امشب دوباره بندۀ خوب خدا شدم
چونکه دخیل اسم امام رضا شدم
شیطان مرا به وادی غفلت کشانده بود
نام تو را که بردم از این خواب پا شدم
دیدم کنار سفرۀ زهرا نشسته ام
دربین زائران تو وقتی که جا شدم
لطفت گرفت دست مرا از همان شبی
که زائر همیشۀ این کوچه ها شدم
یک بار در حریم شما گریه کردم و
یک عمر با دعای شما با صفا شدم
وقتی که آمدم حرم مشهدالرضا
دیدم که زائر حرم کربلا شدم
وقتی برات کرببلا می شود گرفت
پس از غبار صحن شفا، می شود گرفت
صبح حریم تو به سحر طعنه می زند
صحن و سرای تو به گهر طعنه می زند
سنگ حریم تو که کف پای زائر است
هر ثانیه به سنگ حجر طعنه می زند
این صحبت ستاره و خورشید و ابر هاست
والله گنبدت به
- یکشنبه
- 17
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 06:57
- نوشته شده توسط
- یحیی