حجله ببندید که آقام جوونه زهرا کنارش مصیبت میخونه
جسمش کشیدن روی بام خونه بال کبوتر براش سایه بونه
وای دل آسمون بی قراره
وای چشام مثل ابر بهاره
وای بمیرم که مَحرم نداره
وای غریبِ جوادالائمه
********
تا روضه مادر و می شنیدش آهی جگر سوز ز دل می کشیدش
می زد به روی زمین مشت محکم می گفت که مادر بمیرم از این غم
وای از این غم چشاش غرق خون بود
وای صدا گریه هاش بی امون بود
وای اونم مثل مادر جوون بود
وای غریبِ جوادالائمه
********
حاجت بگیرید که باب المراده نسل کریم و عطا هاش زیاده
کرببلا مون تو دست جواده ایشالله میریم با پای پیاده
وای میشیم مست بوی گل یاس
وای میریم کربلا غرق احساس
وای چه حالی میده کف ال
- پنج شنبه
- 26
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 02:33
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار