شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس

دانلود فایل صوتی و متن شعر غمنامه حضرت رقیه - اجرا شده توسط یونس حبیبی *

221513
2345

دانلود فایل صوتی و متن شعر غمنامه حضرت رقیه - اجرا شده توسط یونس حبیبی این نوحه سینه زنی حدود ده سال پیش توسط مداح اهل بیت یونس حبیبی اجرا شد که با استقبال بی نظیر عاشقان اهل بیت همراه بود

از جمله خصوصیات این شعر این است که مصائب حضرت رقیه را در قالب شعر بیان نموده و از همان ابتدای غارت خیمه های حسینی تا بعد از شهادت دختر سه ساله امام حسین(ع) وقایع را متذکر می شود از دیگر دلایل محبوبیت این شعر ، شیوه اجرای بسیار زیبای برادر یونس حبیبی بوده است که ایشان با صدای محزون خود قلبهای عاشقان حریم حسینی را محزون می ساخت.

شهادت حضرت رقیه در روز پنجم صفر سال ۶۱ هجری قمری در شهر شام اتفاق افتاد.

دانلود نوحه سینه زنی

برای مشاهده متن کامل شعر بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.

  • پنج شنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 11:02
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

ابر سیلی-(دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود ) *

6745
15

ابر سیلی-(دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود ) ابر سیلی

دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود
گوشه ویرانه جای بلبل زهرا نبود
جان بابا خوب شد بر ما یتیمان سر زدی
هیچ‌کس در گوشه ویران به یاد ما نبود

دخترم روزی که من در خیمه بوسیدم تو را
ابر سیلی روی خورشید رخت پیدا نبود
جان بابا، هر کجا نام تو را بردم به لب
پاسخم جز کعب نی ،جز سیلی اعدا نبود
دخترم وقتی که دشمن زد تو را زینب چه گفت
عمه آیا در کنارت بود بابا ،یا نبود
جان بابا، هم مرا ،هم عمه ام را مي‌زدند
ذره‌ای رحم و مروت در دل آنها نبود
دخترم وقتی عدو مي‌زد تو را برگو مگر
حضرت سجاد زین‌العابدین آنجا نبود
جان بابا بود، اما دستهایش بسته بود
کس به جز زنجیر خونین، یار آن مولا نبود
دخترم آن شب ک

  • یکشنبه
  • 14
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 17:36
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک زمزمه-واحد حضزت زقیه(س) -( آمدی ، خوش آمدی ، ای ماه من به ویرانه ) * امیر عباسی

1759
0

دانلود سبک زمزمه-واحد حضزت زقیه(س) -( آمدی ، خوش آمدی ، ای ماه من به ویرانه ) زمزمه - واحد جفت(سنتی)
آمدی ، خوش آمدی ، ای ماه من به ویرانه
کامل شد امشب جمع شمع و گل و هم پروانه
پدر جانم پدر جانم پدر جانم پدر جانم
******
رأس تو در قتلگاه ، لبِ تشنه بریده شد
کربلا تا شهر شام قامت من خمیده شد
پدر جانم پدر جانم پدر جانم پدر جانم
******
شد یاس سپید تو در این سفر رنگش نیلی
ناز ما کشیده شد با طعنه و ضرب سیلی
پدر جانم پدر جانم پدر جانم پدر جانم
******
خواهرت در این سفر شد سپر بلای ما
در زیر تازیانه شد به گردون نوای ما
پدر جانم پدر جانم پدر جانم پدر جانم
******
خجل از عمه ام و بر غم تو مبتلایم
پدر جان ، یک کاری کن من امشب با تو بیایم
پدر جانم پدر جانم پدر جانم پدر جانم

شاعر : ح

  • چهارشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

دانلود سبک زمزمه زبانحال حضرت رقیه(س) -( ای باغبان هستی، تو در دامان لاله ) * سید محسن حسینی

2058
3

دانلود سبک زمزمه زبانحال حضرت رقیه(س) -( ای باغبان هستی، تو در دامان لاله ) (به سبک ای ماه من می‌ریزد از)
ای باغبان هستی، تو در دامان لاله
محو تماشایت شده پیر سه ساله
ای روی تو قرص قمر بابا بابا
امشب بیا نــازم بخر بابا بابا
امشب مرا بـا خود ببر بابا بابا
هستم سه ساله دخترت بابا بابا
هستم گل نیـلـوفــرت بابا بابا
هستم شـبیه مـــادرت بابا بابا
******
مهمان من از راه دور آمد خوش آمد
مــاه من از كنج تنور آمد خوش آمد
كردی مرا ویران نشین بابا بابا
بگشا دو چشم نازنین بابا بابا
تو جای سیلی را ببین بابا بابا
بگشـا لبت را میهمان بابا بابا
قرآن من قرآن بخوان بابا بابا
كه من نـدارم خیزران بابا بابا
******
با یك نگاه خود زمن دل می‌بری تو
ای ماه من از چه پر از خاكستری تو
ای سر بگو

  • چهارشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

دانلود سبک زمینه حضرت رقیه(س) -( دیگه بسه جدایی از بابام عمه من دیگه بابامو می خوام ) * اسماعیل شبرنگ

2681
3

دانلود سبک زمینه حضرت رقیه(س) -( دیگه بسه جدایی از بابام     عمه من دیگه بابامو می خوام ) (به سبک بازم چشای ما بارونیه)
دیگه بسه جدایی از بابام عمه من دیگه بابامو می خوام
قلب شکسته ام در التهابه
بابا سیلی شده انیس من از غم می باره چشم خیس من
دنیا بدون تو برام عذابه
بابا حسین ، شکسته شد تمامی وجودم
به زهرا رفته صورت کبودم اگه نیای از داغ تو می میرم
باباحسین ، بعد تو غرق اشک و سوز و آهم
به یاد روضه های قتلگاهم دو دستمو به پهلوهام می گیرم
باباحسین من الذی ایتمنی بابایی
******
بابا خوش اومدی به خونه ام بنگر که ساکن ویرونه ام
دریاب این صورتی که گشته نیلی
بابا اگه داری می ری سفر جان زهرا بیا منم ببر
مونده روصورتم سرخیّ سیلی
باباحسین ، به من بگو کی سرتو بریده
کی موهای قشنگتو کشیده چرا شده

  • پنج شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید رضا موید

شعر شب سوم حضرت رقیه(س) -( مرا از بر لاله ها می برند ) *استاد سید رضا موید

1583

شعر شب سوم حضرت رقیه(س) -( مرا از بر لاله ها می برند ) مرا از بر لاله ها می برند

چو مرغی به دام بلا می برند

تو را غرق خون ستم ساختند

مرا هم به بند جفا می برند

جدایم کنند از تو این دشمنان

که سرهای از تن جدا می برند

تو خون خدایی و این مشرکین

تو را کشته نام خدا می برند

اسارت که دیگر ندارد کتک

مرا با زدن ها چرا می برند

به اینان بگو ای پدر جان مرا

چرا می زنند و کجا می برند

کشیدند اینجا چو جانم به خون

کجا دیگر از کربلا می برند

گهم بر روی خارها می کشند

گهم با سر نیزه ها می برند

به طعنی جگرهای ما خون کنند

به قهری دل ما ز جا می برند

به اطفال پاسخ ز سیلی دهند

زمانی که نام تو را می برند

"مؤید" دل ما به حال آورند

چو نامی ز کرببلا می برند

  • شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید رضا موید

شعر مرثیه حضرت رقیه(س) -( الا اي ماه خونين كه آستانت آسمان بوسد ) *استاد سید رضا موید

1837
1

شعر مرثیه حضرت رقیه(س) -( الا اي ماه خونين كه آستانت آسمان بوسد ) الا اي ماه خونين كه آستانت آسمان بوسد
چه زيبا آمدي تا دخترت هم آستان بوسد
تو با سر آمدي من هم به جان گردم پذيرايت
كه هر عاشق رخ جانانه خود را به جان بوسد
پدر بوسم لبت جايي كه بوسيدست پيغمبر
ولي در طشت زر ديدم كه چوب خيزران بوسد
تو را من هر چه مي بوسم چرا من را نمي بوسي
چو باشد رسم، مهمان را كه روي ميزبان بوسد
اگر وقت وداع آخرين با عمه ام زينب
ندانستم چرا زير گلويت با فغان بوسد
ولي الحال مي فهمم كه مي بينم سرت بي تن
كه رگ هاي گلويت را صبا بويد، سنان بوسد

شاعر : استاد سید رضا موید

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن عرب خالقی

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا ) * محسن عرب خالقی

10880
12

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا ) به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا
شبیه مادر در پشت در زدند مرا
خبر نداشتم این ها چقدر نامردند
خبر نداشتم و بی خبر زدند مرا
خدا كند كه عمویم ندیده باشد، چون
پدر درست همین دور و بر زدند مرا
پدر، وقت غذا تازیانه می آمد
نه ظهر و شام كه حتی سحر زدند مرا
سرم سلامت از این كوچه ها عبور نكرد
چقدر مثلِ تو ای همسفر زدند مرا
چه بینِ طشت، چه بر نیزه ها زدند تو را
چه در خرابه، چه در رهگذر زدند مرا
چه چشم زخم، چه زخمِ زبان، چه زخمِ سنان
اگر نظر كنی از هر نظر زدند مرا
فقط نه كعبِ نِیّ و تازیانه و سیلی
سپر نداشتم و با سپر زدند مرا
پدر من از سرِ حرفم نیامدم پائین
پدر پدر گفتم هر قَدر زدند مرا
مگر به یادِ كه افتاد

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید رضا موید

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( پدر ای عمه جان، از لطف میهمان من است امشب ) *استاد سید رضا موید

1620

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -(  پدر ای عمه جان، از لطف میهمان من است امشب ) پدر ای عمه جان، از لطف میهمان من است امشب
چراغ دوده طاها به سامان من است امشب
سر خود را به دامان پدر طفلان نهند امّا
ز خوشبختی سر بابا به دامان من است امشب
گرفتم چون که روپوش از طبق شد مقصدم حاصل
دگر بر خلق پیدا، راز پنهان من است امشب
نمی دانم بگریم یا بخندم در چنین حالت
منم حیران و گردون نیز حیران من است امشب
همان دشمن که کرد این سان پریشان خاطر ما را
پریشان خاطر از تأثیر افغان من است امشب
صبا سوی مدینه بگذر و با جده ام برگو
که زیب دامن تو زیب دامان من است امشب
«مؤید» را جواز کربلا خواهم عطا کردن
که با این شعر چشم او به احسان من است امشب

شاعر : استاد سید رضا موید

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( با اینکه در خرابۀ شام است جای من ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

1758

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -(  با اینکه در خرابۀ شام است جای من ) با اینکه در خرابۀ شام است جای من
زهـراست زائــر حـرم با صفــای من
قیمت‌گذار گوهر اشکش فقط خداست
هر دل‌شکسته‌ای که بگرید برای من
طفل سه‌ ساله را که توان فرار نیست
دیگر چرا به سلسله بسته است پای من؟
دیشب نماز خوانده‌ام و اشک ریختم
شاید پـدر سـری بزنـد بر سرای من
جان را به کف گرفته‌ام و نذر کرده‌ام
امشب اگر رسد بـه اجابت دعای من
در شام هم که جان بدهم کربلایی‌ام
این گوشـۀ خرابه شـده کربلای من
کارم رسیده است به جایی که کعب نی
گریــد بــرای زمزمــۀ بی‌صــدای مـن
از بس گریستم، دگر از اشک، خیس شد
خشتـی کـه در خرابـه شـده متکای من
یک لحظه در خرابه دو چشمم به خواب رفت
دیـدم کـه روی دامـن باباست جـای من

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب سوم حضرت رقیه(س) -( از فرورفتگی خار بدم می آید ) * یاسین قاسمی

7024
28

شعر شب سوم حضرت رقیه(س) -( از فرورفتگی خار بدم می آید ) از فرورفتگی خار بدم می آید
از مکافات,از اشرار بدم می آید
دختری را به خرابات مکانش ندهید
من از این نحوه ی رفتار بدم می آید
سنگ ها از در و دیوار به ما آوار شد
تا ابد از در و دیوار بدم می آید
موقع غارت گوشواره کمی رحم کنید
که من از غارت گوشوار بدم می آید
پیش طفلی سر بابا نگذارید دگر
تا قیامت من از این کار بدم می آید
و من از چانه زدن خاطره ی بد دارم
به خدا از ته بازار بدم می آید

شاعر : یاسین قاسمی

  • چهارشنبه
  • 13
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

اشعار حضرت رقیه(س)-شهادت -( نفس در سینه از آهم شرر شد ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

1950
2

اشعار حضرت رقیه(س)-شهادت -( نفس در سینه از آهم شرر شد ) نفس در سینه از آهم شرر شد
تمام قوت من، خون جگر شد
چه ایامی که از شب، تیره‌تر بود
چه شب‌هایی، که با هجرت سحر شد
چه سود از گریه، هر چه گریه کردم
شرار دل، ز اشکم بیشتر شد
تن صد پاره‌ات در کربلا ماند
سرت بر نیزه با من، هم‌سفر شد
خمیدم، در سنین خردسالی
به طفلی، قسمتم، داغ پدر شد
لب من از عطش، خشکیده بابا
چرا چشمان تو از گریه تر شد؟
زبان عمه، شمشیر علی بود
ولی او بر دفاع من، سپر شد
نگه کردم به رگ‌‌های گلویت
از این دیدار، داغم تازه‌‌تر شد
اجل، جام وصال آورده بر من
خدا را شکر، هجرانت به سر شد
سرشک دوستانم، دانه‌دانه
تمام نخل «میثم» را ثمر شد

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

  • چهارشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1394
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

نوحه شهادت حضرت رقیه (س) -( میهمان امشب روی دامان من نشسته ) * سید محسن حسینی

2088
2

نوحه شهادت حضرت رقیه (س) -( میهمان امشب روی دامان من نشسته ) حضرت رقیه (س)
میهمان امشب روی دامان من نشسته
آمده بابا به تماشای طفل خسته
گر چه طفلی پیرم ، از او بوسه گیرم
با بوسه بمیرم ، واویلا
(بابا یابن الزهرا)3 ، بابا جان
******
آمدی امشب تو بسویم از دشت و صحرا
یوسف زهرا دخترت باشد مثل زهرا
مرگم پدیدار است ، چشم من خونبار است
دستم به دیوار است ، واویلا
(بابا یابن الزهرا)3 ، بابا جان
******
من ببینم این لب مانند ارغوان را
می زنم بوسه تا سحر جای خیزران را
ای عالم آرایم ، محو تماشایم
من باتو می آیم ، واویلا
(بابا یابن الزهرا)3 ، بابا جان
******
کو عموی من تا ببندد این روی نیلی
کو عمویم تا بوسه گیرد از جای سیلی
غرق ناله هستم ، همچون لاله هستم
من سه ساله هس

  • چهارشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1394
  • ساعت
  • 16:14
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمد مبشری

اشعار حضرت رقیه (س) به همراه سبک/نوحه -( من سه ساله گل ، گلشن ثاراللهم ) * محمد مبشری

2940
2

اشعار حضرت رقیه (س) به همراه سبک/نوحه -( من سه ساله گل ، گلشن ثاراللهم ) من سه ساله گل ، گلشن ثاراللهم

طفل ویران نشین ، دخت رسولُ اللهم

پیش راس پدر

می زنم بال و پر

واغریبا ، واشهیدا

******

هجر روی پدر ، کشیده ام انتظار

میل وصلش دگر ، برده ز دستم قرار

غرق شور و نوا

می کنم جان فدا

واغریبا ، واشهیدا

******

بسکه خصم شقی ، مرا دوانیده است

همرهش از جفا ، مرا کشانیده است

طالبم مرگ خویش

قلب زار و پریش

واغریبا ، واشهیدا

******

روی ماهت پدر ، مهر نمازم شده

شاهد وصل تو ، سوز و گدازم شده

قلب زارم ببین

شام تارم ببین

واغریبا ، واشهیدا

شاعر : محمد مبشری

دانلود سبک

  • شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 09:10
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محسن عرب خالقی

اشعار حضرت رقیه علیهاالسلام به همراه سبک/زمزمه -( تو خیمه چشم برات بودم ) * محسن عرب خالقی

3698
7

اشعار حضرت رقیه علیهاالسلام به همراه سبک/زمزمه -( تو خیمه چشم برات بودم ) تو خیمه چشم برات بودم، دیر اومدی بابا، دیر اومدی
حالا که دخترت شده، پیر اومدی بابا، دیر اومدی بابا

من دیگه اون سه ساله، که دیده بودی نیستم
ببخش اگه نمیشه، بازم رو پام بایستم

———

شونه ندارم برای موی پریشونت، الهی قربونت
بذار با دستام پاک کنم لب پراز خونت، الهی قربونت

عمه نذاشت وگرنه، خواستم فدا پدرشم
دلم می خواست توی طشت، برا سرت سپر شم

——–

بذار بگم که دشمنت خدایی بی دینه، چشمام نمی بینه

بذار بگم که دستشون چقدره سنگینه چشمام نمی بینه

یه بار دوبار هزار بار، دیدم با این چش تار
با دیدن من افتاد، از نی سر علمدار

شاعر : محسن عرب خالقی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 16
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 15:46
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 یاسین زندی

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -( آب و جارو کردم، خرابه رو تا، برسه مهمون ) * یاسین زندی

2069
2

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -( آب و جارو کردم، خرابه رو تا، برسه مهمون  ) آب و جارو کردم، خرابه رو تا، برسه مهمون 2
از درد فراقش ،چشام همیشه، میباره بارون 2
خسته شدم/ از دوری بابایی
جون من بگو/ پس تو کی میایی؟! 2
قول داده بودی - زود برمیگردی
من رو با غمهات - بیچاره کردی
آه و واویلا 3

انقد گریه کردم، چشام شبیه، ابر بهاره 2
انقد گریه کردم، که دیگه چشمام، سویی نداره 2
گفتم بیا!/ اما نه که با سر!!!
جونم فدات/ ای غریب مادر 2
موهات چرا پس - گردیده پر خون
تا که رسیدی - پیچید بوی نون
آه و واویلا 3

باباجون نبودی، ببینی دشمن، با ما چه ها کرد
توی کوفه و شام، خارجی ما رو، عدو صدا کرد
کف میزدن/ من تنم میلرزید
دختری تو شام/ به موهام میخندید 2
ای وای خدایا - دیگه بریدم
خوب شد دو

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 20:50
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

واحد شهادت حضرت رقیه (س) -( نبودی بابا ببینی غربت ما رو ) * مرتضی صیاد

1555

واحد شهادت حضرت رقیه (س) -( نبودی بابا ببینی غربت ما رو ) نبودی بابا ببینی غربت ما رو
به زیر سیلی ندیدی صورت ما رو
میون بازار شکستن حرمت ما رو
میون بازار، ولوله کردند جلوی چشمام بابایی هلهله کردند 2
منو زدن بابا با سنگ و تازیونه
دست و پاهام ورم داره، عمه میدونه/ عمه میدونه
بابا حسین4

میخوام ببینم تو رو چشام نمیبینه
ضربه ی دست عدوی تو چه سنگینه
به پای عشق تو جون دادن چه شیرینه
رقیه ی تو، واهمه داره ببین کف پام بابایی آبله داره 2
رو صورت من جای بوسه ی لباته
حالا ببین که جای دست دشمناته/ نذر نگاته
بابا حسین4

رقیه ی تو شب و روز بابا بیداره
سهم رقیه ت دیگه کوچه و بازاره
روی سرم سنگ دشمن داره میباره
منتظرم تا، تو رو ببینم پشت سر هم ازت بوسه بگیرم2
سرم رو

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:31
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 مهدی نظری

زمینه شهادت حضرت رقیه (س) -( چشام هوای گريه داره سر به سرم اينقدر نذاريد ) * مهدی نظری

1746
1

زمینه شهادت حضرت رقیه (س) -( چشام هوای گريه داره     سر به سرم اينقدر نذاريد ) چشام هوای گريه داره سر به سرم اينقدر نذاريد
خرابه كم داره يه خورشيد سر بابا جونو بياريد
ديگه نميشه، رو پا بايستم
اميدی نيست به، منِ سه ساله
همه ميخوان كه زنده بمونم
اما می دونم ديگه محاله
با گوشايی كه پاره شده چه جوری بمونم
با تنی كه آواره شده/ چه جوری بمونم ٢
وقتی كه دلتنگه بابام چه جوری بخوابم
وقتی كه می سوزه چشام/ چه جوری بخوابم ٢
بابا حسين 4

با سرِ انگشتی كه سوخته نميشه كرد اين مو رو شونه
خرابه شبها خيلی سرده داره تنم رو می سوزونه
غرور من رو، تو كوچه له كرد
جلوی چشما، لباس پاره
منو زمين زد، ورودی شهر
جلوی چشما، چشمی كه تاره
با چشايی كه تار شده چه جوری بيينم
پاهام آبله دار شده/ چه جوری ببي

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 مهدی نظری

زمینه شهادت حضرت رقیه (س) -( از خرابه صدا مياد بارون ِ از چشا مياد ) * مهدی نظری

1224

زمینه شهادت حضرت رقیه (س) -( از خرابه صدا مياد         بارون ِ از چشا مياد ) از خرابه صدا مياد بارون ِ از چشا مياد
عمه ميگه دختر من گريه نكن بابا مياد 2
بابا مياد ديگه شبای آخره بابا مياد چرا چشات هر شب تره
بابا مياد تو رو با خودش می بره 2
گريه نكن همش نگير بهونه 2
پاشو يه كم بزن موهاتو شونه
همين روزا با هم ميريم به خونه 2
وای 4
⁠⁠⁠⁠

⁠⁠⁠⁠بازم كه اشكات روونه گريه نكن ميريم خونه
اين ورم صورتتو اشك چشات، می سوزونه 2
بابا مياد خرابه چراغون ميشه بابا مياد رو پای تو مهمون ميشه
بابا مياد درد تو درمون ميشه 2
چند روزه كه همش تو اضطرابی
چند روزه كه روضه خون ربابی
كاشكی ميشد شبا يه كم بخوابی 2
وای 4

شاعر : مهدی نظری

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:07
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

واحد شهادت حضرت رقیه (س) -( آتیش گرفته پر و بالم، ببین گرفته حالم ) * مظاهر کثیری نژاد

1299
0

واحد شهادت حضرت رقیه (س) -( آتیش گرفته پر و بالم، ببین گرفته حالم ) آتیش گرفته پر و بالم، ببین گرفته حالم
عمه یه وقتی نگی دیگه، رقیه شد وبالم
اونقد دویدم تو این صحرا، پا دیگه پا نمی شه
بس که گره خورده بود گیسوم، از هم جدا نمی شه
هر چی که نازم کنی عمه!، ناز بابا نمی شه
وای! بابام اومده از سفر عمه؟ چرا بی خبر اومده عمه!؟
تنش موند و اومد با سر عمه!
وای! دلش تنگ من بود اگر عمه نگاهم می کرد یه نظر عمه!
با من قهره بابا مگر عمه؟
دعا کن عمه برای من بابا می خوام کو بابای من2

دختر شامی داره می ده، گوشوارشو نشونم
شبیه گوشواره ی من بود، نه...، خودشه گمونم
لباس من رو به تن کردن، یا مشکل از چشامه؟
گفتم سلام، ناسزا گفتن، جای جواب سلامه؟
یکی با دستش نشون می داد، اون آقاهه با

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 مهدی نظری

واحد شهادت حضرت رقیه 0س) -( رو بال و پرم دشمنت پاگذاشت ) * مهدی نظری

1243

واحد شهادت حضرت رقیه 0س) -( رو بال و پرم دشمنت پاگذاشت ) رو بال و پرم دشمنت پاگذاشت
نبودی ببینی که توی بیابون منو نیمه ی شب چه تنها گذاشت
تا فهمید سه ساله م کشید موهامو
کتک خوردم اما فقط گفتم ای زجر بزار تا ببینم روی بابامو
به پاهام باباجون توونی نمونده به این جسم مجروح که جونی نمونده
چشام خونه، اشک روونی نمونده
ببین چشمای خیسم تاره
ببین دختر تو تب داره
هنوزم پاهام پر از خاره
بابای من وای وای وای وای 3

توی کوفه بالای نی دیدمت
توی رویاهم تا نشستی رو پاهام مثل مادرت خیلی بوسیدمت
نگفتی نباشی منو میزنن!
تا دیدن عمو نیست به هم قول دادن که مث مادرت پهلومو بشکنن
با این پای خسته با این قلب خونم رد تازیونه نشسته به جونم
شبا تو خرابه گرسنه می مونم
زیربارون ت

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

حضرت رقیه(س)شهادت -( دیروز گفته بودند، تنش کفن ندارد ) *استاد سید هاشم وفایی

1029

حضرت رقیه(س)شهادت -( دیروز گفته بودند، تنش کفن ندارد ) دیروز گفته بودند، تنش کفن ندارد
بابا رسیده با سر، ولی بدن ندارد

این کودک سه ساله،با اشک و آه و ناله
جز گوشۀ خرابه، بیت الحزن ندارد

بگذار تا بسوزم، پای سر بُریده
شمع دلم علاجی ، جز سوختن ندارد

برخارها دویدم، آه از جگر کشیدم
سه ساله دختر تو، جانی به تن ندارد

دربین هجمۀ غم، یک تن نگفت با خود
طفلی که داغ دیده، سیلی زدن ندارد

خوردم زبس که سیلی، لکنت زبان گرفتم
طفلت توان آنکه ،گوید سخن ندارد

یک بوسه از لبانت ،برمن ببخش ای گُل
این غنچه فرصتی تا، پرپرشدن ندارد

بگذار تا کنارت، این نیمه جان دهدجان
میلی به بازگشتِ، سوی وطن ندارد

با اشک غم«وفائی»، برلوح خاک بنویس
بابا کفن ندارد، دختر کفن ندارد

شا

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 18:45
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

نوحه شهادت رقیه سادات -( میهمان امشب نشسته به روی دامانم ) * سید محسن حسینی

1492

نوحه شهادت رقیه سادات -( میهمان امشب نشسته به روی دامانم ) میهمان امشب نشسته به روی دامانم
فرش مهمانم بود گیسوی پریشانم
ماه زهرا آمد امشب به کنج ویرانه
تا سحر دورش بگردم به مثل پروانه
به من امشب تو سر زدی بابا – در این ویران خوش آمدی بابا
حسین جانم حسین حسین جانم 2
***
آرزو دارم که ای سر کنی تماشایم
ماه زهرا من سرا پا شبیه زهرایم
دختری پیرم که هر شب چشمم گهربار است
میروم راه و ولیکن دستم به دیوار است
بیا ناز مرا بخر بابا – مرا همراه خود ببر بابا
حسین جانم حسین حسین جانم 2
***
ای مه ابرو کمان من قد کمان دارم
از لبت بوسه می گیرم تا آن که جان دارم
گر چه من هستم سه ساله ولی ز غم پیرم
امشب ای بابا کنار سر تو می میرم
بود امشب شب وصال من – کفن شد قامت هلال م

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:29
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

حضرت رقیه(س)شهادت -( ویران‌سرایم امشب شد میهمان‌سرایم ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

1282

حضرت رقیه(س)شهادت -( ویران‌سرایم امشب شد میهمان‌سرایم ) ویران‌سرایم امشب شد میهمان‌سرایم
این‌جا که خیزران نیست قرآن بخوان برایم

هر شب صدات کردم امشب دعات کردم
یا در برم بمانی یا همرهت بیایم

زهرا عذار نیلی نگشود بهر حیدر
من هم به محضر تو صورت نمی‌گشایم

گر افکنی جدایی در بین جسم و جانم
دیگر به جان زهرا از خود مکن جدایم

من دختر حسینم هم‌سنگر حسینم
ماه صفر محرم، شام است کربلایم

خواهم در این خرابه دور سرت بگردم
دیوار گشته حائل، زانو شده عصایم

دیشب به شوق وصلت تا صبح گریه کردم
امشب بگو اسیران گریند در عزایم

کی گفته در خرابه شب‌ها گرسنه خفتم؟
بعد از تو بوده هر شب خون جگر غذایم

دانی چرا عدویم تا حد مرگ می‌زد؟
فهمیده بود از اول من دخت مرتضایم

تا دو

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:32
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زمزمه شهادت رقیه سادات -( اشـگ مـن چـو بـاران ـ مي چکد به دامان ) * سید محسن حسینی

1364

زمزمه شهادت رقیه سادات -( اشـگ مـن چـو بـاران ـ مي چکد به دامان ) اشـگ مـن چـو بـاران ـ مي چکد به دامان
کرده ام چراغان ـ که از سفر رسيده مهمان
رنـگ مـن پـريـده ـ قـد مـن خمـيـده
اي سر بريده ـ خوش آمدي به کنج ويران
سر تا بپا ، پـا تـا بـه سـر تمـام دردم
عمه کمک کن تا که من دورش بگردم
بابا حسين بابا حسين بابا حسين جان (2)
* * * * * * * * * *
سحـرم خـوش آمـد ـ قمـرم خـوش آمـد
پدرم خوش آمد ـ من بوسه از رويش بگيرم
مـن بـه جسـتـجـويـم ـ گـرم گـفـتـگويم
بـاشـد آرزويـم ـ امشـب کـنـار او بميـرم
اي قاري عمه لبت چون ارغوان است
بابا گمانم جـاي چـوب خيزران است
بابا حسين بابا حسين بابا حسين جان (2)
* * * * * * * * * *
مـن بـه پـيـچ و تـابـم ـ اي تـو آفتـابم
تو بگو جوابـم

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 20:58
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زمزمه شهادت رقیه سادات -( عمه ببين از سـفر آمـده مهمان من ) * سید محسن حسینی

2104

زمزمه شهادت رقیه سادات -( عمه ببين از سـفر آمـده مهمان من ) عمه ببين از سـفر آمـده مهمان من
آمده دامن کشان به روي دامان من
آمـده نـاز مـرا بـخـرد او
آمـده تـا کـه مـرا ببرد او
اي پدر جان اي پدر جان اي پدر جان
* * * * * * * * * *
از تو ندارم گله اگرچه دير آمدي
نيمه شب ديدن دختر پير آمدي
ديـده گـشـا و ببيـن دخـتـر تو
ره مــي رود شـبـيـه مــادر تو
اي پدر جان اي پدر جان اي پدر جان
* * * * * * * * * *
اي مه خاکستري از ره دور آمدي
به کنج ويرانه از کنج تنـور آمدي
جان پدر گنه تو چه بوده است
مثل تنـم دو لب تو کبود است
اي پدر جان اي پدر جان اي پدر جان
* * * * * * * * * *
تو باغبـان هستي و مـن گـل نيلوفرم
اي سر پر خون ببين چه آمده بر سرم
نه کسي ديده نه کـس بشنيده

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:00
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زمزمه شهادت رقیه سادات -( اي همه دنيـا و دينـم ـ کـرده اي ويـران نشينم ) * سید محسن حسینی

1531
2

زمزمه شهادت رقیه سادات -( اي همه دنيـا و دينـم ـ کـرده اي ويـران نشينم ) اي همه دنيـا و دينـم ـ کـرده اي ويـران نشينم
من پريشـانم پريشـان ـ اي پدر جان اي پدر جان
اي بـه دامـانم نشسته ـ خسته تر هستي ز خسته
ديدني شب کنج ويران ـ اي پدر جان اي پدر جان
باغبان هستي و مـن هستم گـل نيلـوفـر تو
کي کني باور که من هستم سه ساله دختر تو
در همه عالم که ديده دختـري را قد خميده
من يقين دارم که آخر چشم خود وا مي کني تو
گـر کني من را تمـاشـا يـاد زهـرا مي کني تو
* * * * * * * * * *
تا سحر بر خود بنازم ـ کردي امشب سرفرازم
گـه بسوزم گـه بسـازم ـ يابن الزهرا يابن الزهرا
مي چکـد اشـگم بدامـن ـ ديـده بگشـا قبله من
ديـدني بـاشـد نمـازم ـ يابن الزهرا يابن الزهرا
زائـر تو هستم و باشـد طبق د

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:09
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

نوحه شهادت رقیه سادات -( ای میهمان ازمن نشان گرفتی ) * سید محسن حسینی

1478

نوحه شهادت رقیه سادات -( ای میهمان ازمن نشان گرفتی ) ای میهمان ازمن نشان گرفتی
سراغ طفل قدکمان گرفتی
بگوچرادیرآمدی بردیــدن پیــرآمدی
با با حسین جان با با حسین جان
*******
عمه ببین با شدبه سینه دستم
من زائرسربریده هستم
بوسه زنم به روی او شانه کشم برمـوی او
با با حسین جان با با حسین جان
*******
با با چرا چشمت به خون نشسته
با با چراپیشانیت شکسته
ای سربگو کواکبرت بگوچه شد ا نگشترت
با با حسین جان با با حسین جان
*******
با با ببین من دخترتو هستم
ای باغبان ! نیلوفرتو هستم
قرآن من قرآن بخوان که من ندارم خیزران
با با حسین جان با با حسین جان
*******
گر بینی ا م ا ی ماه بی قرینه
یادآوری ازکوچه مدینه
ببین توباچشم ترت ره می روم چون مادرت
با با حسین جان با ب

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:19
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

نوحه سنتی زنجیر زنی با سبک جنوبی بسیار زیبا برای حضرت رقیه (س) -( خواهر با محبتّم رقیه بی تو اسیر محنتم رقیه ) * محمدرضا سروری

6936
6

نوحه سنتی زنجیر زنی با سبک جنوبی بسیار زیبا برای حضرت رقیه (س) -( خواهر با محبتّم رقیه  بی تو اسیر محنتم رقیه ) خواهر شیرین سخنم

خواهر با محبتّم رقیه

بی تو اسیر محنتم رقیه

داغ تو برده طاقتم رقیه

غرقة این مصیبتم رقیه

******

خواهر شیرین سخنم رقیه

نام پدر در دهنم رقیه

رفتی و با رفتن تو عزیزم

رفته قرار از بدنم رقیه

بی تو شکسته ترم از همیشه

کُشتة دور از وطنم رقیه

لالة پرپر شده در خرابه

یاس من و یاسمنم رقیه

دختر بابای شهیدم حسین

داغ تو مانده به تنم رقیه

در غم تو رفته به اوج افلاک

بانگ فغان و شیونم رقیه

عمه اگر بعد تو شد زمینگیر

صاحب سوگ تو منم رقیه

خواهر با مهر و وفا چگونه

از تو دگر دل بکَنم رقیه

نیمه شب از قافله پَرکشیدی

عاشق این شکفتنم رقیه

کاش شَود عاقبتم به دنیا

در این خرابه مدفنم

  • شنبه
  • 7
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 13:04
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمد حسن بیات لو

شب سوم حضرت رقیه س -( قسم به ساحتِ ذکرِ شریف "هو" بابا ) * محمد حسن بیات لو

948
1

 شب سوم حضرت رقیه س  -( قسم به ساحتِ  ذکرِ  شریف "هو" بابا ) قسم به ساحتِ ذکرِ شریف "هو" بابا
به روی من شده این اشک آبرو بابا

"عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد"
چه خوب شد که شدم با تو روبرو بابا !

چه حیف شانه نداری که سربر آن بِنَهم
بگویم از غمِ خود شرحِ مو به مو بابا

ازآن شبی که مرا از کجاوه پرتم کرد...
(........................................)

مرا ببخش که نشناختم تو را اوّل
به چهره ی تونمانده ست رنگ و رو بابا!

خداش خیر دهد راهِب مسیحی را ...
که با گلاب تو را داده شُستِشو بابا !

نداشت هیچ ادب خولی و دلم خون شد
کشید دست به روی تو بی وضو بابا !!

نمانده وقتِ زیادی به رفتنم ، حالا.‌‌..
شدم کنارِ سرت گرمِ گفتگو بابا

بیا و باز صدایم بزن "رقیه ی من"
تو ه

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 09:38
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد