حضرت علی علیه السلام

مرتب سازی براساس
 حسن کردی

مدح مولا علی (ع) -( بی تو تاریخ به تاریکیِ شب می ماند ) * حسن کردی

2046
4

مدح مولا علی (ع) -( بی تو تاریخ به تاریکیِ شب می ماند ) بی تو تاریخ به تاریکیِ شب می ماند
روشنی نقطه بی اصل و نصب می ماند

چشم پوشیدن از نام شما بی خردی ست
بی وجود تو چه فخری به عرب می ماند

دین به دنبال تو از صبح تولد میگشت
دینِ بی تو ز خداوند عقب می ماند

عین واحد به چهل جلوۀ خود تابیدی
قلم از کار تو انگشت به لب می ماند

ذوالفقار تو خدا را به ستایش آورد
جبرییل از ضرباتت به عجب می ماند

ذولفقار است و یا صاعقه باریدن کرد
حرکت ضربت تیغت به رطب می ماند

روز خیبر که درِ قلعه به دستت چرخید
همه گفتند که کار تو به رب می ماند

شاعر : حسن کردی

  • جمعه
  • 10
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 02:14
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

مدح آقا امیرالمومنین (ع) -( سرشت من ز سرشت علی است ، ای عالم ) * جعفر ابوالفتحی

2784
2

مدح آقا امیرالمومنین (ع) -( سرشت من ز سرشت علی است ، ای عالم ) یا حیدر (ع)
سرشت من ز سرشت علی است ، ای عالم
غلام درگه اویم ، به خویش می بالم

میان جنت و زلف جلیل طوبا نه
میان صحن نجف من همیشه خوشحالم

چه آرزوست مرا در حیات و وقت مرگ
نظر به چهره ی دلچسب اوست آمالم

ریاح باد صبایم که میل او دارم
خداکند که به سویش کنند ارسالم

ز شیر پاک و ز نان حلال خلقم کرد
به سمت اوست هماره تمام امیالم

به نام نامی حیدر قعود باید کرد
به وقت بردن نامش "الف" نیم "دالم"

گدای مهدی زهرا ، در انتظارم من
غلام حیدر کرار و خصم دجالم

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • جمعه
  • 10
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 02:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح مولا علی (ع) -( عاشق اگرچه شانه به گیسو نمی زند ) * محمد جواد شیرازی

2266

مدح مولا علی (ع) -( عاشق اگرچه شانه به گیسو نمی زند ) عاشق اگرچه شانه به گیسو نمی زند
بهر نیاز پَرسه به هر سو نمی زند

عمری است در خیال قدم رنجه ی علی
با اشکِ چشم، آب به هر گونه می زند

مقصود او نظاره ی رخسار ساقی است
بیهوده بین میکده جارو نمی زند

از سیلیِ زمانه اگر سرخ رو شود
جز مرتضی به هیچ کسی رو نمی زند

هر کس به ظن خویش شود یار بی نوا
حرف از دلیلِ کوچ، پرستو نمی زند

کل صفات ذات خدا جز خدایی اش
با مرتضی علی به خدا مو نمی زند

عابد بدون حبِ علی چون کسی است که
شیپور را گرفته و وارونه می زند

انگورهای روی ضریحش چه می کند
بیهوده شیخ بین حرم "هو" نمی زند

من حاضرم قسم بخورم بر ضلالتش
هرکس نجف رسیده و زانو نمی زند

بالم شکسته است ز طوفان معصیت
کش

  • شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 12:29
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت علی (ع) -( گاهی میان راه عقب را نگاه کن ) * محمد جواد شیرازی

2679
1

شعر مدح حضرت علی (ع) -( گاهی میان راه عقب را نگاه کن ) گاهی میان راه عقب را نگاه کن
خیر کثیرِ حضرت رب را نگاه کن

بی خود نبوده که شب و روزت علی شده
از لطف فاطمه است سبب را نگاه کن

هرگز پیِ فلان و فلان زاده ها نرو
در راه عشق، اصل و نسب را نگاه کن

از برکت زراعت حیدر چنین شده
شیرینی میان رطب را نگاه کن

هرجا که رد شده است بهشتی بپا شده
خاک نجف وجب به وجب را نگاه کن

سوگند میخورم که به چشمش طلا کند
در زیر پاش ظرف حلب را نگاه کن

از من نپرس این همه سائل برای چیست؟!
کیسه به دوشِ نیمه ی شب را نگاه کن

تا که طبیب شد، همه بیمار او شدند
خیل گدای پشت مطب را نگاه کن

در جنگ تن به تن که همه خوف کرده اند
تنها امیرِ داوطلب را نگاه کن

عمربن عبدود سر خود را به

  • شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 12:32
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

یا امیرالمؤمنین -( یک نگاه کن سوی نوکر یا امیرالمؤمنین ) * سیروس بداغی

2167
1

یا امیرالمؤمنین  -( یک نگاه کن سوی نوکر  یا امیرالمؤمنین ) یک نگاه کن سوی نوکر یا امیرالمؤمنین
مِی عنایت کن ز کوثر یا امیرالمؤمنین

خود شفاعت میکنی از هر که آید بر درت
یک به یک فردای محشر یا امیرالمومنین

بر درت یعنی همان بابی که باشد بابِ علم
آمدم یک بار دیگر یا امیرالمؤمنین

جز تو مولا نیست یک تن در دو دنیا تا که او
با نبی باشد برادر یا امیرالمومنین

شک ندارم بار دیگر جبرئیل آمد به وجد
تا که دستت کنده خیبر یا امیرالمؤمنین

وقت رزمت هو کشد هر کس تماشایت کند
میزنی در قلب لشکر یا امیرالمؤمنین

لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
در مقامت گفته داور یا امیرالمومنین

میکند در راهت ای مولای مه رویان مدام
جان فدا زهرای اطهر یا امیرالمومنین

باش مولا جان تو د

  • شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 12:44
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شده وقت علی گف -( شده وقت علی گفتن، سرِ دیوانه آوردم ) * محمد جواد شیرازی

2398

شده وقت علی گف -( شده وقت علی گفتن، سرِ دیوانه آوردم ) شده وقت علی گفتن، سرِ دیوانه آوردم
لبم را سوی این باده چه بی صبرانه آوردم

اگر میزان علی باشد، عمل هرگز ندارم من
فقط بارِ محبت را به روی شانه آوردم

دمی که معصیت کردم ز مستیِ محبت بود
شبیه آن بلایی که سرِ پیمانه آوردم

خراب آبادِ این سینه مبدَّل بر گلستان شد
ازل که حب حیدر را در این ویرانه آوردم

همین که صاحب دل شد، همین که شمع محفل شد
برای بیعت با او پرِ پروانه آوردم

گدا هر قدر هم آمد، غضنفر شهریارش کرد
فقیرم.‌.. ظرفِ خالی را ولی شاهانه آوردم

به هر کس می رسم می گویم از اعجاز چشمانش
تمام اهل بیتم را درِ این خانه آوردم

برای بردن نامش لبم برّان تر از تیغ است
همیشه نامِ مولا را فقط مردانه آورد

  • شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 12:46
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

به ترتيب حروف الفبابراى مولايم اميرالمؤمنين -( (ا) اى خدا محور خدا باور على ) * سیروس بداغی

2260
7

به ترتيب حروف الفبابراى مولايم اميرالمؤمنين -( (ا) اى خدا محور خدا باور على ) (ا) اى خدا محور خدا باور على
(ب) بهترين سردار پيغمبر على

(پ) پهلوانان را به خاک انداختى
(ت) تنگ کردى عرصه برکافر على

(ث) ثروتم باشد سراسر مهرتان
(ج) جان فدايت مى کنم آخر على

(چ) چهارده قرن است اما روز و شب
(ح) حال ما را ميکنى بهتر على

(خ) خاطرت را کى ز خاطر ميبرم
(د) دشمنت را مى زنم خنجر على

(ذ) ذکر نامت افضل الاذکار ما
(ر) رهروان را دائما رهبر على

(ز) زنده گرداند نگاهت مرده را
(ژ) ژرف بينان را به دين محور على

(س) سائلت را از کرم از معرفت
(ش) شاد گردانى به انگشتر على

(ص) صد چو من را خود شفاعت ميکنى
(ض) ضامنى ما را در آن محشر على

(ط) طلعتت زيبا چو پيغمبر بود
(ظ) ظالمان راميکنى بى سر عل

  • شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 05:38
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

ماسِوی گفت علی عرشِ خدا گفت علی -( ماسوی گفت علی ) * سیروس بداغی

3729
17

ماسِوی گفت علی عرشِ خدا گفت علی -( ماسوی گفت علی ) ماسِوی گفت علی عرشِ خدا گفت علی
شهِ فرزانه ی ما در همه جا گفت علی

ماوراء گفت علی غارِ حراء گفت علی
شبِ معراجِ نبی ذاتِ خدا گفت علی

مصطفی گفت علی نور و ضیا گفت علی
کعبه تنها نه فقط سعی و صفا گفت علی

مجتبی گفت علی خون خدا گفت علی
ذکرِ تسبیح و مناجات و دعا گفت علی

یک صدا گفت علی خوف و رجاء گفت علی
جبرئیل آمد و با صوتِ رسا گفت علی

مبتلا گفت علی درد و دوا گفت علی
همه دم روحِ خدا بهرِ شفا گفت علی

با صفا گفت علی لطف و عطا گفت علی
داد انگشتر و همواره گدا گفت علی

بی ریا گفت علی حکم و قضا گفت علی
هر پشیمان شده از جرم و خطا گفت علی

مَه لقا گفت علی صاحبِ ما گفت علی
وقتِ آن واقعه موسی به عصا گفت عل

  • پنج شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1394
  • ساعت
  • 18:33
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

ذات خدا گفت علی -( آسمان گفت علی پیر و جوان گفت علی ) * سیروس بداغی

3744
8

ذات خدا گفت علی -( آسمان گفت علی پیر و جوان گفت علی ) آسمان گفت علی پیر و جوان گفت علی
آن خدایی که به ما داده امان گفت علی

روز و شب گفت علی شهدِ رطب گفت علی
تا شود لایقِ پیمانه عنب گفت علی

ماوراء گفت علی غارِ حراء گفت علی
شبِ معراجِ نبی ذاتِ خدا گفت علی

در قفس گفت علی تازه نفس گفت علی
گفتم از علَّتِ خلقت همه کس گفت علی

لحم و دم گفت علی مادرِ غم گفت علی
قَمرِ فاطمه در زیرِ علم گفت علی

ناخدا گفت علی ؛ سعی و صفا گفت علی
تنِ افتاده ی در کرب و بلا گفت علی

بی نشان گفت علی سِرِ نهان گفت علی
بهر کشتارِ عدو جانِ جهان گفت علی

مادری گفت علی چون قمری گفت علی
هر زمین خورده ی بی بال و پری گفت علی

فخرِ دین گفت علی اُمِّ بنین گفت علی
تیغِ بنشسته ی در حنج

  • یکشنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1395
  • ساعت
  • 18:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

بنده نواز -( وقتی که علی صاحب ما بنده نواز است ) * سیروس بداغی

2797
2

بنده نواز -( وقتی که علی صاحب ما بنده نواز است ) وقتی که علی صاحب ما بنده نواز است
ابواب خدا بر منِ ماتم زده باز است

من رو‌نکنم سویِ خدا بی تو سپهدار
چون قبله تو باشی دلِ ما گرم نماز است

تا زائرِ بارانیِ ایوانِ طلاییم
برگو که دگر حورِ در آن جا چه نیاز است

تنها به علی گفتم و گویم غمِ خود را
چون خواجه ی فرزانه ی ما محرمِ راز است

سوزی که به ما داده دمی حیدرِ کرار
دائم دلِ ما غرقِ در آن سوز و گداز است

شاعر : سیروس بداغی

  • یکشنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1395
  • ساعت
  • 22:17
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

آیینه ی پروردگار -( ای تو دوا بر همه بیمارها ) * سیروس بداغی

2229
1

آیینه ی پروردگار -( ای تو دوا بر همه بیمارها ) ای تو دوا بر همه بیمارها
جمله خریدارِ گرفتارها

مدحِ تو را کرده خداوندگار
یا علی ای فاتحِ در کار زار

ای که ز عشقت شده ام سینه چاک
جانِ نبی هستی و بابای خاک

خَلقِ خدا ماتِ کراماتِ توست
پیر و جوان محوِ مناجاتِ توست

دینِ من آئینِ من از آنِ توست
پیر و جوان سر به گریبانِ توست

عالم و آدم همه سرمستِ توست
چرخشِ دنیا همه در دستِ توست

آن که نشد محوِ تو آزاده نیست
باده که بی إِذنِ شما باده نیست

چشم به الطافِ شما دوختیم
در دو جهان شعله برافروختیم

بر لبِ من صحبتِ بیگانه نیست
نای دلم ذکر لبم یا علیست

یا علی اعمالِ مرا ناب ساز
این دلِ ما را دلِ بی تاب ساز

در یمِ سختی تو مددکار باش
حامیِ این سائل بیم

  • جمعه
  • 14
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 14:47
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

صادقی -( فخر خدای داورم که من غلام حیدرم ) *

3621
3

صادقی -( فخر خدای داورم  که  من غلام حیدرم ) فخر خدای داورم که من غلام حیدرم

مست زجام کوثرم که من غلام حیدرم

مهرِ علی سرشته ام روز ازل نوشته ام

عاشقم وقلندرم که من غلام حیدرم

روز جزا صدا زنم ناله مرتضی زنم

روی سفید محشرم که من غلام حیدرم

زنده به نام نامی اش پادشهی غلامی اش

رهرو راه قنبرم که من غلام حیدرم

مستم و پیمانه به کف عاشق ایوان نجف

بر در میخانه سرم که من غلام حیدرم

شکر خدا روز جزا آتش دوزخ و بلا

حرام شد به پیکرم که من غلام حیدرم

عشق علی مرتضی گریه بر خون خدا

فاطمه گشته مادرم که من غلام حیدرم

مهدی صادقی

  • جمعه
  • 14
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 16:16
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح امیرالمومنین (ع) -( ای که از کنج لبت " الله اکبر " ریخته ) * جعفر ابوالفتحی

1655

مدح امیرالمومنین (ع)  -( ای که از کنج لبت " الله اکبر " ریخته ) مدح امیر المومنین علی علیه السلام

ای که از کنج لبت " الله اکبر " ریخته
آبرویت ، آب ، روی حوض کوثر ریخته
در تکثر هم مقام آدمی اولاست پس
پیش پایت ، بیشتر از حور ، "قنبر " ریخته

مادرت "بنت اسد" هست و خودت هم حیدری
از دم یک غرشت صد " مالک اشتر " ریخته
عضوها سر را برای وصل سر باید دهند
هر شهیدی بهر تو سر را ز پیکر ریخته
تو مقام " قاب قوسینی " به معراج رسول
در سماوات تو جبریل امین پر ریخته
شکر لله آش را با جاش نوشاندی به ما
نام تو باید شود "ساقی ساغر ریخته"
از همین حالا بگویم که ز یمن مقدمت
ترس از قلب همه در روز محشر ریخته

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • یکشنبه
  • 16
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 12:28
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح امام علی (ع) -( به عشق حضرت حیدر کنون دل را به کف دارم ) * جعفر ابوالفتحی

2213

مدح امام علی (ع) -( به عشق حضرت حیدر کنون دل را به کف دارم ) یا علی علیه السلام

به عشق حضرت حیدر کنون دل را به کف دارم
هلال چشم دلبر را ببین در هر طرف دارم
به قد گنبد زرد علی در دل شعف دارم
تمام خاطراتم را در ایوان نجف دارم

نجف جنات عدنن فی قلوب المخلصین یارب
نوشتی حیدر و خواندم امیرالمومنین یارب

من آن سیمرغ پروازم که در اوجم نمی افتم
میان بحر مواجش چنان موجم نمی افتم
به نووک نقطه ی ثقل زمان زوجم نمی افتم
ملک ، ملکم ،فلک ، فلکم ،پرم، فوجم نمی افتم

نجف موت الذنوبی و نجف حی الیقین یارب
نوشتی حیدر و خواندم امیرالمومنین یارب

علی ، دل را به طوف جان من انداخت ، خوشحالم
دلم ، خود را به بازار ولایت باخت ، خوشحالم
خدا من را ز آب و خاک حیدر ساخت، خوشحالم
علی

  • یکشنبه
  • 16
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 12:29
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح امیرالمومنین (ع) -( اگر که جامه ی مردی تمام ابریشمین باشد ) * جعفر ابوالفتحی

3260
1

مدح امیرالمومنین (ع) -( اگر که جامه ی مردی تمام ابریشمین باشد ) مولای یا مولای یا امیرالمومنین یا امیرالبرره

اگر که جامه ی مردی تمام ابریشمین باشد
وگر سر تا به پای او زر و در و نگین باشد
اگر او مالک ملک عراق و هند و چین باشد
بسوزد در دل دوزخ چو هیزم آتشین باشد

اگر او دشمن مولا امیرالمومنین باشد
مقام آدمی سر هست و حیدر سرنشین باشد

بدون اذن چشمانش زمان از کار می افتد
و بی حب علی جنت میان نار می افتد
تمام ضربهای عقل در اعشار می افتد
و با امر علی از هر درختی بار می افتد

به لب های خدا از خلقت او آفرین باشد
مقام آدمی سر هست و حیدر سرنشین باشد

نجف انگور و اشک چشم من هم آب انگور و
کمشکات است وجه الله و مولا مرجع نور و
اگر که مرتضی خواهد ملخ در بطن زنبور و
و ل

  • یکشنبه
  • 16
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 12:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح مولانا علی (ع) -( تا دل سخن از حضرت حیدر به زبان برد ) * جعفر ابوالفتحی

2257

مدح مولانا علی (ع) -( تا دل سخن از حضرت حیدر به زبان برد ) ای عشق دخت پیغمبر ، مولای قنبر

علی جان مددی

تا دل سخن از حضرت حیدر به زبان برد

جبریل امین گفته ی جان را به جنان برد

پروانه ی دل سوخت و طاووس بهشتی

خاکستر آن را طرف سوختگان برد

من رندتر از کعبه در اجسام ندیدم

او مهر علی را به دل ساختمان برد

تا جام هوالحق به لب اهل یقین خورد

این شیشه شکسته شد و هوش از سرشان برد

من کج دهن اما کلمات قلم دهر

از گوشه ی منقار کجم فیض کلان برد

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • یکشنبه
  • 23
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 05:41
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح مولا -( هر جا که نام حیدر کرار می آید ) * جعفر ابوالفتحی

2908
2

مدح مولا -( هر جا که نام حیدر کرار می آید ) مدح مولی الکونین اباالحسنین ع
امیرالمومنین ع

هر جا که نام حیدر کرار می آید
اشهد ز نای گنبد دوار می آید

گشتن پی ِ معنای سِرُّالله لازم نیست
تو "هو" بکش گنجینه ی اسرار می آید

مست زمین نِی جفم اینجا که می آیم
دست خود من نیست.... این اشعار می آید

در این زمین هرچه بریزی سود می بخشد
اینجا گدا بکـّار ، سلطان بار می آید

دنبال تاکی ؟ بی گمان آنرا نخواهی یافت
انگور ، اینجا از در و دیوار می آید

دیگر غم فردا نخور ای جعفِر بی دل
فردا "قسیم الجنتِ ، و النار" می آید

ای منکر حیدر بترس از گفته ات دارد
خیل ملک با گرز آتشبار می آید

مولا تن بی سر دلت میخواهد انگاری
لب تر کنی از شهر "الانبار" می آید

شاعر

  • یکشنبه
  • 23
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح مولا -( منه افتاده از مستی، کمی امداد می خواهم ) * جعفر ابوالفتحی

2996
1

مدح مولا -( منه افتاده از مستی، کمی امداد می خواهم ) مدح یعصوب الدین کهف الوری امیرالمومنین (ع)

منه افتاده از مستی، کمی امداد می خواهم
خرابم ، عاشقم، مستم ، دلی آباد می خواهم
به شهر نی جفم لطفی از این بنیاد می خواهم
از آن قرآن ناطق آیه ی ارشاد می خواهم

دلی دارم به دستان وصی پیک دین ، حیدر
منم، کلبی ز اکلاب امیرالمونین ، حیدر

به سمت وادی طورش ، ز بند ناف باید رفت
برای ناز مژگانش به کوه قاف باید رفت
چو تیری در کمان حق ،سوی اهداف باید رفت
بدون غل و غش ،مجنون ، چو آبی صاف باید رفت

مرا او کرده مهمانش، بگو پس، آفرین ، حیدر
منم، کلبی ز اکلاب امیرالمونین ، حیدر

جبینم می شود هر دم ز ناز عشق ، پرچین تر
دل غمگین ما را کرد، نازش، زار و غمگین تر
خوشا بر

  • یکشنبه
  • 23
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح مولا -( لحظاتی که خدا خلقت دنیا می کرد ) * جعفر ابوالفتحی

3520
4

مدح مولا -( لحظاتی که خدا خلقت دنیا می کرد ) مدح مولی الموحدین حضرت امیرالمومنین (ع)

لحظاتی که خدا خلقت دنیا می کرد
یاد از خال رخ حضرت مولا می کرد

عالمی بود اگر، عین عدم بود و فقط
مرتضی بود که با دست خود ابدا می کرد

از ازل حضرت حق با دم یا حیدر خود
در دل اهل یقین معرکه برپا می کرد

آن زمان حضرت جبریل امین در بر عرش
با سر زلف علی ناز به طوبا می کرد

گر نبود امر ید الله؛ مگر دست کلیم
اژدها را ز تن چوب ، هویدا می کرد

اگر آن چشم شفابخش علی یار نبود
کی مسیحا نظری بر زن نازا کرد

هر چه میخواند نبی از صحف قرآنش
مرتضی با عملش در دلش انشا می کرد

آن قدر عبد خدا بود که لبهای رسول
هرچه میگفت همان ثانیه اجرا می کرد

در دل کعبه به دنیا نمیامد که؛

  • یکشنبه
  • 23
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح مولا -( قصد کردم بنویسم ز تو من ابیاتی ) * جعفر ابوالفتحی

2351

مدح مولا -( قصد کردم بنویسم ز تو من ابیاتی ) مدح مولی الکونین ، اب الحسنین ، امام المتقین ، همسر زهرای بتول (س)، امیرالمومنین (س)

قصد کردم بنویسم ز تو من ابیاتی
ز تو که برگ نشین شجر جناتی

رب و مربوب ، امام همه ی ذراتی
سنگ قسطاسی و خود مو بکش از جغراتی

تالی حقی و معنای صفات ذاتی
باب قدر و قلم و نون و شب خیراتی

کاتبی ، عین کتابی ، ورقی ، کلماتی
قبله از هر جهتی و وطن الحاجاتی

عسکر الاسمه فی نشعه ی معقولاتی
آشکارا شه ملک دل مکنوناتی

امر معروفی و نهی، از همه ی شهواتی
خلق ، حیران تو و خود به خدایت ماتی

شاکلات از تو گرفتند چه تشکیلاتی
سابحات از تو گرفتند چه تسبیحاتی

قابض روحی و مُحیی إ دل امواتی
همسر مادر سادات و اب الساداتی

شاعر : جعف

  • یکشنبه
  • 23
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح مولا -( مثل زنبور که با شهد، عسل می سازد ) * جعفر ابوالفتحی

2364
1

مدح مولا -( مثل زنبور که با شهد، عسل می سازد ) مدح حضرت امیرالمومنین (ع)

مثل زنبور که با شهد، عسل می سازد
حرکتت از بر آیات غزل می سازد

فرض، تمثال تو از روز ازل می سازد
ارض، با گودی چشم تو جبل می سازد

این چه سری است که در عرصه ی معراج، خدا
نزد چشمان نبی از تو بدل می سازد

تو نخواهی جمل از بطن، بَقر می سازد
تو بخواهی بقر از بطن، جَمَل می سازد

خالقت روز قیامت که همه حیرانند
با ولای تو ز افعال ، عمل می سازد

کعبه ، هستی و پس از رمی منیات ز دل
یوسف مصر سر از بهر تو کل می سازد

بطن هر آیه ی قرآن کریم از عملت
بهر پیغامبرش مِثل و مثَل می سازد

گرد منظومه چشم تو قمر می گردد
با طوافش ز دو چشم تو زحَل می سازد

قلم دهر به امر تو اثر می ریزد
مگر از

  • یکشنبه
  • 23
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح امیرالمومنین (ع) -( چنانکه ماهی تشنه به آب، محتاج است ) * جعفر ابوالفتحی

2135
2

مدح امیرالمومنین (ع) -( چنانکه ماهی تشنه به آب، محتاج است ) مدح حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام)

چنانکه ماهی تشنه به آب، محتاج است
تراب ما به ید بوتراب ،محتاج است

که گفته شمس ، خودش بی نیاز از نور است
به امر و نهی علی ، آفتاب، محتاج است

کتاب ناطق حق ، مرتضی است ای عالم
رسالت نبوی به کتاب، محتاج است

عمل برای خدا کرد و مزد را پس داد
مگر که عاشق حق به ثواب، محتاج است

نبی است شهر علوم و علی است دروازه
نبی برای ورودش به باب، محتاج است

علی است ، حبل متین و فتاده در ظلمت
به قعر چاه ، به لطف طناب، محتاج است

کجاست صبح الستش کجاست بیداری?
مگر چقدر زمانه به خواب ، محتاج است?

خدا کند بنماید نگاه، از لطفش
به "جعفری " که به وقت حساب ، محتاج است

شاعر : جع

  • یکشنبه
  • 23
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح امام علی (ع) -( میان صحن مولایم به می آلوده میخوانم ) * جعفر ابوالفتحی

2313

مدح امام علی (ع) -( میان صحن مولایم به می آلوده میخوانم ) مدح دلیل المتحیرین فی الجنه امیرالمومنین (ع)

میان صحن مولایم به می آلوده میخوانم
خوشم از اینکه نامش را در این محدوده میخوانم
چنان عبدی که خود را بر خدایش سوده میخوانم
از آنکه هست ، نه ، بلکه، از آنکه بوده میخوانم

غلامی غلامان امیر ملک دین عشق است
جدایی از علی زشت است امیرالمومنین عشق است

در آخر قسمت هر گردنی قلاده خواهد شد
هر آنکس که ، برای راه حق آماده خواهد شد
فقط با بندگی مرتضی آزاده خواهد شد
اگر دل بند او باشد چه فوق العاده خواهد شد

میان صور نای نیشکرها این طنین عشق است
جدایی از علی زشت است امیرالمومنین عشق است

کرامت را به معنای اتم هرکس که معنا کرد
پس از آن با لب جانش دمادم وصف مولا

  • یکشنبه
  • 23
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح امیرالمومنین (ع) -( دوباره میکنم مدح امام المسلین حیدر ) * جعفر ابوالفتحی

3582
2

مدح امیرالمومنین (ع) -( دوباره میکنم مدح امام المسلین حیدر ) مدح مولی الکونین اباالزینبین ابالحسنین علی (علیه السلام)

دوباره میکنم مدح امام المسلین حیدر
نسوزی چون که می گویم به لفظی آتشین حیدر
خلایق کهتر و پستند و "ماه و مهترین" حیدر
به وقت صور اسرفیل صوت آخرین حیدر

مرا پرورده با لطفش میان آستین حیدر
نوشته سر در قلبم امیرالمومنین حیدر

چنان آجر که با پتک از تن دیوار می افتد
به نی جف نای غمگینم چو نی بیمار می افتد
نمایان گردد از او مو ، مه از انظار می افتد
به ناز حبل مژگانش ، سرم بر دار می افتد

بنازم می برد دل از دل روح الامین حیدر
نوشته سر در قلبم امیرالمومنین حیدر

به پایش سجده کرد آدم که مولا حجت الله است
و از راه زمین و آسمان ها حیدر آگاه است
همه

  • یکشنبه
  • 23
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مدح امیرالمومنین (ع) -( نوشتم یا علی لبهای میثم گفت یا حیدر ) * جعفر ابوالفتحی

3604
5

مدح امیرالمومنین (ع) -( نوشتم یا علی لبهای میثم گفت یا حیدر ) یا حیدر ابوتراب(ع)

نوشتم یا علی لبهای میثم گفت یا حیدر
تپش های دل زارم منظم گفت یا حیدر
به جنت قنبر مولا دمادم گفت یا حیدر
صدا آمد ز مکه آب زمزم گفت یا حیدر

و اینک عاشق حق است بر لب ذکر او دارد
خوشا آنکه میان صحن او از می وضو دارد

وضو از آب انگور نجف بسیار دلچسب است
تلو خوردن از این مستی بالاجبار دلچسب است
و خوردن بعد از آن بر هر در ودیوار دلچسب است
ز ما انکار و از ساقی می اصرار دلچسب است

می پیمانه با ساقی کوثر گفتگو دارد
خوشا آنکه میان صحن او از می وضو دارد

به عشق بلبل طبعش دلم را چون چمن کردم
من امشب عقل را با خال ابرویش کفن کردم
نجف را با اویس قلب مشتاقم قرن کردم
و امشب خرقه ی مدهوشی ا

  • یکشنبه
  • 23
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 05:46
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یاعلی -( ذکرنام علی عبادت ماست ) * اسماعیل تقوایی

2968
3

یاعلی -( ذکرنام علی عبادت ماست ) ذکرنام علی (ع)عبادت ماست
یاعلی،خوش نوا و عادت ماست
حب او افتخار خود دانیم
او کریم است وباب حاجت ماست
دیدن مرقدش به شهر نجف
به یقین اوج کیف ولذت ماست
مهرش از کودکی به دل داریم
این عیان از دم ولادت ماست
گر غلامی ما پذیرد او
نوکری بر علی(ع) سعادت ماست
دوستدار علی(ع) به کل جهان
بی گمان شامل ارادت ماست
آن طلا کوب گشته ایوانش
بهترین سازه وعمارت ماست
زایر قبر مرتضی گشتن
موجب عزت وکرامت ماست
ما گدای علی(ع) واو سلطان
سالیانی ست این حکایت ماست
ما خدا در وجود او بینیم
او نشان از خدا وآیت ماست
عدل با او بود بجای درست
برترین شاخص عدالت ماست
ما یتیمان روزگار وعلی(ع)
پدر خوب وبا عنایت ماست
کاش آید به شام اول

  • دوشنبه
  • 24
  • خرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

حیدر -( السلام علیک یا حیدر ) * اسماعیل تقوایی

2740
2

حیدر -( السلام علیک یا حیدر ) السلام علیک یاحیدر(ع)
کفو زهرا(س) حبیبه ی داور
ای عمو زاده ی حبیب خدا
روح وجان ورفیق پیغمبر(ص)
ای علی ای شفیع در عرصات
برتو وآل اطهرت صلوات
السلام ای علی(ع) ولی خدا
ای زهرچه زغیراوست جدا
ای به شب سجده برده بردرگاه
کنیه ات در ستیز شیر خدا
عابد وساجدی تو در خلوات
برتو وآل اطهرت صلوات
السلام ای علی(ع) ابوی تراب
ای برای یتیم دیده پر آب
ای که بهر رسیدگی به یتیم
می گرفتی ز دیدگانت خواب
ای قسیم عدالت وبرکات
برتو وآل اطهرت صلوات
السلام ای علی(ع) وصی رسول(ص)
سیر رویت جلای قلب بتول(س)
ای که بعد خموشیت به جهان
مهررخشان عدل کرده افول
خطبه های تو بهترین کلمات
برتو و آل اطهرت صلوات
السلام ای امیر خم غدیر
بع

  • شنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1395
  • ساعت
  • 05:03
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا علی -( در هرزمان سنگ علی بر سینه وسر می زنم ) * اسماعیل تقوایی

2402
1

یا علی -( در هرزمان سنگ علی بر سینه وسر می زنم  ) یا علی(ع)

در هرزمان سنگ علی(ع) بر سینه وسر می زنم
در ساحل عشق علی(ع) همواره لنگر می زنم

حق تار وپود پیکرم با مهر مولا بافته
ازخم عشق مرتضی پیوسته ساغر می زنم

ترسی ندارم چون بود مولای من شیر خدا
حتی میان خصم او فریاد حیدر می زنم

بعد از پیمبر(ص) او ولی،گر خصم دارد اعتراض
ذکر غدیر می کنم بر جانش آذر می زنم

تنها علی(ع) باشد که در کعبه به دنیا آمده
این افتخار شیعه را بر سر چو افسر می زنم

با بردن نام علی(ع) غرق عبادت می شوم
این حرف زیبا را من از قول پیمبر می زنم

همسر برای فاطمه(س) غیر علی(ع) معنا نداشت
با یاد این وصل نکو قند مکرر می زنم

مشکل گشای خندق وخیبر علی مرتضاست
گرمشکلی دارم صدا،مولای

  • چهارشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 13:11
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

غزلی در مدح امیرالمومنین علیه السلام از محمد جواد شیرازی -( یاد روزی که به عشق تو گرفتار ) * محمد جواد شیرازی

2705
5

غزلی در مدح امیرالمومنین علیه السلام از محمد جواد شیرازی -( یاد روزی که به عشق تو گرفتار  ) یاد روزی که به عشق تو گرفتار شدم‎
در نجف بود که من شهره ی بازار شدم‎

بسکه از حب شما جار زدم، دلالی‎
شغل رایج شد و من داخل تجار شدم‎

هر سر موی مرا با تو هزاران کار است‎
سیر از اهل زمین، از همه اغیار شدم

گوشه چشمی که تودر روز نخستین کردی
همه ی عمر به لطف تو بدهکار شدم

تا محب نبی و اهل ولایت گشتم
از همه خصمِ شما یکسره بیزار شدم

گرچه بد کرده ام آقا به تو عفوم کردند‎
شرمم این است که من بنده ی سربار شدم‎

همه دارند به اوضاع دلم میخندند‎
دست من نیست، نظر کردی و بیمار شدم

ذره ای بودم و در آینه کاری حرم‎
در نگاه دگران کامل و بسیار شدم‎

از رطب های ضریحت که لبم بوسه گرفت‎
عاشق پیشه ی آن میثم تما

  • جمعه
  • 19
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 14:01
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

لیله المبیت -( سیزده سالی زبعثت رفته و ) * اسماعیل تقوایی

1366

لیله المبیت -( سیزده سالی زبعثت رفته و ) سیزده سالی زبعثت رفته و
اول ماه ربیع در راه بود
دشمن اسلام قصدی شوم داشت
قصدشان قتل رسول ا..بود
بانی اسلام با وحی خدا
نیک از تصمیمشان آگاه بود
هجرت از مکه بود اندیشه اش
بهر هجرت فرصتش کوتاه بود
یک نفر باید فدا می کرد جان
او فقط حیدر ولی ا....بود
جای پیغمبر بر بستر بخفت
خوب از عمق خطر آگاه بود
شد خدا یش راضی از این کار او
فخر بر او صحبت الله بود
این فداکاری حیدر قرنها
مایه ای بر فخر آل ا...بود

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 14:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد