پر گنجتر ز گوشهٔ ویرانهایم ما
پر ارجتر ز کنج پریخانهایم ما
در عین کثرت آینهٔ وحدت آمدیم
تسبیح جاودانهٔ صد دانهایم ما
پیشانی از طراوت صبح آب میزنیم
بر گیسوان شام دعا شانهایم ما
آن گونهایم باز که صائب سروده است:
«از تشنگانِ گریهٔ مستانهایم ما
عشاق را به تیغ زبان گرم میکنیم
چون شمع تازیانهٔ پروانهایم ما»
اینها همه ز مرحمت بیکران توست
از بهرههای خادمی آستان توست
تسبیح تو، که در شبت آهنگ ماه داشت
هر دانهاش به محضر توحید راه داشت
آماس پا و پینهٔ دستِ تو شاهدند
این تن، چقدر در شب و روزش رفاه داشت
گاهی به سجده بودی و دستِ فرشتهای
طفل تو را ز گریهٔ بیحد نگاه داشت
با نسل تو، شک
- دوشنبه
- 1
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 21:01
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور