ای قبلهی دل ! قبله به لبخند تو مایل
سالار کراماتی و سلطان فضایل
احمد شدی از مَنظر و بَه بَه به تشرّف
حیدر شدی از هیبت و وَه وَه به شمایل
برخاستی و چرخ فلک شد متلاطم
بنشستی و شد چرخهی هستی متعادل
شوریدهی آرامش آغوش تو دریا
توفانی پیچ و خم گیسوی تو ساحل
گِرد قمرِ روی تو پروانه معانی
دورِ حرمِ زلف تو سرگشته مسائل
در دار شفای تو اطبّا همه مبهوت
در صحن و سرای تو بزرگان همه سائل
هم مُنکریان سخت به تکریم تو مُلزم
هم مدّعیان سخت به اعجاز تو قائل
اسرار تو شد «سلسلهي» سرّ مجالس
اقوال تو شد زمزمهی ذکر محافل
رفتهست به دستور تو حِکمت به فراسو
گشتهست به امر تو محبّت متداول
هست از برکات تو تبسّم سر لب
- یکشنبه
- 17
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 06:32
- نوشته شده توسط
- یحیی