اشعار مدایح حضرت فاطمه زهرا

مرتب سازی براساس
 سید پوریا هاشمی

یا زهرا -(کسی که درد سوزانده دلش را) * سید پوریا هاشمی

1979
1

یا زهرا -(کسی که درد سوزانده دلش را) کسی که درد سوزانده دلش را
غریبه ریخت برهم منزلش را
بیا ای دل برای گریه امشب
بخوانیم‌ اعتراف قاتلش را

معاویه نبودی چه خبر بود!
سر بیعت حکومت در خطر بود!
ازین سو کوه هیزم جمع میشد
ازان سو فاطمه در پشت در بود..

اراذل این شرایط را که دیدند
به سمت خانه ی حیدر دویدند
نصیحت کردن زهرا به هم خورد
میان صحبتش هو میکشیدند!

نفس میزد صدایش را شنیدم
علی را در احد یکباره دیدم
هزاران کینه در دل داشتم من
زدم با پا به در! نعره کشیدم

غرور چشم حیدر را شکستم
چنان محکم زدم در را شکستم
در خانه‌ ز لولا تا جدا شد
زدم‌ پهلوی کوثر را شکستم

در افتادو زمین افتاد زهرا
علی میزد فقط فریاد زهرا
همینکه ناله زد فضه خذینی
هم

  • چهارشنبه
  • 26
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 21:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 مهدی رحیمی زمستان

سلام مادر(فاطمیه) -(برای بردن داغی چنین خبر گرم است) * مهدی رحیمی زمستان

404

سلام مادر(فاطمیه) -(برای بردن داغی چنین خبر گرم است) برای بردن داغی چنین خبر گرم است
خبر رسیده به چیدن سرِ تبر گرم است

اگرچه مادر خانه به بستر است ولی؛
تنور خانه سه ماه است بیشتر گرم است

تنور خانه ی زهرا اگر که در سر ظهر
تنور غصه ی حیدر ولی سحر گرم است

نشسته اند ملائک به مکتب زهرا
جهان به قصه ی دیوار و میخ سرگرم است

چهل نفر بشود کل شهر، در عالم
فقط علی ست که پشتش به یک نفر گرم است

پسر به گرمی آغوش مادرش زنده است
اگر چه تا ابد آغوش این پدر گرم است

خبر رسیده که بعد از هزار و اندی سال
بدون آتش و هیزم هنوز در گرم است

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 10:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

در مدح حضرت انسیه حورا فاطمه زهرا سلام الله علیها -(علّت غائی این کون و مکان یا زهرا) * عبد الحسین پیماندوست

681
1

در مدح حضرت انسیه حورا فاطمه زهرا سلام الله علیها -(علّت غائی این کون و مکان یا زهرا) علّت غائی این کون و مکان یا زهرا
جان پنهان شده در جسم جهان یا زهرا

گفته ام فاش و هم از روی یقین می گویم
از تو شد خلقت پیدا و نهان یا زهرا

خبر از اوج تو ای زهره زهرا هیهات
مگر از لطف تو بر سرّ نهان یا زهرا

گر نبودی تو نبد همسر و همتای علی
زوج و کفوی چو تو در هیچ زمان یا زهرا

چون خدیجه گه میلاد تو تنها گردید
حقّ فرستاد زنانی زجنان یا زهرا

خادمه گشته تو را آسیه و مریم و حور
همچنین هاجر و حوّا زجنان یا زهرا

سالها فضّه تو بوده ز قرآن سخنش
نور تو داد به او نطق و بیان یا زهرا

ابتدا نام تو حق برده ز اصحاب کسا
در جواب ملک اندر سخنان یا زهرا

سرمه چشم ملک خاک کف پای تو بُد
فلک از مهر بر آن بوسه ز

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 12:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

تقديم به حضرت زهراء سلام الله عليها -(قـرار ، از دل من مي رود قرارِ علي) * محمد قاسمی

432

تقديم به حضرت زهراء سلام الله عليها -(قـرار ، از دل من مي رود قرارِ علي) قـرار ، از دل من مي رود قرارِ علي
اگـر كـناره بـگيري تو از كــنارِ علي

بيا مَكن طـلبِ مرگ از خُـداي خودت
كه هـسـت زندگيِ با تو انتظارِ علي

فقط اشاره بكن ، تا بگـويمـش بـرود
مگركه نيست اجل تحتِ اختيارِ علي؟

به غير تلخي اين چند ماهه ي آخِــر
چه خوش گُذشت كنار تو روزگارِ علي

مپوش چهره ز من كه به عشق ديدن توست
اگر كه خانه نشيني شده ست كارِ علي

مرا حلال كن اي نور،مثلِ سايه شدي
وَ هرچه داشـته اي كرده اي نثارِ علي

خزانْ حريفِ عليّ ات نبود اگر كه غلاف
نبود عـلّـت قـتـلِ تو ، اي بهــارِ علي

همين كه دست تو افتـاد از نفس، ديدند
به شكل اشك زمين ريخت برگ و بارِ علي

به انتقام تو خيزد وَ يا كه صبر كن

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 17:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

رباعی مدح و منقبت حضرت فاطمه علیهاالسلام -(او‌ جان پیمبر است و جانش مولاست) * محمد حسین ملکیان

480
3

رباعی مدح و منقبت حضرت فاطمه علیهاالسلام -(او‌ جان پیمبر است و جانش مولاست) او‌ جان پیمبر است و جانش مولاست
نور حسن و حسین در او‌ پیداست
هر پنج تن از دیدۀ دل چون نگری
زهرا زهرا زهرا زهرا زهراست

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 17:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ترکیب‌بند مدح و منقبت, مرثیه امام علی علیه‌السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام -(زهراترین شکوفۀ گلخانۀ رسول!) * علیرضا قزوه

393

ترکیب‌بند مدح و منقبت, مرثیه امام علی علیه‌السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام -(زهراترین شکوفۀ گلخانۀ رسول!) زهراترین شکوفۀ گلخانۀ رسول!
با نام تو مدینه مدینه‌ست، یا بتول

ای مردمی که زائر راز مدینه‌اید
آه ای مجاوران حرم، حجتان قبول!

این‌جا کنار حجرۀ پیغمبر خدا
آیینه‌خانه‌ای‌ست پر از تابش اصول

آیینه‌ای که ماه در آن می‌کشد نفس
آیینه‌ای که مهر در آن می‌کند حلول

در بین ماه‌های خدا چون تو ماه نیست
ای بین فصل‌های خدا بهترین فصول

این‌جا نمازخانۀ مولا و فاطمه‌ست
این‌جاست خانۀ علی و خانۀ رسول

زهرا شدی که نام علی را عَلم کنی
پنهان شدی که هر دو جهان را حرم کنی

یک عمر بود با غم و غربت قرین، علی
آن قصۀ حسین و حسن بود و این علی

وقتی ابوتراب شدی، خاک، پاک شد
تا زد به خاک بندگی او جبین علی...

آیینه‌ای برابر

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 17:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل‌مثنوی حضرت فاطمه علیهاالسلام -(می‌خواست راوی این غزل سربسته باشد) * محمد حسین ملکیان

1108

غزل‌مثنوی حضرت فاطمه علیهاالسلام -(می‌خواست راوی این غزل سربسته باشد) می‌خواست راوی این غزل سربسته باشد
پس فرض کن بال کبوتر بسته باشد

می‌خواست اما آخرش طاقت نیاورد
کتمان کند پهلوی مادر بسته باشد

کتمان کند دستان خواهر را که می‌خواست
آن لحظه چشمان برادر بسته باشد

راه تمام تیغ‌ها از یک طرف باز
راه علی از سوی دیگر بسته باشد

وقتی که دست کفر این اندازه باز است
بایست هم دستان حیدر بسته باشد

راوی خودش را گول زد، ننوشت چیزی
راوی دلش می‌خواست آن در بسته باشد

در بسته و زهرا کنار آسیاب است
یک دشت گندم زیر نور آفتاب است

با ذوالفقارش باز خلوت کرده مولا
حال علی این روزها خیلی خراب است

رد شد حسن، ظرف گلاب افتاد بر خاک
عطر حسن پیچیده یا عطر گلاب است؟

خواب حسین از بچگی ت

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مرثیه فاطمیه -(شبی که آینه‌ام را به دستِ خاک سپردم) * سید محمد جواد شرافت

485

غزل مرثیه فاطمیه -(شبی که آینه‌ام را به دستِ خاک سپردم) شبی که آینه‌ام را به دستِ خاک سپردم
هزار بار شکستم، هزار مرتبه مردم

دو دست از سر حسرت به هم زدم که چگونه
به دست خود گل خود را چنین به خاک سپردم؟

شد اشک غربت و گل کرد روی خاک مزارش
هر آنچه داغ که دیدم، هر آنچه غصه که خوردم

شب آمدم که بگریم تمام درد دلم را
سحر به غربت خانه، جز اشک و آه نبردم

بدون فاطمه سخت است زندگی، که پس از او
برای آمدنِ روزِ مرگ، لحظه شمردم

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مربع ترکیب حضرت فاطمه علیهاالسلام -(دیگر نبود فرصتِ راز و نیاز هم) * احمد حسین پور علوی

552
1

مربع ترکیب حضرت فاطمه علیهاالسلام -(دیگر نبود فرصتِ راز و نیاز هم) دیگر نبود فرصتِ راز و نیاز هم
حتی شکسته بود دلِ جانماز هم
درهم شکست پنجرۀ نیمه‌باز هم
تا از شما اجازه بگیرم که باز هم،

با شعر بال و پر بزنم در هوایتان
مادر اجازه هست بمیرم برایتان؟

تا گرگ‌های برّه‌نما محترم شدند
مردان مرد در صف پیکار کم شدند
بر دوری از مسیر علی هم‌قسم شدند
چون بی‌اجازه وارد صحنِ حرم شدند

دیوار و در حجاب شما شد که ناگهان
یک رشته کوه با عظمت را کشان‌کشان،

از کوچه‌های حادثه بردند و بی‌قرار
می‌سوخت از هجوم خزان، قامت بهار
یک چشم سوی مسجد و یک چشم سوی یار
افتاده بود از نفس انگار ذوالفقار

داغت اگر که بر دل مولا نمی‌نشست
شاید که ذوالفقار هم از پا نمی‌نشست

بعد از تو شهر آینه‌ها

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل حضرت فاطمه علیهاالسلام -(آهای باد سحر! باغ سیب شعله‌ور است) * عطیه سادات حجتی

454

غزل  حضرت فاطمه علیهاالسلام -(آهای باد سحر! باغ سیب شعله‌ور است) آهای باد سحر! باغ سیب شعله‌ور است
برس به داد دل مادری که پشت در است

چهل نفر، همه نامردهای جنگ‌آور
به صف، مقابلِ حوریه‌ای که یک نفر است

چه غنچه‌ای‌ست که پرپر شده‌ست کنج حیاط
در آشیانۀ بلبل چقدر بال و پر است

نگفتم از پسر سوم علی سخنی
که سِرّ مُستَتر اهل‌بیت، این پسر است

پسر چه عرض کنم پیر عالم امکان
پسر نیامده از راه، حیدر دگر است

پسر نیامده از راه، معنی والشمس
پسر نیامده از راه، عین والقمر است

پسر نیامده از راه، آه خواهد رفت
پسر نیامده از راه، راهی خطر است

گرفت صورت خود را مقابل آتش
پسر به خاطر مادر، نیامده سپر است

غم تمام پسرهای او، بزرگ ولی
غم نیامده فرزند او بزرگ‌تر است

قرار نیست بگ

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل حضرت فاطمه علیهاالسلام -(هزار سال گذشت و هزار بار دگر،) * محمدجواد شاهمرادی

480

غزل حضرت فاطمه علیهاالسلام -(هزار سال گذشت و هزار بار دگر،) هزار سال گذشت و هزار بار دگر،
تو ایستاده‌ای آن‌جا در آستانۀ در!

تو ایستاده‌ای آن‌جا و در نگاهِ تَرت
هزار شاپرک است و هزار جادۀ تَر

هزار شاپرکِ گردِ شمع، حلقه زده
هزار جادۀ مشتاقِ قلّه‌های خطر...

تو می‌روی و علی از علی غریب‌تر است
شبیه نامِ تو که از همیشه فاطمه‌تَر!

پس از غروبِ تو بی‌چشمِ تر نخواهد دید
یکی از این دو پسر را یکی از این دو پسر...

کدام حادثه جز کوچ تو حریفِ علی‌ست؟
بگو کدامین غربت؟ بگو کدام خبر؟

بگو که زنده‌ای و سوی ما نظاره‌گری
دل مرا به بقیعت نَه... تا خودِ «تو» ببر

هنوز هم که هنوز است، این قدِ خم توست
که ایستاده همان‌جا... در آستانۀ در...

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مدج حضرت زهرا(س) -(سجاده‌ات را می‌گشایی رأس ساعت) * زهرا بشری موحد

480
1

غزل مدج حضرت زهرا(س) -(سجاده‌ات را می‌گشایی رأس ساعت) سجاده‌ات را می‌گشایی رأس ساعت
تکبیرة‌الاحرام می‌افتد به پایت

بر خاک قامت بسته‌ای و اهل افلاک
از عرش می‌آیند با قصد جماعت

با هر نفس تسبیح می‌گویی خدا را
از «حاء» تسبیح تو می‌گیریم حاجت

آیینه‌ای‌ و رو به مرآت الهی
آیینه در آیینه‌ای! ای بی‌نهایت!

همسایه‌ها در سایۀ لطف تو هستند
باز است در این خانه درهای اجابت

تا شیعیانِ شیعیانت زنده هستند
از مرگ باکی نیست ای روح شفاعت!

نام تو را بردیم در غم‌های دنیا
ما را صدا کن در هیاهوی قیامت

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 20:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل ایام فاطمیه -(ای آسمان رها شده در بی‌قراری‌ات) * سید مهدی حسینی

509

غزل ایام فاطمیه -(ای آسمان رها شده در بی‌قراری‌ات) ای آسمان رها شده در بی‌قراری‌ات
خورشید رنگ باخته از شرمساری‌ات

ای روح سبز عشق، «بهشت محمّدی»،
جان می‌گرفت در نفس گرم جاری‌ات!

بوی فرشته از تن محراب می‌چکید
تا می‌رسید فرصت شب زنده‌داری‌ات

در فصل آتشی که از آن فتنه می‌وزید
رنگ خزان گرفت هوای بهاری‌ات...

وقتی که در نگاه تو حیرت شکفته بود
اشک علی نشست به آیینه‌داری‌ات

دیوار و در نماند ولیکن به خون نوشت
در دفتر زمانه خطِ یادگاری‌ات

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 20:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مرثیه مسمّط حضرت فاطمه علیهاالسلام -(ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده) * مهدی جهاندار

594
1

مرثیه مسمّط حضرت فاطمه علیهاالسلام -(ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده) ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده
ای وای از آن شروع به آخر نیامده
ای وای از آن یقین به باور نیامده
ای وای از آن مزار کبوتر نیامده
ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده

ای دل حدیث دختر طاها شنیده‌ای؟
یَرضی شنیده‌ای لِرضاها شنیده‌ای؟
هنگامۀ نماز دعاها شنیده‌ای؟
حتی تَوَرَّمَت قَدَماها شنیده‌ای؟
أمّن یُجیب، این همه مضطر نیامده

یاللعجب، فصلّ لربّک ولادتش
واحیرتا لِیُذهِبَ عنکم شرافتش
طوبی لهُم وَ حُسن مَآب است مدحتش
جبریل با تمام بزرگی و رتبتش
از عهدۀ ستایش او برنیامده

اما چه سود حرمت قرآن شکسته شد
یک‌باره قلب سورۀ انسان شکسته شد
در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد
نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 20:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مربع ترکیب و مدح حضرت فاطمه زهرا (س) -(نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت) * سمانه روشنایی

598
0

مربع ترکیب و مدح حضرت فاطمه زهرا (س) -(نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت) نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت
از شانه‌های آینه گرد و غبار ریخت
داغی عظیم بر جگر ذوالفقار ریخت
باران اشک آمد و بی‌اختیار ریخت

امشب کبوترانه به سوی تو پر زدم
اذن دخول خواندم و آرام در زدم

مثل نسیم رد شدم از کوچه‌باغ‌ها
خاموش بود در شب زخمی، چراغ‌ها
با یاد کوچه تازه شد انگار داغ‌ها
امشب مرور شد همۀ اتفاق‌ها

آغاز روضه است نفس‌ها معطر است
زائرترین پرندۀ دنیا کبوتر است

ایزد تو را شفیعۀ عالم گذاشته
داغ تو را به سینۀ آدم گذاشته
بر سفره‌اش به جای نمک غم گذاشته
در کوثرت سه آیۀ محکم گذاشته

جز تو کسی مفسّر نهج البلاغه نیست
آگاه از مناظر نهج البلاغه نیست

این روضه با تلاطم و طوفان شروع شد
از لحظۀ شک

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 20:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

السلام علیکِ ایتهاالصدیقه الشهیده: -(شدند ساقی و بانوی آب چشم به چشم) * ایمان کریمی

528

السلام علیکِ ایتهاالصدیقه الشهیده: -(شدند ساقی و بانوی آب چشم به چشم) شدند ساقی و بانوی آب چشم به چشم
شدند آینه و آفتاب چشم به چشم

نگاهشان به هم عین عبادت است ، به حق...
...که می برند دوتایی ثواب چشم به چشم

زمانه خواسته در کوچه جای آئینه
که آفتاب شود با طناب چشم به چشم

ابوتراب پس ماجرای کوچه و در...
نگشته است بجز با تراب چشم به چشم

برای آینه سخت است اینکه با زهرا
سه ماه گشته ز پشت نقاب چشم به چشم

زمانه خواسته برعکس قصه را وقتی
که ربِّ آب شود با رُباب چشم به چشم

تمام غصه اهل خیام این بوده است
شدند ساقی تشنه وَ آب چشم به چشم

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 09:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت زهرا(س) -(غير تو نيست كسي كعبه ي سيار علی) * محسن صرامی

435
1

یا حضرت زهرا(س) -(غير تو نيست كسي كعبه ي سيار علی) غير تو نيست كسي كعبه ي سيار علی
گشته ام دور سرت يكصد و ده بار علی

حب تو دارم و از دشمن تو بيزارم
به ولاي تو كنم هر نفس اقرار علی

هر چه آمد به سر من به فداي سر تو
جان چه قابل كه شود پيش كش يار علی

همچنان كوه خودم پشت سرت مي مانم
گر شود باز هم واقعه تكرار علی

عذر خواهم اگر اين خانه به هم ريخته است
آخر افتاده كمي دست من از كار علی

دوست دارم كه بمانم،چه كنم،قسمت نيست
درد سر ساز شدم با تن بيمار علی

من به سختي نفسي ميكشم از پهلو درد
ديدم آسيب بدي از در و ديوار علی

منكه يك عمر به همسايه دعا ميكردم
گفت همسايه،شدم مايه ي آزار علی

اين امانت كه گرفتي شبي از پيغمبر
باز هم دست همان آينه بسپار علی

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 09:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

یا فاطمه زهرا(س) -(فصل پاییز شده ، برگِ ستم می ریزد) * منصوره محمدی مزینان

620

یا فاطمه زهرا(س) -(فصل پاییز شده ، برگِ ستم می ریزد) فصل پاییز شده ، برگِ ستم می ریزد
بین دیوار و دری ... یاس بهم می ریزد

در غمت واژه کم آورده و جایِ شبنم
جوهرِ خونِ دلِ از چشمِ قلم می ریزد

چه به روزِ یل والای عرب آمده که
پشت هم درد، از آن قامت خم می ریزد؟!

روضه یِ فاطمه را چون به زبان می آرند
ماتم، از سر درِ ایوانِ حرم می ریزد

گر شود کلّ جهان چشم و ببارد زِ غمت
باز شرمنده که از داغ تو کم می ریزد

خونِ اولاد تو را دشمنِ بدخواه علی
یا به شمشیر جفا یا که به سَم می ریزد

چند قرنی است که از دیده یِ خورشید فقط
سیلِ اشک است که در کوچه ی غم می ریزد

سخن از کوچه و دریای غمش آمد و باز
به دل سوختگان موج اَلـَم می ریزد

پس دعا کن نکشد فاطمه آه.. از ته

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 09:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نذز حضرت زهرا سلام الله -(یک بغض سخت و سنگین جامانده در گلویم) * منصوره محمدی مزینان

558

نذز حضرت زهرا سلام الله -(یک بغض سخت و سنگین جامانده در گلویم) یک بغض سخت و سنگین جامانده در گلویم
تصویر کوچه ای هست پیوسته روبرویم

بی وقفه می چکد غم در آسمان قلبم
ماندم که از سقیفه یا از فدک بگویم

تصویرِ مادرم را در قاب چشم دارم
باید به آب دیده این قاب را بشویم

دیدم که جسمِ خود را چون مرغ پر شکسته
با زحمتی فراوان می آورد به سویم

در کوچه روی مادر شد رنگ ارغوانی
عمری است من به یاد رویِ کبود اویم

یک روزه روزگارم در کوچه شد سیاه و
یکباره خودنماشد رنگِ سپید مویم

فواره می زد آن شب اشک از میان چشمم
شد قطره قطره اشکم آغشته با وضویم

در کوچه نانَجیبی فریاد می زد و من ...
یک بغض سخت وسنگین جامانده درگلویم

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 09:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ترکیب‌بند حضرت فاطمه علیهاالسلام -(چو موج از سفر ماهتاب می‌آید) * دکتر علی موسوی گرمارودی

697
1

ترکیب‌بند حضرت فاطمه علیهاالسلام -(چو موج از سفر ماهتاب می‌آید) چو موج از سفر ماهتاب می‌آید
از آب و آینه و آفتاب می‌آید

نمی‌توان چو به خورشید روبرو نگریست
به روز واقعه هم با نقاب می‌آید

دریچه‌ای بگشا سوی آن طلیعۀ نور
سپیدۀ سحری با شتاب می‌آید

دری به باغ نبوت گشود از گل سرخ
شگفت نیست که بوی گلاب می‌آید

صدای فاطمه در کائنات پیچیده‌ست
صدا بزن که ببینی جواب می‌آید

گلی که سایه فتد بر تنش ز پای نسیم
چه بر سرش ز هوای خراب می‌آید

خطابۀ تو که خون گلوی مرغ حق است
چو آیه‌های خدا با کتاب می‌آید

فدک بهانۀ حق‌جویی و ارادۀ توست
خروش بر ستم چیره راه سادۀ توست

پدر به دست تو گر می‌نهاد بوسه به‌جاست
که دست پاک تو و همسر تو دست خداست...

چقدر سادگی زندگیت شیرین است
بس

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 11:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

دوبیتی مرثیه حضرت فاطمه علیهاالسلام -(زبان با نام زهرا خو گرفته‌ست) * هادی فردوسی

476

دوبیتی مرثیه حضرت فاطمه علیهاالسلام -(زبان با نام زهرا خو گرفته‌ست) زبان با نام زهرا خو گرفته‌ست
گل یاس آبرو از او گرفته‌ست
دوباره کشتی دل‌های عاشق
به یاد فاطمه پهلو گرفته‌ست

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 11:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل فاطمیه -(هر سو شعاع گنبد ماه تمام توست) * محمد حسین انصاری نژاد

485
1

غزل فاطمیه -(هر سو شعاع گنبد ماه تمام توست) هر سو شعاع گنبد ماه تمام توست
در کوه و در درخت، شکوه قیام توست

در هر بهار زخم فدک تازه می‌شود
در هر گل محمّدی آهنگ نام توست

چشمی که در جزیرۀ مجنون به خون نشست
دیگر شهید گمشدۀ صبح و شام توست

وقت نماز شب که دل آهسته بشکند
سوگند می‌خورم که به طوف مقام توست

بین دعای ندبۀ چشمم ظهور کیست؟
دستی به تیغ شعله‌ور انتقام توست...

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 11:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

رباعی مرثیه حضرت فاطمه زهرا (س) -(انگار گُل سفید مریم گم شد) * بیژن ارژن

899
2

رباعی مرثیه حضرت فاطمه زهرا (س) -(انگار گُل سفید مریم گم شد) انگار گُل سفید مریم گم شد
یا خاتمِ بی‌بدیل خاتم گم شد
یک فاطمه بود و یک علی... فاطمه رفت
یک مصرعِ شاه‌بیت عالم گم شد

چاهی که به آبی برسد، خود، راهی‌ست
راهی که در آن روشنی دلخواهی‌ست
ای مادر آب! چون به خاکت نرسیم،
هر چشمه برای ما زیارتگاهی‌ست

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 11:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مرثیه حضرت فاطمه زهرا (س) -(محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن) * ایوب پرندآور

413

غزل مرثیه حضرت فاطمه زهرا (س) -(محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن) محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن

افتاده بود آینه‌ای روی خاک‌ها
این بود رسم، آینه را برنداشتن

سیلی زدند تا که شود رسم بعد از این
اسلامِ اعتقاد به کوثر نداشتن

اسلامِ تیغ شعله‌ور طلحه داشتن
اما زبان سرخ ابوذر نداشتن...

از بس به راه و رسم علی اعتراض شد
محکوم شد زمانه به حیدر نداشتن...

می‌ترسم این‌که باب شود سال‌های سال
رسمِ امام بودن و لشکر نداشتن...

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 11:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

قصیده وار مرثیه حضرت فاطمه زهرا(س) -(بلبلی سوخت در آتش به فغان هیچ نگفت) * سید مهدی حسینی

476
1

قصیده وار مرثیه حضرت فاطمه زهرا(س) -(بلبلی سوخت در آتش به فغان هیچ نگفت) بلبلی سوخت در آتش به فغان هیچ نگفت
لاله پژمرد و، ز بیداد خزان هیچ نگفت

و کسی ـ هیچ‌کسی ـ لب به سخن باز نکرد
آن همه ظلم عیان دید و، از آن هیچ نگفت

عدل شد خانه‌نشین، ظلم سراپا بر پای
لب فروبست زمین؛ هیچ زمان هیچ نگفت

قامت فاطمه از باد حوادث خم شد
لیک از آن همه اندوه گران هیچ نگفت

همگان چشم شدند و به تماشا هر یک...
همه دیدند و، کسی زان همگان هیچ نگفت!

گریه فاطمه را دید مدینه هر شب
چشم را بست و از آن اشک روان هیچ نگفت

صبر لرزید به خود، فاطمه از پا افتاد
باز آن غیرت حق با دگران هیچ نگفت

زخم سنگینی شد حادثه در او، اما
با علی حتّی زان زخم نهان هیچ نگفت

ذوالفقار علی و بازوی خیبر شکنش...
این چه

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 11:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

رباعی حضرت فاطمه زهرا (س) -(می‌زد به رُخم ولی، ولی را می‌کشت) * محمد علی مجاهدی

393
1

رباعی حضرت فاطمه زهرا (س) -(می‌زد به رُخم ولی، ولی را می‌کشت) می‌زد به رُخم ولی، ولی را می‌کشت
آن مظهر ذات ازلی را می‌کشت
می‌دید که جان او به جانم بسته‌ست
با کشتن من، خصم، علی را می‌کشت

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل ایام فاطمیه -(تفسیر او به دست قلم نامیسّر است) * مهدی مردانی

560
1

غزل ایام فاطمیه -(تفسیر او به دست قلم نامیسّر است) تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است

شأن نزول یک پری از آسمان به خاک
دامان مادری‌ست که در شأن کوثر است

هر مصرعم لبی‌ست که لبخند می‌زند
این بیتِ من شبیهِ لبان پیمبر است...

او فاطمه‌ست معنی این نام را هنوز
از هر زبان که می‌شنوم نامکرّر است

در کوچه بوی آتش و در خانه عطر گل
مرز بهشت و دوزخ از آن روز این در است

با پهلوی شکسته هم از کوه، کوه‌تر
با قامت خمیده هم از آسمان سر است

لبخند می‌زند که بخندند بچه‌ها
مادر اگر که جان بدهد باز مادر است

مولا هنوز اوّل بی‌هم‌نفس شدن
بانو در انتظار نفس‌های آخر است!

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 11:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

غزل مرثیه شب شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(ردخور ندارد در مقامي كه دعاي تو) * محمد قاسمی

736

غزل مرثیه شب شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(ردخور ندارد در مقامي كه دعاي تو) ردخور ندارد در مقامي كه دعاي تو
لب وا كُني قطعي شود بانو شفاي تو

عجّل وفاتي گفتنت را خوب حس كردم
با ديدن احوال زارِ بچّه هاي تو

ميلرزد از فكرِ جُدايي دست و پاي من
آرامشم ، وقتي كه ميلرزد صداي تو

هر بار قبر مُحسنت را ديده ام گفتم
من پُشتِ در اي كاش ميرفتم به جاي تو

هر طور ميشد ايستادي تو به پاي من
مي ايستم هر طور باشد من به پاي تو

تو افتخارت بود باشي جان فداي من
من آرزويم بود باشم جان فداي تو

تو رو به قبله بودنت گشته بلاي من
من غُربت بي انتهايـم شد بلاي تو

ديروز يك رُكنم شكست از داغ پيغمبر
امروز رُكن ديگر من در عزاي تو ...

در پاي اين بستر كه امشب جمع خواهد شد
من عافيت مي خواستم هرشب برا

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

حضرت زهرا (س) -(عزیزم این دم آخر مرا عذاب نده) * امیر عظیمی

514

حضرت زهرا (س) -(عزیزم این دم آخر مرا عذاب نده) عزیزم این دم آخر مرا عذاب نده
گُل امید علی را به دست آب نده

سلام های مرا شهر بی‌جواب گذاشت
تو هم سلام مرا خواستی جواب نده

مرا به غربت خود واگذار کن اما
به بچه‌های خود این قدر اضطراب نده

شکسته بال‌و‌پرت را برای دلخوشی‌ام
درون لانه‌ی آتش گرفته تاب نده

خسوف را چه کسی لای روسری بسته؟!
کبودِصورت خود را چنین حجاب نده

چرا به دخترمان گفته‌ای که پیش پدر
لباس‌های مرا شُستی؛ آفتاب نده

حسین؛ نیمه‌شب آبی اگر که خواست، بخواب!
شکسته بازویت، او را به زور آب نده

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

غزل حضرت فاطمه زهرا(س) -(کَسی نَدیده بیُفتد بَهار در آتش) * رضا رسول زاده

355

غزل حضرت فاطمه زهرا(س) -(کَسی نَدیده بیُفتد بَهار در آتش) کَسی نَدیده بیُفتد بَهار در آتش
گُلی نَدیده چُنین روزِگار در آتش

ببین که می رَوَد از دَر چه شُعله ای بالا!
به حالِ فاطمه... باران! بِبار در آتش

پَرنده ای که پَر و بالِ او شکسته شده...
...چگونه باشَد فِکرِ فرار، در آتش؟

خَبر دَهید به همسایه ها که یِک خانُم
زَمین نِشَسته به هَمراهِ بار در آتش

بِکِش عَبای علی را تو بر سَرَم فِضِّه
میانِ این همه داد و هَوار در آتش

شِکسته پَهلویِ مَن، مَرهَمی مُهَیّا کُن
برای بَستنِ زَخمَم بیار در آتش

بِریز آب به رویَم، بیا زِ چادُرِ مَن...
...تو چوب سوخته ها را دَرآر، در آتش

به ریسمان، عَلیِ مَرا کُجا بُردند؟
برای او شُده ام بیقرار در آتش

برای یاریِ حِیدر

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد