شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس
 علی صمدی

واحد زیبا -(ملیکه ی ملک ارباب) * علی صمدی

559

واحد زیبا -(ملیکه ی ملک ارباب) بند اول :
ملیکه ی ملک ارباب
در شب ظلمت تو مهتاب
شدم هوایی به والله
دل خرابم رو دریاب

دلم گرفته اسیرم
تو غم و غصه میمیرم
دلخوشیم اینه که از تو
حاجتامو من میگیرم

غرق گناه و غم شده بودم
به آخر خط رسیده بودم
خانوم به دادم رسیدی آخه
از این زمونه بریده بودم
دست کوچیکت گره گشاتر
از اونی بود که شنیده بودم

یا رقیه یا رقیه .....

بند دوم :
سه سالته اما قرن هاست
شعله ی عشق تو برپاست
حاجت ما مثل قطره
کرامتت اما دریاست

قفل دلم رو شکستی
تو دل عاشق نشستی
شکی ندارم یقیناً
بهشت همونجاست که هستی

بهشت دمشقه دمشقو عشقه
چون تویی اونجا رقیه خاتون
همیشه مجنون هستم و شیدا
تا تویی لیلا رقیه خاتون
محشر کبری شفیعه ی ما
ثانی زهرا رقیه خاتون

یا رقیه یا رقیه ......

بند سوم :
فدایی هات تو سپاهت
گذشتن از سر تو راهت
تا که حرم امن بمونه
نشینه غم رو نگاهت

مدافعان حرم با
توجهات تو هر جا
پا توی میدون گذاشتن
دشمنو انداختن از پا

از تو گرفتند اذن جهاد و
قدرت پیکار رقیه خاتون
رمز نجات و فتح و ظفر تو
شور شرر بار رقیه خاتون
تخت بلند و سلطنت تو
دوش علمدار رقیه خاتون

یا رقیه یا رقیه ......

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 10:12
  • نوشته شده توسط
  • علی صمدی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محمد حسین رحیمیان

شهادت حضرت رقیه(س) -( بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا) * محمد حسین رحیمیان

1083

شهادت حضرت رقیه(س) -(  بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا) بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
ای عزیز فاطمه اهلا و سهلا مرحبا
اجر ویرانه نشینی را گرفتم از خدا
شام بیچاره ببین خورشید تابان مرا

بازهم کم گشت روی دشمن این دودمان
گریه ی زهرایی ام خندید بر این دشمنان

ای پدر با دست بسته فتح کردم شام را
زنده کرده مرگ تدریجی من اسلام را
پای دین با جان خریدم طعنه و دشنام را
تا ابد رسوا نمودم ظلم بر ایتام را

کوری چشم سقیفه شد جهادم مادری
حیدری ام حیدری ام حیدری ام حیدری

عالمی حیرت زده از صبر این دردانه شد
شام ویرانه نشینم خواست ،خود ویرانه شد
قصه ی عشق ِمیان ِما دوتا افسانه شد
شمع من دیدی بدون تو چه با پروانه شد

رفتی و غارت شده بال و پر پروانه ات
شد زمین گیر ای پدر زهراترین ِ خانه ات

باز هم لکنت زبان من ، زبانش وا شده
می زند فریاد از هر چه ستم با ما شده
بر سرم آمد پس از تو هر چه با زهرا شده
مثل تو بعد عمو جان، قامت من تا شده

آه که بانی ِ این روز سیاهم علقمه است
کشته شامم ولیکن قتلگاهم علقمه است

گل کجا و طاقت خار مغیلان ها کجا
بلبل جنت کجا و کنج ویران ها کجا
آه شهزاده کجا ، برّ و بیابان ها کجا
من کجا ، هم صحبتی با نامسلمان ها کجا

آه سهم آتش این خار مغیلان ها شود
دخترت پایی ندارد تا به پایت پا شود

آیه ی امن یجیبم ! جان تو من مضطرم
ای یتیمی خانه ات ویران ،چه آوردی سرم
من خودم هم مانده ام که یاس یا نیلوفرم
کاش غساله نمیرد وقت غسل پیکرم

شد چه فرخنده شبی ، مرغ از قفس آخر پرید
زجر هم بر دست مزد ِ پای سنگینش رسید

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 14:55
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن کردی

مرثیه حضرت رقیه(س) -( من بعد تو هر لحظه بیمارم عمو جان) * حسن کردی

578

مرثیه حضرت رقیه(س) -( من بعد تو هر لحظه بیمارم عمو جان) من بعد تو هر لحظه بیمارم عمو جان
یک جان به چشمانت بدهکارم عمو جان
من در نبودت لحظه لحظه گریه کردم
با چشمهای زخمی و تارم عمو جان
چشم تو روشن، بعد تو ای غیرت الله
انگشت نمای کوچه بازارم عمو جان
چشمم کبود و صورتم زخمی ست، زیرا
از چشم این مردم گنه کارم عمو جان
یک سو نگهبان زجر و یک سو حرمله، من
بین دو تا وحشی گرفتارم عمو جان
از هر که شاید بگذرم هر کافر اما
از زجر بچه کش نه بیزارم عمو جان
از مو بلندم کرد و راحت بر زمین زد
این روزها خیلی سبک بارم عمو جان
هم قافله ای ها تحمل می کنندم
اما برای زجر سربارم عمو جان
از بس سرم را سنگ ها بردند در شام
گوشم سیاه و سخت تبدارم عمو جان
موی مرا یک پیر زن چنگی زد و گفت
من شانه ات را لازمش دارم عمو جان
فکر سر پیچیده روی نیزه ی تو
پیچیده برهم سخت افکارم عمو جان
حالا تو روی نیزه ها و در عوض من
با پرچم اشکم علمدارم عمو جان

تو روی نی دفع خطر می کردی از من
یک جان به چشمانت بدهکارم عمو جان

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:31
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

حضرت رقیه(س) -( وقتی که فراتر ز زمان است رقیه) * مهدی رحیمی

515

حضرت رقیه(س) -( وقتی که فراتر ز زمان است رقیه) وقتی که فراتر ز زمان است رقیه
از مَنظر من جان جهان است رقیه

مفهوم عزیزی و غریبی و شجاعت
در جزء نه در سطح کلان است رقیه

مانند علی اکبر و مانند اباالفضل
در کرب بلا یک جریان است رقیه

زینب به حسینش همه‌ی عمر چگونه ست
نسبت به اباالفضل همان است رقیه

وقتی شده مهمان خرابه به قدم هاش
من معتقدم گنج نهان است رقیه

مانند حسین بن علی بر تن آدم
جسم است اگر سوریه جان است رقیه

آنجا که عمو آمده با مشک لب رود
عکس وسط آب روان است رقیه

من باورم این است که از خلقت عالم
مقصود حسین است و بهانه ست رقیه

رفته ست علی اکبر و تا لحظه‌ی آخر‌
ای وای که گوشش به اذان است رقیه

در مجلس تنهایی جسم علی اکبر
با روضه‌ی سر مرثیه خوان است رقیه

  • دوشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 13:45
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

حضرت رقیه(س) -( آسمان دیده ام شد پر ستاره ای پدر ) * ناشناس ؟؟؟

667
-1

حضرت رقیه(س) -(  آسمان دیده ام شد پر ستاره ای پدر ) آسمان دیده ام شد پر ستاره ای پدر
چون ستاره هست داغم بی شماره ای پدر

من نمیگویم بیا پیشم بمان، من را ببر
درد من را نیست غیر از مرگ چاره ای پدر

هر کجا گفتم پدر زد خصم بر من کعب نی
گریه کردم چون زدردش زد دوباره ای پدر

شامیان با سنگ ها گرم پذیرایی ز ما
بر سر نیزه سرت گرم نظاره ای پدر

تازیانه خورده ام از کربلا تا شهر شام
شاهد من این لباس پاره پاره ای پدر

چشم از تو بر نمیدارم، فقط یک لحظه کن
گوشه ی چشمی به من، یا یک اشاره ای پدر

خواندن قرآن تو لالایی اصغر شده
نیزه دشمن برایش گاهواره ای پدر

زینت ما هر دو را دشمن به غارت برده است
از تو انگشتر زمن هم گوشواره ای پدر

شد نشان غارت تو دست بی انگشت تو

شد نشان غارت من گوش پاره ای پدر

شاعر:محمد معارف وند

  • دوشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 14:48
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شهادت حضرت رقیه(س) -( گفته بودم که تورا یک روز پیدا میکنم) * سید پوریا هاشمی

560

شهادت حضرت رقیه(س) -( گفته بودم که تورا یک روز پیدا میکنم) گفته بودم که تورا یک روز پیدا میکنم
باز می آیی و رویت را تماشا میکنم

میشود نازم کنی؟یک ذره نازم را بکش
بعد در آغوش تو آرام لالا میکنم

من‌ اگر خلخال پایم نیست آن را برده اند
تو برایم هدیه خلخالی بخر پا میکنم

این همه این ها مرا هرروز دعوا میکنند
تو که هستی شمر را امروز دعوا میکنم

دست های زبرشان آنقدر خورده بر رخم
پلکهایم را به زحمت پیش تو وا میکنم

زجر گفته گریه کردی قید جانت را بزن
بیخیال زجر،من کار خودم را میکنم!

آنقدر با مشت میکوبم به لبهای خودم
تا خودم را آخرِ سر مثل بابا میکنم

گریه ام را ریختم بر صورتت پاکش کنم
صورتت را باز مثل قبل زیبا میکنم

از یزید و دوستانش بگذر و حرفی نزن
درد میگیرد سرم تا یاد آنها میکنم

به عموجانم بگو حرف کنیزی شایعه ست
هرچه مردم پشت من گفتند حاشا میکنم

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:04
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

شهادت حضرت رقیه(س) -( کاش اِمشب بود قَدری گیسوانم بیشتر) * رضا رسول زاده

507

شهادت حضرت رقیه(س) -(  کاش اِمشب بود قَدری گیسوانم بیشتر) کاش اِمشب بود قَدری گیسوانم بیشتر
تا کُنَم‌ فَرشِ‌ مَسیرِ میهمانم بیشتر

از سَرِ بازار یِک هِدیه بَرای دیدَنَت...
...می خَریدَم، بود اَگَر قَدری زَمانَم بیشتر

این یَتیمی دَردِسرهای بَدی دارد پِدر
من نمی خواهم دگر زِنده بمانم بیشتر

اَهلِ ویرانه مَرا خِیلی تَحَمُّل کَرده اَند
باعِثِ زَحمَت شُدَم، بَر عَمّه جانم بیشتر

روز از گَرما مریضَم، تازه شَبها می شَوَد...
...دَر هَوای سَرد، دَردِ اُستُخوانم بیشتر

چون نِمی خواهَم تو ناراحَت شَوی، ساکِت شُدَم!
بینِ صُحبَت می شَوَد لُکنَت زَبانم بیشتر

آن شَبِ غارَت هَمه دَر دود و آتَش سوختیم
سوخت اَمّا موی من اَز خواهَرانم بیشتر

صُبح تا حرفِ کَنیز آمَد وَسَط، اُفتاد زود...
...لَرزه بَر جانِ هَمه، اَمّا به جانم بیشتر

بَر لَبِ تو بوسه زَد هَم سَنگ هَم نِیزه وَلی
عُقده دارِ بوسه های خِیزَرانم بیشتر

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:11
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا رسولی

واحد زمزمه حضرت رقیه(س) -( میبینی - سر دختر تو چی اومده بابایی) * رضا رسولی

490
0

واحد زمزمه حضرت رقیه(س) -( میبینی - سر دختر تو چی اومده بابایی) میبینی - سر دختر تو چی اومده بابایی
میبینی - چجور تا میکنم با غصه و تنهایی
دلتنگم - بخون واس من - بازم لالایی
دختر تو شام خراب دیده
دختر تو بزم شراب دیده
حق داری که نمی‌شناسیم بابا
دختر تو خیلی عذاب دیده
بابا حسین بابا حسین جانم ۴

〰️〰️〰️〰️〰️〰️

میبینی - آتیش، معجر و با موی منو سوزونده
میبینی - رَدِ سیلی به روی صورت من مونده
این دوری - چه جور جونم رو - به لب رسونده
دیر اومدی دختر تو پیر شد
دیر اومدی از زندگی سیر شد
حالا که دیگه افتادم از پا
دیر اومدی؛ خیلی بابا دیر شد
بابا حسین بابا حسین جانم ۴

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:47
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سبک زمینه یا شور بی بی حضرت رقیه خاتون (س) -( ای مشکل گشا) * امیرحسین سلطانی

458

سبک زمینه یا شور بی بی حضرت رقیه خاتون (س) -( ای مشکل گشا) ?بند اول

ای مشکل گشا
خاتون کرب و بلا
دختر سلطان عشق(رقیه جان)۴
ای زهرا نما
هستی الگوی حیا
عشقِ بانوی دمشق(رقیه جان)۴

چه اسم زیبایی داری بی بی
(اسم تو قلبمو میلرزونه)
هر چی دارم تو زندگیم قطعاً
(از کرم رقیه خاتونه)

ضربان قلبمی،هیجان قلبمی
جاری مثه خون توی شَرَیان قلبمی

(سیدتی،یا رقیه)

?بند دوم

اعجازه خدا
به دردم تویی دوا
ای داروی تب عشق(رقیه جان)۴
شور روضه ها
ای زیباترین نوا
زمزمهٔ بر لب عشق(رقیه جان)۴

تو انتها و آخر عشقی
(عشق تو واسم دین و ایمونه)
به کوریه منکر تو میگم
(دلبر من رقیه خاتونه)

ضربان قلبمی،هیجان قلبمی
جاری مثه خون توی شَرَیان قلبمی

(سیدتی،یا رقیه)

?بند سوم

عشقِ نوکرا
دلها بر تو مبتلا
قلبمه تسلیم تو(رقیه جان)۴
محشر محشری
به زینب تو دلبری
واجبه تعظیم تو(رقیه جان)۴

ارادتم بی بی به تو خاصه
(چشام برات همیشه گریونه)
غصه ندارم روز محشر من
(که شافعم رقیه خاتونه)

ضربان قلبمی،هیجان قلبمی
جاری مثه خون توی شَرَیان قلبمی

(سیدتی،یا رقیه)

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 12:42
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

پیچیده امشب عطر بابا در خرابه * مرضیه عاطفی

515

پیچیده امشب عطر بابا در خرابه پیچیده امشب عطر بابا در خرابه
بیتابم و افتادم از پا در خرابه

گفتم می آید! از همان اول برایش
فوراً گرفتم پیش خود «جا» در خرابه

آمد! ولی با «سر»...گرفتم از لبانش
گریان ترینِ بوسه ها را در خرابه

بوسیدم آن موی کم و خاکستری را
شد روضهٔ مکشوفه معنا در خرابه

پیشانی اش زخمی، گلویش تکّه تکّه
بد بر سرم آمد بلایا در خرابه

با دست لرزانم در آغوشَش گرفتم
میرفت آه و گریه بالا در خرابه

جانم به لب آمد نفس بالا نیامد
حیران شدم از کارِ دنیا در خرابه

چشمان خود را بستم و دق کردم آخر
یادِ نوازش های بابا... در خرابه!

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 19:17
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمینه شهادت حضرت رقیه (س) -(صدای گریه می رسه ، از دل این ویرونه ها) * بهمن عظیمی

923
1

زمینه شهادت حضرت رقیه (س) -(صدای گریه می رسه ، از دل این ویرونه ها) صدای گریه می رسه ، از دل این ویرونه ها
سه ساله دختر حسین ، گرفت بهونه ی بابا

بابایی جونم ، ای خورشید آسمونم
ای گرمیِ آشیونم
کاش دیگه زنده نَمونم ، بابااا

دلم پر از درده ، چشام مث بارون
کجا بودی بابا ، دلم شده پُر خون

بابا حسینم حسین

خوش اومدی ای همسفر ، خوش اومدی ای مهربون
حالا که پیشم اومدی ، دیگه نرو پیشم بمون

بابایی جونم ، وای به دلِ بی قرارم
وای بی تو کسی ندارم
وای دیگه بمون کنارم ، بابا

دیگه ازین دختر ، نمونده جز یک آه
اگر نبود عمه ، جون می‌دادم تو راه

بابا حسینم حسین

بی تو می میرم بخدا ، می دونی که جون منی
فدای زخمای سرت ، مَنِ الّذی اَیتَمنی

بابایی جونم ، وای بازم چشاتو وا کن
وای دخترت و نگا کن
وای درد منو دوا کن ، بابا

سر تو افتاده ، روی زمین بابا
برات می میرم ای ، زخمی ترین بابا

بابا حسینم حسین

  • سه شنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 17:35
  • نوشته شده توسط
  • محمد حسین عزیزی
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

زمینه بسیار زیبای شهادت حضرت رقیه-(گریه امون بغضم و بریده) * اصغر چرمی

749
2

زمینه بسیار زیبای شهادت حضرت رقیه-(گریه امون بغضم و بریده) گریه ، امون بغضمو بریده
شیون ، صدای قلبمو شنیده
از رو ، زمین سرد این خرابه
نالم ، به آسمونیا رسیده

عمه کجایی
جون ندارم که پا بشم
دس بکش یه کم رو موهام
کاری کن رو برا بشم

عمه کجایی
کمک بکن که روی پام بشینم
یه بار دیگه باباییمو ببینم

اشفعیلی یارقیه(۳)

عمه ، می بینی که توون ندارم
می خوام ، سر و روی زانوم بذارم
حرف ، نگفته تو دلم زیاده
یه کم ، از باباجونم گله دارم

دیگه نمی خوام
از باباییم جدا بشم
طاقتی نمونده برام
یه بار دیگه تنها بشم

می خوام بگم که
بابا جونم تو بی وفا نبودی
منو ببر پیش خودت به زودی

اشفعیلی یارقیه(۳)

سخته ، بابات بره تنها بمونی
می خوای ، گریه کنی اما نتونی
می خوام ، روضه بخونم برا بابام
امشب ، از پهلو و بازوی خونی

می خوام بگم که
ببین چجوری تا شدم
همه می گن که این روزا
مثل جدم زهرا شدم

امشب بیا و
بابا جونم برای من دعا کن
حاجت این دخترت و روا کن

اشفعیلی یارقیه

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 18:09
  • نوشته شده توسط
  • charmi
ادامه مطلب
حاج علی انسانی

شهادت حضرت رقیه(س) -(صد جا ز صدخطر تن خردش رهانده ام) *حاج علی انسانی

720
2

شهادت حضرت رقیه(س) -(صد جا ز صدخطر تن خردش رهانده ام) صدجازصدخطرتن خردش رهانده ام
تاطفل نیمه جان به خرابه رسانده ام

صدباربهرماندن اوکرده‌ام تلاش
امشب ولی به ماندن این طفل مانده ام

چون مرغ بوده ام من وچون جوجه این عزیز
هرجاکه بوده زیرپرخودکشانده ام

هرشب گرسنه خفت ولی سیرگریه کرد
تاخواب گیردش زتوبس قصه خوانده ام

گر اوبه پانخاست دویده‌ست خسته است
اینجااگررسیده من اوراکشانده ام

نگذاشتم به خاک نشیندچو اشک خود
همواره روی دامنم اورانشانده ام

  • سه شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 16:20
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

زمینه و شور سینه زنی شب سوم توسل به حضرت رقیه(س)سبک سنتی * مرتضی محمودپور

617

زمینه و شور سینه زنی شب سوم توسل به حضرت رقیه(س)سبک سنتی ◾نوحه ی زمینه سینه زنی
◾شهادت حضرت رقیه(س)

◾بنداول
کنج خرابه منتظر بنشسته‌ام بابا
ای زاده ی زهرا
کی میشود از ره رسی ای مهربان بابا
ای زاده ی زهرا

◾بنددوم
بابا بیا بنگر که من گسیو پریشانم
ای جان جانانم
رفته ز که تاب و توان ای روح ریحانم
من دیده گریانم

◾بندسوم
بر روی نی دیدم که از من رو نهان کردی
گل را خزان کردی
روی منیر خویش و را بابا عیان کردی
گل را خزان کردی

◾بندچهارم
حالا تو با سر آمدی بر دیدنم بابا
ای زاده ی زهرا
منهم کنم این جان ناقابل فدا بابا
ای زاده ی زهرا

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • پنج شنبه
  • 29
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 06:49
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

همراه قافله کربلا با گریز روضه حضرت رقیه(س) * مرتضی محمودپور

554

همراه قافله کربلا با گریز روضه حضرت رقیه(س) ◾یک منبر روضه محرم
◾توسل حضرت رقیه(س)

قافله آمده در کرببلا واویلا
باز برپا شده است شور عزا واویلا

یکطرف قاسم و عباس به یکسو اکبر
خیمه برپا شده در دشت بلا واویلا

چشم زینب به رباب است و علیِ اصغر
نگران بنت علی شیرخدا واویلا

کودکان گرد علمدار همه حلقه زدند
وای من از دل سقای وفا واویلا

با سکینه سخن از آب نگوئید اینجا
که فتد لرزه به ارکان هدا واویلا

همرهش طفل سه‌ساله است خدا رحم کند
میرود شام بلا با شهدا واویلا

بگذارید گریزی بزنم در روضه
میبُرد شمر سری را ز قفا واویلا

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • پنج شنبه
  • 29
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 08:33
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

روضه ایام محرم شب سوم(بر دلم از داغ غمهایت شرر افتاده است) * مرتضی محمودپور

524
2

روضه ایام محرم شب سوم(بر دلم از داغ غمهایت شرر افتاده است) ◾روضه شبهای محرم
◾با گریز شب سوم

بر دلم از داغ غمهایت شرر افتاده است
گوئیا آتش دوباره بر جگر افتاده است

شرح جانسوز غمت را تا شنیدم سوختم
بر همه ارض و سما تا این خبر افتاده است

دانه میخواهم کبوتر بر حریمت گشته‌ام
این کبوتر در حرم از بال و پر افتاده است

نخل بی بار و برم بار و بری بنما عطا
از عطش نخلی چنین بی بار و بر افتاده است

یک گریز روضه میخواهم بخوانم بهر تو
وای من از روی نیزه تا که سر افتاده است

سنگ کوفی تا سرت را بر روی نیزه شکست
دختری از روی ناقه پای سر افتاده است

سهم تو در کوفه‌سنگ کین شده ای وای من
خواهرت در بین کوچه دیده‌تر افتاده است

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • پنج شنبه
  • 29
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 09:02
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

نوحه واحد یا سنگین حضرت رقیه(س) -(بابایی ، دشمنت کرده اسیرم) * مرتضی شاهمندی

351

نوحه واحد یا سنگین حضرت رقیه(س) -(بابایی ، دشمنت  کرده  اسیرم) بابایی ، دشمنت کرده اسیرم
نگاه کن ، غم تو کرده چه پیرم

چشم انتظارتم ، عمه چه بیقرار
بابا بیا ولی ، تنهای مان نذار

آه ، قد خمیده ، دختر شاه ، کس ندیده

وای ، یا رقیه ، یا رقیه ، یا رقیه (۲)

بابایی ، پاره کردن معجر من
نرفته ، چادر اما از سر من

نایی نمانده در ، دستان و پای من
شد عمه زینبم ، بابا عصای من

آه ، دست دشمن ، مانده روی ، صورت من

وای ، یا رقیه ، یا رقیه ، یا رقیه (۲)

بابایی ، از داغ تو می میرم
من توی ، خرابه عزا می گیرم

بابا شده کبود ، پلک چشم ترت
لبریز گرد و خاک ، شد موهای سرت

آه ، شد دل کباب ، رویت شده ، از خون خضاب

وای ، یا رقیه ، یا رقیه ، یا رقیه (۲)

  • چهارشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 00:18
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

شور حضرت رقیه(س) -(بین خرابه - حالم خرابه) * بهمن عظیمی

638

شور حضرت رقیه(س) -(بین خرابه - حالم خرابه) بین خرابه - حالم خرابه
حتی نشستن - واسم عذابه
از من نمونده - جز نیمه جونی
مویی که سوخته - قدّ کمونی
دیگه گرد پیری / رو چهره م نشسته
هم دندون شیریم / هم پهلوم شکسته ۲
واویلا رقیه

از زجر نامرد - دل غرق خونه
توو صورتم زد - با تازیونه
از کوفه تا شام - حرفای بد زد
پهلوم شکسته - از بس لگد زد
از بالای مرکب / دستاشو که بند کرد ...
از موهام گرفت و / از رو خاک بلند کرد ۲
واویلا رقیه

زخمات عمیقه - ابروت شکسته
روی محاسن - خون لخته بسته
دندون خونی - لبهای خونی
موهای سوخته - بابای خونی!
چهرَت ناشناسه / آه ای دادِ بیداد
از بس که سر تو / از رو نیزه افتاد ۲
واویلا رقیه

این بوی خونه - یا بوی آبه؟
بابا نگو که - بوی شرابه
دیدم سرت رو - تو طشتِ زر بود
خون گریه می کرد - زهرا اگر بود
دیدم اشک غربت / از چشمات می ریزه
دیدم که تو دیدی / صحبت از کنیزه! ۲
واویلا رقیه

  • پنج شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 15:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

زمزمه شهادت حضرت رقیه(س) -(قرارمون نبود - برى بدون من ) * رضا تاجیک

461

زمزمه شهادت حضرت رقیه(س) -(قرارمون نبود - برى بدون من ) قرارمون نبود - برى بدون من
چه سخته زندگى - عزيز جون من
قرارمون نبود - كه من بشم يتيم
بخوابم اى پدر - با بوسه ى نسيم
پدر خبر ندارى / چى اومده به روزم
مثه لباى خشكت / هنوز دارم مى سوزم
مثه سرت رو نيزه / صورت من كبوده
گناه ما توو اين شهر / مگه بابا چى بوده؟
منو ببر بابايى ۴

از كوه غصه هام - ميخوام بگم يه كم
اگه الان نگم - پس كى بايد بگم
زخماتو مى بينم - درداتو مى دونم
ميخوام ببوسمت - ولى نمى تونم
دلم ميخواست بشينم / بازم رو دامن تو
دستامو بندازم باز / به دور گردن تو
اما ديدم نميشه / تو كه بدن ندارى
اين تويى كه بايد سر / رو دامنم بذارى
منو ببر بابايى ۴

زخماى گوشم از - آتيش خيمه هاس
از حرمله بپرس - گوشواره‌هام كجاس
سوخته توو خيمه ها - گلاى چادرم
توو شام به جاى شام - هى سيلى مى خورم
يه جورى زد رقيه ات / چشاش سياهى مى رفت
راهو شبيه زهرا / هى اشتباهى مى رفت
دندوناتو شكستن / بابا چشامو بستم
اينقدر نكش خجالت / منم مثه تو هستم
بابا بابا بابايى ۴

بس كه صدات زدم - بابا گرفت صدام
لباى تو شده - زخمى تر از پاهام
توو مجلس يزيد - خيلى دلم شكست
وقتى كه خيزرون - روى لبت نشست
دستاى من رو بابا / دست اجل گرفته
خوش به حال تنور كه / تو رو بغل گرفته
كجا بودى بابايى / خاكستريه موهات
رد يه خنجر كُند / معلومه روى رگهات
بابا بابا بابايى ۴

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 14:38
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 علی اکبر نازک کار

زمینه شهدت حضرت رقیه(س) -(نبودی بابا - ببینی که دستامو بستن) * علی اکبر نازک کار

923

زمینه شهدت حضرت رقیه(س) -(نبودی بابا - ببینی که دستامو بستن) نبودی بابا - ببینی که دستامو بستن
نبودی بابا - غرورم رو اینجا شکستن
نبودی (بابا ۳)
■ نگاه کن رو دستام / مسیر طنابو
بابایی ببین چه النگویی دارم
سرم رو میذاشتم / رو پاهات، کجایی؟
ببینی کشیده به ویرونه کارم
چقدر گریه کردم / دیدم دختراشون
میخندن همش به لباسای پارم
●دیگه از شهر بی بابا ، بدم میاد
دیگه از اسم بعضی ها ، بدم میاد
دیگه از خار توو صحرا ، بدم میاد ، بدم میاد
اگه دنیارم بهم بدن // من فقط بابامو میخوام ۳

نبودی بابا - چقدر داد کشیدن سر من
نبودی بابا - ببینی که سوخت معجر من
نبودی (بابا ۳)
■ مثه صورت تو / منم سوختم اما
موهای سر من فدای سر تو
میسوزه کف پام / ولی کل زخمام
فدای تو و زخمای حنجر تو
خرابه چه سرده / حالا که تو نیستی
از این دنیا سیره دیگه دختر تو
● دیگه از آتیش و از بام ، بدم میاد
دیگه از اسم شهر شام ، بدم میاد
دیگه از دنیا بی بابام ، بدم میاد ، بدم میاد
اگه دنیارم بهم بدن // من فقط بابامو میخوام ۳

نبودی بابا - ندیده روزامونو دیدیم
نبودی بابا - توو بزم حرام چی کشیدیم
نبودی (بابا ۳)
■ سرم تیر کشید تا / با چوبش تو رو زد
توام دندونات رو مثه من شکستن؟!
چه جاهایی رفتیم / عمو جون کجا بود؟
ببینه که دستای ماها رو بستن
چه حرفای زشتی / به عمه میگفتن
بابا جون عجب بی ادب هایی هستن
● دیگه از کوچه از بازار ، بدم میاد
دیگه از مجلس اغیار ، بدم میاد
دیگه از اذیت و آزار ، بدم میاد ، بدم میاد
اگه دنیارم بهم بدن // من فقط بابامو میخوام ۳

  • جمعه
  • 10
  • آذر
  • 1402
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(دلتنگم اشکام دونه دونه - میریزه رو گونه ) * داود قاضی

574

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(دلتنگم  اشکام دونه دونه - میریزه رو گونه ) دلتنگم
اشکام دونه دونه - میریزه رو گونه
یه دردایی دارم - هیچکس نمیدونه ۲
اینکه یه جوری زده که چشام تاره
اینکه دیدم گوشوارم توی بازاره
اینکه منم پهلوهام مثل مادرت
بد جور لگد خورده خیلی ورم داره
بابا / بابا / انقدر صدات کردم آخر گرفت صدام
بد جور / شبها / میسوزه این تاول روی دست و پام ۲

بابایی
حال دخترت رو / هیچکس نمی فهمه
نیستی که ببینی - دنیا چه بی رحمه ۲
از زجر نگم که بابا جون دلم خونه
این سوختگی واسه شام غریبونه
من که همیشه توو آغوش تو بودم
حالا ببین جای من رو توو ویرونه
بابا / بابا / خیلی کلافم از این زخمای تنم
بابا / بابا / میلرزه از گشنگی کل بدنم ۲

  • جمعه
  • 10
  • آذر
  • 1402
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شهادت حضرت رقیه(س)سبک همه جا کربلا * مرتضی محمودپور

608
3

نوحه سینه زنی شهادت حضرت رقیه(س)سبک همه جا کربلا ◾توسل به حضرت رقیه
◾نوحه سبک همه جا کربلا

◾بنداول
با رخ لاله‌گون کنج ویرانه‌ام
تا سحر عمه جان شمع کاشانه‌ام
شور غم میکنم من در اینجا به پا
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)

◾بنددوم
تازیانه زده زجر دون بر تنم
غنچه‌ نیلگون بین این گلشنم
دیده‌ام بر سنان راس بابا جدا
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)

◾بندسوم
از فراق پدر دیده تر میشود
شام هجران من کی سحر میشود
بهر دیدار من گو به بابا بیا
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • شنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1403
  • ساعت
  • 01:53
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

واحد شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها -(بابایی، کجایی،ببینی که پرم داره میسوزه ) * هاشم محمدی آرا

282

واحد شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها  -(بابایی، کجایی،ببینی که پرم داره میسوزه ) بابایی، کجایی،ببینی که پرم داره میسوزه
تورفتی،پس ازتو،تموم جگرم داره میسوزه
توروتار،می‌بینم، آخه چشم ترم داره میسوزه

با گریه تو رو هی صدا میزدم
تا از آسمونا بیای رو زمین
اگه میشه یک شب تو بد بگذرون
بیا تو خرابه کنارم بشین

شامیا با خنده میگن_تو اصن بابا نداری
باز بیا بابای من باش_بسه این چشم انتظاری

ابتا حسین مظلوم
---
بیا تا،بگم از،خود سلسله و قد خمیده
خودت خوب،میدونی،چقد تلخه غم موی کشیده
منوباز،بغل کن،آخه دخترت از دنیا بریده

اگه میشه موهامو شونه بزن
ببخشم اگه نامنظم شده
موهام تا کمر بود بابا یادته
نگاه کن ببین که چقد کم شده

تو تنم جوونی ندارم_دست وپام داره میلرزه
از پیشم بابای خوبم_دور نشو حتی یه لحظه

ابتا حسین مظلوم
---
بااینکه،سه ساله َم،ولی ازغم تو پیرم و خسته
نگفتی،عزیزم،کی دندون سفیدت رو شکسته
می بینی،روگونم،ردِ پنجه ی نامردی نشسته

تو بازی هُلم میدن این شامیا
با خنده نمک میزنن زخممو
گله دارم از دست شمر و سنان
چقد نانجیبا زدن عمه مو

گونه های دختر تو_نیلی و سرخ و کبوده
من نمیدونم بابایی _جُرم من آخه چی بوده

ابتا حسین مظلوم
➖➖➖

منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari

  • پنج شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر شهادت دختر سه سالهٔ امام حسین(ع) حضرت_رقیه_خانم_سلام_الله_علیها -(غم تا قیامت هست معنایِ رقیه(س)) * مرضیه عاطفی

251

متن شعر شهادت دختر سه سالهٔ امام حسین(ع) حضرت_رقیه_خانم_سلام_الله_علیها -(غم تا قیامت هست معنایِ رقیه(س)) غم تا قیامت هست معنایِ رقیه(س)
جانم فدایِ قلبِ تنهایِ رقیه(س)

ایکاش در آتش سپر بودم برایش
تا در امان می مانْد موهایِ رقیه(س)

لعنت بر آن چشمانِ غارتگر که زل زد
بر گوشواره هایِ زیبایِ رقیه(س)

از آن شبی که بیهوا از ناقه افتاد
از آه پُر شد خواب و رؤیایِ رقیه(س)

بسیار سنگین بود زنجیرِ اسارت
بسیار خم شد قدّ و بالایِ رقیه(س)

تاب و توان از عمه جانش رفت تا که...
بر نیزه قران خوانْد بابایِ رقیه(س)

دردش به جانم!.. گوشهٔ ویرانه ایکاش-
من اشکِ غم می ریختم جایِ رقیه(س)

با مهربانی خارها را می گرفتم
ایکاش دانه دانه از پایِ رقیه(س)

تا گریه می افتاد فوراً می سپردم
چندین عروسک را به دنیایِ رقیه(س)

آنقدر برده ارث از مادربزرگش
خورده گره کارِ مداوایِ رقیه(س)

از دستهای زجر(لع) سیلی خورد چونکه
در کوچه سیلی خورده زهرایِ رقیه(س)

از کربلا جا مانْد! پابوسیِ بابا-
شد حاجتِ امروز و فردایِ رقیه(س)

برگ‌ براتِ اربعینم مانده گریان...
چشم انتظارِ مُهر و امضایِ رقیه(س)!

  • شنبه
  • 21
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 13:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر در باره حضرت رقیه *

12945
18

شعر در باره حضرت رقیه خبر آمد که ز معشوق خبر می آید
ره گشایید که یارم ز سفر می آید
کاش می شد که ببافند کمی مویم را
اب و آیینه بیاریید پدر می آید
نه تو از عهده این سوخته بر می آیی
نه دگر موی سرم تا به کمر می آید
جگرت بودم و درد تو گرفتارم کرد
غالباً درد به دنبال جگر می آید
راستی! گم شده سنجاق سرم دست تو نیست
سر که آشفته شود حوصله سر می آید
هست پیراهنی از غارت ان شب به تنم
نیم عمامه از آن به تو در می آید
به کسی ربط ندارد که تو را می بوسم
که بجز من ز پس کار تو بر می آید
راستی!هیچ خبر ار شدی تب کردم؟
راستی لاغری من به نظر می آید
راستی هست به یادت دم چادر گفتی:
دختر من!به تو چادر چقدر می آید
سرمه ای را که تو از مکه خرید

  • پنج شنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 10:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

دانلود فایل صوتی و متن شعر غمنامه حضرت رقیه - اجرا شده توسط یونس حبیبی *

226367
2349

دانلود فایل صوتی و متن شعر غمنامه حضرت رقیه - اجرا شده توسط یونس حبیبی این نوحه سینه زنی حدود ده سال پیش توسط مداح اهل بیت یونس حبیبی اجرا شد که با استقبال بی نظیر عاشقان اهل بیت همراه بود

از جمله خصوصیات این شعر این است که مصائب حضرت رقیه را در قالب شعر بیان نموده و از همان ابتدای غارت خیمه های حسینی تا بعد از شهادت دختر سه ساله امام حسین(ع) وقایع را متذکر می شود از دیگر دلایل محبوبیت این شعر ، شیوه اجرای بسیار زیبای برادر یونس حبیبی بوده است که ایشان با صدای محزون خود قلبهای عاشقان حریم حسینی را محزون می ساخت.

شهادت حضرت رقیه در روز پنجم صفر سال ۶۱ هجری قمری در شهر شام اتفاق افتاد.

دانلود نوحه سینه زنی

برای مشاهده متن کامل شعر بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.

  • پنج شنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 11:02
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

ابر سیلی-(دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود ) *

6894
15

ابر سیلی-(دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود ) ابر سیلی

دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود
گوشه ویرانه جای بلبل زهرا نبود
جان بابا خوب شد بر ما یتیمان سر زدی
هیچ‌کس در گوشه ویران به یاد ما نبود

دخترم روزی که من در خیمه بوسیدم تو را
ابر سیلی روی خورشید رخت پیدا نبود
جان بابا، هر کجا نام تو را بردم به لب
پاسخم جز کعب نی ،جز سیلی اعدا نبود
دخترم وقتی که دشمن زد تو را زینب چه گفت
عمه آیا در کنارت بود بابا ،یا نبود
جان بابا، هم مرا ،هم عمه ام را مي‌زدند
ذره‌ای رحم و مروت در دل آنها نبود
دخترم وقتی عدو مي‌زد تو را برگو مگر
حضرت سجاد زین‌العابدین آنجا نبود
جان بابا بود، اما دستهایش بسته بود
کس به جز زنجیر خونین، یار آن مولا نبود
دخترم آن شب ک

  • یکشنبه
  • 14
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 17:36
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
 مهدی نظری

شعر حضرت رقیه (س) (دردم این است عمو نیز در این قافله نیست) * مهدی نظری

2805
7

شعر حضرت رقیه (س) (دردم این است عمو نیز در این قافله نیست) دردم این است عمو نیز در این قافله نیست
مثل من پای کسی پر شده از آبله نیست
گفتم از منبر نی آیه توحید نخوان
سنگ ها منتظر و خواندن تو بی صله نیست
عمه ام شاهد من خورده مگیری بابا
بس که بر خار دویدم نفس هروله نیست

بی قباله به من از حرص فدک سیلی زد
بدتر از مادر تو گشته ام اما گله نیست
گله این است که آن روز ندیدم رفتی
گوشوار همۀ ما پس از آن زلزله نیست
دوست داری که بپرسی گل سرهام کجاست؟
پاسخ من فقط این است پدر جان، بله... نیست
از سر نیزه پدر خوب ببین دور و برت
چادرم روی سر دخترک حرمله نیست؟
نیمه شب با سر تو گرم سخن می شوم و...
مطمئنم سخنم با تو کم از نافله نیست
نور چشمان مرا گرچه به سیلی کم کرد
یا عل

  • دوشنبه
  • 20
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک زمزمه-واحد حضزت زقیه(س) -( آمدی ، خوش آمدی ، ای ماه من به ویرانه ) * امیر عباسی

1938
0

دانلود سبک زمزمه-واحد حضزت زقیه(س) -( آمدی ، خوش آمدی ، ای ماه من به ویرانه ) زمزمه - واحد جفت(سنتی)
آمدی ، خوش آمدی ، ای ماه من به ویرانه
کامل شد امشب جمع شمع و گل و هم پروانه
پدر جانم پدر جانم پدر جانم پدر جانم
******
رأس تو در قتلگاه ، لبِ تشنه بریده شد
کربلا تا شهر شام قامت من خمیده شد
پدر جانم پدر جانم پدر جانم پدر جانم
******
شد یاس سپید تو در این سفر رنگش نیلی
ناز ما کشیده شد با طعنه و ضرب سیلی
پدر جانم پدر جانم پدر جانم پدر جانم
******
خواهرت در این سفر شد سپر بلای ما
در زیر تازیانه شد به گردون نوای ما
پدر جانم پدر جانم پدر جانم پدر جانم
******
خجل از عمه ام و بر غم تو مبتلایم
پدر جان ، یک کاری کن من امشب با تو بیایم
پدر جانم پدر جانم پدر جانم پدر جانم

شاعر : ح

  • چهارشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

دانلود سبک زمزمه زبانحال حضرت رقیه(س) -( ای باغبان هستی، تو در دامان لاله ) * سید محسن حسینی

2247
3

دانلود سبک زمزمه زبانحال حضرت رقیه(س) -( ای باغبان هستی، تو در دامان لاله ) (به سبک ای ماه من می‌ریزد از)
ای باغبان هستی، تو در دامان لاله
محو تماشایت شده پیر سه ساله
ای روی تو قرص قمر بابا بابا
امشب بیا نــازم بخر بابا بابا
امشب مرا بـا خود ببر بابا بابا
هستم سه ساله دخترت بابا بابا
هستم گل نیـلـوفــرت بابا بابا
هستم شـبیه مـــادرت بابا بابا
******
مهمان من از راه دور آمد خوش آمد
مــاه من از كنج تنور آمد خوش آمد
كردی مرا ویران نشین بابا بابا
بگشا دو چشم نازنین بابا بابا
تو جای سیلی را ببین بابا بابا
بگشـا لبت را میهمان بابا بابا
قرآن من قرآن بخوان بابا بابا
كه من نـدارم خیزران بابا بابا
******
با یك نگاه خود زمن دل می‌بری تو
ای ماه من از چه پر از خاكستری تو
ای سر بگو

  • چهارشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد