سنگ لحد
بنویسیـد به سنگ لحدم من فقط مشق حسین را بلدم
نوحه هایم همه باشد سندم من فقط مشق حسین را بلدم
دست حق بوده همیشـه مددم من فقـط مشق حسین را بلدم
بنویسید نـواخــوان بوده
ذاکر شـاه شهیـدان بوده
راوی واقعـة کـرب وبـلا
عشق او ساقی عطشان بوده
از علی اکبر و اصغر می گفت
از رقیّه گُل پرپر می گفت
از گُل باغ حسـن ، عبداله
از عزاخانة حیدر می گفت
بنویسیـد به سنگ لحدم من فقط مشق حسین را بلدم
بنویسید نوایـش غم بود
دیده از داغ حسین پُر نم بود
عاشق وادی بین الحرمین
تشنـة آب شط علقم بود
با محـرّم لب او وا می شد
در دلش شیون وغوغا می شد
خـادم بـارگـَـه ثــارالله
سینه اش خانة مولا می شد
بنویسید صداقـت گو بود
- سه شنبه
- 28
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 07:01
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب