش
اما هنوز ، روی خاکه ، پیکر گلگونش
کـبوتر ها در اوج مهـربونی
می سـاختند با پرای آسمونی
روی جسم آقامون سایه بونی
کبوتر های عاشق و بی تاب ، خـالی بود جاتون کنار ارباب
که سه روز پیکر پر از خونش ، بی کفن مونده بود زیر آفتاب
دانلود

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:36
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

نوحه واحد برای شهادت امام محمد تقی (ع) , (یه مردجوون شده قدکمون دلش درتب ناله‌س) *

3474
6

نوحه واحد برای شهادت امام محمد تقی (ع) , (یه مردجوون شده قدکمون دلش درتب ناله‌س) « غریب آقام ، غریب آقام ، وای وای »
یه مردجوون شده قدکمون دلش درتب ناله‌س
دلش غرق خون غمش بی‌کرون چشاش باغی از لاله‌س
خدا میدونه سینه ای پر شرر از غصه و غمها داره
یه عمره که غصه های فاطمیه توی دلش جا داره
روی خاکای حجره ، داره می زنه پـرپر
با حال پریشونش ، همش میگه وای مادر
« غریب آقام ، غریب آقام ، وای وای »
با چشمای تر میگه از سفر پریشون و بی تابه
چه خشکه لباش کبوده چشاش آخه تشنة آبه
هم آب میشه آروم آروم از سوز زهر مثل یه شمع پیکرش
هـم شـبیه پروانـه ای از داغ دل می سوزه بال و پرش
تو اون هلهله آقا ، شاید گفته زیر لب
بیاد شام و کوفه ، امـون از دل زینب
دانلود سبک نوحه واحد شهادت امام جواد(ع)

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:42
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد