اشعار مدایح حضرت فاطمه زهرا

مرتب سازی براساس
 قاسم نعمتی

غزل مدح و مرثیه حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها -(حق ملاك عشق را با عشق تو سنجيده است) * قاسم نعمتی

1330
2

غزل مدح و مرثیه حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها -(حق ملاك عشق را با عشق تو سنجيده است) حق ملاك عشق را با عشق تو سنجيده است
شاهكار دست خود در خلقت تو ديده است
ذكر « لا احصي ثنائُك » گوشه اي از وصف تو
پايِ مدحت دست هر صاحب قلم لرزيده است
با نفَسهاي تو اي آرامش جان علي
بويِ سيب از عرش تا فرشِ خدا پيچيده است
مانده روي صورت تو جاي لبهاي نبي
بسكه اي حوريه با گريه تو را بوسيده است
محور آل كسا و علت خلقت تويي
دست بر سينه علي هم دورِ تو گريده است
هاتفي از خلقت جنات پرسيد و شنيد
فاطمه يك گوشه لب وا كرده و خنديده است
خم به ابرويت نياور چون قيامت مي كند
حق اگر آگاه گردد فاطمه رنجيده است
شانه بردار و به داد ناز دخترها برس
چند وقتي گيسوي زينب به هم تابيده است
از شكاف پهلويت پيداست بد خوردي زم

  • سه شنبه
  • 25
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 21:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

حضرت فاطمه (س) -(دوباره قصه ی نمرود بود و کوهی از هیزم) * عالیه رجبی

1056

حضرت فاطمه (س) -(دوباره قصه ی نمرود بود و کوهی از هیزم) دوباره قصه ی نمرود بود و کوهی از هیزم
وکوچه مات در تصویر پر اندوهی، از هیزم
بدست مشعلی از کینه ها افتاد بیت الله
خلیل این بار زهرا بود در انبوهی از هیزم
نفاق وکفر در ذات بدش انداخت تا آتش
جواب دختر پیغمبرش را داد با آتش
ازآنها که ازاین سفره نمک خوردند،میپرسم
سزای مهربانی، مهربانی بود یا آتش؟
"وإن" گفت و میان شعله ها سوزاند تا در را
وقیحانه لگد زد پیش چشم بچه ها، در را
زمان ازحرکت افتاد ودرو دیوار شاهد بود
چگونه تیزی میخ از نفس انداخت مادر را
شکست از ضربهٔ سنگین پایی ناگهان پهلو
گلی را کرد با دردعمیقش نیمه جان،پهلو
میان گریه هرشب شانه های عرش میلرزید
همینکه فاطمه میشد از این پهلو به آن پهلو

  • چهارشنبه
  • 26
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 11:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 روح اله نوروزی

در مدح حضرت فاطمه (س) -(کنـارت می بیـــنــم چه زیــــبا) * روح اله نوروزی

893

در مدح حضرت فاطمه (س) -(کنـارت می بیـــنــم چه زیــــبا) کنـارت می بیـــنــم چه زیــــبا
هــمه خوبـــیـا مــعـنا مــیشه
پیــشِ تو واژه هام کم مـیارن
کــــجا مـــثله تـو پیدا مــیشه
فـــقـــط با یه نـــیمه نــگاهت
کـــویــر دلــم مـــیــشه دریــا
از اون هــــیبتِ مــادرونــه ت
بــــه پــــات افتـــادن آسـمونا
صـــدام کـــن صـدای تو بـانو
به من جُــونِ تازه می بخــشه
بعـــیده کـه گــریــه کــناتــو
خـــدا روز محــــشر نـبخـشه
دل از تـــو بــریــــدن مــحاله
تـویــی سایــه ی رو ســـر من
ســعادت چــی بـالاتـر از ایـن
همــین که تــویــی "مادر من"
همــــین که تـــویی مـادر من
دیگـه تــا ابــــد غــــم نـدارم
تـــو آرامـــش لــحظه هــامی
بــه غیــر از تـو

  • چهارشنبه
  • 26
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 11:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مجتبی خرسندی

(( وعده ی فردا )) -(از بس که آرزو به دلم جا گرفته است) * مجتبی خرسندی

104

(( وعده ی فردا )) -(از بس که آرزو به دلم جا گرفته است) از بس که آرزو به دلم جا گرفته است
غفلت تمام زندگی ام را گرفته است

هر وقت حرف توبه زدم ، بی معطلی
شیطان دوباره وعده ی فردا گرفته است

میل دلم به سجده ی طاعت نمی کشد
این روزها که میل به دنیا گرفته است

هر روز توبه می شکنم ، توبه می کنم
کار من و گناه چه بالا گرفته است

لحظه به لحظه سخت تر از سخت می شود
حال و هوای عمر سراپا گرفته است

هر شیعه ای به نیت نزدیکی فرج
دست طلب به دامن آقا گرفته است

با گریه روضه خوان غروب مدینه ام
چشمم دوباره روضه ی زهرا گرفته است

  • چهارشنبه
  • 26
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

مدح ومرثیه حضرت فاطمه زهرا(س) -(شرط پیغمبر شدن وقتی ولای فاطمه‌است) * امیر عظیمی

1390
2

مدح ومرثیه حضرت فاطمه زهرا(س) -(شرط پیغمبر شدن وقتی ولای فاطمه‌است) شرط پیغمبر شدن وقتی ولای فاطمه‌است
کیمیای‌ِقرب، خاک زیر پای فاطمه‌است

سائل درگاه اویند انبیاء و اولیاء
خوش‌به‌حال هرکه در دنیا گدای فاطمه‌است

من خدا را با ولای مرتضی دریافتم
مرتضی‌خود نیز همتایی برای فاطمه‌است

گردش دستاس او رزق بشر را می‌دهد
نان عفت، لقمه‌ی عزت غذای فاطمه‌است

رشته‌های چادر او در دو دنیا دستِ‌ما
عُروةالوثقای معروف خدای فاطمه‌است

تار و پود چادرش را با شفاعت دوختند
چادری پُر‌وصله و خاکی کسای فاطمه‌است

«‌مرتضی می‌ایستد، زهرا شفاعت می‌کند‌»
شک نکن روز جزا، روز جزای فاطمه‌است

این‌قدر فهمیدم از امّ ابیهایی او
سرپناه حضرت خاتم سرای فاطمه‌است

شیعیان مرتضی رخت عزا بر تن کنید
خان

  • چهارشنبه
  • 26
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 19:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

غزل حضرت زهرا (س) -(شکسته قامتی اِی یارِ نیمه جانِ علی) * رضا رسول زاده

854
1

غزل حضرت زهرا (س) -(شکسته قامتی اِی یارِ نیمه جانِ علی) شکسته قامتی اِی یارِ نیمه جانِ علی
چه بی فروغ شدی ماهِ آسمانِ علی

مرا به خاک نشانده قَدِ هلالیِ تو
گرفته سوسوی چشمانِ تو تَوانِ علی

نَفَس نَفَس زَنی و ذَرّه ذَرّه آب شَوی
چه زود پیر شُدی همسرِ جوانِ علی

سه ماه شد که سُخن با علی نمی گویی
سه ماه شد که ندادی رُخَت نشانِ علی

همیشه بسترت از برگ های لاله پُر است
گُلِ خَزان زده ی سُرخِ بوستانِ علی

کَسی سُراغِ تو را از علی نمی گیرد
مدینه مرگ کُند آرزو، به "جانِ علی"

گرفته ام زِ غریبی دو زانویم به بَغَل
که تاب آوَرَد این داغِ بی کرانِ علی؟

اگر چه بِینِ خُسوفی هنوز ماهِ مَنی
بِتاب بَر من و بَر این سِتارگانِ علی

بیا و این دَم آخَر بَرای دِل خوشی

  • چهارشنبه
  • 26
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 21:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

سوره کوثر (غزل حضرت فاطمه زهرا (س) -(دیگر گُلی شَبیهِ تو پَرپَر نمی شود) * رضا رسول زاده

1380

سوره کوثر (غزل حضرت فاطمه زهرا (س) -(دیگر گُلی شَبیهِ تو پَرپَر نمی شود) دیگر گُلی شَبیهِ تو پَرپَر نمی شود
زین پس کَسی به قَدرِ تو لاغَر نمی شود

دستی که زیرِ چادُرِ خود می کُنی نَهان
دیگر سِپر به یاریِ حِیدر نمی شود

وقتی که راه می رَوی از دستِ مَن بِگیر
دیوار هَم برای تو یاور نمی شود

گرچه پَس از تو مونسِ این کودکان شَوَم
امّا کَسی به خوبیِ مادَر نمی شود

نامِ فِراق می بَری و می کُشی مَرا
این خانه ام پَس از تو مُنَوَّر نمی شود

شَهرِ مدینه ظَرفیَّتِ پاکی اَت نداشت
یَثرب پَس از تو شَهرِ پَیَمبر نمی شود

بالای دَربِ خانه ی حِیدر نوشته اند
هَر سوره ای که سوره ی کوثَر نمی شود

  • چهارشنبه
  • 26
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 21:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

غزل حضرت زهرا سلام الله علیها -(بَر جانَماز، وقتِ دُعای شَبانه ها ) * رضا رسول زاده

676

غزل حضرت زهرا سلام الله علیها -(بَر جانَماز، وقتِ دُعای شَبانه ها ) بَر جانَماز، وقتِ دُعای شَبانه ها
تازه شَوَند دردِ هَمه تازیانه ها

چون اَشک روی گونه ی مَن غَلت می خورَد
از زَخمِ صورتم کِشد آتَش زَبانه ها

از من دُعا به یک یکِ هَمسایه ها رِسید
شُد ناسِزا نَصیبم از آمینِ خانه ها

من نانِ خُشک و آب سَرِ سُفره می نَهَم
پُر می کند خَلیفه ی غاصِب خَزانه ها

من خَرج گَشته ام به خُدا دَر رَهِ علی
با اِستناد کردنِ بَر این نِشانه ها؛

روی کَبود و موی سِفید و قَدِ هِلال
هستند اوجِ روضه ی مَن دَر تَرانه ها

بَر رَنگ زیرِ چَشمِ تَرَم غِبطه می خورند
تا روزِ حَشر رَنگِ هَمه سُرمه دانه ها

فِضِّه به موی زِینبِ مَن شانه می زَنَد!
کاری که بَر نَیایَد از این کِتف و شانه ها

  • چهارشنبه
  • 26
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 21:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

روز تلخ (غزل) -(دوباره شَب شُد و چشمانِ ماه بیدار است ) * رضا رسول زاده

507

روز تلخ (غزل) -(دوباره شَب شُد و چشمانِ ماه بیدار است ) دوباره شَب شُد و چشمانِ ماه بیدار است
دوباره شَب شُد و دل تَنگِ دیدنِ یار است

سَرِ مَزارِ تو می آیم و زآ طِفلانم
نهان نمودنِ این راز سَخت و دشوار است

زِ جای خیز که حیدر رسیده زَهرا جان
زِ جای خیز که اکنون زمانِ دیدار است

زِ زیرِ خاک بِتاب اِی هَمیشه مَهتابم
ببین که دیده ی مَن بی حضورِ تو تار است

حَسَن هنوز از آن روزِ تَلخ بَدخواب است
به این قَبیل مُصیبات، علی گرفتار است

هنوز بوی تو از خِشت های خانه رِسَد
هنوز رنگِ هَمان فاجِعه به دیوار است

برای مرگ علی گریه ی تو کافی بود
ولی هنوز مَدینه به فکرِ آزار است

تو را زَدند و به مَن نیز تَسلیَت گُفتند
فَلَک بِبین که چِگونه مَرا هَوادار است

به ر

  • چهارشنبه
  • 26
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 21:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

رباعی حضرت فاطمه زهرا (س) -(نیلوفرِ سُرخِ بَدَنَت کُشت مرا) * رضا رسول زاده

445

رباعی حضرت فاطمه زهرا (س) -(نیلوفرِ سُرخِ بَدَنَت کُشت مرا) نیلوفرِ سُرخِ بَدَنَت کُشت مرا
گُلکاریِ بَر پیرُهَنَت کُشت مرا
.
با فِضِّه که در کفن تو را پیچیدم
خونابه ی روی کَفَنَت کُشت مرا

  • چهارشنبه
  • 26
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 21:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

بسم نورالله فی السماوات و الارضین.. -(آن زمینهایی که به لطف تو واجد میشوند) * سید پوریا هاشمی

561

بسم نورالله فی السماوات و الارضین.. -(آن زمینهایی که به لطف تو واجد میشوند) آن زمینهایی که به لطف تو واجد میشوند
در طهارت داشتن مانند مسجد میشوند

کیمیای دست فضه مزد کار خانه بود
پس کنیزان تو دارای عواید میشوند

به گرو رفته و ولی صد دل گرو می آورد
از قبال چادرت یک قوم عابد میشوند

خاک خاک انداز صحن خانه را بیرون نریز!
رحم کن بی بی به آنهایی که زاید میشوند!

در عبودیت به تسبیح تو محتاجیم ما
نامساعدها به اذکارت مساعد میشوند

در مقام عشق از اصل و نسب گفتن خطاست
پس تمامی محبان تو سید میشوند!

از مصادیق جهاد احیای امر فاطمست
گریه کن های تو هم شأن مجاهد میشوند

پاکی ناموس ما مدیون ناموس علی ست
زیر این پرچم همه دور از مفاسد میشوند

روز محشر در جواب منکران فاجعه
لکه های خون ب

  • چهارشنبه
  • 26
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 21:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

یا زهرا -(کسی که درد سوزانده دلش را) * سید پوریا هاشمی

2462
3

یا زهرا -(کسی که درد سوزانده دلش را) کسی که درد سوزانده دلش را
غریبه ریخت برهم منزلش را
بیا ای دل برای گریه امشب
بخوانیم‌ اعتراف قاتلش را

معاویه نبودی چه خبر بود!
سر بیعت حکومت در خطر بود!
ازین سو کوه هیزم جمع میشد
ازان سو فاطمه در پشت در بود..

اراذل این شرایط را که دیدند
به سمت خانه ی حیدر دویدند
نصیحت کردن زهرا به هم خورد
میان صحبتش هو میکشیدند!

نفس میزد صدایش را شنیدم
علی را در احد یکباره دیدم
هزاران کینه در دل داشتم من
زدم با پا به در! نعره کشیدم

غرور چشم حیدر را شکستم
چنان محکم زدم در را شکستم
در خانه‌ ز لولا تا جدا شد
زدم‌ پهلوی کوثر را شکستم

در افتادو زمین افتاد زهرا
علی میزد فقط فریاد زهرا
همینکه ناله زد فضه خذینی
هم

  • چهارشنبه
  • 26
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 21:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

سلام مادر(فاطمیه) -(برای بردن داغی چنین خبر گرم است) * مهدی رحیمی زمستان

527

سلام مادر(فاطمیه) -(برای بردن داغی چنین خبر گرم است) برای بردن داغی چنین خبر گرم است
خبر رسیده به چیدن سرِ تبر گرم است

اگرچه مادر خانه به بستر است ولی؛
تنور خانه سه ماه است بیشتر گرم است

تنور خانه ی زهرا اگر که در سر ظهر
تنور غصه ی حیدر ولی سحر گرم است

نشسته اند ملائک به مکتب زهرا
جهان به قصه ی دیوار و میخ سرگرم است

چهل نفر بشود کل شهر، در عالم
فقط علی ست که پشتش به یک نفر گرم است

پسر به گرمی آغوش مادرش زنده است
اگر چه تا ابد آغوش این پدر گرم است

خبر رسیده که بعد از هزار و اندی سال
بدون آتش و هیزم هنوز در گرم است

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 10:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

در مدح حضرت انسیه حورا فاطمه زهرا سلام الله علیها -(علّت غائی این کون و مکان یا زهرا) * عبد الحسین پیماندوست

808
1

در مدح حضرت انسیه حورا فاطمه زهرا سلام الله علیها -(علّت غائی این کون و مکان یا زهرا) علّت غائی این کون و مکان یا زهرا
جان پنهان شده در جسم جهان یا زهرا

گفته ام فاش و هم از روی یقین می گویم
از تو شد خلقت پیدا و نهان یا زهرا

خبر از اوج تو ای زهره زهرا هیهات
مگر از لطف تو بر سرّ نهان یا زهرا

گر نبودی تو نبد همسر و همتای علی
زوج و کفوی چو تو در هیچ زمان یا زهرا

چون خدیجه گه میلاد تو تنها گردید
حقّ فرستاد زنانی زجنان یا زهرا

خادمه گشته تو را آسیه و مریم و حور
همچنین هاجر و حوّا زجنان یا زهرا

سالها فضّه تو بوده ز قرآن سخنش
نور تو داد به او نطق و بیان یا زهرا

ابتدا نام تو حق برده ز اصحاب کسا
در جواب ملک اندر سخنان یا زهرا

سرمه چشم ملک خاک کف پای تو بُد
فلک از مهر بر آن بوسه ز

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 12:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

تقديم به حضرت زهراء سلام الله عليها -(قـرار ، از دل من مي رود قرارِ علي) * محمد قاسمی

591

تقديم به حضرت زهراء سلام الله عليها -(قـرار ، از دل من مي رود قرارِ علي) قـرار ، از دل من مي رود قرارِ علي
اگـر كـناره بـگيري تو از كــنارِ علي

بيا مَكن طـلبِ مرگ از خُـداي خودت
كه هـسـت زندگيِ با تو انتظارِ علي

فقط اشاره بكن ، تا بگـويمـش بـرود
مگركه نيست اجل تحتِ اختيارِ علي؟

به غير تلخي اين چند ماهه ي آخِــر
چه خوش گُذشت كنار تو روزگارِ علي

مپوش چهره ز من كه به عشق ديدن توست
اگر كه خانه نشيني شده ست كارِ علي

مرا حلال كن اي نور،مثلِ سايه شدي
وَ هرچه داشـته اي كرده اي نثارِ علي

خزانْ حريفِ عليّ ات نبود اگر كه غلاف
نبود عـلّـت قـتـلِ تو ، اي بهــارِ علي

همين كه دست تو افتـاد از نفس، ديدند
به شكل اشك زمين ريخت برگ و بارِ علي

به انتقام تو خيزد وَ يا كه صبر كن

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 17:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

رباعی مدح و منقبت حضرت فاطمه علیهاالسلام -(او‌ جان پیمبر است و جانش مولاست) * محمد حسین ملکیان

665
3

رباعی مدح و منقبت حضرت فاطمه علیهاالسلام -(او‌ جان پیمبر است و جانش مولاست) او‌ جان پیمبر است و جانش مولاست
نور حسن و حسین در او‌ پیداست
هر پنج تن از دیدۀ دل چون نگری
زهرا زهرا زهرا زهرا زهراست

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 17:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ترکیب‌بند مدح و منقبت, مرثیه امام علی علیه‌السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام -(زهراترین شکوفۀ گلخانۀ رسول!) * علیرضا قزوه

505

ترکیب‌بند مدح و منقبت, مرثیه امام علی علیه‌السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام -(زهراترین شکوفۀ گلخانۀ رسول!) زهراترین شکوفۀ گلخانۀ رسول!
با نام تو مدینه مدینه‌ست، یا بتول

ای مردمی که زائر راز مدینه‌اید
آه ای مجاوران حرم، حجتان قبول!

این‌جا کنار حجرۀ پیغمبر خدا
آیینه‌خانه‌ای‌ست پر از تابش اصول

آیینه‌ای که ماه در آن می‌کشد نفس
آیینه‌ای که مهر در آن می‌کند حلول

در بین ماه‌های خدا چون تو ماه نیست
ای بین فصل‌های خدا بهترین فصول

این‌جا نمازخانۀ مولا و فاطمه‌ست
این‌جاست خانۀ علی و خانۀ رسول

زهرا شدی که نام علی را عَلم کنی
پنهان شدی که هر دو جهان را حرم کنی

یک عمر بود با غم و غربت قرین، علی
آن قصۀ حسین و حسن بود و این علی

وقتی ابوتراب شدی، خاک، پاک شد
تا زد به خاک بندگی او جبین علی...

آیینه‌ای برابر

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 17:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل‌مثنوی حضرت فاطمه علیهاالسلام -(می‌خواست راوی این غزل سربسته باشد) * محمد حسین ملکیان

2172

غزل‌مثنوی حضرت فاطمه علیهاالسلام -(می‌خواست راوی این غزل سربسته باشد) می‌خواست راوی این غزل سربسته باشد
پس فرض کن بال کبوتر بسته باشد

می‌خواست اما آخرش طاقت نیاورد
کتمان کند پهلوی مادر بسته باشد

کتمان کند دستان خواهر را که می‌خواست
آن لحظه چشمان برادر بسته باشد

راه تمام تیغ‌ها از یک طرف باز
راه علی از سوی دیگر بسته باشد

وقتی که دست کفر این اندازه باز است
بایست هم دستان حیدر بسته باشد

راوی خودش را گول زد، ننوشت چیزی
راوی دلش می‌خواست آن در بسته باشد

در بسته و زهرا کنار آسیاب است
یک دشت گندم زیر نور آفتاب است

با ذوالفقارش باز خلوت کرده مولا
حال علی این روزها خیلی خراب است

رد شد حسن، ظرف گلاب افتاد بر خاک
عطر حسن پیچیده یا عطر گلاب است؟

خواب حسین از بچگی ت

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مرثیه فاطمیه -(شبی که آینه‌ام را به دستِ خاک سپردم) * سید محمد جواد شرافت

658

غزل مرثیه فاطمیه -(شبی که آینه‌ام را به دستِ خاک سپردم) شبی که آینه‌ام را به دستِ خاک سپردم
هزار بار شکستم، هزار مرتبه مردم

دو دست از سر حسرت به هم زدم که چگونه
به دست خود گل خود را چنین به خاک سپردم؟

شد اشک غربت و گل کرد روی خاک مزارش
هر آنچه داغ که دیدم، هر آنچه غصه که خوردم

شب آمدم که بگریم تمام درد دلم را
سحر به غربت خانه، جز اشک و آه نبردم

بدون فاطمه سخت است زندگی، که پس از او
برای آمدنِ روزِ مرگ، لحظه شمردم

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مربع ترکیب حضرت فاطمه علیهاالسلام -(دیگر نبود فرصتِ راز و نیاز هم) * احمد حسین پور علوی

676
1

مربع ترکیب حضرت فاطمه علیهاالسلام -(دیگر نبود فرصتِ راز و نیاز هم) دیگر نبود فرصتِ راز و نیاز هم
حتی شکسته بود دلِ جانماز هم
درهم شکست پنجرۀ نیمه‌باز هم
تا از شما اجازه بگیرم که باز هم،

با شعر بال و پر بزنم در هوایتان
مادر اجازه هست بمیرم برایتان؟

تا گرگ‌های برّه‌نما محترم شدند
مردان مرد در صف پیکار کم شدند
بر دوری از مسیر علی هم‌قسم شدند
چون بی‌اجازه وارد صحنِ حرم شدند

دیوار و در حجاب شما شد که ناگهان
یک رشته کوه با عظمت را کشان‌کشان،

از کوچه‌های حادثه بردند و بی‌قرار
می‌سوخت از هجوم خزان، قامت بهار
یک چشم سوی مسجد و یک چشم سوی یار
افتاده بود از نفس انگار ذوالفقار

داغت اگر که بر دل مولا نمی‌نشست
شاید که ذوالفقار هم از پا نمی‌نشست

بعد از تو شهر آینه‌ها

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل حضرت فاطمه علیهاالسلام -(آهای باد سحر! باغ سیب شعله‌ور است) * عطیه سادات حجتی

1207

غزل  حضرت فاطمه علیهاالسلام -(آهای باد سحر! باغ سیب شعله‌ور است) آهای باد سحر! باغ سیب شعله‌ور است
برس به داد دل مادری که پشت در است

چهل نفر، همه نامردهای جنگ‌آور
به صف، مقابلِ حوریه‌ای که یک نفر است

چه غنچه‌ای‌ست که پرپر شده‌ست کنج حیاط
در آشیانۀ بلبل چقدر بال و پر است

نگفتم از پسر سوم علی سخنی
که سِرّ مُستَتر اهل‌بیت، این پسر است

پسر چه عرض کنم پیر عالم امکان
پسر نیامده از راه، حیدر دگر است

پسر نیامده از راه، معنی والشمس
پسر نیامده از راه، عین والقمر است

پسر نیامده از راه، آه خواهد رفت
پسر نیامده از راه، راهی خطر است

گرفت صورت خود را مقابل آتش
پسر به خاطر مادر، نیامده سپر است

غم تمام پسرهای او، بزرگ ولی
غم نیامده فرزند او بزرگ‌تر است

قرار نیست بگ

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل حضرت فاطمه علیهاالسلام -(هزار سال گذشت و هزار بار دگر،) * محمدجواد شاهمرادی

606

غزل حضرت فاطمه علیهاالسلام -(هزار سال گذشت و هزار بار دگر،) هزار سال گذشت و هزار بار دگر،
تو ایستاده‌ای آن‌جا در آستانۀ در!

تو ایستاده‌ای آن‌جا و در نگاهِ تَرت
هزار شاپرک است و هزار جادۀ تَر

هزار شاپرکِ گردِ شمع، حلقه زده
هزار جادۀ مشتاقِ قلّه‌های خطر...

تو می‌روی و علی از علی غریب‌تر است
شبیه نامِ تو که از همیشه فاطمه‌تَر!

پس از غروبِ تو بی‌چشمِ تر نخواهد دید
یکی از این دو پسر را یکی از این دو پسر...

کدام حادثه جز کوچ تو حریفِ علی‌ست؟
بگو کدامین غربت؟ بگو کدام خبر؟

بگو که زنده‌ای و سوی ما نظاره‌گری
دل مرا به بقیعت نَه... تا خودِ «تو» ببر

هنوز هم که هنوز است، این قدِ خم توست
که ایستاده همان‌جا... در آستانۀ در...

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مدج حضرت زهرا(س) -(سجاده‌ات را می‌گشایی رأس ساعت) * زهرا بشری موحد

633
1

غزل مدج حضرت زهرا(س) -(سجاده‌ات را می‌گشایی رأس ساعت) سجاده‌ات را می‌گشایی رأس ساعت
تکبیرة‌الاحرام می‌افتد به پایت

بر خاک قامت بسته‌ای و اهل افلاک
از عرش می‌آیند با قصد جماعت

با هر نفس تسبیح می‌گویی خدا را
از «حاء» تسبیح تو می‌گیریم حاجت

آیینه‌ای‌ و رو به مرآت الهی
آیینه در آیینه‌ای! ای بی‌نهایت!

همسایه‌ها در سایۀ لطف تو هستند
باز است در این خانه درهای اجابت

تا شیعیانِ شیعیانت زنده هستند
از مرگ باکی نیست ای روح شفاعت!

نام تو را بردیم در غم‌های دنیا
ما را صدا کن در هیاهوی قیامت

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 20:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل ایام فاطمیه -(ای آسمان رها شده در بی‌قراری‌ات) * سید مهدی حسینی

701

غزل ایام فاطمیه -(ای آسمان رها شده در بی‌قراری‌ات) ای آسمان رها شده در بی‌قراری‌ات
خورشید رنگ باخته از شرمساری‌ات

ای روح سبز عشق، «بهشت محمّدی»،
جان می‌گرفت در نفس گرم جاری‌ات!

بوی فرشته از تن محراب می‌چکید
تا می‌رسید فرصت شب زنده‌داری‌ات

در فصل آتشی که از آن فتنه می‌وزید
رنگ خزان گرفت هوای بهاری‌ات...

وقتی که در نگاه تو حیرت شکفته بود
اشک علی نشست به آیینه‌داری‌ات

دیوار و در نماند ولیکن به خون نوشت
در دفتر زمانه خطِ یادگاری‌ات

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 20:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مرثیه مسمّط حضرت فاطمه علیهاالسلام -(ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده) * مهدی جهاندار

943
1

مرثیه مسمّط حضرت فاطمه علیهاالسلام -(ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده) ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده
ای وای از آن شروع به آخر نیامده
ای وای از آن یقین به باور نیامده
ای وای از آن مزار کبوتر نیامده
ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده

ای دل حدیث دختر طاها شنیده‌ای؟
یَرضی شنیده‌ای لِرضاها شنیده‌ای؟
هنگامۀ نماز دعاها شنیده‌ای؟
حتی تَوَرَّمَت قَدَماها شنیده‌ای؟
أمّن یُجیب، این همه مضطر نیامده

یاللعجب، فصلّ لربّک ولادتش
واحیرتا لِیُذهِبَ عنکم شرافتش
طوبی لهُم وَ حُسن مَآب است مدحتش
جبریل با تمام بزرگی و رتبتش
از عهدۀ ستایش او برنیامده

اما چه سود حرمت قرآن شکسته شد
یک‌باره قلب سورۀ انسان شکسته شد
در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد
نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 20:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مربع ترکیب و مدح حضرت فاطمه زهرا (س) -(نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت) * سمانه روشنایی

768
1

مربع ترکیب و مدح حضرت فاطمه زهرا (س) -(نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت) نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت
از شانه‌های آینه گرد و غبار ریخت
داغی عظیم بر جگر ذوالفقار ریخت
باران اشک آمد و بی‌اختیار ریخت

امشب کبوترانه به سوی تو پر زدم
اذن دخول خواندم و آرام در زدم

مثل نسیم رد شدم از کوچه‌باغ‌ها
خاموش بود در شب زخمی، چراغ‌ها
با یاد کوچه تازه شد انگار داغ‌ها
امشب مرور شد همۀ اتفاق‌ها

آغاز روضه است نفس‌ها معطر است
زائرترین پرندۀ دنیا کبوتر است

ایزد تو را شفیعۀ عالم گذاشته
داغ تو را به سینۀ آدم گذاشته
بر سفره‌اش به جای نمک غم گذاشته
در کوثرت سه آیۀ محکم گذاشته

جز تو کسی مفسّر نهج البلاغه نیست
آگاه از مناظر نهج البلاغه نیست

این روضه با تلاطم و طوفان شروع شد
از لحظۀ شک

  • پنج شنبه
  • 27
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 20:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

السلام علیکِ ایتهاالصدیقه الشهیده: -(شدند ساقی و بانوی آب چشم به چشم) * ایمان کریمی

653

السلام علیکِ ایتهاالصدیقه الشهیده: -(شدند ساقی و بانوی آب چشم به چشم) شدند ساقی و بانوی آب چشم به چشم
شدند آینه و آفتاب چشم به چشم

نگاهشان به هم عین عبادت است ، به حق...
...که می برند دوتایی ثواب چشم به چشم

زمانه خواسته در کوچه جای آئینه
که آفتاب شود با طناب چشم به چشم

ابوتراب پس ماجرای کوچه و در...
نگشته است بجز با تراب چشم به چشم

برای آینه سخت است اینکه با زهرا
سه ماه گشته ز پشت نقاب چشم به چشم

زمانه خواسته برعکس قصه را وقتی
که ربِّ آب شود با رُباب چشم به چشم

تمام غصه اهل خیام این بوده است
شدند ساقی تشنه وَ آب چشم به چشم

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 09:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت زهرا(س) -(غير تو نيست كسي كعبه ي سيار علی) * محسن صرامی

551
1

یا حضرت زهرا(س) -(غير تو نيست كسي كعبه ي سيار علی) غير تو نيست كسي كعبه ي سيار علی
گشته ام دور سرت يكصد و ده بار علی

حب تو دارم و از دشمن تو بيزارم
به ولاي تو كنم هر نفس اقرار علی

هر چه آمد به سر من به فداي سر تو
جان چه قابل كه شود پيش كش يار علی

همچنان كوه خودم پشت سرت مي مانم
گر شود باز هم واقعه تكرار علی

عذر خواهم اگر اين خانه به هم ريخته است
آخر افتاده كمي دست من از كار علی

دوست دارم كه بمانم،چه كنم،قسمت نيست
درد سر ساز شدم با تن بيمار علی

من به سختي نفسي ميكشم از پهلو درد
ديدم آسيب بدي از در و ديوار علی

منكه يك عمر به همسايه دعا ميكردم
گفت همسايه،شدم مايه ي آزار علی

اين امانت كه گرفتي شبي از پيغمبر
باز هم دست همان آينه بسپار علی

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 09:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

یا فاطمه زهرا(س) -(فصل پاییز شده ، برگِ ستم می ریزد) * منصوره محمدی مزینان

1167

یا فاطمه زهرا(س) -(فصل پاییز شده ، برگِ ستم می ریزد) فصل پاییز شده ، برگِ ستم می ریزد
بین دیوار و دری ... یاس بهم می ریزد

در غمت واژه کم آورده و جایِ شبنم
جوهرِ خونِ دلِ از چشمِ قلم می ریزد

چه به روزِ یل والای عرب آمده که
پشت هم درد، از آن قامت خم می ریزد؟!

روضه یِ فاطمه را چون به زبان می آرند
ماتم، از سر درِ ایوانِ حرم می ریزد

گر شود کلّ جهان چشم و ببارد زِ غمت
باز شرمنده که از داغ تو کم می ریزد

خونِ اولاد تو را دشمنِ بدخواه علی
یا به شمشیر جفا یا که به سَم می ریزد

چند قرنی است که از دیده یِ خورشید فقط
سیلِ اشک است که در کوچه ی غم می ریزد

سخن از کوچه و دریای غمش آمد و باز
به دل سوختگان موج اَلـَم می ریزد

پس دعا کن نکشد فاطمه آه.. از ته

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 09:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نذز حضرت زهرا سلام الله -(یک بغض سخت و سنگین جامانده در گلویم) * منصوره محمدی مزینان

677

نذز حضرت زهرا سلام الله -(یک بغض سخت و سنگین جامانده در گلویم) یک بغض سخت و سنگین جامانده در گلویم
تصویر کوچه ای هست پیوسته روبرویم

بی وقفه می چکد غم در آسمان قلبم
ماندم که از سقیفه یا از فدک بگویم

تصویرِ مادرم را در قاب چشم دارم
باید به آب دیده این قاب را بشویم

دیدم که جسمِ خود را چون مرغ پر شکسته
با زحمتی فراوان می آورد به سویم

در کوچه روی مادر شد رنگ ارغوانی
عمری است من به یاد رویِ کبود اویم

یک روزه روزگارم در کوچه شد سیاه و
یکباره خودنماشد رنگِ سپید مویم

فواره می زد آن شب اشک از میان چشمم
شد قطره قطره اشکم آغشته با وضویم

در کوچه نانَجیبی فریاد می زد و من ...
یک بغض سخت وسنگین جامانده درگلویم

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 09:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد