امام حسن مجتبی علیه السلام

مرتب سازی براساس
 رضا قاسمی

امام حسن مجتبی(ع)، مدح -(دستان پراز خواسته ازما، کرم ازتو...) * رضا قاسمی

350
1

امام حسن مجتبی(ع)، مدح -(دستان پراز خواسته ازما، کرم ازتو...) دستان پُر از خواسته از ما کرم از تو
ای شاه ! که هرگز نگرفتیم کم از تو
با «حای» حسن هر نفسِ ماست بهشتی
خوشبو شده اذکارِ دم و بازدم از تو
سوگند به «نونِ» حسنت کاتبِ وحی است
وقتی بنویسد قلمی یک قلم از تو
طی می‌شود از روز ازل؛ راهِ رسیدن
با یک قدم از ما و هزاران قدم از تو
شد ماهْ کبوتر؛ به سرِ گنبدِ خورشید
هر وقت گرفتیم سراغِ حرم از تو

تا اینکه ببینیم نشانِ کرمت را
دادی به امام‌زاده‌هایت حرمت را

حالا که حرم نیست، دخیلم به عبایت
افتاده دلم پای ضریحِ کف پایت
دستان مرا داده به دستان کریمت
آنکس که سپرده‌ست مرا دستِ خدایت
گوش کرمت در زدنی را نشیده‌ست
از بسکه کریم‌اند گدایانِ گدایت
تا اینکه اجابت بشویم اذنِ دخولیم
پروازِ قنوتیم، به دنبالِ دعایت
ما را چه به دیدارِ تو ای آینه‌ی حق
وقتی که نکَندیم دل از آینه‌هایت

نور ثقلینی تو و همسایه‌ی قرآن
ای مدحِ تو آرایه‌ی هر آیه‌ی قرآن

ای نامِ پُر از نورِ تو تسبیح زبان‌ها
ای أشهدِ یکتایی تو ذکر اذان‌ها
ای سفره‌ی یک ثانیه‌ات؛ روزی یک سال
ای بانی دستان کریمِ رمضان‌ها
با شمس و قمر ذکر بگو دانه به دانه
ای گردشِ تسبیحِ تو تقویمِ زمان‌ها
معروف به معراج، ولی خاک‌نشینی
ای شهره به همسفره‌ی بی‌نام و نشان‌ها
ای پیری زودِ تو پُر از روضه‌ی مکشوف
ای شعرِ سپیدِ غزلِ موی جوان‌ها

تقویم هم از دوری راهت گله دارد
از بسکه زمان تو و ما فاصله دارد

تاریخ رسانده‌ست به ما مختصرت را
آتش زده نمرودِ زمان بیشترت را
اکسیرِ سکوتت؛ دَمِ شمشیرِ خدا شد
پیروزی خون؛ داد زد اوجِ هنرت را
آوازه‌ی صبرت به لبِ مأذنه‌ها رفت
تاریخ نخواند أشهدِ نام پدرت را
از ارثِ نبَردِ جَمَلت بود، که میدان
انگشت به لب دید، نبَرد پسرت را
از چشمِ ترت مقتل مادر به زمین ریخت
تا خواند، لبت روضه‌ی بازِ جگرت را

ای کاسه‌ی صبر از کَرم صبرِ تو لبریز
یک قطره بیانداز، ته کاسه‌ی ما نیز

  • یکشنبه
  • 5
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 23:34
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محسن راحت حق

امام حسن مجتبی(ع)، مدح -(بانگاه خود مرا پیغمبری تر میکنی...) * محسن راحت حق

292

امام حسن مجتبی(ع)، مدح -(بانگاه خود مرا پیغمبری تر میکنی...) با نگاهِ خود مرا پیغمبری تر می کنی
از پلیدی ها و زشتی ها..بری تر می کنی

می کنی معنا ولایت را برای اهلِ دل..
با نگاهِ خود دلم را حیدری تر می کنی

نامِ زیبایت حسن فخرّیه ی آلِ علی..
سینه راباعشق زهرا محشری تر می کنی

خیرِ هرکس را بخواهی ای عزیزِ بوتراب
اهلِ روضه می کنی و مادری تر می کنی

خوش به حالِ آن کسانی که فقیرِ این درند
با کراماتت گدایان را..جری تر می کنی

آبرو آورده ام ..کی می خری این بینوا؟
با گذشتت نوکرت را قنبری تر می کنی

این تو بودی که عزیزم کرده ای پیشِ همه
روسیاهِ خانه ات را دلبری تر می کنی

در میانِ خلوتت خیره نشو بر کوچه ها
صورتت را باز هم نیلوفری تر می کنی

شمّه ای برگو چه آمد بر سرت حرفی بزن
با سکوتت روضه را خاکستری تر می کنی

  • سه شنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 20:37
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح زیبای امام حسن مجتبی(ع) -(با بردن نام اعظم تو...) * محمد حبیب زاده

346

مدح زیبای امام حسن مجتبی(ع) -(با بردن نام اعظم تو...) با بردن نام اعظم تو
ما مستی بی شراب کردیم

با عشق و علاقه بر در تو
ما نوکری انتخاب کردیم

تفسیر یک از هزار فضلت
در قالب یک کتاب کردیم

با خواندن مدح بی حسابت
ما مدح ابوتراب کردیم

با نوکری تو سربلندیم
ما نوکری و ثواب کردیم

با گفتن ذکر یا حسن جان
ما قند دل خود آب کردیم

ما طوق غلامی درت را
بر گردن خود طناب کردیم

محتاج زیارت حسینیم
روی کرمت حساب کردیم

  • چهارشنبه
  • 8
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 00:21
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک شور امام حسن مجتبی(ع) -(رو لب ذکر یاحسنه..) * مرتضی کوشکی

490

سبک شور امام حسن مجتبی(ع) -(رو لب ذکر یاحسنه..) رو لب ذکر یا حسنه
عمریه دل با حسنه
بعد از خدا تو اهل بیت
در کرم یکتا حسنه
چهارده معصوم ذکرشون
لا کریم الا حسنه

کرمش مثل اقیانوس
دل باعشقش شده مانوس
انشاالله میسازیم براش
یه حرم یه حرم
.مثل حرم شاه طوس

یه روز میاد که می بینیم
آقامون هم حرم داره
انشالله روزی میرسه
یه حرم یه حرم یه حرم مادرم داره

حسن آقام حسن آقام

عشقش شیرین چون عسله
نوکریش خیر العمله
توی نبرد تن به تن
جنگاوری بی بدله
شجاعتش زبون زده
سردار جنگ جمله

هر جا غصه میاد وسط
میگیرم از حسن مدد
جز در خونه ی حسن
دیگه من ،جایی رو
بخدا که نیستم بلد

سرم نذر سر حسن
فدای مادر حسن
چون حسینی شدم من از
دعای دعای دعای مادر حسن

حسن آقام حسن آقام

  • پنج شنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:59
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

هدیه به امام حسن مجتبی(ع)، سبک شور بقیع -(بقیع برات حرم میسازیم...) * رضا نصابی

1450

هدیه به امام حسن مجتبی(ع)، سبک شور بقیع -(بقیع برات حرم میسازیم...) سبک: خوشبختی یعنی...

بقیع برات حرم می سازیم
چهار تا شبیه هم می سازیم
خیابون عشق و
حرم تا به حرم می سازیم
اونجا باب الکرم می سازیم

اخرش روزی

دسته مهندسای ایرانی
بقیع می شه صاحب ایوانی

ای جانم

اخرش روزی

توی بقیع سینه زنی می شه
ذکر حسن جان علنی می شه

ای جانم

دیده ها دریا می شه روزی
از سینه غم پا می شه روزی
به دست اقامون
درای صهن وا می شی روزی
بقیع چه غوغا می شه روزی

اخرش روزی

بقیع برا تو می سازیم گنید
قشنگ تر از کربلاو مشهد
ای جانم

اخرش روزی

بقیع تورو دوباره می سازیم
برای تو مناره می سازیم

ای جانم

کاشکی کبوتر تو بودم
همیشه محضر تو بودم
کاشکی منم فرش
قبر مطهر تو بودم
همیشه در بر تو بودم

کاشکی من اقا

غبار خاک پای تو بودم
نوکر نوکرای تو بودم

حسن جان

کاشکی من اقا

فدای چشمای ترت بودم
سپر برای مادرت بودم

حسن جان

  • جمعه
  • 31
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 17:31
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

در وصف امام حسن مجتبی(ع) -(ای علوی ذات و خدایی صفات) * سید محمد علی ریاضی یزدی

627
1

در وصف امام حسن مجتبی(ع) -(ای علوی ذات و خدایی صفات) ای علوی ذات و خدایی صفات
صَدر نشین همه کاینات

سید و سالار شَباب بهشت
دست قضا و قلم سرنوشت

زادهء طوبا و بهشت برین
نور خدا در ظلمات زمین

نور دل و دیدهء ختمی مآب
سایه یی از پرتو تو آفتاب

علت غائی همه مُمکنات
عمر اَبد داده به آب حیات

پاک ترین گوهر نسل بشر
از همه خوبان جهان، خوب تر

در شرف و ذات و علو نژاد
چون تو شهی مادر گیتی نزاد

جد تو پیغمبر نوع بشر
جن و ملک بر قدمش سود سپر

صاحب عنوان بشیر و نذیر
بر فلک وحی سراج مُنیر

آینه پاک که نور خدا
تابد از این آینه بر ماسوا

باب تو سر سلسله اولیاست
چشم پر از نور خدا مُرتضاست

مادر تو دخت پیمبر بود
آیه ای از سوره کوثر بود

پرده نشین حرم کبریا
فاطمه، آن زُهره زَهرای ما

عاشق کل، حضرت سلطان عشق
خون خدا شاه شَهیدان عشق

با تو زِ یک گوهر و یک مادر است
ظل خدایی تواش بر سر است

آینهء ذات مُحمد نما
حسن خدایی، حسن مُجتبی

نام حسن، روی حسن، خو حسن
نور خدا، چارمی پنج تن

آیهء تطهیر به شاءن شماست
حکم شما، امر اوالامر ماست

سینهء سینای شما طور وحی
نور شما شاخه ای از نور وحی

در رَمضان ماه نشاط و سرور
ماه دعا ماه خدا، ماه نور

نور فشان شد زِ دو سو آسمان
در دو اُفق تافت دو خورشید جان

وحی خدا از اُفق ایزدی
نور حسن از اُفق اَحمدی

مُشک و گلابی به هم آمیختند
در قدح اَهل وِلا ریختند

ای رَمضان از تو شرف یافته
نور تو بر جبههء او تافته

نیمهء ماه رَمضان عزیز
گیسوی مشگین تو شد مُشک بیز

نور خدا تافت از آن روی ماه
خاصه از آن چشم درشت سیاه

سرخی گل، عکس گل روی توست
ظلمت شب، سایهء گیسوی توست

ای رُخ تو در رَمضان بدر ما
هر سر موی تو شب قَدر ما

دیده که بی نور تو شد کور به
سر که نه در پای تو، در گور به

بعد علی شاخص عزت تویی
وارث میراث نبوت تویی

مصلحت ملت اسلام و دین
کرد تو را گوشهء عزلت نشین

هیچ گذشتی چو گذشت تو نیست
آن که زِ شاهی بکشد دست، کیست

صبر هم از صبر تو بی تاب شد
کوزه شد و زَهر شد و آب شد

بعد شهادت نکشید از تو دست
تیر شد و بر تن پاکت نشست

سبزه بر آمد زِ گلستان دین
تا رُخ تو سبز شد از زَهر کین

ریشهء دین گشت همایون درخت
تا زِ تو خورد آن جگر لخت لخت

ملت اسلام که پاینده باد
مشعل توحید که تابنده باد

هر دو رَهین خدمات تواند
شکر گذارندهء ذات تواند

تا ابد ای خسرو والا مقام
بر تو و بر دین محمد سلام

کلک (ریاضی) که گهر ریز شد
زان نظر مرحمت آمیز شد

  • پنج شنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 14:14
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

ولادت امام حسن مجتبی ع -(عرشیده زمزمه وار سید و سالار گلوب  ) * طائر اورنگی

779
1

ولادت امام حسن مجتبی ع  -(عرشیده زمزمه وار سید و سالار گلوب   ) عرشیده زمزمه وار سید و سالار گلوب
اولیا ایستدیغی دهریده دلدار گلوب

دست حق وردی صفا جنت الاعلایه بوگون
زیب باغ و چمن و گلشن و گلزار گلوب

ور خبر اهل دله عافیتیز گئتمه لیدی
چون کی بیمار ائلین دیده بیمار گلوب

لیلی لر باخسا بونون گوزلرونه مات اولاجاخ
خیل عشاقی گرفتار ائلین یار گلوب

حسنی عالمده پوزوب هر گوزلین بازارین
یوسفی محو ایلیوب شهره ی بازار گلوب

رشته عشقه خدا حلقه ی دیگر یارادیب
افتخار علوی مفخر ابرار گلوب

بیر قوجاخ نوریدی کی فاطمه آغوشه آلوب
نوگل سر سبد حیدر کرار گلوب

نطقا و منطقا و خَلقا و خُلقا نبوی
گوییا بار دگر احمد مختار گلوب

نام زیباسی حسن ؛ حُسن دل آراسی حسن
جلوی حُسن جمیل حق دادار گلوب

زینبین قارداشی بند دل زهرای بتول
نور چشمان حسین رهبر احرار گلوب

کرمین شخص سلیمان نبی بوندان آلوب
اهل انفاق و کریمانه علمدار گلوب

ماه رحمتده خدا خلق ایلیوب باب کرم
علت بخشش عاصی و گنهکار گلوب

اشجع الناسیدیلر جمله ی اولاد علی
خوار ائدن عایشه نی جنگیده سرار گلوب

طائرا غم یمه بیر گون اولاجاخ یاریمیزین
گوره روخ مرقدینه دسته ی زوار گلوب

تقریر ۱۵ ماه رمضان سال ۱۴۰۱
#طائراورنگی

  • شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1401
  • ساعت
  • 02:19
  • نوشته شده توسط
  • طائر اورنگی
ادامه مطلب

مدح امام حسن -(از بس حسن بخشنده و مهمان نواز است ) *

222

مدح امام حسن -(از بس حسن بخشنده و مهمان نواز است ) #امام_حسن_علیه_السلام

از بس حسن بخشنده و مهمان نواز است
از عالم و آدم گدایش بی نیاز است

از سفره اش هر قدر می خواهی طلب کن
دستِ حسن در بذل و بخشش بازِ باز است

زانو بغل کردن دگر معنا ندارد
وقتی که آقای کریمت چاره ساز است

هر جای عالم چشم می چرخانم انگار
پرچم سیاهِ "یا حسن" در اهتزاز است

استاد عباس است، باید هم بگویند
شير جمل در هر نبردی یکه تاز است

در جنگ ها، الحق جلودارش نبودند
جنگاوری اش فخرِ تاریخِ حجاز است

*

سجاده را از زیر پایش می کشیدند
غافل از آنکه مجتبی اصل نماز است

اینکه چه ها شد در دل کوچه، بماند
از چادرِخاکی نوشتن جانگداز است

احسان نرگسی

  • جمعه
  • 11
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:37
  • نوشته شده توسط
  • احسان نرگسی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( یادش اُفتاد رویِ پا برخواست) * حسن لطفی

186

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( یادش اُفتاد رویِ پا برخواست) یادش اُفتاد رویِ پا برخواست
از دهانش که ناسزا برخواست
دستِ نامرد بی هوا برخواست
آنچنان خورد که صدا برخواست

روضه‌ام گیرِ سنگِ دیوار است
همه تقصیرِ سنگ دیوار است

پسر ارشدش زمین اُفتاد
با تمامِ قَدَش زمین اُفتاد
بعدِ ضربِ بدش زمین اُفتاد
چقدر بد زدش زمین اُفتاد

خواست تا پا شود دوباره ، نشد
بعد از آن حرف گوشواره نشد

تاب دیگر قلم ندارد حیف
وای آقا حرم ندارد حیف
نه حرم سنگ هم ندارد حیف
خادمی محترم ندارد حریف

همگی زیرِ دِینِ آقاییم
روضه خوانِ حسین آقاییم

از خودش کاست از حسینش گفت
او خودش خواست از حسینش گفت
تا که برخواست از حسینش گفت
یاد لبهاست از حسین گفت

گفت رویِ لبت ترک بخورد
بعد تو خواهرم کتک بخورد

  • شنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:40
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( می سوخت از شراره ی زهر و توان نداشت) * ناشناس ؟؟؟

147

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( می سوخت از شراره ی زهر و توان نداشت) می سوخت از شراره ی زهر و توان نداشت
کاری که جعده کرد ، ز دشمن گمان نداشت

خون دلی که در همه ی عمر خورده بود
بهر خروج ، راه دگر جز دهان نداشت

می خواست چونکه دست تاسف زند به هم
بی تاب گشته بود و دگر آن توان نداشت

عمری شنید طعنه و تهمت از این و آن
راهی جز این برای رهایی از آن نداشت

غلطان به خاک حجره شد و آن زمان دگر
جز آه سینه سوز و دل خونفشان نداشت

می خواست تا که لب به سخن وا کند ولی
حرفی به غیر خون جگر بر زبان نداشت

بر غربتش نشانه اگر طشت خون نبود
این بس که بین خانه ی خود هم امان نداشت

در زندگی به طالع او غم سرشته بود
آنکه ستاره ای به هفت آسمان نداشت

آوارگی ببین و غریبی که روز غم
یک یار با وفا حسن در جهان نداشت

  • شنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:48
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 موسی  علیمرادی

امام حسن مجتبی(ع) -( از بس که زخمهای دلم بی شماره بود) * موسی علیمرادی

204

امام حسن مجتبی(ع) -( از بس که زخمهای دلم بی شماره بود) از بس که زخمهای دلم بی شماره بود
هفت آسمان زچشم ترم پرستاره بود

بیگانه جای خود که مرا آشنا شکست
آیینه ام که همسفرم سنگ خاره بود

تشت از حرارت جگرم داد می کشید
از بس که داغ بر جگر پاره پاره بود

«زهری که می شکافت دل سنگ خاره را »
با من چه کرد که نفسم در شماره بود

خون دهان مجال سخن را زمن گرفت
در بسترم وصیت من با اشاره بود

خاموش بودم از غم غیرت تمام عمر
این راز سر به مهر گریبان پاره بود

درگوش مانده آه پس از سال ها هنوز
آهی که از شکستن یک گوشواره بود

قدم نمی رسید تا سپر مادرم شوم
بر خاستن به پنجه پا کاش چاره بود

دیدم به چشم خویش که مادر دگر ندید
مویم سپید شد اگر از آن نظاره بود

من که نخفته بودم از این غم تمام عمر
تابوت پیش چشم ترم گاهواره بود

قسمت نبود در دل تابوت خفتنم
تشییع تیر روضه این سوگواره بود

تشییع من دومرتبه بود و ولی حسین ...
تشییع جسم پر پر او چند باره بود

بس که ستور از تن او رفت و باز گشت
چون رشته های زلف تنش پاره پاره بود

  • شنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 15:38
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( هر چه دارم همه لطف احسان حسن است) * ناشناس ؟؟؟

135

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( هر چه دارم همه لطف احسان حسن است) هر چه دارم همه لطف احسان حسن است
در همه عمر فقط ذکر کلامم حسن است
آن کس که کرامت دارد ما را نشان داده به حسین
آن کس که اذن سینه زدن داده به ما حسن است
کاشکی باشم جزو نوکران خوبت اقا
آن که بد خوب را یکجا می خرد حسن است
مادرت لطف زیادی در حق من کرده
ان که مارا به در این روضه اورده مادر امام حسن است

  • یکشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:51
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

سینه زنی شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( وَ هو الکَریم، اِبْنُ الکَریم) * ناشناس ؟؟؟

234

سینه زنی شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( وَ هو الکَریم، اِبْنُ الکَریم) وَ هو الکَریم، اِبْنُ الکَریم
وَ اَخُ الکَریم، وَ جَدُّهُ خَیرُالاَنام

وَ هو ألاِمام، اِبْنُ ألاِمام
و اَخُ الاِمام، وَ حُبُّهُ خَیرُالتَّمام

فرق دارد به یقین مزۀ احسان حسن
لب ما بوسه نگیرد مگر از نان حسن

زلف خود را به نخ چادر زهرا بسته است
هرکسی هست در این دهر پریشان حسن

حسن یا مولا! حسن یا مولا!...

وَ هو ألحَبیب، وَ اَخُ ألحَبیب
و عَینُهُ شَمسُ الضُّحیٰ

وَ هو ألطَّبیب، اِبْنُ ألطَبیب
وَ اَخُ الطَبیب، وَ بَیتُهُ دارُالشِّفا

کَرَمش دست گدا را به خداوند رساند
سائلان را بنویسید مسلمان حسن

بی حرم هست ولی هرچه حرم زنده از اوست
زائر کرب و بلا هم شده مهمان حسن

حسن یا مولا! حسن یا مولا!...

عاقبت با مدد حضرت زهرا روزی
مثل ایوان نجف میشود ایوان حسن

سر دره باغ حسن نام حسین است فقط
نذر گلهای حسین است گلستان حسن

پسرانش همه جا گوش به فرمان حسین
علی اکبر همه جا گوش به فرمان حسن

حسن یا مولا! حسن یا مولا!...

وَ هو الاَمیر، اِبْنُ الاَمیر
وَ اَخُ الاَمیر، وَ اُمُّهُ خَیرُالنِسا

وَ هو الحَسَن، اِبْنُ علی
وَ اَخُ الحُسین، وَ اُخْتُهُ بِنتُ الهُدی

حسن یا مولا! حسن یا مولا!...

پسرانش همه‌جا گوش به فرمان حسین
عکی اکبر همه جا گوش به فرمان حسن

بعد یک‌عمر فقط زهر توانست شود
مرهم زخم دل وسینه ی سوزان حسن

عاقبت با مدد حضرت زهرا روزی
مثل ایوان نجف میشود ایوان حسن

سر در باغ حسن‌نام حسین است فقط
عطر گلهای حسین است گلستان‌حسن

حسن یا مولا! حسن یا مولا!...

  • یکشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 12:09
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( هر که خوانش بیش، مهمانش، گدایش بیشتر ) * رضا قاسمی

164

شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( هر که خوانش بیش، مهمانش، گدایش بیشتر ) هر که خوانش بیش، مهمانش، گدایش بیشتر
هر کسی خیل گدایش بیش، جایش بیشتر

کلّ فرزندان زهرا سفره‌دارند و کریم
بینِ اولادِ کریمش؛ مجتبایش بیشتر

رزق دنیا درمی‌آید از تنور خانه‌اش
هر که نانش بیش، خیلِ بی‌نوایش بیشتر

هر چه پنهان‌تر بگیرد دست او دست مرا
پیش چشم خلق، می‌افتم به پایش بیشتر

تا نفس دارم به عشقِ او نفس خواهم کشید
بعدِ مرگم نیز، می‌میرم برایش بیشتر

کیمیای عشقِ او از خاک می‌سازد طلا
خاکسارش می‌شود سهمِ طلایش بیشتر

هر چه دل‌ها بیشتر از داغِ قبرش بشکند
می‌شود اندازه‌ی صحن و سرایش بیشتر

گریه‌کن‌هایش سزاوار قنوت مادرند
هر که اشکش بیشتر؛ رزق دعایش بیشتر

روضه‌ی موی سپیدش داغ ناموس خداست
از مدینه زخم خورد؛ از کوچه‌هایش بیشتر

هر شبی کابوس داغِ کوچه مهمانش شود
می‌شود فردای آن شب؛ های‌هایش بیشتر

  • یکشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 15:27
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

در مد ح ولادت امام حسن مجتبی (ع) -(دما را که مُفلِسیم اگر هم خریده‌اند) * حسن لطفی

220

در مد ح ولادت امام حسن مجتبی (ع) -(دما را که مُفلِسیم  اگر هم خریده‌اند) ما را که مُفلِسیم اگر هم خریده‌اند
لطفِ کریم بوده که دَرهم خریده‌اند

عاشق شدیم اگر همه‌اش کارِ عشق بود
عشاق را بدون نظر هم خریده‌اند

ما جنس بنجولیم، به دردی نمی‌خوریم
ما را - بدون هیچ ثمر هم - خریده‌اند

حتی قرار نیست دخیلِ درش شویم
آن را که رد شده زِ گذر هم خریده‌اند

پیشِ کریم فرق ندارد زیاد و کم
از جبرئیل تا دو سه پَر هم خریده‌اند

هِی بنده می‌خرند و هِی آزاد می‌کنند
آزاد کرده‌اند اگر هم خریده‌اند

گفتند ناسزا و ولی عاشقش شدند
از بِین دشمنان چقدر هم خریده‌اند

اصلاً به کم نمی‌رود این دستِ با کرم
ما را ببین به قیمت زَر هم خریده‌اند

این عشقِ داغ، سوختنش فرق می‌کند
در پیش فاطمه حسنش فرق می‌کند

اشراق می‌کنی و همه طور می‌شوند
انگور زاده‌ها همه انگور می‌شوند

اصلا نیاز نیست که ما دست و پا زنیم
اسباب عاشقی خودشان جور می‌شوند

با ابترانِ مکه بگو با همین حسن...
امشب حسودهای علی کور می‌شوند

دنیا به دست نسل خدیجه است، هر‌که هست
جز بچه‌های فاطمه هاشور می‌شوند

یکجا محمد است و علی هست و فاطمه
با جلوه‌ای که نور علی نور می‌شوند

برخیز از مسیر، برو، بند آمده است
گیسو بهم مریز که مسحور می‌شوند

باید که سجده کرد تو را قبلِ روز حشر
یک روز عاقبت همه مجبور می‌شوند

ما را به عشق پاره گریبان نوشته‌اند
بشکاف سینه را که "حسن جان" نوشته‌اند

باید که چشم‌های تو پیغمبری کند
تو آمدی که فاطمه هم مادری کند

مدیون توست خانه‌ی سادات بعد از این
زهرا نشسته است علی پروری کند

شهر مدینه با تو بهم ریخت حق بده
در کوچه‌ها نبود کسی دلبری کند

در هر سحر نسیم خدا می‌وزد که باز
در بِینِ گیسوان تو خنیاگری* کند

کُشتی بگیر تا که بگویند جان حسین
تاکه حسین، جای تو جلوه‌گری کند

این‌قدر هم بهانه به دست دلم مده
هر روز سجده‌ات کند و کافری کند

این نذر چشم ماست که جارو ببافد و
هر صبح بِینِ صحن تو رفتگری کند

ما را شریک خویش نموده عطای تو
نیمی برای ماست و نیمی برای تو

تا که عوض نکرده علی قبله‌گاه را
پنهان بکن نقاب بزن قرصِ ماه را

باید جمل سوار ببیند حسن که هست
پیچانده‌ای به تیغ خودت رزمگاه را

راحت نشسته است علی بین رزم اگر
رفته حسن بهم بزند صد سپاه را

با نیزه‌ای که سینه‌ی لشگر شکافتی
برهَم زدی تَوَهّم آن فتنه‌گاه را

هر جا زدی به پشت سرِ تو حسین بود
دیدند وقت جنگ همه پادشاه را

رم کرده‌اند پیش تو انبوه راه راه
بردار از جماعتِ حیران، نگاه را

راهی نمانده است مگر تار و مارِ جهل
بسته است ذوالفقارِ تو هر دو جناح را

دور و بر تو هیمنه‌ای از ملائکه است
فهماند تیغ تو پسر فاطمه که هست

باید برای خاک تو مرقد درست کرد
شهری به وسعت دو سه مشهد درست کرد

با اشک‌های عاشق و با خشت‌های دل
شهری به نام آل محمد درست کرد

ایوان طلای شاه نجف را دوباره ساخت
آنجا برای فاطمه گنبد درست کرد

با غنچه‌های یاس ضریح تو را کشید
دورش رواق‌های زبرجد درست کرد

باید که زائران تو را باخبر کنند
نقاره خانه‌های زبانزد درست کرد

در جمع خادمان مؤدب به سمت تو
راهی برای رفتن و آمد درست کرد

صحنی برای حضرت ام‌البنین ولی
باید که از بهشت سرآمد درست کرد

باید حرم برای تو قبل از ظهور ساخت
پایین پای فاطمه مسند درست کرد

آوای کربلا، حرمین است یا حسن
پنجاه و هشت سال حسین است با حسن

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1402
  • ساعت
  • 10:13
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

در مدح امام حسن مجتبی (ع) عفاف وحجاب -(ای قلمِ راز، بِربِ الحسن ) * محمود ژولیده

192

در مدح امام حسن مجتبی (ع) عفاف وحجاب -(ای قلمِ راز، بِربِ الحسن ) ای قلمِ راز، بِربِ الحسن
نامه کن آغاز، بِربِ الحسن
قلقله انداز، بِربِ الحسن
ثبت کن اعجاز، بِربِ الحسن

از یمِ طاها بنویس ای قلم
از دُرِ زهرا بنویس ای قلم

فاش کن ای‌دل که قیامت رسید
صاحب دریای کرامت رسید
حجتِ حق، نورِ زعامت رسید
کوثرِ زهرای امامت رسید

سبطِ کبیر، آیتِ اکبر حسن
جانِ علی، شبهِ پیمبر حسن

آینه‌ی جان علی مجتبی
ماه درخشان علی مجتبی
زینت دامان علی مجتبی
عشق محبان علی مجتبی

سِرّ خدا، سَرور ما آمده
شکر، که تاج سر ما آمده

فطرت ما با نفَسَش آشناست
طاعتِ تکوینیِ اَمرش بجاست
تا که حسن بر همه فرمانرواست
راه نجات بشر از مجتباست

حب حسن تا به ابد دین ما
پیروی از او رهِ آئین ما

حای حسن، حافظ دین خدا
سین حسن، سِرّ همه هَل اَتا
نون حسن، نور همه اولیا
حُسن حسن، برتری از انبیا

یوسف زهراست حسن جان ما
شافع فرداست حسن جان ما

ای همه‌ی علتِ مِنّا شدن
حاکمِ من، سَرور و سلطان‌ من
عبد خدا، اُسوه‌ی هر مرد و زن
ذوالکرم و ذوالنِعم و ذوالمِنَن

هر که شود مستِ خدا، مستِ توست
دست کریمانه‌ی حق، دست توست

صاحب آفاق تویی یاحسن
باعث اِنفاق تویی یاحسن
رازقِ اَرزاق تویی یاحسن
آخرِ اخلاق تویی یاحسن

کیست فرآورده‌ی خُلقِ عظیم
غیرِ تو ای یوسفِ آل کریم

ای همه‌ی علتِ دین داشتن
با تو به توحید یقین داشتن
بی تو کجا دینِ مبین داشتن
بلکه شیاطین به کمین داشتن

ای به همه خَلق ولی، الدخیل
سبطِ نبی، یَابنَ علی، الدخیل

ای همه عمرت، سر و سامانِ وحی
وی ز ازل، ناشرِ قرآنِ وحی
تا به ابد، بر سرِ پیمانِ وحی
لعلِ لبت، ساغرِ جوشانِ وحی

فعلِ تو و قولِ تو در هر زمان
وحیِ خدا را به یقین ترجمان

زانکه تَوَلّای تو از داور است
طاعتِ تو طاعتِ پیغمبر است
پیروی‌اَت، پیروی از حیدر است
مَردِ رهَت، هر که تورا یاور است

ما که دَم از یاریِ تو می‌زنیم
باده‌ی غمخواریِ تو می‌زنیم

سیره‌ی تو اُسوه و الگوی ماست
یاریِ افتاده ز پا، خوی ماست
هر که در این قافله رهپوی ماست
از قِبَلِ توست ثناگوی ماست

تا که تویی سید و مولا حسن
پرچم یارانِ تو بالا حسن

صلحِ تو پیوسته فراروی ما
جنگِ تو نیز آیتِ ما، خوی ما
رزمِ تو شد قوّتِ بازوی ما
حمله‌ی صِفّینِ تو الگوی ما

گر شترِ سرخِ جمل پِی کنی
شیرِ جمل! راهِ علی طی کنی

یاحسن ای فاتحِ ایرانِ ما
تحفۀ تسخیرِ تو، ایمانِ ما
ما حسنی‌ها و رگ و جانِ ما
نذرِ تو و عترت و قرآنِ ما

اَمرِ تو هر جا که رود با توئیم
جنگ شود، صلح شود، با توئیم

رهبر ما، یارِ خراسانی است
کشور ما روضه‌ی رضوانی است
خِطّه ی سلمان و سلیمانی است
حیدری و همت و مَهقانی است

کشته‌ی میلادِ تو میلادها
پیرورِ مقدادِ تو مقدادها

تا که به فرمانِ شما می‌رویم
راهِ امام و شهدا می‌رویم
گر ز بقیع کرب و بلا می‌رویم
از حرمِ پاکِ رضا می‌رویم

مقصدِ ما، قدسِ شریف است و بس
راهِ یمن، سوی قطیف است و بس

راه تو امروز، به دین نصرت است
نصرتِ دین، در گِروِ عزت است
عزتِ ما در گِروِ غیرت است
غیرتِ ما در گِروِ عفت است

هست پیامِ علیِ انقلاب
راه امام است ز حفظ حجاب

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1402
  • ساعت
  • 10:23
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب

زمینه امام حسن مجتبی‌ علیه السلام -(بازم دل من بی تابه عشقه) * عالیه رجبی

425

زمینه امام حسن مجتبی‌ علیه السلام -(بازم دل من بی تابه عشقه) بازم دل من بی تابه عشقه
شام تولد حسن ارباب عشقه

باز پره نور قلبم
مملو ازشوره قلبم
اومده تاکه باشه
امپراطور قلبم

خودش میخواسته زیر دینش باشم
دیونه ی داداش حسینش باشم

بنددوم

ازهاله ی نور قنداقه داره
مثل باباش توی کرم سابقه داره

پادشاه کریماس
دامنش جا یتیماس
بیقرار و خرابش
دلم از اون قدیماس

خودش میخواسته زیر دینش باشم
دیونه ی داداش حسینش باشم

بندسوم

اون شاه عشقه ماهمه بنده
خود خداهم به حسن علاقمنده

دلبر روزگاره
دل واسش بی قراره
به درک هرکسی که
آقامو دوس نداره

خودش میخواسته زیر دینش باشم
دیونه ی داداش حسینش باشم

  • پنج شنبه
  • 9
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

غزل ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام -(دختر خیرالبشر آورَد امشب شَبَر ) * حسین رئوفی

648

غزل ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام  -(دختر خیرالبشر آورَد امشب شَبَر ) دختر خیرالبشر آورَد امشب شَبَر
تا بزند خیرِ او بر دل هر شر ، شرر

دریا دریا شعف خانه ی زهرا صدف
چشم همه در پی جلوه ی والا گهر

‌بر رخ زیبای او فاطمه لبخند زد
فخر زمین و زمان بر پسرش مفتخر

بر سر بازار دل یوسفِ جان آمده
گشته محمد بر او از همه یعقوب تر

شکل رخش مادر و بازوی او مرتضاست
آینه ی مصطفاست از کف پا تا به سر

جمع همه پنج تن گشته به یک تن، حسن
ماه چنان گَرد بر گِرد سرش رهسپر

احسنِ احسان ، کسی نیست به غیر از حسن
جود ، وجودش بوَد از کرمش معتبر

چهره حسن خو حسن بسته شود راه ، بس
محو جمالش شود دیده ی هر رهگذر

زان سبب آمد شب نیمه که مه کامل است
تا مه گردون تماماً شَودش خاک در

عشق به عبدلَه

  • یکشنبه
  • 16
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر نوحه امام حسن مجتبی(ع) -(به گلزار وِلا،عزای یاسَمَن) * امیر عباسی

455

شعر نوحه امام حسن مجتبی(ع) -(به گلزار وِلا،عزای یاسَمَن) به گلزار وِلا،عزای یاسَمَن
شده ذکرم حسن جانم حسن
سلام ای روح ایمان،غریبِ بیتُ الاحزان
حسن جانم حسن جان
حسن جانم حسن جان...

اَلا ای لطف تو،به هر دردی طبیب
میان خانه هم بودی غریب
شُدی ای شاه مظلوم،به زهر کینه مسموم
به احوال پریشان
حسن جانم حسن جان...

حدیث کوچه ها،تو را شد زمزمه
شدی پیرِ عزای فاطمه
تو دیدی روی نیلی،هُجوم و ضرب سیلی
دلت زین غصه سوزان
حسن جانم حسن جان...

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:01
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر امام حسن(ع) -(عاشق آن است که در بند نگارش باشد) * مجتبی شکریان همدانی

1118

شعر امام حسن(ع) -(عاشق آن است که در بند نگارش باشد) عاشق آن است که در بند نگارش باشد
روز و شب خاطر معشوق کنارش باشد
سر به کف گیرد و آمادهء دارش باشد
ادعایی نکند خاک و غبارش باشد

دارم از پر زدن از عشق سخن می گویم
عاشقان شکر خدا باز حسن می گویم

این حسن کیست؟ بخوان قبلهء اهل کَرَمش
این حسن کیست که زنده است مسیحا به دَمَش
انبیاء سر بگذارند به خاک قَدَمش
اولیاء سینه زنانند به زیر عَلَمش

سخن این است که ما تا به بدن جان داریم
روی لبها همگی ذکر حسن جان داریم

کار اسلام بدون تو تمام است حسن
که قعود تو همان اوج قیام است حسن
مصطفی گفت به هر نحو امام است حسن
بی تو نان خوردن ما نیز حرام است حسن

نان اگر هست فقط نان کرم خانهء توست
عاقل آن است که شوریده و

  • سه شنبه
  • 16
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:10
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

السلام علیک یا أئمۂ بقیع -(یک بغض سخت و سنگین جامانده در گلویم) * منصوره محمدی مزینان

534

السلام علیک یا أئمۂ بقیع -(یک بغض سخت و سنگین جامانده در گلویم) یک بغض سخت و سنگین جامانده در گلویم
تصویر مشت خاکی است پیوسته روبرویم

امشب نسیم رحمت از جانب مدینه
عطر وجود او را می آورد به سویم

باید که در خیالم با قبر خاکی او
از کوچه های غربت تا کربلا بگویم

در کوچه روی یاسی شد رنگِ ارغوانی
عمری است روضه خوان روی کبود اویم

فواره می زند اشک از آسمان چشمم
شد قطره قطره اشکم آغشته با وضویم

با این همه کرامت وقتی حرم ندارد
از غصه خودنما شد رنگ سپید مویم

بر غربتش شب و روز باید ببارم از غم
شاید به آب دیده تاریخ را بشویم

بیماری ام وخیم ست،محض شفای روحم
دکتر نوشته باید این خاک را ببـویم

  • چهارشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام حسن مجتبی(ع) -(با عشق و سکوت و حُسن ظن حک شده است) * مرضیه عاطفی

2842

متن شعر امام حسن مجتبی(ع) -(با عشق و سکوت و حُسن ظن حک شده است) با عشق و سکوت و حُسن ظن حک شده است
بر پرچم و روی پیرهن حک شده است
بر روی عقیقِ عرش، از روز ازل
با دست حسین(ع)؛ یا حسن(ع) حک شده است!

  • سه شنبه
  • 19
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 09:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

یاکریم -(قبل از حسین شیعه بگو ابتدا حسن) * محمد داوری

613
1

یاکریم -(قبل از حسین شیعه بگو ابتدا حسن) قبل از حسین شیعه بگو ابتدا حسن
اِذن حسین گفتن ما هست با حسن

عمریست گفته ایم به صوت رسا حسین
عمریست گفته ایم بدون صدا حسن

جای بقیع داده به ما از روی کرم
هر مرتبه زیارت کرب و بلا حسن

ما را نیاز نیست به گلدسته و رواق
دارد حرم میان دل شیعه ها حسن

در هر زمان که نامه ی ما پر شد از گناه
تنها گذاشتند بگوییم یا حسن

ما لایق گدایی از او نیسیتیم چون
بخشیده هر چه داشته را به گدا حسن

تنها صَلاح امت همیشه سِلاح اوست
کرده قیامِ صلح اگر هر کجا حسن

"بایک نفس تمام جهنم شود بهشت
گویند اگر جهنمیان یک صدا" حسن
.
.
.
باشد عصای پیری مادر پسر ، ولی
بر مادر جوان خودش شد عصا حسن

#شاعر_محمدداوری

  • جمعه
  • 19
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 18:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

حسن(ع) شدی که گدا فکر آب و نان نکند * مرضیه عاطفی

764

حسن(ع) شدی که گدا فکر آب و نان نکند حسن(ع) شدی که گدا فکر آب و نان نکند
به غیر رو نزند...غصه را عیان نکند

حسن(ع) شدی که بدانند خیلِ گمراهان
خدا به عشقِ دعایت عذابشان نکند

کلام نافذ تو، تا که هست؛ این دل من-
-هوای محفلِ عشاق و عارفان نکند

محبتَت پر از اعجاز و مرد شامی را
کسی به جز تو مسلمانِ مهربان نکند

مدام از کرمت میرسد برایش خیر
هر آنکه تکیه به احسانِ این و آن نکند

جزامیان و فقیرانِ دست-خالی را
کسی به جز تو سرِ سفره میهمان نکند

غریب و خسته و بی سرپناه خواهد ماند
کسی که خانهٔ امنِ تو را نشان نکند!

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 15:17
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

در مدح امام حسن مجتبی(ع) -(می شوم شکرخدا غرقِ سعادت با حسن) * محسن راحت حق

247

در مدح امام حسن مجتبی(ع) -(می شوم شکرخدا غرقِ سعادت با حسن) می شوم شکرخدا غرقِ سعادت با حسن
بر سرِ این سفره ام باشد ضیافت با حسن

سالها گریه کُنِ انسیه الحورا... شدم
نیستم بیگانه، دارم یک قرابت با حسن

خانه ی دل را سپردم بر دو دستانِ کریم
چونکه باشد بعدِ مولایم..امامت با حسن

من همان ابنُ السبیل که نجاتم داده ست
مطئنم هست در هرجا هدایت با حسن

نامِ او آرامشی در سینه ام ایجاد کرد
ای بنازم هست در کامم حلاوت با حسن

تا رجوع کردم به تاریخ و رسیدم بر جمل
در میان رزمگه دیدم صلابت با حسن

جنگ خیبر را تداعی کرد در ذهنِ همه
شیرِ میدان ست و باشد استقامت با حسن

چون امیرالمؤمنین بی باک و دور از واهمه ست
هست در جنگاوری..اوجِ شجاعت با حسن

کربلایت را بخواه از این کریم ابن کریم
چونکه باشد تذکره های زیارت با حسن

  • یکشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1400
  • ساعت
  • 11:40
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

بیش از تصور است، خیراتِ صلح تو * مرضیه عاطفی

505

بیش از تصور است، خیراتِ صلح تو بیش از تصور است، خیراتِ صلح تو
دین پا گرفته در، ساعاتِ صلح تو

لطفت همیشگی ست، غرق کرامتی
زیباست یاحسن(ع)، عاداتِ صلح تو

قطعاً سیاسَتت عینِ دیانت است
وقتی سکوت شد طاعاتِ صلح تو

میشد معاویه(لع) محوِ بصیرتَت
میخواند و خط به خط شد ماتِ صلح تو

دیوانه میکند دشمن شناسی ات
دیدم نبرد را، در ذاتِ صلح تو

صبر و درایَتت، جنگ مجسّم است
قرانِ ناطق است آیاتِ صلح تو

دور از جنایت و خواری و ذلت است
رمز شجاعت است، هیهاتِ صلح تو

با لحن اقتدار تحلیل میکند
شد کارِ ذوالفقار، اثباتِ صلح تو!

  • دوشنبه
  • 10
  • آبان
  • 1400
  • ساعت
  • 12:20
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

روضه امام حسن مجتبی(ع) -(جود و سخا هردم بخوان آیات جاری حسن را ) * محسن حنیفی

174

روضه امام حسن مجتبی(ع) -(جود و سخا هردم بخوان آیات جاری حسن را ) جود و سخا
هردم بخوان آیات جاری حسن را

جود و سخا و بردباری حسن را

در زیر قبه که دعاها مستجاب است

کن آرزو خدمتگزاری حسن را

این قبه خود یک عمر بین سینه دارد

شوق بقیع و همجواری حسن را

در کربلا موکب به موکب جلوه دادند

یک گوشه ای از سفره‌داری حسن را

در کربلا قاسم ضریح مجتبی شد

بوسه بزن این یادگاری حسن را

با ذکر `لا یوم کیومک” شرح دادند

مرثیه‌خوانها بی قراری حسن را

گودال بود و از تنی بیرون کشیدند

پیراهن سبزِ بهاری حسن را

یک تشنه در گودال `یا اُمّاه” میخواند

برپا کند تا سوگواری حسن را

در بین کوچه گوشواره درک کرده

لحظه به لحظه شرمساری حسن را

حوریه ای در بین کوچه گیر افتاد

سیلی رقم زد جان سپاری حسن را

  • شنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:57
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شهادت امام حسن(ع) -( در میانِ داغِ سوزانِ حسین) * محمود ژولیده

264

شهادت امام حسن(ع) -( در میانِ داغِ سوزانِ حسین) در میانِ داغِ سوزانِ حسین
ای عزادارِ عزیزِ فاطمه
قلب زهرا را بیا خوشنود کن
گاه کن نام حسن را زمزمه

هر چه داریم از حسن داریم ما
بی حسن، کِی از حسین آید سخن
گوشِ دل بسپار بر راسُ الحسین
زیرِ لب پیوسته گوید یاحسن

کربلا را مجتبی بنیان نهاد
خود به غربت برد تا آخر پناه
از زمانِ کوچه با خود عهد کرد
تا بگیرد صبرِ زینب را گواه

کیست گوید از مقام مجتبی
مجتبی یعنی همه صبر و شکیب
زینتِ عرشِ خدا نام حسن
گر چه باشد او در این دنیا غریب

ما نمیبینیم اما این غریب
بقعه ای دارد فرازِ آسمان
در حریمش بهر تکریمِ حسن
مینهد جبریل سر بر آستان

یک حرم دارد ز کعبه خوبتر
در زمین نه، در قلوبِ اولیاست
دُرّ و یاقوت و زُمردهای سبز
زینتِ گلدسته های مجتباست

در دل هر مرد و زن دارد رواق
با شبستانی بنام قاسمش
هست بابُ القاسمش در سینه ها
مرغِ دل هر روز باشد عازمش

مُضجعی در قلبها دارد حسن
هر کسی را در حریمش راه نیست
دردمندان و غریبان زائرش
هر که گردد زائرش، گمراه نیست

سبزیِ رویش، ز شرم مادر است
زانکه شد نیلی ز سیلی روی او
چون در آن کوچه نشد کاری کند
دید جای پنجه تا ابروی او

بر دلش از نوجوانی زخم داشت
بس گرفت از چهره ی نیلی اثر
در همه عالم بگَردی، بی گمان
نیست مانند حسن پاره جگر

پاره های قلب او در طشت ریخت
دید زینب طشت را غرقِ بلا
وای از آنروزی که در بزم شراب
روبرو گردید با طشت طلا

بدتر از روز حسن، روز حسین
خیزران بود و لب و دندان او
ای زبانم لال، از جام شراب
ریخت دشمن بر لبِ عطشان او

  • شنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 15:18
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شعر زیبا در مدح امام حسن مجتبی (ع) - (ای تو با قلبم صمیمی یا حسن) *

22467
43

شعر زیبا در مدح امام حسن مجتبی (ع) - (ای تو با قلبم صمیمی یا حسن) ای تو با قلبم صمیمی یا حسن

تو کریم بن کریمی یا حسن

داری از زهرا نشان یا مجتبی

مهربانی دل رحیمی یا حسن

صاحب رزقی و جودت بی کران

ریزه خوار سفره ات هر انس و جان

آن قدر بخشنده ای محبوب من

بر سر خوان تو حاتم میهمان

از می کوثر چو آبم می دهی

بر خم زلفت چو تابم می دهی

آن قدر خوبی که هر چه بد کنم

با کریمی تو جوابم می دهی

تا خدا پرداخت جسم و جان وتن

پر نمودم از غم و رنج و محن

روی قلبم از ازل حک کرد او

هست این مخلوق مجنون الحسن

بی کس شهر پیمبر یا حسن

غربت تو همچو حیدر یا حسن

من چه گویم شرح دردت ای غریب

ای عصای دست مادر یا حسن

گریه کردن کار هر روز و شبت

آمده از گریه ها جان بر لبت

من

  • سه شنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1390
  • ساعت
  • 10:46
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

14نفس- -(نوشته دست حق برتارک جان)4 *

2658
0

14نفس-   -(نوشته دست حق برتارک جان)4 نوشته دست حق برتارک جان

حسن تنهاترین سردارمیدان

نوشته باسرانگشت طلائی

بیاحاتم براین درگه گدایی

نوشته اودلی صد پاره دارد

هزاران عاشق وآواره دارد

نوشته عاشقی باشدگناهش

ملک سوزدپرش ازسوزآهش

نوشته این چنین برروی شیشه

که عاشوراازاوبگرفته ریشه

نفس

  • دوشنبه
  • 24
  • مرداد
  • 1390
  • ساعت
  • 14:55
  • نوشته شده توسط
  • نفس
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد